تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,048 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,992 |
شادى و غم در تعالیم اسلامى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 14، فروردین 1388 | ||
نویسنده | ||
پور محمدرضا مصطفى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
انسان موجودى است که رفتار خود را در زندگى بر اساس انگیزش و هیجان و عاطفه شکل میدهد، با انگیزه و انگیزش به عمل وادار مىشود و عمل را جهت میدهد و تا رسیدن به هدف ایستادگى و مقاومت مىکند. به دیگر سخن: آدمى با انگیزش و انگیزه قدرت پیدا مىکند تا اعمال و رفتارش را جهت دهد و تا رسیدن به هدف با مقاومت و ایستادگى تلاش خود را ادامه میدهد و این انگیزه برخى اکتسابى و آموختنیاند و برخى غیر اکتسابى و نا آموختنى، کشش انسان به غذا و آب غیر اکتسابى و کشش انسان به تحصیل دانش و معنویت آموختنى است.
منشأ انگیزش انسان نیاز است که آدمى را وا میدارد تا آن نیاز را تأمین کند.
همانطورى که انگیزش، نقش محورى در زندگى انسان ایفا مىکند هیجانها و عواطف نقش محورى در افکار و رفتار او ایفا مىنماید و این هیجانها متعدد و گوناگون است که اصول آن را برخى روان شناسان لذت، ترس، خشم و محبت و نفرت و شادى و غم میدانند.
آدمى هنگامى که با محرک خوشایند و مطلوب در رسیدن به هدف روبرو شود طبعاً
احساس لذت مىکند و براى تلاش بیشتر بر انگیخته مىشود و اگر با محرک نامطلوب مواجه شود دچار رنج مىگردد.
و هنگامى که خطر یا تهدیدى نباشد آدمى احساس امنیت مىکند و اگر احساس خطر و یا تهدیدى وجود داشته باشد احساس ترس مىنماید.
شادى نیز حالتى است که تألمات روحى در انسان به کمترین حدّ خود میرسد و بر اثر آن مسرّت باطنى انسان آشکار مىشود و انسان براى لحظهاى از قید غمها آزاد مىگردد، شادى احساس مثبتى است که از حس رضایت مندى و پیروزى بدست میآید.()
برخى دیگر گفتهاند: شادى عبارت است از مجموع لذتهاى بدون درد. شادى آرامش خاطر و رضایت باطنى است شاید آن کیفیت زندگى است که همه آرزوى یافتنش را دارند.()
مرحوم شهید مطهرى در این زمینه مىنویسد: سرور، حالت خوش و لذت بخشى است که از علم واطلاع بر این که یکى از هدفها و آرزوها، لنجام یافته یا انجام خواهد یافت، به انسان دست میدهد و غم و اندوه، حالت ناگوار و دردناکى است که از
اطلاع بر انجام نشدن یکى از هدف و آرزوها به انسان دست میدهد.()
با عنایت به تعریفهاى یاد شده شادى و غم حالتى از لذت و رنج مىباشد.
با توجه به مطالب گفته شده که محور زندگى آدمیان بر انگیزش و هیجان است و از جمله هیجانها، شادى و غم است، و با توجه به این که شادى یکى از نیازهاى اساسى انسان در زندگى است و با توجه به این که شادى محرکى است براى کار و فعالیت بیشتر و عاملى براى رشد و موفقیت و یکى از ضرورتهاى زندگى است و غم و اندوه از عوامل بازدارنده رشد و موفقیت، آیا اسلام در تعالیم خود به آن پرداخته و درباره این نیاز انسان حقایقى را ارائه داده است یا خیر؟ و به عبارت دیگر: با توجه به این که انسان فطرتاً به شادى متمایل و از غم گریزان است، آیا دین به امر فطرى پاسخ داده است؟ آیا آدمى، مىتواند هم دین دار باشد و هم شادمان و شاداب و با وجود آن از غم و اندوه بدور باشد. ما در این مقاله در صدد تبیین این حقیقتیم که با عنایت به هماهنگى تعالیم اسلام با فطرت آدمى و قوانین اسلامى با نیازهاى فطرى انسان، حتماً به این سؤال پاسخ داده است ولکن
براى آن حدود و مرزهایى تعیین کرده که پیروان دین باید با رعایت آن مرزها و حدود به شادى بپردازند.
امام هفتم فرمود: «اجتهدوا فى ان یکون زمانکم اربع ساعات، ساعة لمناجاة اللّه و ساعة لامرالمعاش و ساعة لمعاشرة الاخوان و الثقات الذین یعرفونکم عیوبکم و یخلصون لکم فى الباطن و ساعة تخلون فیها للذّاتکم فى غیر محرّم و بهذه الساعة تقدرون على الثلاث ساعات.»()
تلاش کنید در این که اوقات خود را در چهاربخش تنظیم کنید، بخشى از آن براى راز و نیاز با خدا و عبادت او و بخشى براى کار و فعالیت به منظور تأمین زندگى و بخشى را براى معاشرت و مصاحبت با برادران مورد اعتماد، کسانى که شما را به عیوب و کاستىهایتان واقف سازند و در باطن شما را (با تذکر و نصیحت از آلودگىها) پاکسازند و بخشى را به لذات و تفریحات غیر حرام (مشروع) اختصاص دهید و با این بخش یعنى تأمین لذّت و سرور و نشاط نیرو و توان انجام وظائف دیگر خود را تأمین نمائید.
از این روایت استفاده مىشود که آدمى با توجه به ابعاد وجودى خود باید به همه ابعاد عنایت داشته باشد، آدمى به لحاظ برخوردارى روح و داشتن نیاز معنوى باید با راز و نیاز با خدا و عبادت به درگاه او به این خواسته خود پاسخ گوید و به دلیل داشتن جنبه مادى و معیشتى باید با کار و تلاش این نیاز خود را تأمین نماید و به دلیل اجتماعى بودن باید در اجتماع حضور یابد و از طریق ارتباط و معاشرت و مصاحبت با افراد مورد اعتماد هم کاستىهاى خود را بشناسد و بر طرف کند و هم با ارتباط سازگار با آنها نیازهاى خود را تأمین نماید ولى در بخش چهارم که به مسئله لذت مىپردازد به انسان توجه میدهد که اولاً یکى از نیازهاى طبیعى و فطرى انسان لذت و نشاط و سرور و شادى است که باید در برنامه روزانه خود به آن توجه نماید و ثانیاً لذّت و نشاط منطقه ممنوعه و حرامى دارد که نباید در آن وارد شود و ثالثاً لذت و نشاط زمینه ساز توان و قدرت انسان بر انجام فعالیتها در سه بخش دیگر زندگى است زیرا نشاط و شادى
در آمادگى روحى و روانى انسان مؤثر است و کسى که آمادگى روحى و روانى داشته باشد بهتر مىتواند به فعالیت بپردازد.
اقسام شادى
گرچه شادى و نشاط از هیجانهاى طبیعى انسان است و از این جهت نمىتوان آن را تقسیم کرد. امّا به لحاظ پدید آورنده شادى، انگیزههاى شادى، موقعیت زمانى و مکانى و جز آن مىتوان آن را به دو قسم پسندیده و ناپسندیده، مثبت و منفى تقسیم کرد.
ـ شادى پسندیده
معیار ارزش کارها در تعالیم اسلامى به این است که اولاً آن کار بر اساس اوامر الهى انجام شود و به تعبیر قرآن کار صالح و شایسته باشد و ثانیاً آن کار برخاسته از ایمان و انگیزه تقرّب به خدا انجام شود، شادى نیز در صورتى پسندیده است که جهتگیرى الهى داشته باشد و یا مقدمهاى براى اداى وظایف شرعى باشد.
از این رو شادى پسندیده را مىتوان شادى دانست که ویژگىهاى زیر را داشته باشد.
الف: همراه با گناه نباشد چنان که در روایت پیشین به آن اشاره شد.
ب: مقرون با غفلت خدا نگردد یعنى باعث نشود که آدمى از خدا غافل شود.
ج: اعتدال و میانه روى در آن رعایت شود.
امام على(ع) فرمود: «سرور المؤمن بطاعة ربّه و حزنه على ذنبه».() شادى مؤمن به طاعت پروردگارش و اندوهش بر گناه و عصیان است. امام صادق(ع) فرمود: «لاتسخطوا اللّه برضى احد من خلقه و لاتتقربوا الى الناس بتباعد من اللّه»() خداى متعال را به خاطر رضایت و خشنودى احدى از مردم به غضب در نیاورید و با دورى از خدا به مردم نزدیک نشوید.
در آیین اسلام سرگرمىهاى زیان بار و عوامل بازدارنده از پیشرفتهاى معنوى ممنوع است، از این رو مسلمان نمىتواند با استفاده لهو و لعب و موسیقى و غنا براى خود نشاط و شادى را تحصیل کند.
یکى از اصحاب امام صادق(ع) خدمت آن حضرت رسید و سؤال کرد من همسایگانى دارم که آنها کنیزان خواننده دارند و من گاهى به دستشویى میروم، صداى غنا و موسیقى آنها به گوش من میرسد و من نشستن خود را طول میدهم تا نغمههاى آنها را بشنوم آیا مانعى دارد؟ حضرت فرمود: دیگر چنین نکن. او گفت من در مجلس موسیقى آنان شرکت نمىکنم، بلکه گاهى از خانه خود به آن گوش میدهم حضرت فرمود: آیا کلام خدا نشنیدهاى که مىفرماید: «ان السمع و البصرو الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولاً؛() گوش و چشم و دلها (همه در پیشگاه خدا) مسئولند. آن مرد در جواب گفت: گویا من تا حال این آیه را از کسى نشنیده بودم الآن متوجه شدم ودیگر این کار را انجام نمیدهم.()
علاوه بر اینها آدمى باید در همه امور از جمله در شادى و غم اعتدال و میانه را رعایت کند، شادىهاى او آن چنان نباشد که باعث غفلت و دورى از خدا گردد و تعهد و مسؤولیت را از یاد انسان ببرد و اندوه و غم نیز باید به گونهاى باشد که مایه افسردگى روح و یأس و ناامیدى نشود.
موارد شادى در آموزههاى اسلامى
اسلام همان طورى که حدودى براى نشاط و شادىهاى پسندیده بیان فرموده مصادیق و موارد فراوانى را براى آن ذکر کرده است که به نمونه هایى از آن اشاره مىشود:
1ـ ملاقات با برادران ایمانى
پیامبر اکرم(ص) در سفارشهاى خود به حضرت على(ع) فرمود":یا على ثلاث فرحات للمؤمن فى الدنیا لقاء الاخوان و الافطار من الصیام و التهجّد فى آخر اللیل؛() اى على براى مؤمن در دنیا سه خوشحالى است، دیدار با برادران دینى، افطار از روزه و شب زنده دارى در آخر شب."
2ـ شاد کردن مؤمن از طریق خدمترسانى به او
یکى از آموزههاى اسلام شاد کردن مؤمن از طریق خدمت رسانى به اوست. پیامبر اسلام فرمود: «من سرّ مؤمناً فقد سرّنى و من سرّنى فقد سرّ اللّه؛() کسى که مؤمنى را شاد کند مرا شاد کرده است و کسى
که مرا شاد کند خداى سبحان را مسرور کرده است.»
در برخى روایات آمده است که بهترین عبادت وارد کردن نشاط و شادى بر مؤمن است.() و در برخى دیگر: بهترین اعمال را شاد کردن مؤمن ذکر کرده است.()
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «احبّ الاعمال الى اللّه سرور الذى تدخل على المؤمن تطرد عنه جوعته او تکشف عنه کربته؛() بهترین اعمال در پیشگاه خدا سرور و شادى است که بر مؤمن وارد مىکند و این شادى از راه دفع گرسنگى از او و بر طرف کردن غم و اندوه از اوست.»
در روایتى امام نیز همین سخن را فرمود و یکى از مصادیق شاد کردن مؤمن را اداء بدهکارى او ذکر کردند.()
3ـ شادى براى احیاء حق
حضرت على(ع) در نامهاى خطاب به عبداللّه بن عباس نشاط و شادى را در احیاء حق و خاموش کردن باطل میداند و مىفرماید: «فان المرء لیفرح بالشىء الذى لم یکن لیفوته و یحزن على الشىء الّذى لم یکن لیصیبه فلایکن افضل مانلت فى نفسک من دنیاک بلوغ لذّة اوشفاء غیظ و لکن اطفاء باطل او احیاء حق ولیکن سرورک بما قدّمت و اسفک على ما خلّفت و همّک فیما بعد الموت.؛() بسیار مىشود که انسان از یافتن چیزى که هرگز از او فوت نمىشد خشنود مىگردد و از فوت منفعتى که هرگز نصیب او نمىگردید اندوهناک مىشود از این رو مواظب باش که بهترین و برترین چیز نزد تو رسیدن به لذت دنیا و یا انتقام از دشمن نباشد بلکه باید بهترین چیز نزد تو خاموش کردن آتش باطل و یا زنده کردن حق باشد، تنها به چیزى که از پیش فرستادهاى خوشحال باش و تأسفت از آن چیزى باشد که به جاى مىگذارى، و باید تمام هَمِّ تو معطوف به جهان پس از مرگ باشد».
4ـ شادى در روزهاى شادى معصومان
یکى از شادىهاى پسندیده شادى در روزهایى است که ائمه معصومین(ع) در آن روز شادند مانند ایام میلادهاى آنان. امام رضا(ع) خطاب به فرزند شبیب فرمود: «ان سرّک ان تکون معنا فى الدرجات العلى من
الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا؛() اگر دوست دارى در درجات عالى بهشت با ما باشى به حزن ما محزون و به شادى ما شاد باش.»
شادى ناپسند
بعضى شادىها که با هدف تکامل انسان هماهنگى ندارد و یا با نگاه و لهو و لعب و اتلاف وقت و هیجان کاذب و آزار دیگران توأم است از نظر آموزههاى دینى ناپسند است که به نمونه هایى از آنها اشاره مىشود.
الف: شادى از راه گناه
کسى که با گناه و معصیت خدا به شادى بپردازد در این صورت هم خدا را نافرمانى کرده و هم به گناه به شادى دست یافته است و این بدترین گناه است.
از این رو امام على (ع) فرمود: «التبهج بالمعاصى اقبح من رکوبها؛() شادى به گناه، از انجام دادن آن زشتتر است.»
ب: شادىهاى تمسخر آمیز
یکى از شادىها، شادى تمسخرآمیز است. انسانى که با تمسخر و استهزاء دیگران و تحقیر آنها بخواهد شادى خود یا دیگران را فراهم کند، از باب مثال، پیروان باطل به تمسخر مؤمنان بپردازد قرآن کریم فرمود: «انّ الذین اجرموا کانوا من الذین آمنوا یضحکون؛() همانا بدکاران بر اهل ایمان مىخندند.»
بدکاران همواره از روى طغیان، کبر و غرور به تمسخر مؤمنان مىپردازند و از این راه شادى مىکنند.
ج: شادى در برابر لغزشهاى دیگران
با توجه به این که به طور طبیعى آدمیان در زندگى ممکن است لغزشها و اشتباهاتى داشته باشند برخى از انسانها ممکن است با مشاهده لغزش آنها به شادى پردازند. على(ع) فرمود: «لاتفرح بسقطة غیرک فانک لاتدرى ما یحدث بک الزمان؛() به لغزش دیگران خوشحال مشو زیرا تو نمیدانى که زمانه با تو چه خواهد کرد.»
د: شادى به دروغ
یکى از انواع شادى ناپسند، شادى با گفتار دروغ است، پیامبر اکرم(ص) فرمود: «ویل للذى یحدّث فیکذب لیضحک به
القوم ویل له، ویل له، ویل له؛() واى بر کسى که سخنى دروغین بگوید تا مردم را بخنداند واى بر او واى بر او واى بر او.»
هـ. شادى بر مخالفت از فرمانهاى پیامبر(ص)
در زمان پیامبر منافقان با مخالفت با آن حضرت به شادى و نشاط مىپرداختند قرآن در این باره مىفرماید: «فرح المخلّفون بمقعدهم خلاف رسول اللّه و کرهوا ان یجاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبیل اللّه...: فلیضحکوا قلیلاً و لیبکوا کثیراً جزاءً بما کانو یکسبون؛() بازماندگان و تخلف کنندگان از مخالفت با رسول اللّه خوشحال شدند و کراهت داشتند که با اموال و جان هایشان در راه خدا جهاد کنند، آنها کمتر باید بخندند و بسیار بگریند چرا که آتش جهنم در انتظارشان است این جزاى کارهایى است که انجام میدادند.»
این آیه به این نکته اشاره دارد که منافقان به گمان این که پیروزى به دست آوردهاند و با تخلف از جهاد و دلسرد کردن بعضى از مجاهدان به هدفى رسیدند، قهقه سر میدهند و بسیار مىخندند، همان گونه که منافقان در هر عرصه و زمان چنیناند ولى قرآن به آنها اخطار مىکند باید کم بخندند و بسیار گریه کنند. گریه براى آینده تاریکى که در پیش دارند، گریه براى مجازاتهاى دردناکى که در انتظار آنهاست. گریه براى این که همه استعدادها و سرمایه عمر خود را از دست دادند و رسوایى و بدبختى و تیره روزى را براى خود خریدارى کردهاند.
و: شادى مغرورانه
افراد کم ظرفیت با دستیابى به مال و ثروت و مقام چنان به شادى مىپردازند که از خود بى خود مىشوند چنانکه قرآن خطاب به قارون مىفرماید: «لاتفرح انّ اللّه لا یحبّ الفرحین؛() مغرورانه شادى مکن که خدا شادى کنندگان مغرور را دوست ندارد.»
این که ثروت و مقام نباید وسیلهاى براى شادىهاى مغرورانه باشد براى آن است که اینها وسیلهاند و از وسایل باید در جهت تکامل و ارتقاء معنوى و رفع نیاز نیازمندان و خدمت به دیگران بهره بردارى کند و نیاز خویشتن را نیز برآورده سازد.
فواید شادى
شادى در صورتى که پسندیده باشد فواید فراوانى دارد که به آن مىپردازیم:
الف: سلامت روان
سرور و شادى از ابتلا به افسردگى و ناراحتىهاى روحى و روانى پیشگیرى و سلامت روان را تضمین مىکند. امام على(ع) فرمود: «السرور یبسط النفس و یثیر النشاط؛() شادمانى موجب انبساط روح و مایه وجد و نشاط مىشود.»
ب: رشد معنوى
انسان خسته و بى نشاط در تلاشهاى معنوى خود احساس لذت نمىکند حضرت على(ع) فرمود: «ان هذه القلوب تملّ کما تملّ الابدان فابتغوا لهم طرائف الحکمة؛() این دلها همانند بدنها خسته و افسرده مىشوند و نیاز به استراحت دارند در این حال نکتههاى زیبا و نشاطانگیز براى آن انتخاب کنید.»
ج: سلامت جسم، امنیت اجتماعى و...
شادى علاوه بر سلامت روان، و رشد معنوى موجب سلامت جسم و امنیت اجتماعى و استحکام خانواده مىگردد که باید به اهمیت آن در زندگى توجه کرد.
راههاى شاد زیستن
آدمى در پى آن است که راهکارهایى بیابد تا در پرتو آن بتواند شاد زندگى کند در سال 2008 در سان فرانسیسکو کنفرانسى با حضور دانشمندان، روان شناسان، پزشکان، هنرمندان، فلاسفه و...تشکیل شد که به بررسى موضوع شادى پرداخت این کنفرانس در صدد این بود تا بداند که چگونه مىتوان شاد بود.
از نظر آنها مهمترین عواملى که با غلبه بر آن مىتوان به این کیمیاى خوشبختى دست یافت آن است که در آغاز باید موانع شادى را شناخت و سپس راه غلبه بر آن را بیان کرد و آنها عبارتند از:
1ـ سد اول شادى، پیچیدگى و راه حل آن سادگى است
اگر انسانها بتوانند سادگى در زندگى را درست مثل دوران قبل از تهاجم تکنولوژى حفظ کنند، مطمئناً نشاط و طراوت آن زمان را نیز خود به خود احیاء خواهند کرد. چرا
زمانى که یک خانواده مىتواند با یک ماشین به امور زندگى خود رسیدگى کند، به دنبال ماشین دوم است؟ زندگى مدرن امروزى انتخاب متنوعترى را براى افراد به ارمغان آورده است، اما این انتخاب متحمل هزینههاى هنگفتى است.
زندگى ساده فضاى بیشترى را براى شما ایجاد مىکند، آرامش خاطر بیشترى خواهید داشت و مسلماً از زندگى بیشتر لذت خواهید برد.
آن چه دانشمندان در آغاز هزاره سوم مطرح مىکنند چیز تازهاى نیست بلکه اسلام در آغاز پیدایش انسانها را به زهد و ساده زیستى و دورى از تجمّل و اسراف دعوت کرده است.
على (ع) فرمود: «الزهد فى الدّنیا قصر الامل و شکر کل نعمة والورع عن کل ماحرّم اللّه»() زهد و ساده زیستى در دنیا به کوتاهى آرزوها (و دورى از آرزوهاى دست نیافتنى) و سپاس نعمت الهى را داشتن و پرهیز از هر چیزى است که خداى سبحان آن را طرح کرده است.
امام صادق(ع) فرمود: «لیس الزهد فى الدّنیا باضاعة المال و لا بتحریم الحلال بل الزهد فى الدنیا ان لاتکون بما فى یدک اوثق منک بما فى ید اللّه؛() زهد در دنیا به از بین بردن مال و حرام دانستن حلال نیست بلکه زهد در دنیا به این است که اعتماد آدمى نسبت به آنچه که در دست او است از اعتمادش به خدا بیشتر باشد.»
درباره اسراف على(ع) فرمود: «حسن التدبیر مع الکفاف اکفى لک من الکثیر مع الاسراف؛() مدیریت خوب و برنامهریزى درست در صورت کافى بودن معیشت زندگى بهتر است از مال فراوانى که در آن اسراف و زیاده روى باشد و آدم آن را به ولخرجى مصرف کند.»
در برخى روایات دور انداختن هستهاى که مىتواند در زندگى مؤثر باشد و دور ریختن آب اضافه از مصادیق اسراف دانسته شده است.
امام صادق(ع) فرمود: «ادنى الاسراف هراقة فضل الماء و ابتذال ثوب الصون و القاء النوى؛() کمترین اسراف آن است که انسان آب اضافه بر مصرف را بریزد و لباسى که براى حفظ آبروست (با پوشیدن آن در حال کار) آن را به ابتذال بکشاند و هسته میوه را به دور اندازد.»
در سخن دیگرى فرمود: «انّما الاسراف فیما اتلف المال و اضرّ بالبدن؛() اسراف و زیاده روى در صورتى است باعث اتلاف مال و زیان رساندن به بدن شود.»
2ـ سد دوم: گامهاى کمر شکن، راه حل: اندکى مکث و تأمّل
فرهنگى که شما را درگیر شبکهاى از زندگى پیچیده کرده است، مسلماً لحظه به لحظه شما را تعقیب مىکند و به تنش و تحرک وا میدارد این موضوع روح و روان شما را خسته خواهد کرد. در حالى که لحظهاى تأمّل، سکوت، آرامش، عبادت و تزکیه نفس کافى است تا باطرى خود را شارژ کنید و براى لحظهاى این همه تنش را از تن خود بزدایید. در طول روز ما کاملاً جذب حواس خود هستیم و از توجه به روح خود غافل مىمانیم، بنابراین نشستن در محلى ساکت و آرام کردن روح و تنفس عمیق لطف بزرگى است که به خود ارزانى خواهید کرد.
در آموزههاى اسلامى انسان براى تحصیل آرامش دعوت به عبادت و تزکیه نفس شده و مأمور شده که گاهى با خود خلوت کند و در حال خلوت به مناجات با خدا و یاد او بپردازد و در اعمال خود تأمّل کرده و به محاسبه نفس بپردازد و آرامش را براى خود به ارمغان آورد.
از این رو در قرآن فرمود: «الا بذکر اللّه تطمئن القلوب؛() آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام مىشود.»
در روایات از عزلت و گوشهگیرى در برخى شرایط به عنوان عبادت، و وسیله راحتى اهل عبادت و انس با خدا یاد شده است در روایتى آمده است که لقمان حکیم گاه حالت تنهایى را طول میداد به گونهاى که مولاى او به وى مىگفت: اگر تو با مردم باشى بهتر است تا تنها باشى. وى در جواب گفت: «انّ طول الوحدة افهم للفکرة و طول الفکرة دلیل على طریق الجنة؛() تنهایى طولانى براى اندیشیدن جهت فهمیدن، بهتر است و اندیشه طولانى دلیل و راهنماى راه بهشت است.»
در روایات انسان به محاسبه نفس فرا خوانده شده است.
از این رو على(ع) فرمود: «ما احقّ الانسان ان تکون له ساعة لایشغله عند شاغل یحاسب فیها نفسه فینظر فیما اکتسب لها و علیها فى لیلها و نهارها؛() شایسته است که آدمى ساعتى را به فراغت از کار و تلاش اختصاص دهد که در آن در خود تأمّل کند و به محاسبه نفس بپردازد و در اعمال روزمرّه خود بیندیشد و بیابد که چه چیزى را در شب و روز بدست آورده است.» و در واقع این انسان به خودشناسى بپردازد و بیابد که چه کرده است.
3ـ سد سوم: منفى نگرى ؛ راه حل: مثبتاندیشى
زندان کیفرى افراد گناهکار اصلاً قابل مقایسه با زندان درونى افراد معمولى نیست. زندان عصبانیت، زندان افسردگى، زندان غرور و زندان دستیابىهاى پى در پى، شیوه نگرش به زندگى چیزى است که مىتواند براى شما یک زندان رها نشدنى ایجاد یا آرامش و شادى را به شما ارزانى کند. آنچه شما مىبینید و تجربه مىکنید، نگرش شما را تحت تأثیر قرار میدهد.
شما با جهان از طریق حواس و افکار خود ارتباط برقرار مىکنید. اگر بتوانید احساس تفکر خود را به گونهاى صحیح مدیریت کنید، جهان را نیز به گونهاى دیگر تجربه خواهید کرد.حقشناسى و سپاس، تزکیه نفس و...از جمله عادتهایى است که
مىتواند نگرش شما را نسبت به جهان تغییر دهد.
برخى انسانها پیوسته منفى نگرند و منفى بافند و خود را در حصارهایى از افکار و صفات و رفتارهاى منفى مىبینند، در تعالیم اسلامى آدمى باید این حصارها را بشکند و خود را از آن افکار منفى برهاند و همه چیز را زیبا ببیند. اسلام براى این، انسان را به این امر توجه میدهد که در مرحله اول به او بینشى صحیح میدهد که حوادث جهان را آزمونى براى رشد و تکامل خود بداند از این رو امام على(ع) فرمود: «من عرف الدنیا لم یحزن للبلوى؛() کسى که دنیا را بشناسد هرگز به خاطر مصیبت و بلا محزون نمىگردد.» و در بیان دیگرى فرمود: «الدهر یومان یوم لک و یوم علیک، فان کان لک لاتبطروان کان علیک فلا تضجر؛() روزگار دو روز است روزى به نفع تو و روزى به ضرر تو مىباشد، پس اگر به سود تو بود با بد مستى کفران نعمت مکن و اگر به ضرر تو بود غمگین مباش.»
آدمى که از ایمان دینى برخوردار است حوادث و رویدادها را ابزارى براى تکامل میداند نه آن که آن را باز دارنده بداند و از این به بهجت و انبساط خاطر میرسد.
4ـ سد چهارم: ناامیدى و سرخوردگى؛ راه حل: امیدوارى
مطمئناً امیدوارى آسیب رسان نخواهد
بود، اما چگونه امیدوار باقى بمانیم؟ داشتن هدف، برنامه و انگیزه براى رسیدن به موفقیت چیزهایى است که به همراه امیدوارى مىتواند جانبخش و محرک باشد.
افرادى که موفق هستند، هیچگاه خو را سرزنش نمىکنند.
آنها تنها به حال میاندیشند. این افراد در مدرسه و ورزش نیز موفقتر هستند و کمتر دچار افسردگى و اضطراب مىشوند، تحمّل این افراد در مقابل درد بیشتر خواهد بود، اجازه دهید کمى رؤیایى باشید و در رؤیا فرو روید، این مىتواند منبعى براى کسب امیدوارى بیشتر باشد.
اسلام دین امید و امیدوارى است، دینى است که آدمى را از هر نوع یأس و ناامیدى برحذر میدارد و به آدمى گوشزد مىکند که به خدا امیدوار باشد و از زبان یعقوب پیامبر خطاب به فرزندانش مىفرماید: «لاتیأسوا من روح اللّه فانه لاتیأس من روح اللّه الّا القوم الکافرون؛() پسران من از رحمت خدا مأیوس نشوید که از رحمت خدا جز قوم کافر مأیوس نمىشوند.» على(ع) نا امیدى را بزرگترین بلا میداند و مىفرماید: «اعظم البلاء انقطاع الرجاء؛() بزرگترین بلاء و گرفتارى قطع امید است.»
5 ـ سرکوب کردن غم و غصه؛ راه حل: واقعى احساس کنید
داشتن دیدگاه مثبت بدین معنا نیست که هرگز به خود اجازه ندهید که احساس غم و اندوه کنید. والدینى که تمام تلاششان این است که فرزندانشان دچار غم و اندوه نشوند، تأثیر برعکس را مشاهده خواهند کرد. بعضى اندوهها سبب مىشود که فرد با محیط سازگارتر شود و در زندگى به سمت جلو حرکت کند. شادى به معناى عدم غم و اندوه نیست. شادى ساختگى اصلاً درست نیست. با سرکوب کردن ناراحتى، شما چیزهاى بیشترى را سرکوب خواهید کرد.
حتى احساس مثبت خود را و در نتیجه افسردهتر و مضطربتر خواهید شد. با بیان ناراحتى روشى نیز براى کنترل آن به دست خواهید آورد.
در آموزههاى اسلامى میل و رغبت بى اندازه به مظاهر دنیا، تنگدستى، حسادت، تنبلى و کوتاهى، گناه، چشم به امکانات و
توانائهاى دیگران دوختن و غم مصایب و حوادث ناگوار، غم از دست دادن منافع، مال و مقام، غم روزى و مانند آن از عوامل حزن و اندوه شمرده شده است و از طریق ایمان به خدا و قیامت و تقویت آن و توجه دادن به نفس غم و غصّه در سلامتى جسم و روح و توصیه به این که دارایىها امانت الهى است و توجه دادن به ناپایدارى دنیا و نعمتهاى دنیا و پرداخت به عبادت و دعا و مانند آن به مبارزه با اندوه برخاسته است از این رو قرآن مىفرماید: «الا انّ اولیاء اللّه لاخوف علیهم و لا لهم یحزنون؛() آگاه باشید که بر دوستان خدا نه بیمى است و نه آنان اندوهگین مىشوند.»
با توجه به این که اولیاء خدا کسانى هستند که میان آنان و خدا حائل و فاصلهاى نیست حجابها از قلبشان کنار رفته و در پرتو نور ایمان و معرفت و عمل پاک، خدا را با چشم دل چنان مشاهده مىکنند که هیچ گونه شک و تردیدى به دل هایشان راه نمیدهند و به دلیل آشنایى با خدا و جلوه عظمت الهى براى آنان، ما سواى خدا در نظر آنان کوچک و کم ارزش و ناپیدا و بى مقدار مىشود و براى همین است که آنها نه ترسى دارند و نه اندوهى به خود راه میدهند زیرا ترس معمولاً از احتمال فقدان نعمت هایى که در اختیار انسان است و یا خطراتى که ممکن است او را تهدید کند ناشى مىشود و غم و اندوه نسبت به فقدان آن امکاناتى است که در اختیار داشته است اما اولیاء الهى تعلّق به دنیا ندارند چون به خدا تعلق دارند از این رو آنها دچار خوف و اندوه نمىشوند بر این اساس است که آنها واقع بینند و احساس آنها نسبت به جهان و آن چه که در آن است واقعى است.
6ـ سد ششم: گوشهگیرى ؛ راه حل: گسترش ارتباطات
گسترش شبکه ارتباطى چه ربطى به شادى دارد؟
مطمئناً بیشتر از آنچه درک مىکنید، مؤثر است. طبق مطالعهاى 20 ساله بر بیش از 4000 نفر ثابت شده است که نه تنها شادى شما تحت تأثیر دوستان شما است، بلکه دوست دوستتان و حتى کسانى که تاکنون ندیدهاید نیز در این زمینه مؤثر
هستند و نقش ایفا مىکنند.
شاید درست مثل ویروسى است که به راحتى و به سرعت در بین شبکه افراد پخش و گسترده مىشود.
اگر ارتباط خود را با دیگران محدود کنید و تنها به خود و مشکلات خود فکر کنید. بعد از مدتى تصور خواهید کرد که این مشکل تنها از آن شماست.
در حالى که این طور نیست. شما و مشکلات شما چندان منحصر به فرد نیست. کافى است ارتباط خود را با مردم افزایش دهید تا متوجه شوید که آنها نیز چنین مشکلاتى را تجربه کردهاند و چه بسا در این ارتباط راه حل مؤثرى نیز کشف کنید.
در تعالیم اسلامى آدمى به حضور در اجتماع و گزینش دوستان و همنشینان فرا خوانده شده است در مرحله اول انسانها را به ازدواج و تشکیل کانون خانواده و رهایى از عزوبت فرا خوانده است و ثانیاً ما را به معاشرت و ارتباط با دیگران دعوت کرده است و حدود این ارتباط را نیز مشخص کرده است.
نتیجهگیرى:
با توجه به مجموعه مطالبى که در این نوشته به قلم آمد. مبیّن این مطالب است که اولاً شادى و غم از هیجانهاى انسان است که محور رفتار وى در زندگى است و ثانیاً شادى از نیازهاى ضرورى آدمى است و دین اسلام به عنوان دلیل فطرى بودن به همه نیازهاى انسان از جمله به شادى پرداخته است.
و ثالثاً با عنایت به این که شادى گاه پسندیده و گاه ناپسند است ما را به ویژگىهاى شادىهاى پسندیده و حدود شادىهاى ناپسند آگاه کرده است.
و رابعاً به راهکارهاى تحقق بخشیدن به شادى در زندگى که انسان عصر هزاره سوم نیز به آن توجه کرده در متون دینى، ما را به آن تعلیم داده است.
بنابراین آن چه که مىتواند شادى را براى انسان به ارمغان بیاورد عبارتند از:
1ـ ایمان به خدا
2ـ رضایت و تحمّل
3ـ عبادت
4ـ هدفمندى زندگى
5 ـ مثبت نگرى
6ـ اعتماد به نفس
7ـ خوش بینى
8 ـ امید
9ـ مسافرت
10ـ ورزش و امثال آن است که باید انسان مسلمان تلاش کند تا این ویژگى را در زندگى خود ایجاد نماید و از این طریق شادى را در زندگى خود مشاهده کند و حتى در برخورد با دیگران به گونهاى برخورد کند که بشّاش و شاد جلوه کند و از این راه باعث جلب دوستى دیگران شود.
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. انگیزش و هیجان، جان مارشال ریو، ترجمه سید یحیى محمّدى، ص .367
. شادى و زندگى، مهدى بهادرى نژاد، ص .32
. مقالات فلسفى، ج 2، ص .66
. تحف العقول، ص .409
. غررالحکم، ج 4، ص .136
. وسایل الشیعه، ج 11، ص .422
. سوره اسراء، آیه .36
. بحارالانوار، ج 79، ص .246
. بحارالانوار، ج 77، ص .52
. اصول کافى، ج 2، ص 188.
. همان، ص .188
. همان، ص 189.
. همان، ص .191
. همان، ص .192
. نهج البلاغه، نامه .66
. بحارالانوار، ج 44، ص .286
. میزان الحکمه، ج 3، ص .463
. سوره مطففین، آیه .29
. میزان الحکمه، ج 7، ص .149
. بحارالانوار، ج 7، ص .88
. سوره توبه، آیه 81 ـ .82
. سوره قصص، آیه .76
. غررالحکم، ج 2، ص .113
. نهج البلاغه، حکمت .188
. میزان الحکمه، ج 4، ص .251
. همان، ص .252
. همان، ص .445
. همان،ص .448
. همان،ص .448
. سوره رعد، آیه .28
. میزان الحکمه، ج 6، ص .229
. همان، ج 2، ص .407
. نهج البلاغه،ابن ابى الحدید، ج 20، ص .447
. میزان الحکمه، ج 2، ص .387
. سوره یوسف، آیه .87
. میزان الحکمه، ج 10، ص .761
. سوره یونس، آیه .62
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 111 |