تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,035 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
زن، جایگاه والایی در جهان آفرینش دارد | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 224، آبان 1389 | ||
نویسنده | ||
علمداری پریسا پور | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گفتوگو با خانم طیبه اکبری راد «یکی از واژگانی که برای معرفی کارهای نیک در قرآن کریم به کار رفته است، واژهی «معروف» است. «معروف» در لغت اسم است و برای هر فعلی که نیک بودنش به وسیلهی عقل یا شرع شناخته شود، به کار میرود. بیش از 20 مورد از موارد کاربرد واژهی «معروف» مربوط به بخشهای حقوقی قرآن است، به ویژه در مواردی که مقررات مربوط به وظایف و فرائض اخلاقی در روابط خانوادگی و اجتماعی باشد، مانند: رابطهی میان زن و شوهر، پدر و مادر و فرزندان، خویشاوندان نزدیک و ... . در این میان بیش از پنجاه درصد از موارد حقوقی مربوط به حقوق زن است. بنابراین معنای «معروف»، شناخته شده، نیکو و منطبق بر طبیعت انسان و شرع و عرف است. خداوند برای بیان حقوق زن در قرآن کریم از این واژه استفاده کرده است ...» خانم دکتر «طیبه اکبری راد»، دارای درجهی دکترای علوم قرآن و حدیث، یکی دیگر از زنان فرهیختهی ایرانی است که با حفظ تقدم خانواده، در جایگاه استادیار دانشگاه و محقق، به تدریس و پژوهش میپردازد. از آن جایی که وی تا به حال تحقیقات بسیاری روی علوم قرآنی داشته و جایگاه زن را در این میان تبیین کرده است، گفتوگویی با ایشان خواهیم داشت تا از برخی پژوهشهایشان برای ما بگویند. آنچه که در مقدمه بیان شد نیمنوشتاری کوتاه از تحقیق مبسوط دکتر «اکبری راد» به نام «معناشناسی «معروف» و رابطهی آن با حقوق زن در قرآن کریم» است.
در برخی آیات مثل آیهی 228 بقره، حقوق زنان در زندگی مشترک به صورت کلی و مطلق با این واژه نشان داده شده است: «ولهن مثل الذی علیهن بالمعروف» این آیه میتواند در برگیرندهی کلیهی حقوق زنان (حقوقی چون تأمین نیازهای اقتصادی، رفع نیازهای جنسی، نیک رفتاری و ...) باشد. در بعضی آیات دیگر، تأمین نیازهای اقتصادی زنان یا مهریهی ایشان همراه با این واژه بیان شده است: «و علی المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف.» (بقره /233) «و اتوهن اجورهن بالمعروف» (نساء/ 25) این امر حتی در هنگام طلاق نیز لحاظ شده است: «و للمطلقات متاع بالمعروف» (بقره/ 241) در بعضی از آیات رفتار، برخورد و معاشرت نیک با زنان با این واژه ذکر شده است: «و عاشروهن بالمعروف» (نساء/ 19) و در آیاتی چند بیان تداوم زندگی با زنان و حتی جدایی مقید به قید «معروف» شده است: «فامساک بمعروف او سرحوهن بمعروف.» (بقره/232)
ببینید، قرآن کریم - به گفتهی دوست و دشمن - احیاء کنندهی حقوق زن است. مخالفان لااقل این اندازه اعتراف میکنند که قرآن در عصر نزولش گامهای بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت ولی قرآن هرگز به نام احیای زن به عنوان «انسان» و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نسپرد. به عبارت دیگر قرآن زن را همانگونه دیدکه در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت برقرار است. زن در قرآن همان زن در طبیعت است لذا قید معروف در این آیات بیانگر این مطلب است که کلیهی حقوق زن در نظام خانواده باید شناخته شده از سوی طبع و عرف و شرع باشد. از آنجایی که عرف در جوامع و طبقات مختلف متفاوت است، نوع رفتارها و برخوردها نیز براین اساس باید تغییر کند و برخوردی شناخته شده و پذیرفته شده از سوی جامعه باشد در صورتی که چنین ملاحظاتی در تعامل با زنان از سوی مردان و به طور کلی خانوادهها، اعمال گردد، شاهد بی عدالتیها و آمار روزافزون طلاق نخواهیم بود.
از جمله مسائلی که با گسترش مدرنیته به دست فراموشی سپرده شده، توجه به حقوق دیگران است و این امر در همه جا مشهود است. عدم توجه به رعایت حقوق دیگران از هستهی مرکزی جامعه یعنی خانواده با بیتوجهی به همسر، فرزند، والدین و سپس خویشان نزدیک آغاز شده، بعد در همهی زوایای جامعه نمایان میشود. تداوم این امر موجب افزایش نگرانی، اضطراب، دلهره، ناامنی روحی - روانی و احساس تنهایی و سلب اعتماد خواهد شد. تاکنون به صورت اختصاصی در مورد حقوق پدر و مادر، فرزندان، زوجین و حقوق زن تحقیقاتی انجام شده است اما تفاوت این تحقیق با تحقیقات قبلی در روش و محدودهی آن است، به طوری که سعی شده با استفاده از بعضی روشهای معنیشناسی، واژهی حق در قرآن کریم معنا شده، سپس حقوق انسانها که بخشی از حقوق خداوند است، تبیین گردد. همان طور که میدانید کلمهی حقوق جمع «حق» بوده، و واژهی حق نیز در 243 مورد به صورت اسم ذکر شده است. معنای اولیهی حق در قرآن کریم، راست، درست و واقعیتی است که همراه با پایداری و ثبات است. اصطلاح حق به معنای نصیب و بهره هم علاوه بر قرآن کریم، بارها در سخنان ائمهی اطهار(ع) به کار رفته است. در نظام هستی بیشترین حق از آن خداست و در برابر هر نعمتی خدا حقی دارد و طبق سخنان علی(ع) هر اندازه نعمتهای خدا بیشتر در اختیار کسی باشد، حقوق الهی بیشتر میشود. از جمله حقوق الهی بر بندگان، اطاعت و تقوای الهی است. بخشی از حقوق خداوند، حقوق متقابلی است که در روابط اجتماعی انسانها وجود دارد. پس از خداوند بیشترین حق از آن پدر و مادر است. طبق آیات قرآن کریم از جمله حقوق پدر و مادر، احسان فرزندان است. طریقهی احسان نیز به وسیلهی سخاوت داشتن، پرهیز از سخنان رنجشآور، نیکو و پسندیده و همراه با احترام سخن گفتن، معاشرت و گفتوگوی متواضعانه و دعا کردن برای پدر و مادر، ذکر شده است. یکی دیگر از موارد حقوقی که ذکر شده، حقوق مربوط به فرزندان است. طبق آیات 151 انعام و 31 اسراء پذیرش فرزندان به هر وضع و صورتی (دختر و پسر)، و همچنین برقراری امنیت جسمی و روانی فرزندان و پرداخت نفقه از حقوق مسلم آنان است. حقوق فرزند از نظر تربیت، ادب، احترام و محبت بسیار زیاد است چرا که زندگی فرزند بسیار مهم است و نیک و بد او مرتبط با انسان است. در مورد حقوق زن هم که صحبت شد. در قرآن بر حقوق خویشاوندان هم تأکید زیادی شده است. قرآن برای بیان اهمیت حقوق خویشاوندان از شیوههای مختلف استفاده کرده است. صلهی رحم نشانهی خردمندان و کسانی که از خدا میترسند، ذکر شده و نسبت به قاطعان رحم تعبیرات شدیدی وارد شده است. قرآن قطع رحم را از نشانههای افراد فاسق میداند که موجب دوری از رحمت خدا شده، سختی حساب را در قیامت به دنبال خواهد داشت. طریقهی نیکی به خویشان در صورت نداشتن تمکن مالی، «زبان خوش» ذکر شده است. حقوق مردم نسبت به یکدیگر نیز در قرآن کریم حائز اهمیت است. این حقوق گاهی در بعد اقتصادی زمانی و گاهی در بعد اجتماعی و رفتاری تبیین شده است و خلاصه آن که طبق بیانات قرآن و روایات معصومین(ع) انسان در مقابل کل آفرینش (از طبیعت و حیوانات و ...) مسئول است و بهترین راه شناخت حقوق، توجه به قرآن کریم و روایات اسلامی است.
در واقع امروز مسئلهی محیط زیست، درد مشترک همهی بشریت است و این بحران مشکل اصلی و دغدغهی خاطر بشریت امروز را تشکیل میدهد. جالب این جاست که قرآن کریم به این مسئله به طور مبسوط پرداخته و روایات بسیاری نیز در این باب وجود دارد. رفتار انسان - از جمله مواجههی خشن و بیرحمانه با طبیعت - در قرون اخیر ناشی از انگیزهی توسعه طلبی، فزون خواهی و بهرهوری بیرویه از منابع اولیه است. آلوده کردن دریاها، سوختن جنگلها، گرم شدن آب و هوای کرهی زمین و یا پاره شدن لایهی اوزون سرانجام انسان را از خواب غفلت بیدار کرده است تا به پیامدهای این حیات نامعقول و زندگی سلطهجویانه و انحصارگرایانه توجه کند و برای حل آن اندیشهای بیابد. میتوان گفت راهکار نهایی این بحران که منجر به ایجاد روحیهی مسئولیتپذیری برای حفاظت از محیط زیست خواهد شد، توجه به تعالیم دینی و رهنمودهای اسلامی است. از منظر قرآن کریم مالک و خالق یگانهی طبیعت و مخلوقات، خداست. انسان خلیفهی خدا بر روی زمین است. خلیفه و نماینده بودن انسان به طور طبیعی اقتضا میکند که تصرف او در زمین همانند تصرف امانتدار در امانت باشد. زمین از آن خدا و مردم همه بندگان او هستند بنابراین برای هیچکس مالکیت دائمی قرار داده نشده است. طبیعت در همهی ابعاد خود ملک خاص هیچیک از نسلهای بشری نیست، تا هر طور که خواست در آن تصرف کند. محیط و طبیعت میراث همهی بشر و پشتوانه و اعتبار دائمی همهی انسانهاست که از نسلی به نسل دیگر به ارث میرسد. هیچ نسلی اجازه ندارد از طبیعت به نفع خود استفادههایی بیجا کرده، آن را فرسوده، ضایع و آلوده کند. چنین رفتاری به طور حتم مغایر با آن چیزی است که خدا از ما خواسته است. لازمهی امانتداری این است که همچنان که ما این محیط را پاک و سالم از نسلهای پیش تحویل گرفتهایم، پاک و سالم به نسل بعد از خود بسپاریم. مهمترین وظیفهی انسان در قبال طبیعت، اصلاح در زمین و اجتناب از فساد در آن است. یکی از وجوه اصلاح زمین، عمران و آبادی است. منظور از عمارت زمین، تأمین اصول زیستمحیطی برای حیات انسانی است. احکام اسلام دربارهی محیط زیست فراوان و متنوع است. انسان به موجب این احکام نه تنها مؤظف است به انسانهای دیگر کمک کند بلکه مؤظف است از آلوده کردن آب، خاک و هوا پرهیز نماید و با حیوانات با رأفت و مهربانی برخورد کرده، از آنان حمایت کند.
در قرآن کریم برای بیان مقررات مربوط به وظایف و فرایض اخلاقی در نظام خانوادگی از واژههای مختلفی استفاده شده، لذا سعی کردم در مقالهای تحت عنوان «معناشناسی واژگان اخلاقی خانواده در قرآن کریم» اهم این واژگان را از نظر معناشناسی معرفی کنم. از بررسی مفاهیم قرآنی صالحات، اصلاح، معروف و احسان میتوان گفت که قرآن تأکید فراوانی به رعایت اصول اخلاقی دارد و خانواده محل اصلی تمرین و ممارست این اصول است. در قرآن کریم زن و مرد به مدارا و عفو، رعایت حقوق یکدیگر و حفظ خانواده توصیه شدهاند. از این نظر سلسله مراتبی در خانواده میان زن و مرد وجود ندارد و هر کدام براساس طبیعتِ خود از حقوقی برخوردار هستند. همچنین به دنبال بررسی مفاهیم قرآنی کاملاً مشهود میگردد که محور نظام خانواده، زوجین هستند نه فرد (زن یا مرد). در قرآن بر رعایت ارزشهای اخلاقی نیز توجه خاصی شده، از جملهی آنها مفاهیم ارزشمند اخلاقی همچون پاکی، طهارت، رشد و بالندگی انسانها است که در قرآن برای تبیین این مفاهیم از واژگان مختلفی استفاده شده، لذا سعی کردم در تحقیقی تحت عنوان «معناشناسی مفاهیم پاکی و پاکدامنی، رشد وتعالی در قرآن» به توضیح اهم این واژگان از جمله استعفاف، حصن، زکاء، طه و طیّب بپردازم. در یک نتیجهگیری کلی باید گفت: «اسلام دین پاکی و طهارت است و مصادیق آن همهی ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد. گاه طهارت و پاکی از نجاسات و آلودگیها، زمانی در استفاده از غذاهای طیب و در مواردی برقراری روابط سالم اقتصادی، اجتماعی، جنسی و اخلاقی است. سرانجام اینکه نتیجهی این پاکی و طهارت، انسان را به منزلتی میرساند که جز خدا و اسماء و صفات خدا هیچ نمیبیند.»
برای پاسخ به این سؤال باید به عقب برگردم و از سالهای قبل صحبت کنم. من قبل از ورود به دانشگاه، 3 یا 4 سال دروس حوزوی میخواندم و بدین ترتیب زمینهی آشنایی با قرآن و احادیث پیدا کردم اما ادامهی تحصیل به صورت دانشگاهی، مربوط به سالهای پس از ازدواج میشود. در واقع من در 27 سالگی با دو فرزند شروع به درس خواندن کردم و تصمیم گرفتم درسم را ادامه دهم. اما این که چرا رشتهی علوم قرآنی را انتخاب کردم، باید بگویم فقط به خاطر نورانیتی که قرآن دارد و امید به این که این سعادت و نورانیت نصیبم گردد و اینکه بیشتر روی خودم کار کرده باشم. ملاک و ارزش من این بود که به آن چه خدا میخواهد، نزدیکتر شوم. در این باره با اساتید مختلفی مشورت کردم از جمله آقای دکتر میرباقری که در سفارش خود به انتخاب رشتهی قرآن و حدیث، تأکید داشتند حداقل تحصیل در این رشته این است که با وضو باشی و همین امر موجب نورانیت میگردد.
سعی میکنم برنامهی تدریس در دانشگاه را طوری انتخاب کنم که زمان مدرسه بودن بچهها بیرون از خانه باشم و تا جای ممکن وقتی آنها در خانهاند، من هم در کنارشان باشم. همسرم هم در طی این سالها همراه بوده، البته هیچ وقت با کار زیاد من موافق نبوده و نظرشان این بوده که اصل، رسیدگی به بچهها و تربیت آنهاست. من هم، چون رضایت همسرم برایم مهم بوده، نهایت سعیام را کردهام؛ البته ادعایی ندارم که حتماً مادر خوبی بودهام اما تلاش خودم را کردم. گاهی نیز از نظرات و همکاری شوهرم استفاده کردهام. به هر حال سعی میکنم همواره اقتدار و حرمت او به عنوان همسر و پدر خانواده حفظ شود. نکتهای که اینجا دوست دارم با خانمها مطرح کنم این است که خانمها باید در هر شغل و سطح علمی که هستند از همسرشان تمکین داشته باشند. مسئله حفظ اقتدار مرد در خانواده مسئله بسیار مهمی است و خیلی روی تربیت بچهها تأثیر میگذارد. به نظرم زن نقش محوری دارد و وقتی مادر خانواده حفظ حرمت و اقتدار مرد را میپذیرد، فرزندان هم خواه ناخواه قانونمند میشوند و حتی خود مرد هم قانونمند خواهد شد. پیامد این شیوهی تعامل در خانواده، ایجاد آرامش و صمیمیتی است که برای پیشرفت و تعالی تکتک اعضای خانواده مؤثر است و در این راه، مادر برای فرزندان الگو است. به هر حال اگر یک زن بخواهد سنگر خانواده را به خوبی حفظ کند، در رابطه با همسر و بچهها، زنی خوب و مادری تأثیرگذار باشد و از طرف دیگر، دنبال علم و فعالیتهای اجتماعی باشد، باید پذیرای مشکلات و مسئولیتی بسیار سنگین و در عین حال ارزشمند باشد. واقعاً اگر نخواهد خدایی حرکت کند، توانش را ندارد و اگر عنایت و لطف خدا نباشد، این امر اصلاً محقق نمیشود.
قرآن اقیانوسی بیانتهاست که هر چه بیشتر در آن جست وجو کنی به شگفتیهای بیشتری میرسی. به نظر من در مورد بحث زنان در جامعهی اسلامی، آن طور که باید حق مطلب ادا نشده و جای کار بسیار دارد. هنوز در مورد حقوق زن و اهمیتی که قرآن به زنان و مادران داده، بحثهای زیادی وجود دارد که بهتر است اساتید و علما به خصوص خود خانمهای صاحبنظر و اندیشمند در این زمینه کار کنند؛ البته زحمات انجام شده در این حوزه را نباید نادیده گرفت و مهمتر این است که خود زنان جایگاه واقعی خود را بشناسند.
فکر میکنم اگر در این حوزه، از علوم میانرشتهای استفاده کنیم، موفقتر میشویم؛ منظور این است که بحثهای مربوط به جوانان مانند بحث حجاب، اذن خروج از منزل، شناخت ویژگیهای روحی و روانی زن و مرد و موارد بیشمار دیگر را به صورت همهجانبه و تنگاتنگ با بحثهای روانشناسی، حقوق، علوم تربیتی و غیره پیش ببریم.
،
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 202 |