تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,057 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,004 |
حضور بانوان در مسجد | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 14، فروردین 1388 | ||
نویسنده | ||
اسلامپور کریمى عسکرى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اشاره
با نگرش به مجموعه تعالیم حیاتبخش شریعت اسلام، درمىیابیم که زن از سرشتى انسانى، همچون مرد آفریده شده است و همانگونه که در آفرینش با مرد یکسان مىباشد و سرشتى جداگانه ندارد، در رشد و کمال معنوى و رسیدن به قلّههاى بلند تقوا و فضیلت و کسب ارزشهاى والاى الهى و انسانى نیز داراى استعدادهاى سرشارمىباشد که حقتعالى در او به ودیعت نهاده است.
بانوان به عنوان نیمى از پیکر جامعه انسانى، همانند مردان در مشارکت عمومى، پایگاه و جایگاه مناسب دارند و نمىتوان از نقش سازنده آنان چشم پوشید.
اسلام با حضور بانوان در عرصههاى مختلف اجتماعى مخالف نیست و آن را منع نکرده است، بلکه وظیفه اصلى وى را مادرى میداند و تربیت و پرورش انسانهاى بزرگ و وارسته؛ البته در کنار آن نیز به آنان اجازه داده تا با حفظ حریم و عفّت و پاکدامنى و در پوششى محفوظ از تیر زهرآگین نگاه هاى هوس آلود؟ آلوده دلان، در اجتماع حضور یابد و براى رشد و ترقّى خود و جامعه گام بردارند.
تاریخ اسلام سرشار از صحنههایى است که زنان آفریدگار آن بودند. در این نوشتار برآنیم تا با مطالعه و بررسى آموزههاى دینى و تاریخ اسلام (شواهد تاریخى) به جواز حضور زنان در مشارکت عمومى و عرصههاى مختلف اجتماع مانند، حضور در مساجد و دیگر اماکن عبادى بپردازیم، باشد که ابهامات موجود در اینباره در پرتوى آموزههاى اصیل اسلامى و شواهد تاریخى از صدر اسلام، به خوبى بر همگان آشکار گردد.
حضور بانوان در مسجد از منظر روایات
با امعان نظر در منابع اصیل روایى اسلام درمىیابیم که روایات وارده در خصوص حضور بانوان در مسجد، بر دو قسم قابل تقسیم است:
الف) دستهاى از روایات، مسجد زن را خانه و منزل مسکونى وى دانسته است.
ب) دستهاى از روایات، بیانگر جواز حضور بانوان در مسجد است.
اندیشمندان شیعه با توجّه به این دو دسته از روایات و نیز دسته دیگرى از روایات که بیانگر ترغیب و تشویق بر رفت و آمد به مسجد براى انسان اعم از زن و مرد است() نسبت به حضور زنان در مسجد، اختلاف نظر دارند. برخى از فقهاى عظام شیعه، نه تنها حضور بانوان را در مساجد جایز شمردهاند، بلکه آن را مستحب نیزمیدانند.
عدّهاى همچون، علامه حلى(ره) حضور بانوان را در مساجد مکروه دانستهاند.() عدّه کثیرى از فقها گرچه حکم به کراهت ندادهاند، ولى خواندن نماز در خانه را براى زن افضل شمردهاند، دلیل این دو دسته، برخى آیات و روایات است که در ذیل به آن مىپردازیم.
بررسى و پاسخ به دلایل قائلین به افضلیت نماز براى بانوان در خانه
دین مبین اسلام به مسئله حجاب و عفاف زنان جهت حفظ شخصیت و ارزش آنها اهمیّت فوق العادهاى قائل شده است.
خداوند در قرآن به زنان پیامبر(ص) دستورهاى خاصّى داده است تا ارزش و احترام آنان محفوظ بماند. از جمله مى فرماید: "یَا نِسَاءَ النَّبِىِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَولا مَّعْرُوفًا"() اى زنان پیامبر! شما مانند دیگر زنان نیستید، اگر تقوا پیشه کنید بنابراین، به نرمى سخن نگویید تا آنکه در قلبش مرض است طمع ورزد، و به گونهاى نیک سخن گویید".
و نیز در آیهاى دیگر مى فرماید: "وَقَرْنَ فِى بُیُوتِکُنَّ وَلا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الاُولَى...؛() در خانههاى خود قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم، زینتهاى خود را آشکار مکنید."
واژه "قرن" از وقر یقر به معناى استقر، مستقر شدن و برجاى ماندن
است. "سید قطب" با توجّه به این معنا نوشته است :"قرن، تعبیر لطیفى است؛ یعنى: خانه پایگاه زن است؛ از اینرو، زن به قدر نیاز و حاجت مىتواند از منزل خارج شود."()
در تفسیر "فرقان" نیز آمده است: قرن از قرّ یقرّ، امر آن "اقررن" است. آیه شریفه، زنان را به قرارگرفتن در خانه امر مىکند و این که بدون حاجت از منزل خارج نشوند.()
در باره معناى واژه "تبرّج" در کهنترین متن لغوى، یعنى کتاب "العین" آمده است: آنگاه که زن زیبایىهاى گریبان و چهره را بنمایاند، گفته مىشود: تبرّج کرده است.()
فیّومى نیز جلوهگرى و عرضه زیبایىها را مفهوم تبرّج دانسته و نوشته است :"تبرجت المرئة، یعنى زن، زیبایىها و زینتهایش را در مقابل نامحرم آشکار سازد."()
ناگفته نماند که طرف خطاب خداوند در آیه مزبور، همسران پیامبرند، ولى در مورد هر یک از زنان مسلمان نیز مى تواند صادق باشد. در آیه قبل، زنان پیامبر از سخن گفتن هوس انگیز و مهیج، نهى شدهاند تا از طمع و آزار بیگانگان ایمن باشند. در این آیه مىفرماید: در خانه هایتان بمانید و همچون زنان جاهلیت در میان جمعیت ظاهر نشوید و اندام و زیبایى و زینت خود را در معرض تماشاى دیگران قرار ندهید.
این آیه شریفه بیانگر اهمیّت حجاب اسلامى و نهى از خودنمایى است که به زنان مسلمان دستور مى دهد همانند زنان عصر جاهلیت نخستین، هنگام حضور در اجتماع، از خودنمایى و خودآرایى بپرهیزند. روشن است که مراد محصور و محبوس نمودن زن در خانه و جدا نمودن او از اجتماع نیست؛ زیرا مخاطبان آیه یعنى زنان پیامبر(ص) به شهادت تاریخ همراه آن حضرت به مسافرت رفته، در جنگها شرکت جسته و پیامبر(ص) نیز منعى نفرموده است.
قرآن کریم در آیه 59 همین سوره (احزاب) خطاب به پیامبر(ص) مى فرماید: "یَا أَیُّهَا النَّبِىُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیما؛() اى پیامبر! به زنان و دختران خود و به زنان و مؤمنان بگو که چادر خود را بر خود فرو پوشند. این مناسبتر است، تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند".
این آیه شریفه فلسفه پوشش زنان را با تعبیر "ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ" بیان کرده است: یعنى پوشش، نزدیکترین راه است که زنان به ستر و عفاف شناخته شوند و نااهلان و فاسدان در مقام تعقیب آنان برنیایند و به آنها آزار نرسانند و بیاحترامى نکنند و نگاه هوس آلود به آنان نداشته باشند.()
زینت زن اگر براى خود و محرمش حفظ شود، پاداشى ارزنده نزد خدا براى وى درنظر گرفته شده و زنان باید بکوشند تا با خویشتندارى به آن پاداش دست یابند و خدا خواسته تا ارجمند باشند و جایگاه آنان برجا باشد. به هر صورت این دستورات فقط براى همسران و اهلبیت پیامبر(ص) نیست. وقتى زنان پیغمبر(ص) باید در خانه بمانند تا حرمت آنان خدشه دار نشود، دیگر زنان هم چنیناند. اینجا که سفارش به خوددارى از بیرون آمدن از خانه کرده به دلیل حفظ شئون اسلامى است.
درباره شأن نزول این آیه شریفه آمده است :"گروهى از منافقان، اوائل شب که هوا تاریک مى شد در کوچهها و معابر مزاحم زنانى که جهت اقامه نماز به مسجد مى رفتند مىشدند. خداوند این آیه شریفه را نازل فرمود و به پیامبر(ص) دستور داد که به همسران و دختران خویش و زنان مؤمنین بگوید که بدون جلباب و روسرى از خانه خارج نشوند. ازاین رو، پس از نزول آیه، زنان انصار با لباس سیاه و بلند و با حجاب کامل در نماز جماعت حاضر مىشدند."()
بنابراین، به جهت اهمیت و لزوم مصونیت زن از هرگونه تجاوز، اسلام دستور به حفظ حجاب و پوشش داده است.
همچنین قائلین به افضلیت نماز براى بانوان در خانه، به برخى از احادیث وارده از معصومان(ع) که بر افضلیت نماز زنان در خانه دلالت دارد، تمسک جستهاند.
دستهاى از روایات نیز زنان را از رفتن به مسجد بازداشتهاند و از کتابهاى روایى و فتاواى بعضى از فقهاى شیعه و سنى استفاده مىشود که براى زنان خواندن نماز در خانه از نماز خواندن در مسجد فضیلت بیشتر دارد. که جهت اختصار به نمونههایى از این روایات و فتاوا که مضمون همه آنها یکى است اشاره مىکنیم:
رسول خدا(ص) فرمود: "صَلاةُ المرأةِ وَحدَها فى بَیتِها کفَضلِ صَلاتِها فى الجَمعِ خَمسآ وَ عشرین درجةً؛() به تنهایى و در خانه نماز خواندن زن، مثل نماز در جمع است، در حالى که 25 درجه فضیلت دارد".
همچنین فرمود: "إنّ مَساجِدَ الِّنساء البیوتُ، وَ صلاةُ المَرأةِ فى بَیتِها أفضَلُ مِن صَلاتِها وَصُفَّتها وَ صلاتُها فى صُفّتها أفضَلُ مِن صَلاتِها فى صَحنِ دارِها وَ صلاتُها فى صَحنِ دارِها أفضَلُ مِن صَلاتِها فى سَطحِ بَیتِها؛() بهترین مسجد زنان، خانه است؛ و نماز در خانه برتر از نماز او در ایوان است؛ و نماز او در ایوان برتر از نمازش در حیاط خانهاش است؛ و نماز او در حیاط خانه برتر از نمازش بر پشت بام خانه است».
و نیز در "نهج الفصاحه" از آن حضرت چنین نقل شده است :"بهترین مسجد زنان؛ کنج خانه آنهاست."() همچنین آن حضرتمىفرماید :"نمازى که زن، در تاریکترین گوشه خانه خود کند، از همه نمازهاى او نزد خدا محبوبتر است."()
امام صادق (ع) دراین باره فرمود: "خَیرُ مَساجِدِ نِسائکُم البُیوتُ؛()بهترین مساجد براى زنان شما خانه ها است".
همچنین فرمود: "صَلاة المَرأة فى مَخدِعِهَا افضلُ مِن صَلاتِها فى بَیتِها وَ صلاتُها فى بَیتِها افضَلُ مِن صلاتِها فى الدّارِ؛() نماز زن در اطاق عقبى (پستو) برتر از نماز او در اطاق جلویى است و نماز او در اطاق نشیمن برتر از نمازش در خانهاش است."
یکى از همسران پیامبر(ص) از آن حضرت نقل مىکند که فرمود: "خَیرُ مَساجِدِ النِّساءِ، قَعرُ بُیُوتِهِنَّ؛() بهترین مساجد براى زنان، اطاقهاى عقب خانه هاى آنان است." همانند این روایات در منابع اهل سنت نیز از پیامبر(ص) نقل شده است.()
رسول خدا(ص) به امام على(ع) فرمود: "یا علىّ! لَیسَ عَلَى النِّساءِ جُمعَةٌ وَ لا أذانٌ وَلا إقامة؛() رسول خدا فرمود: اى على! بر زنان نماز جمعه و جماعت و اذان و اقامه واجب نیست."
از نظر فقهى در فقه شیعه و سنى در این مسئله تقریبآ نظریه واحدى وجود دارد و آن این که ادلّه وجوب نماز جمعه به چند دسته ترخیص(معاف، رخصت عدم حضور) داده است؛ یک دسته از آنها زنان هستند. نماز جمعه یک تکلیف واجب است که در عهد حضور معصوم واجب تعیینى بود. چند گروه از این حضور معاف بودند؛ بنابراین، بیان و لسان ادلّه، رفع کلفت و الزام است، نه ایجاد ممانعت؛ به عبارت دیگر وجوب نماز جمعه منوط به مذکر بودن است و نه جواز آن. بر همین اساس فتواى اکثر قریب به اتفاق فقها این است که در صورت حضور، نماز جمعه زنان صحیح و کفایت از نماز ظهر آنان مىکند. حتى برخى از این هم فراتر رفته و فرمودهاند: زنان در صورت عدم حضور، تکلیفى نسبت به نماز جمعه ندارند؛ ولى اگر در جماعت حضور پیدا کردند بر آنها واجب مى شود. مانند صاحب سرائر که مى نویسد: در صورت عدم حضور، نماز جمعه جایز
و گرنه واجب است.()
برخى از علما فتواى فوق را درباره باقى معذورین به جز زنان؛ مانند بیماران، صحیح مى دانند، ولى در زنان صحیح نمیدانند.
محقق اردبیلى با این نظر مخالفت نمودند. وى گرچه نماز جمعه زنان را فقط مجزى دانسته نه واجب، ولى براى فرق میان زنان و سایر معذورین؛ چه از نظر اجزاء و عدم اجزاء و چه از حیث وجوب و عدم وجوب، ادله وارده را تمام نمى داند، بلکه مى فرماید:
"لعلّ الوجه انّ سقوطها للمشقة فهو رخصة() منوطة بالعلّة فعلى تقدیر عدمها لایسقط...لانّ الساقط هو السعى والشهود... و سقوط الشهود لایستلزم سقوط الصلاة مطلقآ. .." بعد مى فرماید تمام ادله در مورد زنان هم جاری هستند، "فالفرق بینها و بین غیرها محل تأمل."()
امام خمینى(ره) نیز نماز جمعه براى زنان را جایز و مجزى از نماز ظهرشان مى دانند.()
به هر حال، حکم فقهى مسئله در کلمات فقهاى عظام موجود است و غرض از این توضیح، ارائه گزارشى از جواز حضور زنان در نماز جمعه، سنّت بودن آن در کتب روایى و فقهى بود. مبنى بر اینکه فتواى مشهور فقها جواز و اجزاى نماز جمعه زنان است.
همچنین در کتب اهلسنت نیز روایاتى وجود دارد که رجحان نماز در خانه را بر نماز جماعت زنان ثابت مىکنند. ازجمله روایت ذیل که ابوداود و حاکم نقل کردهاند: "صلاة المرأة فى بیتها أفضل من صلاتها فى المسجد؛() نماز زن در خانه اش از نماز در مسجد برتر است. البته در کتاب "تحریر المرأة فى عصر الرساله" در صحت این روایت خدشه شده است.()
در کتب فقهى معاصر اهلسنت، خروج زنان براى اقامه جماعت، منوط به ایمنى از وقوع در فتنه، عدم ازدحام مردان در خیابانها و بازارهاى منتهى به مساجد شده است. برخى نیز براى جمع میان هر دو فضیلت؛ یعنى جماعت زنان و عدم حضور در میان مردان، نماز جماعت زنان در خانه را پیشنهاد داده اند.()
به نظر مى رسد با وجود روایات فراوانى که در کتب روایى اهل سنت وجود دارد که هم ترغیب پیامبر (ص) به شرکت زنان در جماعت را مى رساند و هم سیره متشرعین عصر رسالت را بیان مىکند، منع تنزیهى علماى اهلسنت از شرکت زنان در جماعت کمى عجیب مى باشد.
بسیارى از فقهاى عظام نیز با توجه به اهمیت حفظ حجاب، از روایات "منع خروج زنان از خانه" همین معنا (افضلیت نماز در خانه) را استنباط کردهاند.
در کتاب "روضة المتقین" در شرح روایت امام صادق(ع) که فرمود: "خیر مساجد نسائکم البیوت" آمده است: "لانها اقرب الى عصمتهن و سترهن؛() نماز خواندن زنان در خانه به عصمت و عفاف آنان نزدیکتر است."
صاحب مفتاح الکرامه در جمع آورى اقوال دراین باره آورده است: آیا رفتن به مسجد فقط براى مردان مشروع است یا براى زنان نیز جایز است؟
در "نهایة الاحکام" و "کشف الالتباس" این امر مختص مردان شمرده
شده است، نه زنان؛ زیرا به زنان دستور پوشش و پنهان شدن داده شده است.
در حاشیه "میسى" آمده است :"خواندن نماز در مسجد براى مردان مستحب است، اما استحباب نماز در خانه براى زنان به طور مطلق ثابت است." در "مجمع البرهان" در خبر یونس بن ضبیان آمده :"فضیلت رفتن به مسجد براى مردان ثابت است، نه براى زنان." همانطور که مشهور بین فقها هم همین است. علامه حلى در "تذکره" مىنویسد: رفتن زنان به مسجد مکروه است. در "نفلیه" آمده است: نماز زن باید در خانهاش برپا شود. علامه در "ذکرى" مىگوید :"نماز زن در خانهاش افضل از مسجد است." شهید اول و دوم(ره) در "لمعه" و "روضه" مىگویند :"بهتر این است که بگوییم مسجد براى غیر زنان است یا این حکم به طور مطلق جارى است. بنابراین که خانه براى زنان در حکم مسجد است."
شهید اول و ثانى نیز در معناى "مسجد المرئة بیتها" گفتهاند :"یعنى نماز خواندن زنان در خانه افضل از رفتن آنها به مسجد است یا به این معنا است که فضیلت نماز زنان در خانه مثل مسجد است و نیازى به رفتن به مسجد نیست."
البته صاحب "مفتاح الکرامه" بعد از نقل اقوال مىگوید :"کسى که بحث احکام جماعت، اوقات، مبحث حیض، استحاضه و غیر آنها را تتبع کند برایش روشن مى شود که اصحاب قائل به شرعیت رفتن زنان به مسجد هستند. بنابراین، سزاوار است در خصوص این موضوع دقت شود."()
شهید ثانى در شرح لمعه مى گوید :"بهتر آن است که بگوییم رفتن به مسجد براى غیر زنان است یا این که بگوییم: خانه به طور مطلق "مسجد" زن است."()
البته ناگفته نماند معناى این که مسجد زن خانه او است، این است که نماز زن در خانهاش از رفتن او به مسجد برتر است یا به این معنا که اقامه نماز در خانه در فضیلت، مثل مسجد است و نیازى به رفتن او به مسجد نیست.
در کتاب "عروة الوثقى" آمده است: "صلاة المرئة فى بیتها افضل من صلاتها فى المسجد؛() نماز زن در خانهاش بهتر از نماز او در مسجد است."
از مجموع روایات گذشته مىتوان اینگونه استفاده کرد که خواندن نماز در خانه نسبت به مسجد براى زنان بهتر است. امّا با تأملى در اینگونه روایات درمىیابیم که معمولا تلاش شده تا به نحوى به مسئله حجاب اسلامى اهمیت بدهند و به همین دلیل هم به نماز در خانه فضیلت دادهاند.
بدون هیچ تردیدى، اندام زن به ویژه اگر با آرایه ها و پیرایههایى، آراسته گردد هیجانانگیز و هوس آفرین است؛ از سوی دیگر، زن نیمى از پیکره جامعه انسانى را تشکیل میدهد و در ابعاد مختلف فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى و سیاسى مىتواند نقش آفرینى داشته باشد.
اسلام با طرح پوشش زن در حقیقت جواز حضور وى در عرصههاى مختلف اجتماعى را رقم زده است و با دستورات حکیمانه و راهگشایى که در چگونگى منش و روش او ارائه داده، از یک سوى این نیروى عظیم را از تباه شدن نجات داده و از سوى دیگر، جلو فسادگرى و ناهنجارىهاى ناشى از اختلاط زن و مرد را گرفته است؛ بنابراین، به خاطر وجود عدم امنیت در جامعه و اهمیت و لزوم مصونیت زن از هرگونه تجاوز، شریعت اسلام دستور به حفظ حجاب و پوشش داده است.
اگر زنى بتواند خود را از دید نامحرم بپوشاند و یا دیدگان خویش را از نگاه بیگانه فرو بندد، حضور او در مسجد منعى ندارد؛ همانطور که در زمان رسول خدا(ص) زنان با حفظ حجاب و پوشش اسلامى به نماز جماعت میرفتند و در مسجد حضور پیدا مىکردند. امام خمینى(ره) در این
باره فرموده است :"اگر (زنان) بتوانند کاملا خود را از نامحرم حفظ کنند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند."() همچنین حضرت آیت اللّه مکارم شیرازى مى فرمایند :"براى زنها بهتر آن است که نماز را در خانه بخوانند، ولى اگر خود را از نامحرم به خوبى حفظ کنند، بهتر است در مسجد بخوانند."() و نیز از صاحب "دروس" نقل شده که فرمود: رفتن به مسجد براى زن مستحب است مانند مردان، گر چه خانه بهتر است.
با توجه به مطالب یادشده اگر کسى بگوید چون براى زن بهتر است که در خانه نماز بخواند و روایات و آیات و نیز دیدگاههاى دانشمندان بزرگ اسلامى هم گواه بر این است، دلیل استوارىنخواهد بود، زیرا، این برترى در روایت نمىتواند مانعى باشد براى ارزش نمازى که زن مىتواند در مسجد به دست آورد.
اگر نماز در خانه براى زن سزاوارتر باشد، به همین اندازه نیز خواندن نماز در مسجد یا شرکت در دعاها سفارش شده و اهمیت هر کدام در جاى خود محفوظ است. و نیز به همین مقدار که به کراهت رفتن زنان به مساجد در روایات اشاره شده، روایات بسیارى هم وجود دارد که حضور بانوان در مسجد را جائز میداند.
در برخى از روایات آمده است که وقتى زنان درخواست اجازه براى رفتن به مسجد کردند، منعشان نکنید. در سنن ابوداود، باب "ما جاء فى خروج النساء الى المسجد" تعدادى از این روایات ذکر شده است.
رسول خدا (ص) فرمود: "لا تمنعوا اماء الله مساجد الله؛() همسرانتان را از رفتن به مساجد خدا منع نکنید." و در روایتى دیگر نیز از آن حضرت آمده است: "اذنوا للنساء الى المساجد باللیل؛()هنگام شب به زنان براى رفتن به مساجد اذن دهید."
در کتاب کنزالعمال نیز در باب حکم اذن زنان، از رسول خدا(ص) آمده است: "اذا استأذنکم نساؤکم باللیل الى المسجد فأذنوا لهن؛()شب هنگام که زنانتان براى رفتن به مسجد اجازه مى خواهند، رخصت دهید." و نیز آن حضرت مىفرماید: "اذا استأذنکم الى الصلاة فلاتمنعوهن؛() وقتى که زنان شما براى رفتن به مسجد جهت اقامه نماز اجازه مىخواهند، منع نکنید" در صحیح بخارى و صحیح مسلم روایاتى از پیامبر(ص) به این تعبیر آمده است: "اذا استأذنت أحدکم امرأته الى المسجد فلایمنعها؛() هرگاه همسر یکى از شما براى رفتن به مسجد اذن خواست مانع نشوید".
همچنین آن حضرت مى فرمایند: "لاتمنعوا النساء حظوظهن من المساجد اذا استأذنکم؛() باز ندارید زنان را از فیض مسجد، آن هنگام که از شما اجازه مى خواهند."
در برخى از روایات مزبور علاوه بر تصریح در جواز خروج زنان براى اقامه جماعت در مسجد، حاکى از این است که بحث حضور زنان براى اقامه جماعت عشاء یا صبح که مستلزم خروج در تاریکى بوده براى آنان مشکل به نظر میرسیده است و حضرت با کلام فوق مىخواهد که مردان رفع ممانعت نمایند. بنابراین، چنانچه زنان بتوانند حجاب اسلامى و شئون زن مسلمان و پاکدامنى را رعایت کنند، افضل بودن نماز در مسجد براى آنان همچون مردان است و جاى هیچگونه تردیدى نیست و طبق این روایات نباید آنان را از فضایل و آثار معنوى مسجد محروم کرد.
به هر حال سخن ما به بعضى از افرادى که دیدگاه مخالفى نسبت به حضور اجتماعى زنان دارند و آموزههاى دینى و قرآن را به عنوان پشتیبانى براى حبس کردن زن در محوطه خانه میدانند، این است: آیا به راستى آموزههاى دینى و قرآنى با حضور اجتماعى زنان مخالف است و یا این مقوله نیز همچون بسیارى از موارد دیگر، نظر متحجرانهاى است که با نام دین در جوامع اسلامى و حتى جوامع غربى شیوع پیدا کرده است؟
قرآن کریم درباره حضور زنان در اجتماع، مؤمنان راستین را چنین
معرفى مى فرماید: "إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَن لِّمَن شِئْتَ مِنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ"() مؤمنان راستین کسانیاند که هم از نظر عقیده، به خدا و پیامبر(ص) معتقدند و هم از نظر درک مسائل اجتماعى و هوش جمعى، جامعه را خوب مى شناسند و در مسائل جمعى حضور دارند. آنها منزوى نیستند در فعالیتهاى اجتماعى حضور دارند.
"امر جامع"، در این آیه همان مسائل جمعى یک نظام است. این حضور مى تواند اشکال مختلفى پیدا کند مثل حضور در مسجد براى نماز جماعت و فراگیرى احکام و دستورات دینى، انتخابات، نماز جمعه، و سایر فعالیتهاى سیاسى و اجتماعى که در سرنوشت افراد جامعه تأثیرگذار است که این شمول هم شامل مردان مىشود و هم شامل زنان.
ملاحظه مىکنیم اطلاق آیه شریفه به گونهاى است که این حکم براى زن و مرد (هر دو) قابل اجرا است.
روایات یاد شده نیز گذشته از خلل در اسناد آنها، از جهت دلالت نیز مورد تأملاند.
ما مىبینیم خود پیامبر(ص) زمینه ساز حضور فعال اجتماعى زنان در تمام عرصهها بودند؛ چنانکه آن حضرت زنان خویش را به جهاد مى برد و نیز در مواردى که امر دفاع از پیامبر حضور آنان را مى طلبید؛ از آن دریغ نمىکردهاند.()
در سیره رفتارى پیامبر(ص) با خانوادهاش آمده هنگامى که مى خواستند به مسافرت بروند، در میان همسران خود قرعه میزدند، هرکدام که قرعه بنام وى درمیآمد، در سفر همراه پیامبرمیرفت.() بعضى از اصحاب نیز چنین مىکردند.()
زنان پیامبر همه از مهاجرین بودند.() در هجرت به حبشه 18 زن حضور داشتند() که اسماء بنت عمیس، ام سلمه و رقیه دختر رسول خدا از جمله آنان بودند.()
در میان زنان مهاجر به مدینه فاطمه بنت اسد، مادر امیرمؤمنان(ع) نیز بود. طبق فرمایش امام صادق(ع)؛ وى اولین زنى بود که پیاده از مکه به مدینه به سوى پیامبر هجرت نمود.() در این هجرت، زینب، دختر پیامبر(ص)() و فاطمه زهرا(س)، همسر امیرمؤمنان، دختر دیگر آن حضرت نیز از جمله مهاجران فى سبیل الله به حساب مى آیند.
همچنین مىتوان به حضور فعال زنان در بیعت کردن که یک امر کاملا سیاسى و اجتماعى بود اشاره کرد و نکته جالب این که اولین بیعت پیامبر(ص) با مسلمانان به دلیل حضور فعال بانوان به "بیعت النساء" معروف شد.
در زمان حکومت نبوى، زنان اجازه داشتند نمایندگان خود را به محضر رسول خدا بفرستند و بدون دخالت مردان، مطالبات خود را مطرح کنند. آنها سؤالات خود را با پیامبر(ص) در میان مى گذاشتند و پاسخها را دریافت مى کردند.
به عنوان مثال، ام سنان مىگوید :"ما زنان همراه رسول خدا(ص) در نمازهاى جمعه و جماعت و اعیاد مختلف شرکت مىکردیم."
به هر حال، رفتن زنان به مساجد براى اداى نماز، در عصر رسالت امرى عادى و معمول بود و این رفت و آمد فرصت مناسبى بود تا در مجالس علمى که از سوى بزرگان صحابه در مساجد برپا مىشد حضور یابند.
تقریر و سکوت معصومان(ع) در عصر بعد از پیامبر(ص) در این خصوص نیز از وجوه حجیّت چنین حضورهاست؛ چنان که در زمان امام على(ع) خانواده آن حضرت، یعنى دختر پیامبر(ص) و نوادگان دخترى وى در عرصههاى مختلف سیاسى و اجتماعى حضور جدّى داشتند. حضرت زهرا(س) پیشتازترین مخالف سیاسى علیه نظام خلافت سقیفه بود و بارها با خلیفه اول محاجّه کرد و او را محکوم نمود. ایشان در مسجد خطبه خواند و زنان و مردان آن را گوش دادند. هرگز امیرمؤمنان(ع) نسبت به حضور ایشان در مسجد و دیگر عرصههاى اجتماعى اعتراض نداشت و یا همچون سکوت آن حضرت در مقابل تلاش سیاسى امسلمه در دفاع از ولایت و نیز ام الفضل که در غزوات جمل و صفین کار اطلاعاتى براى حضرت انجام میدادند.
صاحب "وسائل الشیعه" روایات گوناگونى را درباره حضور بانوان در عرصه هاى مختلف اجتماع گردآورده و شرایط و چگونگى شرکت آنان را در مسائل اجتماعى بیان کرده است و از مجموع روایات به این نتیجه میرسد که :"براى زنان روا است که در مجالس عزا، اداى حقوق مردم و یا تشییع جنازه از منزل بیرون روند و در این کارها شرکت کنند، همچنان که حضرت فاطمه(س) و زنان ائمه اطهار(ع) در آنها شرکت مى کردهاند."()
بنابراین، اگر احکامى محدود کننده در اسلام نسبت به زنان وجود دارد، هرگز به معناى حبس زن در خانه و نادیده گرفتن تواناییهاى این بخش از اجتماع در اداره جامعه و نقش آفرینى اجتماعى آنان نیست.
گذشته از دلایلى که تا کنون بدان استناد شد، روایات زیادى (روایات عام) از طریق ائمه معصومان(ع) به ما رسیده است، مبنى بر این که مسجد متعلق به تمام مردم اعم از زن و مرد است و اختصاص به گروه خاصى ندارد.()
افزون بر اینها، حضور زنان و مردان در مسجد، موجب زنده نگه داشتن شعائر الهىمىشود؛ چنان که ائمه اطهار(ع) تأکید و تشویق فوقالعادهاى نسبت به رفت و آمد به مساجد و حضور مستمر در آن
کردهاند؛ زیرا بزرگداشت شعائر آسمانى و گرامیداشتن آیین دینى نشانه دیندارى و پایبندى به مقدسات آن است. این مطلبى است که شامل بسیارى از باورهاى دینى مى شود که از آن دسته است احترام به مساجد، روزه دارى و روزهاى ویژهاى را "ایام الله" نامیدن؛ چنان که امام خمینى آنها را "یوم الله" مىخواندند. ایشان کرامت و برترى اماکن مقدس را اینگونه بیان مىنمودند :"در شرع مقدس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها، مسجدالحرام است و بعد از آن مسجد پیامبر(ص) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله، بعد مسجد بازار است."()
مسجد به فرموده پیامبر(ص) خانه خدا() انوار الهى() جایگاه پیامبران() و نیز بوستان بهشتى شمرده شده است، بهترین مصادیق شعائر الهى است. ارج نهادن به این شعائر به فرموده قرآن نشان دهنده پرهیزکارى است: "وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ"() و هرکس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دلهاست. بر همین اساس در قرآن از مانع شدن از یاد خدا در مسجد، تعبیر به ظلم شده است: "وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِى خَرَابِهَا..."() چه کسى ظالمتر و ستمکارتر از آنکه از بردن نام خدا در مسجد جلو گیرى کند و در خراب کردن آن سعى و کوشش کند.
گروهى از محققان دفتر مطالعات و پژوهشهاى مرکز رسیدگى به امور مساجد مىگویند :"در قرون اخیر، تخریب مسجد و ساختمانهاى توحیدى بنا شده بر قبور ائمه اطهار(ع) در"بقیع" توسط وهابیان و تخریب مسجد "بابرى" در هند، نمونه هایى از ظلم به مسجد بودهاند. ظلم به مسجد، هم شامل ظلم به خود مسجد و هم مؤمنان نمازگزار در آن است که جلوگیرى از ورود به مسجد براى برپایى شعائر اسلامى و گفتن ذکر و یاد خدا، از مصادیق بارز ظلم به مسجد و مؤمنان است."() علاوه بر این که احترام به مسجد نشان از تقواست و بازداشتن از ذکر خدا ستمگرى شمرده شده، اگر کسى به مسجد احترام هم نکند، یعنى عملى که حاکى از سبک شمردن مسجد باشد، از او صادر شود، ملعون است. امام صادق (ع) دراین باره مى فرماید: "ملعونٌ، ملعونٌ، من لم یوقّر المسجد"() مورد نفرین خدا است کسى که به مسجد احترام نگذارد.
به همین دلیل، فقهاى عظام در فقه، قاعدهاى تحت عنوان "حرمة اهانة المحرمات فى الدین" مطرح کردهاند. بر اساس این قاعده، که مفاد آن مورد اتّفاق همگان است، هتک، اهانت و تحقیر آنچه در دین اسلام داراى حرمت است، جائز نیست و مسجد مسلمانان از مواردى است که رعایت احترام آن لازم شمرده شده است. همچنین برخى از علما اهانت به مسجد و هتک حرمت آن را از گناهان کبیره دانستهاند؛ زیرا مکانى که شعائر الهى و از محرمات دینى محسوب مىشود، احترام و حرمت آن واجب است.
در کتاب "گناهان کبیره" تحت عنوان "هتک مساجد" آمده است: هر مکانى که به وسیله مسلمانان و بعنوان مسجد بنا شود، شیعه باشد یا از سایر فرق اسلامى، رعایت حرمت آن واجب و اهانت و هتک آن، مانند خراب کردن و یا آلوده ساختن آن به نجاست، گناه کبیره است. مسجد به حضرت آفریدگار نسبت دارد. "و ان المساجدلله" و اهانت به آن اهانت به خداست. علاوه براین، بزرگى هتک مسجد نزد هر دیندارى بدیهى و ارتکازى است() براین اساس، حضور زنان در مساجد براى انجام فرایض دینى مصداق تعظیم و بزرگداشت مساجد است و محروم کردن آنان از این فیض بزرگ یکى از اقسام هتک و بى احترامى است که خود ستمى بس بزرگ است.
قائلین به جواز و استحباب حضور بانوان در مسجد
عدهاى از فقهاى عظام شیعه معتقدند که نه تنها حضور بانوان در مسجد مانند دیگر عرصه هاى اجتماعى (البته با رعایت شئون اسلامى) جائز است، بلکه امرى نیکو و مستحب مى باشد.() حتى بعضى از فقهاى معاصر مى فرمایند: براى زنان در صورتى که خود را از نامحرم به خوبى حفظ کنند، بهتر است نماز را در مسجد بخوانند و اگر راهى براى یادگرفتن مسائل اسلامى جز از طریق رفتن به مسجد وجود ندارد، واجب است به مسجد بروند.()
ادلّه قائلین به جواز و استحباب حضور زنان در مسجد عمومات و اطلاقات روایاتى است که بیانگر ترغیب و تشویق بر رفت و آمد به مساجد و بهرهمندى از فضائل مسجد بر انسان، قطع نظر از جنسیّت است. این عده که اکثریت علما را تشکیل مى دهند بر این مدعاى خود به برخى از شواهد تاریخى نیز تمسک نمودهاند.
در منابع روایى اسلام، روایات زیادى وجود دارد که همگى مشعر بر این است که مساجد متعلق به تمام مردم اعم از زن و مرد است. با اندکى دقت در روایات ذیل، به روشنى در مىیابیم که میان مرد و زن هیچگونه تفاوتى وجود ندارد؛ زیرا واژههایى مانند، انسانهاى با تقوا، مؤمن، متقین، اهل مسجد، منع نکردن و جز آن، اختصاص به گروه خاصى ندارد و براى عموم مسلمانان است.
در روایتى از پیامبر(ص) نقل شده که فرمودند :"هنگامى که دیدید شخصى بر رفت و آمد به مسجد مداومت دارد، او را مؤمن بدانید؛ زیرا مسجد خانه انسانهاى با تقوا و صالح است."()
و نیز در روایتى دیگر فرمودند: "المسجد بیت کل مؤمن؛() مسجد خانه هر مؤمنى است." آن حضرت در حدیثى دیگر مسجد را خانه همه متقین و پرهیزکاران دانسته و فرمودهاند: "اِنَّ المَساجِدَ بُیُوتُ المُتَّقیِن."()
و نیز فرمود: "مَن کانَتِ المَساجِدُ بُیُوتَهُ فَقَد خَتَمَ اللهُ لَهُ بِالرَّوحِ وَ الرَّحمةِ وَ الجَوازِ عَلَى الصّراطِ اِلَى الجَنَّه؛() هرکس خانهاش مسجد باشد، خداوند کارش را با رحمت و شادى قرار داده، و اجازه عبور از صراط به سوى بهشت را به او خواهد داد."
امام حسن(ع) فرمود: "اَهلُ المَسجِدِ زُوّارُ وَ حقٌ عَلَى المَزُورِ اَلتّحفَةُ لِزائِرِهِ؛() اهل مسجد زائر خدا هستند و بر صاحب خانه است که بر زائرش هدیهاى بدهد."
و همچنین روایات متعددى که در آنها واژه "مَن مَشى" و "مَن أسَرج" آمده است. پیامبر(ص) فرمود: "من مشى الى مسجد من مساجدالله فله بکل خطوة خَطَاهَا حتّى یرَجع الى منزلهِ عشرَ حَسَنات و مُحِىَ عنه عشرُ حسنات و رُفِعَ لهُ عشرُ درجات؛() کسى که به مسجدى از مساجد خدا برود براى هر گامى که برمى دارد تا به منزل برگردد ده حسنه برایش نوشته مىشود و ده گناه از او برداشته و ده درجه ترفیع مىیابد."
و همچنین در روایتى دیگر فرمود: "بشر المشائین فى ظلمات الى المساجدِ بالنور الساطع یوم القیامه؛() بشارت باد کسانى را که در تاریکى شب به مساجد مى روند، در روز قیامت، از نورى درخشنده در پیشاپیش خود برخوردارند."
امام صادق(ع) نیز مىفرماید: "مَن مَشى اِلَى المَسجِدِ لَم یَضَع رِ جلَهُ عَلى رَطبٍ وَ لا یابِسٍ اِلّا سَبَّحَت لَهُ الارضُ الى الارضین السابعه؛() هرکس به طرف مسجد برود، پایش را بر هیچتر و خشکى نمى گذارد، مگر اینکه زمین تا طبقات هفتگانهاش براى او تسبیح مىگویند."
امام على(ع) در مورد همسایه مسجد فرموده است: "لا صلاة لجار المسجد الّا أن یکون له عذر او به علة، فقیل: و من جار المسجد یا
امیرالمؤمنین؟ فقال: من سمع النداء؛() نماز همسایه مسجد در خانه نماز کامل نیست؛ جز اینکه عذرى داشته باشد. از آن حضرت سؤال شد که همسایه مسجد چه کسى است؟ فرمود: کسى که صداى اذان را بشنود."
و همچنین فرمود: "...لَیَحضُرَنَّ مَعَنَا صَلاتَنا جماعةً أو لَتَحَوَّلِنَّ عَنّا وَ لا یُجاورُنا وَلانُجاورُهُم؛() امام على(ع) در جواب عدهاى که به حضرت گفتند: عدهاى از همسایگان مسجد در نماز جماعت حاضر نمى شوند، فرمود: باید در نماز جماعت ما حضور یابند، یا اینکه از ما دورى گزینند و همسایه ما نشوند و ما هم همسایه آنها نشویم."
از این رو، روایاتى که با کلمه "من"، "مَن مَشى"، "مَن أسَرج" "متقین"، "مؤمن" و "اهل المسجد، جارالمسجد" و امثال این واژهها شروع شده که دلالت بر عموم مىکند.
شواهد تاریخى
علاوه بر روایات، شواهد تاریخى حاکى از حضور زنان در مسجد براى نماز جماعت، به خصوص نماز صبح و عشائین در عصر رسول خدا(ص) از مسلمات تاریخ اسلام است. کعبه اولین خانهاى است براى عبادت انسانها، (اعم از زن و مرد) بنا شد و عبادت کنندگان را به سوى خود جذب کرد؛ چنانکه در آیه 96 آل عمران مى فرماید: "إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ."
مکه و مسجدالحرام، کاملترین مصداق مسجد است تا آنجا که نماز فرادى در آن از نماز جماعت در خانه بهتر است و در همین مسجد بود که اولین نماز جماعت به امامت پیامبر(ص) با حضور بزرگ مردى چون حضرت على(ع) و بانویى مکرّم چون حضرت خدیجه(س) برگزار شد.
آنچه روشن است و از سیره معاصرین عصر رسالت نیز مىتوان دریافت، حضور زنان در نماز جماعت مسلمانان و در مسجد است. این نکته از شواهدى چند به دست میآید، که در ذیل به برخى از آنها اشاره مىکنیم.
روایاتى در دست است که به حضور زنان در نمازهاى جماعت تصریح دارد، مانند روایت ذیل که به طرق مختلف نقل شده است:
"کان رسول الله یصلّى الصبح فتنصرف نساء المؤمنات متلّفعات بمروطهن و لا یعرفن من الغلس؛() زنان مؤمن، نماز را با پیامبر(ص) به جاى میآوردند، در حالى که لباسى که تمام بدن آنها را مىپوشاند به تن داشتند و این زنان در تاریکى بازشناخته نمىشدند." طبیعى است که احادیث نبوى، در شرح ثوابهاى زیاد نمازجماعت در مسجد، به گوش زنان رسیده باشد و آنها راغب شده باشند که از این ثوابها بىبهره نمانند. علاقه زنان به حضور در مساجد، براى اقامه نمازجماعت و ممانعتى که از آنها به عمل مى آمد، باعث گردید روایاتى از پیامبر(ص) در اینباره صادر شود، که در منابع شیعه و سنّى آمده است و مضمون آنها این است که هنگامى که زنان براى رفتن به مسجد اجازه خواستند، آنان را منع نکنید. براى نمونه، پیامبر(ص) فرمودند: "لاتمنَعُوا النساء حضوظهن من المسجد إذا استأذنوکم؛ هرگاه زنان شما اجازه رفتن به مساجد مى خواهند، آنها را از بهره و نصیبشان از مساجد محروم نکنید و مانع نشوید." همچنین آمده است که حضرت فرمود: "لاتمنَعوا إماء الله مساجد الله؛() کنیزان خدا را
از رفتن به مساجد خدا منع نکنید".
شایان ذکر است که به دنبال تأکید پیامبر(ص) مبنى بر عدم منع زنان از حضور در نمازجماعت مسجد و لزوم اجازه به آنان، بعضى چنین پنداشته بودند که زنان فقط هنگام روز مجاز به رفتن به مساجدند و در نمازهاى مغرب و عشاء که با تاریکى (شب) همراه است، زنان نباید براى نماز به مسجد روند، ازاین رو، جهت مبارزه با این پنداشت غلط، در برخى روایات آمده است که هرگاه زنان اذن حضور در مسجد را در شب هنگام خواستند، اجازه دهید. پیامبر(ص) در دو بیان جداگانه مى فرمایند: "لاتمنعوا نسائکم من الخروج الى المساجد باللیل"؛ نیز فرمود: "إذا استأذن نسائکم باللیل الى المسجد فأذنوا لهنَّ؛() زنان خود را شب هنگام از رفتن به مساجد منع نکنید و چون اذن خواستند اجازه دهید." در شب که خوفِ بیشتر براى زنان است مى فرماید: اجازه دهید، پس در روز أولى است که به مسجد بروند.
روایت دیگرى که خود دلیل گویایى بر جواز حضور زنان در مسجد است، سیره خود پیامبر اعظم(ص) مى باشد؛ چنانکه ابنعباس درباره پیامبر(ص) و عملکرد ایشان چنین مى گوید: "کان رسول الله(ص) امر بَناته و نسائه أن یخرجن فى العیدین؛() رسول خدا(ص) دختران و زنان خود را براى اقامه جماعت در نمازهاى عیدین به خارج خانه مى بردند."
امام على(ع) درباره حضور زنان در نماز جماعت مسجد در روزهاى آغازین رسالت نبوى(ص) چنین مى فرماید: "کُنَّ النّساءُ یُصلّینَ مَعَ النّبى(ص) فَکُنَّ یؤمرنَ أن لایَرفَعنَ رُؤسَهُنَّ قَبلَ الرِّجال لِضیقِ الاُزُرِ؛() زنان در عصر پیامبر(ص) نماز را با پیامبر(ص) به جاى میآوردند. به زنان دستور داده شده بود که چون لباس مردان کوتاه بود قبل از مردان سر از سجده برندارند".
در بعضى از روایات حضور آنان به روشنى ذکر شده است. امام صادق(ع) از پدر گرامیاش نقل مى کند که فرمود: "کان رسولُ اللهِ(ص) یَسمَعَ صَوتَ الصّبى وَ هُوَ یَبکى وَ هُوَ فِى الصّلاةِ فَیُخَفّف الصلاة أن تعبَر اُمّه؛() رسول خدا(ص) هنگام خواندن نماز جماعت، صداى گریه طفلى را شنید که مادرش او را با خود به مسجد آورده بود. آن حضرت نماز را کوتاه کرد تا مبادا نگرانى در مادرش پیدا شود".
در روایت دیگرى آمده است: روزى رسول خدا(ص) نماز صبح را با کوتاهترین سوره خواند. اصحاب پرسیدند، اى رسول خدا(ص)! چه اتفاقى افتاده که نماز را سریع تمام کردید. حضرت در پاسخ فرمود: "إنى سَمِعتُ صوتَ صبىّ فى صفَّ النِساءِ؛() من صداى طفلى را در صف زنان شنیدم".
در منابع اهل سنت نقل شده است: رسول خدا(ص) نماز صبح را در تاریکى مىخواندند و زنان مؤمن پس از نماز، در همان تاریکى به منزل برمىگشتند و به خاطر تاریکى، دیگران آنها را، و حتّى خودشان همدیگر را نمى شناختند.()
امّ فضل مى گوید: شنیدم که پسرم سوره مرسلات را تلاوت مىکند. به او گفتم: مرا به یاد پیامبر(ص) انداختى. این سوره آخرین سورهاى بود که از زبان مبارک پیامبر(ص) شنیدیم و آن را در نماز مغرب در مسجد مى خواند.()
در روایتى مى خوانیم :"زنى قریشى به نام "عاتکة بن زید" پیوسته در نماز جماعت مسجدالنبى حاضر مىشد، عمر بن خطاب از او خواستگارى کرد، وى به این شرط که او را از نماز جماعت در مسجد منع نکند، پذیرفت با عمر ازدواج کند، عمر نیز با نارضایتى پذیرفت؛ بعد از مرگ عمر، وقتى زبیر از او خواستگارى کرد باز همین شرط را مطرح نمود، زبیر هم به ناچار پذیرفت، و او به نماز جماعت مسجد مى رفت...."()
همچنین در منابع اصیل اهل سنت آمده است: فاطمه بنت قیس مى گوید: "... فلما انقضت عدّتى سمعت نداء المنادى ینادی الصلاة جامعة فانطلقت فیمن انطلق من النّاس فکنت فى الصف المقدّم من النساء و هو یلى المؤخّر من الرجال؛() چون زمان عدهّام سپرى شد، صداى منادى نمازجمعه را شنیدم، و به همراه دیگر مردمان که میرفتند روانه شدم و در صف اول صفوف زنان که به دنبال صفوف مردان بود، ایستادم."
در زمان خلیفه دوم(عمر)، زنان به امامت شخصى به نام "سلیمان بن ابى خثیمه" انصارى در رحبه مسجد، نماز جماعت مىخواندند چنان که مردان به امامت ابى کعب نماز جماعت برگزار مى کردند.
همچنین در تاریخ آمده است که: خلیفه سوم (عثمان) مردان و زنان را در نمازجماعت مسجد در یک جا جمع کرد، ولى امیرالمؤمنین(ع) در زمان خلافتش دوباره زنان را از مردان جدا کرد و شخصى به نام "عرفجه" با زنان نماز مى خواند.()
پس حتى در برخى از منابع اهلسنت نیز روایات و شواهدى وجود دارد که بیانگر حضور زنان در مسجد و جماعات است.
با توجه به مطالب یادشده، به خوبى در مىیابیم که حضور زنان در مسجد و جماعتها، از نظر تاریخى امر ثابت و مسلّم است.
علاوه بر روایت و شواهد تاریخى که بر جواز حضور زنان در مسجد و جماعات دلالت دارند، فقهاى عظام، حضور بانوان را همچون مردان، در مسجدالحرام و مراسم عبادى و اجتماعى و اخلاقى و سیاسى همچون نمازجمعه () و اعتکاف و حج () جایز شمردهاند. بنابراین، دین اسلام نه تنها حضور بانوان را در مسجد و جماعات و به طور کلى در عرصههاى مختلف اجتماعى و سیاسى و اقتصادى، فرهنگى و عهدهدارى سمتهاى مدیریتى و حتّى نظامى جایز شمرده، بلکه در برخى زمینههاى یادشده، به ویژه در وضع ویژه زمان ما، شایسته و حتّى بایسته دانسته است؛ البته حضور در صحنههاى اجتماعى، از آنجا که همراه با برخوردها و تماسهاى چند سویه است، براى هر یک از زن و مرد تکلیفى را ایجاب مىکند که مراعات و توجّه به آن در تأمین سلامت اخلاقى جامعه و ثمربخش بودن حضور و برکنار ماندن آن از آسیبها و آفات، نقش بنیادى دارد؛ همچون رعایت حجاب و شؤون اسلامى، چگونگى برخورد با نامحرم و نگاه به او، کیفیت سخن گفتن و تأکید بر وجود شاخصههائى چون حیا و عفت، همه و همه ابزارهائى براى این حضور اجتماعى هستند. بنابراین، چنانچه زنان بتوانند حجاب اسلامى و شئون زن مسلمان و عفاف و پاکدامنى را رعایت کنند، مى توانند با حضور در مساجد از فضائل و آثار معنوى این مکان مقدس بهره برند و فضیلت نماز خواندن در مسجد براى آنان، همچون مردان است.
ادامه دارد
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. ر.ک: شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ،8 ص ،287 قم، آل البیت، 1409ق، بیروت داراحیاء التراث العربى؛ شیخ صدوق، من لا تحضره الفقیه، ج 1،ص ،237 قم جامعه مدرسین، 1413ق؛ متقى هندى، کترالعمال فى سنن الاقوال و الافعال، ج 8،ص 650، بیروت موسسة الرسالة، 1409ق.
. علامه حلى، تذکره الفقها، ج 1،ص ،90 قم موسسة آلبیت لاحیاء التراث،1414 ق.
. سوره احزاب،آیه .32
.همان، آیه .33
. سید قطب، فى ضلال القرآن، ج،5 ص 2859، ترجمه: مصطفى خرم دل، تهران، نشر احسان، 1378 ق.
. محمد صاقى تهرانى، الفرقان فى تفسیر القرآن،ج 22، ص ،105 قم، انتشارات فرهنگ اسلامى، 1408 ق.
. عبد الرحمن الخلیل بن احمد الفراهیدى، کتاب العین، ج6،ص طبع الثانیة، موسسة دارالهجرة، 1409 هجرى قمرى.
. الفیومى، مصباح المنیر، ج 1،ص .42
. سوره احزاب،آیه .59
. فضل حسن طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج20 ص177، دارالمعرفة، بیروت، داراحیاء التراث العربى؛ فخر رازى، التفسیرالکبیر، ج ،13 ص ،230 مصر، قاهره، عبدالرحمن محمد، 1357ق.
. تفسیرمجمع البیان، ج،4 ص 370 على بن ابراهیم قمى، تفسیر قمى، ج 2،ص 196، چ سوم، قم، موسسة دارالکتاب، 1404ق؛ عبد على بن جمعه العروسى الحویزى، تفسیر نورالثقلین، ج ،4 ص،307 چ چهارم، قم، اسماعیلیان، 1412 ق.
. وسائل الشیعه، ج ،5 ص 237، علامه مجلسى، بحارالانوار، ج ،80 ص 371، بیروت، موسسة الوفاء، 1404 ق.
. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج،1 ص ،374 ح 1088،جامعه مدرسین، 1403ق.
. ابوالقاسم پاینده، نهج الفصاحه، ص،474 ح 1532، چ جاویدان.
. همان، ص ،690 ح .2588
. وسائل الشیعه، ج ،5 ص ،237 من لا یحضره الفقیه،ج 1، ص 238، بحارالانوار، ج 80، ص .371
. وسائل الشیعه، ج ،5 ص 236، من لا یحضره الفقیه، ج 1،ص .397
. محمدبن عبدالله زرکشى، اعلام الساجد بأحکام المساجد، ص ،309 مصر، قاهره، 1384 ق.
. سلیمان بن الاشعث السجستانى، سنن ابى داود، ج 1،ص 137، ج 57،بیروت دارالفکر، 1420 ق.
. بحارالانوار، ج 81،ص .115
. سلسلة الینابیع الفقهیه، ج ،4 ص 724ـ .718
. البته خود ایشان در ادامه بحث احتمال هم مى دهند که رفع وجوب، رخصتى نباشد بلکه عزیمتى باشد، مثل نماز مسافر.
. محقق اردبیلى، مجمع الفائدة و البرهان فى شرح ارشاد الاذهان، ج ،2 ص ،345 جامعه مدرسین قم بى تا.
. امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 1، کتاب الصلاة، فیمن تجب علیه صلاة الجمعه، ص 237، قم، اسماعیلیان.
. عبد الحلیم ابوشقه، تحریر المرأة فى عصر الرسالة، ج 13، ص 220،کویت، دارالعلم، چاپ اول، 1411 ق.
. العک - الشیخ- خالد- موسوعة فقه المرأة المسلمه من الکتاب والسنه.
. محمد تقى مجلسى، روضة المتقین فى شرح من لا یحضره الفقیه، ج ،2 ص .107
. سید محمد جواد حسینى عاملى، مفتاح الکرامه، ج 2، ص 229 - ،228 موسسة الاعلمى، بیروت، 1416ق.
. شهید ثانى، شرح اللمعة الدمشقیة، ج ،1 ص .63
. سید محمد چاظم طباطبائى یزدی، عروة الوثقى، ج 1،ص 426، جامعه مدرسین، چ اول، قم 1420ق.
. امام خمینى، رساله توضیح المسائل، مسئله .893
. آیت ا... مکارم شیرازى، رساله توضیح المسائل، مسئله .817
. سنن ابى داود، ج 1،ص ،155 ح 565 و 566 و .567
. همان، ح .568
. کنزالعمال، ج ،11 ص ،677 ح .20872
. همان، ح .20873
. محمد بن اسماعیل بخارى، صحیح بخارى، ج ،2 ص 406، باب 555 و ،558 بیروت، دارالفکر 1401 ق؛ مسلم بن حجاج نیشابورى، صحیح مسلم، ج ،4 ص ،161 دارالفکر، بیروت؛ احمد بن شعیب النسائى، السنن النسائى، ج2، ص ،42 بیروت، دارلفکر، 1420ق.
. صحیح مسلم، ج ،4 ص .161
. سوره نور،آیه .62
. ذبیح الله محلاتى، ریاحین الشریعه، ج ،5 ص 80، دارالکتب الاسلامیه، بهار 1364 ش.
. احمد بن على الموصلى، معجم ابى یعلى، ج ،1 ص .93
. صحیح بخارى، ج 7،ص .43
. سوره احزاب،آیه .50
. محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج ،1 ص 207، بیروت دارصادر.
. ابن حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابه، ج 4،ص 237، دارالجیل، بیروت.
. شیخ یعقوب کلینى، اصول کافى، ج،1 ص ،377 چاپ بیروت.
. بحاالانوار، ج ،19 ص .380
. وسائل الشیعه، ج ،1 ص .376
. کنزالعمال، ج 7،ص 650، میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج ،3 ص ،359 554، موسسة آل البیت، چ: اول، قم 1408 ق.
. امام خمینى، توضیح المسائل، مسئله .893
. وسائل الشیعه، ج ،1 ص .268
. مستدرک الوسائل، ج ،3 ص .447
. همان، ص 313 و .359
. سوره حج، آیه .32
. سوره بقره، آیه .114
. دفتر مطالعات و پژوهشهاى مرکز رسیدگى به امور مساجد به همت گروهى از فرهیختگان و محققان آن مرکز، فرهنگ مسجد، ص 184 ـ .183
. وسائل الشیعه، ج ،3 ص 554؛ جامع الاحادیث، ج 4، ص .452
. شهید محراب ایت ا... سید عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج ،2 ص ،385 قم، دفترانتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین، چ: ششم.
. مجمع الفائده،ج 2،ص 159، شهید اول، دروس الشرعیه، ج 1، ص ،155 قم، موسسة النشر الاسلامى، 1412ق.
. آیت ا... مکارم شیرازى، رساله توضیح المسائل، مسئله .817
. مستدرک الوسائل، ج ،3 ص .362
. کنزالعمال، ج 7،ص 650، مستدرک الوسائل، ج 3، ص.554
. همان، ص ،659 ح 20785 نهج الفصاحه، ص 596،ح .3083
. مستدرک الوسائل، ج ،7 ص .659
. سید حسن شیرازى، کلمة الامام الحسن، ص 41، بیروت، دارالصادق، 1388 ق؛ علیرضا صابرى یزدى، الحکمَ الزاهره، مترجم: محمد رضا انصارى، ص 150،چاپ اول، زمستان 72، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامى.
. وسائل الشیعه، ج 5،ص 201، شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ص ،291 قم، نشر رضى، چ دوم، 1363ش.
. همان، ص ،139 ح 720، سنن ابن ماجه، ج ،1 ص 257، ح .781
. من لایحضره الفقیه، ج ،1 ص 233، بحارالانوار، ج 84، ص .13
. بحارالانوار، ج ،83 ص 379 نعمان بن محمد تمیمى مغربى، دعائم الاسلام، ج ،1 ص ،148 مصر، دارالمعاف، 1385 ق.
. وسائل الشیعة، ج ،3 ص .479
. ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ،1 ص 285،مکتبة آیة الله المرعشى، قم، بىتا؛ ابن جوزى، احکام النساء، ص .192
. سنن ابن ماجه، ج ،1 ص ،137 ح 565 و 566 شیخ على نمازى شاهرودى، مستدرک سفینة البحار، ج ،1 ص ،209 قم، موسسة النشر الاسلامى، 1419 بحارالانوار، ج87 ص 354 ابن جوزى، احکام النساء، ص .195
. کنزالعمال، ج ،7 ص 677، ح 20782، صحیح مسلم، ج 2،ص .33
. ابن جوزى، احکام النساء، ص 201 البته در منابع شیعه و اهلسنت، روایاتى هم وجود دارد که مفادش ترجیح خروج زنان براى نماز عید است در صورتى که زن مسن باشد.
. همان، ج ،5 ص 413 من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 396، صحیح مسلم، ج 4،ص .161
. وسائل الشیعه، ج 5،ص 470، نور الدین هیثمى، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج ،2 ص 74، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1408 ق.
. المسند الجامع، ج ،6 ص .227
. صحیح بخارى، ج 1،ص .211
. تحریر المرأة فى عصر الرسالة، ج ،13 ص .181
. ابن اثیر، اسدالغابة، ج ،5 ص ،185 تهران، انتشارات اسماعیلیان؛ الامام احمد حنبل، مسند احمد، ج ،1 ص 40، بیروت، دارالفکر.
. ر.ک: صحیح مسلم، ج 2،ص 32 و 33 صحیح بخارى، ج 1، ص 439 و ج ،3 ص .119
. ر.ک: الطبقات الکبرى، ج ،5 ص 26 ـ .27
. محمد حسن نجفى، جواهر الکلام، ج ،11 ص 270 ـ 268 بیروت، داراحیاء التراث العربى، بى تا؛ فاضل هندى، کشف اللثام، ج ،4 ص 280 ـ 279 قم، مکتبة آیة الله مرعشى النجفى، 1405 ق.
. محمد مهدى نراقى، مستندالشیعه، ج،1 ص ،546 چاپ اول، آل البیت، قم 1415 جواهرالکلام، ج ،17 صص 184 و 212 و .220
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 177 |