تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
رادیو فرصتی است برای بیان دین | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1393، شماره 276، اسفند 1393 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
گفتوگو با زرینا شکیر، تهیهکننده مسلمان آفریقایی در رادیو و تلویزیون ایالات متحده آمریکا فرحناز کریمی «زرینا شکیر» در «تورنتوی نیوجرسی» متولد شده و در اوان جوانی به اسلام روی آورده است. او در حال حاضر، یکی از مسلمانان فعال در «واشنگتن دیسی» است که در رسانههای مختلف تصویری و خبری آمریکا تهیهکننده، کارگردان، مجری و نویسنده است و همواره با ساخت برنامههای اسلامی و مذهبی سعی در شفافسازی چهرهی واقعی اسلام دارد. از جمله کارهای مهم وی میتوان به برنامههای دیدگاه اسلام، احکام اسلامی، ایمان و عمل، ادیان و مذاهب، تاریخ مسلمانان آفریقا و مستند نور اشاره کرد. «زرینا شکیر» تنها زن مسلمان و برگزیده در جشنوارهی مشاورهی انسانی در سال 2012 در واشنگتن دیسی بود که با ساخت برنامهی مستند «زنان مسلمان پایونیر» توانست یکی از تهیهکنندگان مطرح در این جشنواره باشد. مستند زنان مسلمان پایونیر، داستان زندگی سه زن مسیحی، نظامی و آمریکایی است که به اسلام گرویدهاند. حضور تنها زن مسلمان و محجبه، در جمع برگزیدگان این جشنواره، بسیار دیدنی بود. به دلیل حضور در آن جشنواره و آشنایی با «زرینا» از همانجا علاقهمند به گفتوگو با وی شدم. بارها و بارها شنونده برنامهی «هوست» خانم «زرینا» از رادیو بودم. بعد از گذشت دو سال از جشنواره، این برنامهی رادیویی بهانهای برای ارتباط مجدد من با وی شد. برای انجام گفتوگو با ایشان ارتباط تلفنی برقرار کردم. او مرا به مرکز رادیویی واشنگتن سی تی پی پر، دعوت کرد تا از نزدیک شاهد یکی از برنامههای جذاب مذهبی وی باشم. وقتی به آن مرکز رادیویی رفتم، همچون سه شنبه هر هفته در طول یکسال گذشته، وی مشغول گفتوگو با میهمان برنامه و رئیس یکی از کلیساهای ویرجینیا بود. پس از اتمام برنامه همانجا با هم به گفتوگو پرداختیم. * خیلیممنون خانم زرینا؛ خسته نباشید. تشکر میکنم که مرا به حضور پذیرفتید. گویا مهمان برنامهی شما هم به اسلام علاقهمند شد؟ خیلی خوشآمدید. خوشحالم که شما هم به برنامه توجه کرده بودید. بله؛ ایشان رئیس کلیسای کاتولیک در «فرفکس ویرجینیا» است و چندین سال است که به اسلام علاقهمند شده و در حال تحقیق است. * در برنامهی هوست چه هدفهایی دارید؟ سعی میکنم نقاطمشترک مذهبها را جستوجو و یادآوری کنم. اینکه اسلام، آخرین دین است و همهی قوانین اسلام در آن جمعآوری و کامل شده است؛ البته ریشهیابی مذهبها، برای مردم بسیار مهم و جالب است. * شما بیشتر یک تهیهکنندهی تلویزیونی هستید؛ چرا این برنامه را در رادیو اجرا میکنید؟ مردم آمریکا، در بیشتر وقتهای کاریشان، رادیو روشن است و این بهترین فرصت برای بیان مذهب است. بیشتر مردم آمریکا تعطیلاتشان را صرف رادیو نمیکنند و فقط زمانی که در جاده، مشغول رانندگی هستند رادیو گوش میکنند و من هم، همین زمان را مناسب دیدم. * خانم زرینا! دربارهی کاری که در جشنوارهی مشاورهی انسانی شرکت داده بودید، بیشتر توضیح بدهید. این جشنواره توسط مشاورهی انسانی واشنگتن دیسی تدارک دیده شده بود که از وزارت امور داخلی هدایایی به تهیهکنندگان برگزیدهی مستند اهدا شد و من تنها مسلمان و تنها زن در این جمع بودم. کارم مستندی بود در مورد سه زن آفریقایی مسلمان که در امور نظامی آمریکا مشغولاند، در پایتخت آمریکا زندگی میکنند و حدود 80 الی 90 سال دارند. دلیل این که میخواستم با آنها برنامه داشته باشم این بود که ما آنچه را باید از تاریخ گذشتهیمان ثبت میکردیم، انجام نداده بودیم. این زنان، زمانی که چهل الی پنجاهساله بودند از «جنوب آمریکا» و «ایالت کارولینا»، به «شمال آمریکا» و «واشنگتن دیسی» آمدند و مسلمان شدند. این فرصت خوبی برای آنها بود تا دربارهی اسلام بیشتر بدانند. خوشبختی ما در این است که آنها را به جامعه معرفی کنیم تا بیشتر از اسلام اطلاعات داشته باشیم و آنها گذشته و زندگیشان را برای ما بازگو کنند. آن زنان واقعاً ذهنهای قوی دارند و توانستند چیزهای سختی را که برایشان اتفاق افتاده بود بازگو کنند. آنان چیزهایی که هشتاد سال قبل رخ داده بود، هنوز به خاطر دارند. مسنترین شخصی که من با وی مصاحبه داشتم 93 ساله و نامش خواهر «هادیه سبیر» بود. دو خواهر مسلمان دیگر، نامشان «فاطمه بیت» و «شکیه» است. فرصت خوبی بود که از این زنان، داستانهایی را بشنویم و بدانیم؛ البته ما هنوز کل پروژه را با آنان تمام نکردهایم و در رأس برنامههایمان، هفت خواهر مسلمان دیگر هستند که باید با آنها در واشنگتن دیسی مصاحبه کنیم. آنها هم مُسن هستند و قصد داریم کار را با آنان ادامه دهیم. * خواهر زرینا! چه شد این سوژه را انتخاب کردید؟ مهاجرت ما سیاهپوستان به آمریکا در طولانی مدت، بسیار سخت و همراه با مبارزه بود و خداوند میداند که این مهاجرت به دست خود ما نبود! بیش از پنجاه درصد مهاجران سیاهپوست که به آمریکا آورده شدهاند، مسلمان بودند. بعد به دلیل اینکه مسلمان بودند، تعدادی از آنها را برمیگرداندند؛ ولی تعدادی اینجا مانده و مراسم مذهبی خودشان را انجام میدادند. آنهایی که آمده بودند، قرآن را میخواندند و بدان عمل و از آن دفاع میکردند. بعدها نمیدانم چه نقشهای بود که همین گروه را از اسلام به مسیحیت برگرداندند! بعضیها از من میپرسند شما چرا مسلمان شدید؟ من میگویم خدا خواست من مسلمان بشوم و با خشونت جواب آنها را نمیدهم. خدا مرا از مسیحیت، به جای اولم برگرداند و هدایتم کرد. خدا پیغامی در قرآن دارد که نشان از عنایت قلبی دارد. بعضی وقتها با خانواده صحبت میکنم و به آنها میگویم این حرفهای من یک مقدار جدی است؛ البته میتواند شوخی هم باشد. خدا مرا به اسلام دعوت کرده؛ اما شما را هنوز دعوت نکرده است. وقتی این را میشنوند، ناراحت میشوند و میگویند: منظورت چیست؟ میگویم شما هنوز مسلمان نیستید و موقعش باید برسد که شهادتین بگویید و مسلمان بشوید. موقعی که توضیح میدهم چرا مسلمان شدم، میگویم دنیا پستی و بلندی دارد. همانطور که خداوند در قرآن میگوید بعد از هر مشکلی، آسانی و بعد از هر آسانی، مشکلی است؛ این خاصیت زندگی است. * خانم زرینا! چه شد که مسلمان شدید؟ آیا میدانستید که اجداد شما مسلمان بودهاند؟ من در نیوجرسی مسیحی بودم. به کلیسا میرفتم، پیانو مینواختم، میخواندم و خیلی برنامههای مختلف انجام میدادم. وقتی به هجدهسالگی رسیدم، توجه من به مذهب زیاد شد و یک مقدار به مسئلهی کلیسا کنجکاو شدم. به مطالعه پرداختم و سعی کردم به کلیساهای دیگر بروم. عاقبت به کالیفرنیا و سانفرانسیسکو رفتم و در آنجا لیسانس برنامههای تلویزیونی و فوقلیسانس آفرینش هنر و نظام موسیقی را گرفتم. در مورد تاریخ آفریقا هم مطالعه کردم. همان موقع، احساس کردم این کارها روحیهی مرا خشنود نمیکند؛ پس از چندی کسی را ملاقات کردم که مسلمان، یکی از اعضای گروه ملت اسلام در آمریکا و تحت تعلیم «الیجا محمد» -که یک مبلغ معروف اسلام در آمریکاست- بود. من هم شروع کردم همراه ایشان به تکیههای مذهبی رفتم. همانجا احساس کردم این چیزی است که میخواهم و متوجه شدم این تعلیماتی نیست که در سالهای گذشته به آنها برخورد کرده، شنیده یا دیده باشم. چند حرکت اجتماعی و نهضت اسلامی بودند که از آفریقاییان آمریکایی استقبال میکردند. اینکه ما از کجا آمدهایم؟ چرا آمدهایم؟ برای جامعه چه میخواهیم؟ این حرکتها همه را بهسوی اسلام دعوت و هدایت میکرد و تغییری در دین و حقانیت مذهب مطرح بود: رجوع به مذهب و تغییر مذهب و تغییر در تغییر! اینها شامل من بود، هم رجوع به مذهب و هم تغییر مذهب و از مذهبی به مذهب دیگر برگشتن. خدا به من لطف داشت. عاقبت مسلمان شدم و خیلی خوشحالم که یک زن مسلمان هستم. * خانم شکیر! از کارهایتان صحبت کنید؛ بیشتر در چه مقولهای کار میکردید؟ همانطور که گفتم در مناطق مختلفی بودم و ابتدا خیلی به نگارش پرداختم. آثار من در روزنامههای اسلامی چاپ میشد. در کنار آنها مشغول کارهای فرهنگی بودم و در مطالعات اجتماعی که شامل تاریخ، جغرافیا و علوم سیاسی بود، برای دانشجویان تدریس میکردم. در کالجهای مختلف مثل دانشگاه «پرنستون»، دانشگاه «فرانسیسکو» و دانشگاه «جرمیتک» در امور اجرائیات بودم و در برخی دانشگاهها هم در جایگاه مدرس و استاد راهنما ایفای وظیفه میکردم. * در رسانهها چهطور؟ آنموقع هم در رادیو و تلویزیون مشغول بودید؟ بله؛ همین رسانههای گروهی به من توانایی داده تا تهیهکننده باشم و برنامههای زیادی را در بارهی اسلام و دیدگاههای آن، احکام اسلامی و خیلی برنامههای دیگر هم بسازم. همچنین در «ویرجینیا» در شهر «آرلینگتون» نیز در رسانهی خبری، برنامههایی در بارهی اسلام کار کردم. مدت پانزده سال این برنامهها از تلویزیون «واشنگتن» پخش شد. ما این بینش را وسیعترکردیم تا فراگیر باشد و دیگر ادیان را همچون مسیحیت، کلیمیت، حتی بودایی و سیک را هم پوشش دهیم. این برنامهها شامل چیزهایی بود که حلال و مشروع را در مقابل نامشروع و غیرحلال در ادیان بازگو کند تا تأثیرهای تمرد از قانون الهی نشان داده شود؛ همچنین چگونگی آموزش و تربیت کودکان در اسلام و غیره با عنوانهای مختلف، تهیه شد. همچنین برنامههای رادیویی در رادیو «پیاچاف» ساختم یا در واشنگتن برنامهای با نام رنج و تلاش تهیه کردم. از دیگر برنامههایی که خودم آنها را اجرا کردم، برنامههای مختلفی بودند که در استودیو با میهمانان مشترک ضبط شد. این برنامهها به مردم مسلمان و حتی غیرمسلمان دربارهی اسلام آگاهی و آموزش میداد. و به مدت سه سال ادامه داشت. در میان کارهایم، متوجه شدم باید برنامههایی داشته باشیم که مسلمانان آفریقایی سیاهپوست را هم تحت پوشش قرار بدهیم. دلم میخواست بین مسلمان و غیرمسلمان سیاهپوست ارتباط برقرار کنم. چهل درصد مسلمانان آمریکا سیاهپوست هستند و این موضوع هیچوقت عنوان نشده و در صدر قرار نگرفته است. من هم تصمیم گرفتم در مورد مسلمانان سیاهپوست آمریکایی طرحی بدهم و این اولین نگاه به تاریخ سیاهپوستان آمریکایی بود؛ از مسلمان و بردهبودنشان تا زمانی که به آمریکا آورده شدند. ما اصالتاً مسلمان بودیم و این برای درکمان از اسلام خیلی مؤثر بود؛ پس نمیتوانیم بگوییم اسلام در آمریکا کلید خورد. از زمانی که آفریقاییهای مسلمان را به اینجا آوردند و مهاجرت کردند، اسلام وارد آمریکا شد. «امیر محمد» میراث فرهنگ اسلامی ما در واشنگتن است. این شخص یک سیاهپوست آفریقایی، محقق و مبلغی بوده که حامی اسلام و رهبر سیاهپوستان آفریقایی مسلمان است. در رابطه با فعالیتهای ایشان، آثار و اسناد زیادی از او در دو موزه ثبت و نگهداری میشود. دومین شخص هم «فاطمه فونوسی» است که پایاننامهی دکترایش را در بارهی تاریخ سیاهپوستان مسلمان نوشت. در دومین برنامهی زنان مسلمان سیاهپوست آمریکا که ضبط کردم، چهار نماینده داشتیم؛ سنی، شیعه، صوفی و یکی هم از ملت مسلمان آمریکا. این برنامه بازخورد خوبی داشت و خیلی خوب پیشرفت کرد. مردم زیادی باخبر شدند و در آن شرکت کردند. آنها شروع به پرسش و طرح سؤالهایی از این برنامه کردند. این برنامه تصویر روشنی از مسلمانان این منطقه را در پایتخت آمریکا نشان میدهد. * شنیدم پروژهی نور، برنامهی جالبی شده و هواداران خودش را پیدا کرده است. لطفاً کمی هم در بارهی این برنامه توضیح بدهید؟ روی مستندمجموعهی پروژهی نور خیلی کار کردم و یک قسمت از آن در مسابقه برگزیده شد. این مستند در مورد مسلمانان سیاهپوست آمریکا و زنان مسلمان آفریقایی است که حدود پنجاه سال مسلمان بودند؛ داستانهایی که در بارهی گذشتهی ماست و به ما گفته نشده است. تو وقتی میخواهی داستانی را در بارهی خود بدانی، باید به خودت رجوع کنی. من میخواهم تاریخ خودم را بدانم، خیلی خوشحال بودم از اینکه این برنامهها را میساختم. این برنامهها فرصتی بود برای بررسی و تحقیق اینکه از کجا آمدهایم. ما تصاویری ارائه کردیم که واقعیتهای تاریخمان است؛ داستانهایی است که از تاریخ خودمان و در بارهی وقایع تاریخی خودمان، از دل تاریخ بیرون کشیدیم؛ سوای داستانهایی که آنها برای ما ساختهاند. همچنین چهار سال است مشاور سازمانهای مختلف و اتحادیههای فیلمسازی مسلمانان، بدون جنبهی مالی هستم؛ مثلاً فیلمی مستند داشتیم از سال 1788 میلادی، دربارهی بردهکشی سیاهپوستان که در اتحادیه آماده و تدوین شد و سپس در سالن بزرگ دانشگاه هاوارد به نمایش گذاشته شد. خوشبختانه استقبال زیادی شد و حدوداً 1500 نفر برای تماشای آن آمدند! گروهای مختلفی آمده بودند و خود مسئولان دانشگاه گفتند چنین استقبالی را در هیچ برنامهای به آن شکل نداشتند. فیلم، یکساعته بود که در تلویزیون «تیبیاس» آمریکا نیز نمایش داده شد. بعد از اتفاق تلخ 11 سپتامبر، سی نفر از ما که مسلمان بودیم، از شیعه و سنی، آمریکایی و آفریقایی، زن و مرد، جوان و پیر، پاکستانی و ایرانی، با مجموعهای از کارهایمان به مدارس و اماکن مختلف رفتیم تا با مردم دربارهی اسلام صحبت کنیم. این هم یکی از پروژههایمان بود و توسط دکتر «عمرعبدالله» که از مصر به آمریکا آمده بود و الآن در سازمان ملیتها در «کوستالیکا کالج» دربارهی صلح کار میکند، کارگردانی میشد. هزینهی کارها از سازمانهای مختلف تأمین میشد و کوششی بود برای نشاندادن چهرهی مسلمانان که آنها تروریست نیست؛ و کوششی برای دادن ایده و فهماندن حقیقت به مردم آمریکا. * خانم زرینا! آیا حجابتان مشکلی برای حضور اجتماعی شما ایجاد نکرده است؟ به لطف خداوند 39 سال است مسلمان شدم و این پوشش را دارم. به خاطر داشته باشید که من یک زن مسلمان آمریکایی هستم و آنچه مورد قبولم است این لباس سنتی آفریقایی است. من لباسی نمیپوشم که نشان بدهد از کشور دیگری هستم. اعتقاد قلبی خیلی مهم است تا شخص بتواند موها و بدنش را بپوشاند. من با لباسم نشان میدهم که یک زن مسلمان هستم. میخواهم وقتی از اداره بیرون میآیم و یک غیرمسلمان مرا میبیند با خودش بگوید این زن حتماً مسلمان است. وقتی هم کار میکنم، سرکار هم پوششم هویت مرا نمایش میدهد و همیشه حجابم را رعایت میکنم. کسانی که بیشترین مشکل را دربارهی لباسم دارند، خانوادهام هستند. همهی خانوادهی من مسیحی هستند و فقط من مسلمان هستم. با آنها مباحثه میکنم؛ ولی بحثهایمان به جاهای باریک نمیرسد و حدود را رعایت میکنیم. مادرم هشت سال قبل از دنیا رفت. او بهترین حامی من بود؛ ولی هرگز مسلمان نشد. به من میگفت: تو مسیحی نیستی و دنبال کار منفی هم نیستی، تا جایی که کار بد نمیکنی، ادامه بده. میگفت: میدانم کوشش میکنی تا زندگی پاک و معصومانهای داشته باشی و من هم همین را میخواهم. * شما نقش یک زن مسلمان را در چه میبینید؟ فکر میکنم نقش زن مسلمان و غیرمسلمان در فرهنگ و آموزش اوست و باید قادر باشد تجربیاتی که بهدست آورده و خداوند به او داده با دیگران به اشتراک بگذارد. حدود هشتاد درصد زنان مسلمان آموزش چندانی ندارند و آنها نمیتوانند قرآن بخوانند و خواندن و نوشتن را به زبانهای دیگر نمیدانند. این وظیفهی ماست تا زمینههایی بهوجود بیاوریم تا آنها نیز دانش بیاموزند. باید در بارهی ناسازگاریهایی که در خانهها انجام میشود، به آنان کمک کنیم. باید فرزندانمان، خواهرمان و دخترانمان را تشویق کنیم در رشتههای مهندسی و پزشکی تحصیل کنند و در کنار خانواده باشند. امیدوارم در هر کجای دنیا که باشیم، یاور زنان مسلمان باشیم! باید کمک کنیم تا دیگر مسلمانان نیز به هدفهایشان برسند. خدا به ما برکت داده و ما را دعوت کرده تا بهترین کارها را روی کرهی زمین انجام بدهیم. * خانم زرینا! امیدواریم شاهد پیروزیهای بیشتر شما در آیندهی نهچندان دور باشیم! و همچنان در صحنههای رسانهای خوش بدرخشید. من هم خیلی از مصاحبت با شما خوشحال شدم و ممنون هستم. موفق باشید!
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 153 |