تعداد نشریات | 50 |
تعداد شمارهها | 2,370 |
تعداد مقالات | 34,159 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,770,159 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,581,546 |
نقش مردم در کلام و اندیشه امام خمینى ره | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1387، شماره 11، خرداد 1387 | ||
نویسنده | ||
وحدتى حسین طاهرى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 23 آبان 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
نقش مردم در کلام و اندیشه امام خمینى (قدس سره)
حسین طاهرى وحدتى
اشاره
جایگاه و نقش مردم در فرهنگ و دیدگاه امام خمینى(ره) از امورى است که جزء مسائل رئیسه تفکر ایشان در مسایل اجتماعى قرار دارد. این مؤلفه نه شعار است و نه زیاده گویى در سخن؛ بلکه حقیقتى است که امام(ره) در عرصه زندگى و حرکت اجتماعى خود، بارها بر آن تاکید کرد و به کسانى که عهده دار مسؤولیتهاى حکومتى بودند، یاد آور مى شد تا هرگز از توانمندى مردم و نقش آنان در ماندگارى یک نظام غافل نشوند و تعاملى صادقانه و صمیمانه با توده مردم داشته باشند. در این نوشتار در مقام اثبات این فرضیه برمى آییم که باور امام(ره) نسبت به مردم در تثبیت حکومت یک باور حقیقى و اصولى بود و هرگز از روى مصلحت و ظاهرمندى این اعتقاد اعلام نمىشد و مردم متقابلاً این احساس پاک و بى شائبه را با عشق ورزى و عقلانیت پاسخ مى دادند.
تعامل و رابطه مردم و امام خمینى(ره) به ویژه در دوران پس از انقلاب اسلامى تا آخرین لحظه زندگى ایشان، یکى از مقاطع طلایى و به یاد ماندنى حکومت از نوع دینى آن است. نظیر آنچه که در عصر رسول الله(ص) اتفاق افتاد و تحولى شگرف در لایههاى اجتماعى سرزمین حجاز به وجود آمد. بخش مهمى از این مؤلفه به سیره اعتماد سازى پیامبر(ص) با مردم، مربوط مى شد به گونهاى که همه آدمها نسبت به رسول الله(ص) احساس دوستى و صمیمیت خاصى پیدا کرده بودند و تمام سعادت و کمال خود را در عمل به سیره و دستورات ایشان مى دانستند.
مبانى سیره رفتارى امام خمینى(ره) در تعامل با مردم
عقیده ما این است که همه حرکت ها و نهضت هاى دینى و اجتماعى پس از حیات رسول الله(ص)، به گونهاى متأثر از سیره رفتارى - اخلاقى ایشان بوده و همچنان خواهد بود. در سنت و روش پیامبراکرم(ص) حضور مردم در عرصه تحولات اجتماعى از یک سو و تعامل آنان در امور خیرخواهانه در بستر جامعه، یکى از اصول مهم تلقى مى شد. ایشان به طرق گوناگون تلاش مى کرد تا یکپارچگى و همبستگى را همواره میان مسلمانان نهادینه کند و براى تحقق این مؤلفه از فرصت ها به خوبى استفاده مىکرد.
رسول الله(ص) نیک مى دانست یک جامعه تنها در پرتو وحدت و همکارى همه جانبه گروههاى مردمى مى تواند به اهداف اساسى خود دست پیدا کند و از این رهگذر، حیات و شادابى آن تأمین مى شود. قرارداد برادرى (عقد اخوت) به عنوان سمبل وحدت، نخستین عملى بود که پیامبر(ص) در مدینه میان مهاجرین و انصار برقرار نمود. این قرارداد موجب شد همه زمینههاى موجود براى ایجاد اختلاف و چندگانگى پس از پیروزى مسلمانان، در درون جامعه اجازه بروز و ظهور پیدا نکند.
توصیه هاى مؤکّد رسول الله(ص) در بر پایى مراسم عبادى همچون نماز به جماعت و برگزارى نماز جمعه ، اشاعه امر به معروف و نهى از منکر و حتى مشارکت دادن زنان در عرصه جنگ ها، همه برای این بود که بخشهایى از اجتماع مسلمانان دچار غفلت نشوند و مسؤولیت اجتماعى خویش را فراموش نکنند. اینکه شخص رسولالله(ص) نیز به روایت اصحاب و یاران در ساخت و ساز مسجد مسلمانان شرکت مى جست، براى تثبیت فرهنگ جمعگرایى و احساس مسؤولیت در حرکت جمعى بود.
در حوزه اخلاق نیز برآیند همه سفارشات رسول الله(ص) خلق وحدت و همدلى بود. مقولههایى از قبیل ابتدا به سلام در مواجهه مسلمانان با هم، گرهگشایى از کار برادر یا خواهر دینى و حتى غیر دینى، دید و بازدیدها(صله رحم)، عیادت از بیماران، رواج مبادلات پولى به صورت قرض الحسنه، بزرگداشت مقام پدر و مادر و نمونه های فراوان از این نوع، نشانگر این بود که شخص رسول الله(ص) به بنیاد تعاون و وحدت باورى اصولى و ژرف داشت و از همه مهمتر، ترویج و اهمیت دادن به اصل مشاوره و راى خوانى از دیگران است که به تعبیر یکى از پژوهشگران «ماهیت حکومت اسلامى رویه آن را ملاطفت آمیز و مشورتى ساخته است.»(1) نرمخویى و برخورد برادرانه نخستین حاکم را مى ستاید و تقدیر مى کند و او را به مشورت با پیروان صاحب نظر دعوت مى نماید و به او گوشزد مى کند اگر بدخو و سنگدل بودى مردم از دورت پراکنده مىشدند.(2)
آنچه بر خامه قلم آمد، قطره گونهاى بود از سنت و سیره رسول گرامى(ص) پیرامون نقش و اهمیت وحدت و همکارى میان مردم با یکدیگر و تعامل آنان با رهبرى جامعه که در نهضت امام خمینى(ره) و انقلاب اسلامى جامعه ایرانى، تاریخ مشابه آن را در صفحات خود ثبت نمود و ما در خور حوصله این نوشتار، برداشتى خواهیم داشت از سلوک امام خمینى(ره) با مردم و نقشى که ایشان در عرصه تحولات اجتماعى براى مردم به آن باور و ایمان داشت.
اصل اعتماد و باورداشت مردم
یک نظام سیاسى در صورتى مى تواند ضمانت ماندگاری داشته باشد که از یک پشتوانه قدرتمند مردمى برخوردار باشد. امام خمینى(ره) از روزى که حرکت انقلابى خویش را آغاز نمود، همواره مخاطبین اصلى را در هنگامه بحران ها و افت و خیزهاى سیاسى - اجتماعى مردم قرار داده بود و رازمندى عنوان حکومت مردمى و حاکمیت بر قلب ها در نهضت امام خمینى(ره) در همین نکته نهفته است.
امام(ره) هیچگاه در مسیر پیشبرد اهداف نهضت متوسل به گروه ها و جناحهای سیاسى نمى شد؛ بلکه در بستر انقلاب اسلامى به همه آنها توصیه مى کرد اگر مى خواهید به این مردم خدمت کنید و بمانید، باید به اقیانوس ملت مسلمان ایران بپیوندید. امام(ره) به حقیقت مردم را باور کرده بود و به حمایت و دلدادگى آنان نسبت به ارزشهاى دینى، اعتقادى راسخ داشت. ایشان به این نکته واقف شده بود اگر با مردم صادقانه سخن گفته شود و صمیمانه براى آنها کار شود، حتماً در مراحل سخت و تنگ، به یارى حکومت قیام خواهند کرد؛ آن چنانکه در انقلاب اسلامى این حقیقت را به تمام جهانیان به اثبات رسانده اند. به این سخن امام(ره) دقت کنید:
«ما در مشکلات باید متوسل بشویم به ملت؛ ملتى که بحمدالله مهیا براى کمک و فداکارى بوده و هستند. با فداکارى ملت بحمدالله مراحلى را که بسیار اهمیت داشت پشت سر گذاشتیم و موانع مرتفع شد.»(3)
روش و شیوه امام خمینى(ره) در زمامدارى و حکومت که برگرفته از سنت پیامبر(ص) و حکومت علوى بود، بر اساس احترام به مردم به عنوان حامیان اصلى نظام حکومتى، پى ریزى شد و ایشان از همان آغاز پیروزى و حتى پیش از آن و مناسبتهاى گوناگون بر مراجعه به آراء عمومى و برگزارى انتخابات، تأکید کرد. امام (ره) در باب قدرت و نقش مردم مى گوید:
«اگر مردم پشتیبان یک حکومتى باشند، این حکومت سقوط ندارد. کارى نکنید که مردم از شما بترسند کارى بکنید که مردم با شما صحبت کنند.»(4)
امام (ره) توصیه جدى داشتند که مسؤولین به گونهاى عمل کنند که حضور مردم در صحنههاى مختلف اجتماعى - سیاسى خدشه دار نشود چون معتقد بود کار بزرگ شروع شده یعنى جمهورى اسلامى، بدون این پشتوانه بزرگ به نتیجه نخواهد رسید. از این رو مسؤولین امور را از اختلاف، پرهیز مىداد و به خدمت براى مردم فرا مىخواند. این جمله امام(ره) قابل تأمّل است: «آن چیزى که براى همه ما لازم است، این است که مردم را در صحنه نگاه داریم.» مقام معظم رهبرى حضرت آیت الله العظمى خامنهاى در باب این باور امام خمینى(ره) نسبت به مردم مى گوید:
«کمتر کسى را دیدهام که به قدر امام(ره) نسبت به مردم از عمق دل احساس محبت و اعتماد کند. او به شجاعت و ایمان و وفا و حضور مردم باور داشت.»(5) ایشان در فراز دیگرى از سخنان خود، شگفتى حضور مردم و اعتماد امام خمینى(ره) نسبت به وفادارى ملت مسلمان ایران را این گونه بیان مى کند:
«در حال حاضر که من به پشت سر نگاه مى کنم و عملکرد این ده سال را مى بینم، حقیقتاً حیرت مى کنم که ما از چه راههایى عبور کردهایم و با چه درهها و پرتگاههاى سختى مواجه بودهایم... چه قدر دست او (امام خمینى قدّس سرّه) قوى و دلش پرظرفیت بود. در سخت ترین مراحل، به مردم اطمینان فراوان داشت. در یکى از پیامهاى خود به مردم فرمود: من شما را خوب مى شناسم؛ شما هم من را خوب مى شناسید. واقعاً این گونه بود. امام(ره) این مردم را خوب شناخته بود و به صفا و وفا و غیرت و... شجاعت و صداقتشان واقف بود».(6)
یکى از مسؤولین بالاى اجرایى کشور در سالهاى جنگ تحمیلى در این خصوص مىگوید:
«از ویژگىهاى امام(ره) این بود که به مردم اطمینان داشتند و هر جا توده ها بیشتر مشارکت مى یافتند، ایشان احساس اطمینان بیشترى نسبت به اوضاع مى کردند.»(7)
امام خمینى(ره) درباره ضرورت ، همراهى مداوم مردم با نظام جمهوری اسلامى مى گوید: «بالأخره ما مردم را لازم داریم؛ یعنى جمهورى اسلامى تا آخر مردم را مى خواهد. این مردمند که این جمهورى را به این جا رساندند و این مردمند که باید این جمهورى را راه ببرند تا آخر.»(8)
اصل خدمت و آسانگیرى
در بینش فقهى و سیاسى امام (ره)، مردم دارى و مردم مدارى براى کسانى که عهدهدار مقامات اجرایى هستند، به ویژه در ردههاى بالا، مى بایست یک اصل تلقى گردد. این جمله ساده اما پرمعناى امام(ره) که به من خدمتگزار بگویید نه رهبر، باید به عنوان یک تذکار دهنده همواره نصب العین مسؤولین قرار بگیرد. امام خمینى(ره) براى مردم ستم دیده دوران طاغوت به راستى دلسوز بود و بر ظلمهاى رفته بر آنان واقف. حال که با همت توده رنج کشیده نظام سلطنت برچیده شده و جمهورى اسلامى جایگزین آن گردیده است، آرزوى امام(ره) این است که مردم تفاوت این دو نظام را به خوبى احساس کنند. ایشان در دیدار با رئیس جمهور و هیأت دولت وقت، این مسأله را گوش زد مى کند که هرگز احراز پست و مقام را به عنوان یک هدف و ارزش تلقى نکنند بلکه:
«باید افراد متوجه این معنا باشند، کسانى که واقعاً دلشان براى اسلام مى تپد و براى کشورشان، متوجه این باشند که پست میزان نیست، مقام میزان نیست، مقام ریاست جمهورى، این میزان نیست... اینها چیزى نیستند. این مقامات تمام مى شود، آنى که هست، خدمت است.»(9)
امام خمینى(ره) به عنوان یک حاکم اسلامى بر مسامحه و رفتار مهربانانه تأکید مى کند و اینکه جهت گیرى نظام جمهورى اسلامى باید بر اصلاح زندگى مردم باشد. ایشان از قاعده «الاسلام یجب ما قبله» به عنوان یک ساز و کار سیاسى یاد مى کند و مى گوید:
«مسأله دیگر رفتار نهادها با مردم است. باید حرکت ها به صورتى باشد که مردم بفهمند که اسلام براى درست کردن زندگانى دنیا و آخرت آمده است تا ملت احساس آرامش کنند. این که آمده است: الاسلام یجب ما قبله، این یک امر سیاسى است. اسلام دیده است اگر بخواهد با کسانى که تازه مسلمان شدهاند، سختگیرى کند، هیچ کس به اسلام رو نمى آورد. در جایى دیدم کمیته صنفى گفته است تمام اصنافى که از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشى کردهاند باید بیایند و مجازات شوند. این امر بر خلاف اسلام و رضاى خداوند است. ما باید این قدر سخت نگیریم و به فکر مردم باشیم. مردم خیلى زحمت کشیده اند.»(10)
امام (ره) در فراز دیگرى از سخنان خود، احساس رضایتمندى مردم از حکومت را از عوامل ماندگارى آن مى داند و در ساحت مسائل اعتقادى اهمیت این موضوع را به گونهاى مطرح مى کند که این احساس، رضایت خداوند را نیز به دنبال خواهد داشت و در نتیجه تعامل مردم با حکومت، موجب پایدارى قدرت و استحکام آن مى گردد.
«کارى بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه را پیدا کنید در بین مردم. وقتى پایگاه پیدا کردید، خدا از شما خیلى راضى است، ملت از شما راضى است.»(11)
در ادامه به پند آموزى از وضعیت تاریخى نظام پیشین، اشاره مى کند و اینکه عامل اصلى سقوط محمدرضا پهلوى فقدان صداقت در رفتار با مردم و همچنین عدم رضایتمندى عمومى بود:
«ما از این تاریخ موجودى که بر ما گذشت، باید عبرت بگیریم. اگر پایگاه داشت این مرد(محمدرضا شاه) بین مردم، اگر نصف قدرتش را صرف کرده بود براى ارضاى مردم، هرگز این قدرت به هم نمىخورد، هرگز با او مخالفت نمىشد. لکن معالأسف همه قدرتش را روى هم گذاشت بر ضد مردم به طورى که اگر مىرفت به زیارت حضرت رضا(ع)، هر که مى شنید مىگفت دارد حقه بازى مىکند.»(12)
اصل مشورت و نظارت
مردم ایران گر چه در سابقه تاریخى خود در عصر مشروطیت، چند صباحى طعم آزادى و حق تعیین سرنوشت خویش را تجربه کردند، اما به تحولات و پیشامدهاى به وجود آمده در پس آن، دوباره دچار خودکامگى و استبداد حکومت ها شدند که در این نوشتار فرصت پرداختن به آن نیست فقط یادآورى این نکته لازم است آنچه بر این ملت گذشت، بسیار سهمگین و طاقت فرسا بود تا اینکه در پرتو نهضت امام خمینى(ره)، دریچه هاى آزادى یکى پس از دیگرى بر روى آنان گشوده شد و مردم با رویکرد و این باور هوشمندانه تر از گذشته بر تعیین سرنوشت خود تسلط یافتند. امام(ره) از همان روزهاى نزدیک به پیروزى انقلاب اسلامى خبر از برگزارى انتخابات مىداد و این حق را از حقوق مسلم مردم اعلام مىکرد و پس از پیروزى نیز بر عهد خود با مردم وفادار ماند و همواره بر نقش نظارتى و مشورتى مردم پافشارى مى کرد.
تعبیرى از این قبیل که «مجلس در رأس امور است»، گویاى این مهم بود چرا که نمایندگان مجلس شوراى اسلامى گرد آمده از گوشه گوشه این سرزمین پهناور هستند که مىتوانند در مقام تحقق خواستههاى همه مردم باشند. امام(ره) در باب نظارت مردم در فراز یکى از سخنان خود به یک گفت و گوى تاریخى این گونه اشاره مىکند:
«اگر خداى نخواسته یک کس پیدا شد که یک کار خلاف کرد، اعتراض کنند همه مردم؛ مردم همه به او اعتراض کنند که آقا چرا این کار را مىکنى؟ درصدر اسلام هست که عمر وقتى که گفت (در منبر بود به کجا) اگر من یک کارى کردم، شما چه بکنید؟ یک عربى شمشیرش را کشید و گفت: ما با این شمشیر راستش مى کنیم. باید این طورى باشد.»(13)
آنچه گفته شد، شمّه کوتاهى بود و جستارى ناقص، در طرح و بیان دیدگاه معمار بزرگ انقلاب اسلامى امام خمینى (قدّس سرّه الشریف) پیرامون شأن و منزلت مردم و حضور آنان در عرصه اجتماع بر اساس سنت و سیره رسول الله(ص)؛ امید آنکه تذکارى گردد براى همه کسانى که در مقام خدمت بر آمدهاند و هشدارى باشد در امر حکومت دارى براى آنان که صاحب کرسى قدرتاند. باشد ان شاءالله در روز واپسین در پیشگاه عدل الهى شاهد زیبایى نتیجه اعمال خود باشیم. در ختام این مقال جهت حسن آن، فرازى از سخنان مقام معظم رهبرى در باب سیره امام خمینى(ره) نقل مى گردد:
«امام(ره) ما براى حیات دوباره اسلام، همان راهى را پیمود که رسول معظم(ص) پیموده بود ؛یعنى راه انقلاب را. در انقلاب اصل بر حرکت است. حرکتى هدفدار، سنجیده، پیوسته، خستگى ناپذیر و سرشار از ایمان و اخلاص... در انقلاب اسلامى چند خصوصیت مهم وجود داشت که همه منطبق بر حرکت اسلامى بود... دوم آنکه براى تحقق این هدف از تودههاى مؤمن و آگاه و دردمند و فداکار و نه از احزاب و گروهها و سازمانهاى سیاسى - نیروى انسانى لازم گرفته شد و رهبر حکیم نصرت را پس از توکّل بر خدا،از نیروهاى لایزال مردم جستجو کرد.»(14)
پىنوشتها: -
1. انقلاب تکاملى اسلام،ص 134.
2. سوره آل عمران، آیه 159.
3. صحیفه نور، ج 7، ص 135.
4. همان، ج 7، 253.
5. حدیث ولایت،ج 1،ص 130 به نقل از نشریه حوزه ویژه صدمین سال میلاد امام خمینى(ره).
6. همان، ص 137 به نقل از نشریه حوزه ش 94 - 95.
7. کیهان هوایى، ش 1356،ص 3.
8. صحیفه نور،ج 19،ص 36.
9. همان،ص 217.
10. همان، ج 16، ص 52.
11. همان،ج 7، ص 6.
12. همان.
13. همان، ص 34.
14. حدیث ولایت،ج 4، ص 246.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 100 |