تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,047 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,992 |
نگاهی کوتاه به جایگاه حقوقی زنان | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1390، شماره 237، آذر 1390 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سیدمحمدابراهیم حسنی قال الله تعالی«یا ایها الذین اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منها رجالا کثیرا و نساء»1 ترجمه: «اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را از او آفرید و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید ...» دختران و زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. به حکم اسلام و براساس دیدگاه قرآن، آنان ذخیرههای انسانی مهم و ارزشمندی برای سازندگی و اعتلای معنوی و مادی جامعه محسوب میشوند و شرکت ایشان در فعالیتهای اجتماعی در حوزههای فرهنگ، اقتصاد و سیاست کشور از ضروریات جامعه و نیز از لوازم اساسی رشد جامعه محسوب میشود. در این میان آن چه که موجب بالا رفتن میزان مشارکت زنان در جامعه میشود احترام به حقوق و شئون ایشان است که بدون شناخت ویژگیهای روحی، اخلاقی، نیازها، تواناییها ظرافتها و جایگاه حقیقی ایشان در نظام هستی، امکانپذیر نیست. در این خصوص به خطابهای عام و یکسان خداوند به زن و مرد در قرآن میتوان اشاره نمود که با واژههایی چون:«یا ایها الانسان» و«یا ایها الناس» و «یا ایها الذین آمنوا» و نیز با خطاب «مؤمنین و مؤمنات» در واقع جایگاه و تکالیف یکسان زن و مرد را مورد توجه قرارمیدهد. بهعنوان مثال آیات 72 سورهی توبه و 35 سورهی احزاب بهعبارت دیگر از دیدگاه قرآن ارزشها و تکالیف هیچ گونه محدودیت و وابستگی به جنسیت فرد ندارد. چنان که خداوند میفرماید: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم»2 ترجمه: اى مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره و قبیله قراردادیم تا یکدیگر را بشناسید.» از دیدگاه قرآن ارزشهایی چون تعلیم و تربیت، علم و جهل، تقوی یا فجور، صدق یا کذب و ... هیچ محدودیت و وابستگی به جنسیت فرد ندارد و بلکه همهی اینها مربوط به جان و روح افراد است که در زن و مرد به طور یکسان از ناحیهی خدا دمیده شده است .اینها ملاک امتیاز نیست، بلکه گرامىترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست. بنابراین خداوند متعال، زن ومرد (انسان) را برترین مخلوق خویش در عالم و از یک ماده و عنصر قرارداد و به خود تبارک گفت و فرمود: «فتبارک الله احسن الخالقین»3و ذکور و اناث بودن آن را، یک تفاوت جنسی محض و لازمهی دوام و بقای نسل و تکامل جامعه قرار داد و ملاک برتری افراد را در تقوی و کسب شاخصهای اخلاقی و ... معرفی و اعلام فرمود. اتفاقا اسلام زن را موجودی ظریف، حساس، عاطفی وگل و ریحانه معرفی میکند و سرپرستی و حفاظت از حریم و حدود و حقوق ایشان را بر مردان سپرده و رعایت حال ایشان را تکلیفی بر آنها قرار داده است. چنان که حضرت علی(ع) در وصیت به فرزندش امام حسن(ع) زن را گل هستی و مظهر عاطفه و محبت و عشق و صفا وکانون طراوت و شادابی و منشا گرایش و آرامش مرد براساس مودت و مهر الهی معرفی میکند و او را نسبت به رعایت حال زنان چنین توصیه و تاکید میفرماید: «و لا تملک المرأه أمرها ما جاوز نفسها المراه ریحانه و لیست بقهرمانه»4 یعنی: کاری که در توان زن نیست به او مسپار زیرا او چون گل ظریف است. چه تعبیر زیبا و لطیفی! زن گل هستی است. گل هم مظهر محبت و عشق و صفا وکانون طراوت و شادابی است. حضرت با یک جملهی کوتاه اما پرمعنی به چند ویژگی اساسی زن اشاره میکند و زن با توجه به آن میتواند به بسیاری از موقعیتها و مسئولیتهای خود در زندگی دست یابد. علاوه بر این، حضرت در راستای احیای حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی و اجتماعی زن اقدامات و توجهات خاصی مبذول فرموده، مردان را به رعایت حقوق ایشان توصیه میکند.که در این باره مراجعه به کتاب «زن در آینهی جلال و جمال» آیت الله «جوادی آملی» چاپ مرکز نشر اسراء و نیز کتاب «مقام و شخصیت زن در نهج البلاغه» استاد «عمید زنجانی» چاپ بنیاد نهج البلاغه را به خوانندگان محترم پیشنهاد میکنیم. براین اساس خداوند متعال از زن بهعنوان امانت الهی که چون امانتهای دیگر خداوند ارزشمند و قابل احتراماند یاد کرده و به مردان دستور میدهد که باید آن چنان که شایستهی امانت خداست از آنها محافظت و نگهداری کند و کارهای دشوار بر آنها تحمیل ننمایند: «انهن امانه الله عندکم فلا تضاروهن ولا تعضلوهن و داروهن علی کل حال»5 یعنی: زنان امانت خدا بر شما مردانند پس به ایشان زیان نرسانید و برایشان سخت نگیرید و در هر حال مدارای حالشان را بکنید. با بیان این آیات و روایات روشن میشود که آفرینش زن و مرد از یک گوهر است و هیچ مزیتی در اصل آفرینش میان آنها وجود ندارد و هر کدام دارای موقعیت مستقلی در نظام طبیعتاند و لاجرم باید بدانند که براساس چنین جایگاه حساسی در عالم خلقت از مسئولیتهای خاصی نیز برخوردار هستند. از آن جمله باغبانی و مراقبت از گل وجود خویش تا هم به حکم عقل و شرع و برابر دستورات الهی با حجاب و پوشش خود از آن وجود ریحانی محافظت نماید و هم عواطف خود را بهعنوان محور تربیتی یک خانواده در قبال نقش مدخلی که برای ورود فرزند به جامعه دارد بهخوبی بهرهبرداری و حراست نماید. البته علی رغم تصور برخی، خداوند منزلت را در کنار تکلیف قرار داده و اتفاقا زنان را به جهت جایگاه حساس و ظرافت شخصیتی بالاتری که به ایشان درخانه و جامعه بخشیده، تکالیف بیشتری داده است. بعضی به جهت تبیین جایگاه حقیقی و حقوقی زنان از وظایف ایشان درخانواده و جامعه به کلی چشم میپوشند و در واقع از آن طرف بام میافتند و به انگارههای فمینیستی نزدیک میشوند .... به طورکلی اسلام با دستورات و احکام سازندهی خود تدبیرات لازم را در این زمینه به خوبی اندیشیده و زن را در سایهی حجاب و سایر فضائلش به صحنه آورده تا معلم عاطفه، لطف، صفا و وفا باشد و فریب خواستههای نفسانی و وساوس شیطانی و تبلیغات غرب را نخورد؛ تبلیغاتی که متاسفانه در جامعهی کنونی گسترش یافته و به دنبال آن است که با برداشتن حجاب، از زن کالائی بسازد و در منظر هوسپرستان قراردهد. چنین زنی دیگر معلم و محور احساس و محبت و عاطفه نیست و دیگر آن هنر و فضیلت و جمال خدادادی و ریحانیت را از کف داده است. علاوه بر این، قرآن کریم، دیگر ملاک برتری و تقرب بنده را سعی و تلاش در راه رسیدن به خدا و تبعیت از او میداند و میفرماید: «و لاتتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن و اسئل الله من فضله ان الله کان بکل شی علیما»6 یعنی: آرزو و توقع بیجا در فضیلت و مزیتی که خدا به [وسیلهی] آن بعضی را بر بعضی برتری داده نکنید. هر که از مرد و زن از آن چه کسب کند، بهرهمند و هر چه خواهید از فضل خدا درخواست کنید نه از خلق تا به شما اعطا کند که خدا به همه چیز داناست. براین اساس، از دیدگاه اسلام، اختلاف و تبعیضی میان زن و مرد، در راه رسیدن به کمال و نیز کسب ملاکهای برتری وجود ندارد و راه رشد و تعالی برای همگان به طور یکسان باز است. اسلام عزیز قرنها قبل از اعلامیهی حقوق بشر و ... به احیا و بلکه ایجاد حقوق زن آن هم در دل اعراب بادیهنشین پرداخت. عرب عصر جاهلیت زنان زیبارو را وسیلهی تلذذ خود قرار میداد و دختر را مایهی ننگ میدانست و به محض تولد، زندهبهگورش میکرد. اسلام، در قدم اول، از حق حیات زن بهعنوان اولین و شایعترین حق اساسیاش حمایت نموده، بلافاصله با نزول آیهی «لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق»7 و نیز با خطاب تند «واذا المؤوده سئلت؛ بای ذنب قتلت»8و همچنین آیهی «ولاتقتلوا النفس اللتی حرم الله الا بالحق»8 از جان این قشر مظلوم دفاع کرد. عرب جاهلی زن پدر را به عقد خود در میآورد و حتی ازدواج با محارم را جایز میشمرد و ... اما اسلام عزیز، با این عمل شنیع، به شدت به مبارزه پرداخت و با نزول آیهی «ولا تنکحوا ما نکح آبائکم من النساء الا ما قد سلف انه کان فاحشه و مقتا و ساء سبیلا10کرامت خدادادی زن را به او برگرداند.» شهید «مطهری» پیرامون نقش نزول قرآن در احیاء حقوق زنان، چنین میگوید: «قرآن کریم به اتفاق دوست و دشمن، احیاءکنندهی حقوق زنان است و مخالفان لااقل به این اندازه اعتراف دارند که قرآن در عصر نزولش، گامهای بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت ولی قرآن هرگز به نام احیای زن بهعنوان انسان و شریک مرد، درانسانیت و حقوق انسانی، زن بودن زن و مرد بودن مرد را به فراموشی نمیسپرد. به عبارت دیگر قرآن، زن را همان گونه دید که در طبیعت هست. این دو کتاب بزرگ الهی، یکی تکوینی و دیگری تدوینی با یکدیگر منطبقاند.»11. خداوند متعال، زن و مرد (انسان) را برترین مخلوق خود در عالم و از یک ماده و عنصر قرار داد و ذکور و اناث بودن آن را صرفا یک تفاوت جنسی برای بقای نسل و تکامل جامعه و ملاک برتریش را در تقوی وکسب شاخصهای اخلاقی و تقرب به خدا قرار داد. از این که بگذریم، به یک سری حقوق مشترک و مسلم بین زن و مرد میرسیم که تا قبل از اسلام، به فراموشی و انکار، سپرده شده بود. از فاحشترین آنها حق ارث ومهر المثل بود که به یمن حلول دین مقدس اسلام و نزول آیاتی که ذیلا به آنها اشاره میشود، احیاء گشت. «للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء»12 «یاایها الذین آمنوا لایحل لکم ان ترثوا النساء کرها و لا تعضلوهن لتذهبوا ببعض ما آتیتموهن»13 یعنی: بر شما حلال نیست که زنان را به اکراه و اجبار به میراث گیرید و بر آنان سختگیری و بیتوجهی کنید و قسمتی از آن چه که مهرشان کردهاید به جور از ایشان بازدارید. شهیدمطهری(ره) در این باره میگوید: «عرب جاهلیت، مخالف ارث بردن زن بود و تا پای مردی، ولو در طبقات بعدی در میان بود، به زن ارث نمیداد لهذا وقتی که آیهی ارث نازل شد و تصریح کرد به این که «للرجال نصیب ...» باعث تعجب اعراب شد. اتفاقا در آن اوقات بود که زن و فرزند «حسان بن ثابت» - که از دنیا رفته بود - آنها از تصاحب ارثش محروم شده بودند و این آیه نازل شد.»14 و این اصل در نظام اسلامی ایران در متن منشور حکومتی (940 قانون اساسی ) قرارداده شده است. از دیگر حقوق حقهی زنان که تا قبل از اسلام مورد بیتوجهی و غفلت اقوام و ملل مختلف قرارگرفته بود، حق بیعت و پیمان و امکان حضور زنان، در مشارکتهای عمومی درکنارمردان بود. اسلام آن را احیاء کرد و به مرور زمان با ایجاد ظرفیتها و زمینههای برتر در جامعه و پرورش و ایجاد خودباوری در زنان به آن دامنه و وسعت بخشید. در قدم اول، خداوند متعال حق پیمان (حلف الفضول) را بعد از فتح مکه توسط مسلمین درکنار مردان، به زنان بخشید و خطاب به پیامبراکرم(ص) فرمود: «یاایها النبی اذا جائک المومنات یبایعنک فبایعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحیم»15 یعنی: هان ای پیامبر ما، چون زنان مؤمنه نزد تو آیند که با تو بیعت کنند به این که دیگر شرک به خدا نورزند و سرقت و زنا نکنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بر کسی بهتان و افترا نبندند و با تو در هیچ امر به معروفی مخالفت نکنند، با آنها بهسان مردان بیعت کن و بر آنان از خدا آمرزش و غفران بطلب که خداوند آمرزندهی مهربان است. این بسترسازیها از صدر اسلام تاکنون زمینه را برای عملیاتیتر کردن حضور هر چه بیشتر و بهتر زنان در عرصههای مختلف اجتماعی و سیاسی، مخصوصا در نظام اسلامی ما بیش از هر زمانی فراهم ساخته است. اکنون بحمدالله زنان درکنار مردان در تعیین سرنوشت کشور و آب و خاک و آبادانی خویش سهیم شده همگان از کرد و بلوچ و ترک و عرب، در مشارکتهای سیاسی و اجتماعی و رفراندومهای عمومی جامعه حضور جدی یافتند. از دیگر حقوق مبرهن زنان که قبل از اسلام به فراموشی سپرده شده و در زمان حکومتهای ظلم در طول عالم گوشههایی از آن تداوم یافته و هنوز هم آثار مخربش به موازات تاریخ درگوشه کنارهای دنیا بر جای مانده حق فراگیری علم و دانش بود. پیامبراسلام با تبیین«طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه»16آن را نه تنها بهعنوان یک حق بلکه یک تکلیف و فریضه برای زنان در کنار مردان احیاء و برقرار ساخت. و درست به یمن همان تعلیمات فراگیر اسلام بود که نظام اسلامی ما بر این اصل صحه گذاشت و عرصه را برای جولان زنان در سنگرهای مختلف علمی وکاربردی فراهم ساخت و بدین وسیله نخبگان علمی فراوانی از زنان را در تئوریهای مختلف علمی وارد جامعه ساخت. اسلام علاوه بر این حق مدیریت و ادارهی جامعه را نیز در کنار مردان به زنان داده و اکتساب چنین جایگاهی را منوط به کسـب توانایی افراد، فارغ از جنسیت ایشان ساخته است. البته در این مسیر، از مقتضیات و ظرافتها و تناسبات زنان غافل نمانده است. بنابراین در خصوص تعیین حدود ولایی و وراثتی و قضائی زنان که اخیرا دستمایهی جدلآفرینان کمخرد و مخاطبان ضعیف النفس شده، باید همین مقتضیات و حکمت نهفته در آن و نیز تدبیر الهی حاکم بر طبیعت و تقسیم کار و تعیین حدود و ظرفیتهای افراد را بررسی کرد و از پیشداوریها و قضاوتهای جاهلانه در این خصوص، پرهیز کرد. برای این منظور اولین بار در طول تاریخ ادیان و جهان، جهاد را در کنار مردان به زنان بخشید و حضور آنها را در جنگ از جمله غزوهی بدر و ... عملی ساخت. براین اساس، مشارکت زنان در امور سیاسی جامعه و نهضتهای تاریخی اسـلام، مخصوصا در چند دههی اخیر بهسان نهضت تنباکو و نهضت توابین و نهضت ملی نفت، از خاستگاه آن به خوبی رقم خورد. در زمان معاصر، مخصوصا در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و نیز در طول جنگ تحمیلی هشت ساله، نقش و از دیگر حقوق احیاءشدهی زنان که در صدر اسلام و به تبع آن درگوشه وکنار بلاد اسلامی نیز به غفلت سپرده شده بود، حق ازدواج و انتخاب همسر بود که اسلام آن را تحت عنوان حق تکامـلی بشر و سنت حسنه، تقدس بخشیده، برای افراد از جمله زنان ایجاد نمود. بدین وسیله با تعیین حقوق و حدود و جایگاه شایسته برای زنان در حریم مقدس خانواده و تبیین و تفضیل جایگاه مادری و تربیت فرزند براساس تناسب روح و طبع و احساسات پاک و مادرانه - نه به عنوان یک تکلیف تحمیلی بلکه حقی خدادادی - به آنها عزت و حرمت بخشید. این همان چیزی است که اخیرا برخی دگرانــــدیشان و روشنفکران غربزده، با شیوههای مختلف و با ژست حقبهجانبی و شعار طرفداری از حقوق زنان، به دنبال القاء شک و شبهه در آن با طرح فمینیسم و ... هستند و برای ریشهکنی امر مقدس ازدواج و ایجاد سستی در رکن رکین خانواده برآمدهاند. بنابراین خداوند متعال از این امر بهعنوان یک آیت زیبا تعبیر میفرماید و زن و مرد را مکمل هم برای تسکین خانواده و تزویج و تداوم و تربیت نسل قرار داده و میفرماید: «ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون»17ترجمه: و از نشانههای قدرت الهی این است کــه برای شما از جنس خودتان، جفتی بیافرید تا در برابر او آرامش یابید و با هم انس گیرید و میان شما رافت و مهربانی برقرار فرمود همانا در این امر برای مردم با خرد، علم و حکمت حق آشکار است. شهید مطهری(ره) همچنین در این باره میگوید: «به هر حال، تفاوتهای زن و مرد، تناسب است نه نقص و کمال. قانون خلقت خواسته است با این تفاوتها، تناسب بیشتری میان زن و مرد که قطعا برای زندگــی مشترک ساخته شدهاند و مجرد زیستن انحراف از قانون خلقت است، به وجود بیاورد.» 18علاوه بر این خداوند بر مردان در قبال زنان، تکلیف ایجاد کرد و با قرار دادن حق مِهر و حراست از حریم آنها، به زنان کرامت بخشید و مردان را حاکم بر زنان ندانست چنان که فرمود: «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانــــتات حافظات للغیب بماحفظ الله..»19 یعنی: مردان بر زنان قائم و متکمل از وجود ایشانند و در قبال زنان تکلیف نگهبانی دارند به واسطهی آن شایستگی که خدا بر بعضی مقرر داشته و نیز از آن جهت که مردان از مال خود باید به زنان، نفقه بدهند. پس زنان هم باید در قبال چنین تقسیم مسئولیت و تکلیف بر مردان شایسته و مطیع و حافظ حقوق شوهران در غیبتشان باشند و .... و نیز در خصوص پرداخت مهریه فرموده است: «وآتوا النساء صدقاتهن نهله ...» 20 یعنی: مهریهی زنان را یکجا بدهید نه ذرهذره که در مقابلشان و جایگاه حقوقی آنها در خانواده سزاوار نیست. و نیز فرمود: «و علی المولود له رزقهن بالمعروف»21 یعنی: مخارج زنان را بیدغدغه و منت بپردازید.. متاسفانه شبههافکنان بیخرد اخیرا به منظور ایجاد انحراف در طرح مباحث منقول و معقول دین برای به بیراهه کشاندن افکار مخاطبین، خودسرانه به سراغ ظاهر آیات قرآن رفته، با تفسیر به رای خود، مفهوم والای آن را وارونه و حتی در ضدیت با زن جلوه میدهند که آیهی مذکور یکی از همان آیات مورد بحث است. آنها نمیدانند که خداوند قیم بودن مرد را نه تنها به معنی حاکم بودن او بر زن نمیداند، بلکه بر او در قبال زنان ایجاد تکلیف میکند و در واقع به آنها کرامت میبخشد و درست بر همین مبنا یعنی احقاق حقوق زنان است که سورهای بزرگ از قرآنش را به آنها اختصاص میدهد و نیز در آیات مختلفی از جمله سورهی توبه آیهی72، احزاب آیهی 35، فتح آیات 5 و 6، حدید، آیات 12و13، یس آیهی 56 و ... به تبیین حقوق ایشان میپردازد. و بالاخره در مقام نتیجهگیری به مطلبی کلی از قول شهید مطهری، در این بیان میپردازیم: «اسلام بزرگترین خدمتها را نسبت به جنس زن انجام داد. خدمت اسلام به زن تنها در ناحیهی سلب اختیارداری مطلق پدران نبود. به طورکلی به اوحریت داد، شخصیت داد، استقلال فکر و نظر داد، حقوق طبیعی او را به رسمیت شناخت، گامی که اسلام در طریق حقوق زن برداشت، با آن چه در مغربزمین میگذرد و دیگران از آنها تقلید میکنند، دو تفاوت اساسی دارد؛ اول از ناحیهی روانشناسی زن و مرد، اسلام در این زمینه اعجاز کرده است. تفاوت دوم در این است که اسلام در عین آن که زنان را به حقوق انسانیشان آشنا کرد، هرگز آنان را به تمرد و عصیان نسبت به مرد وانداشت.»22 منابع ومآخذ: 1. نساء، آیهی1 2. حجرات، آیهی 13 3. مؤمنون، آیهی 14 4. نامهی 31 5. نهج البلاغه 6. نساء، آیهی 32 7. اسراء، آیهی 318. تکویر، آیهی 8و99. انعام، آیهی 15110. نساء، آیهی2211. برگرفته از مقدمهی کتاب نظام حقوقی زن در اسلام اثر شهید مهطری12. نساء، آیهی 7 13. نساء، آیهی 19 14. نظام حقوقی زن در اسلام؛ ص221 15. ممتحنه، آیهی22 16. الحیاه حکیمی، ج1، ص70 17. روم، آیهی 21 18. نظام حقوقی، ص161 19. نساء، آیهی 34 20. نساء، آیهی 4 21. بقره، آیهی 233 22. نظام حقوقی .....ص 75 و 76
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 86 |