تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,780 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,973 |
حدیث سلسله الذهب، دعوت به توحید خالص | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 14، فروردین 1388 | ||
نویسنده | ||
وحدتى حسین طاهرى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
چکیده*
موضوع این نوشتار نگاهى است به حدیث سلسة الذهب، حدیث کوتاهى که امام رضا(ع) به هنگام خروج از شهر نیشابور در ازدحام مردم و درخواست ایشان بیان فرمود. مسئله اصلى و سؤال اصلى این است که پیام حدیث چیست؟
مقالات متعددى در زمینه بررسى این حدیث نگاشته شده که بیشتر از نگاه نظر سندشناسى به آن نگریسته شده است. نویسنده در این کوتاه مقال به این نتیجه رسیده که ضرورت دارد با نگاهى کارکرد گرایانه به حدیث پرداخته شود و اینکه امام رضا(ع) با سیره عملى و علمى خود نشان داد، مشکل اصلى جامعه مسلمانان در آن روزگار دور شدن مردم از توحید بود، مشکلى که همچنان مىتواند همه جوامع اسلامى را با چالشهاى جدّى روبه رو نماید.
مقدمه
حیات علمى، اجتماعى، اخلاقى و سیاسى امام رضا(ع) بنا بر مقتضیات زمانه، از جایگاه ویژهاى در تطور تاریخى اسلام
برخوردار است، خاصه دوران سه سال و اندى حضور آن حضرت در ایران آن روز و استقبال مردم از این واقعه مبارک. بر هر ایرانى مسلمان بایسته است این فصل از تاریخ را به دقت مطالعه کند و با زوایاى پیدا و پنهان آن به درستى آشنا بشود. اصول و قواعد اساسى معرفتى اسلام در بحبوحه رواج اندیشهها و نحلههاى فکرى در عصر مأمونى تنها مىتوانست توسط امام رضا(ع) ترسیم و تبیین گردد. ایشان یک تنه به جنگ و رویارویى با عقائد و فرقه هایى قیام کرد که هر یک براى خود پایگاه اجتماعى مستحکمى داشتند و بعضاً هم از سوى حکومت سیاسى پشتیبانى مىشدند. آرى، امام رضا(ع) مثل یک انسان قهرمان علم، فرهنگ و دانایى دینى شده بود، از این رو در زبان پدر بزرگوارش امام کاظم(ع) پیشاپیش به عنوان عالم آل محمد به برادرانش معرفى گشت.()
مخالفان و غیر هم فکران آن حضرت نیز هرگز نتوانستند نسبت به عظمت و بزرگوارى علمى و اخلاقى ایشان قیافه بى تفاوتى و بى خبرى به خود بگیرند و گروهى
هم که جزو عالمان مذاهب محسوب مىشوند، صادقانه امام را مىستایند.()
رمز و راز این همه بزرگى و جاودانگى چیست؟ چرا هر یک از امامان معصوم(ع) یگانه دوران خویش بودهاند؟ پاسخ این سؤال که بگونهاى مىتواند فرضیه این نوشتار کوتاه هم باشد. یک کلمه است، رفتار توحیدى امام در متن زندگى عینیت جامعه. امام به عنوان یک انسان کامل و ولىّ همچون پیامبر(ص) نگران هدایت انسان است و در تپش زندگى این جهان، با نگاه توحیدى خود در اندیشه تعالى و تکامل آدمى مىباشد.
حدیث سلسلة الذهب نماد توحید
کاروان امام رضا(ع) در 7 جمادى الاول 201 برابر با 15 آذر 195 شمسى وارد نیشابور شد.() شهرت این شهر به مرکز علمى و حضور دانشمندان فراوان در آن مسئلهاى است که در منابع تاریخى معتبر از جمله کتاب تاریخ نیشابور تألیف حاکم نیشابورى، به ثبت رسیده است. از این رو ورود امام به این منطقه و خروج آن حضرت از حساسیت ویژهاى برخوردار بود و نوع استقبال و بدرقه مردم با دیگر شهرها متفاوت مىنمود. آنچه که در این شهر در مدت اقامت امام رضا(ع) اتفاق افتاد، یکى از برگهاى برنده و فرصتى طلایى بود براى امام رضا(ع) تا از آن به بهترین نحو استفاده کنند. شور و اشتیاق فراوان و زائدالوصف اهالى آنجا براى دیدار با امام از یک سو و خواستارى علماى آن، از سوى دیگر براى دریافت حدیث و دانش تازهاى از ایشان، این تفاوت را شکل میداد.
امام در مدت محدودى که در شهر نیشابور اقامت داشت، رابطهاى عمیق و صمیمى با مردم برقرار مىکرد. توجه ایشان به عموم بود. رفتار امام و آموزههاى مختلفى که از سیره آن حضرت نصیب مردم مىشد،() در واقع پاسخى بود محبتآمیز به عاطفه فوق العاده ایرانیان نسبت به خاندان امامت و ولایت، آخرین یادگارى امام در این شهر زمانى رخ داد که کاروان در حال ترک شهر بود. جمعیت گرد آمده اطراف امام بسیار بودند، همه مشتاقانه منتظر بودند تا آخرین
سخن را از امام بشنوند. دانشمندان اهل حدیث تقاضا کردند تا کلام آباء امام را از زبان ایشان آوازه گوش خود قرار دهند.
امام رضا(ع) در برابر این شور و هیجان و حدیث خواهى، سخنى فرمود که به حدیث سلسلة الذهب شهرت یافت. در اعتبار این حدیث هیچگونه شبههاى وجود ندارد گرچه با متنها و عبارات اندکى متفاوت در کتب تاریخى و حدیثى نقل شده است. همه ابزار و اسباب یک حدیث معتبر در آن جمع شده، محدثین شیعه و سنى به آن توجه ویژهاى دارند و در منابع و کتب خود نقل کردهاند.
پژوهشهاى متعددى از سوى پژوهشگران و کارشناسان در مجلات معتبر علمى انتشار یافته که در این جا به یکى از مقالات اشاره مىشود. در این مقاله بحث نسبتاً مستوفایى پیرامون سند و نظرگاههاى عالمان و محدثان شیعى و سنى درباره این حدیث ارائه شده از جمله مىنویسد که:
این حدیث 1. قدسى 2. متواتر 3.مسلسل 4. مسند مىباشد.()
چگونگى و چرایى طرح حدیث
حرکت امام رضا(ع) در امتداد سفر از مدینه تا مرو مرکز خلافت اسلامى، نتایج فراوان و سازندهاى ایجاد مىکرد که با همه محدودیتها و تنگناهاى حفاظتى، مأموران مأمون نمىتوانستند از آنها جلوگیرى نمایند. حضور امام در شهرهاى مسیر، یاد و خاطره پیامبر(ص) را در اذهان مردم مسلمان زنده مىکرد. آنان حقیقت محمدیه را این بار در قامت عالم آل محمد نظاره گر مىشدند و امام هرکجا که پاى مىنهاد، نورانیت توحیدى پرتو افکن مىشد. این تقدیر الهى بود که دشمن ولایت ناخواسته و از سر درماندگى دست اندازى به دامن امام بکند تا شاید و به گمان برآمده از سیاست بازىهاى پشت پرده خود با هم داستانانش، از جایگاه بلند امام، تحولات را به سود حکومت مدیریت نماید، اما نشانهها و پدیدههاى تازه از رقم خوردن اتفاقات به گونهاى دیگر خبر میداد.
در رویارویى پنهان و غیر رسمى امام رضا(ع) با حکومت عباسى به نمایندگى مأمون، در واقع دو جبهه توحید و شرک با
هم به مبارزه برخاسته بودند. امام رضا(ع) با دانش توحیدى و قرآنى و تفسیر درست مؤلفههاى دینى، اقدام به اصلاح فرهنگ جامعه اسلامى کرد. ایشان مىبایست کارى پیامبروار انجام دهد. لذا طرح حدیث سلسلة الذهب در نیشابور در راستاى همین اصلاح فرهنگى صورت گرفت. امام در برابر خواسته اهالى این شهر به مسئله توحید پرداخت چه این که ایشان نیک میدانست ریشه همه انحرافات و اختلافات، معلول دور شدن امت اسلامى از بنیادىترین اصل اسلام یعنى توحید است. حدیث کوتاه اما جهانى از معرفت معنا در آن نهفته و حتماً این روزى که مردم این حدیث را از امام و فرزند پیامبرشان مىشنیدند، نشاطى سرشار از عشق و محبت سراپاى آنان را فرا گرفته بود. شاهد آن قلم دانها و انگشتان پرشمارى بود که عاشقانه کلام امام را بر صفحه تاریخ مىنگاشتند.
به گفته پارهاى از تاریخ نگاران، بیست و چهار هزار محدث قلم به دست() به رهبرى ابوزرعه و محمد بن اسلم طوسى دو امام بزرگ حدیث، این حدیث را از امام شنیدند و ضبط کردند که آن حضرت فرمود: حدیث کرد مرا پدرم بنده صالح موسى بن جعفر (ع) از جعفربن محمد(ص)، از ابوجعفر محمد بن على(ع) باقر علم انبیاء از على بن حسین سید العابدین از سید جوانان بهشت حسین(ع) از على بن ابى طالب از پیغمبر(ص) که فرمود: شنیدم از جبرئیل که فرمود: «انا اللّه لا اله الّا انا وحدى؛ عبادى فاعبدونى ولیعلم من لقینى منکم بشهادة:انّ لا اله الا اللّه مخلصاًبها انه قدد خل حصنى امن من عذابى.» مردم وقتى این روایت را مىشنیدند گفتند فرزند رسول خدا چیست شهادت خالص براى خدا که فرمود: پیروى از خدا و رسول خدا و پذیرش ولایت اهل بیت رسول.() این حدیث با متنهاى متفاوت دیگرى نیز روایت شده از جمله: الایمان حصنى()...، لا اله الا اللّه اسمى() من اقر لى بالتوحید دخل حصنى() و حسب برخى از منابع و روایتها آن گاه که امام این حدیث را مطرح کرد، گویا کاروان چند لحظهاى به حرکت درآمد که ناگهان آن حضرت بانگ برآورد، بشروطها و انا من
شروطها، یعنى آنچه من بر شما روایت از پدرانم و رسول اللّه(ص) روایت کردم، مشروط به اصل تعیین کنندهاى است که اینک در عصر شما من نماینده آن هستم. اگر قرار باشد در جامعه مسلمانان توحید عینیت پیدا کند و مناسبات آن بر مبناى یگانگى خداوند تنظیم شده باشد، بدون حضور ولى اللّه امکانپذیر نیست.
نگارنده معتقد است اگر این جمله مکمل و متمم هم در پایان حدیث از امام رضا(ع) صادر نشده باشد. همه چیز گواهى میدهد که این شرط در باطن حدیث نهفته است. کافى است مقدارى به فضایى که این سخن مطرح شده دقت و تأمّل کنیم، امام به اجبار و تهدید (در ظاهر با اکرام و محبت) از مدینه هجرت کرده، مأمون در چالش جدى با فرقههاى معارض خلافت به ویژه گروه علویان که خواستار انتقال خلافت به خاندان اهل بیت هستند، قرار گرفته و او اینک خود یا به مشورت نزدیکان حکومتى، در صدد راه کارهاى غیر صادقانه براى تحمیق مردم و فرونشاندن جنبش علویان برآمده، یعنى آنچه در حال اتفاق افتادن است روى پایه توحید نمىچرخد اگرچه به ظاهر دینى مىنماید، امام که خوب مىشناسد و خوب میداند همه این پدیدههاى در حال شکلگیرى به دور از فرهنگ توحیدى است که رسول خدا(ص) در تنهایى جاهلیت و با پایدارى وصفناپذیر آن را به وجود آورد.
بنابراین طرح این پرسش در برابر خواستههاى اهالى نیشابور، هشدارى بود به همه جامعه مسلمانان با زبان یک سخن قدسى که اصل اول دین اسلام است. امام این حدیث کوتاه را بیان کرد تا مسلمانان به این نکته پى ببرند که اگر جامعه امن مىخواهند یا اگر طالب آرامش هستند و اگر از این همه کشمکشها و ناهنجارىها خسته شدهاند، تنها در سایه بازگشت به توحید، این مهم میسر است.
سیره توحیدى
همه وجوه رفتارى امام رضا(ع) چه در مناسبات فردى و اجتماعى و چه در برخوردها و آموزههاى علمى، انسانها را به توحید فرا مىخواند. از کوچکترین عمل
اخلاقى گرفته تا اصولىترین قاعده اجتماعى که نمونههاى فراوانى در تاریخ زندگى آن حضرت گزارش شده، از جمله: رعایت حقوق همسر، فرزندان، نزدیکان، بردگان، احترام به ذات انسان، انفاق آبرومندانه، دفاع از مظلوم، آزاد سازى بردگان، ترویج مساوات و برادرى، احترام به طبیعت و دههها رفتار دیگرى که فعلاً فرصت ذکر آنها نیست.
سنت و سیره رضوى مىتوانست جامعهاى را که امام در آن زندگى مىکرد به بهشت روى زمین کند، کما اینکه در عصر ما نیز این سنت باید منشورى باشد براى جامعهاى سالم، پویا و نوآور اما به شرطها...
خطبه توحید فرصتى دیگر
اگر امام رضا(ع) به هنگام خروج از نیشابور حدیث کوتاه سلسلة الذهب را براى عالمان و مردمان آن جا مىخواند، در مرو و در حضور مأمون و جمع زیادى از بنى هاشم و به صورت مفصل وجه عقلانى توحید و صفات خداوند را چنان بیان مىنمود که همه عقول به حیرت افتادند و این گونه است که اعتقاد برآمده از این خطبه، همان حصن الهى مىباشد، دژى براى امان ماندن از عذاب خداوند.صدوق نقل مىکند چون مأمون تصمیم گرفت امام رضا(ع) را به کار خلافت دعوت کند بنى هاشم را جمع کرد و به آنان گفت: تصمیم گرفتهام از على بن موسى الرضا(ع) بخواهم این کار را (خلافت) پس از من برعهده گیرد.
بنى هاشم نسبت به او حسد ورزیده گفتند: فردى را که بصیرتى در تدبیر خلافت ندارد، عهده دار امر خلافت مىکنى؟ کسى را سوى او بفرست تا نزد ما بیاید و از جهل چیزى را که بدان وسیله او را خواهى شناخت ببینى. لذا کسى را به سوى او فرستاد و حضرت آمد. بنى هاشم به او گفتند! ابا الحسن بر منبر برو و براى ما نشانى برپا کن تا از روى آن خدا را عبادت کنیم. اباالحسن بر منبر رفت و مدتى نشسته سرش را پایین انداخته تکلم نمىکرد. سپس تکانى خورده راست ایستاد و حمد خدا را به جاى آورده او را ثنا گفت و درود بر پیامبر خدا و اهل بیتش فرستاد آن گاه گفت: آغاز عبادت خداى تعالى، معرفت او و اساس
معرفت خدا توحید او ... .()
امام رضا(ع) با این خطبه کلمه لا اله الّا اللّه را که حصن خداوند است، آن گونه که شأن امامت اقتضاء مىکند معنى کرد تا به همه شبهات و باورهاى غلط پاسخ داده باشد البته نه از باب این که توجیهى باشد براى تصمیم مأمون در امر واگذارى ولایتعهدى، بلکه این کار فعلیت پیام و رسالتى بود که تنها امام مىتوانست در شرایط حاد و پیچیده سیاسى از عهده آن برآیند.
خطبه امامت نماد شرط توحید
در ایامى که امام در مرو حضور داشت خطبهاى در باب امامت و امامشناسى ایراد نمود که مىتوان از آن به منشور امامت یاد کرد. ایشان بعد از آن که گزارش اختلاف مردم را از این مسئله از یکى از اصحاب مىشنود که چگونه درباره امامت به عنوان موضوع روز سخن مىگویند. تبسم مىفرماید و سپس به راوى مىفرماید: مردم در نادانى به سر مىبرند، مقام امام را نشناختهاند و در دینشان فریب خوردهاند، زیرا پنداشتهاند امام تعیین نگشته و آنان باید وى را برگزینند. حال آن که امامت و رهبرى مسلمین از مسائل اصولى و مکمل دین است و خداى تعالى پیامبرش را از جهان نبرد مگر پس از این که دینش را کامل ساخت.()
امام رضا(ع) در این خطابه به جریان تاریخى امامت اشاره مىکند از جمله امامت حضرت ابراهیم تا این که نوبت به پیامبر عظیم الشأن اسلام میرسد و در ادامه جانشینان آن حضرت بار این مسؤولیت بزرگ را بر دوش مىکشند.()
ویژگىها و مختصاتى که امام درباره امام بیان مىکند همه افق بشریت را پوشش میدهد و تابى کران انسانیت بذر هدایت و محبت مىپاشد. وجود امام از جنس نور و روشنایى است. امام نجات دهنده است. امام آب گوارا به عطشاى هلاکت کننده است. امام دلیل راه انسان در تردیدها و پرتگاه هاست. امام ابر بارنده در سرزمین خشک و سوزان است. امام زمین پهن دشت و چشمه جوشان پر آب است. امام امین خداوند بر
روى کره خاکى است. امام پاک کننده گناهان انسانهاى عاصى است و امام پناه گاهى مطمئن براى انسان.()
یادآورى و بیان این اندیشهها براى امام از سوى امام رضا(ع) در روزگارى صورت مىگرفت که بحران اعتقادى و فکرى آن را فرا گرفته بود و مردم در غوغاى بازى سیاست خلفاى اسلامى و شیوع جریانات فکرى در عصر مأمون الرشید، گرفتار بسیارى از تردیدها و انحرافات شده بودند. امام به عنوان شرط پذیرش توحید و سند اجازه ورود به محفل الهى چه دلسوزانه و از سر مهر و عطوفت همه توان خویش را به کار مىبرد تا کار جامعه مسلمانان به راستى و هدایت بگراید.
برآیند آنچه را که در سطور پیش آمد، این گونه مىتوان بیان کرد: سیره امام رضا(ع) در همه وجوه فردى، اجتماعى، سیاسى، علمى بر محور هدایت مردم به توحید در عینیت زندگى در جریان بود. رفتار امام مىتواند مقیاس و میزان توحیدگرایى در هر جامعه دینى باشد و ما اینک در برابر این پرسش تاریخى قرار گرفتهایم که تا چه اندازهاى توانستهایم رفتارمان را بر ظهور و تجلّى آن در متن زندگى بنا کنیم؟
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
* لازم به یادآورى است این مقاله در همایش علمى ـ پژوهشى که در بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان مقدس رضوى در آذرماه 1387 برگزار شده، ارائه گردید.
. اعلام الورى باعلام الهدى، ج 2، ص .64
. بنگرید، مرعشى ملحقات احقاق الحق، ج 28، ص 591 ـ .682
. زائر، ش 109، ص .17
. براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به: آموزههاى امام رضا(ع) به مردم نیشابور، خراسان 17/11/79، غلامرضا جلالى.
. نشریه علوم حدیث، شماره 2 زمستان 1375، محمد رحمانى.
. نشریه گلستان قرآن، ش 193، 16، به نقل از کشف الغمه، ج 3، ص .102
. همان، به نقل از بحارالانوار، ج 49، ص 120 - .121
. ابن ابى جمهور الاحسایى، عوالى اللئالى، ص 4 ـ .94
. حر عاملى، الجواهر السنیه، ص .148
. جلال الدین سیوطى، الجامع الصغیر، ج 2، ص .243
. دکتر محمد رضا مشائى، ترجمه خطبه منسوب به حضرت رضا(ع)، مجله مشکوه، ش 7، بهار 64، ص 23. لازم به یادآورى است این خطبه ضمن ترجمه علمى، همراه توضیحات سودمندى است که در پاورقى آمده است.
. دکتر محمد مهدى رکنى یزدى، اندیشه نو(ویژه نامه امام رضا(ع)، آذرماه 1385)، ص .15
. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ص 1، .281
. همان.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 130 |