تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,290 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,210 |
نسیم سحری | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 246، شهریور 1391 | ||
نویسنده | ||
فاطمه فرخیان | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
سحرخیزی و تلاوت قرآن در سیرهی سلف صالح عبادت سحرگاهی و اجابت دعا روزی حاج میرزا «جوادآقا ملکیتبریزی» پس از پایان درس به همراه یکی از شاگردان خود به راه افتاد. سر راه، به حجرهی یکی از طلبهها در مدرسهی دار الشفا رفت. اندکی آن جا نشست، سپس برخاست و حجره را ترک کرد. همراهش با دیدن این ماجرا با تعجب پرسید: «حاج میرزا! هدفتان از سر زدن به حجرهی این طلبه چه بود؟» میرزا در پاسخ فرمود: «شب گذشته هنگام سحر، فیض الهی شامل حالم شد و فهمیدم این از ناحیهی خودم نیست. وقتی دقت کردم، پی بردم این طلبه در نماز شبش، در حال دعا کردن در حق من است و فیضی که به من رسیده، بر اثر دعای اوست. از این رو، برای سپاسگزاری به حجرهاش رفتم».1 عبادت خالصانه و نزول حوریهی بهشتی روزی علامه «طباطبایی»(ره) در مسجد کوفه در حال عبادت بود و با خلوص نیت و حضور قلب ذکر میگفت، چنانکه گویی تمام اعضا و جوارحش با او همصدا شده بودند. حال خوشی به او دست داده بود و غرق در عبادت و راز و نیاز عاشقانه با معبود بود. ناگاه حوریهای با جامی از شراب بهشتی از سمت راستش وارد شد و کنارش نشست. خواست به حوریه توجه کند، ولی به یاد حرف استادش، مرحوم قاضی(ره) افتاد که همواره میفرمود: «اگر در بین نماز، قرائت قرآن یا اذکار، صورتی زیبا یا بعضی جهات دیگر عالم غیب را دیدید، توجهی نکنید و دنبال عمل خود باشید.» بنابراین، روی خود را برگرداند و توجهی نکرد. حوریه برخاست و از سمت چپ آمد و دوباره جام شراب را به او تعارف کرد، ولی علامه اینبار نیز توجهی نکرد و روی خود را برگرداند. حوریه از این کار علامه رنجیده شد و رفت، ولی خلوص نیت علامه طباطبایی در عبادت و راز و نیاز برای او ثابت شد.2 مناجات و پیشرفت در دانش «سیدعلی صاحب ریاض»، در دانشاندوزی به سرعت به مدارج عالی رسید. وی در راه آموختن دانش از هیچ کوششی فروگذار نکرد و همواره علاقهمند بود بهسرعت پیشرفت کند. او افزون بر دانشاندوزی، از عبادت و مناجات با معبود غافل نمیشد. سیدعلی با شوق وصفناپذیری، شبهای جمعه را تا صبح به عبادت و راز و نیاز و مناجات با خدا میپرداخت. وی با کوشش شبانهروزی و رنج فراوان توانست در مدت زمان کوتاهی به مراتب عالی علمی برسد. همهی کسانی که با سیدعلی صاحب ریاض آشنا بودند، مقام علمی وی را نتیجهی مناجات عاشقانه و گریه و زاریاش میدانستند و معتقد بودند وی بر اثر عبادت و مناجات توانسته است یکشبه ره صدساله را بپیماید.3 کوشش شبانگاهی «ابوعلی جعفری» بارها دیده بود پدر زن و استادش، «شیخ مفید»، شبها خیلی کم میخوابد و نیمهشب از خواب برمیخیزد. ازاینرو، وی را زیر نظر گرفت و پی برد شیخ مفید از سکوت و خلوت شبانگاهی بهرهها میبرد و در آرامش شب، نماز میخواند و به تلاوت قرآن و مطالعهی کتاب میپردازد. براساس همین عبادتهای شبانگاهی و دلبریدن از خواب، نام شیخ مفید هنوز پس از سالها چون خورشیدی تابان در جهان تشیع میدرخشد و یادش زنده و جاوید مانده است.4 توفیق شهادت در نماز «ملامحمدتقی بَرَغانی»(ره) همیشه نیمههای شب به شوق عبادت از خواب برمیخاست، به مسجد میرفت و تا صبح عبادت میکرد. وی چنان بر دعا و مناجات مداومت داشت که همهی مناجات خمس عشره را حفظ بود. آن شب نیز ملا محمدتقی مثل هر شب بیدار شد و به مسجد رفت. آسمان شفافتر از هر شب بود و وی مشتاقتر از هر شب به سوی مسجد گام برمیداشت. وقتی به مسجد رسید، نماز شب خالصانهای خواند. سپس پیشانی بر خاک گذاشت و شروع به خواندن مناجات خمس عشره کرد. در این هنگام، یکی از اعضای فرقهی بابیّه که مأموریت داشت ملا محمدتقی را به شهادت برساند، از این فرصت استفاده کرد و وی را در حال سجده به شهادت رساند.5 نماز شب و آثار دنیوی و اخروی «علامه طباطبایی»(ره)، تازه به نجف آمده بود و غم غربت گاه وی را میآزرد ولی با وجود آقای «قاضی»(ره)، غربت را فراموش میکرد. روزی وی کنار در مدرسهای ایستاده بود. در آن هنگام، آقای قاضی در حال عبور از آن جا بود. با دیدن ایشان خوشحال شد و لبخند بر لبانش نقش بست. وقتی مرحوم قاضی به علامه طباطبایی رسید، دستش را روی شانهی وی گذاشت و فرمود: «فرزندم! دنیا میخواهی، نماز شب بخوان. آخرت هم میخواهی، نماز شب بخوان» و رفت. این سخن ارزشمند استاد چنان در علامه اثر کرد که در مدت پنج سال اقامتش در نجف، روز و شب در خدمت آقای قاضی بود و حاضر نمیشد لحظهای از ایشان دور باشد. سرانجام، زمان بازگشت علامه به ایران فرا رسید، ولی وی هنوز علاقهمند بود از محضر آقای قاضی و آموزههایش بهره برد. وقتی علامه طباطبایی به ایران بازگشت، جای خالی آقای قاضی را در زندگی خود حس میکرد. از این رو، به نامهنگاری روی آورد و تا مرحوم قاضی زنده بود، نامهنگاری علامه طباطبایی(ره) با ایشان نیز ادامه داشت و رابطهی استاد و شاگردی میان آن دو حفظ شد. علامه طباطبایی بارها فرموده بود که همهی داشتههایش را مدیون آقای قاضی است.6 نماز شب امام خمینی امام خمینی(ره) لذت نماز شب را چشیده بود و در هیچ شرایطی این نیایش عاشقانه با معبود را ترک نکرد. شبی که عوامل طاغوت به خانهی ایشان ریختند و دستگیرش کردند تا وی را به زندان تهران منتقل کنند، امام در حال خواندن نماز شب بود. حالت معنوی امام در نماز، همراهان ایشان را تحتتأثیر قرار داد به گونهای که یکی از آنها تا تهران میگریست. امام خمینی حتی در مسافرت نیز نماز شب را ترک نمیکرد. وقتی ایشان و همراهانش ساعت چهار صبح از نجف رهسپار کویت شدند، ساعت از دوازده شب نیز گذشته بود که به هتلی در بصره رسیدند. امام خمینی(ره) هنوز دو ساعت نخوابیده بود که ساعت زنگ زد. آن حضرت از صدای زنگ بیدار شد، نماز شب خواند و سپس نماز صبح را بهجا آورد. ماجرای شنیدنی دیگر، شب بازگشت امام خمینی(ره) از پاریس به ایران بود. همه در هواپیما خواب بودند که امام بیدار شد، به طبقهی بالای هواپیما رفت و با حال تضرع به نماز ایستاد. صدای گریهی امام به گوش یکی از مهمانداران هواپیما رسید. گمان کرد ایشان از چیزی ناراحت شده است. علت ناراحتی امام را از حاج احمد آقا پرسید. ایشان پاسخ داد: «این کار هر شب امام است.» بعدها نیز که امام به ایران آمد، حتی زمانی که بیمار و در بیمارستان بستری بود، هیچگاه نماز شبش ترک نشد.7 اهمیت شبزندهداری و عبادت استاد «محدث قمی»، «حاج میرزا حسین نوری» در زهد و عبادت کوشا بود و هیچگاه نماز شب و راز و نیاز شبانگاهیاش ترک نمیشد. محدث، این شیوهی استاد را بسیار میپسندید و به حکمت و لذت آن پی برده بود. بنابراین، در نیمههای شب برمیخاست و به عبادت خالصانه میپرداخت و دیگران را نیز به این کار سفارش و تشویق میکرد. وی، نماز شب را بهترین عمل مستحب میدانست و حتی در سفر نیز آن را ترک نمیکرد. همچنین صبحها پیش از طلوع خورشید بیدار میشد، سجادهاش را پهن میکرد و به نماز میایستاد. به راستی، وی شاگرد خلف حاج حسین نوری بود.8 اجابت دعای پدر در نیمه شب شبی ملا «محمدتقی مجلسی» پس از نماز شب بسیار گریست و حالی معنوی به وی دست داد و به او الهام شد هرچه از خدا بخواهد، حاجتش برآورده میشود. با خود اندیشید حاجت دنیوی بخواهم یا اخروی. در این فکر بود که ناگهان صدای گریهی فرزندش، محمدباقر را شنید. دست به آسمان بلند کرد و از خدا خواست فرزندش را مبلّغ دین گرداند و در این راه به وی توفیق بیشمار و روزافزون بدهد. دعای پدر مستجاب شد و نام علامهی مجلسی(ره)، برای همیشه جاودانه ماند.9 عاشقی که به نماز شب نرسید فرزند استاد مطهری نقل میکند: «خبر شهادت پدر را به ما دادند. آن شب اهل منزل بیدار بودند و خواب به چشم کسی نمیآمد. نیمههای شب بود که زنگ ساعت پدر به صدا درآمد، ولی او نبود تا نماز شب بخواند. شب در حسرت مناجاتهای عاشقانه استاد ماند و اشک از دیدگان همه جاری شد».10 اثرگذاری قرآن «میرزای شیرازی» همواره قرآن میخواند و از این رو، بیشتر آیات قرآن را حفظ بود. وقتی به حرم امامان معصوم علیهمالسلام و زیارتگاهها میرفت، با خود کتاب دعا نمیبرد، ولی ساعتها به خواندن زیارتنامه و دعا و مناجات میپرداخت. هنگام تلاوت قرآن، دعا و زیارتنامه، اشک امانش نمیداد و صدای گریهاش به گوش میرسید. پاداش این دلدادگی و مناجات عاشقانه را نیز دیده بود. در آن زمان کسی مانند وی در قلب مردم نفوذ نداشت. وی با درایت و نکتهسنجی خویش، حماسهی تحریم تنباکو را آفرید و نام خویش را در تاریخ زنده نگه داشت.11 دانشمند عامل نیمههای شب، میرزا «محمد تنکابنی» از خواب بیدار شد. پدر را در حالی عجیب دید. وی نشسته بود و به شدت میگریست. مدتی صبر کرد تا گریهاش تمام شود. جلو رفت و با تعجب به پدر نگریست و از او پرسید: پدرجان! چه اتفاقی افتاده است؟ پدر اشکهایش را پاک کرد و با لحنی لرزان و صدایی بغضآلود فرمود: «وقتی در قنوت نماز وتر، مناجات خمس عشره را میخواندم و میگریستم، ناگاه صدایی از سقف آمد [و گفت]: «ایها العالم العامل ... ؛ ای دانشمند عامل به علم...!» بر خود لرزیدم. این بود که نتوانستم به نماز خواندن ادامه دهم. پس بیاختیار نشستم و گریستم. محمد آن روز دریافت که مداومت پدر به خواندن روزانهی یک جزء قرآن و تلاوت سورهی یس هر روز صبح و ادای نماز شب، حتی سقف اتاق را نیز به تحسین وی واداشته است. این بود که کوشید راه پدر را ادامه دهد.12 سفارش به قرآن خوانی ملا «محمدتقی مجلسی»(ره) درگذشت. در وصیتنامهی ایشان خطاب به پسرش، علامه «محمدباقر مجلسی»(ره) آمده بود: «هر روز یک جزء قرآن قرائت کن و از مطالعه و تفکر در نامهی امیرمؤمنان علی علیهالسلام به امام حسن علیهالسلام غافل نباش و به آن عمل کن».13 سفارش به احترام گزاردن به قرآن شیخ «عبدالکریم حائری» همواره به احترام گذاشتن به قرآن سفارش میکرد و تأکید میورزید احترام مجالس تلاوت قرآن حفظ شود. ایشان همواره به این که در مجالس ترحیم، هنگام تلاوت قرآن، پذیرایی صورت میگیرد، اعتراض میکرد.14 خواندن آیهالکرسی و نجات از دست دزدان سید «نعمت الله جزایری» و همراهانش پس از مسافتی طولانی، به شهر سامرا رسیدند و کنار نهری به استراحت پرداختند. ناگاه گرد و غباری از دور نمایان شد. چند نفر سوار بر اسب، به سرعت به سمت آنها میآمدند. سید جزایری و همراهانش از دیدن دسته راهزنان بسیار ترسیدند و راه نجات را بر خود بسته دیدند. ناگاه سید شروع به خواندن آیهالکرسی کرد و به دیگران نیز فرمود آیهالکرسی بخوانند. وقتی راهزنان به کاروان نزدیک شدند، نخست ایستادند. سپس نزدیکتر آمدند و از کاروانیان پرسیدند: آیا راه را گم کردهاید؟ کاروانیان پاسخ مثبت دادند. آنگاه یکی از راهزنان با کاروان همراه شد و آنها را به مقصد رساند.15 پی نوشتها 1. میرزا جواد ملکى تبریزى، رسالهی لقاءالله، تهران، نشر نهضت زنان مسلمان، 1360، مقدمه، صفحه هـ . 2. سید محمدحسین حسینى تهرانى، مهرتابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه، انتشارات باقرالعلوم، چ1، ص56. 3. على دوانى، وحید بهبهانى، تهران، امیرکبیر، 1362، چ2، ص192. 4. مرتضى مطهرى، خدمات متقابل اسلام و ایران، قم، انتشارات صدرا، چ11، ص483. 5. محمدعلى کشمیرى، نجوم السماء، قم، بصیرتى، بىتا، صص 408 ـ 411. 6. مهر تابان یادنامه و مصاحبات تلمیذ و علامه، ص58. 7. سیماى فرزانگان، ص221. 8. على دوانى، حاج شیخ عباس قمى؛ مرد تقوا و فضیلت، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1354، چ1، ص61 ـ 91. 9. وحید بهبهانى، ص100. 10. نقل قول از فرزند استاد شهید مطهرى (ره). 11. محمدرضا حکیمى، بیدارگران اقالیم قبله،تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص219 و 220. 12. میرزا محمد تنکابنى، قصص العلما، تهران، علمیهی اسلامیه، ص120. 13. سیماى فرزانگان، ص167. 14. سید بحرالعلوم(ره)، رسالهی سیر و سلوک منسوب به بحرالعلوم، با مقدمه و شرح: سیدمحمدحسین حسینى تهرانى، بىجا، انتشارات حکمت، 1360، چ1، ص146. 15. گلشن ابرار، ج1، ص259 و 260. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 117 |