
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,196 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,531 |
هنر و ادب ؛ سرود فردا | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 215، بهمن 1388 | ||
نویسنده | ||
فاطمه نیازی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
احمد باقریان- جهرم برادر ارجمند در این شماره، میهمان شعرهایی هستیم که ترسیمکنندهی حال و هوای عاشوراست. این سرودهها در وزن و ساختارهای متفاوت، یک مضمون را روایت میکنند و آن، عشق به امام حسین(ع) است. شعر «گلهای باغ عشق» با درون مایهای عاشورایی و بهرهگیری از قافیههای کارآمد، شنیدنی است. هماهنگی وزن و محتوا از نکات قابل توجه این سروده است. هر چه ارتباط وزن و موسیقی با درونمایه و مفهوم بیشتر باشد، تأثیرگذاری آن افزون میشود. همچنین تنافر و رمندگی این دو مقوله، کوشش شاعر را در هنرنمایی، بی اثر میکند. مثنوی «خون خدا» در عین کوتاهی، مفهوم کاملی را دنبال میکند که اگر شرط ایجاز در آن رعایت نمیشد، به گرداب تکرار میافتاد و مفهوم را از چشم واژهها میانداخت. «قبلهگاه اهل صفا» در بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف، روایتگر عشق به امام حسین(ع) و رسالت جاودانهی ایشان است. این شعر نسبت به سرودهی پیشین، از صلابت بیشتری برخوردار است و اوج و فرود و محور عمودی و افقی این شعر در تناسب کامل است. «افشاگر کربلا» هم پای حضرت زینب(س)، داد امام حسین(ع) و یاران او را از بیداد ظالمان میستاند. این قصیده رسالت حضرت زینب(س) را به نهضت امام حسین(ع) پیوند میزند. انتخاب وزن عرفانی فاعلاتن و تغییر زاویهی دید نسبت به شعرهای گذشته، دو ویژگی قابل ذکر «یا حسین» است. این شعر گفتوگوی شاعر با قهرمان تمام اعصار، امام حسین(ع) است و از این دید، شنیدنی است. «انقلابی خون فشان» بر وزن سبحهی الابرار جامی، «مکتب عشق» هم وزن «قبلهگاه صفا»، و «گل خون خدا» در بحر رجز، روایتهای یکسانی از همان مفاهیم است. در «عاشورای خون» نوعی نوآوری در قافیهپردازی دیده میشود. در این شعر، خبری از قافیههای پرکاربرد اشعار شما نیست. تلاش برای به خدمت گرفتن قافیههای نو، شعر را مطلوب کرده است. «مکتب عشق» وزن دوری دارد و وزن شعر خاقانی را به یاد میآورد: «از تو وفا نخیزد، دانی که نیک دانم وز من جفا نیاید، دانم که نیک دانی» در سوگنامهی «رحلت پیامبر اعظم(ص)» ترکیبهایی وجود دارند که به پشتوانهی سابقهی ذهنی شنونده در مورد دانستههای دینی، تأثیرگذار است. از این دست ترکیبها «ناموس کبریا» و «خداوندگار عشق» را میتوان برشمرد. بیت زیر، با داشتن یک هجای اضافی در رکن سوم، تنها بیت معیوب است: «رفت از جهان پیامبر اعظم دریغ و درد اسلام ناب بیکس و یار و نگار شد» در بیت بعدی نیز، هجرتی به جای هجرت، اگر چه به ضرورت وزن انتخاب شده، اما دلپذیر نیست. از این زاویه در «کعبهی مقصود» صفا به جای «با صفا» قابل توجه است: «اصغر معصوم و خون پاک گلویش گریه نما، نوگل صفای حسین است» «عشق حقیقی» واگویهای است زیبا که نسبت به همهی شعرهای این گروه برتری دارد. روایتگری، نوآوری در ترکیبسازی، قافیههای تازه، زبان تأثیرگذار از گفتنیهای این سروده است. استفاده از حشو ملیح در بیت پانزدهم، چشمگیر است. سربلند باشید. ن- صنعا ؟ دوست عزیز، دو شعر زیبایتان نشانهی روح لطیف و ذوق سرشار شماست. گاهگاهی که نسیم محبت میوزد و در کنار دوستان همیشگی، صاحب ذوقی، دست یاری به سوی «سرود فردا» دراز میکند، به خود میبالیم که بهانهی ماندن و نوشتن، تکرار و تکثیر میشود. غزل «ظهور» با استفاده از واژههایی صمیمی و تخیلی هنرمندانه همچون: «فردای عبور» و «لجاجت ساعت صبور» در عمق جان خواننده اثر میگذارد. به راستی سخن نامکرر عشق و انتظار فرج منجی نه به غبار تکرار میآلاید و نه حتی اندوهناکی واژهها، دل را میمیراند. در بیت نخست این غزل: «ای بی کرانه در پس آن پردههای دور پرکن خیال جام مرا جرعهای حضور» اگر کجفهمی نگارنده مقصر نباشد، به نظر میرسد «خیال جام» به جای «جام خیال» - که با «حضور» پر میشود- از استحکام سایر مصراعها برخوردار نیست و با وجود صحت وزن، به اصل رسایی کلام لطمه میزند. چهار پارهی ارسالی شما، از نظر تصویرآفرینی و استفاده از پنجمین وزن پرکاربرد شعر فارسی، قابل توجه است. اندیشهی بارور و حرف شنیدنی، وقتی به بار مینشیند که فراتر از همراهی با زبان و زمان، از ذخیرههای زبانی و اندوختههای شاعرانه بهرهمند شود که به یاری ویژگی زایایی زبان میآید. رسیدن به این قله، آرزوی شاعرانهای است که برایتان در سر میپروانیم.
ایمان صادقی-؟ دوست گرامی «گلدان شمعدانی» طرح بسیار جالبی دارد. شعر در قالب نیمایی و بحر هزج سروده شده است. درونمایهی این اثر، بارها مورد استفادهی شاعران قرار گرفته است. شعر مشهور «استادشهریار» با مطلع «آهسته باز از بغل پلّهها گذشت» همین حس و چشمانداز را به خواننده القا میکند. یکی از راههای هنری کردن یک اثر، ایجاد همحسّی و استفاده از عواطف و احساسات است. سروردهی شما از این حسن برخوردار است و آغاز و پایان مناسبی دارد. فراز و نشیب وزن، عاملی است که این سروده را دستخوش تغییر کرده است، در تعدادی از مصراعها وزن، نامتقارن است؛ مثلاً مصراع «راهی به داخل از برای خود جدا سازد» بر وزن مستفعلن است و در مصراع «ولی افسوس که مادر طاقت ماندن نداشت دیگر» دو رکن نخست مفاعلین و رکن سوم فاعلاتن و رکن چهارم فاعلات است. به این ترتیب، وزن شعر نیاز به بازنگری دارد. با این همه، القای حس افسوس در کلام صادقانهی شما قابل چشمپوشی نیست. و به نظر نگارنده، اگر با دقت بیشتری به وزن شعرتان بنگرید و اصول عروضی را رعایت کنید، بیشک ذوق و اندیشهی پویایی شما، زمینهی رشد و تعالی را دارد. اگر چه ما هیچ اطلاعی از سابقهی شاعری و سن شما نداریم، «گلدان شمعدانی» مهر تأییدی بر توانایی شما برای پیمودن این راه است. امید است، نقد و بررسی مختصری که از نظرتان گذشت، برایتان دلگزا و آزاردهنده نباشد. حتماً با جدیت به مطالعه و بررسی آثار بزرگان ادبیات بپردازید تا کولهبار خود را از اندوختههای ثمربخش پر کنید. فراموش نکنید، «سرود فردا» چشم انتظار سرودههای زیبای شماست. پیروز باشید. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 116 |