تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,101 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,035 |
پدران و تربیت فرزندان | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1394، شماره 278، اردیبهشت 1394 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
فاطمه صالحیایمنی کارشناس فقه و مبانی حقوق اشاره تربیت فرزند در همهی دورانها، یکی از دغدغههای والدین بوده است؛ اما در عصر پیچیدهی کنونی، این موضوع نگرانی اصلی والدین شده است. در گذشته، نگاه به پدر، بیشتر فقط نگاه نانآوری خانه بود، نگاهی که این عصر پرمشغلهی مادی، در عمل به آن دامن میزند. در این نگاه تربیت فرزند، وظیفهی اصلی مادر تلقی میشود؛ اما آیا این نگاه درست است؟ برای یافتن پاسخ این سؤال، باید به نقش مهم و بیبدیل پدر در تربیت فرزند پرداخت. نقش غذا را جدی بگیرید در اغلب خانوادهها، تأمین نیازهای اقتصادی خانواده بر دوش پدر است. از مهمترین مصادیق برآوردن نیازهای مادی خانواده، تهیهی غذا برای خود و همهی اهل خانه، از جمله فرزندان است. غذا از دو جهت در شخصیت و تربیت فرزند اثرگذار است: وراثتی و تربیتی. نقش وراثتی غذا: اولین مرحلهی شکلگیری شخصیت فرزند، وراثت است. از طریق وراثت، بسیاری از روحیهها و خلقهای مثبت یا منفی، ضعفها و قوتها از پدر و مادر به فرزند منتقل میشود. دامنهی این امورِ منتقلشونده به امور روانی و اخلاقی محدود نبوده، ویژگیهای جسمانی را نیز دربرمیگیرد. غذای مناسب، پاک و حلال در سلامت جسمی، روانی و اخلاقی والدین نقشی مهم دارد و این ویژگیها با آن دو، تا حد زیادی به فرزند منتقل میشود. این اثر، هم فیزیکی و هم روحی ـ روانی است. حامل اولین و شاید ماندگارترین اثرهای ارثی بر فرزند، نطفه است! امام صادقa میفرمایند: «هر کس ناشتا یک بِه بخورد، نطفهاش پاکیزه و فرزندش نیکو میشود (برقی، 1371ق، ج 2، ص 549 و ریشهری، 1385ش، ص 55).» همچنین امام کاظمa میفرمایند: «هر کس تخممرغ، پیاز و روغن زیتون بخورد، بر توان آمیزش او افزوده میشود و هر کس گوشت را با تخممرغ ]بخورد[ استخوان فرزندش درشت خواهد شد(طبرسی، 1370ش، ص 195 و ریشهری، 1385ش، ص 55).» بنابراین، پدر در این مرحله از شکلگیریِ شخصیت فرزند، نقشی اساسی و جایگزینناپذیر دارد. این دو روایت دربارهی اثر جسمی غذای پدر بر فرزند، از طریق نطفه است؛ اما دربارهی اثر معنوی غذای حرام نیز احادیث فراوانی داریم. از امام باقرa نقل شده است: «همتای شیطان، فرزندی است که از مال حرام پدید میآید. [چنین فرزندی در واقع] از مشارکت شیطان، متولد شده است. اگر مال، حرام باشد، او همراه مرد خواهد بود تا اینکه آمیزش کند و از این رو، نطفهاش با نطفهی مرد میآمیزد. هر دو (نطفه) با هم آمیخته هستند. گاهی فرزند از یک نطفه آفریده میشود و گاهی از هر دو باهم (عیاشی، 1380ش، ج 2، ص 300 و ریشهری، 1385ش، ص 55).» پس از انتقال نطفه به رحم نیز، اثر غذایی که اغلب پدر تهیه میکند، با مادر بر کودک که در مرحلهی جنینی قرار دارد، ادامه پیدا میکند. رسول اکرمh میفرمایند: «به زنان باردارتان کُندر دهید؛ چراکه بر خِرَد کودک میافزاید (طبرسی، 1370ش، ص 194 و ریشهری، 1385ش، ص 56).» این اثر را در کیفیت مادی و معنوی غذای مادر در دوران شیردهی نیز میتوان پی گرفت. نقش تربیتی غذا: پس از بهدنیاآمدن کودک و از هنگامی که علاوه بر شیر مادر، غذای دیگری نیز به وی خورانده میشود، دیگر اثر غذا بر وی، اثر بیواسطه و مستقیم است و بهاصطلاح میتوان گفت اثر تربیتی دارد، نه وراثتی. غذای حرام، موجب قساوت و بیرحمی قلب میشود؛ طوری که سخن حق و موعظهی نیکو در شخص اثر نمیگذارد، آرامش انسان را به هم میزند و اضطراب و تشویش در پی دارد. کسی که غذای حرام میخورد، دعایش مستجاب نمیگردد و عبادتش سودی به حالش ندارد. بازیهای پدرانه بازی با کودک در رشد جسمی، ذهنی و شخصیتی وی اثر بسزایی دارد. بازی جسمی، موجب محکمشدن استخوانهای کودک، تمرکز حواس وی و رشد هوشیاش میشود. همچنین بازی، حس کنجکاوی کودک را برمیانگیزد، قدرت تخیلش را قوی میکند و به او میآموزد که برای رسیدن به هدف خود برنامهریزی کند و آن را به مرحلهی اجرا درآورد؛ به این ترتیب، کودک آرامآرام به تصوری از مشکل و برنامهریزیِ نظاممند برای حل آن دست مییابد. همهی اینها در مجموع میتواند در بزرگسالی، مانع از کسالت روحی و جسمی و درماندگی او در برابر مشکلها شود. پدر میتواند با بازیهای مناسب، غیرمستقیم، صفتها و عادتهای خوب اخلاقی را به فرزند خود آموزش دهد و با تکرار آن، توأم با لذت، آن صفتها و عادتها را در کودک پایدار کند. کودک از طریق بازی با پدر، آنچه را که از او میبیند، بروز میدهد. کودک، مقلد ماهری است و الگوی او، فعالیتهای والدین است. پدران، بیشتر در بازیهای بدنی، نظیر: بالاانداختن یا بالابردن شرکت میکنند که اثر زیادی بر رشد اجتماعی و شناختی آیندهی فرزند دارد. پدر با انجام بازیهایی که برنده و بازنده دارد، به فرزند خود میآموزد که زندگی، همیشه بُرد نیست، باخت هم دارد؛ باید آن را پذیرفت و برایش چارهای درست اندیشید. از آنجا که کودک طبیعتاً وقت بیشتری را در منزل و با مادر میگذراند، بازی پدر با کودک، موجب رفع کسالت و یکنواختی رابطهی مادر و فرزند و تعادل رابطهی عاطفی میان آن دو میشود. شاید به همین دلیل است که کودکان هنگام حضور پدر در منزل، علاقهی بیشتری به وقتگذرانی با پدر و بازی با او و هم نیاز عاطفی بیشتری به وی دارند! طبیعی است که برآوردن این نیاز و علاقه، ضرورت دارد. در مجموع، بازی با کودک، بهویژه بازیهای پدرانه، موجب تکریم کودک و بالارفتن عزتنفس او میشود؛ احساس خودارزشمندی و کرامت نفس را برای وی پدید میآورد؛ موجب تحکیم رابطهی فرزند با پدر میشود و مهارتهای زندگی را به وی میآموزد. محبت پدرانه یکی از اصول مهم در تربیت کودک، محبت است. کمبود محبت، موجب بیماریهای روحیای مانند بدبینی، پرتوقعی، یأس، زودرنجی و نارضایتی میشود. عدم حضور اثرگذار پدر در زندگی فرزند، وی را انسانی تکبعدی و از جهت عاطفی و تربیتی، ناقص بارمیآورد؛ مانند کودکی که به علت مرگ یکی از والدین یا جدایی آنها، از حضور پدر یا مادر در زندگی خود محروم شود. انگار هر فرزندی ـ پسر یا دختر ـ وجودش از یک جنبهی مردانه و یک جنبهی زنانه تشکیل یافته و برای ارضا و رشد این دو جنبه، به هر دو والد، به یک اندازه محتاج است. هرچند شاید این نیاز در پسر و دختر، به هر یک از والدین متفاوت باشد! یعنی پسر در مجموع به حضور و نقش تربیتی پدر محتاجتر باشد و دختر به حضور و نقش تربیتی مادر؛ اما در نهایت، تکامل شخصیت فرزند و تربیت درست وی، به حضور و نقشآفرینی هر دو والد نیازمند است و هیچیک نمیتواند جای دیگری را بگیرد. دست بر سر کشیدنهای پدر، بوسیدنها و در آغوش گرفتنهایش، کودک را سرمست و از محبت سیراب میکند. پیغمبرh حسنینf را میبوسید و آنها را بر دوش خود سوار میکرد و زمینهی سرور و شادیشان را فراهم میکرد. روزی مردی به نزد رسول خدا آمد و گفت که من تا بهحال، فرزندم را نبوسیدهام. پیامبرh به اصحاب فرمود: «این مردِ نزد من، از اهل آتش است» و نیز فرمود: «هرکس طفلش را ببوسد، بهخاطر هر بوسهای، خداوند حسنهای برایش معین میکند و هر کس فرزند خود را شادمان کند، برای هر بار شادی، سروری برای او در بهشت منظور میشود (قائمی، 1355، ص 177).»
منابع: 1. برقى، احمد بن محمد بن خالد(1371)؛ المحاسن، قم: دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم. 2. طبرسى، حسن بن فضل(1412ق)؛ مکارم الأخلاق، شریف رضى، قم: چاپ چهارم. 3. عیاشى، محمد بن مسعود(1380)؛ تفسیر العیّاشی، تهران: المطبعه العلمیه. 4. قائمیامیری، علی(1355)؛ خانواده و تربیت کودک، قم: دارالتبلیغ اسلامی. 5. محمدیریشهری، محمد(1385)؛ حکمتنامهی کودک، قم: دارالحدیث. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 107 |