تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,079 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,025 |
به رنگ و بوی گل | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1390، شماره 230، اردیبهشت 1390 | ||
نویسنده | ||
جواد محدثى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
در «راه زندگی» نیازمند همراهیم. دوستان، میتوانند بعضی از همراهان ما باشند و «دوستی» میتواند کمکی برای بهتر پیمودن این مسیر باشد؛ چه در زمینهی دانشجویی و علمآموزی، چه زندگی و معیشت و چه بعد فکری، روحی و اخلاقی. آنان که نمیتوانند با کسی «طرح دوستی» بریزند و دیگران دوست ندارند با آنان همدم و همنشین و همراه شوند، دارای نقاط ضعف و خصلتهای اخلاقی خاص هستند که عامل گریز یا نفرت یا جذب نشدن دیگران است. شاید نوع رفتار و اخلاق بد، یکی از این عوامل باشد. از قدیم گفتهاند که دکان عسلفروش بداخلاق، خلوت و بیمشتری است و دکان سرکهفروش خوشاخلاق، پر مشتری؛ یعنی فقط نوع کالای مورد عرضه نیست که عامل جذب یا دفع است، بلکه کیفیت عرضه و نوع برخورد و اخلاق هم مؤثر است. چه قدر شیرین است این سخن حکیمانهی مولاعلی(ع) که فرمود: «اَعجزُ الناسِ مَن عَجَزَ عَن اکتساب الاخوانِ و اَعجزُ مِنهُ مَن ضَیّعَ مَن ظَفربهِ مِنهم1؛ ناتوانترین مردم کسی است که از دوستیابی ناتوان باشد و ناتوانتر از او کسی است که دوستانش را نتواند نگه دارد.» و چه قدر زیبا سعدی این مفهوم را بازگو کرده است که: «دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دم بیازارند.»2 پس، هم یافتن دوست و داشتن روحیهی جمعی و همکاری و همراهی و همدلی و همدردی مهم است و یک «هنر» محسوب میشود، هم حفظ دوستان و دوستیها و تحکیم رابطهها و تقویت پیوندها. بهخصوص، دوستان خوب و باکمال دوران دانشجویی را نباید به این سادگی فراموش کرد و از دست داد. این هم از حرفهای کهنه و در عین حال نو و بهروز است که دوستی با هر کس نشاید و دوستی با بدان نباید و دوستیهای بر سر هوس نپاید و این که دوست خوب و بد داریم و: همنشین تو از تو بِه باید تا تو را عقل و دین بیفزاید پس ضروری است که «دوست» را از «دوستنما» بشناسیم و از آنان که اهل تملق و ریا و دورویی و نقش بازی کردن و چاپلوسی و اهل بردن دل و دیناند، بپرهیزیم و به دوستی تکیه و اعتماد کنیم که بتواند تکیهگاه ما باشد، نه آن که خودش هم بیریشه و پوک و سست و بسته به جای دیگر باشد! دوست، همدم تنهاییهای انسان، شریک غمها وشادیهای او، بازوی یاریرسان در نیازمندیها، تکیهگاهی مناسب در مشکلات و گرفتاریها و مشاوری خیرخواه در لحظات تردید و ابهام است؛ و در واقع، یک «سرمایهی معنوی» است، نامش دوست. و اگر چنین نبود، دوست نیست، رهزنی در نقاب دوست است. چه کسی شایستهی عنوان قشنگ و دوستداشتنی «دوست» است؟ چه ملاکهایی میتواند مورد نظر در انتخاب دوست یا ادامهی یک دوستی باشد؟ چه بخواهیم چه نخواهیم، از دوستان و همنشینانمان رنگ و اثر میپذیریم و خصلتهای ما به شکل خلق و خوی آنان در میآید. گاهی هم (البته اگر ما قویتر و اثرگذارتر باشیم) میتوانیم خصلتهای دوستان خود را تغییر دهیم. باز هم یک حرف قدیمی اما همیشه تازه: تو اول بگو با کیان زیستی پس آنکه بگویم که تو کیستی این، یعنی معیار دیگران در قضاوت نسبت به ما، دوستانما هستند؛ یعنی دیگران، خوی و بدی و صلاح و فساد ما را از دوستان و معاشرانمان میشناسند. پیامبر خوبیها و زیباییها، حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند: «مَثَل همنشین خوب و شایسته، مَثَل عطار است که اگر از عطر خودش هم به تو ندهد ولی از بوی خوش او به تو میرسد و معطر میشوی و مثل همنشین بد، همچون کورهی آهنگری است که اگر لباس تو را هم نسوزاند و جرقههای آتش بر جامهات نیفتد، بوی کوره و دود و دم آهنگری تو را هم میگیرد.»3 و چه خوب این نکتهی حکیمانه در کلام سعدی و در شعر «گلی خوشبوی در حمام، روزی ...» انعکاس یافته، آن جا که گِل ناچیز، در اثر همنشینی با گُل، خوشبو میشود و دیگران را از بوی دلاویز خویش سرمست میکند و سبب آن را هم مصاحبت چند روزه با گُل معرفی میکند. تمثیل زیبای دیگری در اثرگذاری دوست یا تأثیرپذیری از دوست، کلام مولا علی(ع) است که میفرماید: «همنشینی با نیکان، برای انسان، نیکی به همراه میآورد؛ مثل بادی که بر پوستان معطر میگذرد، با خودش بوی خوش به همراه میبرد. همنشینی با بدان، برای انسان شر و بدی میآورد؛ مثل بادی که بر لجنزار و فضای متعفن میگذرد، با خودش عفونت و بوی بد میبرد.»4 شگفت از برخی سادهلوحان است که مغرورانه میپندارند خودساختهاند و خطر از آنان گذشته و اگر با هر کس و هر گروه و جمعی رفاقت و همنشینی کنند، رنگ نمیگیرند. شاید هم از تعبیر «سادهلوح» برآشوبند و برنجند ولی رنجش آنان واقعیت را تغییر نمیدهد. چه بسیار کسانی که به قصد نجات غریق رفتهاند اما خودشان طعمهی امواج شدهاند. چه بسیار کسانی که به قصد اصلاح یک معتاد، جلو رفتهاند ولی خودشان هم دچار اعتیاد شدهاند. وسوسههای ابلیس، بسیار رنگارنگ و جذاب است. بعضیها دوست دارند هر چیز را «تجربه» کنند و گاهی همین تجربهها آنان را از هستی ساقط میکند و گرفتار ندامت جبرانناپذیر میشوند. مگر میشود «زهر» را خورد، به انگیزهی این که «ببینیم چه میشود؟» نگاه به اطراف و دور و بریها سازنده و مفید است، ارزیابی دوستان هم لازم. یک دم به خود آ و ببین چه کسی؟ به که بسته دل و به که همنفسی؟ حال که از «دوستی» گفتیم و از دوستان، چند نکتهی سودمند هم از سالکان و رهپویان و راهنمایان بشنویم و بخوانیم: - از هر چیز تازهاش را انتخاب کن و از دوست، قدیمیاش را. - از نشانههای بزرگواری انسان، حفظ دوستان قدیمی است. - دوست خود را زیاد عتاب و سرزنش نکنید که «کینه» میآورد. - دوست واقعی کسی است که عیب دوست خود را در نهان و به خود او بگوید نه آشکارا و نزد دیگران. - خداوند، تداوم دوستیها را دوست دارد، پس بر دوستیهای خود استمرار بخشید. - محبت و دوستی خود را بیجا و بیمورد مصرف نکنید که این گونه دوستیها در معرض گسستن است. - حق دوستان خود را به بهانهی دوستی و رفافت، ضایع نکنید. - افراد را بیازمایید، آن گاه از آنان دوست برگزینید. - حُسن خلق، موجب افزایش دوستان میشود و بداخلاقی، انسان را تنها میسازد. - با فرومایگان دوست نشوید چون بر خوشیها و نعمتهای شما حسد میورزند و در گرفتاریها زبان به ملامت میگشایند. - همنشینی و دوستی با احمق، عذاب روح است. - از دوستی با کسی که فکرش خوب ولی عملش بد است بپرهیز، چرا که انسان را با همنشین میشناسند. - کسی که به فرومایگان و شروران و بدان نزدیک شود، مورد اتهام قرار میگیرد. همهی این نکتههای نغز و رهنمودهای کاربردی، از سخنان امام سالکان، حضرت علی(ع) است. باری ... ناگفته نماند که همهی این دوستیها و رفاقتها وقتی ارزشمند است و قابل تحسین و تقدیس که مبنای صحیح عقلانی و دینی داشته باشد و آلوده به گناه و بیرون از دایرهی آیین وحی و رضای خدا نباشد و تا هست، چنین باد!
1. نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 11. 2. گلستان سعدی، باب هشتم. 3. میزان الحکمه، ج9، ص50. 4. غررالحکم، ج4، ص202 و 205.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 204 |