تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,205 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,131 |
عماد؛ آیینه اخلاص و جهاد | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1387، شماره 10، فروردین 1387 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
عماد، آیینه اخلاص و جهاد
تا دیروز اندکى نام او را شنیده و آنهایى هم که او را دیده بودند اندکى او را شناخته بودند. شاید بهترین تعبیر در مورد وى همانا سخن مولایش و رهبرش "سید مقاومت" باشد که گفت: «رضوان در آسمانها شناختهتر از زمین بود» از زمینیان تنها او بود که "مالکش" را مىشناخت و عمق ایمان، اخلاص، درایت، تیزهوشى و وفادارى او را مىدانست. گرچه رضوان مایه آرامش و رضاى او بود اما او همه رضوانها را هم در راه رضا و رضوان مولایش دوست مىداشت پس از تقدیم گلى دیگر از رضوان خود به رضوان الهى چه باک.
مىگفت که من همیشه نگران ربودن رضوان بودم و خود او همیشه نگران مرگ در بستر، پس شهادت قضایى است که هم من راضیم، هم رضوان و هم خداى رضوان.
اما دشمن هم عماد را مىشناخت. او عماد را با تپشهاى لرزان قلب خود و رنگ پریده رخسار خود مىشناخت. نام عماد براى دشمن کابوس مرگ و نابودى بود. دشمن همه وجود خود و قدرت خود را در مقابل یک انسان تنها، ناتوان مىیافت. ترس دشمن از عماد نشانى بود از زبونى او و هم نشانى براى عظمت یک انسان که بندگى خدا را براى خود انتخاب کرده بود.
وه که چه زود اندوه یاران و شادى دشمنان پایان یافت. اگر تا دیروز نام رضوان تنها آشناى شبها، سنگرها و گلولهها بود. امروز جاى او در قلبهاست، قلب هزاران هزار پیر و جوان و زن و مرد. امروز او تنها غریب نیست بلکه دوست داشتنىترین آشناى همه انسانهاى آزاده و سرافراز است. اگر در حیاتش غیرمستقیم از دریاى وجود او بهره مىبردند، امروز با شهادتش همه آزادگان را فرصت نوشیدن جرعهاى از کمال وجودش فراهم آمده است. مزارش به میعادگاه عاشقان تبدیل گشته و هر روز هزاران پروانه عاشق همچون شمعى مزارش را در آغوش مىگیرند و از روح بلند او یارى و مددجسته و پیمان خویش را براى استوارى و ادامه راه او تجدید مىنمایند. اگر تا دیروز رضوان یک رهرو بود امروز او یک راه است، ستارهاى است در آسمان هدایت و خورشیدى در مسیر حیات.
شادى دشمنانش نیز دیرى نپایید. خندههاى مستانهاش در کوتاه زمانى بر لبانش خشک گردیده و سایه ندامت بر چهره ظلمانىاش نشست. آن زمانى که دریاى انسانها را در بدرقه او به چشم دید.
آن زمانى که ملتهاى آزاده سرتاسر جهان را درهم پیمانى او حاضر و کمربسته یافت و آن زمانى که تولد هزاران هزار عماد را از خون و شهادت وى باور نمود. دشمن خیلى زود دانست که دیگر با یک عماد روبرو نیست بلکه با خیلى از رضوانهایى که دیگر هرگز آنها را نخواهد شناخت رودر رو خواهد بود. مجاهدانى که بر خشم دیروز خود، وظیفه پاسدارى از خون رضوان را هم افزودهاند و با خوارى و نابودى دشمنانش آن را احیاء خواهند نمود.
و اما خانواده رضوان که در وجود آنها بار دیگر اعجازى از اعجازهاى کربلا و عاشورا را مىتوان متجسّم یافت. پدر و مادرش در کنار جسم پاک او اشکهاى خود را در سینه محبوس مىدارند که مبادا عرق شرم بر پیشانى رهبرشان بنشیند. مادرش شیر زن مجاهدى است که پس از تقدیم سه قربانى از اینکه فرزند دیگرى براى تقدیم ندارد شرمسار است و به جاى اندوه و پرسش از جهاد و فؤاد و عمادش از سیدشان که "نصراللّه" است مىپرسد و بر بقاى او دعا مىنماید.
همسرش به تعبیر مادر رضوان کوه استوارى است که در همه حال یار و یاور همسر بوده و تنها آرزویش همچون همسر "وهب" رضاى الهى، شهادت در راه او و پیوستن به رضوان در رضوان الهى است. فرزندانش از اینکه خون بزرگ مردى همچون عماد را در رگهاى خود جارى دارند بر خود مىبالند و نه مانند یتیمان که همچون شیران بیشه براى پاسدارى از راه پدر به پا خاسته و لباس رزم او بر تن نمودهاند. امروز آنها خود منادى جهاد و مقاومت گشته و نیک مىدانند که همچون زینب(س) باید حافظ خون شهید خود و همه شهیدان دیگر باشند و عالمى را با حضور و دفاع خود الهام بخش بوده و حسین فاطمه(س) و فرزند حسینى خود را یار و یاور گردند. آنها نیک مىدانند که جانهاى تشنه بسیارى مشتاق شنیدن از رضوانشان بوده و از اینرو است که آغوش به روى همه مشتاقان گشوده و مهیاى سخن گفتن از دوست گشتهاند و شاید پیام زیباى آنها در بزرگداشت شهید عزیز را بتوان پاسخى به این اشتیاق دانست که چنین بر زبان شیرین و استوار فرزندش "جهاد" جارى گشت و روح جان انسانها را مصفّا و لبریز از عشق و تحسین نمود و اینک ترجمه متن پیام "جهاد" فرزند شهید عماد را که در مراسم هفتمین روز شهادت پدر که با حضور صدها هزار نفر در حومه جنوبى بیروت ایراد کرد مىخوانیم:
«سلام و درود بر آقا و مولایم دبیر کل محترم حزب اللّه جنابآقاى سید حسن نصراللّه و سلام بر....خداوند متعال در کتاب مقدّس خود مىفرماید: بسم اللّه الرحمن الرحیم: من المؤمنین رجال صدقوا ماعاهدوا اللّه علیه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا.
حضار محترم، این اولین بارى است که اینجانب در مقابل شما ایستاده و نام خود را به طور آشکار و با افتخار و عزّت اعلام مىنمایم. من جهاد عماد مغنیه هستم. فرزند فرمانده مجاهد بزرگى که خود و همرزمانش نام وى را نه از روى خوف و ترس بلکه براى حفظ سلامتى او و راه مقدسش پنهان داشتند.
از روزى که چشمانم بر تفنگش گشوده و در دامان او پرورش یافته و در میان بازوانش از سنگرى به سنگر دیگر منتقل شدم و کودکى خود را با سختیها و خطرات او همراه نمودم، او را پدرى یافتم که براى فرزندان خود مظهر مهربانى و عطوفت بوده و علیرغم همه گرفتارىهاى کارى با رأفتى پدرانه آنها را مورد تفقّد قرار مىداد.
براى اولین بار در مقابل شما ایستادهام تا انتساب خود را به خانوادهاى اعلام نمایم که از زمانهاى دور در زمره خانوادههاى شهداء قرار گرفته، یعنى از زمانى که دو عموى شهید خود "جهاد" و "فؤاد" را تقدیم نموده و امروز نیز پدرم به رداى بلند و والاى شهادت مفتخر گردیده است.
مانند تویى یا حاج عماد هرگز مرگ را جز با شهادت ملاقات نمىکند چرا که هیچگاه خداوند او را از برآورده کردن آرزویش یعنى شهادت مأیوس نخواهد کرد.
دوست دارم در میان شما ایستاده و از طریق قلبهاى شما که مالامال از عشق به شهیدى است که هرگز او را نشناخته بودید و اندوهگین از سفر رهبرى که هرگز او را ندیده بودید پدرم را مخاطب قرار دهم و بگویم کهاى پدر میوه جهاد طولانىات در دنیا پیروزى و در آخرت رضوان الهى بود و آن قلب آکنده از عشق تو به این مردم قهرمان و مقاومى که از شادى آنها شاد و از غم آنها غمگین مىشدى و خون مقدّس خود را براى آن فدا نمودى امروز "عشق و خشم" را میوه داده است.
آنها ما را در میان حلقه محبّت خود مىگیرند در حالى که فقط نام تو و تاریخ جهاد تو را مىدانند و از ما نیز فقط انتساب به تو را. پدر عزیزم علاقه و اشتیاقم به تو هرگز خاموش نگردیده و همیشه در انتظارت خواهم ماند. ما پیوسته مشتاق آن تبسّمى خواهیم ماند که شادى را در وجود ما آکنده مىکرد، همانگونه که استوارى را در قلبهایمان. ما پیوسته مشتاق آن برق چشمانى خواهیم ماند که با روشن کردن افقهاى دوردست، امنیّت را براى ما به ارمغان آورده و در پیمودن راهى که با اراده خود انتخاب نمودهایم هدایتمان مىنمود. همان راهى که راه تو نیز بود. اى پدر همانگونه که در زمان حیاتت وجودت را اطمینان و امید فرا گرفته بود امروز نیز آرام بخواب چرا که در شهادتت نیز همانند حیاتت آنچه را که تکلیف تو بود به سرمنزل مقصود رساندى.
و اما ما فرزندانت و آنکه تو را شناخت و آنکه در مدرسه تو درس آموخت راهت را به پایان خواهیم رساند.
تو پدر و همراهى بودى که هیچگاه سکون نداشت. مجاهدتهاى شبانه تو در میادین جهاد، روشنگر راه، استوار کننده ارادهها و بازوها بوده و خونت هزاران هزار مبارز و عماد را بارور خواهد نمود. در یادواره تو با تو مىگویم که مریدان و همرزمانت همه در عهدها و قسمهاى خود پایدار بوده و ما به عهدى که بستهایم و به راهى که عمر و جانت را فدا نمودى وفادار خواهیم ماند. باتو عهد مىبندیم که حامل پیام روح مقدست باشیم و آن را به آنکه و آنچه دوست داشتى برسانیم. پس اى ارزشمندترین انسانها با دلى آرام و مطمئن به سوى خدا برو و در بهشت سکنى گزین.
اى رهبر بزرگ مقاومت ما هم چون حسینیانى که همیشه آماده جانبازى با حسین خود هستند در همه حال آماده فداکارى در رکاب تو مىباشیم. یا "اباهادى" همانگونه که شهید مجاهد، رضوان عزیز با تو بود ما نیز تا وقتى که بر مرگ وارد شویم یا مرگ بر ما وارد شود با تو خواهیم بود. و تو اى پدر مطمئن باش که این پیروان راستین و وفادار و فرمانبردار، امروز با الهام از خون مقدّس تو، با قوّت و قدرت بیشترى آماده فداکارى و جانبازى خواهند بود. اى پدر به نام خونت، به نام زخمهایت، به نام تبسّمت، به نام جهاد خستگى ناپذیرت از طرف تویى که زندهاى و نزد خدایت متنعّم و از طرف مادر،برادران و خواهرانم و همه خانواده، نهایت سپاس و امتنان خود را از این همه لطف و محبّت و همدردى و مشارکت در تبریک شهادت رهبر بزرگ حاج عماد تقدیم مىدارم و یقیناً این همدردى عهدى و پیوندى است دوباره با راه مقاومت خالصانه و شریف.
به نام تو اى پدر، خطاب مىکنم پدر شهداء دبیر کل محترم حزب اللّه را که ما با تو خواهیم ماند. ما فرزندان رضوان فرزند شماییم همانگونه که فرزندان همه شهداء فرزندان شمایند. در همه حال تحت امر تو خواهیم بود و هرگز این راه و میدانهاى جهاد را ترک نخواهیم نمود و هرگز سلاح بر زمین نخواهیم گذاشت و همچون همیشه این ندا را سر خواهیم داد که: «لبیک یا نصراللّه».
یادش و راهش پر رهرو باد
منبع: ماهنامه پاسدار اسلام
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 103 |