سرود فردا
فاطمه نیازى
احمد باقریان «باقر» - جهرم
برادر ارجمند، دو سروده شما در نکوداشت مقام شامخ حضرت ختمى مرتبت، کامل و رسا است. تنها بیتى که نیاز به تأمل دارد، بیت هفتم «آستان محمد(ص)» است که در رکن دوم، اختیارات زبانى هم نمىتواند وزن را یکدست کند. بنابراین جایگزینى واژهاى که هم وزن را کامل کند و هم موسیقى برخاسته از همنشینى واژهها را از بین نبرد، الزامى است.
در پایان، ضمن سپاسگزارى از ارسال «پژوهشنامه پیام غدیر» از پروردگار متعال توفیق روزافزون شما را جهت پیشبرد اهداف ارزشى فصلنامه فوق خواستاریم.
موفق باشید.
ابوالفضل صمدى رضایى (کیانا) - مشهد
برادر گرامى، خوشبختانه کولهبار شعر شما، مثل همیشه پربار است و در قالبهاى گوناگون طبع شما نوآفرین است.
در بخش قالبهاى نو «تیشه فرهاد» و «روح تنها» شعرهاى سپیدى است که موجز و مختصر بودن خصیصه آنهاست. در این بین «واژه عشق» بهانهاى است تا اصولى از قالب نیمایى را مرور کنیم:
نیما شعر بىقافیه را حباب توخالى و مانند آدم بىاستخوان مىدانست و معتقد بود «هنر شاعرى در قافیهسازى است.» از نظر او «قافیه زنگ مطلب است.» جایى که مطلب به پایان مىرسد و جمله دیگرى آغاز مىشود، قافیه نیز تغییر مىکند. به عبارت دیگر «قافیه» مقید به جمله و جمله در خدمت محتواست.»
در شعر «واژه عشق» نگرش نیمایى به قافیه کاملاً مشهود است. قافیههاى «دمید، تپید» در مصراعهاى چهار و پنج و «نور، بلور» در مصراعهاى هشت و نه، به اقتضاى مطلب به کار رفتهاند.
اگر به وزن مصراعهاى اول و دوم توجه کنیم مىبینیم که بر وزن «فَعلاتن» سروده شدهاند (فعلاتن، فعلاتن، فعلن / فعلاتن، فعلاتن، فعلن) با این حال در سایر مصراعها شکست و خارج شدن از حیطه وزن - حتى با خوب گوش کردن - احساس مىشود؛ گویا فراموش کردهاید مبتکر این شیوه - نیما - وزن را براى شعر لازم و طبیعى مىداند اما معتقد است که شکل ذهنى شعر باید شکل ظاهرى آن را ایجاد کند و این به معنى نفى وزن نیست. در واقع نیما قید تساوى را از شعر برداشت و بىآنکه چیزى از زیبایى موسیقایى وزن شعر کلاسیک بکاهد، اختیارات شاعرى را در این عرصه گسترش داد.
نکته قابل توجه دیگر این است که هر چند مصراعهاى شعر نیمایى از نظر طول وزنى یکسان نیستند اما نباید از محدوده همان وزن تجاوز کند. در شعر شما، مصراعهایى همچون شش و هفت از وزن «فعلاتن» پیروى نکردهاند و در واقع در بحرهاى مختلفالارکان سروده شدهاند.
براى اطلاع بیشتر از این بحث، قسمتى از «مرغ شباویز» نیما را همراه با وزن هر مصراع بررسى مىکنیم:
به شب آویخته مرغ شباویز
[مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن]
مدامش کار رنجافزاست، چرخیدن
[مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن]
اگر بىسود مىچرخد
[مفاعیلن، مفاعیلن]
و گر از دستکار شب، درین تاریک جا، مطرود مىچرخد ...
[مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن، مفاعیلن]
سربلند باشید.