تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,811 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,978 |
پوشاک بانوان ایرانزمین | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1394، شماره 277، فروردین 1394 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
لباس سیستان و بلوچستان، تبلور هنرهای دستی زنان این شماره: پوشاک زنان سیستان و بلوچستان معصومه محمّدیسیف کارشناس ارشد جامعهشناسی بخشى از فرهنگ جامعه، در لباس آن قوم و ملت نهفته است. فرهنگی که نشانهای از پایبندى، علاقه و اعتقاد آنان به آداب و رسوم و هویت مردم آن جامعه است. اهمیت بررسى پوشاک بهخاطر این است که میتوان اطلاعاتى دربارهی سیر تحول تاریخى، زیباییشناسى، اعتقادها، طبقههای اجتماعى و پیشرفت صنعت، بهویژه نساجى و پارچهبافى یک قوم یا تمدن کسب کرد. هنر سوزندوزی و گلدوزی زنان خطهی سیستان در این میان بینظیر است. سرپوش سرپوش زنان سیستان، از پارچه یا مخمل تهیه میشود که کلاهکی شبیه نیمتاج روی آن میگذارند. قسمت جلوی سربند را اغلب سکهدوزی میکنند. بانوان بلوچ از گیسوبند نقرهای استفاده میکنند. گیسوهای خود را بافته و در میان گیسوبند میگذارند. کلاه: برای تهیهی کلاه، نخست پارچهای را به شکل دایره و به اندازهی تقریبی میانهی سر میبرند؛ سپس تکههای باریک پارچه را بهگونهای دور آن میدوزند که هم اندازهی دور سر شود. کلاهک، از کنارههای آن با دو بند در زیر چانه گره زده میشود تا جابهجا نشود. لچک یا دستمال سر: دو طرف لچک را لای دستمال، گره میزنند و موها به شکل چتر از زیر دستمال نمایان میشود. «دستمال و به گویش سیستانی «دسمال»، پارچهی چهارگوشی است به رنگ مشکی که نوارهای سرخرنگی در کنارش دارد. بانوان سیستانی، دستمال را نخست دولاکرده، به شکل سهگوش روی سر میگذارند. سپس دو گوشهی آن را پشت سر برده، میتابند و در ناحیهی جلو، روی پیشانی نیز تاب میدهند و آن را به شکل ضربدر (چپ و راست) درمیآورند (افشار سیستانی، 1390، 555).» چارقد: چارقد، پارچهی مستطیلشکلی است که زنان آن را از سوی پهنا روی سر انداخته و از درازا روی سر میپیچند و گوشهاش را در کنار صورت به داخل میبرند. هیچوقت آن را دولا به سر نمیبندند. پارچهی چارقد را روی لچک میپوشند. چادر: چادر به شکل مستطیل بود و از پارچههای توری نازک تهیه میشد. لبهی کوچکتر از شانهی چپ تا پایین کمر، پشت سر را میپوشاند و تکهی بزرگتر، تمام قد را دربرمیگرفت. جاوند: چادر چهارگوشی است که آن را به سر میاندازند. از اینگونه چادر، بانوان تا پنجاه سال پیش استفاده میکردند و به نام «جاوند» شهرت داشت. پارچهی آن را که از جنس کتان، کرباس یا ابریشم بود، خودِ بانوان میبافتند. نقش این پارچه، چهارخانه، راهراه آبی، سرخ یا قهوهای بود. روبند: بعضی از زنان برای پوشاندن صورت خود از روبند استفاده میکنند. روبند از پارچههای کتانی سفید تهیه میشد و در محل چشمها توردوزی شده و با بند به پشت سر بستهمیشد. تنپوش از ویژگیهای بارز پوشاک زنان این منطقه، گلدوزیهای این منطقه است. گلدوزی بلوچ روی پارچههایی که سوزندوزی ظریف را آسان میکند، انجام میشود. قطعههای گلدوزیشده طوری روی لباس دوخته میشوند که بالاتنهی مربعشکلِ گشاد را بهطور کامل بپوشاند» پیراهن: قبای زنان این منطقه، به شکل راسته و ساده و آستینهای این قباها، بلند و یقهی آنها گرد بود. در قسمت جلوی قبا با دو دکمهی گرد بسته میشد. طرفین قبا چاکدار بوده و اغلب از پارچههای تیره بوده، و در قسمت سینه و سردست، سوزندوزی بسیار زیبایی داشت. «در گذشته تمام پیراهن بانوان سوزندوزی میشد؛ ولی به علت سختی و ظریفی طرحها، امروزه سه تکه در پیراهن زنان سوزندوزی میشود که تکهی بالاتنه را «زی» یا «زیق» به معنی یقه میگویند. جیب لباس را «گفتان» یا «گپتان» و سر آستین را «آستینک» میگویند (عمرانی، 1386، 128).» پیراهن پاچین: پیراهن پاچین، دارای بالاتنهی کوتاه و دامنی با چینهای ریز بود. این پیراهن، یقهی گود، بالاتنهی کوتاه، آستین ساده و مچدار دارد و قد آن تا زانوست. «کوروش لباس مادى را از این نظر انتخاب کرده بود که عیبپوش بود و لباس قومى او هم، همان لباس پارسى، دامن چیندار بود که آنقدر بالا میگرفتهاند که براى پوشیدن پاها تا حد زیادى مزاحم راهرفتن نباشد. پیراهن مادى، یک پوشش بلند، شبیه به پیراهنهاى امروزى در سیستان و بلوچستان است که تا به زانو میرسید و در نقشهای تخت جمشید با سه نوع یقهگرد، سهگوش و راسته دیده شده است (فروزانفر، 1374، 10).» دو گِروُنه: مدل این پیراهن، شبیه پیراهن تاجیک است، با این فرق که قد آن بلندتر و بدون چاک و برش زیر آستین، چین میخورد و با شلوار پوشیده میشود. «دوگِرونه، پیراهنی است که در جلوی سینه و پشت یقه چاک داشته است؛ به همین رو، دوگریبانه نامیده میشد. در حقیقت، پیراهن را از هر دوسو میپوشیدند (افشار سیستانی، 1390، 556).» پینر: پیراهن راستهای است که لبهای کوچک به دور یقه دارد و قد آن تا نزدیکی زانو میرسد. این پیراهن، دو چاک کوچک در کنارهها دارد. جلوی آن تا روی سینه شکاف دارد و به آن برگهای دوخته شده است. آستینهای آن مچدار است. برای زیبایی ، با نوارهایی به نام «ناخنک» دور یقه، لبهی چاک روی سینه و دور مچ را زینت میدهند. تومو: «تومو» دامنی گشاد است که گشادی دور دامن به نُه متر میرسید. این دامن پرچین، در ناحیهی کمر، لیفه داشت و با بندی که از آن رد میشد، به دور کمر بسته میشد. برای زیبایی آن، دور دامن را با نخ مشکی، سوزندوزی میکردند و گاه با نوارهای گوناگون، دور آن را زینت میدادند. جلیقه: جلیقه از پارچهی ساده و تیرهرنگ دوخته و روی آن با نوار قیطان، نقشبندی میشد. «جلیقهی بانوان سیستانی، نیمتنهای بدون آستین است و به آن «باسکَت» گویند. بانوان جلیقهی خود را از پارچههای مخمل با رنگهای شاد نیز میدوزند. کنارههای جلیقه را برای زیبایی با نوارهای تزیینی میآرایند (افشار سیستانی، 1390، 558).» کت: کت محلی کوتاه که آستینهای بلند و یقهی گرد داشت و از رنگهای شاد انتخاب میشد. روی آن را با نوار تزیین میکردند و در هنگام سرما، از کتهای چرمهدار و قزن لالهدار استفاده میکردند. شلوار: پیراهن پاچین زنان سیستانی با شلواری که در این منطقه «کوتَنَه» نام دارد پوشیده میشد. دمپای شلوار اغلب تنگ و باریک بوده و شامل سوزندوزی، نواردوزی و زریدوزی است. شلوار بانوان، گونههای مختلف دارد. مانند «پاچهدار» که از پارچههای گُلدار دوخته میشود. پاچههای این شلوار گشاد است و هر پاچهی آن حدود یک متر گشادی دارد. «تُنبون» هم دامنی است که به جای شلوار در زیرِ پیراهن میپوشیدند که عرض دامن به ده متر میرسید. پاپوش ساکنان منطقهی سیستان بیشتر از «چَپَت»، «سرپایی»، «موتوری» و «چَپّلی» استفاده میکنند. تخت چَپَت، از لاستیک فرسودهی ماشین درست شده است. برای محکمشدن کفش به پا، بندی از لای انگشت شصت پا گذرانده و انتهای دو بند را در پشت پا گره میزنند. چَپّلی هم پاپوشی است که پاشنهی چوبی دارد. همچنین به مدل تخت چوبی که رویهی چرمی داشت، کفش گفته میشد. اُرسیهای سرکج یا نوکبرگشته، ویژهی زنان ثروتمند بود. زنان بلوچستانی نیز از چهار نوع کفش به نام سواس، موچی، کتوک و تککول استفاده میکردند. «سواس، نوعی دمپایی بود که از درخت یا از پورگ تهیه میشد. موچی، کفشی بود که هنگام راهرفتن، صدامیداد. کتوک نوعی کفش که تخت آن چوب و با روکار کاموا در پا محکم میشد. تککول از درختچهای به نام داز تهیه میشد و به شکل سواس بود (عمرانی، 1386، 128).» البته امروزه سه نوع کفش بلوچ بیشتر در این منطقه استفاده میشود. کفش نوع اول که از لیف گیاه به نام «پورک» تهیه میشود. نوع دوم کفش، «صندل» نام دارد و از چرم استفاده میشود. سومین نوع کفش دارای پاشنههای چرمی با رویهی زربفت است. زیورهای زنان گوشواره، انگشتر، خلخال، النگو، گردنبند و سینهریز از جمله وسایل زینتی بانوان این منطقه است. استفاده از زینتها با توجه به سن و سال و توان مالی خانواده است. کَری: گونهای گوشواره است که به بخش بالایی گوش میآویزند. بلندی آن حدود ده سانتیمتر است. کری را از طلا، مروارید و فیروزه درست میکنند. تختکی: گوشوارهای از جنس طلاست و تا اندازهای نیمدایره است. با نقشهای گوناگون ساخته میشود. گوجگولی: گونهای زینت است که از منجوق و مهرههای سیاه و سفید درست میشود. بانوان آن را برای زیبایی، دور گردن میبندند. پوت: زینتی است که از منجوق و مهره ساخته میشود و بانوان آن را به گردن میبندند. بلندی پوت تا روی سینه میرسد. کچه: انگشتر را در سیستان «کچه» مینامند که بیشتر، زنان از آن استفاده میکنند. نگین آن از فیروزه یا یاقوت است. نگین را بر پایهای از نقره یا برنج، سوار میکنند. چوری: دستبندی از جنس طلا و نقره است. اندکی پهنتر از النگو است و نگینهای فیروزه، عقیق و یاقوت روی آن دیده میشود. آرایش آرایش مو: به گیسوان بافتهشده در سیستان «جَلد» یا «کُپوک» گفته میشود و در انتهای گیسوان، زینتی به نام «پُلوک» میآویزند. پلوک، ریسمان بافتهشدهای از پشم یا کامواست که با مهرهای رنگینی تزیین میشود. گاه شورَک هم که گونهی دیگری از پلوک است، به گیسو میآویزند. بانوان برای زیبایی، بخش بزرگ موهای کنار گوش را تا لالهی گوش کوتاه کرده و بدان «چتری» یا «کَچَک» میگویند. بعضی از خانمها بخشی از موهای جلوی پیشانی را نیز کوتاه میکنند و به آن «پیتوک» میگویند. آرایش صورت: بانوان برای شرکت در جشنها، نخست صورت را بند میانداختند و ابروان را به فرم دلخواه مرتب میکردند. سپس سرمه را با میلهای به نام «میلچو» که از شاخ آهو تهیه میشد، بر چشم میکشیدند. پس از آن با «سفیداب» صورت خود را سفید میکردند. آنگاه با «سرخی» گونهها و لب را رنگین میکردند. آرایش دست و پا: عروسها و دیگر بانوان برای شرکت در جشنها، کف دست و پا را حنا میبستند و ناخنها را نیز با آن، رنگین میکردند. کلام آخر توجه به لباس محلى در رسانههاى محلى، ایجاد مراکزى براى تولید لباسهاى محلى با سلایق متنوع و جدید، طراحى لباسهاى فرم دانشآموزان مدارس، متناسب با اقلیم و فرهنگ منطقه، با توجه به کاهش آثار گروههاى نخستین بر جامعهپذیرى افراد، انجام برنامهریزى مناسب براى جامعهپذیرى افراد بهدست گروههاى ثانویه، از پیشنهادهایی است در راستای تولید پوشاک سنتی میتواند راهگشا باشد. حمایت رشتههای هنری، همچون ساخت و تعمیر زیورها، استفاده از زیورها در نوع پوشاک زنان، منجوقدوزی، عقیقکاری، نقرهدوزی و... از جانب مسئولان، نهتنها به اشتغالزایی در هنرهای سنتیِ دستی و نوآوریهای نوین در کار صنایع در بین جوانان خواهد شد؛ بلکه باعث حفظ و تقویت فرهنگ و هنر قومی و هویت ملی میگردد. منابع: 1. افشارسیستانی، ایرج (1390)؛ سیستان و بلوچستان نامه، تهران: کتابدار. 2. عمرانینسب، اشرفالسادات (1386)؛ «پوشاک مردمان سیستان و بلوچستان»، فصلنامهی فرهنگ مردم، شمارهی 11. 3. فروزانفر، ف (1374)؛ پوشاک مردم سیستان و بلوچستان، میراث فرهنگى کشور. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 128 |