تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
منطقه ی ممنوعه | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1389، شماره 226، دی 1389 | ||
نویسنده | ||
جواد محدثى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
دانشجو و فرهنگی و طالب علم و جویای معرفت نه مثل بسیاری از کاسبان، کالایشان وسیلهی «کسب درآمد» است، و نه مثل بنگاهداران، پیوسته در اندیشهی «درآمد» به کار چاقکنی میپردازد، ، بلکه سرمایهای دارد فراتر از «کالای مادی» و هدفی دارد برتر از پول درآوردن و به افقی میاندیشد، زیباتر از «نقداندیشی» و «فرصتطلبی» و «ثروتاندوزی». علم، چراغی است که هستی را روشن میسازد. خیمهی روشنایی جهان بر عمود دانش و معرفت و بصیرت استوار است. حیف نیست که درون صاحب دانش تیره باشد؟! دانشمندی که از «روشندلی» بیبهره باشد، بادام بیمغز و گردوی پوک است. اگر در کالبد علم، روح بصیرت و معرفت نباشد، و اگر صاحب دانش، از عاطفه و ایمان تهی باشد، به چیزی در حدّ «ابزار صنعتی» تنزّل یافته است، یا یک ماشین حساب، یا رایانهای حسابگر! هیهات که فرزانگان بِخرد و دانا که ارزش خود و دانش را میدانند، به این تن در دهند و خود را این گونه ارزان بفروشند و حراج کنند، آن هم زیر قیمتِ واقعی، مگر آن که از قیمت انسانی بیخبر باشند و نرخ بازار کمال و ارزش علم در دستشان نباشد! هرگز مباد که «نفس» بر سر «عقل» کلاه بگذارد. به هر حال، دانش، بخشی از شخصیت انسانی ما را میسازد نه همهی آن را. از این رو، همهی بها را در «قیمتگذاری انسان» نباید به علم داد؛ یعنی دانش و معلومات حرف اول و اصلی را نمیزند. «ایمان و عمل» مکمّل علم بهشمار میآیند. اگر «باور» نسبت به خدا و آخرت و روز حساب و کیفر و پاداش و بهشت و جهنم و محکمهی الهی و داوری خدا نسبت به عملکردها ضعیف باشد یا اصلاً نباشد، علم به تنهایی قدرت نجات انسان را از امواج متلاطم و رساندن به ساحل امن ندارد. نمیبینید که چگونه آتش، دامن دانش روز را گرفته و «انسانیت» در شعلهاش میسوزد؟ پس «تقویت بعد ایمانی» را در کنار آموختن علم و تخصص باید در دستور کار قرار داد، چون مهم و حیاتی است. «یقین» یک گوهر کمیاب و قیمتی است، مثل کیمیا، مسِ وجود را طلا میکند. ظرف دلها اگر با ایمان و یقین پر شود، محل نزول برکات الهی میشود و چنین قلبی هم وسعت مییابد، هم قدرت، هم حکمت و هم نورانیّت. اما ... اگر دل، انباری از شبههها، هوسها، بیقیدیها، بیاعتقادیها، ناباوریها باشد، پایگاه و جایگاه شیطان خواهد شد و «معلومات» بهتنهایی نمیتواند بادبانی باشد که زورق شکسته و طوفانزدهی وجود ما را از گردابها برهاند و به دیدار ساحل برساند. سهم خود شما هم در بذرباشی ایمان در مزرعهی دل، مهم و مؤثر است. چه کسی باید نفوس شما را تزکیه کند و تعقل شما را بالا ببرد و وسعت دید و عمق بینش شما را افزایش دهد؟ خودتان یا دیگران؟ اگر خودتان به فکر نباشید و اگر کسب «گوهر باور» برای خود شما یک عشق برتر و یک هدف اصلی نباشد، از دیگران کاری ساخته نیست. کتاب و مطالعه، یکی از ابزارها و راههای تجهیز خویش به این «دید» و «بصیرت» است. چه اندازه با کتابخوانی مأنوس و با کتاب، همدمید؟ دانش و ایمان مثل دو بال برای یک پرواز است. یکی پشتوانه است، دیگری چاشنیِ تأثیرگذارنده و پیش برنده. و چه زیباست کلام شهید مطهری که: «علم، وجود انسان را به صورت افقی گسترش میدهد و ایمان به شکل عمودی بالا میبرد، علم طبیعتساز است و ایمان انسانساز. علم زیبایی عقل است و ایمان، زیبایی احساس. علم، ابزار میسازد و ایمان مقصد. علم، سرعت میدهد و ایمان، جهت ...»1 روشنتر بگوییم: مشکل امروز ما، ضعفِ اطلاعات مذهبی و معلومات دینی نیست، آنچه خطرساز گشته، «ضعف ایمان» است، نه ضعف علم. «ایمان مذهبی» وقتی سست باشد و آخرت و حساب و کتاب و بهشت و جهنم، در چارچوب محاسباب بشر جایی نداشته باشد، یا در حاشیه قرار گرفته باشد، خیلی راحت سر «وجدان» کلاه گذاشته میشود و انسان «مسخ» میگردد و در حد یک کالا و ابزار تنزّل مییابد و در چشماندازش جز «منافع شخصی» و «سود مادّی» قرار نمیگیرد. رهایی از تعلقات مادی یک ارزش است. پایه را «پول» قرار ندادن هم یک اصل است. وقتی آیین و مرام کسی تنها «سود» و «ثروت» بود، به هر قیمتی و از هر راهی و به قیمت از دست دادن هر چیزی، فاجعه به بار میآید. مال، میتواند بهعنوان یک لغزشگاه سر راه انسان کمین کند. چه چیزی میتواند انسان را از ورود به «منطقهی ممنوع» در قلمرو مسائل اقتصادی و پول و برخورداری و درآمد نگاه دارد؟ علم یا ایمان؟ مگر نه این که شیادان با چراغ دانش و تخصص، گزیدهتر کالاها را به یغما میبرند؟ کسی که بتواند زنجیرهای از «فضایل اخلاقی» را در جان خویش پدید آورد و چراغ فطرت را روشن نگاه دارد و «انسان» بودن خود را از یاد نبرد و به یک دستگاهِ «پول درآور» تبدیل نشود، نفس وسوسهگر نمیتواند به «قلعهی قلب» او لشکرکشی کند و «پایگاه وجود» او را که میتواند جلوهگاه امر و فرمان خدا باشد به تسخیر شیطان درآورد. وقتی میتوان مزرعهای صلاحخیز شد، چرا باید کویری توانسوز گشت؟ و ... وقتی میتوان «امیر» شد، چرا باید «اسیر» ماند؟ راستی که علم به تنهایی کافی نیست!
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 101 |