تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,841 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,984 |
کتابخانهی زنان | ||
پیام زن | ||
مقاله 1، دوره 1394، شماره 279، خرداد 1394 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
زینب رزاقی دخترانه سمیهسادات لوحموسوی، نشر آرما، 1393، 104 صفحه این کتاب، مخاطب خاص دارد و برای دختران نوشته شده است. با توجه به اینکه نویسنده مشاور است، این کتاب در حقیقت حاصل تجربههایش است که در قالب یادداشت و مقاله آنها را منتشر کرده است. «دخترانه» شامل 29 یادداشت و مقاله با عناوینی چون «به زنجیر کشیدن قلبها، عمومی شده است»، «تو دختری»، «دشت پُرحادثهی بلوغ»، «آهسته حمل شود، شکستنی»، «او که یادش شیرین است»، «روزهای مبادایی که هنوز نیامدهاند»، «چشمها عقل را کور میکنند» و... است. حجاب در فرهنگ اسلامی سیدحمید میرخندان، دفتر نشر معارف، 1393، 160 صفحه این نوشته در یازده فصل به بحث دربارهی موضوع پوشش زنان در اسلام پرداخته است: مفاهیم، تاریخچهی پوشش زنان، تشریع پوشش زنان در اسلام، احکام و آداب، بسترها و زمینهها، تنوعپذیری و پوشش، آثار پوشش اسلامی، حکومت و پوشش زنان، انتقادها از پوشش اسلامی، عوامل گریز از پوشش اسلامی و ارتقای فرهنگ پوشش اسلامی، از جمله عناوینی است که در این کتاب به آن اشاره شده است. در بخشی از مقدمهی نویسنده، میخوانیم: «پوشش زنان، چند بعد دارد و میتوان آن را از جنبههای مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حتی اقتصادی مطالعه و بررسی کرد. از لحاظ اجتماعی، لباس و نحوهی پوشش، در سطوح روابط دو جنس زن و مرد با یکدیگر در اجتماع اثر میگذارد. همچنین میتواند در تحکیم یا تزلزل خانواده -که یک نهاد اجتماعی است- نقش داشته باشد. از نظر سیاسی، گاه نحوهی پوشش، بیانکنندهی جهتگیریهای سیاسی است و میتواند پیآمدهای سیاسی نیز به دنبال داشته باشد.» مرجان مریم ریاحی، انتشارات پرسمان، 1393، 368 صفحه در قسمتی از این رمان میخوانیم: «به خود که آمدم، ترانه پیاده شده بود... رو به امیر گفت: «پس خودتون مرجان رو میارید دیگه؟...» و صدای امیر را شنیدم که میگفت: «بله... خیالتون راحت باشه...» نگاه به ترانه دادم. آخرین نگاهِ پُراضطراب و در عین حال، پُرامیدش را به من انداخت و سر تکان داد... این سر تکاندادنش، یعنی قوی باش. آره!... خوبه!... محکم باش!... حرف بزن!...» برای پیرهنت میمیرند ناتاشا محرمزاده، انتشارات هیلا، 1393، 160 صفحه «برای پیرهنت میمیرند»، مجموعهی داستانهایی است که اگرچه بهلحاظِ روایی بههم پیوسته نیستند، از جهتهایی به هم مربوط هستند و هر کدام از داستانها، بخشی از یک جهانِ واحد را میسازند. این وحدت در مضمون و در روابط انسانیِ کلیِ داستانها رخ میدهد. شخصیتهایی محدود، بیشوکم در همهی داستانها حضور دارند و داستانها از طریقِ وقایعی بهظاهر نامرتبط در سطحِ اول، خودشان را کامل میکنند و در لایهای عمیقتر، مضمون را شکل میدهند. از نوشتن فرشته مولوی، انتشارات آگاه، 1393، 183 صفحه هر یک از نوشتههایی که در این کتاب آمده به زمانی و به شیوهای دستآورد مشق درنگیدن، اندیشیدن، و نوشتن در ژانرهای گوناگون و با هدفهای دیگرگونه بوده است. جستارهای بخش یکم، پایه و مایهی درسهای کارگاهی نگارش ادبی ناداستانی در چند دورهی ناپیوسته در تورنتو است. بخش دوم یادداشتها، پستهای وبلاگی و نیز نوشتههایی در پاسخ به پرسش و پیشنهاد روزنامهنگاران ادبی را دربرمیگیرد. در بخش سوم نیز، چند جستار از جنس نقد و نظر آمده که در هر یک، به دستآویز درنگ بر اثری یا صاحباثری، پیچ و خمی از نوشتن، پررنگ و برجسته میشود. بخت زمستان مهشاد لسانی، انتشارات پرسمان، 1393، 360 صفحه این کتاب یک رمان اجتماعی است که طبق دستهبندیهای متداول، در گروه رمانهای عامهپسند جا میگیرد. در این رمان آمده است: «بلافاصله داخلیاش را گرفتم؛ اما اشغال بود. بیتوجه به آنکه وقت اداری است و ممکن است فلاح اعتراض کند، با گوشی موبایلم به واحدشان رفتم و بیهوا وارد اتاقش شدم. در حال صحبت با گوشیاش بود که با دیدن من آن را قطع کرد. برافروخته درب را پشت سرم بستم و گفتم: «تو با نادیا دعوا کردی؟» اخمهایش را در هم کشید: «چی؟ حالت خوبه تو؟» گوشیام را نشانش دادم و گفتم: «همین الآن بهم زنگ زد و هر چی از دهنش دراومد بهم گفت. گفت بیخانودهام... گفت تو رو چیزخور کردم!» روی صندلیاش نشست و بادی به غبغبش انداخت و گفت: «حالا گیریم که گفته باشم... اون چرا به تو زنگ زده؟»...» یلدا دارد میمیرد رزیتا بهزادی، انتشارات نشر، 1393، 119صفحه این مجموعهداستان، شامل سیزده داستان کوتاه است. داستانهای مجموعه «یلدا دارد می میرد»، به سبک رئال نوشته شده و مسائل و معضلهای اجتماعی دنیای امروز زنان و دختران، لابهلای آن به چشم میخورد. حرفه: خرابکار مهدیه مطهر، انتشارات افق، 1393 این داستان که به شیوهی آثار معمایی، قطرهچکانی روایت میشود، با اندک چاشنیِ عشق، زهرِ خشونتِ مستتر در آن را گرفته و خواننده را با روایتی جذاب روبهرو میکند. کارآگاه، دستیار و زنی به نام سایه که گمانم پزشک قانونی است، تیمی هستند، دنبال گشودنِ اسرارِ قتلهایِ عجیبی هستند که رخ داده است. مثل پر مریم ریاحی، انتشارات پرسمان، 1393، 576 صفحه رمان «مثل پَر»، دربارهی دختری به نام سودابه و آخرین فرزند از خانوادهای سنتی است. او که سالهاست به تنهایی از پدر و مادر پیرش مراقبت میکند، در یکی از مهمانیهای دانشگاه با پسری آشنا میشود که اعتقادی به ازدواج ندارد. در قسمتی از رمان «مثل پَر» آمده است: «نگاه سودابه به روی همان جملهی بلند... خیره به تکتک کلمههایش... قطرههای عرق روی سر و صورتش نشستند... بدنش گُرگرفت... چشمهایش پُر شدند... خالی شدند... خطی خیس، روی گونهاش راه بازکرد... آخر خط قطره شد و روی کاغذ افتاد... روی جملهی آیدا شدم... آیدا لغزنده شد» بهشت ایمان زهرا بابایی، معاونت فرهنگی، ارتباطات و امور بینالملل مؤسسه دارالحدیث، 1394، 78 صفحه کتاب «در بهشت ایمان» بازنویسی چهل داستان از زنان صدر اسلام تا امامان بزرگوار شیعه است؛ زنانی که نخستین پایههای دینداری زنانه را برافراشتند و زنان و مردان مسلمان را تا همیشه وامدار خود کردند. به جز آخرین داستانهای کتاب که در واقع گفتوگوی دو دانشجوی دختر دربارهی زن مسلمان است و اشارههایی به نخستین زن شهید در تاریخ اسلام دارد، باقی حکایتها برگرفته از منابع تاریخی و متون دینی است. حریم دل معصومه سیلاخوری، انتشارات پرسمان، 1393، 192 صفحه حریم دل، داستان زندگی زوج جوانی را در سالهای پُرتنش جنگ روایت میکند که با دشوارترین شرایط روحی، روانی و معیشتی درگیر شدهاند. در بخشی از رمان میخوانیم: «آرمانها در کجا نهفته شدهاند که دیده نمیشوند، عشق و پاکی آن در کدام دیار است که باید به دنبالش گشت. شاید هم لازم نباشد که برای بهدستآوردنش، فرسنگها راه را بپیماییم! شاید فقط کافی است حریم دل را دستنخورده نگهداریم و تا زمانی که صدای پاک عشق و حریمش را به لرزه درنیاورده، قفل را برای کسی بازنکنیم!» فرهنگ شخصیتهای مثنوی سیدهزهرا مشیراستخاره، انتشارات راز نهان، 1393، 288 صفحه کتاب «فرهنگ شخصیتهای مثنوی» دارای هشت فصل، با عنوان «شرح احوال آثار و اندیشههای مولانا»، «پیامبران شریعت راستین، مردان حقیقت و اولیای طریقت در مثنوی»، «دولتمردان و صاحبان قدرت در مثنوی»، «منکران و معاندان در مثنوی»، «دانشمندان و صاحبان علم در مثنوی»، «عاشقان و معشوقان در مثنوی»، «غلامان در مثنوی» و «شاعران در مثنوی»، است. این اثر به بررسی شخصیتهایی که در مثنوی از آنها صحبت شده، پرداخته است؛ بهگونهای که کتاب تلاش دارد این شخصیتها را با ذکر مثال، به مخاطب معرفی کند. باران نور حمیده اسماعیلی، انتشارات فرهنگ سبز، 1393، 48 صفحه «باران نور»، کتابی برای بزرگسالان در راستای تربیت قرآنی فرزندانشان است. نکتهای که نویسنده در این کتاب به آن پرداخته تا از کسلکنندگی و یکنواختی کتاب جلوگیری کند، ترکیب مباحث آموزشی با مسائل سرگرمی است. رنگآمیزی و بازیهای خلاقانه در کنار پاسخ به پرسشهای طرحشده در بخشهایی از کتاب، موجب شده این کتاب به یک اثر آموزشی و سرگرمکننده برای کودکان هم بدل شود. این کتاب در پانزده موضوع در کنار یک داستان و تصویرگریِ مرتبط، در هر بخش، یک موضوع اخلاقی یا حکمی را آموزش داده است. در بخش پایانی این کتاب، شناخت خوردنیهای قرآنی در کنار چهار بخش تمرینی قرار گرفته است. جمعهها زندگی ادامه دارد الهام غفاری، انتشارات کاویان کتاب، 1393، 112 صفحه این کتاب حاوی چهل داستان کوتاه و خواندنی دربارهی روابط زوجهای جوان است و نویسنده سعی دارد در هر داستان، بهگونهای به زندگی زناشویی و مشکلهای پیشرو بپردازد. مرد صدسالهای که از پنجره فرار کرد و ناپدید شد نویسنده: یوناس یوناسن، ترجمهی فرزانه طاهری، انتشارات نیلوفر، 1393، 377 صفحه این کتاب رمانی است سرراست، مفرح و شگفتانگیز و گاه حتی قهقههآور که با هوشمندی و تخیلی غنی، شخصیت اصلیاش را ناخواسته در میانهی مهمترین رخدادهای تاریخی قرار میدهد. «در خانهی سالمندان قرار است تولد یکصدسالگی آلن کارلسن را جشن بگیرند. آلن در صدسالگی هوش و حواسش سر جایش است؛ اما هیچ علاقهای به جشن تولد ندارد. برای همین هم در یک فرصت مناسب از پنجرهی اتاقش بیرون میپرد و ناپدید میشود! او در مسیر ماجراجویی جدیدش، به یک چمدان پُر از پول برمیخورد که متعلق به قاچاقچیان مواد مخدر است. حالا هم قاچاقچیها در تعقیب او هستند، هم پلیس...» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 182 |