تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,118 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,038 |
مهمترین شاخصه هاى منتظران واقعى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 15، مرداد 1388 | ||
نویسنده | ||
اسلامپور کریمى عسکرى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اشاره
سیر تکاملى نظام آفرینش و نقش انسان در سر نوشتش، چنین اقتضا مىکند که هر کس به تناسب رشد خود و دورهاى که در آن زندگى مىکند با وظایفى و مسئولیتهایى که متوجّه وى مىگردد به خوبى آشنایى و شناخت پیدا کند تا ضمن دستیابى خود به تکامل، به سعادت جامعه نیز یارى رساند...و بدینسان است که دورانى که به تحقّق عدالت سراسرى و مطلق منتهى مىشود؛ وظایفى سنگینتر و مسئولیتهاى سترگتر دارد.
در عصر غیبت کبرى امام مهدى(عج) نیز از جمله مسائلى که همواره مسلمانان، به ویژه شیعیان و پیروان اهلبیت(ع) خواهان فهم آن هستند، شناخت ویژگىهاى منتظران واقعى آن حضرت است؛ در این نوشتار مختصر برآنیم تا با مطالعه در آموزههاى اصیل اسلامى، به مهمترین شاخصههاى منتظران در عصر غیبت کبراى آن امام همام بپردازیم.
کسب معرفت نسبت به حضرت مهدى(عج)
یکى از مهمترین شاخصههاى منتظران، کسب معرفت (شناخت) آن امام همام است. در منابع روایى از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: روزى امام حسین(ع) بر اصحاب خویش وارد شدند، بعد از حمد و ثناى الهى و درود بر پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "یا ایها الناس انّ الله ما خلق العباد الا لیعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه، فقال له رجل: بابى انت وامّى یابن رسول الله ما معرفة الله؟
قال: معرفة اهل کل زمان امامهم الذى یجب علیهم طاعته"() اى مردم! خداوند بندگان را نیافرید، مگر براى این که او را بشناسند، زمانى که او را شناختند، او را پرستش کنند و هنگامى که او را پرستش کردند، با عبادت و پرستش او از بندگى غیر او بىنیاز گردند.
مردى عرض کرد: اى پسر پیامبر! پدر و مادرم فداى شما باد، معرفت خداوند چیست؟
فرمود: شناخت اهل هر زمانى نسبت به امامشان، امامى که طاعت او بر آنان واجب است.
معرفت (شناخت) امام زمان، اهمیت ویژهاى در زندگى و مرگ انسانها دارد؛ زیرا مرگ هرکس، چکیده زندگى است. هرکسى آنگونه مىمیرد که زندگى کرده است.
در اهمیت شناخت امام و حجّت هر زمان، همین بس که نشناختن وى، مساوى با بى دینى و جهالت است.
چنان که در حدیث مشهور بین مسلمانان از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمودند: "من مات ولم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة"() هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است. بنابراین، براساس سخن پیامبر(ص) هر کس امام زمانش را نشناسد، نه تنها مرگش جاهلى است، بلکه زندگى او نیز، زندگى جاهلانه خواهد بود.
از فخر رازى روایت شده که رسول خدا(ص) فرمودند: "من مات ولم یعرف امام زمانه، فلیمت إن شاء یهودیّآ و إن شاء نصرانیّآ"() هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، پس باید بمیرد اگر مىخواهد یهودى و اگر مىخواهد نصرانى.
اینجاست که سرّ حکیمانه سخن امام صادق(ع) براى ما روشن مى شود که فرمودند: "اللهم عرِّفنى نفسک فإنَّک ان لم تعرّفنى نفسک لم اعرف نبیک. اللهم عرّفنى نبیک فانک ان لم تعرّفنى نبیک لم اعرف حجتک. اللهم عرّفنى حجتک فانک ان لم تعرّفنى حجتک، ضللت عن دینى؛() خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانى پیامبرت را نخواهم شناخت.
خدایا! پیامبرت را به من بشناسان که اگر پیامبرت را به من نشناسانى، حجت تو را نخواهم شناخت. خدایا! حجّت خود را به من بشناسان که اگر حجّت خود را به من نشناسانى، از دینم گمراه مىگردم."
این دعایى است که امام صادق(ع) براى زمان غیبت امام عصر(عج) تعلیم دادهاند. با توجه به مضمون این گونه دعاها در مىیابیم که شناخت پیامبران الهى از طریق شناخت و معرفى خدا صورت مىگیرد و شناخت حجّت الهى نیز از طریق شناخت پیامبران.
پس از معرفى، بندگان برگزیده خدا به مردم، وظیفه خلق است تسلیم و پذیرفتن این معرفى است. درست مانند وظیفهاى که در برابر شناخت خدا بر عهده مردم بود.
بنابراین اگر کسى به گمان خود، به معرفت خدا و ربوبیت او گردن نهد و خود را در پیشگاه مقدسش تسلیم نماید، امّا در پذیرفتن راهى که خداوند براى بندگى خود قرار داده، حالت انکار، یا شک و تردید داشته باشد، در حقیقت بنده خدا نبوده، بلکه پیرو هواى نفس و میل خویش نموده است. بنابراین تنها راه نجات، همانا معرفت و در پى آن تسلیم شدن به پیامبران و حجج الهى است که خداوند آنها را "ولىّ" و "خلیفه" خویش در زمین قرار داده است.
اى یوسف گم گشته محبوب کجائى؟ اى نور خدائى!
این است گمانم که تو رنجیده زمایى؟ گفتى که نیایى
هستیم مقر همه تقصیر و خطایى کانون عطایى
بردار نقاب و کن صلح و صفایى بى چون وچرایى
اى مهدى موعود امم! نور هدایت!جانم به فدایت
تمسّک به ریسمان ولایت اهلبیت (ع)
ولایت اهلبیت (ع) دو گونه است :
الف) ولایت تکوینى: این نوع ولایت بدین معناست که حضرات معصومان(ع) به إذن و اراده الهى، مىتوانند در مقام تکوین و عینیّات خارجى، دخل و تصرف کنند، مانند معجزات انبیاء(ع) و کرامات اولیاء (ع).
ب) ولایت تشریعى که به معناى ولایت و سرپرستى جامعه و مؤمنین است. ائمه اطهار(ع)، هر کدام در زمان خود، ولىّ و سرپرست جامعه بوده و مردم را هدایت تشریعى مىکنند.
یکى از ویژگى مهم منتظران در زمان غیبت، چنگ زدن به ریسمان ولایت اهلبیت (ع) است.
امام صادق (ع) فرمودند: "طوبى لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فى غیبة قائمنا"() خوشا به حال شیعیان ما! آنان که در زمان غیبت قائم ما به ریسمان (ولایت) ما تمسک مىجویند.
همچنین امام سجاد (ع) فرمودند: "من ثبت على موالاتنا "ولایتنا" فى غیبة قائمنا اعطاه الله عزّو جلّ اجر الف شهید من شهداء بدر و احد"() هر کس در غیبت قائم ما بر دوستى (و عقیده به امامت ما) ثابت قدم باشد، خداى متعال اجر هزارشهید از شهداى بدر و احد به او عطا مىکند.
و نیز امام صادق (ع) فرمود: "یأتى على الناس زمان یغیب عنهم امامهم" زمانى بر مردم فرارسد که پیشوایشان از آنان غایب گردد.
زراره پرسید: در آن زمان مردم چه کنند؟ امام(ع) فرمود: "یتمسکون بالامر الذى هم علیه حتى یتبیّن لهم"()به همان امر (ولایتى) که برآنند چنگ زنند، تا برایشان آشکار شود.
تهذیب نفس و اصلاح فردى
یکى از ویژگى مهم منتظران دولت کریمه امام عصر (عج)، پارسائى و آراستگى به اخلاق نیک و پسندیده است. در روایتى از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: "من سرّه ان یکون من اصحاب القائم، فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر"() هر کس شادمان مىگردد از این که از یاران حضرت مهدى (عج) باشد، باید منتظر باشد و به پرهیزکارى و اخلاق نیکو رفتار نماید و او منتظر (واقعى) است. همچنین آن حضرت فرمود: "انّ لصاحب هذا الامر غیبة فلیتق الله عبد ولیتمسک بدینه"() به یقین براى صاحب این امر غیبتى است، پس بنده خدا باید تقواى الهى پیشه کند و به دینش چنگ زند.
کسب آمادگى نظامى براى ظهور امام عصر (عج)
یکى دیگر از شاخصههاى منتظران فرج قائم آل محمد(ص)، کسب آمادگىهاى نظامى و مهیا کردن تسلیحات مناسب هر عصر براى یارى و نصرت امام غائب است، چنان که در روایتى که نعمانى به سند خود از امام صادق(ع) نقل کرده آمده است":لیعدن احدکم لخروج القائم علیه السلام و لوسهما، فان الله تعالى اذا علم ذلک من نیته رجوت لان ینسئ فى عمره حتى یدرکه فیکون من اعوانه و انصاره"() هر یک از شما باید براى خروج حضرت قائم (ع) هر چند به اندازه یک تیر، مهیا کند. هرگاه خداى تعالى چنین نیّتى از او ببیند، امیدوارم عمرش را طولانى کند تا آن حضرت را درک کند و در زمره یاران و همراهانش قرار گیرد.
همچنین در روایت دیگرى مرحوم کلینى به سند خود از امام کاظم (ع) نقل مىکند که: "من ارتبط دابة متوقعآ به امرنا و یغیظ به عدونا و هو منسوب الینا ادر الله رزقه، و شرح صدره و بلغه امله و کان عونا على حوائجه"() هرکس مرکبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگین سازد در حالى که خودش به ما منسوب باشد، خداوند روزیش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا کند، او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواسته هایش او را یارى کند.
نکته شایان توجه این که: نحوه آمادگى و مهیا بودن بستگى به شرایط زمان و مکان دارد و اگر در بعضى از روایات سخن از آماده کردن اسب و شمشیر براى ظهور ولى امر(عج) به میان آمده، و براى آن فضیلت بسیار بر شمرده شده است، به این معنا نیست که اینها موضوعیت دارند، بلکه با اندکى تأمّل روشن مىشود که ذکر این موارد تنها به عنوان تمثیل و بیان لزوم آمادگى رزمى براى یارى آخرین حجّت حق مىباشد، و مسلمآ در این عصر بر شیعیان لازم است که با مسلّح شدن به تجهیزات نظامى روز، خود را براى مقابله با دشمنان قائم آل محمد(عج) آماده سازند، و البته در حال حاضر به خاطر وجود حکومت شیعى و حاکمیت فقیه جامع الشرایط بر سرزمین اسلامى این وظیفه در درجه اول بر عهده حکومت اسلامى است که در هر زمان قواى مسلّح کشور را در بالاترین حد آمادگى نظامى قرار دهند تا به فضل خدا در هر لحظه که اراده الهى بر ظهور منجى عالم بشریت حضرت مهدى(عج) قرار گرفت بتوانند به بهترین نحو در خدمت آن حضرت باشند.
امر به معروف و نهى از منکر
یکى از ویژگى مهم مسلمانان و منتظران در عصر غیبت و حتىّ عصر ظهور آن امام همام پاسدارى از دین و حفظ حقوق مردم و سلامت و نظم جامعه اسلامى است. هر فرد منتظر باید در برابر آحاد جامعه اسلامى احساس مسؤولیت کرده، در راه اصلاح و ساختن افراد تلاش نماید، تا جامعه و افراد آن آماده پذیرش حکومت جهانى حضرت مهدى (عج) شوند.
اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهى از منکر تحقق مىیابد و قانون امر به معروف و نهى از منکر در متن آموزههاى اسلام بسیار مورد تأکید قرار گرفته است.
امام باقر (ع) فرمودند: "لیعن قویّکم ضعیفکم و لیعطف غنیّکم على فقیرکم ولینصح الرجل اخاه النصیحة لنفسه"() توانمندان شما باید به ضعیفانتان کمک کنند و اغنیاء شما باید به فقرایتان مهربانى کنند، هر کس باید برادر (دینى)اش را نصیحت کند، نصیحتى که به نفع برادرش باشد.
قرآنکریم مىفرماید: "کنتم خیر امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر"() شما بهترین امّتى بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهى از منکر مىکنید.
همچنین امام صادق (ع) فرمود: "انّ الامر بالمعروف و النهى عن المنکر سبیل الانبیاء و منهاج الصلحاء، فریضة عظیمة بها تقام الفرائض و تأمن المذاهب و تحل المکاسب و تردّ المظالم و تعمر الارض و ینتصف من الاعداء و یستقیم الامر"() بىتردید امر به معروف و نهى از منکر راه انبیاء(ع) و طریقه صالحان است. (امر به معروف و نهى از منکر) وظیفهاى سترگ (و خطیر) است که به وسیله آن سایر واجبات انجام مىپذیرد و راهها امنیت مىیابد و در آمدها حلال (و مشروع) مىگردد، مظالم باز گردانده مىشود، زمین آباد مىشود و از دشمنان انتقام گرفته مىشود و امور سامان مىیابد.
آرى، اگر همه مسلمانان خود را موظّف به اجراى امر به معروف و نهى از منکر در جامعه اسلامى بدانند، قدمهاى اوّلیّه براى نیل به جامعه ایدهآل و مطلوب مهدوىّ برداشته مىشود.
نکته بسیار شایان توجه این است که واژه انتظار نباید ابزارى براى بهانه و سستى و خمودى منتظران قرار گیرد. به بیان روشنتر سکون و بى تحرّکى براى منتظران حضرت، خلاف آیات و روایات موجود درباره مهدویّت و خلاف عقل و این تفسیر از انتظار بهانهاى براى بى قیدى و بىتکلیفى است. انتظار سازنده که مورد نظر تعالیم حیاتبحش اسلام است، این است که یک مسلمان و منتظر براى تحقق آرمانهایى که از کتاب و سنّت دریافت کرده همواره در تکاپو و تلاش باشد.
برخى از این آرمانها عقیدتى است و برخى عملى (مثل عدالت) واینها در پیوند با یکدیگرند.
محو ظلم و جهل، آرمانهایى است که قرآن براى مسلمان ترسیم مى کند و مسلمان در تلاش براى تحقق این آرمانهاست و ارتباط این قضیه با مسئله مهدویّت و منتظر این است که ما آن حضرت را قلّه این حرکت میدانیم؛ نه بدین معنا که آن حضرت باید به تنهایى این معضلات را رفع کند، که این تفکّر قوم بنى اسرائیل در برابر حضرت موسى(ع) بوده است. بنابراین، بر همه مسلمانان به ویژه منتظران واقعى آن حضرت فرض است که در اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهى از منکر، یعنى تفکّر و آرمانهاى مهدویّت از هیچ تلاشى دریغ ننمایند.
انتظار فرج
یکى از ویژگى منتظران در عصر غیبت، انتظار فرج است.
مقصود از انتظارالفرج چیست؟
فرج به معناى نصرت و پیروزى، و مقصود نصرت و پیروزى حکومت عدل علوى بر حکومتهاى کفر و شرک و بیداد است. پیروزى حکومت عدل گسترى که به رهبرى امام عصر(عج) تشکیل مىگردد. بنابراین، مقصود ار انتظار فرج، انتظار تحقق یافتن این آرمان بزرگ است. بى تردید منتظر حقیقى کسى است که حقیقتآ خواهان تشکیل چنین حکومتى باشد؛ و این خواسته آنگاه جدى و راست است که شخص منتظر عامل عدل و گریزان از ستم و تباهى باشد. در غیر این صورت، انتظار فرج در حد یک ادعا و شعار بى محتوا باقى خواهد ماند. بدین جهت، در روایات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است.() زیرا کسى که حقیقتآ منتظر ظهور حجّت خدا و تأسیس حکومت عدل گستر اوست، زندگى خود را بر پایه عدل استوار مى سازد و او انسانى است که نحوه رفتار و سیر و سلوکش در زمان حضور و غیبت امام تفاوتى ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل، چنین حکومتى را در زندگى خود پایدار ساخته است. بنابراین انتظار حقیقى ریشه در معرفت به حق و عدل و ایمان و عشق به آن دارد و آثارش نیز در عمل نمایان مىشود. چنین حقیقت اصیل و عمیقى با لفظ و شعار به دست نمیآید و با بىتفاوتى و با مقدسات دینى و رسالتهاى انسانى در تعرض و تناقض است. براساس این بینش در مىیابیم که انتظار فرج به معناى بىتفاوتى نسبت به آنچه در جوامع بشرى مىگذرد و دست روى دست گذاشتن به امید این که امام زمان(عج) ظهور و امور را اصلاح کند نیست. بدیهى است انتظار فرج، به شرحى که گذشت، بهترین عبادت است. چنین منتظرى مقامى بس عالى و جایگاهى بس بلند دارد و هرگاه در زمان غیبت از دنیا برود، به منزله کسانى است که پس از ظهور حضرت حجّت(عج) زنده بوده، تحت فرمان او در راه خداوند جهاد مىکنند.()
امام على (ع) فرمودند: "انتظروا الفرج، و لا تیأسوا من روح الله، فانّ احبّ الاعمال الى الله عزّ و جلّ انتظار الفرج"() منتظر فرج باشید، و از گشایش الهى مأیوس نگردید، زیرا که محبوبترین کارها نزد خداى بزرگ انتظار فرج است.
زمینه اصلى پایبندى به تکلیف و پیوند با حق و عدل و با امامموعود (ع) در انتظار تحقق مىپذیرد. انتظار به این معناست که پدید آورنده امید است؛ و یأس است که عوامل اصلى تکلیف نشناسى و بى تعهدى و دورى از حق و عدالت و گسستن پیوند از امام و آرمانهاى الهى اوست؛ براین اساس است که انتظار فرج و امید به آینده و تحقّق جامعه آرمانى مهدوى برترین اعمال () شمرده شده است.
همچنین جامعه و مردم معتقد به اسلام و دین باوران راستین و معتقدان به درستى وعدههاى قرآن و پیامبر و امامان، باید از رخنه وسوسههاى شیطانى در دل خود مانع گردند، و در دوران تباهیها، دشواریها، حوادث ناگوار، شکستهاى پیاپى، رنگ باختگى ادعاها، نافرجامى تلاشها و کوششها، به نتیجه نرسیدن قیامها و منحرف شدن انقلابها، باید در دل و درون استوار باشند، و هیچگونه تزلزل و ناامیدى به خویش راه ندهند. شکیبا باشند و بدانند که هرگونه یأس در هر شرایطى پدیدهاى شیطانى است.
امام صادق (ع) فرمودند: "...فلا یستفزنک الشیطان، فان العزة لله و لرسوله و للمؤ منین، و لکن المنافقین لا یعلمون. الا تعلم انّ من انتظر امرنا و صبر على ما یرى من الاذى و الخوف، هو غداً فى زمرتنا..."() شیطان تو را تحریک نکند؛ زیرا که عزّت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است، ولى منافقان نمیدانند. آیا نمیدانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت و اجتماع آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مىبیند شکیبایى ورزد در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود... .
بارى، تلاشهاى ناکام، کوششها و جوش و خروشهاى فراوانى که به هدف نرسیده است، ممکن است کسانى را دچار یأس و شکست کند، و شکیب از ایشان بستاند، و از کارآیى دین خدا و رهبرى الهى و آینده آن مأیوس سازد. این یأس از منطق دین و آیین خرد بدور است. باید از نفوذ چنین اندیشههایى در ذهن افراد و جامعه پیشگیرى کرد، و با تکیه به خدا و ایمان به حتمیت وعدههاى الهى و اعتقاد به اصالت راه پیامبران و حقانیت تعالیم امامان معصوم (ع)، پایدارى را زنده نگاه داشت، و صبر پیشه کرد، و امیدها را به یأس بدل نساخت و پیروزى دین خدا و عزّت حتمى مؤمنان و تحقّق جامعه عدالت بنیاد مهدوى را وعده تخلفناپذیر دانست.
همچنین آن حضرت در روایتى دیگر فرمود: "اقرب ما یکون العباد من الله جلّ ذکره و ارضى ما یکون عنهم اذا افتقدوا حجة الله جلّ و عزّ و لم یظهر لهم و لم یعلموا مکانه و هم فى ذلک یعلمون انه لم تبطل حجة الله جلّ ذکره و لا میثاقه، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء"() زمانى بندگان به خداى بزرگ نزدیکترند و خدا از ایشان خشنودتر است که حجّت خداى متعال از میان آنان ناپدید گردد و ظاهر نشود و آنان جایش را (هم) ندانند. با این همه بدانند که حجّت و میثاق خدا باطل نشده است. در آن زمان، هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشید.
نکتهاى که در روایات مربوط به انتظار فرج حضرت ولى عصر(عج) بسیار به آن پرداخته شده، مسئله صبر در این انتظار و پاداش صابران در این دوران است.
امام صادق(ع) به نقل از پیامبر اکرم(ص) فرمود: "سیأتى قوم من بعدکم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسین منکم، قالوا: یا رسول الله! نحن کنا معک ببدر و اُحد و حُنین و نزل فینا القرآن؟ فقال: انکم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم"() پس از شما کسانى بیایند که یک نفر از ایشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد. (اصحاب) گفتند: اى رسول خدا(ص)! ما در جنگ بدر و احد و حنین با تو بودیم و درباره ما آیه نازل شده است؟ پیامبر(ص) فرمود: اگر آنچه (از حوادث ایّام) به ایشان میرسد، به شما رسد، صبر آنان را ندارید.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: "انتظار الفرج بالصبر عبادة"() انتظار فرج با صبر، عبادت است.
امام رضا(ع) فرمود: "ما احسن الصبر و انتظار فرج"() چه نیکوست شکیبائى و انتظار فرج.
امام حسین(ع) فرمود: "له غیبة یرتد فیها اقوام و یثبت فیها على الدین آخرون، فیؤذون و یقال لهم: "متى هذا الوعد ان کنتم صادقین" اما انّ الصابر فى غیبته على الاذى و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدى رسول الله"() براى او (مهدى) غیبتى است که اقوامى در آن از دین خارج شوند و گروهى بر دین ثابت قدم بمانند و آزار و اذیت مىکشند و به آنها گفته مىشود: این وعده (ظهور) چه وقت عملى مىشود، اگر راست مىگویید؟ بىتردید صبر کننده در زمان غیبت در برابر آزار و تکذیب (مخالفان)، به منزله جهاد کننده با شمشیر در رکاب رسول خدا (ص) است.
جوامع شیعه، داراى چنین انتظارى است اگر شیعى مذهب است.
در دعاها، حالت انتظار منتظران راستین، چنین ترسیم شده است: "فلو تطاولت الدهور، و تمادت الاعمار، لم ازدد فیک الا یقینا، و لک الا حُبّآ و علیک الا متکلا و معتمدآ، و لظهورک الا متوقعآ و منتظرآ و لجهادى بین یدیک مترقبآ..."() اگر روزگاران به دراز کشد و عمر طولانى شود، یقینم به تو افزون گردد، و دوستیم فزونى یابد، و بر تو (بیش از پیش ) تکیه کنم و مدد بخواهم، و چشم به ظهورت دارم و منتظرم، و آماده جهاد در راه توام... .
گذشت روزگار و استمرار نظامهاى طاغوتى و انبوهى حوادث و ویرانیها و سیطره ناکامى و سلطه شکستهاى پیاپى و
انقلابهاى نافرجام، منتظر راستین را از آینده مأیوس نخواهد ساخت، و در اصالت راه و کار خود تردید نخواهد کرد، و در نیمه شب سرد و تاریک یلداى زندگى، ایمان به نیمروز گرم و روشن تابستان را در دل زنده و پویا نگاه خواهد داشت... .
محبّت و دلبستگى به حضرت مهدى(عج)
یکى از مهمترین احساسهاى شیعه در برابر امام خود، دلدادگى، شیدایى، محبت و دوست داشتن اوست و بىگمان از برجستهترین آثار معرفت امام، محبت به آن وجود مقدس است. حال به هر میزان این شناخت بیشتر باشد، محبت آنها بیشتر، و هر قدر محبت بیشتر باشد، از وجود سنخیت با آن انوار مقدس حکایت مىکند، و هر میزان که سنخیت با آن ذوات مقدس افزایش یابد، نشان از تقرّب به ذات اقدس الهى است و این والاترین کمال است.
انسان وقتى به کسى علاقه داشته باشد، یاد و خاطره محبوب همیشه در فکر و ذهنش حضور دارد و این موجب مىشود که زندگیش رنگ و بوى معشوق بگیرد. اگر محبوب انسان موجودى متعالى و ملکوتى باشد، این الگوپذیرى زمینه رشد و تعالى او را فراهم مىسازد و اگر محبوب و معشوق او موجودى پست و فرومایه باشد، این الگو پذیرى موجب سقوط و هلاکت وى خواهد شد.
ازاینرو، اهمیّت محبّت به اهلبیت(ع) است که خداوند در قرآن کریم، مزد رسالت پیامبر اکرم(ص) را مودّت و دوستى خاندان او قرار داده است و مىفرماید: "قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى"() بگو من از شما در برابر رسالتم مزدى طلب نمىکنم، به جز دوستى و مودت نسبت به اهل بیتم.
همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمود: "لا یؤمن عبد حتى اکون احب الیه من نفسه و اهلى احب الیه من اهله و عترتى احب الیه من عترته و ذاتى احب الیه من ذاته"() هیچ بندهاى ایمان (واقعى) نمیآورد، مگر این که در نزد او من از خودش محبوبتر و اهلبیت من و خاندان من از اهلبیت و خاندان او محبوبتر باشند و ذات من از ذات خودش محبوبتر باشد.
همچنین فرمود: "مَن أَحَبَّ أَن یَلقَى اللهَ وَ قَد کمُلَ إِیمانُهُ وَ حَسُنَ إِسلامُهُ فَلیَتَوَلِّ الحُجَّةَ صاحِبَ الزَّمانِ المُنتَظَرَ" () هرکس دوست دارد خدا را ملاقات کند، در حالى که ایمانش کامل و اسلامش نیکو باشد، پس دوست دارد حضرت حجّت (عج) را. بنابراین، ایمان با محبت و ولایت امام عصر(عج) کامل مىشود و یکى از شاخصههاى منتظر واقعى، دوستى با آن حضرت و تقویت آن در قلب است.
امام حسن عسکرى(ع) خطاب به حضرت مهدى (ع) فرمودند: "واعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص نزع الیک مثل الطیر الى او کارها"() بدان که دلهاى اهل بندگى و اخلاص به سوى تو پر مىکشند؛ همچنان که پرنده به سوى آشیانهاش پر مىکشد. البته این طور نیست که محبت یک طرفه باشد، بلکه امامان معصوم(ع) نیز نسبت به شیعیان واقعى ابراز علاقه و محبت کرده و مىکنند، و در غم و شادى آنان شریکند.
امام رضا(ع) فرمود: "الامام الامین الرفیق، و الاخ الشفیق، و کالامّ البرة بالولد الصغیر"() امام، امین و دوست است، و برادر دلسوز است، و مانند مادرى است که نسبت به فرزند خردسال خود مهربان است.
همچنین امام على(ع) فرمود: "انّا لنفرح لفرحکم و نحزن لحزنکم"() ما در شادمانى شما شاد و براى اندوه شما اندوهگین مىشویم.
این کلام آن حضرت بیانگر ارتباط عمیق احساس امام با امّت را روشن مىکند، و مبیّن غمگسارى آن وجود مقدس نسبت به همه امّت است.
امام رضا(ع) فرمود: "ما من احد من شیعتنا . . . لا یغتم الّااغتممنا لغمه، و لا یفرح
الّافرحنا لفرحه، و لا یغیب عنا احد من شیعتنا این (ما) کان فى شرق الارض وغربها"() هیچ کس از شیعیان ما . . . غم دیده نمىشود، مگر آن که ما نیز در غم او غمگین مىشویم و شاد نمىشود، مگر این که از شادى او شاد مىشویم، و هیچ یک از شیعیان ما در مشرق و مغرب زمین از نظر ما دور نیستند.
احساس لطیف و عمیق امام نسبت به آحاد امّت، مانند احساس برادرى برادر مهربان و بالاتر از آن، احساس مادران مهربان نسبت به فرزندان خردسال خود شمرده شده است؛ و این تمثیلى است از آنچه براى ما نمونه و سمبل گویاى محبت و دوستى است، و گرنه احساس و محبت الهى امام، به نسبت بیکرانگى و عظمت روح امام، قابل توصیف نیست؛ چنانکه امام رضا(ع) در پایان این حدیث اشاره فرمودند.
امام مهدى (عج) فرمود: "انه انهى الى ارتیاب جماعة منکم فى الدین و ما دخلهم من الشک والحیرة فى ولاة امرهم، فغمنا ذلک لکم لا لنا، وساءنا فیکم لا فینا"() از تردید گروهى از شما(شیعیان) در دین، و شک و سرگردانى در مسئله والیان امرشان آگاه شدم، پس این غم ما به خاطر شما است نه به خاطر خود ما، و براى شما متاثر شدیم نه براى خودمان.
در این روایت و مانند آنها حضرت مهدى (عج) نسبت به شیعیان ابراز محبت و علاقه نموده و اعلام کرده است که از گمراه شدن آنها به شدّت ناراحت و متأثّر مىشود.
"...الهى الهى، این این کفایتک التى هى نصرة المستضعفین من الانام ، و این این عنایتک التى هى جنة المستهدفین لجور الایام. الى الى بها یا ربّ نجنى من القوم الظالمین. انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمین. مولاى ترى تحیرى فى امرى، و تقلبى فى ضرى، و انطواى على حرقة قلبى، و حرارة صدرى، فصلّ یا رب على محمد و آل محمد و جدلى یا ربّ بما انت اهله، فرجآ و مخرجآ، و یسّرلى یا ربّ نحو البشرى منهجآ..."() خداوندا! خداوندا! کجاست؟ کفایت تو (بندگانت را) که همان یاریگر مستضعفان است.
و کجاست؟ کجاست؟ عنایت تو که سپر
هدف قرار گرفتگان بیداد روزگاران است. (این کفایت و عنایت را) اى پروردگار به من ارزانى دار؟ و مرا از ستمکاران رهایى بخش، به من زیان رسیده است و تو مهربانترین مهربانى اى مولاى من! سرگردانى مرا در کارم و گرفتاریم را در آزارها مىبینى، و مىنگرى که با آتش دل و سوز سینه در هم آمیختهام. پس اى خداوند بر محمد و آل محمد درود فرست، و به شایستگى خود، رهایى و گشایشى ببخشاى، و راه رسیدن به مژده ها و شادیها را بگشاى ....
آرى، این چنین شور و سوزها در احساس خدایى امام نسبت به نجات انسان وجود دارد. و امام بدینسان دلسوز، یار، یاور و غمگسار مظلومان و محرومان و سرگشتگان است.
دعا براى تعجیل در فرج امام عصر (عج)
منتظر واقعى هر لحظه انتظار محبوب را مىکشد و از خدا مىخواهد که هر چه زودتر او را برساند؛ بنابراین، دعاى فراوان براى فرج آن حضرت، از شاخصه همیشگى منتظر واقعى است. دعاى براى تسریع در فرج آن امام همام، مورد توصیه آن حضرت نیز مىباشد.
در منابع روایى از حضرات معصومان(ع) دعا براى فرج امام زمان(عج) به عنوان یکى از عوامل نجات انسانها در دوران سخت و دشوار غیبت کبرى مطرح شده است.
در روایتى از امام حسن عسکرى (ع)نقل شده که فرمودند: "والله لیغیبن غیبة لا ینجوا فیها من الهلکة الّا من ثبته الله عزّ و جلّ على القول بامامته و وفقه فیها للدعاء بتعجیل فرجه"() به خدا سوگند که او غیبتى (سخت) مىکند. در آن غیبت، از هلاکت نجات نمىیابد مگر کسى که خداى عزّ و جلّ او را بر قول به امامت آن حضرت ثابت بدارد و او را در عصر غیبت بر دعاى به تعجیل فرج او موفق بدارد.
دعا براى تعجیل فرج امام زمان (عج) سنّتى است که دیگر ائمه اطهار (ع) نیز به آن عمل مىکردند.()
همچنین خود آن امام همام نیز در موارد زیادى شیعیان را به دعاى براى فرج خویش توصیه فرموده است. چنان که آن حضرت در
پایان توقیع به جناب اسحاق بن یعقوب مىفرماید: " وأَکثِرُو الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَجِ، فَإِنَّ ذلِک فَرَجُکم"()براى تعجیل در فرج، زیاد دعا کنید که همانا آن فرج شماست.
درباره زمان و نحوه دعا براى فرج امام زمان (عج) توصیههاى زیادى از سوى اولیاى دین بیان شده است که در ذیل به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف) در منهاج العارفین آمده است: "مستحب است انسان پس از نماز صبح صد مرتبه بگوید: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجّل فرجهم."()
ب) مرحوم شیخ بهائى نقل مىکند: "پس از نماز صبح و در حالى که با دست راست محاسن خود را گرفته و کف دست چپ را به سوى آسمان مىگیرى، هفت مرتبه مىگویى: یا رب محمد وآل محمد صلّ على محمد وآل محمد وعجّل فرج محمد وآل محمد."()
ج) علامه مجلسى در کتاب "المقباس" نقل کرده است که :"در تعقیب نماز صبح قبل از آن که با کسى صحبت کند صد بار بگوید: یا ربّ صلّ على محمد وآل محمد، وعجّل فرج آل محمد واعتق رقبتى من النار."()
د) کتاب "جمال الصالحین" از امام صادق(ع) نقل کرده است که حضرت فرمودند :"از حقوق ما بر شیعیان این است که پس از هر نماز واجب دست خود را به چانه گرفته و سه بار بگویند: یا رب محمد عجّل فرج آل محمّد یا ربّ محمّد احفظ غیبة محمد، یارب محمد انتقم لابنة محمد صلى الله علیه و آله"()
هـ ) مرحوم شیخ طوسى در کتاب "مختصر المصباح" در جایى که وظیفههاى شب جمعه را ذکر مىکند، صد بار این دعا را سفارش مىکند: "اللهم صلّ على محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم، واهلک عدوّهم من الجن والانس من الاولین والاخرین."()
صدقه دادن به قصد سلامتى امامعصر(عج)
صدقه دادن براى سلامتى حضرت، از جمله شاخصههاى منتظران آن امام بزرگوار، در عصر غیبت است. گرچه حفظ وجود مقدس امام زمان(ع) به اراده و مشیت الهى است، ولى اسباب یاد شده نیز به اذن و مشیت الهى مىباشند، و به اصطلاح در
طول آن هستند نه در عرض آن، و ثانیآ نتیجه عمده این اعمال در حقیقت به خود انسان بازمىگردند، و دعا کردن براى سلامتى وجود مبارک امام زمان(عج) و صدقه دادن براى آن حضرت، ضمن این که پیوند معنوى انسان را با حجت خدا برقرار و مستحکم مىسازد، مایه سلامتى خود و دفع ناگوارىها و شداید خواهد بود.
آرى، بدون شک آن حضرت، بىنیاز از آن است که منتظران، براى سلامتیاش دعا نموده و صدقه بدهند، ولى ابراز ارادت به آن بزرگوار و اعلام تبعیت از آن حضرت، نشانهها و علایمى دارد که از آن جمله مىتوان علاقه به سلامتى حضرتاش را عنوان کرد.
یاد فراوان امام عصر (عج)
یاد کردن از محبوب عادت دیرینه منتظران عاشق است که چندى منتظر محبوب خویش هستند؛ اما نتوانستهاند پس از مدتها انتظار او را ببینند و حال خود را لا اقل با یاد او و نام او آرام مىکنند. به یاد آوردن امام عصر و عنایت او به شیعیان با ذکر احادیث، کرامات، مقام امام و عنایت امام به شیعیان وظیفه دیگرى است که منتظران واقعى احساس مى کنند و بدین طریق همواره نام و یاد آن حضرت را زنده نگه میدارند.
امام على (ع) فرمود: "من احب شیئآ لهج بذکره"() هر کس چیزى را دوست بدارد، همواره نام آن را بر زبان دارد.
و امام کاظم(ع) درباره غیبت امام زمان(عج) فرمود: "یغیب عن ابصار الناس شخصه ولا یغیب عن قلوب المؤمنین ذکره"() خودش از دیدگان مردم پنهان مىشود، ولى یاد او از دلهاى مؤمنان مخفى نمىشود.
منتظران عاشق در دعاى ندبه که زمزمهاى عاشقانه است هر صبح جمعه با معشوق خویش ارتباط برقرار نموده و به یاد او سرشک از دیدگانشان جارى مىگردانند. چه زیباست نغمههاى عاشقان مهدى آنجا که مىگویند: "عزیزٌ علىَّ أن أرى الخلق و لا ترى و لا اسمع لک حسیسآ و لا نجوى؛ بسیار بر من سخت است که خلق را ببینم و
تو را نبینم و از تو صدایى نشنوم."
"هل من معین فاطیل معه العویل و البکاء؟ هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا؟ هل قذیت عین فساعدتها عینى على القذى؟ هل الیک یا ابن احمد سبیل فتلقى؟ هل یتصل یومنا منک بعدة فنحظى؟
آیا کسى هست که مرا یارى کند تا به همراهى او ناله و گریه را طولانى کنم؟ آیا ناله کننده و بىتابى هست که من با زارى او را در هنگام تنهائیش یارى و همراهى کنم؟ آیا در چشمى خار رفته است که چشم من (در ناراحتى و اشک) با او همدردى نماید؟ اى زاده احمد! آیا راهى به سوى تو هست که به ملاقات تو منتهى گردد؟ آیا روز (جدایى) ما به فرداى (وصال) میرسد که از آن حظ بریم؟"
نکته شایان توجّه این که: البته آن امام همام(عج) نیز از یاد شیعیان خویش غافل نیست و اگر ارتباط ما با یوسف زهرا(عج) برقرار شود و در همه امور زندگى به یاد و ذکر آن حضرت باشیم، به یقین مورد عنایت و لطف خاصّه آن واسطه فیض الهى قرار مىگیریم، چنان که در نامه آن حضرت به مرحوم شیخ مفید به این موضوع اشاره شده است. آن حضرت مىفرماید: "انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم"() ما از رسیدگى به حال شما کوتاهى نمىکنیم و یاد شما را از خاطر نمىبریم.
یارب آن مونس جان محرم اسرار کجاست و آن طبیب دل بىطاقت بیمار کجاست
یک جهانند گرفتار فراقش یا رب آن رهاننده این جمع گرفتار کجاست()
حزن و اندوه در فراق حضرت ولى عصر (عج)
یکى از نشانههاى دوستى، محزون بودن در فراق و دورى از دوست و محبوب است. بدیهى است که علاقمندان به امام زمان(عج) در دوران غیبت کبرای در فراق او اندوهگین بوده و این حزن و اندوه را به گونههاى مختلفى بروز میدهند.
ائمه اطهار(ع) نیز براى امام زمان(عج) مىگریستند؛ چنان که سدیر صیرفى مىگوید: خدمت مولایمان امام صادق(ع) رفتیم و امام را در حال گریه و ناله دیدیم. او
آنگاه حالت امام را اینگونه تشریح مىکند: "هو یبکى بکاء الوالد الثکلى ذات الکبد الحرسى قد نال الحزن من وجنتیه و شاع التغییر فى عارضیه و املاء الدموع محجریه و هو یقول سیدى غیبتک نفت رقادى وضیقت على مهادى وابتزت منى راحة فؤادى، سیدى غیبتک اوصلت مصابى بفجائع الابد"() او همچون مادر فرزند از دست داده، مىگریست، اندوه از گونههاى مبارکش پیدا بود و رنگ چهرهاش تغییر کرده بود. اشکهاى او لباسش را خیس کرده بود و در این حالت مىگفت: مولاى من! غیبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمین را بر من تنگ نموده و آسایش دلم را از من گرفته است. مولاى من! غیبت تو، بلا و مصیبت مرا به فاجعههاى ابدى پیوند داده است.
شاعر عرب حزن و اندوه قلبى خود را در غم دورى از حضرت مهدى (عج) چنین بیان کرده است:
قلبى الیک من الاشواق محترق ودمع عینى من الاماق مندفق
الشوق یحرقنى والدمع یغرقنى فهل رایت غریقا وهو محترق؟()
و شاعرى پارسى گوى، ابیات فوق را چنین به فارسى در آورده است:
دل زشوق دیدنتسوزد چو عود از فراقت دیده بارد همچو رود
غرقه در سیلاب اشک و دل کباب کس غریق شعله ور کى دیده بود
"اللهمَّ أعنّا عَلَى تادیةِ حقوقِهِ إلیه" خدایا! ما را در اداى حقوقى که امام زمان (عج) بر ما دارد یارى فرما.
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. بحارالانوار، ج 5،ص .312
. شیخ طوسى، غیبت نعمانیه، ص 129، ح 6،چاپ مکتبة الصدوق؛ بحارالانوار، ج 8،ص 368 و ج 32،ص 321 قندوزى، ینابیع الموده، ج 3، ص .372
. فخررازى، مجموعة الرسائل، رسالة المسائل الخمسون، ص 384، مسئله 47،چ مصر، 1328 هـ.ق.
. مرحوم کلینى، اصول کافى، کتاب الحجة، باب فى الغیبة، ترجمه و شرح مصطفوى، ص 60 ،ح 5، تهران، 1344 ش.
. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2،باب ،34 ح .5
. همان، ج 1،ص .439
. همان، ج 2،باب 33،ح .44
. غیبت نعمانى، ص 200،ح .16
. اصول کافى، ج 2،باب فى الغیبه، ص .132
. غیبت نعمانى، باب ماجاء فى ذکر الشیعه، ص 173 بحارالانوار، ج 52،ص .366
. الکافى، ج 6، ص 535،ح .1
. بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، عماد الدین طبرى الأملى الکنجى، چاپ نجف اشرف، ص .113
. سوره آل عمران،آیه .110
. الکافى، ج 5،ص 56 التهذیب طوسى، ج 6،ص 180 و تحف العقول، ص .227
. بحارالانوار، ج ،52 ص .128
."من مات منکم على هذا الامر منتظرآ له کان کمن کان فى فسطاط القائم (ع)." (بحارالانوار، ج 52،ص 125).
. بحارالانوار، ج 52، ص .123
. رسول خدا (ص) فرمود: "افضل اعمال امتى انتظار الفرج" با فضیلتترین اعمال امت من، انتظار فرج است.
. الکافى، ج 8،ص 37؛ مکیال المکارم، ج 2،ص .290
. اصول کافى، ج 2،باب نادر فى الغیبه، ص .127
. الکافى، ج ،8 ص .37
. قطب الدین راوندى، الدعوات، ص 41، چاپ: مدرسة الامام المهدى.
. بحارالانوار، ج 52،ص 129.
. کمال الدین و تمام النعمه، ج 1،ص .437
. مفاتیج الجنان، ص .527
. سوره شورى،آیه .23
. بحارالانوار، ج 27،ص 75؛امالى، ص 86، ح 30.
. بحارالانوار، ج 36،ص 296، باب41،ح .152
. کمال الدین و تمام النعمة، ج 2،ص 348، ح 19.
. تحف العقول، ص .324
. مکیال المکارم، ج 1،ص .94
. همان، ج 1،ص .454
. بحار الانوار، ج 53، ص .178
. الصحیفة المهدیة، ص .115
. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2،ص .260
. بحارالانوار، ج 98،ص .158
. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2،ص .361
. منهاج العارفین، ص .108
. مفتاح الفلاح، ص 206 ؛مصباح المتهجد، ص .53
. مکیال المکارم، ج 2،ص .13
. همان، ص .7
. همان، ص .31
. غرر الحکم و دررالکلم، ج 1،ص .231
. کمال الدین و تمام النعمه، ج ،2 ص 221، ح 6.
. احتجاج، ج 2،ص 598.
. یار غائب از نظر، محمد حجّتى، ص .35
. کمال الدین، ج 2،باب ،34 ص .21
. مکیال المکارم، ج 2، ص .250
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 131 |