ترنم وصل
اکرم جمشیدیان
«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادى عَنّى فَانّى قَریبٌ اُجیبُ دَعْوَةِ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجیبوُا لى وَ لیُؤْمِنوا بى لَعَلَّهُمْ یَرْشُدون»
سوره بقره، آیه 186
دعا، ترنم وصل، سرود عشق، زمزمه نیاز، کوبیدن حلقه در خانه دوست، نسیم امید و آنگاه ریزش رحمت الهى بر سرزمین وجود و تلألؤ نورى برخاسته از اعماق وجود تا عرش کبریایى الهى و سپس رویش جوانههاى سبز فطرت که با آبیارى قطرات زمردین اشک به بار مىنشیند و ابرهاى تیره غم و اندوه را مىزداید و جام بلورین دل را به جلوههاى نور و درک حضور دوست روشن مىسازد.
اگر چشم دل بگشایى و گوش جان فرا دهى ذره ذره عالم هستى با خلوص و شور بىپایان سر بر آستان پاک معبود نهاده و دست نیاز به سویش گشوده و سرگرم تسبیح و تقدیس اویند و تو در نماز و دعا و طلب پروردگارت با آنان همصدا و همنوایى.
در تندبادهاى زندگى یا در بىقرارىهاى روح و جانت، لحظاتى که از همه جا و همه کس قطع امید کردهاى، صادقانه و خالصانه روى به سوى خالق خود آورده و از او کمک مىخواهى. این اتصال و ارتباط تو با مبدأ هستى، دعا و بالاترین و برترین عبادت است و این دعا چه تأثیر شگرف و عجیبى بر زندگى فردى و اجتماعى انسان دارد. اصولاً آرزو و خواست هر کس، قدرت پرواز، وسعت اندیشه و تفکر او را نشان مىدهد. در طول تاریخ انسانهاى بزرگ با دعاهاى خود تاریخ و سرنوشت بشریت را چنین رقم زدهاند. حضرت ابراهیم در هنگام بناى کعبه به همراه فرزندش اسماعیل ضمن چند دعاى معروف براى نسل آینده و فرزندان و ذریه خود چنین دعا مىکند: «پروردگارا، از میان آنها پیامبرى برانگیز تا آیات تو را بر آنها بخواند و علم و حکمت بیاموزد و پاکشان گرداند.»(1)
و هزاران سال بعد این دعا چه زیبا و باشکوه با تولد و رسالت حضرت محمد به استجابت مىرسد و وجود این مولود پاک رحمتى بر عالمیان، نقطه عطفى بر تاریخ بشریت، ختمى بر رسالت و نهایت اوج و کمالى بر انسانیت مىشود.
نمونهاى دیگر از تأثیر دعا بر زندگى فردى، داستان حضرت یونس است، زمانى که وى با خشم و غضب از میان قوم خود خارج شد و با اصابت قرعه در دریا و سپس در دل ماهى قرار گرفت با پشیمانى نداى «لا اله الا انت» سر داد و به وسیله این دعا از آن مهلکه نجات یافت. خداوند خود مىفرماید: «اگر تسبیح و مناجات او نبود تا قیامت در دل ماهى مانده بود.»(2)
دعا به معناى خواندن و طلب کردن است و از اساسىترین ارکان آن، اعتماد کامل به پروردگار و یقین به استجابت و پذیرش، مطابقت قلب و زبان و بریدگى کامل از هر کس و هر چیز و هر گونه و مسائل ظاهرى است. دعا از روى نومیدى و شک و تردید، دعاى حقیقى نیست. زیرا هر گاه یقین به تحقق چیزى نداریم، طلب آن معنا ندارد. بعضى گفتهاند عطیه به اندازه نیست و استجابت همواره مطابق دعاست.
در این وادى عشق و بر در این بارگاه ملکوتى نغمهها و سرودههاى شورانگیزى از سینههاى سوزان طالبان حق بر آمده که سراسر ایمان، عرفان، عشق و سوز را در قالب کلمات به تصویر کشیدهاند؛ و انسان را تا اوج آسمانهاى خدا مىکشانند.
در متون دینى ما هر صبح و شام، هر ظهر و سحر، اول و آخر هر ماه، در هر شنبه تا چهارشنبه، هر شب و روز جمعه، رجب و شعبان و رمضان، هدیه به نام هر معصوم و همراه زیارت او و در هر مسجد و معبد و زیارتگاه، نماز و ذکر و دعایى آوردهاند و بر انجام آن پاداشها برشمردهاند تا به هر بهانه و در هر فرصت، هر کس به سوى معبود راهى پیدا کند و مبادا در وادى هواى نفسانى و روزمرگى زندگى و غفلت و گناه سرگردان بماند و خود را فراموش کند و این ارتباط پیوسته علاوه بر آرامش روح در انسان، نوعى خودآگاهى و بیدارى و یقین ایجاد مىکند و احساس پوچى و افسردگى و ناتوانى او با این سلاح قدرتمند به امید و نشاط و سازندگى مبدل مىشود.
این دعاى سازنده و چنگ بر این ریسمان الهى آرام آرام بر ایمان و یقین انسان مىافزاید، عظمت خدا را در دل او تقویت مىکند، لحظات دعا و انس او را پربارتر مىگرداند و صداى او دیگر بر فرشتگان آشناست، از دلى نرم و سینهاى گشاده برخوردار است.
خانه او در آسمانها جلوهاى دیگر دارد و چون ستاره مىدرخشد و مهمتر از همه اینکه مورد اعتنا و توجه خاص پروردگارش قرار مىگیرد،(3) چه او خود فرموده: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.»(4)
به امید آن روز که همه با کلید طلایى دعا درهاى بسته را بگشاییم و این کلید طلایى ارتباط عالمانه ما با خداوند است.
پىنوشتها:
1) سوره بقره، آیه 129.
2) سوره صافات، آیه 144.
3) سوره فرقان، آیه 77.
4) سوره بقره، آیه 152.