تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,758 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,967 |
بخوانیم و عبرت بگیریم | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 16، تیر 1388 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
یادى از شهید،فرزند شهید، جانباز، آزاده، حافظ و قارى قرآن سخنور و مداح اهل بیت عصمت، ایثارگرى که بنا به وصیتش اعضاى بدنش را به بیماران اهداء کرد و افتخار مجاهدت در بسیج، سپاه، ارتش، ژاندارمرى و نیروى انتظامى را در کارنامه سراسر نورانى خود ثبت کرده است.
آزاده سرافراز، جانباز و رزمنده دلیر، خدمتگذار خستگىناپذیر مردم، امیر سرتیپ شهید محمود امان اللهى در تاریخ 25/3/1329 در خانوادهاى مذهبى در روستاى جعفر آباد شهرستان بیجار(استان کردستان) چشم به جهان گشود. وى پس از سپرى نمودن دوران کودکى، تحصیلات ابتدایى را در کوران فقر و محرومیت در دبستان معرفت روستا که شامل دو کلاس خاکى بود، آغاز کرد. اشتیاقش در کسب علم و دانش چنان بود که همواره دانشآموز ممتاز بود، تا جایى که دو پایه تحصیلى را در یک سال به صورت جهشى طى نمود. وى در کنار تحصیل، پا به پاى خانوده در امر کشاورزى و دمدارى کوشا و ساعى بود.
وى در زمان تحصیل در دوره متوسطه نیز جزء شاگردان ممتاز و برجسته بود. پس از گذراندن پایه پنجم طبیعى در دبیرستان سعدى سابق شهر تکاب براى اخذ دیپلم به شهر کرمانشاه عزیمت نمود و سرانجام در سال 1356 با قبولى در پایه ششم طبیعى در دبیرستان 25 شهریور سابق کرمانشاه موفق
به اخذ دیپلم طبیعى گردید. در تاریخ 1/7/1356 وارد دانشکده افسرى ارتش(تهران) شد و دوران شبانه روزى دانشگاه را با موفقیت طى نمود اما قبل از فارغ التحصیلى در همان اوایل پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى،پدر ایشان که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامى پیوسته بود، در درگیرى با ضد انقلاب در تاریخ 6/4/1359 به شهادت رسید، ایشان پس از شرکت در مراسم شهادت پدر از تاریخ 10/4/1359 الى 31/6/1359 از طرف دانشکده افسرى به سپاه ناحیه کردستان مأمور گردید و بعنوان مسؤول سپاه و پیشمرگان مسلمان کرد پایگاه موچش و رابط بین ارتش و سپاه در محور عملیاتى قروه ـ سنندج شجاعانه خدمت نمود و در مورخه 1/7/1359 یعنى دومین روز آغاز جنگ تحمیلى در حالیکه از چندین روز قبل به اتفاق همه دانشجویان جهت برگزارى جشن فارغ التحصیلى به دانشگاه دعوت شده بودند، ایشان همراه با عدّهاى از دانشجویان(270 نفر) به فرماندهى شهید
نامجو (فرمانده دانشکده افسرى) داوطلبانه جهت مقابله با دشمن بعثى به وسیله هواپیماى 130 ـ Cسریعاً به فرودگاه اهواز منتقل شده و سپس در مناطق جنگى آبادان و خرمشهر به نبرد علیه کفار بعثى پرداخت. در این زمان بعنوان رابط میان شهید نامجو و شهید جهان آرا(فرمانده سپاه خرمشهر) به مبارزه ادامه داد و در تاریخ 15/7/1359 بر اثر مجروحیت شدید از ناحیه دست چپ و پاى راست به بیمارستان طالقانى آبادان جهت معالجه اعزام گردید، تا اینکه بخاطر شدت درگیرى و کمبود نیرو و سوء استفاده افراد خائن و فرصت طلب از ناهماهنگىها و نابسامانىهاى اوایل جنگ، در بیمارستان طاقت نیاورده و قبل از بهبودى کامل، دور از چشم پزشکان و پرستاران بصورت پنهانى مجدداً عازم خط مقدم جبهه خرمشهر شد و سرانجام در تاریخ 23/7/1359 در جریان سقوط قسمت غربى خرمشهر، در حالیکه عدّه زیادى از همرزمانش به شرف شهادت نائل آمدند، در درگیرى خانه به خانه هنگامى که عراقیها پل خرمشهر را تخریب نمودند
پس از مقاومت زیاد مجدداً از ناحیه پرده دیافراگم قلب، پاى راست، کمر و هر دو دست به شدت مجروح شده و توانایى جنگیدن از وى سلب گردید و در حالیکه بیهوش بر زمین افتاده بود به اسارت ارتش عراق درآمد و پس از مدتى شکنجه وى را به اردوگاه رمادیه منتقل نمودند. در همان ایام و با توجه به اوضاع و احوال و قرائن، دوستان همرزمش ظن قریب به یقین به شهادت وى برده بودند. لذا طبق فرمان همگانى شماره 234 ارتش، پوستر شهادت ایشان از سوى دانشکده افسرى چاپ و منتشر شده و مراسم شهادت، هفت و چهلم در زادگاهش برگزار گردید.
در دوران اسارت در کنار بزرگوارانى همچون سرور احرار و آزادگان، شهید حجت الاسلام ابوترابى بودند و به گواهى شهید ابوترابى، ایشان بخاطر عدم همکارى با استخبارات بعث و تحریک نمودن سایر اسراء به مقابله با نیروهاى بعثى، بارها مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار مىگرفتند آنچنانکه با صداى تلاوت قرآن، اذان و مداحى در رثاى امام حسین(ع) و یارانش، عراقیها را به ستوه آورده بود و به همین علت براى جبران سرسختیها وى را بدون معالجه در سیاه چالها و شکنجه گاههاى قرون وسطائى و در زندانهاى مخفى رژیم بعث عراق شکنجه مىکردند. حتى یکبار به بهانه مداواى مجروحیت به قصد قطع کردن پا، ایشان را به بیمارستان الرشید بغداد اعزام کردند. اما على رغم فشار و تهدید پزشکان عراقى مبنى بر اینکه اگر پاى راست شما قطع نگردد امکان سرایت عفونت آن به سایر اعضاى بدن مىباشد، ایشان پاى مجروح خویش را سند جنایت بعثىها خوانده و اجازه قطع کردن آن را ندادند.
سرانجام بنا به تشخیص سازمان صلیب سرخ جهانى طبق کنوانسیون سوم ژنو، به علت شدت جراحات وارده به عنوان مجروح جنگى صعب العلاج، پس از تحمل 244 روز اسارت همراه با 24 نفر از اسراء ایرانى با عدّهاى از اسراء عراقى در ایران مبادله و با دومین کاروان آزادگان در تاریخ 26/3/1360 وارد فرودگاه مهرآباد تهران شدند و پس از آن پیرامون افشاگرى جنایات صدام کافر در
عراق با اسراء ایرانى و ملت ستمدیده عراق، به سخنرانیهاى مختلف در ارتش، سپاه، دانشکده افسرى و مساجد جنوب و شرق تهران پرداخت.
و همچنان در دفاع جانانه از انقلاب و نظام اسلامى، لحظهاى آرام نگرفت او مرد حماسه ساز در عرصههاى پر خطر بود از قبیل: قائم مقام فرمانده سپاه سردشت، معاونت عملیات قرارگاه حمزه سیدالشهداء، سرپرست عقیدتى سیاسى لکشر 23 نیروهاى مخصوص (نوهه) فرماندهى گردان ضربت عملیاتى جندالله بانه، معاونت تیپ شهادت (در این مسؤولیت در عملیاتهاى ظفر 1 و 2 و 3 و کربلاى 1 و 2 و 3 شرکت داشت)، معاونت حفاظت اطلاعات ناحیه ژاندارمرى کردستان.
شایان ذکر است در بحرانىترین ایام درگیرى و حساسترین لحظات جنگ ایران و عراق در منطقه کردستان برابر دستور فرمانده لشکر 28 کردستان ایشان به فرماندهى یکى از گردانهاى تکاور منصور شد و در یکى از عملیاتها همراه چهار نفر از نیروهاى تحت امر خویش در تاریخهاى 30/4/1367 و 1/5/1367 در ارتفاعات استراتژیک مارو که در حال سقوط از سوى مزدوران ارتش عراق بوده، از دست نیروهاى تک کننده خارج و ضمن تثبیت کامل مواضع خودى و نگهدارى سرزمین تحت تصرف، اقدام به انهدام تعداد 6 دستگاه از تانکهاى دشمن و از بین بردن عده زیادى از نفرات پیاده دشمن نمودند که در اجراى عملیات فوق به دستگیرى و اسارت دو نفر نظامى ارتش بعث که مسلح به موشک انداز آر پى جى 7 بودهاند مىنماید
که در پایان این عملیات صفحه زرین دیگرى از کارنامه خود را خالصانه میآراید به گونهاى که تهور و جسارت وى تا مدتى زبانزد کلیه پرسنل لشکر مذکور بوده است.
آنچه که ایشان در سالهاى پس از جنگ همواره با آن دست به گریبان بودند، آسیبهاى جسمى ناشى از دوران اسارت و جنگ بود، تا اینکه سرانجام بعلت جراحات شدید مغزى، طى دو مرحله در بیمارستان توحید شهر سنندج تحت درمان قرار گرفتند اما به دلیل عدم بهبودى و بنا به تشخیص پزشکان ایشان را به صورت اورژانسى بوسیله هواپیماى ارتش به تهران اعزام نمودند. اما متأسفانه على رغم تلاش پزشکان و مراقبتهاى ویژه بهبودى حاصل نشد و در نهایت این رزمنده خستگىناپذیر در مورخه 17/3/1379 نداى حق را لبیک گفت و به دیدار پدر و همرزمان شهیدش شتافته و بنابه وصیتش قلب و کلیههاى آن بزرگمرد به 3 نفر از نیازمندان که سالها از درد بیمارى رنج مىکشیدند، اهداء گردید. و پیکر مطهرش پس از اجراى مراسم تشییع در دانشگاه افسرى امام على(ع) شهر بیجار پس از سالها دورى، از زادگاهش و در میان سیل خروشان همرزمان، اقوام و مردم شهید پرور تشییع و در کنار مزار پدر شهیدش به خاک سپرده شد.
از این شهید سرافراز 2 فرزند پسر و 2 فرزند دختر به یادگار مانده است و مجموع خانواده ایشان در اوج عظمت و وارستگى معنوى مىباشند.
لازم به ذکر است، ویژگیها و خصوصیات برجسته ذیل همگى از امتیازاتى هستند که یکجا در کمتر فردى دیده مىشود اما شهید امان اللهى به تنهایى داراى همه این خصوصیات بودند:
فرزند شهید، جانباز، آزاده، حافظ و قارى قرآن، مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، ناطق و سخنور بسیار توانا به زبانهاى فارسى، ترکى و کردى، شهادت، ایثارگرى حتى پس از حیات، افتخار مجاهدت در ارتش، بسیج، سپاه، ژاندارمرى و نیروى__انتظامى.
«نامش بر تارک بلند تاریخ جاوید باد»
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |