تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,743 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,961 |
سیمای زن در شعر روزگار ما | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1393، شماره 266، اردیبهشت 1393 | ||
نویسنده | ||
طاهره افتخاری | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
در ادبیات گذشتهی ما از توانمندی مادی و معنوی زن سخنی بهمیان نیامده؛ اما در ادبیات معاصر زنان فعال و مصمم در صحنههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور مییابند. تا قبل از مشروطه در ایران، زن وضع نابهسامانی داشت. زن نهتنها در عرصهی سیاست و اجتماع حق هیچگونه ابراز عقیدهای نداشت که در ادبیات آن زمان، در پایینترین جایگاه قرار میگرفت. در دورههای بعد، یعنی از قرن سیزدهم، شاهد تغییر نگرش شاعران و نویسندگان نسبت به زنان هستیم. حضور بانو «شمس کسمایی» در برقراری روشی نو در شعر، نشان میدهد که زنان در عصر مشروطه توانستند خود را تا اندازهای مطرح کنند. برخلاف گذشته که حضور زنان و شاعران بسیار کمرنگ بود؛ از این دوره به بعد زنان بسیاری ظهور کردند که در سرودن و نوشتن مهارت داشتند. شاعرانی چون «پروین اعتصامی»، «فروغ فرخزاد»، «سیمین بهبهانی»، «طاهره صفارزاده»، «مهوش مساعد» و... از شاعران برجسته هستند. در شعر شاعران این دوره، دفاع از حقوق زن بسیار مطرح میشود. شاعران سعی دارند که نگاه تازهای به زن داشته باشند. گاهی زنان در شعر معاصر با آینه، نور، خورشید، سبزی و... برابر میشوند و این نشاندهندهی تغییر نگرش شاعران نسبت به زن است. نگرش به زن در شعر معاصر بسیار گسترده شده است؛ زنان در قالب مادر، همسر، دختر، فرزند و مبارز حاضر میشوند. در نوشتهی زیر به بیان برخی از جایگاههای حضور زن و سیمای وی در شعر معاصر میپردازیم و نمونههایی از شعر شاعران معاصر را میآوریم. زن بهعنوان مادر: در شعر معاصر، زن موجودی است بسیار ارجمند و بسیاری از شاعران معاصر در اشعار خود به ستایش و قدردانی از مادر پرداختهاند. یکی از زیباترین شعرها شعر مشهور «ایرج میرزا» است که از شاهکارهای ادبی او بهحساب میآید. دستم بگرفت و پا به پا برد/ تا شیوهی راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم/ الفاظ نهاد و گفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست/ تا هستم و هست دارمش دوست(ایرج میرزا،147) «سهراب سپهری»، مجموعهی «صدای پای آب» را به مادرش هدیه کرده است: درخت اقاقیا در روشنی فانوس ایستاده/ برگهایش خوابیدهاند/ شبیه لالایی شدهاند/ مادرم را میشنوم/ خورشید با پنجره آمیخته/ زمزمهی مادرم به آهنگ جنبش برگهاست/ گهواره نوسان میکند(سپهری،142) لالایی مادر در شعر معاصر فراوان یافت میشود. لالایی مادر آرامشی وصفناشدنی دارد که هرگاه انسان به یادش میافتد به آسودگی کودکی دست مییابد. دل آشنای حدیثی،که دایه میداند/ حدیث «غول بیابان» کودک آزار است ترنم خوش لالای مادران جوان/ سرود «کوه سیاه» است و «گرگ خونخوار» است(آتشی،58) گاهی شاعر برای فرار از دنیای غمگرفتهی خود، به گذشته برمیگردد و بوی مادر و خاطرههای با او بودن را سبب آرامش خود میداند. خط زعفرانی مادر نقشساز کاسهی چینی/ هفتسین هفت سلامش یک سبد ز سوسن و سنبل عید سیمای سعادت داستان «شرلی کوچک»/ من روانه در پی مادر پیش چشم نازی و لادن(بهبهانی، 1374،82) زن و شجاعت: تاریخ همیشه شاهد زنانی بوده که از لحاظ صبر و شجاعت بر مردان پیشی گرفتهاند. این زنان همیشه نام شان در دفتر زندگی محفوظ بوده و با هیچ حادثهای پاک نخواهد شد. «حضرت زینب(س)» شیرزن دشت کربلا از این زنان است: ای زن/ قرآن بخوان/ تا مردانگی بماند/ قرآن بخوان/ به نیابت کل آن سی جزء که با سر انگشت نیز/ ورق خورد/ و تجوید تازه را قرآن بخوان/ به تاریخ بیاموز/ و ما را/ به روایت پانزدهم معرفی کن/ تاریخ زن/ آبرو میگیرد/ وقتی پلک صبوری میگشایی/ و نام حماسیات/ بر پیشانی دو جبههی نورانی میدرخشد:/ زینب(حسینی،67). «حمید مصدق» در شعر زیر، تصویری از زنی شیرزن ارائه میدهد: و بیم/ بیم پذیرفتن و تندادن/ خلاف خواستهی گردن/ به هر رسن دادن/ و در مراسم اعدام خویش خندیدن/ و مرگ شیرزنان را و / شیرمردان را / به چشم خود دیدن(مصدق،306) گاهی از نظر شاعر، زنان شیردل و شجاع غرور خاصی میآفرینند که از مردان بعید بهنظر میرسد و باعث غبطهی مردان میشود. بیا ای دوست اینجا در وطن باش/ شریک رنج و شادیهای من باش زنان، اینجا چو شیر شرزه کوشند/ اگر مردی، در اینجا باش و زن باش(شفیعی کدکنی،142) زن نماد پاکی و صداقت: واژههای آینه، آسمان، پرنده، سبزی و ... در شعر معاصر نماد پاکی و صداقت هستند و پیوند زن با این واژهها بیانکنندهی اهمیت و مقام زن در نزد شاعران است. گاه زن را به اندازهی آسمان وسعت میدهند. چیزهایی دیدم در روی زمین/ کودکی دیدم، ماه را بو میکرد/ قفسی بیدر دیدم که در آن روشنی پرپر میزد./ نردبانی که از آن، عشق میرفت به بام ملکوت/ من زنی را دیدم/ نور در هاون میکوبید/ ظهر در سفرهی آنان نان بود، سبزی بود./ دوری شبنم بود/ کاسهی داغ محبت بود(سپهری،277) کاربرد زن در کنار آینه از جمله تصاویر زیبای شعر معاصر است. در باور ما آینه، بیانکنندهی حقیقت و پاکی است. انسان در آینه به تمام کم و کاستیهای خود پی میبرد. زن بیتردید در کنار چنین پیوندی همین مسئولیت را بهعهده دارد: به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد/ به جویباری که در من جاری بود/ به مادرم که در آینه زندگی میکرد/ و شکل پیری من بود(فرخزاد،410). شاعر زندگی پاک و بیآلایش مادر را به آینه پیوند میدهد و تداوم چنین پاکی را در خود آرزومند است. در شعر زیر «زن» و «سبزی» زیبایی خاصی به شعر بخشیده است: خواهرت لباس سبز پوشید/ در لباس سبز دیوانه شد/ در لباس سبز مرد/ از سوگواران میپرسم/ آیا رنگ دریا، سبز بود(احمدی،181)؟ رنگ سبز نشانهی معنویت و آرامش است. سبز، رنگ خدایی است و فرشتگان در ادبیات کهن ما بهرنگ سبز تصور شدهاند. در شعر «سرباز» از «سلمان هراتی» مادر را به آسمان پیوند میدهد و بهوسعت او میاندیشد: چرا مادر امروز/ این همه به آسمان شباهت دارد؟/ و شبها خواب گل سرخ میبیند/ شاید تو آن شقایق باشی/ که در دفتر فردای مادر میدرخشی(هراتی،25)؟ زن و باور دینی: دعا و عبادت جنبهی ملکوتی هر انسان را در بر میگیرد. گاهی در میان دغدغههای زندگی، دعا و عبادت به انسان آرامشی میبخشد که در قرصهای مسکن عصر سیمان و ماشین نمیتوان به این آرامش دست یافت. تصویر زنانی که در حال عبادت و دعا هستند یکی از جنبههای زیبا در شعر معاصر است. غریبان عالم دگر جمله بس ایمناند/ ز بس کاین زن اینک بیکرانه دعا کند اگر مرده باشد آن سفر کرده، وای وای/ زنک جامه باید چون تو جامه عزا کند بگو ای شب، آیا کاینات این دعا شنید/ و مرد کز اشک این زن حیا کند(اخوان ثالث،89)؟ شاعر از دعای بیاندازهی زن مطمئن شده که خواستهاش اجابت میشود. انگار شاعر به دعای چنین زنی ایمان دارد و آن را پشتوانهی مردش میداند! «پروین اعتصامی» در شعر «زاهد خودبین» از زنی میگوید که از عالم شک و تردید رهایی یافته و به عالم یقین رسیده است. چنین عروجی هرچند غیرممکن به نظر میرسد؛ اما دست یافتنی است. حلقه به در کوفت زنی بینوا/ گفت که رنجورم و خواهم دوا از چه شد این نور به ظلمت نهان/ از چه برنجید ز ما ناگهان از چه بر این جمع در خیر بست/ این همه افتاده ندید و نشست از چه دلش میل مدارا نداشت/ از چه، سر همسری ما نداشت؟ ای پدر پیر ز چین آمدم/ در بلد شک به یقین آمدم نور تو رهبر شد و ره یافتم/ نام تو پرسیدم و بشتافتم(اعتصامی،124) از زمزمهها و دعای مادر، ترنم خوشبختی شکل میگیرد؛ چون: آه، چه سبک بود پاییز/ که من با مادرم/ با فراموشی عطر کتاب دعایش/ خوشبختی را باور کردم(احمدی،160). زن و صبوری: فداکاری و صبوری زن در شعر امروز جایگاه خاصی دارد. یکی از زنان که در ادبیات، سمبل صبر و استقامت شمرده شده، حضرت زینب(س) است. ایشان در حادثهی کربلا مافوق بشر بهنظر میرسد. زنی که در برابر همهی بدیها همچون کوهی مقاوم و استوار است. «سلمان هراتی» در این شعر، حضرت زینب(س) را مظهر صبر و شکوهمندی میداند. با زمزمهی سرود یارب رفتند/ چون تیر شهاب در دل شب رفتند تا زنده شود رسالت خون حسین(ع)/ با نام شکوهمند زینب رفتند(هراتی،64) در شعر معاصر گاه با زنانی مواجه میشویم که از لحاظ صبر طولانیشان توصیف شدهاند و دل به روزهای خوش آینده سپردهاند: وقتی بلند بانو/ بنشست در برابر من/ بعد از چه سالهای صبوری/ بعد از هزار سال/ دوری/ دیدم هنوز هم/ آبش به جوی جوانی است(مصدق،375). در شعر زیر زن با صبر و تحمل حماسه میآفریند. این زن با وجود داغ عزیزانش لباس سیاه نمیپوشد، و به صبر و شکیبایی پناه میبرد. و منتظر روزی است که در محضر خدا از اینهمه ستم شکایت کند. نمرد و نمیرد شهید سعیدی/ که نام و دوامش به شعر و سرود است غرور و شرف بین که بیوه او را/ نه مقنعه نیلی، نه جامه کبود است حماسه توفان بساز چو دریا/ به مرگ دلیران،گریه چه سود است خموش و شکیبا، امید نگه دار/ که محضر داور به زودی زود است(بهبهانی،1362،46) زن و اخلاق نیک: زنان نیکاندیش جایگاه برجستهای در شعر معاصر دارند. این زنان به زر و سیم توجه ندارند، استقلال رأی دارند و شجاع و صبورند. مادر زنی تنهاست که سرپرستی بچههایش را برعهده دارد، برای نگهداری آنها به تمام خواستههایش پشت پا زده تا کودکانش در آرامش زندگی کنند. «سلمان هراتی» در یکی از سرودههایش به امانتداری زن توجه دارد این شعر در مورد آسیه(س) چنین سروده است: اما در تقدیر آمده است/ این بار چون گذشته/ صندوق حادثه/ در اطراف دستهای امین آسیه / لنگر میگیرد(هراتی، 48). پرهیزگاری زن یکی از جنبههای مثبت اوست که در شعر معاصر به آن پرداخته شده است: تراوش امید ما از ناامیدیها/ خندهی زن پرهیزگاری بود/ که بر بدن مقوایی عروسکی کاغذی فرو رفت(احمدی،73). عدم توجه زن به زر و سیم و هوس، یکی دیگر از صفتهای برجسته است. و شاعر از اینکه در تمام زندگی خود از زر و سیم کنارهگیری کرده خرسند است. نه من طالب سیم و زر بودهام/ نهام خواهش بوس و همبستری نه در قید مردی که نان آورد/ نه در فکر شو دادنم مادری(صفارزاده،79) از این مطالب میتوان نتیجه گرفت که زن در شعر معاصر دارای جایگاه ارزشمندی است و توانسته است از خود سیمای بسیار مطلوب و خوشایندی ارائه کند و خود را همپای مردان در عرصههای مختلف اثبات کند. منابع: - آتشی، منوچهر(1369)، گزینهی اشعار، چاپ دوم، تهران، انتشارات مروارید. - احمدی، احمدرضا(1371)، همهی آن سالها، تهران، انتشارات مرکز. - اخوان ثالث، مهدی(1368)، از این اوستا، انتشارات مروارید، تهران، چاپ هفتم. - اعتصامی، پروین(1373)، دیوان، تهران، انتشارات ترمه. - ایرج میرزا، دیوان (1353)، چاپ سوم، تهران، نشر اندیشه. - بهبهانی، سیمین(1362)، خطی ز سرعت و آتش، چاپ دوم، تهران، انتشارات زوار. - بهبهانی، سیمین(1374)، یک دریچه آزادی، تهران، انتشارات سخن. - حسینی، حسن(1371)، گنجشک و جبرئیل، تهران، نشر افق. - سپهری، سهراب(1368)، هشت کتاب، چاپ هفتم، تهران، انتشارات طهوری. - شفیعی کدکنی، محمدرضا(1376)، هزارهی دوم آهوی کوهی، تهران، انتشارات سخن. - صفارزاده، طاهره(1365)، رهگذر مهتاب، چاپ دوم، شیراز، انتشارات نوید. - فرخزاد، فروغ(1376)، دیوان، چاپ پنجم، تهران، انتشارات مروارید. - مصدق، حمید(1371)، تا رهایی، چاپ دوم، تهران، ناشر مؤلف. - هراتی، سلمان(1362)، دری به خانهی خورشید، تهران، انتشارات سروش.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 254 |