تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,208 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,132 |
یادداشتها و خاطراتى از امام خمینى ره | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1387، شماره 6، مهر 1387 | ||
نویسنده | ||
محمدحسن رحیمیان | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
یادداشتها و خاطراتى از امام خمینى قدّس سرّه
حجةالاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان
اشاره:
در زمان حیات و بعد از رحلت حضرت امام(قدّس سرّه) مجموعه خاطرات و مشاهدات نویسنده از حضرت امام که در مجله پاسدار اسلام چاپ شده بود یکجا در کتابى تحت عنوان «در سایه آفتاب» منتشر گردید و بعد از آن، خاطرات نویسنده از نهضت و ناگفتههاى دیگر از حضرت امام بعد از چاپ در مجله پاسدار اسلام تحت عنوان «حدیث رویش» توسط مرکز اسناد انقلاب انتشار یافت.
اینک به مناسبت چاپ دهم کتاب در سایه آفتاب پیشنهاد شد نکات دیگرى که در آن زمان به دلائلى بازگو نشده بود بر آن افزوده شود لذا مقرر گردید قبل از چاپ مطالب مزبور در کتاب، طبق معمول گذشته اولویت نشر آن به مجله پاسدار اسلام اختصاص یافته و طى چند شماره به محضر علاقمندان و امت پاسدار اسلام تقدیم گردد:
بگذارید مردم عادت کنند!
هر بار که چند روزى بین ملاقاتهاى خبرى حضرت امام فاصله مىافتاد، بلندگوها و رادیوهاى بیگانه، موجى از شایعات را درباره سلامت و گاهى هم رحلت امام، به راه مىانداختند و با توجه به حسّاسیّت و علاقه فوق العاده ملّت ایران و دیگر مسلمانان جهان، این شایعات باعث نگرانى مردم مىشد و اگر این وضعیت ادامه مىیافت، بر تشدید و تأثیر شایعات و نگرانى مردم مىافزود. چندى قبل از رحلت امام، با این که ایشان برنامههاى متعارف خودشان را داشتند اما به دلیل عدم ملاقاتهاى خبرى طى یکى دو هفته، شایعه پراکنى، دشمن به اوج رسید و شیفتگان امام در داخل و خارج به شدت نگران و پیوسته از طریق تلفنهاى دفتر جویاى احوال امام بودند.
همانطور که اشاره شد برنامههاى کارى امام طبق معمول برقرار بود و ما هم هر روز صبح براى انجام وظائف محوّله خدمت امام مىرسیدیم. موضوع شایعات و نگرانى مردم به عرض امام رسید و پیشنهاد شد ملاقاتى ترتیب یابد تا با انعکاس خبرى آن، شایعات خنثى گردد.حضرت امام فرمودند: «بگذارید مردم عادت کنند.»
در آن شرائط فکر کردیم منظور امام فقط این است که بگذارید مردم به دروغگوئى بلندگوهاى دشمن عادت کنند و به طور طبیعى هرچه بیشتر در افکار عومى رسوا و بى اعتبار شوند اما آنگاه که چندى بعد ناباورانه با رحلت ملکوتى حضرت امام مواجه شدیم معناى عمیق دیگرى هم براى آن جمله کوتاه متصور شد. امام که از شدت دلبستگى و وابستگى ملت اسلام نسبت به شخص خود آگاه بودند گوئى مىخواست مردم با شرائط فقدان خود به طور ناگهانى مواجه نشوند مردمى که دعا و شعار «خدایا خدایا تا انقلاب مهدى، خمینى را نگهدار» را همواره از اعماق وجودشان فریاد مىکردند و هرگز تصور انقلاب و نظام جمهورى اسلامى منهاى امام حتى به دریچه ذهن شان راه نمىیافت اما گوئى امام خود باور دیگرى داشت که: «انّک میتٌ و انّهم میّتون»(1) و مىخواست اشارتى داشته باشند به این که مردم باید آرام آرام براى شرائط بعد از امام و ادامه انقلاب و حفظ نظام آماده شوند.
من نمىدانم چگونه...
یکى از چهرههاى معروف و شناخته شده براى امام در مورد تصرف و پرداخت وجوه شرعیه براى امورى ویژه از امام درخواست اجازه کرده بود ولى حضرت امام با تعبیر: «من نمىدانم ایشان چگونه... .» جواب منفى دادند این در حالى بود که حضرت امام هم نسبت به آن شخص علاقهاى دیرین داشتند - بخاطر سوابق انقلابىاش - و هم موردى که براى مصرف مطرح کرده بود مشروع و مطلوب امام بود لیکن چون به اطلاع امام رسیده بود که شخص مزبور در پرداختهایش کم دقتى و گشاده دستى دارد با تعبیر فوق که همراه با لحنى تند بود جواب منفى دادند.
سکته امام و ناآگاهى دشمن
جالب بود که در تمام مواردى که دشمن پیرامون بیمارى حضرت امام شایعه پراکنى مىکرد دروغ محض بود لیکن در یک مورد که امام دچار سکته قلبى سنگینى شد و حدود یک ماه در بیمارستان بسترى بودند، دشمنان بوئى از این حادثه بزرگ نبردند و به لطف خدا، با توجه به شرائط فوق العاده حساس آن ایام هیچگونه اطلاعى به بیرون از بیت امام درز نکرد!
ایام نوروز سال 65 بود و رزمندگان سپاه اسلام در یکى از حساسترین شرائط دفاع مقدّس قرار داشتند و جبهه فاو زیر سختترین فشارهاى ناشى از کاربرد سلاحهاى شیمیائى دشمن در وضعیتى ویژه و دشوار بود و انعکاس این خبر مىتوانست آثار منفى و زیانبارى را در جبههها پدید آورد اما با امداد و لطف الهى اولاً همانگونه که اشاره شد اصل این حادثه تلخ کاملاً پنهان ماند و جز افرادى که مباشرة با امام مرتبط بودند از این قضیه مطلع نشدند و به طور نمونه در طول این مدت حتى خانواده اینجانب علیرغم این که منزل ما از نزدیکترین خانهها به منزل امام بود هیچگونه اطلاعى از بیمارى امام و بسترى بودن ایشان در بیمارستان پیدا نکردند.
ثانیاً معجزه عمر دوباره امام بود که مشیّت خدا بر این بود امام زنده بماند و گامهاى نهائى و نهضت اش را بردارد و با پیمامهاى سرنوشت ساز در چند سال بعد از آن، حجت را بر همگان به اتمام رساند و بعد از آن، بنده شایستهاش را به لقاء خویش فراخواند.
در هنگام ایست قلبى امام نوبت آقاى دکتر پورمقدّس بود که هفتهاى یک شبانه روز براى مراقبت پزشکى امام از اصفهان به جماران مىآمد و محل استقرار پزشکان در آن زمان اتاقى بود که در طبقه دوم بالاى در حسینیه قرار داشت، از لحظه ایست کامل قلب امام و رساندن اطلاع به دکتر و تا رسیدن دکتر بالاى سر امام و انجام تنفس دهان به دهان و... و برگشتن نبض امام حدود 6 دقیقه طول کشیده بود. از نظر پزشکان برگشت حیات بعد از توقف کامل قلب و نرسیدن خون به مغز به مدت 6 دقیقه یک امر غیرطبیعى به حساب مىآید و آنچه در مورد امام اتفاق افتاد شبیه یک معجزه بود. بهرحال بعد از بازگشت علائم حیاتى فوراً حضرت امام به درمانگاه جماران منتقل و آنگاه که به هوش مىآیند به تصور این که در بیمارستان قلب (شهید رجائى) هستند از این که براى مردم و سایر بیماران ممکن است محدودیتى ایجاد شده باشد اظهار نگرانى مىکنند و با توضیح مرحوم حاج احمد آقا مبنى بر این که در درمانگاه جماران مستقر هستند نگرانى امام برطرف مىشود.
البته درمانگاه جماران در حد چند اطاق در آن زمان بدون اطلاع امام ساخته شده بود و همواره این نگرانى وجود داشت که اگر امام از احداث درمانگاه اطلاع یابند ناراحت شوند اما با آنچه پیش آمد که اولاً مشکل قلبى امام باعث محدودیت براى مردم نشد ثانیاً موضوع با توجه به حساسیت جبههها کاملاً پنهان ماند، گوئى این دو نکته، نگرانى از نگرانى امام را برطرف کرد و ثالثاً مجاورت درمانگاه مزبور با خانه امام در قیاس با بیمارستان قلب که چند کیلومتر فاصله داشت، نقش سرنوشت سازى در کنترل سریع وضعیت امام داشت، لازم به ذکر است این درمانگاه بعد از رحلت امام توسعه یافت و در خدمت عموم قرار گرفت.
در مدتى که حضرت امام بسترى بودند جز چند روز اول که با تعطیلات نوروز هم مصادف بود، کارهاى دفتر طبق معمول انجام مىگرفت و ما با اندکى تغییر در زمانبندى صبحها به خدمت امام مىرسیدیم حضرت امام بعد از بهبود و استقرار وضعیت سلامتشان به خانه منتقل شدند و همه چیز عالت عادى به خود گرفت اما اتاق پزشکان از این به بعد تغییر یافت. محل زندگى امام در ساختمانى نسبتاً قدیمى و کوچک دو طبقه بود که اتاق طبقه فوقانى به محل استقرار پزشکان اختصاص یافت و به طور مستمر قلب حضرت امام به وسیله دستگاهى که روى سینهشان قرار داشت و از طریق بى سیم نوسانات نبض را به روى مونیتور منعکس مىکرد تحت کنترل بود.
تعجب شهید فتحى شقاقى
دکتر فتحى شقاقى دبیرکل جهاد اسلامى فلسطین در یکى از سفرهایش به ایران قبل از ملاقات با امام با قائم مقام رهبرى در آن زمان در قم ملاقات کرده بود و سپس به جماران آمد و به ملاقات با امام تشرف یافت. بعد از این دو ملاقات در حالى که بسیار شگفت زده بود از نگاه متفاوت و حتى متضاد مقام و قائم مقام برایم صحبت کرد، او مىگفت در ملاقات با قائم مقام توصیه بر این بود که محدوده درگیریها باید محدود به نیروهاى نظامى، امنیتى و امثال اینها در رژیم صهیونیستى باشد ولى مردم عادى یهود...
اما در ملاقات با امام در حالى که حضرت امام هیچگونه اطلاعى از صحبتهاى در قم نداشت و از ناحیه دکتر فتحى شقاقى هم سؤالى در این زمینه مطرح نشده بود حضرت امام در ضمن صحبتهاىشان با قاطعیت تمام فرمودند - نقل به مضمون - یهود مهاجر به فلسطین با یهود در سایر کشورها فرق دارد. یهود در فلسطین با هر خصوصیتى اعم از مسلح و غیر مسلح و دولتى و غیر دولتى همگى غاصب و دشمن محسوب مىشوند.
طبیعى است که با قید توصیه اول تقریباً زمینه هر نوع عملیات جهادى منتفى مىشد در حالى که دشمن غاصب و اشغالگر از ارتکاب هرگونه جنایت و کشتارى نسبت به صاحبان خانه دریغ نداشته و ندارد.
اما در نگاه روشن و الهى امام که اسراییل را غدّه سرطانى مىداند و با قاطیعت برنابودى این غده تأکید دارد طبیعى است که تمام سلولهاى تشکیل دهنده این غدّه باید نابود شوند. یهودى که بر اساس عقیده باطل خود یا فریب صهیونیستها به سرزمین غصبى فلسطینیها مهاجرت کرده بهرحال عامل شکلگیرى دولت غاصبى شده که بدون این یهودیان امکان شکلگیرى نداشته و ندارد و بنابراین هیچ عنصرى که موجب قوام و دوام چنین دولت مجعول و غاصبى در داخل فلسطین وجود داشته باشد نباید از امنیت برخوردار باشد و ...
در مورد بهائىها
کمیته امداد سؤال کرده بودند که در یکى از مناطق بسیار محروم جنوب که در سالهاى اول انقلاب در اوج فقر بودند در برخى از روستاها خانوادههائى بهائى هستند که به نان شب محتاجند آیا مىتوانیم از محل بودجه کمیته امداد و صدقات به خانوادههاى بهائى کمک کنیم؟ حضرت امام با قاطعیت جواب منفى دادند این در حالى بود که حضرت امام در مورد اقلیتهاى مذهبى کمال عنایت را در چهارچوب اصول اخلاقى و فقهى داشتند.جان و مال و ناموس آنان را همچون یک شهروند مسلمان محترم مىشمردند و از جهت حقوق شهروندى و سیاسى نظام اسلامى را به گونهاى سامان دادند که یک یهودى یا مسیحى یا زرتشتى از همان حق رأى برخوردار است که رهبرى انقلاب و نظام. اما در مورد بهائیت برمبناى فقهى نسبت به مرتدین از دین نه فقط کمک به آنها را جایز نمىدانست که حتى خرید هر چیز از آنها و فروش هر چیز به آنها و هر نوع تعامل آنها را حرام مىدانست.
پىنوشت:
1 - سوره زمر، آیه 30.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 104 |