تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,101 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,035 |
چشم بسته، دهان باز، مانند ماهی! | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1393، شماره 266، اردیبهشت 1393 | ||
نویسنده | ||
سیده طاهره موسوی | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
فیشرها میگویند ماهیگیری تفریح بسیار زیبایی است و زیباتر از آن رودخانههای آلوده به انواع سموم آفتکش، و پر از لنگه دمپاییهای پاره. حالا برای آنهایی که هوس ماهیگرفتن بهسرشان زده میخواهیم کمی ماهیگیری آموزش بدهیم. معمولاً ماهیگیری به دو صورت انجام میشود: یکی اینکه کِرم بزنی سر قلاب و انفرادی ماهیها را صید کنی و دیگر اینکه تور پهن کنی و جمعی ماهیهای بخت برگشته را غافلگیر و در چنبرهی تور گرفتار. نمیدانیم چرا بعضی استادبزرگها فکر میکنند اگر خودشان ماهی بودند، حسگرهایشان همیشه فعال بود و هیچوقت گرفتار طعمه یا تور نمیشدند. راستی، برخی از سایتها به آموزش ماهیگیری هم میپردازند و برخی دیگر بهطور عملی در اینترنت به صید ماهی مشغول میشوند. در اینترنت بعضی از فیشرها وقتهایی که میخواهند به کسب و کار بپردازند، هم تور پهن میکنند و هم کرم به قلاب میزنند و هیچ ماهیگیری را پیدا نمیکنی که خودش با سر شیرجه بزند در آب و شناکنان دنبال ماهی بگردد. ما از همینجا با تریبون صنف دریابانان اینترنتی، به همهی ماهیهای طماع اعلام میکنیم که مواظب تورها و قلاب کرمهایِ مخفی باشند. ماهیجان تا بیست کیلومتری از طعمهی صیاد دور شو! البته در اینترنت، منظورمان از کیلومتر فقط یک کلیک ناقابل است. ما مدام میگوییم خطر غرق در کمین است قبل از اینکه به دام بیفتید، مواظب باشید؛ اما کو گوش شنوا. ماهیجان، آنقدر غرق در آمال و آرزویت شدی که تا ماهیگیر قلاب میاندازد، دهان گندهات را مانند ماهی ماهور میگشایی و طعمه را میبلعی. طعمه بلعیدن همانا، در دام فتادن همانا. ایمیل گفت، حسابت جایزه برده است/ دلت گفت، آری، خزان مرده است بهار است و فصل رسیدن شده/ همهی اسکناسها مال من شده منی که همه شب به رؤیا خفتهام/ اینک در این صبح زیبا برخاستهام تا رسم به همه آرزوهای خود/ با بادآورده جایزه و پولهای خود باور کردنی نیست؛ حتی فکرش هم همگرایی نسبتاً بالایی با خوشبختی دارد. برندهشدن در بانک یعنی خوشبختی! یعنی رونمایی از هرچه آرزوی مخفی شده در بقچهی کودکی؛ همان بقچهای که همهی دار و ندارت را در آن قایم کردهای. چه صبح روحانگیزی؛ وقتی ایمیلت را باز میکنی و اولین ایمیل خبر برندهشدن یک جایزه را به تو میدهد، آنگاه هوای مخچهات پر از اتمسفر رؤیاهایت میشود. اندکی زمان فاصله داری برای عروجی اسکناسی. مدام در مخیلهات صورت زری، مری، نازی و الی را لود میکنی تا خبر تریلیاردر شدنت را بهشان بدهی بعد با یک رفرش، یک علامت تعجب وسط دماغشان و یک علامت حسادت در مردمک چشمانشان میبینی. از همین اکنون چشمانداز خودت را با عینک دودی، پشت فرمان ماشین تمام اتومات مینگری و برای تمام دوستانت که حسرت خوشبختیات را میکشند همانند برف پاککن ماشینت به صورت کاملاً تراژیک دست تکان میدهی. اندکی بعد خودت را در ویلای لواسانت پشت میز اسکناس میبینی با طلا و جواهرات و الماس. وای صف خواستگارانت را بگو، همگی بِرندهای معروف کشورهای مختلفاند. دریپل پولداری مخصوص توست و سیگنالینگ اعتماد بهنفست را بگو، که غوغا میکند. همهی مشکلهایت در حال انقراضاند و نسل آسایش در حال تولد. (کلیپی که تشریح شد توسط ستاد ایجاد امید و آرزو در جوانان در نانوثانیهای بهصورت چند رؤیا از ذهن ماهی طفلکی رد میشود) آمپر قلبت از شدت هیجان به سقف چشمانت میچسبد و خونی به مغزت نمیرسد تا کمی فکر کنی و آهنرباوار جذب لینکی میشوی که نوشته است: «برای، آگاهی از جایزهی برندهشده وارد حساب خود شوید.» اینکه رنجهکردن یک کلیک است اگر به تو گفته بودند تا دیوار چین باید بالا بروی، باز هم بالا میرفتی؛ بدون هیچ ترسی چراکه دیوار چین برجهای دوقلو نیست که یکهویی فرو بریزد. چشمانت را میبندی، دهانت را باز میکنی؛ درست مثل ماهی! کلیک را رنجه میکنی تا به تمام آروزهایت لباس واقعیت بپوشانی. صدای دالبیساراند نبضت از بلندگوهای رایانهات شنیده میشود؛ ناگهان پنجرهی دیگری باز میشود، پنجرهای که به روی آرزوهایت گشوده شده است. سایت، همان سایت «بانک آرزو» است؛ سایت آشنای همیشه. نام کاربری، شماره حساب و ccv را وارد میکنی و لحظاتی بعد با باوری از جنس پول، جایزهی برندهشده را مشاهده میکنی. از خوشحالی مانند ماهیای که طعمه را خورده، چشمانت در راستای محور دایرهای میچرخد و تمام رؤیاهایت در سینما خانوادهی دیدگانت زوم میشود. آنگاه دفترچهی حساب در دستانت بهسمت بانک ماراتن میروی. با چشمان ورقلنبیده و گونههایی قرمز و یک گونی برنج در دستت، بدون اینکه نوبت بگیری از متصدی محترم با کلی اظهار تشکر میخواهی که جایزهات را در گونی بریزند؛ اما خبری از جایزه که نیست، هیچ، حسابت هم خالی است. انگاری مسئولین بانک آلزایمر گرفتهاند، هیچکدام بهاندازهی سایت که آپدیت نیستند! پیش رئیس بانک میروی. خودت هم نمیدانی خوشحالی یا ناراحت، ماجرا را برایش تعریف میکنی و اینجاست که میفهمی: نیش فیشر از نیش عقرب بدتر است/ پس بزن عقرب که دردش کمتر است تو از کجا باید میدانستی با حملهی «فیشینگ» خانهخراب شدهای و فیشرها آش برایت پختهاند با روغنی به اندازهی تمام هزاریهای حسابت. فکر کردی جایزه برنده شدی؛ ندانستی علاوه بر اینکه قلاب را گرفتی، تور هم شدی؛ اما این تور دیگر تور حراج روسری و پیراهن توری نیست که؛ تار و پود این تور را با سیم جنگی بافتند. خبر نداشتی که چه بلایی به سرت خواهد آمد. چشمانت را بازِ باز کن. هروقت دیدی لقمهای چرب و چیلی از بالای سرت آویزان است خوشحال نباش. اگر بنا بود بانک اینطوری که تبلیغ میکنند، میبخشید، دیگر بانکی وجود نداشت و آنوقت نام تمام بانکها را باید حاتم طایی میگذاشتند. یاد خالهی مادربزرگم بهخیر که چند تا یک شاهی داشت آنها را در جیب کت مخملش میگذاشت و رویش یک سنجاق بزرگ میزد؛ یعنی فکر میکنی در بانکها وقتی خودکار بیک بیارزش را زنجیر میکنن میآیند پول مفت به تو بدهند! فکر کردی با یک مهارت شایستگی icdl2 که گرفتی دیگر هیچکس نمیتواند تورت کند طفلک! «اول عمق آب را میپرسیدی بعد شنا» تا کل زندگیات غرق نشود. اول برو کار کردن با اینترنت، ایمیل و حوادثی که ممکن است رخ دهد را یاد بگیر، بعد کلیک رنجه کن. بیا تا حداقل بلد نیستی یادت بدهم. جدیداً دیگر کسی پشت بانکها کشیک نمیکشد برای سرقت؛ سرقت هم الکترونیکی شده و فیشرها برای اینکه ماهیهای طفلکی بیشماری مثل تو را تور کنند به آدرسهای زیادی به صورت پخشی ایمیل میدهند و بعضیها مثل شما که خودشان را اَبرکاربر میدانند همهی ایمیلها را باز میکنند. در اینسو، فیشرها هم برای جلب اعتماد، ایمیلی با گرافیک و لوگوی سایتهای خرید، مراکز بیمه و یا بانکهایی که کاربر در آنها ثبتنام کرده است را ارسال کردهاند و در این ایمیلها اغلب به کاربر تقاضای تأیید اطلاعات برای به هنگامسازی بانک اطلاعاتی یا تمدید تاریخ کارت اعتباری میدهند و یا سعی میکنند کاربر را با پیشنهادهایی مثل برندهشدن در قرعهکشی بانکی و جایزه وسوسه کنند. نقطهی رمانتیک پول دزدی اینجاست که با لینکی، کاربر را بهسمت سایتی که ظاهر و گرافیک آن دقیقاً با سایت آن بانک، یکسان و تنها در یک یا دو حرف آدرس متفاوتاند، هدایت میکنند که اَبرکاربر بهدلیل اعتمادی که به ظاهر سایت دارد به آدرس توجهی نمیکند و پس از ورود به سایت تمام اطلاعات حساب خود را دو دستی در اختیار فیشر قرار میدهد؛ حکایت «به نام من، به کام تو» است! قدیمیترها گفتهاند پیشگیری بهتر از درمان است؛ هروقت چنین ایمیلهایی را دریافت کردی به جای آنکه مشغول رؤیاپردازی شوی و در آفاق و آمال سیر کنی، نکاتی را که عرض میشود برای روز مبادا برای یادآوری در دِسکتاپ چشمت ذخیره کنی. حواست باشد که هر گِردی که گردو نیست؛ به ظواهر مشابه و گولزنک سایتها دل خوش مکن برای اینکه هیچوقت به مشکل برنخوری حتماً از طریق تلفن، یا از طریق بخش انفورماتیک سایتها صحت ایمیل دریافتی را بررسی و هیچوقت اطلاعاتت را بهراحتی با یک ایمیل ارسال نکن. نکتهی دیگر اینکه در حملههای فیشینگ، مهمترین مسئله چککردن آدرس سایت است و برای اینکه به سایت مورد نظر مراجعه کنی بهتر است تب یا پنجرهی جدید باز کرده و آدرس سایت اصلی را خودت بهصورت دستی وارد کنی، آنگاه دیگر در تور فیشرها گرفتار نخواهی شد. این نکتههای مهم را هم از طرف پلیس فتا در ذهنت ذخیره کنید: - برای واردکردن رمز عبور و نام کاربری همیشه از وب سایتهای ایمن که باhttps:// شروع میشوند استفاده کن. - برای اینکه مقابل فیشرها قد علم کنی، حتماً مرورگرهای خودت را بهروز کن (ترجیحاً گوگل کروم بهدلیل دارا بودن امکانات امنیتی) و رایانهی خودت را با چتر حمایتی یک آنتیویروس، آنتیاسپایویر و یک فایروال از چشمان تیزبین فیشرها محافظت کن. - همیشه یک همراهبانک، در گوشی همراهت نصب کن تا اگر صفری به حسابت چپ نگاه کرد، گزارش کند. برای اینکه هیچوقت اطلاعات حسابت، مثل همهی آن چیزهایی که در بقچهی کودکیت بود، مخفی بماند از رمزهای 12 رقمی بیمفهوم که آجیل اعداد و حروف باشد انتخاب کن. حالا برای این دوست عزیز هم که گولخورده و طعمه را بلعیده است راه درمان داریم. دوست عزیز! سریعاً از طریق همین پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir اقدام کن تا به بررسی حسابت بپردازند تا یکوقت خدایی ناکرده هوش سیاه با هزار تا کدنویسی کاری نکرده باشد که دار و ندارت غرق شود. خوشا به حال خودمان که نه پولی داریم و نه غصهای؛ هرکه تهی کیسهتر، آسودهتر.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 176 |