تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,777 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,971 |
نیلوفر نیایش | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1390، شماره 237، آذر 1390 | ||
نویسنده | ||
حسین سیدی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
به مناسبت هفدهم آذرماه سالروز شهادت امام سجاد(ع)
قرآنخوانى
قرآن، دعوتنامهی محبت است براى بندهی گریزپا. نشانى خانهی دوست است براى انسان رهگمکردهی تاریخ. مرهم زخمهاى روح است. آرامش پیکرِ خسته از دویدن در جادههاى بىانتهاى آز است. و امام چنان با آن مأنوس بود که مىفرمود: «اگر همهی مردم چشم از جهان فرو بندند [و من تنهاى تنها شوم]، اگر قرآن با من باشد، هیچ وحشتى ندارم.»1 براى بیان اهمیت قرآن از جدّش نقل مىکرد: اگر خداوند نعمت بهرهورى از قرآن را به کسى عنایت کرده باشد و وى گمان بَرَد چیزى بهتر از آن به دیگرى داده شده است، حتماً مطلب بزرگى را کوچک و کوچکى را بزرگ شمرده است.2 قرآن را عامل بهبودى بیمارىهاى روحى کسى مىدانست که به آن گوش جان بسپارد و محتواى آن را پذیرفته باشد.3 آن را به گنجینهاى تشبیه مىکرد که هرگاه گشوده مىشود، سزاوار است با دقت به [زیبایىها و محتواى ژرف] آن نگریسته شود.4 بخشى از نیایشهاى سبزش دربارهی قرآن و بهرهمندى از آن چنین بود: خداوندگارا! بر محمد و خاندانش درود فرست و در تاریکىهاى شب، قرآن را همدم ما قرار ده؛ ما را با آن از فریبها و وسوسههاى شیطان حفظ کن؛ با قرآن گامهاى ما از رفتن به سوى سرکشى باز دار؛ و زبانهایمان را از فرو غلتیدن در باطل - بدون تحمل زیان و آفت - لال کن؛ ... با آن، پردههاى غفلت را از دل ما براى عبرتپذیرى پاره کن؛ تا شگفتىهایش را بفهمیم و دل ما را از حکمتها و مثالهایش پند ده.5 قرآن را، قانون اساسى احکام دینى مىخوانْد.6 از خدایش مىخواست با [خواندن و عمل به فرامین] قرآن، دشوارى جان کندن و سختى ناله کردن در آن هنگام بر وى آسان شود.7 تفسیر و تبیین مفاهیم آسمانى آیهها، هدف حضرت است براى آشنایى مردم با حرفهاى پروردگار: در تفسیر آیهی شریفهی: و لکم فى القصاص حیاه یا اولى الالباب، لعلکم تتّقون8، [یعنى: و براى شما در قصاص، زندگانى است اى خِرَدمندان؛ باشد که پروا پیشه کنید.] مىفرمود: «و براى شما» یعنى مسلمانان «در قصاص زندگانى است.» یعنى کسى که تصمیم به قتل کسى مىگیرد، اگر بداند قصاص خواهد شد، از این تصمیم بر مىگردد و دست از کشتن مىکِشد؛ پس این کار او، باعث زنده ماندن خودش، زنده ماندن کسى که قرار بود کشته شود و زنده ماندن مردمانى مىشود که مىدانند اگر کسى را بکشند خود نیز قصاص و کشته خواهند شد. منظور از «خردمندان»، صاحبانِ اندیشهاند و «باشد که پروا پیشه کنید»، یعنى چه بسا شما [با این تذکر خداوند] به راه صحیح برگردید و از پروردگار پروا کنید. مردى نزدش آمد و گفت: «آیا تو على بن الحسین هستى؟» فرمود: «آرى». گفت: «پدر تو کسى است که مؤمنان را کشته است.» امام فرمود: «واى بر تو! چگونه با این قطعیّت مىگویى پدر من مؤمنان را کشته است؟» گفت: «به دلیل گفتار خودش: إخوانُنا قد بَغَوا عَلیْنا فَقاتَلْناهُمْ عَلى بَغْیِهِمْ؛ «برادرانمان بر ما ظلم کردند و ما در قبال ستمشان با آنها جنگیدیم». امام فرمود: «واى بر تو، آیا قول خداى تعالى را نخواندهاى که مىفرماید: "و به سوى قوم ثمود نیز برادرشان صالح را فرستادیم، که خداى یگانه را بپرستید."9 آیا این پیامبران، برادران دینى قومشان بودند یا از قبیلهی یکدیگر بودند؟» آن شخص گفت: «برادران قبیلهاى بودند.» امام فرمود: «پس مىتوان گفت (دشمنان امام حسین(ع) نیز) برادران قبیلهاى بودند نه برادران دینى.» آن مرد گفت: «خدا گره از کار تو بگشاید چنان که عقدهی دل مرا گشودى.»10 کسى گفت: «اى فرزند رسول خدا(ص) چرا خداوند بازماندگان مردم ستمگر را به گناهان پیشینیان مؤاخذه مىکند، در حالى که خود [در قرآن] مىفرماید: و هیچ گرانبارى [از گناه] بار گران [گناه] دیگرى را بر نمىدارد.11 امام فرمود: «قرآن به زبان عربى نازل شده و در میان عرب دیده مىشود که مرد تمیمى مىگوید: "اَغَرْنا عَلى قَومِ فلان؛ بر فلان قبیله یورش آوردیم" و حال آن که پیشینیان این کار را انجام دادهاند نه خود آنها. و عربى دیگر مىگوید: "ما با فلان قبیله فلان کار را انجام دادیم، ما آل فلان را دشنام دادیم، ما فلان شهر را خراب کردیم." در تمام این موارد افتخار مىکنند که قومشان این کارها را انجام دادهاند، نه این که خودشان مباشر این امور باشند. قول خداوند هم در قرآن که بازماندگان را توبیخ کرده به دلیل آن است که اینها به اعمال زشت گذشتگان خود راضىاند و به آن افتخار مىکنند. از اینرو مىشود به آنها گفته شود: "شما فلان کارها را انجام دادهاید، زیرا نسبت به این اعمال راضى بودهاید."»12 در تفسیر «اى کسانى که ایمان آورده، همگى به اسلام درآیید، و گامهاى شیطان را پى نگیرید، که او دشمن آشکار شماست.»13 مىفرمود: «منظور از «سلم» [= صلح]، ولایت على بن ابى طالب(ع) و گامهاى شیطان، پذیرفتن ولایت و رهبرى غیر آن حضرت است.»14 در تفسیر آیهی «همان خدایى که براى شما زمین را بسترى گسترده»15، مىفرمود: خداى سبحان زمین را مطابق با طبیعت شما و موافق با اجساد شما قرار داد و آن را نه چنان گرم و سوزان قرار داد تا شما را بسوزاند و نه چندان سرد تا شما را منجمد کند و نه بسیار خوشبو تا سرتان را به درد آورد و نه زیاد بدبو تا باعث نابودى شما شود، و نه زیاد نرم چون آب، تا شما را در خود غرق کند و نه خیلى سخت تا براى شما استفاده از آن در ساختن خانه و بناها و آرامگاههاى مردگان مشکل باشد، بلکه خداوند زمین را به مقدارى که استفاده ببرید مرتفع و استوار ساخت و آنقدر که به هم مربوط شوید و بدنها و منازل شما بر زمین قرار گیرد و قسمتهایى از زمین را براى خانههاى شما و قبرهاى شما و بسیارى از منافع شما رام گردانید؛ از این رو زمین را براى شما گسترده ساخت، پس خداى فرمود: «و آسمان را سقفى افراشته ساخت»16 یعنى سقفى در بالاى سر شما محفوظ داشت که خورشید و ماه و ستارگانش را براى نافع شما در آن به گردش مىآورد، آن گاه خداى متعال فرمود: «و از آسمان آبى فرو بارید»17، یعنى باران را از بالا نازل مىکند تا به قلهی کوهها و بالاى تلها و تپهها و بلندىها و پستىها برسد، سپس بارانهاى کم و بارانهاى شدید و بارانهاى مداوم را پراکند تا زمینهاى شما آن را جذب کند و یکباره این باران را بر شما نازل نکرد تا زمین، درختان، زراعتها و میوههاى شما را فاسد کند. آن گاه خداوند مىفرماید: «که به سبب آن پارهاى از میوهها را براى روزى شما برآورده»18، یعنى از آن چه از زمین بیرون مىآورد، روزى شما را مقدر فرمود، «پس براى خدا هیچ همتایى قرار ندهید»19، یعنى از بتهایى که نه مىفهمند و نه مىشنوند و نه مىبینند و نه توان کارى را دارند، مثل و مانندى براى خدا قرار ندهید، در حالى که شما مىدانید آن بتها بر هیچ یک از این نعمتهاى ارزندهاى که پروردگار شما - تبارک و تعالى - نصیب شما کرده، توانایى ندارند... .20 در تفسیر «خداست که توبه را از بندگان خود مىپذیرد و صدقات را مىستاند»21، مىفرمود: من از طرف پروردگارم ضمانت مىکنم که صدقه در دست [بینوا] و بندهی خدا قرار نمىگیرد، مگر آن که ابتدا در دست پروردگار واقع مىشود... و همیشه مىفرمود: «هیچ چیزى نیست مگر آن که فرشتهاى بر آن گمارده شده است؛ جز صدقه که در دست خداى تعالى [بىواسطه] واقع مىشود.»22 در تفسیر «صمد» در سورهی توحید فرمود: «صمد به کسى گفته مىشود که نگهدارى هیچ چیز، او را خسته نمىکند و هیچ چیز از او پنهان نمىشود و میان تهى نیست، در نهایت سَرورى است که نمىخورد و نمىآشامد، نمىخوابد، آغاز و پایان ندارد.» «عاصم بن حمید» روایت کرده است که از على بن الحسین دربارهی توحید سؤال شد، فرمود: «خدا مىدانست که در آخرالزّمان گروههایى ژرفنگر به وجود خواهند آمد و به این دلیل سورهی «قل هو اللَّه احد» و آیات سورهی حدید را تا «علیم بذات الصدور» نازل فرمود، پس هر کس در مقام توحید از غیر این راه برود هلاک مىشود.»23 هنگامى که قرآن را ختم مىکرد، چنین دست به دعا بر مىداشت: خداوندا! به درستى که تو مرا بر ختم کتابت یارى فرمودى؛ ... پس هنگامى که ما را بر تلاوتش یارى نمودى، و زبانهاى خشن ما را به نیکویى عبارتش نرم کردى، پس ما را از کسانى قرار ده که آن را آنچنان که باید، رعایت مىکنند؛ و با اعتقاد و تسلیم در برابر آیات محکم آن، دیندارى مىکنند؛ و خود را در پناه اقرار به (آیات) متشابه و دلایل روشنش قرار مىدهند.24 خداوند! ... به وسیلهی قرآن، تنگدستى ما را به نداشتن نیازمندى جبران کن؛ و به وسیلهی آن، آسایش زندگى و توسعهی روزىهاى فراوان را به سوى ما سوق ده؛ و با آن، ما را از خوىهاى نکوهیده و اخلاق پست دور کن.25 پی نوشت: 1 . لو مات ما بین المشرق والمغرب، لما استوحشتُ بعد ان یکون القرآن معى. بحار الانوار 239/89. 2. قال رسول اللَّه(ص): مَن اَعطاه اللَّه القرآن فرأى اِنّ رجلاً اُعطِى اَفضل ممّا اَعطاه اللَّه، فقد صَغُر عظیماً وعظُم صغیراً. بحار الانوار 205/89؛ معانى الاخبار/ 190. 3 . وجعلتَه ... شفاءً لمن اَنصت بفهم التصدیق اِلى استماعه. فرهنگ نامهی موضوعى صحیفهی سجادیه 100/1. 4 . آیات القرآن خزائن. کلّما فُتحت خزانة ینبغى لک ان تنظر ما فیها. بحار الانوار 216/89؛ الکافى 609/2 . 5 . اللّهم صلّ على محمدٍ و آله؛ واجعلِ القران لَنا فى ظُلَمِ اللیالی مونساً؛ و مِن نزغات الشیطان و خطوات الوساوسِ حارساً؛ ولا قَدامنا عن نقلِها اِلى المعاصى حابساً؛ ولاَلستنا عن الخوض فى الباطل من غیر آفة مُخرِساً؛ ... ولما طَوَتِ الغفَلةُ عنّا مِن تصفّح الاعتبار ناشراً؛ حتّى تُوصِل اِلى قلوبِنا فَهْمَ عجائبه، وزَواجر اَمثاله. صحیفهی سجادیه موضوعى/ 376. 6 . جعلتَه ... قرآناً اَعْرَبْتَ به عن شرائع احکامک. فرهنگنامهی موضوعى صحیفهی سجادیه 948/2. 7 . هَوِّن بالقرآن عند الموت على اَنفسِنا کربَ السّیاق، وجهدَ الاَنین. همان/ 949. 8 . بقره، آیهی179. 9 . ولقد ارسلنا الى ثمود اَخاهم صالحاً اَنِ اعبدواللَّه. نمل، آیهی45. 10 . زندگانى امام زین العابدین(ع)، 439 - 438. 11 . ولا تزروا وازرهً وزر اُخرى. انعام، آیهی164. 12 . زندگانى امام زین العابدین(ع)،440. 13 . یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فى السلم کافّه ولا تتّبعوا خُطُوات الشیطان انّه لکم عدوّ مبین. بقره، آیهی208. 14 . زندگانى امام زین العابدین(ع)، 389. 15 . الّذى جعل لکم الارض فِراشاً. بقره، آیهی22. 16 . والسّماءَ بناءً. همان. 17 . واَنزل مِن السماء ماءً. همان. 18 . فاخرج به من الثمرات رزقاً لکم. همان. 19 . فلا تجعلو للَّه انداداً. همان. 20 . تحلیلى از زندگانى امام سجاد(ع) 63/2 . 21 . یَقبل التوبه مِن عباده و یأخذ الصدقات. توبه، آیهی104. 22 . تحلیلى از زندگانى امام سجاد(ع)، 68 - 67/2 . 23 . روى الامام ابوجعفر الباقر(ع) ان علی بن الحسین(ع) سئل عن الصمد فقال(ع) الصمد الذی لا شریک له ولا یؤده حفظ شیء ولا یعزب عنه شیء والذی لا جوف له والذی قد انتهى سؤدده والذی لا یأکل ولا یشرب والذی لا ینام والذی لم یزل ولا یزال وروى عاصم بن حمید ان علی بن الحسین(ع) سئل عن التوحید فقال ان اللَّه علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل اللَّه قل هو اللَّه احد والآیات من سوره الحدید الى قوله علیم بذات الصدور فمن رام وراء ذلک فقد هلک. زندگانى امام زین العابدین(ع)، 438. 24 . اللّهمّ اِنّک اَعَنْتنى على ختمِ کتابِک؛ ... فاِذا اَفَدْتَنا على تلاوتهِ وسهّلت جواسىَ الْسِنَتِنا بحُسنِ عبارتِه. فاجعَلْنا ممّن یَرعاه حقّ رعایتِه؛ ویَدینُ لک باعتقاد التسلیم لمُحکم آیاتِه؛ ویَفزَع اِلى الاِقرارِ بمتشابهِه وموضَحات بیَّناتِه. فرهنگنامهی موضوعى صحیفهی سجادیه 1460/3 و 1461. 25 . اللّهمّ ... واَجْبُر بالقرآن خَلَّتَنا مِن عدمِ الاِملاق؛ وسُق اِلینا به رَغَد العیش وخِصْبَ سَعةِ الارزاق؛ وجَنِّبنا به الضَّرائِبَ المذمومةَ ومَدانى الاخلاق. همان
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 87 |