تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,126 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,044 |
آیین پژوهش و نگارش (قسمت دوم) (40نکته) | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 223، مهر 1389 | ||
نویسنده | ||
رحیم فاطمی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
17 چنانکه واقعاً پژوهنده و نویسندهایم، فقط به فکر کیف و تلفن همراه نباشیم؛ بلکه به فکر قلم و کاغذ همراه نیز باشیم. اگر چه اغراقآمیز است، گفتهاند: «هر کس قلم و کاغذ به همراه خود نداشته باشد، علم و حکمت در قلب او جاى نخواهد گرفت». شایسته است این قلم و کاغذ از همان نوعِ قلم و کاغذى باشد که در تحقیقات و تألیفاتمان از آنها استفاده مىنماییم تا یکسانى و یکدستى یادداشتها از نظر جنس و رنگ قلم، و برگههاى یادداشت از نظر اندازه، فاصلهی سطرها و حاشیهها، عنوانگذارى، دستهبندى و مانند آن محفوظ بماند و پاکیزگى و زیبایى ویژهی خود را از دست ندهد. گفتنى است اگر بخواهیم محکمکارى کنیم، بهتر است که این قلم و کاغذ را، هم در جیب، هم در کیف و هم در وسیلهی نقلیه خود نیز بگذاریم. 18 اگر بخواهیم که تعداد صفحات تحقیق و تألیفمان کمتر شود تا هزینهی چاپ و نشر آن نیز کمتر گردد و در نتیجه، قیمت کتابمان براى خواننده ارزانتر تمام شده کتابمان زودتر به فروش برسد، پیش از حروفچینى و پس از مشورت با ناشر و حروفچین کتابمان، از آنان بخواهیم - در حدى که زیبایى و چشمنوازى کتابمان از بین نرود - شش کار را هنگام حروفچینى و صفحهآرایى در نظر بگیرند و انجام دهند: یک . نوع حروف کتابمان را - اگر با برنامهی زرنگار حروفچینى مىنمایند - از نوع حروف میترا یا نازنین برگزینند؛ زیرا این حروف اصطلاحاً حروف جمع و جورى هستند و در یک سطر، کلمات بیشترى را در خود جاى مىدهند. دو . پوینت یا همان اندازهی قلم را کوچکتر برگزینند. مثلاً به جاى پوینت 14، نوشتهی ما را با پوینت 13 حروفچینى نمایند. سه . فاصلهی میان سطرها را کمتر بگیرند. برای نمونه، سطرها را با فاصله 6/5 میلىمتر حروفچینى و صفحهآرایى نمایند، نه با فاصلهی 7 میلى متر. چهار . سطرها را با طول بیشترى حروفچینى کنند. مثلاً سطرهاى کتاب قطع وزیرى را با طول 13 سانتى متر حروفچینى نمایند، نه با طول 12 سانتى متر. پنج . اگر پاورقىهاى تحقیق و تألیفمان کوتاهند، هر دو یا سه پاورقى را در یک سطر حروفچینى کنند. شش . مقدار تورفتگىِ آغاز پاراگرافها را کمتر در نظر بگیرند. گفتنى است که چنانکه - خداى نخواسته - بخواهیم کتابمان را چاقتر و فربهتر نشان دهیم، عکسِ نکات گفته شده را انجام دهیم. 19 توکل بر خداى سبحان و توسل به معصومان(ع) و بهویژه امام زمان (عج) را هرگز فراموش نکنیم. یکى از محققان را مىشناسم که همیشه از خداى علیم و حکیم و از امام زمان(ع) خود مىخواهد تا او را از انحراف و حتى از اشتباه در تحقیق و تألیف مصون بدارند و همیشه نیز این چنین دعا مىکند: «خدایا ! اگر در این تحقیق و تألیفِ من، رضایت تو و خیر من وجود ندارد، مرا از ادامهی آن منصرف گردان و آن را به فرجام مرسان!» 20 تحقیقات و تألیفات خویش را متناسب با موضوع و محتواى آن و با قلمى زیبا به معصومان(ع) و جز آن تقدیم نماییم. مثلاً یکى از مؤلفان حوزوى، کتاب خویش را به حضرت فاطمه زهرا(س) این گونه تقدیم کرده است: «پیشکشم فقط به ضریح سبز دیدگان دوست(س) که لحظه لحظهی زیارتم دخیل یک تبسم نگاه اوست». 21 از خداى بزرگ بخواهیم همانگونه که در پژوهشها و نگارشهاى خود، گاه آن چنان غرق و غوطهور مىشویم و همه چیزمان و حتى خواب و خوراک و نماز اول وقت و حضور قلب در نمازمان را نیز از یاد مىبریم، در نیایشهاى خود با خداى بزرگ و به ویژه در نمازهایمان نیز این گونه باشیم و نمازهایمان را در اول وقت و با حضور قلب بخوانیم. 22 از خداى سبحان بخواهیم که در تحقیقات و تألیفاتمان، اگر «بودِ»مان بیش از «نمودِ»مان نیست، دست کم «نمودِ»مان بیش از «بودِ»مان نباشد. به گفتهی سعدى در کتاب بوستان: به اندازهی بود باید نمود خجالت نَبُرد آن که نَنْمود و بود که چون عاریت برکَنند از سرش نماید کهن جامهاى در برش اگر کوتهى، پاى چوبین مبند که در چشم طفلان نمایى بلند وگر نقرهاندوده باشد نُحاس توان خرج کردن برِ ناشناس مَنِه جان من آب زر بر پشیز که صراف دانا نگیرد به چیز زراندودگان را به آتش بَرَند پدید آید آن گه که مس یا زَرَند 23 از خداوند رحمان بخواهیم به آنچه مىگوییم و مىنویسیم، خود نیز عمل کنیم و از آنچه دیگران را باز مىداریم، خود نیز دورى نماییم و چه نیک گفتهاند: «رطب خورده، منع رطب چُون کند». 24 بکوشیم تا در هنگام پژوهش و نگارش، با وضو و رو به قبله باشیم. این قلمزن، محقق و نویسندهاى را مىشناسد که تا کنون تحقیقات و کتابهاى خویش را بدون وضو به قلم نیاورده است. 25 بى پرده به شما بگوییم که «شاید با پول مىنویسیم، ولى براى پول ننویسیم» و اگر که ضرورت یا اضطرارى در میان نیست، امتیاز تحقیق یا تألیفمان را به صورت دریافت یکبار حقالتألیف و براى همیشه واگذار نکنیم و اصطلاحاً آن را فیکسفروش ننماییم؛ بلکه آن را به صورت دریافتِ حقالتألیف در هر نوبت چاپ، به ناشران و مانند آنان واگذار کنیم و در صورتى که مىتوانیم، قرارداد تحقیق و تألیف خود را بر مبناى دریافت ده درصدِ قیمت هر کتاب با ضریب شمارگان (= تیراژ) که اکنون حد متوسط و متعارف این گونه قراردادهاست، منعقد نماییم؛ هر چند رضایت و توافق دو طرف قرارداد، حرف اصلى و نهایى را خواهد زد؛ و اگر مىتوانیم، تحقیق و تألیفمان را به ویراستاران و حروفچینان و نمونهخوانان و طراحان و مؤسسات پژوهشى و انتشاراتىِ تازهکار و یا تازه به دوران رسیده ندهیم؛ هر چند در این امر، ممکن است استثنائاتى نیز وجود داشته باشد. 26 از هم اکنون یک دفتر کلاسورِ بزرگ براى تحقیقات و تألیفاتِ بعدىمان تهیه کنیم و براى هر موضوعى، یک یا چند صفحه سفید در نظر بگیریم و بالاى صفحه نخستِ آنها، عنوان آن موضوعات و تاریخ شروع تحقیقاتِ مربوط به آن موضوعات را بنویسیم و براى هر بخش و موضوعات ذیل آن، یک کُد جداگانه در نظر بگیریم. مثلاً کد 1 براى بخش «عقاید» کد 2 براى بخش «اخلاق» کد 3 براى بخش «فقه» کد 1/1 براى موضوع عقیدتىِ «توحید» کد 1/2 براى موضوع عقیدتىِ «نبوت» کد 1/3 براى موضوع عقیدتىِ «معاد» کد 2/1 براى موضوع اخلاقىِ «تقوا» کد 2/2 براى موضوع اخلاقىِ «توبه» کد 3/1 براى موضوع فقهىِ «نماز» کد 3/2 براى موضوع فقهىِ «روزه» در نظر گرفته شود . البته در آغاز همین دفتر، فهرست بخشها و موضوعاتِ ذیل هر کدام و کد مربوط به آن موضوعات را بنویسیم. آنگاه به مرور زمان، هر مطلب و نکتهی مهم و قابل یادداشتى که در بارهی این موضوعات مطالعه کردیم، فوراً در قسمت و صفحه مربوط به آن موضوع بنویسیم تا فراموشمان نگردد. پس از مدتى خواهیم دید که داراى انبوهى از مطالب مهم و یادداشتهاى نو و جالب و آماده براى نگارش مقاله و کتاب و مانند آن هستیم. این شیوه تاکنون براى نگارنده آثار و فواید بسیارى داشته و گاه افسوس و حسرت خورده که چرا از آغازِ کارهاى مطالعاتى و تحقیقاتى، به این شیوه عمل نکرده است. 27 پژوهشهاى خود را با قلم «سیاه» بنویسیم تا همانگونه که در روانشناسى رنگها گفتهاند، هم از رنگى باشخصیت و نیز رایج در چاپ اغلب کتابها استفاده کرده باشیم و هم پس از کپى کردنِ دستنوشته، با کمرنگى و یا ناخوانایى حروف و کلمات آن روبهرو نگردیم. 28 تحقیق و تألیف خود را با خط خوش و یا دست کم با خط خوانا بنویسیم و اگر داراى خط خوش و یا خوانایى نیستیم، این کار را به شخص دیگرى بسپاریم. چنان هزینه پاکنویس کردن با هزینه حروفچینى کردن آن تفاوت چندانى ندارد، تحقیق و تألیف خود را حروفچینى کنیم و سپس هزینهی آن را از ناشر و جز آن دریافت نماییم؛ زیرا معمولاً ناشران، این هزینهها را به ما پرداخت مىکنند و حتى برخى از آنان، به جهت اینکه بارى از مراحل چاپ کتاب را از دوششان برداشتهایم، از ما سپاسگزارى و قدردانى نیز مىنمایند. باید تأکید بورزیم ناخوانى و ناپاکیزگى متن و دستنوشت، ممکن است باعث شود که ناشر بدون مطالعه دستنوشتهمان نسبت به چاپ آن نظر منفى بدهد. پس به گفتهی درست و زیباى یکى از نویسندگان گوش فرا دهیم: «خوانایى و پاکیزگى متن دستنوشت، عامل چاپ آن نمىشود، اما مانع چاپ نشدن آن مىگردد». 29 تلاش کنیم مطالبمان را روى برگهی کلاسور بزرگ بنویسیم تا هرگاه که خواستیم، نسبتاً به آسانى بتوانیم از مطالب آن بکاهیم و یا بر آن بیفزاییم و آنها را آسانتر کپى نماییم و حروفچین نیز بتواند در هنگام انجام دادن کار خود، به آسانى آنها را جابهجا نماید. 30 مطالبمان را با فاصلهی تقریبى دو سانتىمتر بین سطرها و روى یک طرف برگه بنویسیم تا هم براى تجدید نظرهاى احتمالىِ خودمان و اصلاحات قطعىِ ویراستارِ نوشتهمان جاى خالى گذاشته باشیم و هم حروفچینِ کتابمان، به راحتى و با غلطهاى کمترى، مطالب ما را حروفچینى نماید. توجه داشته باشیم که برگههاى کلاسور چهار حلقهاى، دیرتر از برگههاى دو حلقهاى کنده مىشوند و از بین مىروند؛ هر چند مىدانیم که برچسبهاى حلقهاى شکلى براى جلوگیرى از این کنده شدن، در فروشگاههاى لوازمالتحریر وجود دارد. 31 اگر بر یک طرف برگهی کاغذ، مطالبمان را مىنویسیم، براى حاشیه بالا، پایین و سمت چپ صفحاتِ دستنوشتِ خود، فاصلهاى حدود دو سانتى متر و براى حاشیهی سمت راست آن، فاصلهاى حدود سه سانتىمتر را در نظر بگیریم و آن را سفید و نانوشته باقى بگذاریم تا هم براى اصلاحات و اضافات خود و ویراستار، جاى خالى داشته باشیم و هم حروفچین به راحتى و با غلطهاى کمترى بتواند دستنوشت ما را حروفچینى نماید. شایان گفتن است که بیشتر بودنِ فاصله یک سانتىمتر در حاشیهی سمت راست، براى جاى منگنه و یا چسب و یا صحافى کردن شیرازهی دستنوشته است و در صورتى که مطالب خود را بر پشت برگه دستنوشت نیز مىنویسیم، براى حاشیهی سمت راست آن، فاصلهاى حدود دو سانتى متر و براى حاشیهی سمت چپ آن، فاصلهاى حدود سه سانتى متر را در نظر بگیریم و آن را سفید و نانوشته باقى بگذاریم. 32 شمارهی صفحات دستنوشت را در انتهاى سطر اول و به طور واضح و پُررنگ بنویسیم و در صورتى که مطالبمان را پشت برگه نیز مىنویسیم، شماره صفحات پشت برگه را در ابتداى سطر اول بنگاریم. 33 نوشتن هر مطلب جدیدى را از صفحه جدید آغاز کنیم و مطالب را پشت سر هم و به صورت طومارى ننویسیم تا در صورتی که بعداً بخواهیم مطلب یا مطالبى را به دنبال و در ادامهی مطالب قبلى اضافه نماییم، با مشکل کمبود جا براى آن رو به رو نگردیم. 34 آغاز هر فصل یا بخش را با فاصله سفیدِ 13 سانتیمتری از بالاى صفحه آغاز کنیم تا هم دستنوشت ما زیباتر شود و هم ویراستار و حروفچین و سپس خواننده بدانند که با فصل و بخش و مطالب جدیدى رو به رو شدهاند. 35 یکى از مشکلات پژوهندگان و نویسندگان، نوشتن پاورقىهاى مطالبشان است؛ زیرا فراوان پیش مىآید که آنان چون به پایین صفحه دستنوشت خود مىرسند، متوجه مىشوند که پاورقىهاى آن صفحه را ننوشته و جاى خالى براى آن نگذاشتهاند و گاه نیز اصلاً فراموش مىکنند که پاورقىها را بنویسند و بعداً یادشان مىآید که پاورقى فلان صفحه یا حتى صفحات را ننوشتهاند. دو راه را براى حل این مشکل پیشنهاد مىکنیم: یک . با توجه به این که گفته شد پشت برگه دستنوشت را شایسته است سفید و نانوشته بگذاریم، مىتوانیم تمام پاورقىهاى هر صفحه را در پشت همان صفحه بنگاریم و به ناشر و حروفچین، این نکته را تذکر دهیم که پاورقىهاى هر صفحه در پشت همان صفحه است. دو . به هر جاى متنِ داراى پاورقى که رسیدیم، در همان هنگام و از پایین صفحه به سمت بالاى صفحه و به اندازهی تعداد سطرهاى هر پاورقى، در پایین صفحهی دستنوشت خویش فاصله بگذاریم و این فاصله را با نشانهاى، مانند نقطه یا خط تیرهی پُررنگ، براى خودمان مشخص نماییم و سپس نوشتن را ادامه دهیم تا به پاورقى دوم برسیم. در این هنگام نیز از محل نشانهی پیشین و در جهت پایین به بالاى صفحه و به تعداد سطرهاى پاورقىِ دوم، فاصله مىگذاریم و این فاصله را با نشانهاى معیّن مىکنیم و به همین ترتیب، پاورقىهاى بعدى را دوباره با همان نشانه مشخص مىنماییم. آنگاه و در هنگام نوشتن، به نخستین نشانهاى که رسیدیم، از نوشتن ادامهی متن خوددارى مىورزیم و نوشتن پاورقىها را به ترتیب، آغاز مىنماییم. پس از نوشتن پاورقىهاى آن صفحه - به هر تعداد که باشند - نوشتن ادامهی متن را از صفحه بعدى آغاز مىکنیم و پاورقىهاى صفحات بعدى را نیز به همین گونهاى که گفته شد، مىنویسیم. امید است که دیگر با مشکلى به نام پاورقىنویسى روبهرو نشویم. 36 اگر مىخواهیم که متن حروفچینى شدهی کتابمان از زیبایى و چشمنوازى پسندیدهاى برخوردار باشد، خوب است با برخى از اصطلاحات تایپى و مثلاً در برنامهی «زرنگار» که در زیر آورده شده است، آشنا شویم: یک . نام قلم (Font) که تعیین کنندهی شکل اصلى قلم است، مانند: قلم لوتوس، قلم میترا و قلم کامپیوست. همین کلماتى که در حال مطالعهی آنها هستید، با قلم لوتوس حروفچینى شده است. دو . نماد یا سیاق قلم (Style) که تعیین کنندهی نمایش خاصى از یک قلم است، مانند: قلم نازک، قلم سیاه، قلم ایرانیک (خمیده از راست به چپ)، قلم ایتالیک (خمیده از چپ به راست) و ترکیبات آنها همچون قلم نازک ایرانیک و قلم سیاه ایتالیک. مثلاً کلمهی «اهواز» به صورت نازک و ایرانیک (با 20% خمیدگى از راست به چپ) و کلمهی «آبادان» به صورت سیاه و ایتالیک (با 20% خمیدگى از چپ به راست) حروفچینى شده است. سه . پوینت قلم (Point size) که تعیین کنندهی اندازهی قلم است، نظیر قلم با پوینت یا اندازه 10 و قلم با پوینت یا اندازه 14. مثلاً همین جملاتى که در حال مطالعهی آنها هستید، با قلم پوینت 14 و جملهی «یادگیرى روش فیشبردارى از ضروریات تحقیق و تألیف است» با قلم پوینت 10 حروفچینى شده است. چهار . حالت قلم؛ که تعیین کنندهی نوع حالت عادى، اَندیس بالا، اندیس پایین، کشیده و یا فشرده حروف و کلمات است. مثلاً حالت عادى کلمهی «قلم» به همین صورتى بود که دیدید و حالت کشیدگى آن به صورت «قلم» با 50% کشیدگى و حالت فشردهی آن به صورت «قلم» با 50% فشردگى است. پنج . چینش قلم که تعیین کنندهی نوع چینش تراز شده، راستچین، وسطچین و چپچین حروف و کلمات است. مثلاً نوع چینش راستچین، وسطچین و چپچین در عبارت زیر نشان داده شده است: آیین پژوهش و نگارش (راستچین) آیین پژوهش و نگارش (وسطچین) آیین پژوهش و نگارش (چپچین)
37 بکوشیم که هرگونه اصلاحات و اضافات مربوط به متن دستنوشتهمان را پیش از حروفچینى کردن انجام بدهیم؛ زیرا انجام دادن این کار پس از حروفچینى - جز در موارد خاص - باعث به زحمت افتادن حروفچینان مىشود، حتى اگر ما زحمتشان را از نظر اقتصادى، با پرداخت حقالزحمه آن جبران کنیم. 38 هنگامى که کتاب و پژوهش ما حروفچینى شد، براى غلطگیرى و نمونهخوانى، نخست آن را به شخص دیگرى که داراى چهار ویژگى زیر است بدهیم: یک . آشنایى نسبى با محتوا و مطالب متن نمونهخوانى؛ دو . آشنایى نسبى با نشانههاى نمونهخوانى؛ سه . برخوردارى از دقت در هنگام نمونهخوانى؛ چهار . برخوردارى از صبر و حوصله در هنگام نمونهخوانى. این که مىگوییم نمونهخوانىِ کتابمان را نخست به شخص دیگرى بدهیم، بدین جهت است که چون خودِ ما با مطالب کتابمان آشنا هستیم و این مطالب از قبل در ذهن ما نقش بستهاند، همین ممکن است برخى از کلمات، بدون این که از سوى ما غلطگیرى شوند، از برابر چشم ما سریعاً عبور نمایند. دوم اینکه پس از غلطگیرى آغازین از سوى دیگران، وقت ما هنگام غلطگیرى مجدد، کمتر تلف خواهد شد. 39 در صورتى که فقط خودمان مطالب حروفچینى شده را غلطگیرى مىکنیم، حتماً غلطگیرى به صورت «مقابلهی متن حروفچینى شده با متن دستنوشته»مان انجام گیرد زیرا ممکن است که حروفچین، پاراگرافى از متن دستنوشت ما را جا انداخته و حروفچینى نکرده باشد و اگر ما غلطگیرى را به صورت «مقابله» انجام ندهیم و فقط متن تایپى را غلطگیرى کنیم، متوجه جا افتادگى مذکور و این اشتباه بزرگ نشویم. 40 پس از حروفچینى، تحقیقات و تألیفات خویش را - افزون بر شخص دیگرى که گفته شد - حتماً خودمان نیز غلطگیرى کنیم و این کار را براى خود، کسر شأن ندانیم تا صحت تایپى کارمان از ضریب اطمینان بالاترى برخوردار باشد و در این زمینه، به دیگران چندان اطمینان نداشته باشیم تا ناخواسته گاه در دام غلطهاى کفرآمیز یا زشتگون و یا خندهبرانگیز قرار نگیریم و کتاب ما مانند آن کتابهایى نشود که به جاى عبارتِ «برترینِ قضاوت کنندگان، حضرت امیرمؤمنان على(ع) است»، این گونه حروفچینى شده بود: «بدترینِ قضاوت کنندگان، حضرت امیرمؤمنان (ع) است». براى این که نوشتار خود را با شیرینکامىِ شما به پایان برده باشیم، باید بگوییم که یک بار عنوان کتاب «روش فیشبردارى و دستهبندى مطالب» به قلم اینجانب را بدینگونه حروفچینى کرده بودند: «روش فیشبردارى و بستهبندى مطالب». | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 59 |