تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,095 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,033 |
حجاب چرا؟ | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1390، شماره 230، اردیبهشت 1390 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
بحث حجاب و رعایت پوشش الهی، مورد هجمهی زیادی واقع شده است. از آن جایی که معمولاً همه شبهههای مسئلهی حجاب، هماهنگی مفهومی وخواستگاه مشترکی دارند، لذا عیار بازشناسی معارف حق از باطل ضرورت دارد و در این بخش به طرح کلی این شبهات و تردیدها پرداخته، با نگاهی به آموزههای دینی، سعی میکنیم پاسخ های مناسبی ارائه دهیم. یادمان باشد: امروزه بیشتر انگیزههای مخالف حجاب، از عدم تسلط بر مفاهیم دینی است، نه از عدم پذیرش حجاب. حجاب چرا؟ شبهه: چرا حکومت در مسئلهی حجاب که موضوعی شخصی وخصوصی است دخالت می کند؟ پاسخ یکم: حجاب مسئلهای اجتماعی است، نه شخصی. فردی که میخواهد باحجاب باشد، این پوشش را برای ورود به جامعه میخواهد؛ اسلام هم چون میخواهد زن وارد جامعه شود توصیه به حجاب کرده است وگرنه این مسئله در داخل خانه و در مقابل اعضای خانواده (شوهر) مطرح نیست. اگر حجاب خصوصی بود و ربطی به جامعه نداشت، شاید نیازی نبود که خدای متعال این قدر در مورد آن سفارش کند. پس حجاب مسئلهای اجتماعی و برای حفظ امنیت اخلاقی جامعه است. دوم: وقتی همهی افراد جامعه، به دنبال هدف واحدی باشند و توان جمعی و قُوای عمومی در تحقق آن هدف، موجب رشد، سرعت، کیفیت و گستردگی بشود، پس چرا آزادی فردی را ترجیح بدهیم؟! سوم: تعلّقات انسانها، تحت ولایت است. یعنی یا ولایت خدای متعال را پذیرفتهاند «اللهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ اِلَی النُّور؛1 خداوند ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند و در پرتو این ولایت و رهبری، آنها را از ظلمتها به سوی نور خارج میسازد» و یا ولایت شیطان را پذیرفته اند «وَ الَّذینَ کَفَروا أولِیاءُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ اِلَی الظُّلَماتِ؛2 امّا کسانی که کافر شدند، اولیاء آنها طاغوت (بت و شیطان و افراد جبار و منحرف) هستند که آنها را از نور به سوی ظلمتها بیرون میبرند.» حالا که چنین است، یعنی تعلّقاتِ ما تحت ولایت خدای متعال و یا ولایت شیطان است، پس چرا توهّمِ آزادی مطلق را باور کنیم؟! چهارم: هدفهایی که هر یک از افراد با عمل به آموزههای دینی به دنبال آن هستند، با شکلگیری قوانین اجتماعی متناسب و با گستردگی و توان اجتماعی دنبال میشود. پس حکومت دینی برای تحققِ اهدافی نیست که با اهداف افراد در تعارض باشد چون ضابطهها در تنظیمات جامعهی دینی، تابع هدف الهی شکل میگیرد. به واقع در نظام اسلامی، بندگی و عبودیت خدای متعال منجر به شکل گیری همکاریهای اجتماعی و اجرای قوانین میشود. پنجم: اگر زنان و مردان، قُوای خود را در یک نظام اجتماعی هدفمند به جریان بگذارند، بیگمان در شکلدهی گستردهی روابط اجتماعی، تحقق اهدف و رسیدن به وضعیت مطلوب جامعهی اسلامی تأثیر بهسزایی دارد. ششم: اگر دنیای غرب به ترویج فرهنگ برهنگی میپردازد، به این دلیل است که هدف گذاریهای آنها اقتضای برهنگی وشهوترانی را دارد. اساساً در فرهنگ غربی، اصل و محور همهی امور، لذت طلبی و هوسرانی و نه تعالی و تکامل انسان هاست. حتی میتوانیم بگوییم که حکومتهایشان نیز شهوات بیحد و ضابطه را مدیریت میکنند. مثلاً میتوان به وضع کردن قانون سقط جنین در بسیاری از کشورهای اروپایی اشاره کرد. از طرفی در جامعهی اسلامی باید همهی مسائل رنگ و بوی الهی دهد و موجب رشد، تعالی و تکامل انسانها شود. به واقع اجتماع در تفکر اسلامی به خیمهگاهی شبیه است که دینداری مردم در آن حفظ می شود. البته پرداختن به نیازهای انسان مانند تأمین نیاز عاطفی، جنسی و سایر نیازها در قالب آموزههای دینی، امری پسندیده و مورد تأکید همیشگی دین است. هفتم: در کشور اسلامی ما به دلیل فاصله داشتن مدیریت های اجرایی با آرمانهای دینی و ارزشی نظام اسلامی، به این جا رسیدهایم که دچار مظلومیت در فرهنگ هستیم. پس باید در همهی زمینهها به فرهنگ ناب اسلامی پایبند باشیم و بحث مهندسی فرهنگی و پیگیری منویّات رهبری معظم انقلاب (مدظله العالی) را جدی بگیریم و آنها را از مسئولان مطالبه کنیم. هشتم: اساساً قبل از طرح دخالت کردن حکومت - که هر فرهنگ و حکومتی ناگزیر از آن است - نکتهی قابل توجّه، اهداف حکومتها، افراد و ملزومات رسیدن به آنها است که اهمیت زیادی دارد و نباید از آنها غفلت کرد. نهم: پس دخالت کردن در جامعهی دینی امری غلط نیست، بلکه نوعی تصمیمگیری و جادهسازی برای کمک به متعالی شدن افراد است و حکومت دینی با افراد جامعهاش بیگانه نیست. این حکومتهای غیردینی هستند که استبداد آشکار و یا پنهان دارند و حقوق افراد را برای تحقق اهداف طبقهی قدرت وثروت، قربانی میکنند. دهم: اگر دخالت حکومت، جادهسازی برای جریان یافتن یک حقیقت و فلسفهی زیبا مثل حجاب باشد، بد نیست. البته بحث دیگری هم مطرح است و آن این که همیشه تحمیل و اجبار، راه رسیدن به این فلسفهی خوب نیست، بلکه کار فرهنگی و فراهم نمودن فضای استدلالی برای اثبات حکمتها و زیباییهای حجاب باید در اولویت باشد. یازدهم: نظام جمهوری اسلامی که برخواسته از رأی و تفکر ملّت ایران است، وظیفه دارد احکام الهی را در جامعه به اجرا گذارد و اگر قرار باشد از کنار ارزشهایی که برای به دست آمدنِ آنها سالها زحمت کشیده شده و خونهای پاکی که در راه آن ها نثار شده است به راحتی بگذرد، آن وقت این حکومت با حکومتهای غیردینی که سخن از جدایی دین از سیاست میزنند، چه تفاوتی خواهد داشت؟ در هر کشور و حکومتی دستورات اجتماعی متناسب با آرمانها و ارزشهای آن جا وضع میشود؛ ما در نظام جمهوری اسلامی به دنبال اجرای ارادهی الهی و عمل به خواستههای خدای متعال هستیم و قوانین جامعه باید رنگ و بوی الهی دهد. دوازدهم: در مورد حجاب، انتقادی وارد است و آن این که چرا همهی نهادهای مرتبط با این مقوله، برای فرهنگسازی و برخورد حکیمانه بسیج نشدهاند؟ ادامه دارد...
1. سورهی بقره، آیهی 257. 2. همان. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 92 |