چکیده
«جهاد اقتصادی در قرآن و روایات» عنوان مورد بررسی این مقاله است. شناخت و پیاده شدن اقتصاد اسلامی از اهداف مکتب اسلام است و رسیدن به این هدف موجب شکوفایی جامعه، زدودن فقر و ایجاد رفاه و عدالت میگردد.
بسیاری از اصول اقتصاد اسلامی در قرآن و روایات مورد اشاره قرار گرفته است. در آیات بسیاری، رهنمودهای جزئی و مشخص در مسائل گوناگون اقتصادی وجود دارد که دستورات مختلفی را برای انسان صادر نموده است و شناخت آنها میتواند ما را در رسیدن به اهداف مکتب اسلام و داشتن جامعهای پویا و مترقی و متعالی یاری رساند.
با دقت درآیات و روایات در مییابیم که مراعات مسایل اخلاقی و روابط انسانی و رعایت قسط و عدل و انصاف، توصیه به پرداخت زکات و خمس، توصیه به داشتن روحیهی کار و زحمت و تلاش برای استقلال اقتصادی و داشتن روحیهی تقوای کاری و ... همگی نشاندهندهی دقت و توجه اسلام به این امور است. چنان چه این اصول در جامعه عملیاتی شود موجب برقراری اقتصادی خواهد شد.
واژگان کلیدی: جهاد، اقتصاد، قرآن، روایات
مفهوم جهاد:
کلمهی جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق میشود و یکی از کلماتی است که در گفتمان دینی ما معنا پیدا میکند و همیشه صبغهی تقدس را در درون خودش دارد.
مفهوم اقتصاد
اقتصاد از ریشهی قصد به معنى راستى راه است.
اقتصاد در لغت به دو معنى است. یکى از آن دو، پسندیده است که حد وسط و میانهی افراط و تفریط است مانند جود که حد وسط اسراف و بخل محسوب مىشود یا شجاعت که حد وسط تهور و ترس است و به همین معنى در قرآن به کار رفته است: در رفتارت میانه را برگزین.1
و دوم به امرى اطلاق مىگردد که بین پسندیده و ناپسند در نوسان است، مانند آن چه که بین عدل و جور یا قریب و بعید فرض مىشود: بعضى از آنان بر خود ستم کردند و بعضى راه میانه را برگزیدند.2
در اصطلاح، اقتصاد حالت میانه و اعتدال بین زیادهروى و خستورزى است.3 خداوند مىفرماید:
والذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا وکان بین ذلک قواما4
و همین مفهوم در کلام امیرالمومنین(ع) در نهج البلاغه به لفظ اقتصاد تعبیر شده است. امام مىفرماید:
«آن کس که میانهروى در پیش گیرد، هرگز هلاک نگردد.»5
«هرکس میانهروى پیشه کند (صرفهجویى کند) نیازمند نگردد.»6
و یا میفرماید: «هرکس میانهرو باشد (صرفهجویى کند) هزینهاش سبک گردد.»7
بنابراین روشن مىشود که قصد، روش معقول و راه استوار بین افراط و تفریط است و بر اساس همین معنى، کلمهی «قصد» و مشتقات آن در جاىجاى نهج البلاغه به کار رفته است.
یونانىها اقتصاد را «ایکوس نوموس» مىگویند که به مفهوم تدبیر منزل - اداره و تنظیم امور خانه - است «جان مارشال جیفنى» در تعریف اقتصاد مىگوید:
علمى است که چگونگى ایجاد توزیع و هزینه کردن ثروت را مورد بررسى قرار مىدهد.8
عبارت جهاد اقتصادی که حکیمانه و مدبرانه ابعاد دنیوی را با ابعاد مقدس اسلامی در هم آمیخته است، از ترکیب دو واژهی جهاد و اقتصاد تشکیل گردیده و در واقع به نوعی تلاش مقدس و با انگیزهی الهی در اقتصاد و معیشت اشاره دارد.
شناخت و پیاده کردن اقتصاد اسلامی از اهداف مکتب اسلام است و رسیدن به این هدف موجب شکوفایی جامعه، زدودن فقر و ایجاد رفاه و عدالت میگردد. در شرایط کنونی که اقتصاد اسلامی کمرنگ گردیده، حس میشود که باید جهاد عظیمی در شناخت اقتصاد اسلامی و حرکت به این سمت صورت گیرد.
بسیاری از اصول اقتصاد اسلامی در قرآن و روایات مورد اشاره قرار گرفته است. در آیات بسیاری، رهنمودهای جزئی و مشخص در مسائل گوناگون اقتصادی وجود دارد که دستورات مختلفی را برای انسان صادر نموده است و شناخت آنها میتواند ما را در رسیدن به اهداف مکتب اسلام و داشتن جامعهای پویا و مترقی و متعالی یاری رساند.
از دیدگاه قرآن کریم و روایات، فعالیت اقتصادی و مبادرت به بهرهگیری از مواهب طبیعی برای تأمین معاش، میتواند جهاد در راه خدا و یک عمل عبادی و مظهری از عبودیت خداوند متعال باشد و چنان چه با رعایت اخلاق و انسانیت، تقوا و وجدان همراه گردد موجب رونق اقتصاد فرد و جامعه میگردد. ما در ادامه برخی از اصولی را که در قرآن ذکر گردیده مورد بررسی قرار میدهیم:
1) توصیه به رعایت اخلاق و انسانیت در اقتصاد
اسلام در رسیدن به همهی اهداف اقتصادی و مالی، از چهارچوب ارزشهای اخلاقی، خارج نمیشود و هرگز برای تحقق آن اهداف، از توجه به اخلاق و انسانیت و معنویت غفلت نمیکند.
رعایت اخلاق و روابط انسانی، در تثبیت نهادهای اخلاقی عملی در جامعه و بهعنوان یک حرکت کارساز در پدیدآمدن فرهنگ اسلامی و بالابردن بهرهوری و داشتن اقتصادی پویا نقش اساسی دارد.
در جایجای قرآن رعایت مسایل اخلاقی و انسانی در کسب وکار و تجارت و معاملات، از جمله وفا در عقود، رعایت عدل و انصاف، عدم اکل به باطل، قرض الحسنه، انفاق و ... به چشم میخورد:
- وفای به عقد
اى کسانى که ایمان آوردهاید! به عقد و پیمانها (ى خود، با خدا و مردم) وفا کنید.9
در روایتی از حضرت رسول اکرم(ص) آمده: «همانا پاکیزهترین شغل، شغل بازرگانی است؛ که چون سخنی گویند دروغ نگویند و هرگاه امانتی به آنها سپرده شود، خیانت نکنند و هرگاه وعده دهند، خلف وعده نکنند و وقتی چیزی میخرند، از آن نکوهش نکنند و وقتی چیزی میفروشند، تعریف و تبلیغ نکنند و هرگاه بدهکارند (در پرداخت بدهی خود) تعلل نورزند و هرگاه طلبکار باشند (برای گرفتن طلب خود) فشار نیاورند.»10
- رعایت عدل و انصاف
و هنگامی که پیمانه میکنید، حق پیمانه را ادا نمایید و با ترازوی درست وزن کنید. این برای شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است.11
در آداب تجارت و کسب و کار حضرت علی(ع) آمده:
ای جماعت بازرگانان، پیش از شروع کسب و کار از خداوند خیر و نیکی بطلبید و با آسانگیری در معامله از خداوند برکت جویید. به خریداران نزدیک شوید، به زیور بردباری آراسته شوید، از قسم خوردن بپرهیزید، از ستم کردن و اجحاف بترسید، با مظلومان به انصاف و عدالت رفتار کنید و ...12
- عدم اکل به باطل
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید، مگر این که تجارتی با رضایت شما انجام گیرد.13
- قرض الحسنه
کیست که به خداوند وام دهد، وامى نیکو تا خداوند آن را براى او چندین برابر بیافزاید و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مىسازد و به سوى او بازگردانده مىشوید.14
جهاد، گاهى با جان است و گاهى با مال. در این آیه مطرح شده است که قرض، نوعی جهاد با مال است و پاداش قرض الحسنه بر عهدهی خداوند است15
در روایات آمده:
پاداش قرض الحسنه هجده برابر، ولى پاداش صدقه ده برابر است.16
و همچنین هر کس بتواند قرض بدهد و ندهد، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مىکند.17
- انفاق
مَثَل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مىکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست.18
کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، سپس به دنبال انفاقى که کردهاند، منت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگین مىشوند.19
امام علی(ع) با پسندیده دانستن انفاق میفرماید: «انفاق مال دنیا، پسانداز کردن است که برای انفاقکننده میماند و نگاه داشتن آن (و بخل ورزیدن) اندوه است و گرفتاری.»
با دقت در آیات و روایات درمییابیم؛ مراعات مسائل اخلاقی و روابط انسانی و رعایت قسط و عدل و انصاف و ... همگی نشاندهندهی دقت و توجه اسلام به این امور حتی در مسائل مادی است و چنان چه این اصول در جامعه عملیاتی شود موجب برقراری اقتصادی سالم خواهد شد.
2) توصیه به داشتن روحیهی کار و تلاش
یکی از عوامل بسیار مهم که میتواند به رشد و توسعهی اقتصاد و افزایش کارآمدی در جامعه کمک نماید احیای فرهنگ غنی کار و تلاش و همت و توجه به آموزههای دینی و ارزشهای معنوی کار است. هر چه همت و تلاش و کار با انگیزهی معنوی درآمیزد و رنگ و لعاب الهی به خود گیرد، بیشتر موجب احیای این فرهنگ غنی خواهد شد. همچنین باید دانست، در جامعهای که نگاه منفی و نادرست برای بهدست آوردن درآمد و ثروتمند شدن وجود داشته باشد، روح کار و تلاش و جهد و جدیت میمیرد و تنپروری و کمکاری، فرهنگ غالب میشود. پس اگر فرهنگ کار و تلاش در جامعه - آن چنان که در آیات و سیرهی عملی و گفتاری ائمهی اطهار و معصومین بوده است - نهادینه شود، بهطور یقین پیشرفت و رونق اقتصادی کشور را در پی خواهد داشت.
از این رو برای احیای فرهنگ کار باید هنجار بودن کار و تلاش و ناهنجار بودن بیکاری و تنبلی و سستی، در جامعه تبیین گردد. در این راستا بهرهگیری از آیات و روایات و سیرهی معصومین میتواند ما را در جامعهای که دینمدار و حقمحور بوده، از میزان پذیرش والای این گونه آموزهها در میان مردم برخوردار است رهنمون سازد.
در قرآن آمده: «و برای انسان جز آن چه تلاش کرده (بهرهی دیگری)، نیست.»20
و نشانهی روز را روشنیبخش ساختیم تا (در پرتو آن) فضل پروردگارتان را بطلبید (و به تلاش زندگی برخیزید). 21
پروردگارتان کسی است که کشتی را در دریا برای شما به حرکت درمیآورد تا از نعمت او بهرهمند شوید.22
او آن چه را در آسمانها و آن چه را در زمین است، همه را از سوی خود مسخّر شما ساخته است.23
او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانههای آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید؛ و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست.24
در این زمینه میتوان به روایات و سیرهی عملی پیامبر اکرم(ص) و ائمهی معصومین نیز که همواره بر پایهی کار و تلاش و دوری از تنبلی و بیکاری بوده است اشاره کرد، از جمله:
پیامبر عظیم الشأن(ص) میفرمایند: «اگر انسان ریسمانی بگیرد، پشتهای هیزم را بر دوش کشد و آن را بفروشد و از این رهگذر نیازهای زندگی خود را برآورد، بسی بهتر است از این که از دیگران درخواست کمک کند.»25
همچنین باز پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) میفرماید: «هرکس از دسترنج خود بخورد، روز قیامت در شمار انبیاء خواهد بود.»26
- توجه به اصل تقدیر رزق و روزی به دست پروردگار
در طلب روزی، نکاتی را باید مورد توجه قرار داد. یکی این که در بهدست آوردن مال و تلاش برای روزی، نباید از اصل تقدیر رزق و روزی به دست خداوند و توکل بر او غافل شد که این آیات و روایات گویای این مهم است:
کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست. روزی را برای هر که بخواهد گسترش میدهد یا محدود میسازد. او به همه چیز داناست.27
و خداوند، هم شما را آفرید و هم آن چه را میسازید.28 هر چند انسان با ارادهی خود کار میکند، ولی ارادهی خداوند نیز به آن تعلّق گرفته است؛ او نمیتواند مستقل و بینیاز از خداوند متعال منشأ اثر باشد و بنابراین، فعالیتهای او مستند به خداوند متعال هستند.
آیا هیچ دربارهی آن چه کشت میکنید، اندیشیدهاید؟ آیا شما آن را میرویانید یا ما میرویانیم؟ هرگاه بخواهیم، آن را مبدّل به کاه در هم کوبیده میکنیم که تعجب کنید.29
حضرت علی(ع) میفرماید: «اختیار کم و زیاد شدن روزیها جز در دست روزیرسان نیست.»30
و باز میفرماید: «مردم نانخورهای خدایند. خداوند روزی آنها را ضمانت و خوراکشان را مقدر کرده است.»31
امام صادق(ع) میفرماید: «امیرالمؤمنین(ع) بارها میفرمود: "به یقین بدانید که خدای تعالی اجازه نمیدهد بنده بر آن چه در قرآن کریم برایش مقدر شده پیشی گیرد؛ هرچند سخت بکوشد و با تمام توان چاره اندیشد و ترفند زند. ای مردم هیچ انسانی، با هوش و ذکاوت خود، نمیتواند تغییری در جهت افزایش روزی خود پدید آورد و از روزی هیچ فقیری، به سبب کمهوشی او، کم نمیشود. کسی که این نکته را بداند و به آن عمل کند بیش از همه آسایش دارد و سود برده است.»"32
پیامبر خدا(ص) میفرماید: «نه حرص زدنِ حریص؟، روزی را به طرف او میکشاند و نه ناخوش داشتن کسی از روزی، آن را از او باز میدارد.»33
- توصیه به غافل نشدن از واجبات در حین کسب و کار
و نکتهی دیگر این که تلاش وکار نباید ما را از توجه به امور واجب همچون نماز باز دارد. عدم دقت در این زمینه موجب بیبرکتی در رزق و روزی میشود.
مردانى که هیچ تجارت و معاملهاى آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و پرداخت زکات، سرگرم و مشغول نمىکند، از روزى که در آن، دلها و چشمها دگرگون مىشود بیمناکند.34
حضرت امام حسن عسکری(ع) در این زمینه میفرماید: «مبادا روزیِ ضمانتشده تو، را از کار واجبی بازدارد.»35
3) توجه به فرهنگ احساس تعهد و وجدان کاری
وجدان کاری را میتوان چنین تعریف کرد: «عاملی که سبب میشود فرد بدون وجود هیچ کنترل خارجی و بهدنبال انگیزهای درونی، کارش را به نحو احسن انجام دهد».36 یا به عبارت دیگر «وجدان کاری عاملی است که موجب میشود فرد صرفنظر از هر گونه تشویق یا تنبیهی، کارش را به بهترین صورت ممکن انجام دهد».37 البته روشن است که در فرد مؤمن زمینهی گستردهتری برای ایجاد وجدان کاری وجود دارد.
این مفهوم در نهان خود دو عنصر را به یک نسبت شامل میشود: یکی امانت و درستکاری و رعایت حدود شرعی و قانونی کار و دیگری توان و مهارت کاری.
به طور طبیعی هر مقدار که فرد مهارت بیشتری با حفظ امانت و درستکاری داشته باشد، خدمت بیشتری میتواند به جامعه ارائه دهد، چرا که وجدان کاری و احساس تعهد در فرد او را از هدردادن و بطالت وقت و فرار از کار و عدم ارائهی کار مفید باز میدارد.
درحدیث است که: «خداوند دوست دارد اگر کسی کاری را انجام میدهد آن را درست انجام دهد.»38
در روایت دیگری آمده: «هرکس کاری را بر عهده بگیرد و آن را بهدرستی انجام ندهد پیش خدا مدیون است.»
و باز عنوان شده: «ارزش هر فردی به اندازهی حسن و درستکاری اوست.»39
در آموزههای نبوی، خدا دوستدار کسی است که کار و تلاش را خوب به پایان برساند.40
در حدیث دیگری نقل گردیده: «زیبایی کار خوب به اتمام و پایان رسانیدن آن است.»41
کار مفید بهعنوان یک خدمت به جامعه، به هر مقدار و میزان، پسندیده و مورد تقدیر است. بنابراین، هرکس به هر مقدار که میتواند از این طریق به جامعه کمک کند - حتی اگر به مقدار ناچیز باشد - نباید فروگذار نماید، زیرا محرومیت از همین مقدار کم، خود موجب ضرر و محرومیت جامعه میگردد.
رعایت این نکته در سطح جامعه سبب ظهور و بروز استعدادها و سرمایههاست. اگر این امر مبنای عملکرد نظام اقتصادی یک جامعه باشد، بیتردید، بهرهبردای از برکات مادی و معنوی آن و بهرهمند شدن آحاد جامعه، نتیجهی مورد انتظار آن خواهد بود.
رسول اکرم(ص) میفرمایند: «ارزش هر فرد به اندازهی همت اوست.»42
و حضرت علی(ع)، محبوبترین فرد نزد خدا را کسی میداند که برای مردم مفیدترین باشد.
4) توصیه به رعایت تقوای کاری و بهدست آوردن مال حلال و پرهیز از کسب درآمدهای حرام
منظور از مفهوم واژهی «تقوای کاری» عبارت است از رعایت حدود شرعی و قانونی کار. هر کس تا آن جا که برای او مقدور است، این حدود را مورد توجه قرار دهد و در میدان کار آنها را زیر پا نگذارد43. یکی از ابعاد رعایت تقوای کاری، بهدست آوردن مال از راه حلال و مراقبت بر اعمال در معاملات و مناسبات کاری و پرهیز از انجام حرام، از جمله ربا، رشوه و ... و همچنین رعایت تمام جوانب و ابعاد دینی مرتبط با کار و اشتغال از جمله درستکاری، ایثار وگذشت وکمک به همنوع و ... است.
از آن جا که خوردن مال حرام و احتراز نکردن از آن، باعث هلاکت و به انحاء مختلف موجب ضرر و زیان به افراد جامعه و اقتصاد میگردد، در این زمینه بیان روایاتی که به طلب روزی حلال پرداختهاند میتواند مفید باشد:
رسول اکرم(ص) بر این باور بود که: «عبادت خداوند هفتاد جزء است و بهترین آنها طلب روزی حلال است.»44
و همچنین فرمودند: «هر که از رنج دست خود بخورد خدا با نظر رحمت به او نظر مىکند، و هرگز او را عذاب نمىکند.45
و باز از آن حضرت مروى است که: «هر که چهل روز حلال بخورد خداى تعالى دل او را روشن مىکند و چشمههاى حکمت را از دل او بر زبانش جارى مىسازد.»46
توجه به حلال بودن و دقت در کسب درآمد سبب میشود که در هیچ مرحلهای از مراحل خیانتی صورت نگیرد و این خود اعتماد را در جامعه تقویت میکند و باعث اهتمام بیشتر به کار و بالا رفتن کیفیت آن میشود و همین امر موجب رونق در اقتصاد جامعه میگردد.
در مقابل، ربا، رشوه، احتکار و کمفروشی و... از مصادیق کسبهای حرام و مخرب اقتصاد محسوب میگردند که در اسلام از آنها نهی اکید گردیده است.
در تحریم عمل زشت ربا و رشوه، آیات و روایات بسیار و گستردهاى وجود دارد که در منابع مختلف وارد شده است. در این آیات و روایات تعبیرات بسیار تکاندهندهاى در مورد این اعمال اقتصادى ظالمانه و غیرانسانى آمده است که دربارهی کمتر گناهى دیده مىشود.
- رباخوارى
قرآن کریم می فرماید: «خدا بیع را حلال کرده است و ربا را حرام.»47
همچنین در آیهی دیگری می فرماید: «کسانى که ربا مىخورند، (در قیامت از قبرها) بر نمىخیزند مگر همانند برخاستن کسى که بر اثر تماس شیطان، آشفته و دیوانه شده است.»48
تجربه نشان داده که اموال حاصل از ربا، دوام و بقاء و برکتى ندارد و رباخواران گرفتار سرنوشتهاى شومى مىشوند و با وضع بدى از دنیا مىروند.
رباخوارى فقر و بدبختى مىآفریند و جامعه را به تباهى مىکشد و تباهى جامعه مایهی درد و رنج همه است. رباخواران نیز در آتش فقرى که براى جامعه فراهم کردهاند مىسوزند. در یک جامعهی بدبخت کسى نمىتواند خوشبخت زندگى کند.
تحمیل ربا عملی ظالمانه است که تمام هستى فرد را به باد مىدهد و به همین علت است که با اعمال منافى عفّت مقایسه و از آن بدتر شمرده شده است چرا که رباخوارى یکى از عوامل اصلى فقر و اختلاف طبقاتى به شمار میآید.
از جمله در حدیثى مىخوانیم که پیغمبر اکرم(ص) به على(ع) فرمود: «اى على! یک درهم از ربا از نظر گناه و معصیت بدتر از هفتاد بار زناست.»49
امیر مؤمنان على(ع) مىفرماید: «پیامبر گرامى اسلام(ص) در این روایت ربا و پنج طایفه را - که در ارتباط با ربا هستند - لعنت کرده است: 1- کسى که میهمان رباخوار مىشود و از غذایى که از پول ربا تهیّه شده است با علم و آگاهى استفاده مىکند.2- رباخوار 3- ربادهنده 4- کسى که ربا را محاسبه مىکند 5- شهود قرارداد ربا.»50
طبق این روایت، امام باقر(ع) مىفرمایند: «کثیفترین معاملات، معاملات ربوى است. حتّى از شراب فروشى و قمار و فحشاء، کثیفتر است.»51
در حدیث دیگر مىخوانیم: رسول خدا(ص) فرمود: «رباخوارى بدترین نوع کسبهاست.»52
- رشوه
رشوه، یکى از گناهان بزرگى است که مفاسد اجتماعى متعدّدى را بهدنبال دارد، از جمله: حذف عدالت، یأس و ناامیدى ضعفا، جرأت و جسارت اقویا، فساد و تباهى حاکم و قاضى و از بین رفتن اعتماد عمومى.
قران کریم میفرماید: «و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحقّ) در میان خودتان نخورید و اموال را به (عنوان رشوه، به کیسهی) حاکمان و قاضىها سرازیر نکنید تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخورید، در حالى که خود مىدانید (که خلاف مىکنید).»53
رشوهدهندگان، دنیادارانى هستند که با رشوه دادن به قضات و سایر حکام و کارمندان، مىخواهند اموال سایر مردم را بخورند. کارمندان دولت بهویژه مسئولان رده بالاى اجرایى و قضایى را با رشوهدادن به خدمت مطامع پلید خود در آورده، اموال اشخاص دیگر یا اموال عمومى را تصرف و تصاحب مىکنند. این را خداوند خوردن گناهورزانهی بخشى از اموال مردم مىنامد. بنابراین رشوه و ارتشا، وسیلهاى بیش نیست براى ارتکاب حرامخوارى و خوردن اموال مردم به باطل و مىتوان آن را بهاختصار مال مردمخورى نامید.
با توجّه به این آثار و عوارض منفى، در روایات شدیداً از این عمل انتقاد شده است:
رسول اکرم(ص) به حضرت على(ع) فرمود: «اى على! درآمد حاصل از فروش مردار، سگ، شراب، زنا و رشوه یکسان و حرام است.»54
همچنین على(ع) در ذیل آیهی شریفهى «أَکَّالُونَ لِلسُّحْتِ» 55 فرمود: «رشوهخواران کسانى هستند که مشکل مردم را حل نموده، در برابر، هدایاى آنان را مىپذیرند.56
امام صادق(ع) رشوه را در حد کفر به خدا مىداند و رسول اکرم(ص) رشوهدهنده و گیرنده و واسطه را لعنت کرد و فرمود: «بوى بهشت به صاحب رشوه نمىرسد.»
در حدیث دیگر مىخوانیم: «هر حاکمى که نسبت به گرفتارىهاى مردم بىتفاوت باشد، خداوند لطفش را نسبت به او مىپوشاند و اگر هدیه قبول کند تا کار مردم را انجام دهد، در زنجیر است و اگر رشوه بگیرد، مشرک است». 57
حضرت على(ع) رشوه گیرنده را از حقّ ولایت محروم مىداند.58
و در جاى دیگر آن حضرت فرمودند: «هیچ گروهى گرفتار رشوه نشدند، مگر آن که گرفتار ترس و اضطراب و نگرانى شدند!»59
بعضى براى توجیه خلاف خود، نامهاى مختلف بر رشوه مىگذارند، از جمله: هدیه، تحفه، حقّ الزحمه، چشم روشنى و ... . شخصى به نام «أشعث بن قیس»، حلوایى به در خانهی على(ع) بهعنوان هدیه آورد تا در محکمه شاید امام به نفع او حکم صادر کند. امام فرمود: «به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را بر من ببخشند تا پوست جوى را به ناحقّ از دهان مورچهاى بگیرم این کار را نخواهم کرد.»60
شخصى به رسول اکرم(ص) گفت: «من متصدى و مسئول کارى هستم. مردم برایم هدایایى مىآورند، چگونه است؟!» حضرت در جواب فرمود: «چه شده است که عُمّال ما از هدایا سخن مىگویند! آیا اگر در خانه مىنشستند کسى به آنان هدیه مىداد؟!»61
منابع
1- قرآن، ترجمهی مکارم شیرازی
2- ترجمهی نهج البلاغه، محمد دشتی، انتشارات مجتبی
3- اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ قرآن، تحقیق صفوان، عدنان داوودی، بیروت انتشارات دارالاسلامیه 1992 م.
4- شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج12، ج6، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، تصحیح ربانی شیرازی، 1384 هـ . ق.
5- علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمهی محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی،1384
6- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 93 و ج77 و ج103 و ج104، تهران، انتشارات مکتب الاسلامیه، 1366
7- مجلسی، محمد باقر، روضه المتقّین، ج7، بی نا، بی تا
8- پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، اصفهان، انتشارات خاتم الانبیا، چ4، 1385
9- آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1366
10-کلینی، کافی، ج5 و2، تهران، دارالکتب اسلامیه، 1365
11-محدث نوری(طبرسی)، مستدرک الوسائل، ج13، مؤسسهی آل البیت، قم، 1408 ه.ق
12 - فیض کاشانی، ملا محسن، محجه البیضاء فى تهذیب الاحیاء، ج 2 و 3، تهران، مکتبه الصدوق، 13402
13- شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج4، انتشارات جامعهی مدرسین قم،1413 ه.ق
14- نعمان بن محمد تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج2، دار المعارف مصر، 1385 ه.ق
15- حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، انتشارات جامعهی مدرسین قم، 1404
16- عباس قمی، سفینه البحار، مؤسسهی الوفا، بیروت، بی تا
17-تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج26، دارالکتب اسلامیه، تهران، 1374 18
18- محسن قرائتی، تفسیر نور، ج1، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، تهران، 1383
19- عروسی حویزی عبد علی بن جمله، تفسیر نور الثقلین، ج5، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1415 ه.ق
20-تاج الدین شعیری، جامع الاخبار، انتشارات رضی، قم، 1363
21- محمد آراستهخو، فرهنگ اصطلاحات علمی و اجتماعی، تهران، انتشارات چاپخش1381
22-جولیوس گولد، ال. کولب ویلیام، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمهی مصطفی ازکیا و دیگران، تهران، مازیار، 1376
23- نوربخش گلپایگانی، سید مرتضی، واژگان علوم اجتماعی، تهران، نشر مؤسسهی انتشارات بهینه، 1380
24-مکارم شیرازى و همکاران، خمس پشتوانهی استقلال بیت المال، انتشارات مدرسه الإمام علىّ بن ابى طالب(ع)، چاپ چهارم، 1379.
25-حائری، سید محسن، اندیشههای اقتصادی در نهج البلاغه، ترجمهی عبد العلی آل بویهی لنگرودی
26-حسن نظری، مقالهی کار، اشتغال و تولید، سایت حوزه. نت
27- نراقی، معراج السعاده، انتشارات کامکار، قم، 1384
28-حسام الدین الهندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ضبط حسن رزوق، بیروت مکتبه التراث الاسلامی، 1389ه ق
29-ابی عبدالله محمد بن احمد الانصاری القرطبی، تفسیر قرطبى(الجامع الاحکام القرآن)، ج3، بیروت دارالاحیاء التراث العربی، 1405ه ق 30
30- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ترجمهی حمیدرضا شیخی، قم، دار الحدیث، چ3، 1381
31- احیاء العلوم، ج 2،
32- تفسیرصافی
33- تفسیر فرقان
پینوشتها
1. واقصد فی مشیک، لقمان، آیهی 19
2. فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد، فاطر، آیهی 32
3. مفردات:404.
4. فرقان، آیهی 67.
5. لن یهلک من اقتصد، غرر الحکم، ج5، ص70.
6. ما عال من اقتصد، نهج البلاغه، کلمات قصار،140.
7. من اقتصد خفت علیه الموون، غرر الحکم، ج5، ص474.
8. جیفرنس: اقتصاد سیاسى، ص7، به نقل از سید محسن حائری، اندیشههای اقتصادی در نهج البلاغه، ترجمهی عبد العلی آل بویهی لنگرودی، ص25.
9. یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود؛ سورهی مائده، آیهی1.
10. ان اطیب الکسب التجار الذین اذا حدثوا لم یکذبوا، و اذا ائتمنوا ام یخونوا، و اذا اشتروا لم یذموا، و اذا باعوا لم یطروا، واذا کان علیهم تم یمطلوا، و اذا کان لهم لم یعسروا، هندی، کنز العمال،9341-9340، 10516.
11. أوفوا الکیل اذا کلتم و زنوا بالقسطاس المستقیم ذلک خیر و احسن تأویلا، اسراء، آیهی35 .
12. مجلسی، بحار الانوار، ج78، ص54، ح100.
13. یا ایهاالذین آمنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل الا ان تکون تجاره عن تراض منکم، نساء، آیهی 29.
14. من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنه فیضاعفه له اضعافاً کثیره و الله یقبض و یبصط و الیه ترجعون، سورهی بقره، آیهی 245.
15. تفسیر نور، ج1، ص387.
16. بحار، ج74، ص311.
17. بحار، ج100، ص138.
18. مثل الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منّا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون، بقره، آیهی 261.
19. الّذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثمّ لا یتبعون ما انفقوا منّا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم و لا خوف علیهم و لا یحزنون، بقره، آیهی262.
20. و ان لیس للأنسان الا ما سعی، نجم، آیهی39.
21. و جعلنا آیه النّهار مبصره لتبتغوا فضلاً من ربّکم، اسراء، آیهی12.
22. ربّکم الذی یزجی لکم الفلک فی البحر لتبتغوا من فضله، اسراء، آیهی 66.
23. سخّر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعاً منه، جاثیه، آیهی13.
24. هو الذی جعل لکم الارض ذلولاً فامشوا فی مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النّشور، ملک، آیهی15.
25. لو ان رجلاً اخذ حبلا فیاتی بجزمه حطب علی ظهره فیبیعها فکیف بها وجهه، خیر له من یسأل، مجلسی، بحار، ج93، ص158.
26. من اکل من کدیده کان یوم القیامه فی اعداد الانبیاء و یاخذ ثواب الانبیاء، پاینده، نهج الفصاحه، ص18.
27. له مقالید السموات و الارض یبسط الرّزق لمن یشاء و یقدر انّه بکلّ شیء علیم، شوری، آیهی12.
28. و الله خلقکم و ما تعلمون، صافّات، آیهی96.
29. أفرأیتم ما تحرثون، ءَ أنتم تزرعونه ام نحن الزّارعون، لو نشاء لجعلناه حطاماً فظلتم تفکّهون، واقعه، آیهی 63- 65 .
30. لا یملک امساک الارزاق و ادرارها ال الرازق، آمدی، غرر الحکم، ح10838.
31. عیاله الخلائق، ضمن ارزاقهم، و قدر اقواتهم، نهج البلاغه، خطبهی91.
32. مجلسی، بحار الانوار، ج103، ص33، ح69.
33. مجلسی، بحار الانوار، ج77، ص68 ، ح7.
34. رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله و اقام الصلاه و ایتاء الزکاه یخافون یوماً تتقلّب فیه القلوب و الابصار، نور، آیهی37.
35. لا یشغلک رزق رزق مضمون عن عمل مفروض، مجلسی، بحار الانوار، ج78، ص374، ح22.
36. محمد آراسته خو، فرهنگ اصطلاحات علمی و اجتماعی، ص1125.
37. جولیوس گولد، ال . کولب ویلیام، فرهنگ علوم اجتماعی، ص342.
38. ان الله تعالی یحب اذا عمل احدکم عملاً یتقنه، پاینده، نهج الفصاحه، ص416.
39. قیمه کل امرء ما یحسنه، محمد دشتی، نهج البلاغه، حکمت 122.
40. ان الله یحب من العامل اذا عمل ان یحسن.
41. جمال المعروف اتمامه، آمدی، غرر الحکم، ح8701، ص383.
42. قدر الرجل علی قدر همته، همان، ح1627، ص93.
43. حسن نظری، مقالهی کار، اشتغال و تولید، سایت حوزه. نت.
44. العباده سبعون جزءاً افضلها طلب الحلال، پاینده، نهج الفصاحه، ص10.
45. بحار الانوار، ج103، ص10، ح41.
46. محجه البیضاء، ج3، ص204. و احیاء العلوم، ج2، ص80.
47. أحل الله البیع و حرّم الرّبوا، بقره، آیهی275.
48. الذین یأکلون الرّبا لا یقومون الا کما یقوم الّذی یتخبّطه الشیطان من المسّ ذلک بأنهم قالوا انّما البیع مثل الربا و أحل الله البیع و حرّم الرّبا فمن جاءه موعظه من ربّه فانتهی فله ما سلف و أمره الی الله و من عاد فاولئک اصحاب النّار هم فیها خالدون، بقره، آیهی 275.
49. یا علی درهم ربا اعظم عندالله من سبعین زنیه ...، علامه مجلسى، روضه المتقّین، ج 7، صفحهی 277.
50. لعن رسول الله(ص) الربا و آکله و بایعه و مشتریه و کاتبه و شاهدیه، مستدرک الوسایل، ج 13، ابواب الربا، باب1، حدیث8.
51. اخبث المکاسب کسب الربا، کافی، ج 5، ص148.
52. و من الفاظ رسول الله(ص) شر المکاسب کسب الربا، من لایحضره الفقیه، ج4، ص378.
53. ولا تأکلو أموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتأکلوا فریقاً من اموال الناس بالاثم و أنتم تعلمون، بقره، آیهی 188.
54. یا علی ثمن المیته و الکلب و الخمر و مهر الزانیه و الرشوه فی الحکم، بحار، ج 77، ص54.
55. مائده، آیهی42.
56. بحار، ج104، ص273.
57. وسائل، ج12، ص63.
58. نهج البلاغه، خطبهی131.
59. نهج الفصاحه، ح2693.
60. تفسیر نور، ج1، ص298.
61. نهج الفصاحه، ح539.
سوتیترها
- کلمهی جهاد معمولاً به نوعی تلاش مقدس اطلاق میشود.
- در جایجای قرآن رعایت مسایل اخلاقی و انسانی در کسب وکار و تجارت و معاملات، به چشم میخورد.
- وجدان کاری را میتوان چنین تعریف کرد: «عاملی که سبب میشود فرد بدون وجود هیچ کنترل خارجی و بهدنبال انگیزهای درونی کارش را به نحو احسن انجام دهد.»
- توجه به حلال بودن و دقت در کسب درآمد سبب میشود که در هیچ مرحلهای از مراحل خیانتی صورت نگیرد و این خود اعتماد را در جامعه تقویت میکند.
- امام باقر(ع) مىفرمایند: «کثیفترین معاملات، معاملات ربوى است.»