تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,754 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,966 |
پرسش و پاسخ هایى درباره مهدویت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 17، خرداد 1388 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
آیا اعتقاد به آمدن منجى در آینده مخصوص مسلمانان و به ویژه شیعیان است؟
فوتوریسم() به معناى اعتقاد به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد و به برکت ظهور یک شخصیت ممتاز الهى، همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روی کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره، همهجا و همه زمانها، نزد تمام ملتها شایع و رایج بوده است.
در کتابهاى مربوط به مذاهب به نامها و القاب مختلفى بر مىخوریم؛ براى نمونه:
در مذهب یهود: سرور میکائیلى، عزیر، منحاس، ماشیح؛
در مذهب مسیحیت: مهمید آخر، مسیح، پسر انسان؛
در مکتب زرتشت: سوشیانس؛
در مکتب هندوها: ویشنو، منصور، فرخنده؛
در مکتب بودا: مایتریا، بودای پنجم؛
در مذهب اسلام: مهدى، قائم؛
آنچه از تاریخ امتها استفاده مىشود، این است که مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخرالزمان، به نام منجى موعود جهان، به قدری اصیل و ریشهدار است که در اعماق دل ملتّها و پیروان همه ادیان الهى و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است، تا جایى که در طول تاریخ بشریت، انسانها در فراز و نشیبهاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و ناامیدى نجات میدادند و در انتظار ظهور آن مصلح
موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مىکنند.
باید توجه داشت در ادیان، منجى به افراد مختلفى اطلاق مىشود؛ ولى در ویژگىهاى دوران ظهور، مشترکات فراوانى یافت مىشود. تحت یک آیین قرار گرفتن مردم در دوران ظهور، اجراى عدالت فراگیر، نابودى مظاهر شرک و فساد، امنیت و آرامش کامل، حقگرایى عموم مردم، از بین رفتن فقر و آشکار شدن همه زیبایىها، چیزى است که ادیان براى ظهور به تصویر کشیدهاند.
دیدگاه دین اسلام درباره ظهور منجى چیست؟
در دین مقدس اسلام، مسأله موعود و منجى، به روشنى مطرح شده است. قرآن، کتاب آسمانى مسلمانان، در آیات متعدد به حاکمیت صالحان بر زمین و غلبه دین حق، اشاره دارد. از جمله آنها آیه 105 از سوره انبیا است.() خداوند، در این آیه تصریح مىکند که زمین را بندگان صالح من به ارث مىبرند و در اختیار میگیرند. همچنین تصریح مىکند که این امر، حقیقتى است که در کتب انبیاى گذشته نیز بدان اشاره شده است. در آیه 55 از سوره نور خداوند، به انسانهایى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند، وعده میدهد که خلافت و حکومت در زمین را به آنان وامىگذارد و دینشان را پابرجا و برقرار مىسازد و در چنین زمانى، آرامش و امنیت کامل، در جهان ایجاد مىشود و آدمیان به عبادت و بندگى خدا مىپردازند.
خداوند، در سه جاى قرآن (توبه: 33 و 34 فتح: 28 صف: 8) تصریح مىکند، دین اسلام بر
همه ادیان غلبه خواهد کرد؛ هر چند کافران و مشرکان نخواهند و خود را شاهد بر چنین رویدادى معرفى مىکند. البته، با توجه به روایاتى که در تفسیر و تبیین آیات الهى از پیشوایان معصوم صادر شده است، مىتوان دریافت که بیش از 250 آیه از آیات قرآن، به امام مهدى(عج) و حاکمیت عدل و دین، اشاره دارد.()
علاوه بر قرآن کریم، روایات متعددى از پیامبر وامامان معصوم(ع)، درباره ظهور موعود و منجى، صادر شده است، به این مضمون که در آخرالزمان، فردى از فرزندان پیامبر که هم نام او است، قیام خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد مىکند؛ همان گونه که از ظلم و جور پر شده است.
اعتقاد به ظهور امام مهدى(ع) چنان در میان مسلمانان ریشه دارد که علاوه بر آن که مورد قبول همه فرقهها است و در کتب روایى مهم شیعه و سنى روایات متعددى درباره او ذکر شده است، کتابهاى متعددى نیز ویژه آن حضرت به رشته تحریر در آمده است؛ براى نمونه، مىتوان از کمال الدین و تمام النعمه، اثر شیخ صدوق، الغیبة، نوشته نعمانى و کتاب الغیبة، نوشتة شیخ طوسى از علماى گذشته و منتخب الأثر، اثر لطف اللّه صافى گلپایگانى از علماى معاصر شیعه، نام برد یا به الفتن، اثر ابن حماد و الاربعین، تألیف ابونعیم اصفهانى از اهل سنت اشاره کرد. در خطبه 138 نهجالبلاغه نیز، درباره امام مهدى(ع) و ظهور او مطالبى مطرح شده است.
در سنن ابوداوود که از کتابهاى مهم اهل سنّت است، در باب «ما جاء فى المهدى»
حدیث شماره 3735 از امسلمه نقل شده است که :
سمعت رسول اللّه یقول: «المهدى من عترتى من ولد فاطمة»؛ شنیدم پیامبر فرمود: «مهدى، از عترت من از نسل فاطمه است».
در حدیث شماره 3736 از ابى سعید خدرى نقل شده است که رسول الله(ص) فرمود: «المهدى منّى اجلى الجبهة اقنى الانف یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما؛ مهدى، از من است. او، فراخ پیشانى و... است. زمین را از عدل و داد پر مىکند، همان طور که از ظلم و جور پر شده است».()
ذکر این نکته مناسب است که به اعتقاد شیعه، امام مهدى(ع) فرزند امام حسن عسکرى(ع) است که در سال 255ق به دنیا آمد و اکنون در پرده غیبت قرار دارد و تا زمانىکه خداوند اذن ظهور و قیام دهد، زنده است؛ ولى به اعتقاد اهل سنت، او به دنیا نیامده است؛ بلکه درآخرالزمان و حدود چهل سال پیش از ظهورش، متولد خواهد شد.
آیا درباره امام مهدى(ع) اعتقاداتى وجود دارد که شیعه و عامه (اهل سنت) در آنها اتفاق نظر داشته باشند؟
با رجوع به روایات موجود در منابع روایى و با نگاه به کلمات بزرگان و علماى هر دو فرقه، به موارد متعددى برمىخوریم که مورد قبول و اتفاق آنها مىباشد، از جمله:
الف. هر دو گروه، ظهور حضرت مهدى(ع) را امرى قطعى میدانند. مرحوم شهید صدر از علماى بزرگ شیعه در اینباره مىفرماید: به راستى اعتقاد به حضرت مهدى درجایگاه پیشواى منتظر براى تغییر جهان به جهانى بهتر، در احادیث پیامبر(ص) به طور عموم و در روایات اهل بیت(ع) به طور خصوص آمده است و به حدى بر این مسأله تأکید شده است که جاى هیچ شکى براى انسان باقى نمىگذارد.()
همچنین مرحوم شیخ محمد رضا مظفر از دیگر بزرگان مکتب شیعه مىفرماید: مسأله بشارت به ظهور مهدى(ع) از اولاد فاطمه(س) در آخر الزمان و اینکه زمین را از عدل و داد پر مىکند بعد از آنکه از ظلم و جور پر شده باشد، از مسائلى است که به طور متواتر از پیامبر(ص) رسیده است و مسلمانان در کتابهاى روایى خود، آنها را نقل کردهاند.()
ناصر الدین البانى از بزرگان اهل سنت مىگوید: اما مسأله مهدى، باید دانسته شود که درباره خروج او احادیث صحیح بسیارى وارد
شده است.()
شیخ عبد المحسن بن حمد العباد از دیگر اندیشمندان اهل سنت مىگوید: همانا کثرت احادیث مهدى(ع) و تعدّد طرق آنها و اثبات آنها در کتابهاى اهل سنت به حدى رسیده است که بسیار دشوار به نظر میرسد بتوانیم بگوییم حقیقتى ندارد، مگر اینکه کسى جاهل بوده یا اهل جدل باشد، یا در سندهاى آنها دقت نکرده باشد و بر کلام بزرگان اهل علم واقف نباشد.()
ب. یکى دیگر از مسائل مورد قبول هر دو گروه، موضوع فراگیر بودن دعوت و حکومت حضرت مهدى(عج) است. خداوند متعال در قرآن کریم به این مطلب اشاره کرده و مىفرماید: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِى الاْ َرْضِ)() خداوند، به کسانى از شما بندگان که ایمان آورده و نیکوکار شوند، وعده داده است آنان را بر روى زمین خلافت دهد.
امام باقر(ع) درباره گستره حکومت حضرت مهدى(عج) فرمود :یملک القائم ثلاثمائة سنة ویزداد تسعا کما لبث اهل الکهف فى کهفهم، یملا الارض عدلا و قسطا کما ملئت ظلما و جورا فیفتح الله له شرق الارض و غربها() قائم 309 سال مالک زمین مىشود و در آن، حکومت مىکند؛ همانگونه که اهل کهف در غارشان درنگ کردند. زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد. خداوند براى او شرق و غرب عالم را فتح خواهد کرد.
احمد بن حنبل از بزرگان عامه و سر سلسله گروه حنابله، به سندش از رسول خدا(ص) نقل کرده است که فرمود :تملا الارض ظلما و جورآ ثم یخرج رجل من عترتى یملک سبعا او تسعا فیملا الأرض قسطا و عدلا؛() زمین پر از ستم و ظلم مىشود. در این هنگام، شخصى از عترتم خروج مىکند و در مدت هفت یا نه سال مالک کل زمین خواهد شد. در این هنگام، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد.
ج. با رجوع به روایات رسیده از هر دو گروه، پى مىبریم که همگى اتفاق دارند لقب منجى جهانى، «مهدى» است.
مرحوم علامه مجلسى از پیامبر اکرم) نقل مىکند که فرمود :
یخرج المهدى و على رأسه غمامة فیها مناد ینادی هذا المهدی خلیفة الله فاتبعوه؛()مهدى خروج مىکند، در حالى که بالاى سر او ابرى است و میان آن ابر، کسى است که ندا مىکند: «این، مهدى خلیفه خدا است.
او را پیروى کنید».
حاکم نیشابورى از علماى حدیث عامه به سند خود از ابو سعید خدرى نقل کرده که رسول خدا(ص) فرمود: «المهدى منا اهل البیت؛ مهدى، از اهل بیت است».()
د. از دیگر مواردى که همه مسلمانان اتفاق نظر دارند این که مهدى موعود(ع) از ذریه پیامبر اکرم(ص) و از فرزندان فاطمه زهرا(س) است.
امام باقر) فرمود: «المهدى رجل من ولد فاطمه؛ مهدى مردى از اولاد فاطمه است»().
در روایات اهل سنت از سعید بن مسیب نقل شده است: نزد امسلمه بودم که سخن از مهدى(ع) به میان آمد.ام سلمه فرمود: از رسول خدا(ص) شنیدم که مىفرمود: «المهدى من ولد فاطمه؛()مهدى از اولاد فاطمه است».
ابو سعید خدرى مىگوید: رسول خدا(ص) فرمود: «لا تقوم الساعة حتى تمتلئ الارض ظلما و عدوانا. قال: ثم یخرج رجل من عترتى (اَوْ مِن اهل بیتى) یملاها قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و عدوانا؛ قیامت بر پا نمىشود تا اینکه زمین پر از ظلم و جور شده باشد. فرمود: سپس مردی از عترتم یا از اهل بیتم (تردید از راوى است) قیام مىکند و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد همان گونه که پر از ظلم و جور شده است»().
هـ. نزول حضرت عیسى(ع) و اقتداى او به امام مهدى(ع) از دیگر امورى است که هر دو گروه به آن اشاره کردهاند.
ابوبصیر گوید: از امام صادق(ص) شنیدم که فرمود :و ینزل روح الله عیسى بن مریم فیصلى خلفه؛ نازل مىشود روح الله عیسى بن مریم، پس، نماز مىخواند پشت سر او (امام مهدى).()
ابوهریره از راویان بزرگ عامه از پیامبر(ص) نقل مىکند: «کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛ چگونهاید زمانى که فرزند مریم فرود آید؛ در حالى که امام شما فردى از خودتان است؟»
در صحیح مسلم که از اصلىترین کتب حدیثى اهل سنت است آمده است که جابر بن عبدالله انصارى از پیامبر(ص) نقل مىکند که حضرت فرمودند: دائمآ طایفهاى از امتم بر حق و ظاهرند تا روز قیامت. سپس فرمود: عیسى بن مریم از آسمان فرود آید. امیر آنها به حضرت عیسى مىگوید پیشآى و براى ما امامت کن او در جواب مىگوید: خیر به راستى بعضى از شما بر بعضى دیگر امیر است براى اکرام خدا بر این امت.()
ابوسعید خدرى از رسول خدا(ص) نقل مىکند که آن حضرت فرمود :منا الذى یصلى
عیسى بن مریم خلفه؛() از ما است کسى که عیسى بن مریم به او اقتدا کرده و نماز مىگزارد.
و. معرفى و بیان علایم ظهور نیز از دیگر امور مورد اتفاق است.
جابر از امام باقر(ع) نقل مىکند: پس فرود میآید امیر لشکر سفیانى (همراه لشکرش) به (زمین) بیداء. پس منادى از آسمان ندا دهد: «اى بیداء نابود کن قوم (= لشکر) را». پس آنها را در خود فرو مىبرد.()
عایشه از پیامبر(ص) نقل کرده است: لشکرى آهنگ کعبه مىکند. پس هنگامى که به زمین بیداء درآمدند، (زمین) همه آنها را فرو مىبرد.()
البته موارد اتفاقى دیگرى نیز وجود دارد، مانند: امدادهاى الهى، طلوع خورشید از مغرب، مشخصات ظاهرى امام، فراوانى نعمت در زمان ظهور، بیعت بین رکن و مقام و...
چرا اهل تسنّن معتقدند امام زمان(ع) هنوز به دنیا نیامده است؟
تمام مسلمانان، اعم از شیعه و سنى، به اصل آمدن امام مهدى(ع) و قیام او اعتقاد دارند و این، به سبب روایات بسیار زیادى است که از پیامبر اسلام(ص) در اینباره نقل شده است که به آمدنش بشارت داده و حتى اوصاف و ویژگیهاى جسمى او را نیز ذکر کرده است؛ مانند اینکه بر گونه راستش خال سیاهى دارد و بین دو دندان پیشینش، فاصله است. در روایات متعددى، نسب آن حضرت نیز ذکر شده است؛ مانند اینکه مهدى(ع)، از فرزندان على و فاطمه(ع) و نهمین از فرزندان حسین(ع) و ششمین از فرزندان جعفر صادق(ع) و پنجمین از فرزندان موسى بن جعفر(ع) و نام پدرش حسن(ع) است.
وجود روایات فراوان درباره مهدى موعود، اعتقاد به آمدن مهدى را در آخرالزمان، قصیدهاى مسلّم میان مسلمانان قرار داده است؛ امّا درباره ولادت آن حضرت، میان شیعه و اکثریت اهل سنت، اختلاف است. عدم اعتقاد بسیارى از اهل سنت به ولادت حضرت مهدى(ع) علتهایى دارد، از جمله :
1. مخفى بودن ولادت آن حضرت :آمدن مهدى موعود، از همان زمان نبى اکرم و صدر اسلام، امرى مسلَّم و شایع و مورد توجه مسلمانان بود. سلاطین و حاکمان وقت هم از آن اخبار بیاطلاع نبودند و شنیده بودند که مهدى موعود، از نسل فاطمه و حسین به وجود میآید و حکومت ستمکاران به دستش منقرض مىگردد و تمام زمین را از حکومت حق خود و
عدل و داد پر خواهد کرد؛ به ویژه روایات متعددى که مىگفت او، نهمین از فرزندان حسین(ع)است؛ لذا از پیدایش و ظهور او، در بیم و هراس بودند و در صدد بودند به هرگونه این خطر را از حکومت خود دفع کنند؛ به همین سبب، خانه هاى بنى هاشم به ویژه خانه امام حسن عسکرى(ع) به شدّت تحت کنترل و مراقبت مأموران مخفى و علنى دولت عباسى قرار داشت. حتى معتمد عباسى، به عدّهاى از زنان قابله مأموریت سرّى داده بود در خانههاى بنىهاشم به ویژه خانه امام حسن عسکرى(ع) رفت و آمد کنند و مراتب را گزارش دهند. او پس از شهادت امام عسکرى(ع)، دستور داد خانه آن حضرت را تفتیش و بازرسى کنند و گروهى از زنان قابله را فرستاد تا تمام کنیزان آن حضرت را معاینه کنند و اگر آبستنى بین آنان دیده شد، بازداشت کنند. حتّى به خانه امام عسکرى(ع) هم اکتفا نکرد و دستور داد تمام خانههاى شهر را با کمال دقت بازرسى و کنترل کنند.() ولادت حضرت مهدى(عج) نیز به دلیل وضعیت سخت آن زمان، مخفى بود و امام حسن عسکرى(ع) فرزند بزرگوار خود را تنها به خواص و معتمدان از شیعیان خود نشان میداد و او را امام و حجت بعد از خود معرفى مىکرد. با این وضعیت، طبیعى است، اهل سنّت که از اهل بیت پیامبر فاصله گرفته بودند، از ولادت آن حضرت مطلع نشوند؛ هر چند بنابر روایات رسیده از نبى اکرم(ص)، حضرت مهدى(عج) از اولاد امام حسن عسکرى(ع) و نهمین فرزند از نسل امام حسین(ع) معرفى شده بود.
2. اجتناب از برخى لوازم احتمالى پذیرش ولادت حضرت مهدى(ع):
گفتیم روایاتى که درباره مهدى موعود آمده، بسیار زیاد و از نظر مضمون، بسیار متنوع است. در روایات بسیارى، از پیامبر اکرم نقل شده که تعداد امامان و خلفاى بعد از من، دوازده نفر است. مجموع روایات شیعه و سنى در اینباره 925 حدیث است. در بسیارى از همین روایات، به نام دوازده نفر تصریح شده و اینکه اولشان امام على(ع) و آخرشان امام مهدى موعود(عج) است و اینکه نه نفر از آنان، از نسل امام حسین(ع) هستند. در تعدادى از این روایات، تمام دوازده نفر نامشان یک به یک ذکر شده است. همچنین در روایات متعددى آمده است که مهدى(ع)، از اولاد امام على(ع) است(214 حدیث) و مهدى(ع) از اولاد فاطمه(س) است (192 حدیث) و امام مهدى(ع) نهمین از اولاد امام حسین(ع) است ( 148حدیث) و امام مهدى(عج) از اولاد امام محمد باقر(ع) است
(103 حدیث) و امام مهدى(عج) ششمین اولاد امام جعفر صادق(ع) است (99 حدیث) و اینکه امام مهدى(ع) فرزند امام حسن عسکرى(ع) است ( 145 حدیث) و نام پدر مهدى، حسن است (148 حدیث). براى اطلاع تفصیلى، مراجعه کنید به کتاب منتخب الأثر، نوشته آیتالله صافى گلپایگانى که این احادیث را به تفصیل و با ذکر منابع و مصادر شیعى و سنى آن نقل کرده است.
با توجه به این احادیث چنین به نظر میرسد که پذیرش ولادت حضرت مهدى(ع) از امام حسن عسکرى(ع) توابعى دارد که تأیید عقیده شیعه در امامت و خلافت بلافصل امام على(ع) و یازده فرزندش است و اگر اهل سنت آن را بپذیرند، مىبایست خود را به زحمت و تکلّف انداخته و به گونهاى در صدد توجیه برآیند؛ یعنى، پذیرش ولادت حضرت مهدى(ع) به طور حتم و لزوم، به پذیرش نظر شیعه در مسأله خلافت و امامت نمیانجامد؛ ولى اهل سنت را مقابل انبوهى از روایات قرار میدهد که باید خود را به زحمت و مشقت توجیه آن روایات بیندازند، لذا از اصل، ولادت آن حضرت را منکر مىشوند.
ناگفته نماند شیعه، به دلیل عقلى، لزوم وجود امام را در هر عصر و دوره اثبات مىکند و معتقد است هیچگاه زمین از حجت خدا و واسطه فیض خالى نیست؛ ولى اهل سنت، اینگونه مسایل و ادله عقلى را قبول ندارند.
نظر عامه (اهل سنت) درباره ولادت امام مهدى(ع) چیست؟
میان عامه درباره این موضوع دو دیدگاه وجود دارد:
الف. اکثر آنان ولادت امام مهدى(ع) را قبول ندارند؛ بلکه معتقدند او در آخر الزمان به دنیا میآید.
ب. برخى از آنان، ولادت حضرت را پذیرفتهاند؛ براى نمونه، موارد زیر ارائه مىشود :
1. محمد بن یوسف شافعى در کتاب البیان فى اخبار صاحب الزمان، مىگوید :
در تألیف کتاب، اخبار و روایات مربوط به مهدى صاحب الزمان را از غیر از طرق شیعه نقل کردهام؛ هرچند آنچه شیعه در این زمینه معتقد است و پذیرفته است، صحیح و نقل آن، درست است.
این کتاب، بر 25 فصل مشتمل است که در هر فصل، تنها روایاتى را که از دیدگاه اهل سنت معتبر است، نقل مىکند. برخى از فصلهاى کتاب عبارت است از: مهدى در آخرالزمان خروج مىکند؛ مهدى از نسل فاطمه زهرا است؛ حضرت عیسى در آخرالزمان به او اقتدا مىکند؛ نام و کنیهاش، همانند پیامبر اکرم است؛ صفات و رنگ و کهرهى حضرت مهدى؛ مهدى، امام صالحى است که خلیفةالله است.
فصل بیست و پنجم این کتاب، در این زمینه است که مهدى از زمان غیبتش که در سرداب سامرا اتفاق افتاد، تاکنون زنده و باقى است. او، به اشکالاتى که در زمینه طول عمر حضرت و غیبت آن بزرگوار وجود دارد، پاسخ میدهد.
.2 محمد بن طلحه شافعى در کتاب مطالب السؤول فى مناقب آل الرسول مىگوید :
مهدى منتظر، در سال 258 ق، در سامرا متولد شد. پدرش، حسن بن على بن محمد بن على الرضا بن موسى الکاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن على زین العابدین بن حسین بن على المرتضى است. نام او محمد و کنیهاش ابوالقاسم و از القاب او حجت و خلف صالح و منتظر است.
سپس روایاتى را از پیامبر درباره مهدى(ع) موعود نقل مىکند مبنى بر اینکه: «مهدى، از نسل من و از فرزندان فاطمه و همنام من است؛ در آخرالزمان قیام مىکند و زمین را از عدل و داد پر مىکند، بعد از آن که از ظلم و جور پر شده است. این قیام، حتمى است، حتى اگر یک روز از عمر دنیا بیشتر باقى نمانده باشد». وى پس از ذکر این روایات، آنها را بر همان ابوالقاسم محمد بن حسن بن على على ابن ابیطالب متولد 255 ق تطبیق مىکند و به اشکالها و شبهاتى که در اینباره ممکن است مطرح شود، پاسخ میدهد.
.3 سبط ابن جوزى حنفى در کتاب تذکرة الخواص مىگوید: حضرت حجت مهدى، محمد بن حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابیطالب است. کنیه او، ابوعبدالله و ابوالقاسم است و او است حضرت حجت و صاحب الزمان و قائم منتظر.
سپس از عبدالله ابن عمر روایتى نقل مىکند که رسول گرامى اسلام گفت: در آخرالزمان، مردى از فرزندان من قیام مىکند که نام او همانند نام من و کنیهاش همانند کنیه من است و زمین را از عدل و داد پر مىکند پس از آن که از ظلم و جور پر شده است.
.4 عبدالوهاب شعرانى در کتاب الیواقیت و الجواهر، که در بیان آراى اکابر و بزرگان علماى اهل سنّت در مسائل مختلف عقیدتى است، فصلى را به وقایعى که پیش از روز رستاخیز و پایان دنیا حتمآ اتفاق میافتد، اختصاص داده است که یکى از آن وقایع، قیام حضرت مهدى است که مفصلا درباره آن بحث کرده است. او از قول برخى از اکابر علماى اهل سنت، نقل مىکند که «مهدى، فرزند حسن عسکرى است که در نیمه شعبان سال 255 ق متولد شد و زنده باقى خواهد ماند، تا با عیسى ظهور کند و اکنون که سال 958 هجرى است، 703 سال از عمر شریف او مىگذرد».
نیز از قول شیخ محیى الدین عربى چنین نقل مىکند: خروج مهدى، حتمى است بعد از آن که زمین از ظلم و جور پر شود؛ به گونهاى که حتى اگر یک روز از عمر دنیا بیشتر باقى نمانده باشد، حتمآ مهدى قیام مىکند و زمین را از عدل و داد پر مىکند. او، از نسل پیامبر اکرم(ص) و فاطمه(س) است و جدش، حسین بن على بن ابیطالب است و پدرش حسن عسکرى، فرزند على النقى، فرزند محمد التقى، فرزند على الرضا، فرزند موسى الکاظم، فرزند جعفر الصادق، فرزند محمد الباقر، فرزند زین العابدین على، فرزند حسین، فرزند امام على بن ابىطالب(علیهم السلام)، است. اسمش، اسم رسول خدا و چهرهاش، شبیه رسول خدا است و....()
ما به ذکر همین چند نمونه بسنده مىکنیم. براى اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: کفایة الموحدین نوشته شیخ طبرسى و الامام المهدى، اثر سید محمدکاظم قزوینى.
مرکز تخصصى مهدویت
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. .fotorism
. و لقد کتبنا فى الزبور من بعد الذکر أنَّ الارض یرثها عبادى الصالحون؛ در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان
شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد».
. ر.ک: معجم احادیث الامام مهدى، ج .5
. الطرائف، ترجمه داوود الهامى، ص .347
. بحث حول المهدى، ص 103 و .104
. عقائد الامامیه، ص .77
. ناصرالدین البانى، حول المهدى، مجله التمدن الاسلامى، سال 1371 ق.
. عبدالمحسن بن حمدالعباد، «عقیدة اهل السنة والاثر فى المهدى المنتظر»، مجله جامعة اسلامیه، ش .3
. سوره نور آیه .55
. بحار الانوار، ج ،52 ص .390
. مسند احمد، ج ،3 ص .28
. بحارالانوار، ج ،51 ص .81
. مستدرک حاکم، ج ،4 ص .557
. بحار الانوار، ج ،51 ص .43
. سنن ابن ماجه، ج ،2 ص ،1386 ح .4086
. مسند احمد، ج ،3 ص .36
. کمال الدین، ج ،2 ص 345،باب ،33 ح .31
. صحیح بخارى، ج 3،ص 1272، ح .3265
. صحیح مسلم، ج 1، ص .137
. مسند احمد، ج ،1 ص .84
. غیبت نعمانى، ص ،279 ح .67
. صحیح بخارى، ج 2،ص ،279 ح .2012
. الارشاد مفید، اعلام الورى شیخ طبرسى، اصول کافى مرحوم کلینى.
. الیواقیت و الجواهر، ج ،2 ص .143
. کتاب مزامیر، مزمور ،37 بندهاى 38،9 .
. همان، مزمور .72
. همان.
. کتاب اشعیاى نبى، باب .59
. همان، باب .32
. کتاب زکریاى نبى، باب .14
. کتاب دانیال نبى، باب .12
. کتاب حبقوق نبى، فصل ،2 بندهاى .3
. انجیل متى، باب .24
. انجیل مرقس، باب .13
. انجیل لوقا، باب .12
. انجیل یوحنا، باب .5
. مستر هاکس آمریکائى، قاموس کتاب مقدس، به نقل از کتاب ظهور حضرت مهدى(ع) از دیدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، نوشته سید اسدالله هاشمى شهیدى.
. فروردین یشت، از اوستا، فقره .129
. پورداد، سوشیانس، ص 10 و .8
. دینکرد، کتاب نهم، فصل ،58 فقره .15
. . oshida
. اوشیدرى، دانش مزدیسنا، ص .137
. وینکرد، کتاب نهم، فصل ،32 فقره اول.
. پور داود، سوشیانس، ص .46
. بندهش هندى، بخش .26
. یادگار جاماسب (جاماسب نامه)، ترجمه صادق هدایت، ص 8 و .117
. اوستا، زامیاد یشت، ص 94، یسنا ص 3 و .13
. اوپانیشاد، ترجمه محمد دار اشکوه، ج ،2 ص .637
. بشارات عهدین، ص .246
. همان.
. همان، ص .272
. همان، ص 245.
. این مطالب درباره انجمن حجتیه از کتاب جریانها و سازمانهاى مذهبى و سیاسى، نوشته رسول جعفریان ص 268 چاپ انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى، پاییز ،83 استفاده شده است که با دقت در مطالب، پاسخ سؤال به طور مشروح روشن مىشود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 94 |