قرآن و زندگى شاد و هدفمند(2)
اکرم جمشیدیان
«قَدْ اَفْلَحَ من زَکّیها؛
به تحقیق هر که خود را پاک کرد رستگار شد.»
(سوره شمس، آیه9)
در شماره قبل سخن ما در مورد مدیریت و رهبرى عالم صغیر یعنى کشور تن بود. گفتیم که یگانه خالق انسان بر بام وجود او جعبه نامرئى از سلولهاى خاکسترى به نام مغز قرار داده است که علاوه بر فرماندهى اعضا، قدرت تفکر و اندیشه را نیز به او هدیه کرده است، و اگر بگوییم انسان مساوى است با افکار و اندیشههایش، سخن به گزاف نگفتهایم و بالاخره این تفکر است که غم و شادى مىآفریند و حرکت ایجاد مىکند. هدف از این سرى مقالات، پاکسازى و سپس بازسازى ذهن و رسیدن به آرامش نسبى و بهرهبردارى از نیروها، توان و استعدادهاست. اینک ادامه سخن:
در آیات الهى در چهار مورد هدف اساسى از رسالت پیامبران تزکیه و پاکسازى انسان ذکر شده است. در هر پاکسازى شناخت آفتها و آلودگىها مهمترین اصل است. ما باید بدانیم که روح و ذهن ما چگونه آزرده مىشود تا با برطرف کردن این آزارها ذهنى روشن و پاک بسازیم. اولین آفت آزاردهنده ذهن «سوء ظن یا بدگمانى» است. بدگمانى علاوه بر آزار، زمینهساز بسیارى از اختلافات خانوادگى، غیبت، گاه تجسس و یا تهمت مىشود. حال ببینیم خداى یگانه و معبود ما در این مورد چه نظرى دارد و چگونه آن را بیان کرده است؟ پروردگار در سوره مبارکه حجرات آیه 12 مىفرمایند: «اى مؤمنان، از بسیارى گمانها بپرهیزید که بعضى از گمانها گناه است.»(1) ذهن ما همچون دستگاه گیرنده قوى است که با ابزار چشم و گوش پیوسته اطلاعات جذب مىکند. نمىتوانى در بین مردم نباشى یا چیزى نشنوى و نبینى اما مىتوانى وقتى شنیدى یا دیدى گمان بد نبرى و نپذیرى، باور نکنى و ترتیب اثر ندهى و یا قضاوت نکنى تا مبادا پشیمانى به بار آورى.
این موضوع در سوره مبارکه نور در داستان معروف افک مطرح شده است. خداوند کسانى را که با شایعهپراکنى و تهمت به آزار پیامبر پرداختهاند این چنین با لحنى تند مورد خطاب قرار مىدهد: «چرا هنگامى که این تهمت را شنیدید گمان خیر نسبت به خود (کسانى که عضو جامعه شما هستند) نبردند و چرا نگفتید که این یک دروغ بزرگ است. شما به یاد آورید زمانى که به استقبال این دروغ بزرگ رفتید، شایعه را از زبان یکدیگر مىگرفتید و با دهان خود سخن مىگفتید در حالى که به آن یقین نداشتید، شما گمان کردید که این موضوع کوچکى است در حالى که نزد خدا بزرگ است.»
و سؤال اساسى دیگر: «چرا نگفتید که براى ما مجاز نیست که در این مورد سخن بگوییم. خدا به شما پند مىدهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید.»(2) در مجموع این آیات و فرازهاى مختلف آن حقایق تکاندهندهاى وجود دارد که تکرار آن بر ما روشن مىکند زیر سؤال بردن افراد یک جامعه و اصولاً مخاطبان و چرا؟ چرا؟ نشان از اهمیت موضوع دارد. گذشته از سوء ظن، باورهاى غلط که گاه با زمینههاى تعصب همراه است، نظیر شنیدههایى که هیچ منبع صحیح علمى در مورد آن نمىشناسیم نظیر فال بد زدن نیز از مواردى است که در آیات الهى به آن اشاره شده است. در سوره مبارکه یس آیات 18 و 19 مىبینیم که مردم بداندیش به رسولان الهى مىگویند: «ما به شما فال بد زدیم (وجود شما براى ما بدیُمن بود.) و اگر دست برندارید البته شما را سنگسار کرده و شکنجه مىکنیم.»
و رسولان در پاسخ مىگویند: «فال بدِ شما با خودِ شماست اگر بدانید.» از این کلام الهى به خوبى مىتوان دریافت که گمان بد یا فال بد تراوش ذهنى و افکار سیاه خودِ آن افراد بوده که باعث آزارشان مىشده است اما آنها آن را به رسولان الهى نسبت مىدادند و به گفته خداوند این نادانىِ آنهاست که حقایق را درک نمىکنند.
پس از امروز تلاشى نو آغاز کن، با افکار آزاردهنده با جدیت مبارزه کن. تو باید این خار و خاشاک از ذهن پاک کنى تا آرامش یابى و روشنتر و بهتر بیندیشى. امید که در شماره آینده ادامه سخن را پى بگیریم. ان شاءاللَّه.
پی نوشت ها:
1) سوره حجرات، آیه 12.
2) سوره نور، آیات 17 تا 11.