تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,477 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,414 |
چگونگی ایجاد امنیت روانی در خانواده و اجتماع | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1391، شماره 252، اسفند 1391 | ||
نویسنده | ||
معصومه طاهری | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
کارشناس جامعهشناسی واژهی امنیت روانی برای ما غریبه نیست. وقتی دغدغهی شغلی را داریم و نمیدانیم فردا باز هم سر پست خود هستیم یا اینکه کس دیگری جایگزین ما خواهد شد؛ وقتی پس از یک روز کاری طاقتفرسا به منزل برمیگردیم و میخواهیم محیطی آرام و بیاسترس در فضای خانه حکمفرما باشد؛ زمانی که در ترافیک و از بین ماشینهای زیادی با جنگ اعصاب به محل کار میرویم؛ وقتی که... همه اینها مصادیق عینی و آشکار اهمیت وجود یا نبود امنیت روانی در جامعه است. همه ما بدون امنیت روانی دچار دلهره و نگرانی میشویم و این دلهره در رفتار و گفتارمان و در نتیجه در زندگی فردی و اجتماعیمان دخیل است. به همین خاطر قبل از هر چیز و هر کاری باید وجود و لزوم امنیت روانی را جدی بگیریم و ببینیم سرمنشأ آن به کجا ختم میشود. هر گونه سلامت یا عدم سلامت فضای خانه و خانواده، در بودن یا نبودن امنیت روانی در فرد مؤثر است. همهی ما دوران کودکی خود را پشت سر گذراندهایم؛ اگر بدون در نظر گرفتن اطلاعات و اعتقادات که هر روز از سوی رسانهها به ما تزریق میشود، تنها به کودکی خود بپردازیم، بهخوبی خواهیم دید که هیچ چیزی بالاتر از امنیت روانی و آسودگی خیالی نیست که در کنار مادرانمان داشتیم. هر چند پدر نیز تکیهگاه و مأمنی قوی و مطمئن برایمان بود، اما او هم مثل فرزندان به امنیت خاطری نیاز داشت که از سوی مادر تأمین میشد، زیرا با وجود مادر همه چیز همیشه سر جای خودش بود. حتی اگر نگاه روشنفکرانهای هم داشته باشیم و بخواهیم پدر را جایگزین یا شریک مسئولیتهای فردی و اجتماعی مادر کنیم، باز هم نقش مادر پررنگتر است و قابلیتهای او در مدیریت روانی و عاطفی خانواده بهتر از پدر است. خانواده هستهی اولیهی تشکیل دهندهی هر اجتماعی است که پدر و مادر پایههای اصلی آن هستند. زنان به نسبت مردان انعطافپذیری بیشتری دارند و قابلیتهای فطری و رقیق عاطفی آنها سبب میگردد تا بتوانند غائلههای بزرگ را به اتفاقات سطحی تبدیل کنند، به همین خاطر زنان نقش بهسزایی در سلامت روانی جامعه دارند و با درایت خود میتوانند خانواده را از بحرانهای مختلف عبور دهند و فشارهای روانی را کنترل کنند. در گفتوگویی کوتاه با دکتر «صدرا رحامی» متخصص روانشناس، وی با توجه به اهمیت نقش زنان در سلامت یا عدم سلامت خانواده و جامعه گفت: «زنان بهعنوان عضوی از جامعه و نیمی از کل اعضای یک جامعه، از سه جهت در جامعه تأثیرگذار هستند. از یک نظر در نقش زن بودن، از جهت دیگر در نقش مادر بودن و تربیت نسل آینده و از طرف دیگر در نقش همسر بودن نقش مهمی دارند. اگر در جامعهای به دنبال پیشرفت و توسعه باشیم، باید به این سه نقش مهم زنان بها بدهیم. اگر به هر شکلی به این عضو زیربنایی و مهم جامعه کم توجه باشیم، باعث سیر نزولی حرکت اجتماع خواهیم بود. در دیدگاه مسلمانان باید از جهت تربیتی زنان را بهگونهایی معتقد و پایبند به عفاف و حجاب پرورش دهیم تا هنگام بزرگسالی در هر نقشی بتوانند محیطی مناسب ایجاد کنند. در فضای اجتماعی بیبندوبار که مقولهی حجاب و عفاف رعایت نمیشود، عوارض روانی و اجتماعی بسیاری باعث چالشهای زیادی میشود. بنابراین لازم است بدانیم که سلامت و یا عدم سلامت یک جامعه، بهخصوص در مورد ایجاد امنیت روانی بیشتر از همه، به زنان مربوط میشود. البته این امر تکلیفی از دوش مردان برنمیدارد؛ اما زنان به دلیل شرایطی که دارند، بیشتر تأثیرگذار هستند. پس جامعه باید به محیط و فضای مناسبی برای زنان فراهم کند تا نتایج مطلوب بهدست آورد.» البته برخی سیاستگذاریهای دولتی و حکومتی که به تقلید از جوامع غربی شکل میگیرد، تهدید بزرگی برای امنیت روانی خانوادهها و متعاقب آن اجتماع تلقی میشود؛ سیاستهایی که وقتی خوب نگاه کنیم، میبینیم ریشههای تفکرات فمینیستی و لیبرالخواهی در آن موج میزند؛ در حالی که امنیت روانی خانواده متأثر از شخصیت زنان و مادران است. این گروه به دلیل ویژگیهای شخصیتی و روانی بیشتر از مردان آسیب میبینند؛ در نتیجه عواقب آن به نظام خانواده و متعاقباً به اجتماع لطمه وارد میکند. متأسفانه بعضی سیاستهای تقلیدی باعث میشود تا پایه و اساس امنیت روانی، به مخاطره بیفتد. از جمله ایجاد رشتههای تحصیلی نامتناسب با روحیات و شخصیت زنان در دانشگاهها، تحت عنوان مساوات زن و مرد، مانند مهندسی معدن، جوشکاری، مکانیک و... که با روحیات لطیف زنانه تناسبی ندارد و یا اشتغالزایی زنان به هر قیمت مانند رانندگی. در هر حال اینگونه نگاههای فمینیستی به تقلید از جوامع غربی عواقب مطلوبی نخواهد داشت؛ زیرا زنان را از خصایص لطیف خدادادی بهدور میکند و دیگر توانایی مدیریت روانی خانه و خانواده را نخواهند داشت و این یعنی هشدار برای سلامت خانواده و به دنبال آن جامعه. این در حالی است که ما همیشه به دلایل مختلف از جمله نبود سلامت روانی خانوادهها، و فسادهای فردی و اجتماعی نگران بودیم. پیاده کردن موبهموی تجربهها و اندیشههای منسوخ شدهی دنیای غرب در کشور بیشتر تابع سلایق شخصی برخی مسئولان و روشنفکران دانشگاهی متأثر از فرهنگ غرب است که باعث شده تا با دستهای خودمان پایههای ستون خانواده را متزلزل کنیم. با این کار بهتدریج مادران را از جایگاه روانی و عاطفی دور کرده و با تقلیدهای کورکورانه برای آنها نیازآفرینی میکنیم. این یعنی ایجاد نیازهای کاذب در خانوادهها و میان سایر اعضای خانه، مثل میل به مصرفگرایی، مدگرایی، تجملگرایی و... که هر کدام از اینها کمکم به نیازهای اصلی افراد تبدیل میشوند؛ چنانچه برای نیل به آنها گاه خود را به سختی هم میاندازند. در گفتوگویی که با حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان داشتیم، ایشان معترضانه نسبت به این نوع نیازآفرینیهای کاذب که برای بنیان خانوادهها مضر است، گفت: «هر روز با تبلیغات متنوع و رنگارنگ توسط رسانهها بهخصوص تلویزیون، چاه نیازآفرینی خانوادهها عمیق و عمیقتر میشود؛ به صورتی که افراد از نیازهای اساسی و اصلی در زندگی خود و خانوادهشان دور میشوند. ما نیازهای کاذب را زیاد و آنها را اشباع کردهایم. مرتب چاه نیاز برای افراد حفر میکنیم و این همان کاری است که غرب در حال انجام آن است و ما منتقد آن هم هستیم. وظیفهی کارشناسان و متخصصان علوم اجتماعی در کشور این است که مردم را با نیازهای واقعی و فطریشان آشنا کنند.» متأسفانه در این میان بیشتر از همه زنان آسیبپذیر هستند و کمکم از مسیر فطری خود منحرف میشوند. آنان بهجای آنکه وقت و هزینهشان را در آرامش روانی و عاطفی صرف کانون خانه و خانواده کنند، صرف امور حاشیهای و رقابتهای کورکورانه میکنند تا از دیگران چیزی کم نداشته باشند. پر واضح است جامعهی سالم پیش از آنکه به آسایش نیاز داشته باشد، به امنیت روانی نیازمند است؛ زیرا در سایهی امنیت و آرامش است که هر کار خرد و کلان شدنی و دست یافتنی است. از این روست که دغدغهی امنیت در همهی شاخههای آن بهویژه امنیت روانی و آرامش جمعی، مهمترین مسئولیت دولت و خواستهی ملت است. هر گونه تهدیدی نسبت به امنیت روانی جامعه به معنا و مفهوم تهدید سلامت جامعه و نابودی و متلاشی شدن همگرایی و انسجام و در نهایت اساس انسانیت است؛ زیرا انسان پیش از آنکه به شکم توجه داشته باشد، نیازمند امنیتی است تا دغدغهی فکری و نگرانی نداشته باشد. به یک معنا انسان ممکن است برای رهایی از گرسنگی و تشنگی تن به خطر بدهد و امنیت جانی و مالی خویش را در معرض خطر قرار دهد؛ ولی سلب امنیت روانی به حذف انسانیت ارتباط دارد؛ مقولهای که دشمنان هر جامعهای به سبب آگاهی از ارزش و اهمیت امنیت روانی جامعه، میکوشند به تخریب آن دست بزنند و با ایجاد بحرانهای گوناگون بستر مناسبی برای فروپاشی آن جامعه فراهم آورند. اگر به تاریخ معاصر کشور نگاهی بیندازیم بهخوبی میتوانیم به جایگاه زنان در ایجاد سلامت روانی جامعه پی ببریم. هنگامی که دشمن دید از هیچ راهی امکان حضور ندارد از طریق زنان و برهنگی آنها وارد شد تا از این طریق امنیت روانی اجتماعی را متزلزل کند. جالب آن است که این نوع نگرش به زنان در دنیای غرب نیز تأثیرات منفی خود را گذاشته و امنیت روانی اجتماعی غرب را به شدت بمباران کرده است. تجاوز به زنان که بنابر آمار غربیان در کشورهایشان رو به فزونی است، بدون شک تأثیرات منفی زیادی را بر نهاد خانواده و شخصیت خود زنان میگذارد. اگر بخواهیم جامعهای سالم و آرام داشته باشیم، میبایست فارغ از تمام نگاهها و نظریات روشنفکرمآبانهی غربی، زنان را در فضا و بستری آرام و سالم قرار دهیم تا سلامت خانواده و متعاقب آن اجتماع را تأمین کنیم. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 749 |