تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,931 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
نگاهى گذرا به نقش والدین در تربیت و آموزش فرزندان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 14، فروردین 1388 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
قسمت اول
اشاره
کلاس اوّل تربیت و آموزش انسان در خانواده است و کودک دروس اولیه زندگى را از پدر و مادر و اطرافیانش فرامى گیرد. از این رو، اگر زبان والدین عربى باشد، کودک به زبان عربى آشنا مى شود، و اگر فارسى باشد، به زبان فارسى و اگر ترک باشد به زبان ترکى ... اگر خانواده اهل ساز و دهل و ترانه و تصنیف باشند، کودک از همان خردسالى به طور نهادى آنها را مى آموزد. و اگر اهل نماز و دعا و عبادت باشند، باز روى قانون تبعیت کوچکتر از بزرگتر، مُهر را از مقابل والدین برداشته و به تقلید از آنها خم و راست مى شود و مىبوسد؛ اگر والدین اهل فحاشى و دشنام باشند او نیز دشنام و فحاشى میآموزد. و اگر اهل بى بندوبارى و هرزگى در سخن و رفتار باشند، او نیز به همان شیوه بارخواهد آمد. خلاصه چشمان درخشان کودکان شب و روز حرکات پدر و مادر و روابط آنها را مىنگرند و گوشهاى حسّاس آنان، مانند یک دستگاه گیرنده قوى و مجهّز مواظب حرکات و سکنات آنهاست؛ براین اساس ناگفته پیداست که اگر کانون خانواده گرم و دوستانه باشد و پدر و مادر و اعضاى دیگر خانواده، داراى روابط خوب و صمیمانهاى باشند، معمولا کودکانى سالم، با شخصیتى مثبت و فعال در آن پا به عرصه جامعه خواهند گذاشت؛ و گرنه افرادى بى بندوبار و لاابالى، بزهکار و بى دین و ... وارد عرصه جامعه شده و چون خود مفسدند، فساد بارمیآورند. در این نوشتار مختصر برخى از آثار مثبت و منفى را که محصول روابط والدین در کانون خانه و خانواده است را ضمن بیان ویژگىهاى ارتباط سالم، مورد بررسى قرار مى دهیم.
جایگاه فرزند در کانون خانواده
پى بردن به ارزش و اهمیت هر چیزى مستلزم شناخت حقیقت آن مى باشد؛ زیرا اگر انسان به ارزش واقعى چیزى پىنبرد براى حفظ و نگهدراى آن اهتمام نمیورزد. بدون تردید، بسیارى از پدران و مادران آن گونه که باید فرزندان خود را نشناخته، به امر پرورش و تربیت آنها همت نمى گمارند. امام على(ع) در اینباره مىفرماید: "الناس اعداء ماجهلوا"()مردم دشمن ندانستههاى خود
هستند. پدران و مادرانى که اهمیت و جایگاه فرزندان خویش را نمى شناسند، نه تنها در تربیتشان سهل انگارى مىکنند، بلکه آنان را دشمن خود تصور مىکنند. بنابراین، ضرورى مىنماید که جایگاه و منزلت فرزندانمان را بشناسیم تا نسبت به وظایف خود، درباره آنان بى اعتنا نباشیم، بلکه گوهرشناس باشیم و به فرزندان، این گوهرهاى نفیس زندگى، عشق بورزیم.()
جایگاه فرزند در آیات و روایات
قرآن کریم در برخى آیات از فرزندان با عنوانهایى همچون: "نور چشم"()؛ "زینت بخش زندگى"() و "وسیله آزمایش بشر"() یاد کرده است.
پیامبر اکرم(ص) و ائمّه معصومان(ع) نیز هر کدام تعابیر بسیار زیبایى درباره فرزند بیان کردهاند. این تعابیر گویاى این هستند که فرزند از منزلت و جایگاه بالایى برخوردار است که اگر والدین این حقیقت را دریابند، با
آگاهى بیشتر در تربیت و آموزش فرزندان، این میوههاى زندگى، اهتمام مى ورزند. پیامبر(ص) فرزند را گلى از گلهاى بهشت "الولد الصالح ریحانة من ریاحین الجنة"() جگرگوشه مؤمن و موجب شفاعت و آمرزش آنها مى داند: "الولد کبد المؤمن إن مات صار شفیعآ و إن مات بعده یستغفرالله له فیغفر له."() آن حضرت در جاى دیگر مهر ورزیدن به فرزندان را موجب دستیابى به درجات بهشت معرفى مىکند و مى فرماید: "قبّلوا اولادکم فانّ لکم بکل قُبلة درجة فى الجنة و ما بین کل درجتین خمس مائة عام"() فرزندان خود را ببوسید؛ زیرا براى هر بوسهاى که به فرزندان میزنید، یک درجه در بهشت خواهید داشت که فاصله هر درجه تا درجه دیگر به اندازه پانصد سال راه است.
ابن عمر از پیامبر اکرم(ص) نقل مى کند: "من سقى ولده شربة ماء فى صِغَرِه سقاه الله سبعین شربة من ماءِ الکوثر یوم القیامة"() هر کس به فرزند خردسال خود جرعهاى آب بنوشاند، خداوند به پاداش آن در روز قیامت هفتاد جرعه از آب کوثر به او مى نوشاند. در جایى دیگر، پیامبر (ص) فرمود: "نظر الوالد الى ولده حبّاً له عبادة"() نگاه کردن پدر و مادر به فرزند از روى مهر و محبت، عبادت است.
از مجموع آیات و روایات که به برخى از آنها اشاره شد، استفاده مىشود که فرزند عطیه و موهبتى الهى و نعمتى است که خود منشأ نعمتهاى بى شمار دیگر است. وجود فرزند در خانه، فضاى آن را از خیر و برکت و مهر و محبت لبریز مى کند، رابطه معنوى و الهى والدین و فرزندان هر دو را از رحمتهاى واسعه ربوبى بهره مند مىگرداند.() با چنین نگرشى به فرزندان چگونه مى توان نسبت به شخصیت و نیازهاى آنها و تربیت و شکوفایى استعدادهایشان غفلت ورزید؟
اسلام و حقوق فرزند
آیات و روایاتى که ذکر شدند پدران و مادران را برآن مى دارد که در باب پرورش و آموزش فرزند احساس وظیفه کنند؛ وظیفهاى سنگین و مسئولیتى بزرگ که هرگز نمى توان آن را نادیده گرفت و نسبت به آن کوتاهى نمود؛ زیرا تعلیم و تربیت از
جمله حقوق فرزند بر والدین است که این امر علاوه بر رشد، نیاز به شهامت دارد. درباره اهمیت تربیت و آموزش فرزندان و اقامه حقوق آنها مسئله در حدّى است که اگر فرزندان به وظیفه خود در برابر والدین عمل نکنند عاق والدین خواهد بود، اگر والدین هم به وظائف مقرّره از شرع عمل نکنند، قطع رحم کردهاند و از طرف فرزندان خود عاق خواهند شد؛ زیرا پس از والدین نزدیکترین ارحام به انسان، فرزندان او هستند. بر این اساس در برخى روایات، حقّ فرزندان به عهده والدین، همانند حقّى شمرده شده است که پدر و مادر بر عهده فرزندان دارند.
در روایتى آمده است: مردى از رسول خدا(ص) پرسید: یا رسول الله! به چه کسى نیکى کنیم؟
حضرت فرمود: "بَرَّ والِدَیک. قال: لَیسَ لى والدان. قال: بَرَّ وَلَدِک کما أنَّ لِوالِدَیک عَلَیک حقَّآ کَذلک لِوَلَدِک حقّآ"() رسول خدا(ص) به آن مرد فرمود: به پدر و مادرت نیکى کن. گفت: پدر و مادر ندارم (از دنیا رفتهاند). فرمود: به فرزندانت نیکى کن؛ همانگونه که پدر و مادر بر تو حق دارند، همانطور فرزندانت نیز داراى حقوقى هستند.
به هر حال، در آموزههاى دینى "عاق والدین" و "عاق فرزندان" هر دو مطرح است که بر اساس آن چنانچه ترک فرزندان در اثر ترک حقوق والدین به آثار وخیمه عقوق والدین مبتلا مى شوند، همچنین والدین هم در صورت ترک حقوق فرزندان به آثار وخیمه آن مبتلا مى شوند. چنان که پیامبر اکرم(ص) در ضمن سفارشهایى به امام على (ع) فرمود: "یا علىُّ لَعَن اللهُ والدین حَمَلا وَلَدهما على عُقُوقهما؛ یا علىُّ! یَلزِمُ الوالدینِ مِن العُقُوقِ لِوَلَدِهما مایَلزِمُ الوَلَدَ لَهما مِن عُقُوقهما"() رسول اکرم(ص) به على (ع) فرمود: خدا لعنت کند پدر و مادرى را که فرزندان خویش را بد تربیت کنند و موجبات عاق خود را فراهم نمایند. اى على! همانگونه که فرزند عاق والدین مى شود، والدین نیز عاق فرزند خواهند شد.
اسلام به مسئله تربیت و آموزش فرزندان تا آن حد اهمیت داده که آن را حقّ مسلّم فرزند بر پدر دانسته است. امام سجاد (ع) نیز در "رساله حقوق" بدین وظیفه خطیر
چنین اشاره مى فرماید: "فأعمل فى امره عمل من یعلم انه مثاب على الاحسان الیه، معاقب على الاسائة الیه"() عمل کن درباره فرزند خویش چون عمل کسى که مى داند اگر به فرزند خود احسان کند پاداش داده مى شود و اگر بدرفتارى کرد مؤاخذه و عقاب مى گردد. در جاى دیگر، امام با تفصیل بیشترى مى فرماید: "و امّا حقّ ولدک فتعلم انّه منک و مضاف الیک فى عاجل الدنیا بخیره و شرّه، و انّک مسئول عمّا ولّیته من حسن الادب و الدلالة على ربّه و المعونة على طاعته فیک و فى نفسه. فمثاب على الاحسان الیه و معاقب على الاسائة علیه. فاعمل فى امره عمل المتزیّن بحسن اثره علیه فى عاجل الدنیا المعذر الى ربّه فیما بینک و بینه، بحسن القیام علیه و الاخذ له منه"() و اما حق فرزند تو این است که بدانى او پارهاى از وجود توست و در نیکى و بدى خود در این دنیا به تو وابستگى دارد و تو در تربیت و ادب آموزى و خداشناسى او مسئولیت دارى و باید او را در اطاعت فرمان خدا، در آنچه مربوط به تو و اوست، کمک رسانى. در احسان به او پاداش مى گیرى و در بدى به او کیفر مى بینى. عمل تو درباره او مانند کسى است که یقین دارد به کارهاى نیکوى او در دنیا آرایش مى یابد و به واسطه حسن قیام به وظایف و مسئولیتها در پیشگاه خداوند معذور است.
پیشواى عالیقدر شیعیان امام سجاد(ع) در این حدیث شریف به مسئولیت پدران در تربیت فرزندان تصریح فرموده است. امام(ع) پرورشهاى اخلاقى و ایمانى فرزند را از وظایف مسلم مذهبى آنان (پدران) دانسته و خاطر نشان نموده است که تربیتهاى پسندیده پدران، مانند اداى یک فریضه مذهبى موجب اجر و پاداش در پیشگاه خداوند است و پرورشهاى ناپسند مانند ترک واجب یا ارتکاب گناه، پدران را مستحق عقاب و کیفر الهى خواهد کرد.
رسول اکرم(ص) فرمودند: "ما مِن مَولُودٍ یُولدُ على الفطرة فَأبواهُ یُهوّدانِهِ و یُنصّرانِهِ و یُمجّسانِهِ"()هر فرزندى بر فطرت توحید و خداپرستى متولد مى شود، و این پدر و مادر او هستند که او را یهودى یا مسیحى و یا زردشتى سوق میدهند (و او را از راه
فطرت دور مىسازند).
افزون براین، در اصل ششم اعلامیه جهانى حقوق کودک (مصوب اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد، بیستم نوامبر 1959) چنین آمده: "کودک جهت پرورش کامل و متعالى شخصیتش نیاز به محبّت و تفاهم دارد و باید حتى الامکان تحت توجه و سرپرستى والدین خود، و به هر صورت در فضایى پر محبت در امنیت اخلاقى و مادى پرورش یابد. کودک خردسال را به جز در موارد استثنایى نباید از مادر جدا کرد."() بنابراین، هم قوانین پذیرفته شده بین المللى و هم آموزه هاى دینى با تأکید بیشتر، والدین را مسئول میدانند و از این رو، خانواده هایى که به سعادت فرزندان خود میاندیشند و نسبت به آینده آنها احساس مسئولیت مى کنند باید براى طفل، پیش از تولدش، بلکه پیش از انعقاد نطفه برنامهریزى کنند() و همه نیازهاى کودکان را براى رشد و تعالى تأمین نمایند.
تأثیر روابط والدین در تربیت فرزندان
چشمان ظریف و تیزبین کودک مانند دوربین حسّاس از تمام صحنه هاى زندگى خانواده و به خصوص حرکات و رفتار والدین و دیگر اعضاى آن، فیلم بردارى مى کند. از لبخندها، زمزمه ها و نوازشهاى والدین درس خوش بینى، امیدوارى، اعتماد و محبّت مى آموزد و به عکس، از تندیها، بد رفتاریها و عصبانیت هاى آنها درس تندى و بداخلاقى مى گیرد. معمولا کودک سخن گفتن، آداب معاشرت، رعایت نظم یا بى نظمى، امانتدارى یا خیانت، راستگویى یا دروغگویى، خیرخواهى یا بدخواهى را در محیط خانه فرامى گیرد.()براین اساس، نخستین کسانى که کودک از آنها شکل مىگیرد و بسیارى از روحیات و غرایز او در اثر تماس با آنها به وجود میآید، والدین هستند. آنها از آن جهت که بسیارى از ویژگیها و صفات را از خود و اجدادشان به کودکان منتقل مىکنند، عامل وراثتند و از آن جهت که در تماس همیشگى با فرزند خویش هستند و اعمال و رفتار او را زیر نظر دارند و او نیز آنها را الگوى خویش قرار
میدهد، یک عامل محیطى برای تربیت به حساب میآیند. پس پدر و مادر (خانواده) اولین بذر رشد فردى و شخصیت آدمى را مىکارند؛ زیرا کودک در بیشتر حالات خود، مقلّد پدر و مادر خواهد بود. مهمترین و سنگینترین رسالت تربیت به عهده این عامل است که با بهرهگیرى از ابزار مختلف، در این میدان وسیع، قدم برمیدارد و نیازهاى روحى، عاطفى، اخلاقى و اجتماعى کودک را تأمین مىکند.
پدر و مادر، اگر خود داراى ثبات نظر، آرامش روحى و دوستى باشند و هرگونه کینه و خشونت را از خود دور سازند، در ایجاد آرامش روحى فرزند و دلبستگى او به خانه و خانواده، کمک کردهاند. بسیارى از کودکان منحرف و کسانى که در بزرگسالى به جرمهاى سنگین رو میآورند، به خاطر نبود آرامش در خانواده آنهاست.
روابط خانوادگى نقش بزرگى در تحکیم اساس خانواده و تقویت همبستگى میان اعضاى آن دارد. این روابط چنان است که بر رشد و تربیت فرزندان، رسانیدن آنان به مرحله کمال و استقلال تأثیر به سزایى دارد.
ضرورت روابط سالم در تربیت
یکى از نیارهاى اساسى والدین و مربیان در امر تربیت و پرورش اخلاقى کودکان، برقرارى ارتباط سالم با آنهاست .
ارتباط صحیح بین پدر و مادر و روابط سالم آنان با کودکان، اولین و مهمترین زمینه رشد و پرورش اخلاقى نونهالان است .
بهترین ملاک و معیارى که براساس آن تربیت و کیفیت پرورش اخلاقى کودکان را مى توان مورد ارزیابى و دقت قرار داد، همان شبکه ارتباطى اعضاى خانواده با یکدیگر است؛ ازاین رو، امروزه خانواده را به "سیستم ارتباطى" تعریف مى کنند که سلامت جامعه، بازتابى از سلامتى سیستم ارتباطى خانواده است؛ زیرا جامعه سالم، بدون روابط سالم درون خانوادهها امکان پذیر نیست.
"سیستم" در اینجا به معناى مجموعه عناصر و یا افرادى که با هم در جهت اهداف و منافع مشترک، ارتباطى متقابل داشته و در حقیقت یک هویت را مى سازند، به طورى که اگر در این سیستم اختلالى ایجاد شود و یا براى یکى از عناصر و یا اعضاى آن مشکلى پدید آید به سایر عناصر و اعضاى سیستم سرایت مى کند. به قول سعدى شیرین سخن :
بنى آدم اعضاى یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوى به درد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار
بنابراین، اساس تربیت سالم فرزندان جامعه، بستگى کامل به سلامتى خانواده دارد و سلامتى خانواده مستلزم ارتباط سالم بین اعضاى خانواده است.
"ارتباط یا روابط" عبارت است از: فرایند مبادله اطلاعات و احساسات. مبادله بر وزن مفاعله، امرى است طرفینى و دو جانبه، پس ارتباط جریانى است متقابل.
ارتباط سالم و صحیح آن است که، طرفین در امر مبادله اطلاعات و احساسات در فضایى مناسب مشارکت کرده و با یکدیگر هماهنگى داشته و در این ارتباط، هر دو احساس ارزشمندى کنند. در اینجا جهت تبیین مطلب، مهمترین ویژگیهاى یک ارتباط سالم را در کانون خانواده بین والدین مورد بررسى قرار مى دهیم.
اوّل مهر و محبت: باید در محیط خانه و خانواده مهر و محبت و عاطفه و دوستى حاکم باشد، و هیچ گونه اثرى از نفرت و کینه و عداوت در آن نباشد و افراد خانواده همدیگر را دوست داشته باشند و محبتشان را ابراز و اظهار کنند؛ به ویژه پدر و مادر باید محبت، ثبات و آرامش را در داخل خانه گسترش دهند، چنان که خداوند در قرآن کریم فرموده است: "وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَ یَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ"()
از نشانه هاى الهى، آن که از خودتان براى شما جفتهایى آفرید تا در کنارشان بیارامید و در میانتان دوستى و مهر نهاد. در این، نشانههاست مردمى را که مى اندیشند.
بنابراین، ارتباط بین زن و شوهر یا پدر و مادر باید ارتباط محبت آمیز و آمیخته با رحمت و شفقت باشد و چنین رابطهاى مایه آسایش نفس، و آرامش اعصاب، اطمینان روح و جسم و همچنین موجب همبستگى خانواده، تحکیم اساس آن و دوام موجودیت واحدش خواهد بود.
عشق و محبت و مهربانى، احترام متقابل و همیارى واقعى در گشودن گره تمام مشکلات و برطرف کردن موانع از سر راه خانواده ها را در پى خواهد داشت و وجود روابط محبت آمیز در برقرارى تعادل روحى فرزند یک ضرورت محسوب مى شود.
دکتر اسپاچ مى گوید: "آسودگى فردى و اساسى کودک به طور پیوسته نیازمند اتّحاد پدر و مادر و انسجام و هماهنگى آنان در رویارویى با مسئولیتهاى زندگى است."()
در میان اعضاى خانواده وظیفه پدر سنگین تر است؛ زیرا او باید مهر و محبت را بین اعضاى خانواده گسترش دهد؛ به ویژه نسبت به همسرش مهربان باشد و نیازهاى او را برآورده سازد، چون این هم از حقوق اوّلیه همسرش است و هم موجب تربیت صحیح فرزند مى گردد تا بدین وسیله مهر و محبت و دوست داشتن را به فرزندانش منتقل کند.
از پیامبر اکرم(ص) چنین روایت شده: "لِیَتَأسَّ صغیرکم بکبیرکم، ولیَرؤف کبیرکم بصغیرکم..."() کوچکترهاى شما باید از بزرگانتان پیروى نمایند و بزرگترهای شما باید به کوچکترها مهر و محبت کنند.
پدر نباید در کانون خانواده بزرگى نماید، بلکه باید با افراد خانواده متواضع و دوست و مهربان باشد.
رسول خدا (ص) فرمود: "خیرُ الرّجال مِن اُمَّتى الَّذین لا یَتَطاوَلون عَلى اهلهم ویحنُون وَلایظلمونَهُم..."() بهترین مردان امت من، کسانى هستند که بر خانواده شان بزرگى نمىفروشند و به آنان مهر مى ورزند و بر آنان ظلم و ستم روا نمیدارند.
والدین باید با قدرشناسى و احترام نمودن به یکدیگر، فرزندان را به این روش پسندیده عادت دهند.
همه روانشناسان معتقدند که کودکان به موازات نیازهاى زیستى و فیزیولوژیکى به ویژه در سنین نخستین، نیازمند ارتباطات عاطفى و پذیرش از جانب دیگران هستند که برآورده کردن این نیازها، موجب بسترسازى آرامش و تعادل روانى و دستیابى به برخى از بالندگىهاى روانى است. آرامش روانى، امنیت خاطر، اعتماد به نفس، اعتماد به والدین، الگوگیرى در مهرورزى به
دیگران و پیشگیرى از انحرافات، نمونهاى از این امتیازات است. به اعتقاد برخى از روانشناسان، مهرورزى و محبت نمودن به کودکان، نه تنها موجب تندرستى بلکه بهترین پل ارتباطى براى تربیت کودکان در ساحتهاى گوناگون اعم از تربیت اخلاقى، دینى، سیاسى، عاطفى، فیزیکى و آموزشى است.
ارتباط عاطفى با فرزند موجب مىشود که وى با والدین خویش صمیمى باشد، به آنان اعتماد کند و آنان را پناهگاه خویش در بحرانهاى زندگى بداند. خداوند در قرآن کریم، خطاب به پیامبرش مىفرماید: "فبما رحمةٍ من الله لِنتَ لهم ولو کنت فظّآ غلیظ القلب لانفضّوا من حولک"() به خاطر رحمت خدا بود که تو با آنان ارتباط صمیمى و مهرآمیزى پیدا کردى، اگر یک فرد خشن و گستاخ بودى، هر آینه هیچ کس دور تو جمع نمىشد.
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. بحارالانوار، ج ،78 ص .14
. محمّدجواد طبسى، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، ،1376 ص .31
. سوره فرقان، آیه .74
. سوره کهف، آیه .46
. سوره انفال، آیه 28، سوره تغابن، آیه .15
. فضل طبرسى، مکارم الخلاق، بیروت، دالحوراء، 1408ق، ص 2188 محدث نورى، مستدرک الوسایل، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1409 ق، ص 113 حسام الدین المتقى، کنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسة الرساله، 1409ق، ج،16 ص .273
. محدث نورى،مستدرک الوسائل، ج 15 ص .112
. فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ص .220
. حسام الدین متقى هندى، کنزالعمّال فى سنن الاقوال و الافعال، ج 16، ص .443
. محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج ،15 ص .170
. محمّدجواد طبسى، حقوق فرزندان در مکتب اهل بیت، ص .34
. شرح رساله حقوق امام سجاد(ع)،ج 1،ص .97
. شیخ حر عاملى، وسائل الشیعة،ج ،15 ص .123
. فضل طبرسى، مکارم الاخلاق، ص 421 محدث نورى، مستدرک الوسائل، ج 15،ص .168
. على بن شعبه حرانى، تحف العقول عن آل الرسول، ترجمه احمد جنتى ذیل سخنان امام سجاد(ع)؛ رسالة الحقوق، ص 263، ح .23
. صحیح بخارى، جزء ،2 باب الجنائز، ص .118
. احمد بهشتى، اسلام و حقوق کودک، چ چهارم، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، 1380، ص .19
. همان، ص .12
. ابراهیم امینى، آیین تربیت، قم انتشارات اسلامى، 1368،صص 12 و 13.
. سوره روم، آیه .21
. دکتر اسپاک، مشاکل الاباء فى تربیة الابناء، ص 44، موسسة العربیة للدراسة و النشر، 1980 م، چاپ سوم.
. بحارالانوار، ج ،74 ص ،168 ح .35
. مکارم الاخلاق، ج ،1 ص .468
. سوره آل عمران،آیه .159
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 119 |