صحافى هنرى ظریف
دیدارى با دختران صحاف
مسعوده کرمى
با شنیدن خبر فعالیت بانوان صحاف در قم، به این فکر افتادیم که گفتگویى با آنها داشته باشیم و از نزدیک و از زبان خودشان با کار آنها آشنا شده، در جریان مشکلات و موفقیتها قرار گیریم. آنان همگى خودشان را از شاگردان آقاى «یوسف حسنى» معرفى مىکنند. ایشان از فعالان عرصه صحافى در استان قم و اولین آموزشیار این رشته است که به آموزش بانوان کارآموز همت گماشته است.
ابتدا به سراغ ایشان مىرویم و در خصوص کار و آموزش صحافى مىپرسیم و اینکه چه شد به فکر آموزش زنان هنرجو افتاد. وى مىگوید: «هدفم پاسخ به تفکرى نادرست در جامعه نسبت به توانایى خانمها در امور اجتماعى است که متأسفانه در اثر آن تفکر، بانوان در جامعه براى فعالیتهاى اجتماعى چندان پذیرفتهشده نیستند و به صورت نیروى کار ارزان از آنها استفاده مىشود و این درخور شأن و قابلیتهاى بالاى زنان جامعه ما نیست. از سوى دیگر، خانمها در زندگىشان از نظر اقتصادى متکى به شوهرانشان هستند و این مسئله آنها را آسیبپذیر مىکند به گونهاى که اگر در اثر حادثهاى همسرشان را از دست بدهند، خانواده از هم مىپاشد و اصلىترین و اولین مشکل یعنى تأمین اقتصادى و مالى به سرعت بروز مىنماید و امنیت روانى زن و خانواده را تهدید مىکند. تحقیقات و آمار نشان داده است که نبود منبع درآمد اقتصادى براى زنان پس از از دست دادن شوهر، عامل مهمى در ابتذال و کجروى برخى از آنهاست.
با توجه به این چند نکته، همواره معتقد بودهام که زنان جامعه باید به هنر، مهارت و حرفهاى مجهز شوند تا به واسطه آن امنیت اقتصادىشان حفظ شود. به ویژه زنانى که حرفه همسرانشان تأمینکننده بیمه و بازنشستگى نیست. من با انگیزه کمک به بانوان و در حد توانم در این مسیر گام برداشته و کوشیدهام خانمهاى علاقهمند به این رشته را آموزش دهم. حتى در ورود آنها به بازار کار کمکشان کنم البته با حفظ حرمت و حقوقشان.»
در زمینه حفظ حرمت و حقوقشان چگونه به آنها کمک کردهاید؟
به کارفرمایانى که گاه از ما تقاضاى نیروى کار مىکنند تأکید مىکنم که «ما کارگر نداریم، این خانمها همه استادکار هستند.» چون نمىخواهم خانمها به صورت کارگرى و با دستمزد کارگرى کار کنند، زیرا ارزش آنها خیلى بالاتر است و آنها مىتوانند مستقل کار کنند و فعال باشند.
زمینههاى کار صحافى زیاد است و آنها مىتوانند مستقل عمل کنند و معیشت خانوادهشان را تأمین کنند آن هم بدون اینکه نیاز داشته باشند با مراکز گاه ناسالم در ارتباط باشند.
استعداد و توانایى خانمهایى که نزد شما آموزش دیدهاند چگونه است؟
استعداد و توانایى و علاقهشان خیلى خوب بوده حتى در موارد بسیارى، از آقایان بهتر بوده چرا که صحافى غیر از جنبه اقتصادى و حرفهاى، کارى ظریف و دقیق و هنرى است و خانمها با روحیه خاص خود مىتوانند در این حرفه خیلى خوب عمل کنند و حتى بدرخشند.
شاگردانتان مىگویند در صورت مشاهده علاقه و استعداد کارآموز، بىدریغ فوت و فن کار را به او آموزش مىدهید.
خودم را در این زمینه کامل نمىدانم اما هر چه بلد باشم و هر چه را در طول زمان یاد بگیرم، با توجه به استعداد و علاقه کارآموزانم به آنها مىآموزم.
در زمینه آموزش خانمها با مشکلاتى روبهرو بودهاید؟
همیشه به ویژه در ابتداى کار با مشکلات زیادى روبهرو بودهایم که اصلىترین آنها اوّلاً آموزش و ثانیاً بانوان کارآموز بوده است.
بحث آموزش و مخالفت همصنفىها و همکاران، به رقابت در بازار کار مربوط مىشد اما بحث زنان کارآموز علاوه بر رقابت کارى، ریشه فرهنگى هم داشت؛ در جامعه پذیرفته نبود و ما سختىها و مرارتهاى بسیارى در این راه متحمل شدیم. امروز خوشبختانه تا حدودى موفق شدهایم این مسئله را بقبولانیم که هدف ما مقدس و محترم است و روى آن پافشارى کردهایم.
آیا از سوى مراکز و ارگانها و یا رسانهها حمایت خاصى از شما به عمل آمده است؟
نه. فقط مىتوانم به چاپ مقاله و گزارشى در دو نشریه «پیام زن» و «صنعت چاپ» در سالهاى اخیر اشاره کنم.
از سوى اداره کار یا فنى و حرفهاى چطور؟
البته اداره فنى و حرفهاى خیلى به ما کمک مىکند اما آنها محدودیتهایى دارند خصوصاً که هنوز مربى خانم نداریم. البته در صدد آموزش مربى خانم هستیم که بتوانیم در زمینه آموزش خانمها از او بهره بگیریم ولى وقت زیادى مىطلبد. امیدوارم به زودى شرایطى پیش بیاید که یک روز براى مصاحبه و گفتگو با خانمهاى کارآموز که استاد و مربى شدهاند تشریف بیاورید.
* * *
هنگام اداى جملات آخر، امید در نگاه آقاى «حسنى» موج مىزند. استکان چاىاش را برمىدارد و به سمت دستگاه پرس در صحافى مىرود. به سراغ شاگردان وى که برخى حالا دیگر مستقل شدهاند مىرویم. برق امید و شعفى خاص را در چهره آنهایى که جملات آخر آقاى «حسنى» را شنیدهاند مىبینیم. مىپرسیم چه مدت است که در زمینه صحافى کار مىکنند، خانم «شاملویى» که 28 سال دارد با شور و شوق شروع به صحبت مىکند:
«هفت ماه است که نزد آقاى حسنى به حرفهآموزى مشغول هستم و در صددم پس از تکمیل دوره آموزشىام در این حرفه به صورت مستقل فعالیت کنم.»
«فاطمه و مژگان رضایى» که هر دو دیپلمه رشته تجربى هستند مىگویند: یک سال و نیم پیش صحافى را نزد آقاى حسنى یاد گرفتهاند. آنها در حال حاضر در این رشته فعالند. البته «فاطمه» فعالیتش محدود است و بیشتر جنبه کمک به خواهرش دارد. «مژگان» چهار سال است که در عرصه صحافى کار مىکند و به این کار علاقه زیادى دارد.
«مریم بختیارى» 21 ساله پس از پایان تحصیلات دبیرستان به فراگیرى این حرفه روى آورده است.
صحافى را تعریف کنید و بگویید دقیقاً کار شما چیست؟
مژگان رضایى پیش از بقیه، شروع به صحبت مىکند: «صحافى یعنى تعدادى ورق کپىشده یا کتب قدیمى را طى سه مرحله چسب، دوخت و جلدسازى به یک کتاب تبدیل کردن.»
«شاملویى» در تکمیل توضیحات «رضایى» مىگوید: «البته این کار لذت و لطف زیادى دارد چرا که مراحل تکامل یک کتاب را از نزدیک مىبینى.»
این سه مرحله همه مراحل کار صحافى هستند؟
شاملویى: «البته باید «توجلدزدن» و «طلاکوبى» را هم به آن اضافه کرد.
کدام مرحله نسبت به بقیه داراى اهمیت بیشترى است؟
رضایى: «دسته کردن ورقها که دقت شود مرتب چیده شوند و بُرِش بخورند طورى که نوشتهها از بین نرود.»
خانم «بختیارى» که تا این لحظه ساکت بوده در توضیح بیشتر صحبتهاى «رضایى» مىگوید: «مرحله آخر یعنى زرکوب یا همان طلاکوب داراى اهمیت زیادى است چرا که این مرحله به کتاب جلا و زیبایى مىدهد.»
زیبایى در کار شما چقدر اهمیت دارد؟
رضایى: «حس زیبایىدوستى و گرایش به آن در همه وجود دارد و آدمها خواه ناخواه به سمت آن مىروند.»
«شاملویى» اضافه مىکند: «خصوصاً ما خانمها که به تمیزکارى و ظریفکارى اهمیت زیادى مىدهیم و براى این مرحله از کار صحافى توجه ویژهاى قایل هستیم.»
صحافى مىتواند کار مناسبى براى خانمها محسوب شود؟
«فاطمه رضایى»: «نه، به نظر من مردها بهتر از زنها کار مىکنند؛ در همه زمینهها حتى در آشپزى که به نظر مىرسد کارى ویژه خانمهاست.»
چرا؟ بحث قدرت و امکانات مطرح است؟
فکر مىکنم مردها بهتر و راحتتر از زنها کار مىکنند.
بقیه شما هم نظرتان با فاطمه رضایى یکى است؟
«شاملویى»: «نه، من نظرش را قبول ندارم.»
«بختیارى»: «شاید بعضى از کارها زنانه نباشد ولى این گونه نیست که مردها بهتر از زنها در همه زمینهها کار کنند.»
مثلاً صحافى زنانه نیست؟
بخش گرفتن سفارش و حمل و نقل و تهیه مواد اولیه همه مردانه است.
اگر سفارش گرفتن را وظیفه بازاریاب و ارائه در بازار را هم وظیفه فروشنده و ناشر در نظر بگیریم، چطور؟
«مژگان رضایى» مىگوید: «این طور که شما گفتید، درست است؛ اما سبک کار ما این گونه نیست. ما تکجلدىکار هستیم، یعنى خودمان به صورت مستقیم با مشترى در ارتباط هستیم. بحث بازاریاب و ناشر در حیطه کار صحافان سرىکارى است. ما مستقل و مستقیم عمل مىکنیم و با مشکلات زیادى روبهرو مىشویم چرا که صحافى خانمها در قم جا نیفتاده، علاوه بر تعجب و حیرت از کار خانمها در این زمینه، ممکن است مردم موانع زیادى سر راه قرار دهند، مثلاً حتى اگر بانوان موازین و شئون را رعایت کنند، براى بیرون راندن از میدان رقابت و کار، برچسبهایى به خانمها یا مراکز کار مىزنند. کار کردن خانمها در بیرون از خانه زیاد پذیرفتهشده نیست.»
خانم «شاملویى» مىافزاید: «اتفاقاً هر گاه براى گرفتن سفارش مىروم با برخورد خیلى خوبى روبهرو شدهام حتى از سوى آنها به مراکز و شرکتهاى دیگر هم معرفى شدهام. این برخورد شاید برگردد به مراکزى که با آنها در ارتباط بودهام که اکثراً حوزوى و دانشگاهى بودهاند. البته در این راه همواره همسرم همراه و پشتوانهام بوده است. فکر مىکنم این هم یکى از دلایل موفقیتم است چرا که پشت سر هر زنِ موفقى یک مرد همگام و همراه وجود دارد، البته عکس این قضیه هم صادق است.
به نظر شما مىشود به صحافى به عنوان شغل و حرفه نگاه کرد؟
«فاطمه رضایى»: «به شرطى که کارهاى جانبى و حواشى مثل بازاریابى، حمل و نقل و ارائه به بازار را از آن جدا کرد. البته کار سختى است و همه کس در این رشته دوام نمىآورد.»
با این حساب چرا کارى غیر از خانهدارى، آن هم صحافى را انجام مىدهید؟
«مژگان رضایى»: «انسان موجودى اجتماعى است و نیازمند تعامل با جامعه است. یادم مىآید وقتى تازه ازدواج کرده بودم به درخواست همسرم تصمیم گرفتم کار در خارج از خانه را رها کنم، اما دو سه ماه بیشتر دوام نیاوردم چون فکر مىکردم از جامعه دور افتادهام. انگار چیزى را در زندگى گم کرده بودم، این بود که به اصرار، همسرم را راضى کردم و دوباره کارم را ادامه دادم.»
«فاطمه رضایى»: «مردها قدرتشان بیشتر از زنها است اما زنها سیاست و فراستشان بیشتر است. باید در نظر گرفت که خصوصاً در دوره و زمانه امروزى، سیاست و هوشیارى و اندیشه خیلى کارآمدتر و ضرورىتر از قدرت فیزیکى و توان جسمى است، از اینرو فرصت خوبى است که زنها خودشان را به خوبى نشان بدهند و بکوشند با حضور جدى و هوشمندانه در اداره جامعه، جایگاه مناسبى براى خود کسب کنند اما دقت داشته باشند در برخوردها و تعاملات اجتماعى، اصول و موازین شرعى و قانونى را آموخته و به کار گیرند.»
«شاملویى» اضافه مىکند: «کار کردن در بیرون از خانه به زن اعتماد به نفس مىدهد. او را متکى به خود و قوى بار مىآورد خصوصاً کارهایى مثل صحافى که خلاقیت آدم را شکوفا مىکند.»
داشتن درآمد و منبع مالى چه حس و حالى دارد؟
«شاملویى» حس خیلى خوبى پیدا مىکند و «مژگان رضایى» احساس استقلال مىکند، «بختیارى» مىگوید: «خیلى خوب است به شرطى که زنها بیاموزند داشتن استقلال اقتصادى به معنى بىنیازى از همسر و خانواده نیست. نباید به واسطه تکیه به درآمد نسبت به خواستهاى همسر و وظایف خانوادگى بىتوجهى کرد.»
بد نیست بحثمان را کمى تخصصىتر دنبال کنیم. کمى در مورد قطعهاى کتاب و صحافى آنها بگویید.
«مژگان رضایى»: «چهار نوع کتاب از نظر اندازه داریم با عنوانهاى «رقعى»، «وزیرى»، «4A» و «رحلى» که نصف رحلى مىشود «وزیرى»، نصف 4 Aمىشود «رقعى» یا «جیبى».»
استقبال بازار بیشتر از کدام قطع است؟
بستگى دارد به موضوع کتاب، مثلاً پایاننامهها غالباً «4A» است و کارهاى کپى و کتاب، معمولاً «وزیرى».
شما چه نوع کتابهایى را کار مىکنید؟
از نظر اندازه معمولاً «4A» ولى از نظر محتوا در همه زمینهها کار کردهایم ولى اغلب موضوعاتى مذهبى و حقوقى داشتند.
آیا کتابهایى را که به دستتان مىرسد مطالعه هم مىکنید؟
خانم «بختیارى»: «بله، مواقع زیادى پیش آمده که خصوصاً داستانها و رمانها را مطالعه کردهام.»
«فاطمه رضایى»: «من هم کتابهاى حقوقى و وکالت را مىخواندم.»
کتابى خواندهاید که از مطالعه آن بسیار خوشحال شده یا از آن تأثیر گرفته باشید؟
«فاطمه رضایى»: «بله، همه کتابهاى حقوقى به ویژه حقوق زنان مورد علاقه و توجه من بودهاند و از آنها چیزهاى زیادى یاد گرفتهام.»
به غیر از صحافى، فعالیت دیگرى در زمینه کتاب دارید، مثل مرمّت یا میکروبزدایى؟
«مژگان رضایى»: «مرمت هم بوده، ولى خیلى کم.»
کتابهاى کهن و خطى را هم صحافى کردهاید؟
این نوع کتابها را غالباً آقاى حسنى صحافى مىکنند، چون خیلى حساس هستند.
اطلاعاتى در باره این کتابها دارید؟
«خانم بختیارى»: «این کتابها از روى جلد، خط و کاغذشان قابل تشخیصاند. جلدشان غالباً از پوست است و رنگ ورقها زرد مایل به قهوهاى است و تقریباً همگى دستنویساند.»
بهترین سفارش کارى که تا به حال گرفتهاید چه بوده است؟
«بختیارى»: «بهترین کار من، صحافى یک قرآن بزرگ قدیمى بود که به تنهایى آن را از ابتدا تا پایان کار صحافى کردم و برایم خاطره خوبى شد، هم از نظر نوع کار و هم به خاطر ارزشمندى کتاب که قرآن بود.»
از نظر حس و حال صحافى، یک کتاب با کتاب دیگر فرق دارد، مثلاً صحافى کتاب شعر، رمان یا کتاب علمى با هم فرق دارد؟
«مژگان رضایى»: «بله، فرق دارد. من کار کردن روى قرآن را خیلى دوست دارم و موقع کار دقت و حساسیت زیادى به خرج مىدهم خصوصاً در مرحله طلاکوبى. به خاطر همین همیشه با آقاى حسنى اختلاف نظر داشتم. او به من اعتراض مىکرد که چرا اینقدر شلوغ کار مىکنم! منظورش طرحهاى طلاکوبى بود. اما دوست دارم کارى که برایم مهم است شلوغ و پرکار باشد.»
«شاملویى»: «خانمها ظریف و خوب کار مىکنند. این را آقایان در مواقع بسیارى اعتراف مىکنند. آقاى حسنى هم سفارشهاى ترمیمکارى را به آقایان نمىداد و فقط به خانمها مىسپرد، خصوصاً کتابهاى ارزشمند از نظر قدمت و محتوا را.»
آیا در این دوره که کامپیوتر و نرمافزارها گسترش و توسعه یافته، هنوز کتاب جایگاه خودش را حفظ کرده است؟
درست است که کامپیوتر، سىدى و امکانات نرمافزارى گسترش یافته است اما هیچ چیز جاى کتاب را نمىگیرد. کتاب همراه همیشگى خوانندهاش است. همه جا و همه وقت کتاب در خلوت آدم جاى دارد.
«بختیارى»: «نگاه کردن به خطوط کتاب کمک مىکند به خواننده که آرامش پیدا کند و در فضاى محتوایى کتاب غرق شود، در نتیجه مفاهیم بیشتر در ذهن خواننده خواهد ماند.»
پس از آنکه به این حرفه وارد شدید، دیدگاهتان نسبت به کتاب تغییر نکرد؟
«شاملویى»: «اوایل برایم خیلى جالب بود، چرا که از کودکى این سؤال برایم مطرح بود که کتاب چگونه درست مىشود.»
«فاطمه رضایى»: «پس از یادگیرى این حرفه حساسیت و توجهم به کتابها و قرآن و مفاتیح موجود در خانه زیاد شده است. هر جا کتاب یا قرآنى آسیبدیده ببینم، آن را تعمیر و جلدش را عوض مىکنم.»
یک کتاب خوب باید چه ویژگىهایى داشته باشد؟
باید از نظر اندازه، نوشته و شیرازه دقیق و مناسب باشد. نوشتهها نه آنقدر به قسمت دوخت نزدیک باشند که پس از دوخت به سختى خوانده شوند و نه آنقدر به سمت خارج باشند که در موقع برش، زده شوند. اندازه وزیرى باشد بهتر است.
از نظر جلد چطور؟
انواع جلد «گالینگور»، «سلفون»، «شومیز»، «پارچهاى» و «چرم» هستند که امروزه «گالینگور» بیشترین مصرف را دارد و «پارچهاى» و «چرم» بر عکس کمترین مصرف را، چون هم گران است و هم کار زیادى مىبرد.
فکر مىکنید این فعالیت و شغل مىتواند در آینده به شما کمک کند؟
«شاملویى»: «قطعاً هر گامى که امروز برمىداریم در زندگى آینده ما نقش مهمى دارد خصوصاً کار ما که با کتاب و آدمهاى اهل کتاب در ارتباط است. فکر مىکنم اگر در کنار کار بکوشیم و آگاهىهایمان را بالا ببریم در تربیت فرزندانمان مىتواند تأثیرات مثبت زیادى داشته باشد.»
نقش آقاى حسنى و آموزشهایش در میزان علاقهمندى و دلگرمى شما به کار چگونه است؟
«مژگان رضایى»: «آقاى حسنى با کارآموزان زیادى سر و کار داشت و خیلى زود متوجه مىشد کدام یک استعداد و علاقه لازم براى این کار را دارند و بىدریغ و دلسوزانه مهارتهاى خاص صحافى را به آنها مىآموخت. او مشوّق همیشگى ما بوده و هست. وى مىگوید: آموختن را صرفاً به صحافى محدود نکنیم، نیز همیشه توصیه مىکند هنرها و مهارتهاى لطیف و زنانه را هم بیاموزیم.»
فکر مىکنید کار خانه ارزشمند نیست؟
خانم «شاملویى» که بیش از دیگران به پرسشهاى ما جواب مىدهد، مىگوید: «از نظر دین و فرهنگ ارزشمند است اما جامعه برایش ارزش قایل نیست، به همین دلیل زنها ترجیح مىدهند بیرون از خانه کار کنند.
وقتى جامعه براى کار زن در خانه چندان ارزش قایل نباشد و به کار خارج از خانه بها دهد، زنان هم به کار باارزش بیرون از خانه، درآمد مالى، بیمه و پشتوانه اقتصادى داشتن، روى مىآورند.»
«فاطمه رضایى» اضافه مىکند: «به نظر من زن باید هم در خانه و هم در جامعه فعالیت داشته باشد و خودش را صرفاً به یکى از این دو بُعد محدود و محصور نکند.»
البته هم ما و هم تمامى دوستان و دختران شاغل و خانمهاى خانهدار مىدانند که هر کارى جایگاه خود را دارد. همان طور که آقایان باید در کارهاى خانه به خانمها کمک کنند، خانمها هم در مواقع لازم باید در فعالیتهاى اجتماعى حضورى چشمگیر داشته باشند.
* * *
براى تمامى هنرجویان و صحافان جوان آرزوى موفقیت داریم.