تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,764 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,969 |
هویت انسانی زن در هنر ایرانی | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1393، شماره 265، فروردین 1393 | ||
نویسنده | ||
نسرین دمیرچی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
در گفتوگو با دکتر بهنام زنگی بررسی شد هنر یکی از دیرینترین و بنیادینترین عرصههای تبلور و تجلی روح انسان است. فعالیت انسان در عرصهی هنر در قالب رشتههای مختلف بروز کرده است و انسانها در دورههای تاریخی مختلف در هریک از این رشتهها به تولید هنری پرداختهاند. محصولهای هنری، بازنمایی بلاواسطهی هویت و شاکلهی فکری- عاطفی انساناند و پرداختن به هریک از موضوعها و سوژهها در عرصهی هنر، روایتکنندهی برداشت انسان از آن موضوع است. جایگاه و نقش زن در هنر در گفتوگو با دکتر «بهنام زنگی» پژوهشگر و مدرس دانشگاه، با توجه به فعالیت و تجربههای متمادی ایشان در زمینهی هنرهای تجسمی همچون نقاشی و گرافیک، میتواند تصویر روشنی از جایگاه زن در این هنر بهدست دهد. * جایگاه زن در هنر را از چه مواضع و جنبههایی میتوان تبیین کرد؟ نقش زن در هنر را میتوان از جنبههای گوناگون مورد ارزیابی و تحلیل قرارداد. در این تحلیلها میتوان زن را در مقام مولد و پدیدآور و نیز در مقام موضوع و محتوای اثر هنری مورد بررسی قرار داد. هنر بهطور روشن اصلیترین برونداد بشر در حوزهی ادراکها و احساسهای اوست که از طریق آثار کلامی و ادبی، تصویری و دیداری، موسیقایی، نمایشی و جلوههای نوین هنر متبلور میشود. بر این اساس هر یک از گزارههای حسی، عاطفی، بینشی و شناختی انسان از پدیدهی شگفت هنر سهم دارند و موضوع و دستمایهی آن قرار میگیرند. از این منظر میتوان زن را یکی از اصلیترین موضوعها و محورهای بیان هنری در طول تاریخ برشمرد. * آیا موضوع زن و بازتاب آن در آثار هنری روند مشخص و یکسانی را در طول تاریخ هنر طی کرده است؟ بازآفرینی هر یک از باورها و ابعاد حسی انسان در روند تولید هنری، تحت تأثیر رویکرد کلی او به پیرامون است. بدین معنا که انسان هر دورهای بهتبع فرهنگ جاری در دورهی مختص خود، به هریک از پدیدهها و مضامین مورد توجه خود در اثر هنری از منظر تفکرهای رایج عصر خود نگریسته است. این باورها تحت تأثیر مذهب و آیین، رشدیافتگی فردی و اجتماعی، فرهنگ و حتی شرایط اقلیمی شکل میگیرد. بنابراین بازنمایی زن و موضوعهای مربوط به آن نیز تحت تأثیر شرایط اشاره شده، در هردورهای روند خاص خود را داشته است. * توجه به زن در هنر ایران چهگونه بوده است؟ زن در فرهنگ ایران از دیرباز تاکنون همواره از جایگاه برازندهای برخوردار بوده است. یکی از شاخصههای رشد فکری و اجتماعی جوامع، نوع نگاهشان بهزن است که این مسئله همواره در فرهنگ ایران از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است. بهگونهای که در نظام اجتماعی ایران باستان میتوان نشانههای توجه به حقوق و جایگاه زن را مشاهده کرد. این روند هرچند بر اثر تاخت و تازها و التقاط فرهنگی که در دورههایی از تاریخ پدید آمده است دستخوش فراز و نشیب شده است؛ اما روح کلی فرهنگ ایرانی تجلیل و تکریم زن است و این مسئله در ادبیات و هنر ایرانی قابل مشاهده است. ادبیات و هنر ایران مملو از نشانههای آشکاری است که بهجایگاه شاخص زن در فرهنگ ایرانی دلالت دارند. * جایگاه انسانی زن در هنر ایران ناشی از چه عواملی است؟ عناصر اثرگذار بسیاری در شکلگیری جایگاه زن در هنر ایران دخالت دارند که آیین و اعتقادهای ایرانیان از دورهی باستان یکی از آنهاست که بعدها با ورود اسلام به این سرزمین تداوم یافته است. از دیگر عوامل میتوان بهتجربه تاریخی ایرانیان، سنتهای اجتماعی و فرهنگ آنان که دربردارندهی خصوصیتهای ادراکی و خردجمعی آنان است، اشاره کرد. * نقش زنان در هنر بهعنوان پدیدآور و خالق اثر هنری در فرهنگ و هنر ایران چهگونه بوده است؟ در فرهنگ ما با توجه بهگرایش عمومی بههنر و وجود هنرهای فراگیری نظیر فرشبافی و صنایع دستی، تودههای مختلف جامعه به امر تولید هنری اشتغال داشتهاند. حضور زنان در برخی از عرصههای هنری چنان چشمگیر است که میتوان آنها را هنری زنانه قلمداد کرد. بهعنوان مثال، هنر فرشبافی و سایر زیراندازها صرفنظر از مراحل طراحی و ابعاد فنی آن، در مرحلهی بافت عموماً توسط زنان و دختران انجام میشود. روح سرزنده و پرعطوفت زن ایرانی در زمینههای مختلف تولید اثر هنری بهویژه در صنایع دستی و خانگی امکان تجلی و تبلور یافته و منجر بهخلق آثار شگرف و دلپذیری در هنر ایران شده است. * با توجه بهغلبهی زنان در برخی تولیدهای هنری و غلبهی مردان در برخی دیگر از رشتههای هنری، آیا میتوان دستهبندی مردانه و زنانه برای هنر قائل شد؟ قطعاً نمیتوان رشتهها یا زمینههای مختلف هنری را برحسب جنسیت تقسیمبندی کرد. هرچند در برخی از زمینهها نظیر بافت فرش یا منسوجات حضور زنان چشمگیرتر است، این مسئله بیشتر به سازوکار تولید محصول هنری و زمینههای اجتماعی و اقتصادی آن باز میگردد. بهطور مثال، در هنرهایی نظیر معماری که مستلزم روش تولیدی سخت و سنگین هستند، حضور زنان کمتر بهچشم میآید تا زمینههایی نظیر هنرهای تجسمی همچون نقاشی، تصویرسازی و گرافیک. * همانطور که اشاره کردید، حضور زن در هنر همهی ملل و فرهنگها مشهود است. چه ویژگی متمایزی را میتوان در بازتاب زن و موضوعهای مربوط به آن در هنر ایران برشمرد؟ در هنر ایران میتوان به ارزشهای انسانی اشاره کرد، بهگونهای که ارزشهای انسانی در بازنمایی زن در هنر، بر ارزشها و ویژگیهای جنسیتی آن غلبه دارد و زن پیش از آنکه بهعنوان یک جنسیت متمایز مورد استفاده بیان هنری قرار گیرد، بهعنوان جنسیتی حائز ارزشهای انسانی مورد توجه است. ویژگی دیگر، گونهگونی و تطور نقش زن در هنر است. بدین معنا که برحسب تغییر ساختارهای سیاسی و آیینی جامعه، عرصهی هنر نیز دستخوش تغییرهایی شده و تابعی از این ساختارهاست. بهطور مثال، در آثار حجاری دورهی هخامنشی بهواسطهی حرمتی که برای زن قائل بودهاند، کمتر از چهره و اندام زن در حجاریها استفاده شده است، در حالی که در دورهی اشکانیان نمونههایی از سردیسها و تندیسهای زنان را میتوان مشاهده کرد که برحسب شیوهی هنر پارتی ساخته شدهاند و بعد از آن در دورهی ساسانیان نیز استفاده از زن در هنر، مشابه آنچه در هنر یونان رایج بوده، بهچشم میخورد. در همهی دورههای تاریخی در هنر ایران، زن از جایگاهی انسانی برخوردار است و در هنر ایرانی، التذاذ جنسیتی در بازنمایی زن کمتر بهچشم میآید. توجه به حریم زن از ویژگیهای شاخص هنر ایران است. در حالی که در بسیاری از جوامع و در طی دورههای مختلف تاریخی میبینیم که بخش قابل توجهی از مضامین هنری به بازنمایی جذابیتهای جنسیتی زن اختصاص دارد. *آیا تغییرهای جایگاه زن در هنر ایران دارای روند مشخص ممتدی است؟ بهدلیل نقش مؤثر قدرت سیاسی بهعنوان مشوق و حامی هنر در ایران، جایگاه زن در هنر نیز مانند سایر ابعاد جریان تولید هنری، تابع تشخیص و رویکرد قدرت سیاسی یا روندهای اجتماعی است. بر همین اساس، پیش از آن که بتوان یک روند مشخص دامنهدار در آن ترسیم کرد، باید بهفراز و نشیبهای آن توجه کرد. بهدلیل تغییرهای مکرر نظامهای سیاسی در ایران که عامل تعیینکنندهی تولید هنری بودهاند، جریان تولید هنری در ایران نیز به موازات این فراز و نشیبها تغییر یافته است. تغییرهای سیاسی در ایران همواره متغیر، پیشبینی نشدنی و سرنوشتساز بوده است. این ویژگی بیشتر بهدلیل اهمیت جغرافیایی ایران و منابع سرشار آن و بهتبع آن چشمداشت قدرتهای منطقهای برای دستاندازی به این کشور بوده است. تغییرهای سیاسی از سوی دیگر منجر به تغییرهای آیینی، دینی و فرهنگی شده است و این عناصر که پسزمینههای تولید هنری را شکل میدهند، در اثر تغییر، روند جدیدی را برای هنر تعریف کردهاند. بر این اساس، ما در محدودهی ایران فرهنگی که خود دارای خرده فرهنگهای متعدد و قومیتها و اقوام گوناگون است، بهرغم تنوع در شکل و ساختار، شاهد یکنوع یکپارچگی در برخورد با مضامین هستیم. *نقش زن را در هنر معاصر ایران چهگونه ارزیابی میکنید؟ در دوران معاصر حضور زن در هنر از هر دو منظر تولیدکنندگان محصول هنری و حضور در مضامین آثار، توسعهی چشمگیری داشته است. دگرگونیهای اجتماعی قرن اخیر باعث ورود زنان به عرصههای اجتماعی از جمله جامعهی هنری شده است و خیل عظیمی از زنان و دختران در طی دهههای اخیر به آموزش هنر در رشتههای مختلف هنری و اشتغال و فعالیت در این زمینهها روی آوردهاند. از سوی دیگر بهلحاظ مضمونی نیز حضور زن در اثر هنری موضوعهای اجتماعی عمیق و پراهمیت جدیدی را تجربه میکند. بدین معنا که موضوعهای جدیدی از بازنمایی نقش زن در جامعه را در محصولهای هنری میتوان مشاهده کرد. از این حیث میتوان هنر دوران معاصر را از همهی دورههای پیشین متمایز تلقی کرد و آن را حائز ویژگیها و شرایط مختص و منحصر به خود دانست. *رشد نقش زنان و دختران در دوران معاصر در مسئلهی تولید هنری چهگونه بوده است؟ آیا این رشد صرفاً دارای جنبههای کمیتی است یا شامل کیفیت هنری نیز هست؟ در تولید اثر هنری رشد کمّی، یکی از لوازم و زمینههای رشد کیفی است. با توجه به حضور گستردهی زنان در عرصههای هنری و تجربهاندوزی آنها در رشتههای مختلف، زمینههای لازم برای رشد کیفی تولید هنری نیز فراهم آمده است. جامعهی فرهنگپرور و رشدیافتهی ایران از نظر هنر امروزه شاهد حضور مؤثر و قابل توجه زنان در عرصهی سینما، ادبیات، هنرهای تجسمی، موسیقی، معماری و زیرمجموعههای آن است و از این حیث میتوان جامعهی هنری ایران امروز را جامعهای توسعهیافته و مستعد تلقیکرد. *تنوع مضمونهای زنانه و موضوعهایی که زن در آنها نقش کلیدی دارد، در هنر معاصر چهگونه است ؟ زمانی که از جایگاه انسانی زن در هنر صحبت میکنیم باید این واقعیت را نیز بپذیریم که نقش و قابلیتهای انسانی زن ایجاب میکند که او را در اثر هنری، در همهی قالبهای واقعی و فراواقعی دید. بههمین دلیل است که در هنر معاصر ایران، جایگاه زن در پدیدهها و رویدادهایی نظیر انقلاب و جنگ بهشدت مورد توجه واقع شده است. هرچند شعارزدگی، تکرار و سطحینگری در بسیاری از آثار با موضوعهای اشاره شده، آنها را از اصالت و کیفیت هنری دور میسازد؛ اما نفس توجه و بازنمایی نقش، تأثیرها و توانمندیهای زنان در پدیدهها و موضوعها اشاره شده، امری جدید است که در صورت توجه و مدیریت میتواند هنر معاصر ایران را در مسیر رشد و تعالی قراردهد. تنوع موضوعی آثار مربوط به زنان نشانه وقوف جامعهی هنری به نقش زن در جامعه و آگاهی از ظرفیتهای بالقوه و بالفعل او در مناسبتها و تحولهای فرهنگی و اجتماعی دارد. در هنر معاصر ایران جایگاه زن بهعنوان معشوق و طرف رابطهی حسی عاشقانه که روزگاری اصلیترین مضمون زنانهی هنر بهشمار میرفت، بین نقشهای عاطفی، تربیتی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی و تاریخی او تقسیم شده است و کلیت هنر معاصر ایران برآیند همهی این ابعاد و زمینههاست. *چه موانع یا آسیبهایی میتواند بر سر راه تنوعیابی موضوعی زن در آثار هنری و تکثر هنرمندان زن وجود داشته باشد؟ بهطور طبیعی موانع و کاستیهای احتمالی و آسیبها و مخاطرههای پیش روی هنرمند و اثر هنری چندان قابل تفکیک جنسیتی نیستند. هنر پدیدهای جهانی است و تبلیغ و اشاعه در ذات آن است. بنابراین هرفرهنگی از طریق محصول هنری خود را تبلیغ، ترویج و معرفی میکند. شاید اصلیترین مخاطره پیشروی هرهنری فاصله گرفتن آن از بنیانهای فکری و خواستگاه اجتماعیاش باشد، که این مسئله در اثر مبادلههای فرهنگی و ارتباطهای هنری امکان بیشتری مییابد. بههمین دلیل است که مضامینی همچون زن در آثار هنری که در هرفرهنگی ویژگی خاص خود را دارند، نیازمند توجه کافی و دقت نظراند تا مورد هجمه قرار نگیرند و از روند تاریخی خود گسسته نشوند. *بهنظر شما برای تقویت وجوه مثبت و رفع نقایص بازنمایی زن و موضوعهای وابسته به آن در هنر معاصر باید چه کرد؟ هنر فعالیتی ذهنی، حسی و ادراکی است که چندان قاعدهپذیر نیست. نمیتوان چیزی را بههنرمند تکلیف کرد و او را وادار به تولید اثری مخالف اندیشه و افکارش کرد. بر همین اساس نیز تقویت بنیههای فرهنگ و آموزشهای عمومی که شناخت فرد را کامل کند، میتواند زمینهساز تولید محصولهای ارزشمند و در عین حال آزاد باشد. با توجه به اینکه هنر تابعی از جامعه است، فراز و نشیبهای اجتماعی بهصورت طبیعی در تولید هنری تأثیرگذار است. هرچند هنرمندان را باید در محدودهی نخبگان هرجامعهای بهحساب آورد که با ابزار گفتمان هنری بر جامعه و پیرامون خویش اثر میگذارند؛ اما خود این گروه اجتماعی و دغدغهها و آرمانهای آنها نیز برگرفته از جامعه است. موضوع زن در هنر نیز باید با روشی درست و آگاهانه بررسی و تبیین شود و از طریق روشنگری و آگاهیبخشی به جامعه هنری، زمینهی خلق آثار ارزشمند را فراهمکرد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,401 |