تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,320 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,270 |
مشاوره برای همه | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1392، شماره 260، آبان 1392 | ||
نویسنده | ||
پریسا پورعلمداری | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
کارشناس ارشد مشاورهی خانواده خانم م.ح، خانه دار حدود پانزده سال است ازدواج کردم. یک دختر سیزدهساله و یک پسر سهساله دارم. اخیراً دخترم بسیار پرخاشگر و لجباز شده و نسبت به برادرش حسادت میکند در حالی که قبلاً دختر بسیار خوبی بود؛ بهطوری که من و پدرش برای رفتارهای او بسیار نگران هستیم. لطفاً ما را راهنمایی کنید. مشاور: با توجه به اینکه دختر شما در ابتدای دورهی نوجوانی قرار دارد، احتمالاً برخی از تغییرات رفتاری و خلقی، میتواند بهدلیل بلوغ و تغییرات هورمونی او باشد که بهتدریج با طی شدن دورهی نوجوانی سپری خواهد شد و به ثبات خلقی بیشتری خواهد رسید. اما چگونگی برخورد والدین با فرزندان نوجوان بسیار مهم است و میتواند به کاهش واکنشهای هیجانی شدید نوجوان و حفظ آرامش محیط خانواده کمک کند. حفظ خونسردی والدین در برخورد با نوجوان، احترام گذاشتن به آنها، و با دلیل و استدلال منطقی صحبت کردن، بهدلیل ویژگیهای مراحل رشدی آنها میتواند در مواجهه با چنین مشکلاتی مؤثر واقع شود. همچنین توصیه میکنم، شما بهعنوان والدینی که فرزند نوجوان دارید، شناخت خود را در مورد دوران بلوغ، نیازها و ارتباطات مطلوب با نوجوان تا حد امکان از طریق مقالات و کتب موجود بالا ببرید یا در کارگاههای آموزشی ارتباط با نوجوان شرکت کنید. هرچه تعامل والدین با نوجوانان صمیمانهتر و دوستانهتر باشد، گذر از دوران نوجوانی با آرامش بیشتری طی خواهد شد، بهخصوص در مورد شما که یک دختر نوجوان دارید. دقت در ایجاد رابطهی عاطفی مطلوب بین پدر و دختر میتواند از بسیاری آسیبها و دلبستگیهای نامناسب جلوگیری کند. همچنین، لازم به ذکر است نقش همسالان و تأثیرپذیری از آنها در سنین نوجوانی بسیار مهم است و توجه والدین را در این زمینه میطلبد. آقای ط. خ، مهندس کامپیوتر پسری 28 ساله هستم که به تازگی شرایط ازدواج برایم فراهم شده است و چند بار از طریق خانواده، برای خواستگاری اقدام کردهام. یک موضوع نگرانکننده در ذهنم وجود دارد و آن این است که در سالهای گذشته که بهطور جدی به زندگی مشترک فکر نمیکردم، رابطههای نامناسبی داشتم که میترسم در صورت آگاهشدن همسر آیندهام برای زندگیام مشکلساز شوند؛ چون بهنظرم روابط گذشتهام در شأن خانوادهی خودم و دخترانی که برایشان خواستگاری میروم، نبوده است. نمیدانم باید روابط سابق خودم را در جلسات خواستگاری با دختر مطرح کنم یا نه؟ لطفاً مرا راهنمایی کنید. مشاور: یکی از دلایل توصیه به جوانان دختر و پسر، برای حفظ حدود در روابط با نامحرمان و دوری از دوستیهای نامشروع قبل از ازدواج، ایجاد مشکلهایی مانند وضعیت شما و تأثیر آن بر زندگی مشترک فرد است. به شما توصیه میکنم در صورتی که از روابط گذشته پشیمانید و نسبت به تعهدهای زندگی زناشویی و وفاداری به همسر، که از مهمترین اصول زندگی مشترک است، آگاهی داشته و پایبند هستید و قصد دارید از این پس، زندگی مشترک سالم و بدون حاشیهای را آغاز کنید، دوستان قبلی خود را از این تصمیم آگاه ساخته و هرگونه ارتباط ناسالم را کاملاً قطع کنید. همچنین، در صحبتهای خود با دختر مورد نظر برای ازدواج، بهوجود دوستیهای گذشته بهعنوان مسئلهای که در آینده تکرار نخواهد شد، اشاره کنید و اما راجع به جزئیات آنها توضیحات بیشتری ندهید. بهاینترتیب، هم شرط صداقت را در آغاز زندگی بهجا آوردهاید و هم با بیاننکردن جزییات کامل روابط گذشتهی خود، اعتماد لازم برای زندگی مشترک را از بین نبردهاید. خانم ش .م، دانشجوی حقوق 22 سال دارم و در شهر کویری کوچکی زندگی میکنم. ما چهار خواهر و برادریم و من تنها دختر خانواده هستم. حدود یک سال پیش، پسری از خانوادهای سرشناس، از شهر خودمان به خواستگاری من آمد و خیلی زود عقد کردیم. در دوران عقد، متوجه شدم که او معتاد است، اما از ترس آبروی خانوادهها، ناراحتی پدر و مادرم و حرف مردم، چیزی نگفتم؛ تا اینکه دو روز پس از عروسی متوجه شدم، نهتنها همسرم قصد ترک اعتیادش را ندارد بلکه دزدی هم میکند. حالا واقعاً نمیدانم چه کنم، آیا باید این زندگی مشترک را تا آخر عمر تحمل کنم؟ مشاور: یکی از نشانههای بلوغ برای ازدواج آن است که دختر و پسر به وظایف و حقوق خود در زندگی مشترک، آگاهی داشته باشند. بهرهمندی از حمایت خانواده نیز یکی از حقوق شماست، بنابراین، بهتر بود بهمحض آگاهی از مسئلهی اعتیاد همسر در دوران عقد، آن را با خانوادهی خود در میان میگذاشتید و از حمایت، راهنمایی و مشاورهی آنها، قبل از رفتن زیر یک سقف بهرهمند میشدید. داشتن خانواده و والدین دلسوز، امتیاز بزرگی برای شماست که بهدلیل ملاحظات بیمورد، از آن بهدرستی و بهموقع استفاده نکردهاید؛ اما در مورد ترس از آبروی خانواده و حرف مردم شهر، لازم به ذکر است که در چنین شرایطی، با آگاه شدن خانواده و برملا شدن اعتیاد تازه داماد، هیچگونه بیآبرویی برای خانوادهی شما بهوجود نمیآمد، بلکه شما بهعنوان یک دختر تحصیلکرده، بهخصوص در رشتهی حقوق، باید معیاری درستتر از فرهنگ یک شهر و تأیید مردم آن را برای تصمیمگیریها و انتخابهای خود در زندگی برمیگزیدید. شما از لحاظ عقلی و شرعی حق داشتید، قبل از عقد، در مورد سلامت خواستگار خود، بهدقت تحقیق کنید و صرف اعتبار خانوادهی طرف مقابل، در این زمینه کوتاهی نکنید. مسئلهی انتخاب همسر و تشکیل خانواده از مهمترین تصمیمگیریهای زندگی هرکس است و موضوعی نیست که فرد بر پایهی خوشایند یا تأیید دیگران یا رسم و رسومات بیپایه، در مورد آن اقدام کند. در حال حاضر نیز، باید وضعیت خود را با خانواده مطرح کنید و از آنها کمک بگیرید تا در صورت عدم اصلاح همسرتان، بتوانید قبل از بچهدار شدن جدا شوید. خانم س.ت، خانهدار حدود نُه سال است پسرم با دختر یکی از دوستان صمیمیام ازدواج کرده و دو بچه دارند. عروسم از خانوادهی بسیار محترمی است و او را خیلی دوست داریم. به شکر خدا، از لحاظ مالی هیچ مشکلی ندارند؛ اما متأسفانه حدود دو ماه است متوجه شدهام، عروسم پنهانی سر کیف من میرود و پول برمیدارد. هم چنین او یک تکه از طلاهایم را هم برداشته است. ابتدا احتمال دادم که اشتباه میکنم؛ اما با فیلمبرداری، تردیدم بهیقین تبدیل شد. این موضوع را من و شوهرم میدانیم و برای آنکه زندگی پسرم خراب نشود هنوز چیزی به او نگفتهایم. حالا نمیدانم برخورد صحیح با او چیست، لطفاً راهنمایی کنید. مشاور: بهتر است در گام اول، برای حفظ حریمهای خانوادگی و جایگاه شما بهعنوان مادرشوهر، خودتان مستقیماً با عروستان در اینباره صحبت نکنید و موضوع را بهصورت غیرمستقیم و دوستانه با مادر او مطرح کنید و با همفکری هم، به عروستان کمک کنید و به او این فرصت را بدهید که تغییر رفتار دهد؛ اما در صورتی که به اینطریق، مشکل حل نشد، حتماً باید از روانشناس کمک بگیرید؛ چون اختلالی، بهنام دزدی بیمارگون وجود دارد که میتواند نوعی اختلال وسواس فکری - عملی یا اختلال خلقی و... باشد که در آنصورت، داشتن یک شیء نیست که برای فرد جالب است بلکه هیجان پرداختن به عمل دزدی آن شیء برای او لذتبخش است و فرد در جریان دزدیدن، احساس رهایی از تنش میکند و اینعمل موجب آرامش او میشود. در اینصورت، نیاز به مداخلهی روانشناختی و ریشهیابی مشکل و درمان رفتاری و دارویی وجود دارد که با صلاحدید متخصص مربوطه انجام خواهد شد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 115 |