تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,069 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,018 |
سلامت روان از منظر آموزههاى دینى | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1388، شماره 18، اردیبهشت 1388 | ||
نویسنده | ||
زواره اسماعیل نساجى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
آغازین سخن
قلمرو دین و آموزههاى آن تمام ابعاد زندگى فردى و اجتماعى بشر را در بر مىگیرد که مهمترین آن توجه به بهداشت جسمانى و روانى است. در مکتب حیات بخش اسلام، هیچ انسانى حق ندارد با انجام کارهاى زیان آور و ترک امور مفید به سلامت جسم و روان خود آسیب وارد کند. قرآن کریم در این زمینه مىفرماید: «...لاتلقوا بایدیکم الى التّهلکه...؛() با دستان خود، خویشتن را به هلاکت نیندازید...». نظر به این که مسئله سلامتى هم براى فرد و هم براى جامعه از اهمّ موضوعات بوده و از سوى دیگر دغدغه بیمارىهاى فردى و اجتماعى تمام جوامع را تهدید مىکند، لذا همیشه بشر به دنبال کشف علل و عوامل پیدایش بیمارى و دستیابى به سلامت جسم و روان بوده است. خداوند در قرآن کریم تنها راه رستگارى و سعادت انسان را در تزکیه و پالایش روان آدمى میداند و مىفرماید: «قد افلح من زکّیها و قد خاب من دسیها؛() هر کس نفس خود را از گناه پاک سازد، به یقین رستگار خواهد شد و هر کس آن را به کفر و گناه پلید گرداند، زیان کار خواهد گشت.»
و در تعالیم اسلامى اهمیّت زیادى به سلامت جسم و روان داده شده است. امام على (ع) مىفرماید: «من کان فى النّعمة جهل قدر البلیّة؛() هر کس در آسایش و نعمت باشد، قدر بلا و گرفتارى را نمیداند.» بنابراین پیشوایان معصوم(ع) در سیره رفتارى و عملى خود مسلمانان را به رعایت و حفظ بهداشت جسم و روان سفارش نمودهاند و به منظور حفظ سلامتى راهبردهایى را پیشنهاد نمودهاند که در این نوشتار به بیان اهمّ آنها خواهیم پرداخت. امید است که مورد توجه و عنایت رهروان راستین مکتب اسلام و اهل بیت(ع) قرار گیرارتباط و تعامل با دیگران
موفقیّت انسان در کانون خانواده، دوست یابى، انتخاب همسر، انجام فعالیّتهاى شغلى و... به چگونگى ارتباط با دیگران بستگى دارد.
تأکید قرآن کریم بر فرآیند ارتباط و تعامل مسلمانان با یکدیگر از یک سو موجب رشد عاطفه و ترغیب آنان به ایثار و رعایت منافع همدیگر مىشود و از سوى دیگر موجب تضعیف حالتهاى انفعالىنفرت، کینه توزى و انگیزههاى ظلم مىشود.
از دیدگاه تفکّر دینى، نقش ارتباط با دیگران به گونهاى است که ایجاد آن سبب سامان دهى و برقرارى سلامت و عافیت در زندگى مىشود. درباره اهمیّت ارتباط و نقش پیامدهاى آن در سلامت و آرامش روان از منظر آموزههاى دینى همین بس که امام صادق(ع) ارتباط و تعامل با دیگران را تأمین کننده سلامت و عافیت تمام امور انسانى معرفى کرده است.() بنابراین داشتن روابط عاطفى با دیگران در سلامت روانى افراد نقش بسزایى دارد و خداوند حکمت و رمز
روابط محبتآمیز با بندگان را در ابراز تعاطف و مهر ورزیدن بیان نموده است. هم چنین اسلام علّت برخى از آسیبهاى روانى را سوءظن، حسد، کینه توزى و ناامیدى بیان نموده است و همه این علتها با برقرارى روابط متقابل و محبتآمیز از بین رفته و روح و روان آدمى از ملال و اندوه و آسیبها نجات مىیابد.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند :«در میان مردم فرد حسود از کمترین لذّت بهرهمند است و همیشه نگران است.»()
شکى نیست که توانایى در دوست داشتن مردم و انجام کار نیک و مفید براى جامعه سبب تقویت ارتباط و از بین رفتن تنهایى مىشود و سلامت روانى فرد را تضمین مىکند؛ لذا مىبینیم که در آموزههاى دینى و سیره پیشوایان معصوم(ع) در مورد ارتباط با خانواده، خویشاوندان، همسایگان، گروه دوستان و سایر افراد تأکید زیادى شده است و بستر مناسبى براى برقرارى تعاملات عاطفى محسوب مىشود.
حمایت اجتماعى
یکى از عواملى که نقش مهمى در کاهش موانع و مشکلات زندگى ایفا مىکند، «حمایتهاى اجتماعى» است. منظور از حمایتهاى اجتماعى مجموعه کمک هایى است که از طرف سایر انسانها به فرد ارائه مىشود. حامیان با حمایتهاى اجتماعى خویش مىتوانند موجبات رشد و کمال دیگر افراد را فراهم نمایند و هم در کمک به فرد براى مقابله با حوادث و رویدادهاى استرس آور نقش آفرینى کنند.
از منظر آموزههاى دینى یکى از مؤلّفههاى برخوردارى از حمایت خویشاوندان رعایت "صله رحم" است. در اندیشه دینى ما مسلمانان، حفظ توسعه و تعمیق روابط فامیلى از چنان اهمیّتى برخوردار است که پیامبر اسلام(ص) آن را جزو دین دانسته و هدف از رسالت خویش را پس از بندگى خداوند و شکستن بتها صله رحم معرفى کرده است.() هم چنین حضرت على(ع) در این زمینه مىفرماید :«به خویشاوندان خود نیکى کن و بردباران ایشان را
تعظیم کن، در مقابل بى خردان آنان بردبارى نشان بده و برگرفتاران آنان آسان گیر، زیرا آنان بهترین حامیان تو به هنگام سختىها، مشکلات و حتّى خوشىها و آسودگىها خواهند بود.»()
امام سجاد(ع) نیز مىفرماید: «صلوا ارحامکم ولو بالتسلیم؛() با خویشاوندان خود ارتباط داشته باشید و لو در حد یک سلام کردن.»
ارتباط با فامیل و خویشاوندان در کاهش استرس و فشار روحى بسیار مفید است، زیرا کسى که از حاجت خانوادگى و اجتماعى برخوردار نباشد، خود را از نظر روانى بدون پشتوانه مىبیند. ولى اگر در مواجهه با حوادث و مشکلات از تکیه گاه فامیلى برخوردار باشد، خود را قدرتمند مىبیند و دچار اضطراب نمىشود و احساس تنهایى نمىکند و فشار اجتماعى نمىتواند به او آسیب برساند.
کار و تلاش
دین اسلام جهت نیل به اهداف مادّى و
معنوى انسان را به تلاش مفید و سازنده ترغیب مىکند. قرآن کریم در این زمینه مىفرماید: «و ان لیس للانسان الّا ما سعى؛() انسان بدون کار و کوشش از چیزى بهره نمىبرد.»
کار و تلاش ضامن سلامت فرد و جامعه است، بنابراین پرداختن به فعالیتهاى اقتصادى از برجستهترین ویژگىهاى پیشوایان معصوم(ع) بوده است. سیره عملى آن بزرگواران نشان میدهد که بار زندگى خود را شخصاً به دوش مىکشیدند و هیچگاه براى تأمین ضروریات زندگى، خود را وابسته به دیگران نمىکردند. این امر بیانگر نوع نگرش آن برگزیدگان به دنیا و رابطه آن با آخرت است و بر اندیشههاى انحرافى زهد مآبانه که کار و تولید را با کمالات معنوى و مصالح اخروى در تضاد میدانستند، خط بطلان مىکشد.
«انس بن مالک» مىگوید: هنگامى که رسول خدا(ص) از جنگ تبوک بر مىگشت، «سعد انصارى» ـ یکى از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. وقتى رسول خدا(ص) با او دست داد، احساس کرد که دستان وى زبر و خشن است! نبى مکرّم(ص) سؤال کرد: چرا دستان تو این قدر خشن و زبر است؟ عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبرى دستان من به خاطر کار کردن با بیل و طناب است تا مخارج خانوادهام را تأمین کنم. پیامبر(ص) دستان او را بوسید و فرمود: این دستى است که آتش جهنّم آن را لمس نخواهد کرد.()
وقتى ابعاد گوناگون شخصیّتى همچون حضرت على(ع) را مورد مطالعه و بررسى قرار میدهیم، مىبینیم که ایشان در عین حال که زاهدترین فرد زمان خود است، فعّالترین آنها نیز هست.
کار و اشتغال زمینه انحرافات اخلاقى و تربیتى را مىگیرد و بیکارى زمینه ایجاد انحرافات اخلاقى را به وجود میآورد و بر خلاف اشتغال، بستر گناه را آماده مىسازد.
بیکارى نه تنها ضربه اقتصادى به فرد و جامعه میزند، بلکه ضرر و خطر بزرگتر آن متوجه آسیبهاى روحى و روانى فرد مىشود؛ زیرا انسان را از لحاظ حیثیّت و شخصیّت واقعى تنزّل میدهد و او را از
خوشبختى و سعادت محروم مىسازد.
انسانى که صاحب حرفه است و از دست رنج خود مخارج خانوادهاش را تأمین مىکند، نزد خداوند جایگاه والایى دارد: «انّ اللّه یحبّ المحترف الامین»() و بر عکس، آن کس که توان کار کردن دارد و مخارج خود را بر دیگرى تحمیل مىکند، ملعون خوانده مىشود.
امام محمد باقر(ع) در نکوهش بیکارى و تنبلى مىفرماید: «ایّاک و الکسل و الضجر فانّهما مفتاح کلّ شرٍّ من کسل لم یؤدّ حقّاً و من ضجر لم یصبر على حقّ؛() بپرهیز از کاهلى و افسردگى، زیرا این دو کلید تمام بدىهاست، آدم تنبل حقّش را نمىتواند به دست آورد و آدم افسرده حال نمىتواند در کار حق بردبارى ورزد.»
با مطالعه در رفتارهاى اقتصادى پیشوایان معصوم(ع) مىتوان به اصول کلى در زمینه تولید دست یافت. آنان نه تنها خود علاقه زیادى به کارهاى تولیدى و اقتصادى داشتند، بلکه با استفاده از فرصتهاى مناسب براى شکوفایى نیروهاى درونى و استعدادهاى نهفته افراد، زمینه سازى مىکردند و از این طریق در آنان انگیزه تولید و کسب درآمد را تقویت مىکردند.
امام کاظم(ع) در زمینه آثار تربیتى و روان شناختى کار مىفرماید :«انسان مؤمنى که از مردم قطع امید کند و از ثروتشان چشم بپوشد و به کار و شخص خود قانع باشد، روح جوانمردى و عزّت دینى را در خود تقویت نموده است. چنین انسانى در نظر مردم بزرگ و بین خویشاوندان خود محترم و در محیط خانوادگى داراى هیبت و عظمت خواهد بود.»()
تفریحات سالم
از دیگر آموزههاى مهم و اساسى در بهداشت و سلامت روحى و روانى، تفریحات سالم است. اصولاً یکى از علل فرسودگى زودرس جسمانى و روانى افراد استفاده نکردن از تفریحات سالم است، زیرا پیامد فعالیّت و کار مداوم، وارد آمدن فشار جسمى و روحى بر فرد است و باید در کنار کار و تلاش روزمره تقویت کنندههایى باشد که به فرد روحیه دهد و به او آرامش بخشد. این امور که آنها را تفریحات سالم مىنامیم،
دامنه گستردهاى دارد که شامل مزاح و شوخى، ورزش، مسافرت و... مىباشد. پیشوایان معصوم(ع) با مردم شوخى و مزاح داشتند، زیرا اسلام دین عاطفه است و همواره مسلمانان را به صمیمیت و صفا دعوت مىکند. حضرت على(ع) در مورد شادى و صفا مىفرماید: «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه؛() شادى مؤمن در چهره اوست و غم و اندوهش در دل.» بدین معنا که خود مؤمن همواره غم خویش را براى خود نگه میدارد. ولى در برخوردهاى اجتماعى با گشادهرویى دیگران را در شادى خود سهیم مىنماید. این نه تنها گفتار اهل بیت(ع) است، بلکه در رفتار آن بزرگواران نیز به گونه روشن و عینى به چشم مىخورد. بر خلاف آن چه در برخى اذهان جا افتاده است، پیشوایان معصوم(ع) نه تنها اهل شاد کردن و مزاح با دیگران بودند، بلکه به دیگران آن را توصیه مىنمودند و شاد نمودن دل مؤمن و پاک کردن غبارغم از چهره او را سجیهاى اخلاقى میدانستند.
پیامبر (ص) در حدیثى مىفرماید: «انّى امزح ولا اقول الّا حقّاً؛() من مزاح و شوخى مىکنم ولى جز حق چیزى نمىگویم.»
یکى از اصحاب امام صادق(ع) نقل مىکند که روزى آن حضرت به من فرمودند: مزاح و شوخى کردن شما با یکدیگر چگونه است؟
من در جواب عرض کردم: کم است. فرمودند: چرا با یکدیگر مزاح نمىکنید؟ مزاح کردن از حسن خلق است و به واسطه آن برادر مسلمانت را خوشحال مىسازى. سپس امام صادق(ع) فرمودند: سیره پیامبر اکرم(ص) این گونه بود که مزاح مىکردند و با این کارشان مىخواستند دیگران را خوشحال کنند.()
یکى دیگر از مصادیق تفریحات سالم ورزش است. ورزش مصرف اکسیژن را طى یک دوره طولانى افزایش میدهد و به کاهش فشار خون کمک مىکند، بر کنترل وزن تأثیر فوق العادهاى دارد و سیستم قلبى و عروقى را تقویت مىکند. ورزش روح و جسم را پرورش میدهد و زمینهاى براى رشد و شکوفایى انسان است.
رسول خدا(ص) فرمود :«به فرزندانتان
شنا و تیراندازى بیاموزید.»() و نیز فرمود: «پیاده روى بهترین دارو براى صفرا و سوداست.»() بنابراین استفاده متعادل و معقول از لذّتها و تفریحات مایه نشاط جسمى و روانى فرد مىشود و بدین وسیله شخص براى انجام وظایف فردى و اجتماعى و برخورد مناسب با فشارها توانا مىگردد.
صبر
یکى از راهکارهاى مقابله با آسیبهاى روحى و روانى در سختىها و مصایب، بهرهمندى از روحیه صبر و بردبارى است، صبر انسان را نیرومند، قابل اعتماد و متّکى بر خویشتن مىسازد حضرت على(ع) صبر و استقامت را از جمله عوامل سلامت نفس میداند و مىفرماید: «...و علیکم بالصبر فانّ الصّبر من الایمان کالرأس من الجسد و لاخیر فى جسدٍ لارأس معه و لا فى ایمانٍ لاصبرمعه؛() صبر براى ایمان همانند سر است براى انسان. بدنى که سر ندارد، فایدهاى ندارد، همان گونه که در ایمان بدون صبر چیزى نیست.»
صبر علاوه بر این که آثار ارزشمندى در زندگى دنیا براى انسان دارد، پاداش بى حساب الهى را نیز به دنبال دارد. قرآن کریم در این زمینه مىفرماید: «انّما یوفّى الصّابرون اجرهم بغیر حساب؛() فقط انسانهاى بردبار بدون حساب پاداش داده مىشوند.»
صبر از آموزههاى مهم سیره پیشوایان معصوم(ع) و اولیاى الهى بوده است. پیامبر اسلام(ص) با تحمّل بیشترین سختىها و مصیبتها در برابر بىمهرىها، کینه توزىها، دشمنىها و جهالت افراد از این آموزه مهم الهى در سیره عملى خویش استفاده مىکرد.
حضرت على(ع) درباره مشکلات رسالت پیامبر(ص) مىفرماید :«...پیامبر(ص) در راه رضایت حق در کام هرگونه سختى فرو رفت و جام مشکلات و ناگوارىها را جرعه جرعه نوشید. روزگارى خویشاوندان او به دورویى و دشمنى پرداختند و بیگانگان در کینه توزى و دشمنى علیه او متحد شدند.»()
لذا در آیات متعددى از قرآن کریم مىبینیم که به آن حضرت امر شده است که در برابر امور گوناگون صبر و بردبارى داشته باشند: «فاصبر کما صبر اولواالعزم من الرّسل و لاتستعجل لهم؛() اى پیامبر! تو هم مانند پیامبران اولوالعزم صبور باش و براى عذاب امّت تعجیل مکن» بنابراین رسول خدا(ص) در اداره امور وهدایت مردم بیشترین بردبارى و شکیبایى را داشت، آن حضرت خود مىفرمود :«من برانگیخته شدم تا کانون بردبارى، معدن دانش و مسکن شکیبایى باشم.»()
مهمترین اثر صبر و بردبارى تأمین سلامت جسم و روح انسان است، زیرا صبر، انسان را از اقدام عجولانه و نا معقول باز میدارد و او را به تعقّل و تأمّل مىکشاند و همین سبب مىشود تا از بسیارى اقدامات که ضررهاى جسمى و روحى جبران ناپذیرى دارند، پیشگیرى نماید.
توکّل
یکى از عوامل اضطراب و نگرانى انسان انجام کارهاى مهم و سرنوشت ساز است. هنگامى که شخصى مىخواهد به کار مهمّى اقدام نماید، چون انجامش ثمرات مثبت در زندگى دارد و انجام ندادنش ضرر قابل توجهاى دارد، در انجام آن دچار شک، تردید و دلهره مىشود و فشار زیادى بر روح و روان او عارض مىگردد. در این موقع به دنبال یک تکیه گاه مورد اعتماد است تا او را در انجام آن کار یار و پشتیبان باشد.
این اهرم و تکیه گاه (توکّل بر خدا) است که تأثیر بسزایى بر سلامت روان انسان دارد. توکّل به انسان جرأت اقدام به عمل به کار میدهد. قرآن کریم در این زمینه مىفرماید:
«...فاذا عزمت فتوکّل على اللّه انّ اللّه یحبّ المتوکّلین؛() پس هنگامى که تصمیم بگیرى که کارى را انجام دهى، بر خدا توکّل کن، زیرا خداوند اعتماد کنندگان را دوست دارد.»
حقیقت توکّل همان اعتماد قلبى به خداوند در تمام کارهاست، و همانگونه که انسان در کارهاى دنیوى براى خود وکیل مىگیرد و بسیارى از کارهاى خود را به او واگذار مىکند تا آثار و نتایج سودمندترى در پى داشته باشد، شایسته است که در همه امور بر خدا توکّل کند و او را وکیل خود قرار دهد تا خواستههایش بدون هیچ اضطراب و تشویش خاطر تأمین گردد.
یکى از علایم ایمان به خدا این است که انسان بر او توکّل کند.
اگر انسان به ربوبیّت پروردگارش اذعان دارد و معتقد است که مجموعه جهان هستى زیر سیطره حکومت او قرار دارد و تنها معبود شایسته پرستش، خداوند است، هرگز به خود
اجازه نمیدهد که به دنبال معبود دیگرى برود و از آن استمداد بجوید، بلکه همواره به خداوند اعتماد کرده و فقط از او درخواست کمک مىکند.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که خداوند به عزّت و جلال خود سوگند یاد کرده است که آرزو و اعتماد کسى را که به غیر خدا اعتماد و امید بسته باشد، تبدیل به یأس و ناامیدى مىکند.»() در قرآن کریم و روایات امامان معصوم(ع) درباره این موضوع مطالب ارزشمندى وارد شده است، مبنى بر این که دل بستن و تکیه کردن به غیر خدا موجب یأس و ناامیدى خواهد شد.
امیدوارى
یکى از فرایندهاى مهم و کارآمد در تربیت صحیح انسان "امیدوارى" است. امید در سلامت روانى انسان نقش مهمى بر عهده دارد و به زندگى معنا و مفهوم مىبخشد و هنگام هجوم مشکلات، ناملایمات و اندوهها از فروپاشى روانى انسان جلوگیرى مىکند و مانع چیره شدن یأس و دلسردى بر انسان مىگردد.
امید باور سبزى است که همچون چراغ در تاریکى شبهاى زندگى، فردایى بهتر را نوید میدهد. شاید بتوان گفت که هر موجود زندهاى به امید رسیدن به مقصد و مقصود خود حرکت و تلاش مىکند. تحقیقات اثبات نموده است که اگر تلاش حیوان براى رسیدن به مقصود خود بى ثمر باشد، دست از تلاش و فعالیت بر میدارد و به یأس و درماندگى مبتلا مىشود.()
مىگویند حرکت لذّت زندگى است و سکون و ایستایى مایه خمودى و رنجورى است. نیروى این حرکت "امید" است که چرخ زندگى را مىچرخاند و اگر روزى امید از زندگى بشر حذف شود، چرخ زندگى از حرکت باز ایستاده و دوران خمودى و رنجورى بشر فرا میرسد.
مادر نماد عاطفه و مهربانى است، امّا آن چه یک مادر را به مهربانى وا میدارد و باران عطوفت وى را سرازیر مىکند، امید است. اگر روزى امید را از وى بگیرند، حتّى حاضر نخواهد شد که نوزاد خود را شیر دهد.() اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ
اثر خواهد شد. نشانه بارز امید به خداوند انجام عمل شایسته است. قرآن کریم مىفرماید: «...فمن کان یرجوا لقاء ربّه فلیعمل عملاً صالحاً...؛() و هر کس به دیدار پروردگارش امید دارد، باید کار نیک انجام دهد...».
فردى که در پى تلاشهاى متعدّد، شکستهاى زیادى را تجربه کند و تلاش او موفقیّتى به همراه نداشته باشد، مبتلا به درماندگى و ناامیدى مىشود. قرآن کریم درباره نهى از ناامیدى مىفرماید: «قل یا عبادى الّذین اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه؛() اى بندگان من که برخود اسراف و ستم کردهاید، از رحمت خدا نومید نشوید.»
در آیه دیگر یأس از رحمت خداوند را به شدّت مورد نکوهش قرار داده و این کار را مساوى با گمراهى معرفى مىکند: «و من یقنط من رحمة ربّه الّا الضّالّون؛() و جز گمراهان چه کسى از رحمت پروردگارش مأیوس مىشود؟!»
انسان امیدوار هرگز خود را در بن بست نمىیابد و همواره در عمق تاریکىهاى زندگى به سوى روشنایى حرکت مىکند و هر کس امید به بهبودى امور و اصلاح کارها را از دست بدهد، نسبت به آینده و سرانجام کار دچار ترس و اضطراب مىشود.
دعا ونیایش
هیچ انسانى نیست که در زندگى گرفتارى و مشکلات نداشته باشد. بلاهاى روحى همه انسانها را تهدید مىکند، بنابراین بهترین و کاملترین مصداق ارتباط معنوى با خداوند، دعا و نیایش است. دعا وسیله تقرّب انسان به خداست. خداوند در قرآن کریم مىفرماید: «...ادعونى استجب لکم...؛() مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»
امام صادق(ع) مىفرماید :«دعا کن؛ زیرا شفاى همه دردهاست.»() نیایش احساس مذهبى افراد را تقویت نموده و رابطه بین انسان با خداى خویش را مستحکم مىسازد. انسان وقتى از دارنده تمام کمالات چیزى را طلب مىکند و با او ارتباط برقرار مىنماید، احساس لذّت و سرور مىکند و به عکس وقتى از غیر خدا چیزى را درخواست مىکند،
احساس ذلّت و خوارى مىکند. این احساس عزّت و لذّت بر سلامت روان تأثیر مىگذارد. راز و نیاز از جمله راههاى معنوى ـ عاطفى یارى جستن از قدرت بىنهایت خداوند است، زیرا در انسان این گرایش وجود دارد که در سختى و فشار به قدرت و تکیهگاهى روى آورد و چه قدرت و تکیه گاهى اصیلتر و قابل اعتمادتر از قدرت لایزال الهى که پناهگاه انسان واقع شود؟
بشر در طول تاریخ به این حقیقت اذعان نموده است که با درخواست از خداوند، ناهموارىها هموار و مشکلات و نابسامانىها مرتفع مىشوند. در تعالیم اسلامى آمده است که عدّهاى وقتى در سختىها از همه اسباب مادى قطع امید مىکنند، متوجه وجودى ماوراى طبیعت مىشوند، ولى وقتى سختىها فروکش نمود، به همان حالت غفلت از خدا بر مىگردند. امّا عدّهاى همواره خداوند را طالب هستند. قرآن کریم مىفرماید: «واذا مسّ الانسان الضرّ دعانا لجنبه او قاعداً او قائماً؛() هنگامى که به انسان آسیبى برسد، ما را در حالتهاى نشسته و ایستاده مىخواند.»
یکى از روان شناسان مىگوید: امروزه یکى از علوم، یعنى روان پزشکى همان چیزهایى را تعلیم میدهد که پیامبران تعلیم میدادند، زیرا روان پزشکان دریافتهاند که دعا، نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین نگرانى، تشویش و ترس را که موجب بیشتر ناراحتىهاى ماست، برطرف مىکند.»()
انسان براى ایجاد آرامش در زندگى باید دعا کند و به خداوند متعال پناه برد، زیرا اگر دعا مستجاب شود یا نشود در روح و روان بشر ایجاد آرامش مىکند. نیایش و خواندن خدا دو اثر مهم در آرامش روان انسان دارد: یکى این که خود دعا ذاتاً موجب آرامش است و کوههاى غم و نگرانى را ذوب مىکند، چون دعا یکى از مصادیق یاد خداست و یاد خدا قطعاً موجب آرامش است دیگر این که انسان اگر با تمام شرایط دعا کند و در نهایت خداوند کریم هم مصلحت بداند، دعاى او را در رفع غم و اندوه مستجاب خواهد کرد، چنان که خداوند سبحان درباره حضرت ایّوب(ع) مىفرماید:
«و ایّوب اذ نادى ربّه انّى مسّنى الضّرّ و انت ارحم الراحمین فاستجبنا له فکشفنا ما به من ضرّ...؛() و ایّوب(ع) وقتى که پروردگار خود را خواند که مرا رنجى سخت رسیده است و تو بخشندهترین بخشندگان هستى، او را اجابت کردیم و هرچه رنج و اندوه به او رسیده بود، از وى زایل ساختیم...»
راز و نیاز علاوه بر این که غم و اندوه را زایل مىکند، باعث اطمینان قلب و قدرت روحى مىشود و از نظر روان شناختى آثار متعددى در روان آدمى دارد که اهم آن عبارت است از: رهایى از تنهایى و بیگانگى، روشن دلى، کاهش ناراحتى، نشاط، پرورش تمرکز ذهن، برخوردارى از لذّات معنوى و خروج از غفلت.
پىنوشتها:ـــــــــــــــــــــــ
. سوره بقره، آیه .195
. سوره شمس، آیات 10 ـ .9
. بحارالانوار، مجلسى، ج 78، ص .115
. همان، ج 74، ص .277
. همان، ج 70، ص .250
. همان، ج 38، باب 65، حدیث .49
. غررالحکم و دررالکلم، ترجمه حسین شیخ الاسلامى، ج ،2 حدیث .2458
. اصول کافى، کلینى، ج 2، ص .158
. سوره نجم، آیه .39
. اسدالغابه، ابن اثیر، ج 2، ص .169
. وسایل الشیعه، حر عاملى، ج 12، ص .13
. تحف العقول، ابن شعبه حرّانى، ص .295
. بحارالانوار، ج 72، ص .108
. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتى، کلمات قصار، شماره ،333 ص .708
. شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید معتزلى، ج 6، ص .330
. مکارم الاخلاق، رضى الدین طبرسى، ص .21
. اصول کافى، ج 6، ص .47
. بحارالانوار، ج 59، ص .127
. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 82، ص .640
. سوره زمر، آیه .10
. مأخذ قبل، خطبه 194، ص .407
. سوره احقاف، آیه .35
. بحارالانوار، ج 71، ص .423
. سوره آل عمران، آیه .159
. راهیان کوى دوست، محمد تقى مصباح، ص .19
. مقدمهاى بر نظریههاى یادگیرى، على اکبر سیف،ج 2، ص .221
. بحارالانوار، ج 77، ص .173
. سوره کهف، آیه .110
. سوره زمر، آیه .53
. سوره حجر، آیه .56
. سوره غافر، آیه .60
. میزان الحکمه، محمدى رى شهرى، ج 3، ص .284
. سوره یونس، آیه .12
. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى و دیگران، ج 1، ص .642
. سوره انبیاء، آیات 84 ـ .83
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 136 |