تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,080 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,025 |
احیاى فرهنگ شهادت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 14، فروردین 1388 | ||
نویسنده | ||
محمدحسن رحیمیان | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
در مکتب توحید، آن چیزى داراى ارزش و ماندگارى است که در راه خدا و براى خدا شکل گیرد. هر مقدار از عمر انسان که براى خدا صرف شود. هر کارى که براى خدا انجام گیرد، مالى که در این راه هزینه شود. از ارزش واقعى و ماندگارى برخوردار است و در این راستا هرچه انجام کارى براى خدا سختتر و نیت خالصتر باشد ارزش و اثر آن بیشتر است. بنابراین هرگونه اهتمام و تلاش در راه خدا مصداق جهاد فى سبیل اللّه است.
در این مکتب، از خود گذشتگى در راه خدا و دفاع از حق در بالاترین حد، ارزشگذارى شده است و فرهنگ ایثارگرى و شهادتطلبى در متن اسلام از درخشش و ویژگى برجستهاى برخوردار است.
دستاورد اساسى حضرت امام خمینى در رهبرى انقلاب اسلامى، احیاء اسلام ناب محمّدى(ص) و مهمترین ویژگى آن احیاء فرهنگ شهادت و ایثارگرى بود. با مرورى گذرا در فرایند نهضت امام خمینى و قوام نظام اسلامى به خوبى مىتوان دریافت که اگر فرهنگ شهادتطلبى و ایثارگرى نبود، نه انقلاب به پیروزى میرسید و نه نظام اسلامى دوام مىیافت، همانگونه که در صدر اسلام نیز اگر این ویژگى نبود نه اسلام شکل گرفته بود و نه دوام مىیافت.
بنابراین موضوع شهادت و ایثارگرى
سکه پربهایى است که در یک روى آن باید والاترین ارزشهاى الهى را مشاهده کرد و در روى دیگر آن دستاوردها و آثار و برکات بى بدیل را.
شهید در لغت به معنى گواه، حاضر، ناظر و... و در اصطلاح دینى به کسى اطلاق مىشود که با انتخاب آگاهانه، و بر اساس حجت شرعى، در راه خدا به شهادت میرسد و در قانون اساسنامه بنیاد شهید انقلاب اسلامى این گونه تعریف شده است، «شهید به کسى گفته مىشود که جان خود را در راه انقلاب اسلامى و حفظ دستاوردهاى آن یا دفاع از کیان جمهورى اسلامى در مقابل تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار نثار نموده یا مىنماید.»
شهادت قلّه کمال
شهادت از برترین واژههاى فرهنگ اسلامى و از مقدّسترین مفاهیم معارف الهى است. شهادت اوج کمال انسان است، آنگاه کهانسان تمام هستى خود را یکجا نثار معبود مىکند و قطره وجودش به دریاى بیکران هستى مطلق مىپیوندد.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود:
«فوق کلّ ذى برٍّ برٌّ حتى یقتل فى سبیل اللّه، فاذا قُتِلَ فى سبیل اللّه فلیس فوقه برّ؛() بالاتر از هر خیر و نیکى، خیر و نیکى وجود دارد تا انسان در راه خدا کشته شود که
بالاتر از کشته شدن در راه خدا، خیر و نیکى یافت نشود.»
همچنین پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «اشرف الموت قتل الشهادة؛() شهادت برترین مرگها است.»
و نیز از آن حضرت نقل شده که فرمود: «لوددت انّى اُقتَل فى سَبیل اللّه، ثمّ احیا ثمّ اُقتَل ثمَّ اُحیا ثم اقتل ثمّ اُقتَل؛() دوست دارم در راه خدا کشته شوم(نه یک بار و دو بار که) بارها کشته شوم و زنده شوم و باز هم کشته شوم.»
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در مقام دعا و درخواست از خداوند متعال عرضه میدارد: «نسأل اللّه منازل الشّهداء؛() از خداوند جایگاه شهیدان را طلب مىکنم.»
مقام شهید
شهید مصداق عینى شهادت است ه با انتخاب آگاهانه و در کمال خلوص، هستى خود را یکجا به آفریدگار جهان تقدیم مىکند و به سرچشمه بقا و حیات، پیوند مىیابد.
درک مقام شهید از توان و ظرفیت فهم ما خارج است و تنها منبع وحى الهى است که شمهاى از این مقام را براى ما بازگو فرموده است: «ولاتقولوا لِمَن یُقتَلُ فى سَبیل اللّه اَموات بل احیاء ولکن لاتشعرون؛() براى کسانى که در راه خدا
کشته مىشوند نگویید مردگانند (کلمه اموات را درباره شهدا به کار نبرید) بلکه آنها زندهاند، لکن شما درک نمىکنید.»
این آیه ضمن آن که بر زنده بودن شهدا تأکید میورزد، درک این مقام را از حیطه شعور و فهم بشر در این دنیا خارج مىشمارد. در حالى که در آیه فوق از به کار بردن تعبیر اموات در مورد شهدا نهى مىکند، در آیهاى دیگر از پندار مرده بودن آنان نیز نهى فرموده است که نه فقط به زبان نگویید آنها مردهاند بلکه به دل نیز راه ندهید.
«ولا تحسبنَّ الّذین قُتِلوا فى سَبیل اللّه امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یرزقون؛() کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مىپندارید، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.»
امام خمینى(قدّس سرّه) در این زمینه مىفرماید :«اگر نبود در شأن و عظمت شهداى معظم فى سبیل اللّه جز این آیه کریمه، که با قلم قدرت غیب بر قلب مبارک نورانى سید رسل صلى اللّه علیه و آله و سلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلى به ما خاکیان صورت کتبى آن رسیده است، کافى بود که قلمهاى ملکوتى و مُلکى شکسته شود و قلبهاى ماوراى اصفیاءاللّه از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این «ارتزاق عند الرّب شهدا» چى است. چه بسا مقامى باشد که خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملک هستى باشد، پس مثل من وابسته به علائق و وامانده از حقایق چه گویم و چه نویسم، که خاموشى بهتر و شکستن قلم اولى است.»()
امام خمینى همچنین پیرامون نکاتى از همین آیه مىفرماید :«در این آیه کریمه بحث در زندگى پس از حیات دنیا نیست که در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حیوانى و مادون حیوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلکه شرف بزرگ شهداى در راه حق، «حیات عند الرّب» و ورود در «ضیافة اللّه» است.
این حیات و این ضیافت را با قلمهاى شکستهاى مثل قلم من نمىتوان توصیف و تحلیل کرد، این حیات و این روزى غیر از زندگى در بهشت و روزى در آن است. این لقاء اللّه و
ضیافة اللّه مىباشد. آیا این همان نیست که براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلى فى عبادى و ادخلى جنّتى» که فرد بارز آن سید شهیدان سلام اللّه علیه است.»()
«از شهدا که نمىشود چیزى گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادى وصولشان «عند ربّهم یرزقون»اند، و از «نفوس مطمئنهاى» هستند که مورد خطاب «فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى» پروردگارند. اینجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش بر خود مىشکافد.»()
درباره مقام شهید احادیث بسیارى از معصومین علیهم السلام نقل شده است که در اینجا به مواردى از آنها اشاره مىشود.
حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود:
«ان اللّه کتب القتل على قومٍ و الموت على آخرین و کلّ آتیةٌ منیّتُه کما کَتبَ اللّه لَه فَطوبى للمجاهدین فى سبیل اللّه و المقتولین فى طاعته؛() خداوند براى گروهى کشته شدن و براى گروهى دیگر مرگ را مقرر فرموده است و هر کدام به اجل مقرر خود به آنگونه که خدا مقدّر فرموده میرسند. پس خوشا به حال مجاهدان در راه خدا و کشتگان در راه اطاعتش.»
امام زین العابدین علیه السلام از قول جدش رسول اللّه(ص) مىفرمود:
«ما من قطرةٍ احبُّ الى اللّه عزّ و جلّ من قطرة دمٍ فى سبیل اللّه؛() هیچ قطرهاى در پیشگاه خداوند محبوبتر از قطره خونى که در راه خدا ریخته مىشود، نیست.»
از پیغمبر اکرم(ص) نقل شده که فرمود:
«...و اول من یدخل الجنة شهید؛() اول کسى که وارد بهشت مىشود، شهید است.»
امام صادق علیه السلام از طریق پدرانش از جدش رسول اللّه(ص) نقل فرموده:
«ثلاثة یشفعون الى اللّه یوم القیامة فیفشَفِّعُهم الانبیاء ثم العلماء ثمّ الشهداء؛() سه گروه روز قیامت شفاعت مىکنند و شفاعت آنان مورد پذیرش خداوند قرار مىگیرد:انبیاء، علما، و شهداء.»
همچنین از پیغمبراکرم(ص) نقل شده که فرمود :«یشفع الشهید فى سبعین فى
اهله؛() شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت مىکند.»
امام خمینى درباره شفاعت مىفرماید: «جلوه شفاعت شافعان در این عالم، هدایت، آنها است و در آن عالم، باطن هدایت شفاعت است. تو از هدایت اگر بىبهره شدى از شفاعت بى بهرهاى و بهر قدر هدایت شوى شفاعت شوى.»()
با توجه به معنى شفاعت و رابطه آن با هدایت در این دنیا و نقشى که شهدا در امتداد انبیاء و علماء براى هدایت مردم ایفا مىکنند، جایگاه رفیع شهدا را مىتوان دریافت. اگر در حدیث اخیر سخن از شفاعت هفتاد نفر از اهل شهید آمده است اولاً کلمه هفتاد ظاهراً اشاره به کثرت است و وسعت دائره شفاعت شوندگان در آخرت وابسته به دائره هدایت شوندگان از شهادت شهید در این دنیا است و ممکن است شهادت شهیدى مانند امام حسین علیه السلام منشأ هدایت میلیونها میلیون انسان در این دنیا و شفاعت آنان در آخرت شود. ثانیاً به کاربردن تعبیر اهل در حدیث مزبور اشاره به اهلیت شفاعت شوندگان دارد که با نظر امام خمینى مبنى بر تطابق بین ظاهر و باطن شفاعت همسو مىباشد. آن چنانکه شفاعت حضرت نوح در مورد پسرش به درگاه خداوند پذیرفته نشد به دلیل آن که در فرهنگ قرآن «انه لیس من اهلک؛() او اهل حضرت نوح نبود!»
وظیفه جامعه نسبت به شهید
از آنجا که شهید براى خدا و در راه خدا، هستى خود را براى نجات و سعادت جامعه فدا مىنماید، هر چند پاداش اصلى خود را از خداوند دریافت مىکند، اما بنابر حکم عقل، جامعه نیز به لحاظ حقى که شهید بر گردن آنان دارد. مدیون شهید است و باید با تمام وجود دَین خود را در قبال شهید ایفاء نماید.
زنده نگهداشتن یاد و نام شهید و بزرگداشت زمان و مکان شهادت و مدفن او و الگوسازى از شخصیت و سیره زندگى و حماسه ایثارگرانه شهید، بخشى از وظائف جامعه نسبت به شهید مىباشد.
این نکته افزودنى است که فایده انجام این نوع وظائف عمدتاً به خود مردم باز مىگردد و در حقیقت این ما هستیم که
نیازمند شهدا هستیم نه آن که شهدا نیازمند بزرگداشت ما باشند. اجر و مقامى که شهدا نزد پروردگارشان دارند با بزرگداشت یا غفلت مردم از آنان کم و زیاد نمىشود. بزرگداشت و تکریم شهید در جامعه یعنى بزرگداشت و تکریم فرهنگ شهادت و تمام نیکىها و ترویج روحیه ایثارگرى و فداکارى براى ارزشها و دفاع از جامعه و سرزمین اسلامى. فرهنگ و روحیهاى که قوام و بقاء جامعه و نظام و سرزمین اسلامى، همواره نیازمند به آن مىباشد. و این مطلبى است که تمام ملل و کشورها در چارچوب جهان بینى و ارزشهاى خود به منظور حفظ استقلال و دفاع از موجودیتشان در برابر بیگانگان و مهاجمان مورد توجه و اهتمام جدى آنان قرار دارد.
منزلت خانواده شهید
خانواده شهید از جهات مختلف، داراى مقام و منزلت ویژهاى در پیشگاه خداوند و در نظام و جامعه اسلامى مىباشد. پدر و مادر شهید با توجه به این که معمولاً بیشترین نقش را در تربیت شهید ایفاء و با داشتن بیشترین علاقه به فرزند خود او را تقدیم خدا کردهاند از ارزش والایى برخوردار مىباشند. والدین، مخصوصاً مادر، بطور طبیعى آنچنان علاقهاى به فرزند خود دارند که عادتاً براى حفظ فرزندشان حاضرند همه چیز خود را فداى او کنند و مىتوان گفت والدین، فرزند خود را از جان خود بیشتر دوست میدارند. این بیت از شعر سعدى بهترین توصیف حالت بدرقه والدین به هنگام عزیمت فرزندانشان به سوى جبهه است.
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعى سخن من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
بنابر این والدین مخصوصاً آنانى که با طیب خاطر و بر اساس اعتقادشان فرزندانشان را از زیر قرآن عبور داده و بعد از شهادت آنان نیز صبورانه، رضایت خود را در برابر تقدیر الهى ابراز و از این که خداوند این افتخار را نصیب آنها فرموده خود را سربلند و مفتخر مىبینند، شاهدان عینى فرهنگ شهادت و ایثار و ره یافتگان وصال حقند.
همسر شهید نیز که افتخار همزیستى با
شهید را داشته و شریک زندگى و پشتیبان و سرپرست خود را به ظاهر از دست داده و بار نگهدارى و تربیت فرزندان شهید و مسؤولیت حفظ کرامت و عظمت شهید را در جامعه به دوش گرفته، به همراه فرزندان شهید به عنوان یادگاران شهید که نزدیکترین نسبت و انتساب را به او دارند، منزلت و جایگاه برجستهاى را نزد خداوند و مردم دارند.
مجموعاً مىتوان گفت مشابه همان فاصلهاى که شهید و مقتول فى سبیل اللّه نسبت به مقتولین در مسیر طاغوت دارد. بین خانواده آنها نیز وجود دارد و نمودى از این تفاوت و فاصله را در مقایسه بین خانوادههاى شهداى ایران و بازماندگان مقتولین جنگها در بسیارى از کشورهاى دیگر مىتوان به دست آورد. در حالى که بازماندگان مقتولین آن جنگها بعد از جنگ به عوامل عمده نارضایتى و بحرانهاى اجتماع و اخلاقى تبدیل مىشوند و ما شاهدیم خانوادههاى شهداى انقلاب اسلامى همچون خاندان شهداى کربلا ادامه دهندگان راه شهدا و از پشتیبانان اصلى نظام و ارزشهاى اسلامى هستند بگونهاى که میزان حمایت از آرمان شهدا در خانواده شهدا بیشتر از سایر اقشار است و به همین ترتیب خانوادههایى که دو شهید تقدیم اسلام کردهاند نسبت به یک شهیدىها، و چند شهیدى دادهها نسبت به دو شهید دادهها، التزام و پیوند محکمترى با شهدا و راه آنان دارند و نویسنده خود بارها شاهد بود مادرى که تصویر سه شهید خود را در دست داشت و به زیارت امام راحل نائل مىشد ـ به جاى اظهار تأثر از شهادت فرزندانش، قهرمانانه اصرار داشت که امام دعا کند او هم توفیق شهادت در راه خدا را پیدا کند!
به این ترتیب خانواده شهید از دو جهت شایسته تکریم و تجلیل و خدمت مىباشند:
اولاً به دلیل اهلیت و شایستگى اکتسابى و نقشى که در همراهى و همسوئى با شهید ایفاء مىکنند و ثانیاً بخاطر انتسابى که با شهید دارند و در سایه دَینى که جامعه به شهید دارد بخشى از تکریم و تعظیم شهید در احترام و تجلیل از خانواده و اهل بیت او تجلّى مىیابد و مسأله تکریم خانواده
شهید و تقدیم خدمات لازم به آنان نه تنها به عنوان یک کار مطلوب بلکه یک وظیفه همگانى براى جامعه و نظام اسلامى به حساب میآید.
این مطلب را نیز با سخنى از امام راحل که جلوهاى از نگرش اسلام درباره این قشر والامقام است میآرائیم :«سلام و درود بر شما پدران و مادران، همسران، فرزندان و بازماندگان شهدا که از بهترین عزیزان خود، در راه بهترین هدف که اسلام عزیز است، بزرگوارانه گذشتهاید و در امر دفاع از دین خدا، آنچنان صبر و مقاومت نشان دادهاید که رشادت و استقامت یاران سید شهیدان حضرت امام حسین ـ علیه السلام ـ را در خاطره جهانیان تجدید مىکردید.»()
منزلت بىمانند ایثارگران در مکتب وحى
آیات فراوان قرآن و احادیث بسیار زیاد معصومین علیهمالسلام پیرامون رزمندگان راه خدا بیانگر جایگاه رفیع و بى نظیر آنان است. براى نمونه این آیه را مرور مىکنیم:
«انّ اللّه اشترى من المؤمنین انفسهم و اموالهم، بانَّ لَهُمُ الجَنَّةَ، یُقاتِلُونَ فى سبیل اللّهِ، فَیقتلون و یقتلون، وعداً علیه حقّاً فى التّوریة و الأنجیل و القرآن، و من اوفى بعهده من اللّهِ، فاستبشروا ببیعکم الّذى بایعتُم بِهِ، وَ ذلِکَ هُوَ الَفوز العظیم؛() همانا خدا(مشترى) از مؤمنان( بایع) جان، مالشان (مثمن) را به بهاى بهشت (ثمن) خریدارى کرد. آنان در راه خدا مىجنگند و مىکشند و کشته مىشوند. این در تورات و انجیل و قرآن وعده حقى بر عهده خداست و چه کسى از خدا بر عهدخویش وفادارتر است؟ پس به این معاملهاى که با خدا کردهاید شاد باشید و این همان کامیابى بزرگ است»
این جلوهاى از منزلت والاى رزمندگان راه خداست بکشند یا کشته شوند و آنگاه که جان خویش را در جبهه فدا کنند یا بعد از مجروح شدن و تحمّل مشقتها و درد بسیار که خود پاداشى بزرگ دارد در اثر جراحات و جانبازى به شهادت برسند و یا آن که در اسارت، شکنجه و آزار مضاعف دشمن را به جان بخرند و به مقام آزادگى برسند. همگى برخوردار از این فضیلت والا هستند و آنگاه
که رزمندهاى جان بر کف، در اثر جراحتهاى جنگ به مقام جانبازى نائل شود و همزمان در اسارت سختترین رنجها و دردها را تحمّل کند و در اثر جراحتهاى جانکاه جبهه به مقام شهادت رسد با برخوردارى از چهار عنوان: رزمنده، آزاده، جانباز و شهید در اوج این قلّه رفیع جاى مىگیرد.
دقت در آیه مذکور و ملاحظه ویژگیهاى مشترى، بایع، ثمن و مثمن که به عنوان یک پیمان از سوى خدا مطرح شده و سند آن را نیز بزرگترین کتابهاى آسمانى یعنى تورات و انجیل و قرآن قرار داده و بر وفاى بر این عهد تأکید نموده و آن را فوز عظیم دانسته است، افقهاى شگفت انگیزى را به روى انسان مىگشاید.
در اینجا مرورى بر آمار شهداء، جانبازان و آزادگان و اشاره به پارهاى از ویژگىهاى آنان مىتواند دستمایهاى براى تحلیلهاى گوناگون باشد.
مجموع شهدایى که در بنیاد شهید انقلاب اسلامى داراى پرونده هستند 000/219 نفر مىباشند که از این رقم حدود 000/20 نفر در درگیرى با شرارتهاى ضد انقلاب و ترورهاى منافقین به شهادت رسیدهاند.
و افرادى که در درگیریهاى مستقیم دفاع مقدس شهید شدهاند 000/172 نفر و شهداى بمبارانهاى دشمن 000/16 نفر مىباشند و به این ترتیب جمع شهداى جنگ تحمیلى به 000/188 نفر میرسد.
برخلاف شایعه پراکنىهاى بیگانگان که رقم شهداى جمهورى اسلامى را چندین برابر واقعیت، بزرگ نمایى مىکردند و به منظور القاء ناتوانى در مدیریت جنگ و تضعیف روحیه مردم، بهرهگیرى از امواج انسانى را به جاى مدیریت و تکنولوژى دامن میزدند.
رقم 000/188 در مقایسه با کشتههاى عراق در جنگ علیرغم همه برخورداریها و پشتیبانىهاى جهان استکبار از ارتش عراق از جمله نکات مهمى است که باید از ابعاد گوناگون مورد بررسى قرار گیرد.
یادآورى مىشود مشابه این تفاوت را در رقم 175/42 اسراى ایران در قبال 000/70 نفر اسیر عراق شاهد هستیم که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
در مورد شهدا به چند نکته اشاره مىکنیم:
بیشترین شهید دفاع مقدّس را در سال 1365 داشتهایم با 000/41 شهید.
سن 72% از شهدا (یعنى حدود 000/155نفر) بین 16 تا 25 سال (یعنى نوجوان و جوان)
بیشترین تعداد شهید از جهت سن شهداى 20 ساله مىباشند با تعداد 000/30 نفر.
در جنگ تحمیلى به طور میانگین از هر 230 نفر جمعیت کشور یک نفر به شهادت رسیده است. در این میان استان اصفهان از هر 144 نفر یک نفر و قم از هر 148 نفر یک نفر و استان سمنان هر 155 نفر یک نفر به شهادت رسیدهاند و دارنده رتبه اول تا سوم در کشور مىباشند.
در میان اقشار جامعه روحانیت بیش از ده برابر میانگین کل جامعه به شهادت رسیدهاند و بیش از 5 برابر میانگین جامعه شهید دادهاند (یعنى فرزندانشان به شهادت رسیدهاند).
شهداى مؤنث بیش از 400/6 نفر و نزدیک به 3% کل شهدا مىباشند.
حدود 000/56 نفر از شهدا متأهل و بقیه مجرد بودهاند این نکته که اکثریت قاطع شهدا مجرد بودهاند و در بین متأهلین، آنان که فرزندان کمترى داشتهاند نسبت بیشترى را دارا هستند و در کنار این نکته حدود %97 شهدا به قشر مستضعف تعلّق دارند مىتواند این نتیجه را بدهد که هر که سبکبارتر بوده است سبکبالتر به معراج شهادت پرواز کرده است. این نکته را نیز باید یادآور شد که اکثریت شهداء از پایگاه مسجد و سنگر نماز جمعه و جماعت به جبهه عزیمت کردهاند و بر اساس تحقیقى که روى وصیت نامه
شهداء انجام یافته انگیزه اصلى آنها در پیمودن راه شهادت به ترتیب الگوگیرى از نهضت حسینى و پیروى از امام خمینى و دفاع از اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و به این ترتیب نتیجه مىگیریم که با سبکبارى از تعلّقات زندگى مادى به همراه انگیزه نیرومند ایمان به مبدأ و معاد و عشق و پیروى از جایگاه امامت و ولایت، روحیه شهادتطلبى به فعلیت و شکوفائى میرسد.
و اما آمار جانبازان دفاع مقدّس با درصدهاى مربوطه به این ترتیب مىباشد:
زیر %25500/219
تا 50% 800/151
تا 70 %700/19
%70500/7
و از میان 175/42 آزاده 000/21 نفر آنها جانباز هم هستند که در ارقام فوق ملحوظ شده است. نکات فراوان دیگرى در این زمینه وجود دارد که در فرصت مناسب باید مطرح و مورد بررسى قرار گیرد.
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. وسائل الشیعه، ج 11، ص 10، ح .21
. بحارالانوار، ج 67، ص 8، ح .4
. صحیح بخارى، ج 4، ص .21
. نهج البلاغه، خطبه .23
. سوره بقره، آیه .154
. سوره آل عمران، آیه .169
. صحیفه امام، ج 20، ص 101، 20/5/.65
. همان، ج 18، ص 325، 19/11/.62
. صحیفه امام، ج 21، ص 147، 1/7/67.
. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج 3، ص 183.
. وسائل الشیعه، ج 11، ص 8، ح 11.
. بحارالانوار، ج 66،ص 393،ح .75
. همان، ج 97، ص 14، ح 24.
. کنزالعمال، ج 4، ص 401، ح .11119
. کلمات قصار امام خمینى، صفحه 45، چاپ اول.
.سوره هود، آیه .46
. صحیفه امام، جلد 17، ص 95، 25/8/.1361
. سوره توبه، آیه .111
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 116 |