سبز آسمونى
مولود کعبه
شیعه بودن اولین گامش على است
اولش مولا و فرجامش على است
معنى «حى على خیر العمل»
یا على عینش على، لامش علىست
کعبه شیرینى طلب کرد از خدا
لب گشود و دید در کامش علىست
عشق یک دریاست، طوفانش حسین
آبى اعماق آرامش علىست
«اقرء باسم ربک الاعلى» چو گفت
جبرئیل انگار در جامش علىست
چارده قرن ابر بارانزاى را
من مخفف کردهام نامش علىست
کشور دل هر کجا باشد یقین
کربلا و کوفه و شامش علىست
زندگى «انا الیه راجعون»
اولش مولا و فرجامش علىست
رزیتا نعمتى - قزوین
کعبه
فانوس چهارگوش مشکىپوشش
لبخند تشنه بر لب خاموشش
نذر دل من هزار مروارید است
دل، حسرت گریه داشت در آغوشش
* * *
مابین صفا و مروه دیدارم کن
تکرار توام تو نیز تکرارم کن
با دست خودت بیا و در روز حساب
از خواب هزار ساله بیدارم کن
* * *
سنگى که کنار خانهاش کاشتهاند
از دامن اهلبیت برداشتهاند
مىخواست خدا به کعبه اثبات کند
با دست على ترا نگه داشتهاند
* * *
چشمان تو اهل مبحث مشترک است
اهل به وسط کشاندن شاپرک است
جاى تو سه نقطه مىگذارم در دل
این حرمت سفره است جاى نمک است
رزیتا نعمتى - قزوین