تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,405 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,356 |
نقش بانوان در تاریخ اسلام (قسمت هفتم) | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1390، شماره 239، بهمن 1390 | ||
نویسنده | ||
زواره غلامرضا گلى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
شاعر شهیدپرور «خنساء» دختر «عمر بن شرید» و از نوادگان «امر القیس» شاعر مشهور عرب است. این زن از بانوان پیشگام در پذیرش آیین اسلام است. او با برخورداری از تعالیم قرآن و استعداد ذاتیای که داشت، از درک و بینشی خوب برخوردار گردید و با این نگرش، برای پاسداری از آیین محمدی(ص) و حریم قرآن مصمم گشت. خنساء فرزندانی را در جامعهی اسلامی آن عصر تربیت کرد که همگی برای فداکاری در راه احیای ارزشهای معنوی مهیا بودند. خود شخصاً آنان را تجهیز میکرد و به جبهه میفرستاد. در نبرد قادسیه که بعد از رحلت پیامبر(ص) روی داد، بعد از غروب آفتاب بهطوری که تاریکی شب همه جا را فرا گرفته بود، فرزندان را در کنار خویش فرا خواند و خطاب به آنان گفت: «آخرت و سرای جاوید برای افرادی تدارک دیده شده که ایمان آوردهاند، پارسایی پیشه کردهاند به خدا توسل میجویند و در راه او جهاد میکنند.»1 سپس این زن شیردل ضمن امر به معروف و نهی از منکر افزود: «عزیزانم به یاری خداوند فردا با بینایی و بصییرت کامل و هوشیاری ویژه برای نبرد با کافران و معاندان که سد راه ترقی و تعالی مسلمین هستند و مانع انتشار احکام الهی و گسترش دین محمدی(ص)، عازم میادین نبرد گردید و در این پیکار مقدس، اسلام و مسلمانان را یاری کنید. پیوسته و در تمامی لحظات از خداوند بزرگ استعانت جویید تا او هم شما را در این هدف پاک و مقدس یاری کند زیرا خداوند پیروان راستین دین خود را مورد حمایت خویش قرار میدهد: "ان الله یدافع عن الذین آمنوا"»2 فرزندانم اگر مشاهده کردید آتش جنگ شعلهور گردید به هیچ عنوان هراسی به دل راه ندهید و با تمام قدرت و توان در راه عقیدهی خویش از نثار جان خود مضایقه نکنید. همچون دیگر رزمندگان در صف نبرد با دشمنان آماده جنگ باشید تا در آخرت سربلند باشید.» فردای آن روز رزم شدیدی بین مسلمانان سلحشور و مشرکان و ستمپیشگان درگرفت. چهار فرزند دلیرش شجاعانه وارد کارزار شدند، رجزها خواندند و حماسهها آفریدند و سرانجام در راه اعتلای اسلام و ذلت اهل عناد، به شهادت رسیدند. این رویداد در سال چهاردهم هجری روی داد. موقعی که خبر شهادت چهار فرزند عزیزش را به وی دادند و گفت: « سپاس پروردگاری را که به سبب شهادت فرزندانم به من شرافت و کرامت اعطا کرد و مدام امیدوارم پروردگارم از رحمت بدون انتهای خود که دنیا و آخرت را در برمیگیرد، مرا و آنان را برخوردار سازد.3» در منابع دیگر آمده است به فرزندانش چنین توصیه کرد: دنیا در برابر آخرت فاقد هر گونه ارزشی است. دار پایدار بهتر از این سرای است. شما پسران یک پدر و یک مادرید. من تلاش کردم حسب و نسب شما را آلوده نسازم. بکوشید و برای دینتان لحظهای دریغ روا مدارید. جبههها را با حضورتان گرم نگاه دارید زیرا شما با اختیار و رغبت اسلام آوردید و با تمایلات درونی خود هجرت نمودید آن گاه آیهی پایانی سورهی آل عمران را برایشان تلاوت کرد: یا ایها الذین امنوا اصبروا و صابروا و رابطو و اتقوالله لعلکم تفلحون4 یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید شکیبا باشید و دیگران را به صبر فرا خوانید و در جنگها پایداری کنید و تقوا پیشه کنید (از خدا بترسید) باشد که رستگار گردید. سپس افزود: «آن گاه که مشاهده کردید جبههی نبرد داغ گردیده است همان وقت نان از تنور برگیرید که موقعیت خوبی است و دیگر برنگردید.» در آن زمانی که اغلب افراد در جنگها به فکر جمعآوری غنایم جنگی بودند، این بانو فرزندانش را به شهادت و کرامت فرا میخواند: «تظفروا بالغنم و الکرامه فی دارالخلد و القمامه» چرا که «الحمدلله الذی احلّنا دار المقامه». در روز نبرد هر یک از فرزندان وصایای مادر را در رجزهای حماسی خود میگنجانیدند تا این که همه کشته شدند. خنساء علاوه بر جنبههای ایمانی و فضایل اخلاقی، از شاعران معروف و ادیبان نامدار جهان اسلام به شمار میرود. او برخی از سرودههای خود را به عرض رسول اکرم(ص) رسانید. حضرت او را در این باره تحسین فرمود و از اشعارش به شگفت آمد. بزرگان شعر و ادب عرب از او بهعنوان شاعری نامدار یاد کرده و سرودههایش را ستودهاند. به «جریر» که شاعری بلند پایه بود گفتند چه کسی در میان مردم در شعر معروف است و در این عرصه تواناست گفت: «اگر خنساء نبود خودم را معرفی میکردم.» «بشار» ادیب و شاعر اعتراف کرد معمولاً زنان بدون نقص ادبی شعر نگفتهاند ولی خنسا استثناست. «اصمعی» او را بر اکثر شعرا رجحان میداد. «نابغه ذیبانی» سمت داوری بازار عکاظ را عهدهدار بود و آنها که شعرهای تازهای میسرودند، به وی عرضه میکردند تا ارزیابی نماید. موقعی که قصیدهی «راثیه» خنساء را در رثای برادرش دریافت کرد با تعجب گفت اگر «اعشی» قبل از تو شعری نسروده بود میگفتم مهمترین و والاترین شاعر این ارزیابیها تو هستی. «حسان بن ثابت» که شعرش را برای داوری به نابغه داده بود خشمگین شد و گفت من از تو که شعرها را نقد و بررسی میکنی در شعر تواناترم و از این زن هم قویتر شعر گفتهام. نابغه گفت: این گونه نیست و گمان میکنی برتری. سپس رو به خنساء کرد و گفت جواب او را بده. خنساء رو به حسان کرد و گفت جالبترین، رساترین و جامعترین شعر خود را که تاکنون عرضه داشتهای برایم بخوان، بیت الغزل قصیدهات کدام است؟ حسان بیتی را برایش خواند. خنساء وقتی خوب به آن گوش داد و در مضامین آن درنگ مختصری کرد گفت همین یک بیت هشت اشکال ادبی، فنی و بلاغی دارد و آنها را با تسلط و مهارت ویژهای برشمرد. بهدنبال طرح این نارساییها، حسان ساکت شد زیرا جواب متقاعدکنندهای نداشت و در برابر قدرت ادبی و نقد این بانو تسلیم گردید.5 شمعی در تاریکی در عصری که فضایل اخلاقی زیر انبوهی از رسوبات جاهلی مدفون گردیده بود و در دورانی که اعراب جاهلی برای زنان موجودیت و ارزشی قائل نبودند و در جامعهای که زن از استقلال و آزادی برخوردار نمیگردید و انواع ستمها و تبعیضها، سایهی شوم خود را بر سر مردم افکنده بود، «ام ورقه» دختر «عبدالله بن حارث» موفق گردید به برکت تعالیم ارزندهی اسلام، موقعیت ارزندهای به دست آورد و خود را از این حقارتها و ملامتهای بافتهی خرافات جاهلی برهاند. او در زمرهی یکی از پیروان واقعی و دوستان با وفای رسول اکرم(ص) قلمداد گردید و موقعی که پیامبر عازم یکی از غزوهها بود این بانوی قهرمان و آزاده با دلی پاک، درکی درست و روحی وارسته و توانا، خود از آن حضرت خواست اجازه دهد برای یاری مسلمانان و سرکوب دشمنان در نبرد با مشرکین حضور یابد و همواره آرزوی شهادت مینمود. رسول خدا(ص) به ام ورقه فرمود: «شما در مدینه باش که در همان جا (به دلیل دفاع از حق) خداوند شهادت را به تو اختصاص خواهد داد». او چنین کرد و دراین شهر پیوسته از ارزشهای معنویای که اسلام به ارمغان آورده بود همچون کرامتهای اخلاقی، عدالت و شرافت انسانی پاسداری میکرد و سرانجام این زن با ایمان به جرم حمایت از اسلام و حقجویی و حقخواهی به دست دو نفر (کنیز و غلام خود) به شهادت رسید. قاتلان اگر چه گریختند ولی دستگیر و محکوم به اعدام شدند. بعد از شهادت ام ورقه به دست این نابخردان جانی، رسول اکرم(ص) به اتفاق یکی از بزرگان صحابه بر سر جنازهاش حاضر گردیدند. از افتخارات او همین بس که پیامبر هر هفته یک بار به خانهاش میرفت و جویای احوالش میگردید و برای رفع گرفتاریهای او تلاش میکرد.6 حامی امامت، افشاگر خباثت در عصر حضرت علی(ع) بانوانی زندگی میکردهاند که در حمایت از حقوق ائمهی هدی(ع) و امامت امیرالمؤمنین(ع) صادقانه و تا پای جان کوشیدهاند و در برابر خلیفهی وقت اموی ضمن جانبداری از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) کارنامهی او و خاندانش را مورد انتقاد قراد داده و به نکوهش از رفتار معاویه پرداختهاند: یکی از این بانوان «ام الخیر» دختر «حریش بارقیه» است. او زنی سخنور، عارف به حق و متمسک به ولایت امیرمؤمنان(ع) بود. در نبرد صفین بر شتری سوار گردید و تازیانهای بهدست گرفت و مانند یکی از افراد سلحشور به تاخت و تاز مشغول گردید. او قوای حضرت علی(ع) را با گفتههای جذاب و دلنشین خود، علیه امویان تهییج نمود و آنان را از گریختن و خالی کردن عرصهی نبرد بر حذر داشت و به پایداری و استقامت سفارش کرد. این امر هنگامی بود که صحابی بزرگ پیامبر اکرم(ص) و یار صادق و باوفای حضرت علی(ع) به دست سربازان معاویه به شهادت رسیده بود. برخی نقل کردهاند ام الخیر در حالی که بردی زبیدی بر تن داشت و بر شتر نر خاکستری سوار گردیده بود همچون یکی از مردان شجاع سخنرانی میکرد و با فصاحتی کامل صدای خویش را در گلو میچرخانید و از فرازهای گفتههایش این بود: «مردم! از خدا خوف داشته باشید که زلزلهی قیامت نزدیک است.7 خداوند سبحان حق را بر شما آشکار و راه را روشن ساخته و پردههای جهل و ابهام را از میان برداشت. رهبرتان را به شما شناسانید و اجازه نداد در بیابان ضلالت رها شوید. آیا از امیرمؤمنان میگریزید؟ یا از جنگ فرار میکنید، از اسلام روی گردان شدهاید یا از حق میگریزید مگر نشنیدهاید که خداوند در قرآن کریم فرموده است: «ولنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلو اخبارکم؛8 و شما را میآزماییم تا مجاهدان و صابرانتان را مشخص کنیم و اخبارتان را آشکار سازیم». به سوی امام عادل و وصی وفادار و صدیق اکبر بشتابید و او را یاری کنید. معاویه میخواهد کینههای دوران جاهلیت را زنده کند. با رهبران کفر به نبرد درآیید. چرا از امامی روگردان هستید که از طینت پیامبر خلق شده و شاخهای از ریشهی درخت تناور نبوت است و آن حضرت رازهای نهانی خود را با او در میان میگذاشت؛ او را باب شهر علم خواند، دوستی او را دلیل ایمان و دشمنی با او را نشانهی نفاق قرار داد، اوست شکنندهی بتها و زمانی که او با پیامبر و خدیجه نماز میخواند مردم مشرک بودند و موقعی که او پیرو پیامبرش بود بسیاری از او روی گردان بودند. در غزوات بدر و احد، کفار را به خاک و خون کشانید و اجتماع قبیلههای مشرک را پراکنده ساخت. معاویه وقتی به اوضاع مسلط گردید و حکومت را به دست گرفت به والی کوفه نوشت ام الخیر را از عراق به دربار او بفرستد. والی کوفه هم دستور معاویه را اجرا کرد و این بانو را به شام روانه ساخت، وقتی به دربار آن جرثومهی خلاف رفت، معاویه که از سخنرانیهای او از این مباحث و نکتههای تاریخی برمیآید که این بانو علاوه بر تکلیف نظامی و دفاعی، فعالیت تبلیغی هم داشت. به علاوه، گفتههایش برگرفته از قرآن، سیرهی معصومین و سخن پیامبر(ص) و امام(ع) بود، او برای دفاع از امام خود تا مرز شهادت پیش رفت و کوشید عواطف و احساسات را کنار بزند، و مسائلی را که منطقی، مستدل و عاقلانه بود مطرح کند و نکتهی آخر این که تلاشهای دفاعی و تبلیغی او در حضور امام معصوم(ع) صورت گرفت و بدون اذن علی بن ابیطالب(ع) کسی مجاز نبود این گونه درمیدان جنگ سخنرانی کند. موضعگیری قاطعانه و دلیرانهی ام الخیر این واقعیت را به اثبات میرساند که مکتب اسلام همان گونه که در تربیت مردانی چون ابوذر غفاری موفق است در تعلیم بانوانی حقگو، دشمنستیز و افشاکنندهی خلافکاران نیز توفیق داشته است و راه برای ترقی، تربیت و تکامل انسانها اعم از مرد و زن باز است. ضمن این که در برخی عرصهها و وظایف و تکالیف با یکدیگر تفاوتهایی دارند و این ویژگی خود مقررات ویژهای را به وجود میآورد. 1. اشاره به سورهی مائده، آیه 2. حج، آیهی38 3. ریاحین الشریعه، ج4، ص198. 4. آل عمران، آیهی200. 5. ریاحین الشریعه، ج4، ص200-199؛ زن در آیینهی جلال و جمال، ص322-323. 6. همان، ص189؛ زنان قهرمان، موسوی کلانتری(دامغانی)، ج سوم، ص48-47. 7. یا ایها الناس اتقوا ربکم ان زلزله الساعه شیء عظیم(سوره ؟، آیه؟) 8. محمد، آیهی31. 9. شاگردان مکتب اهل بیت، محمدعلی عالمی دامغانی، سمنان، بی نا، 1368؛ ج اول ص226-227. 10. زن در آیینهی جلال و جمال، ص314-315.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 182 |