تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,810 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,977 |
مظلومیت فرهنگ و چاره جویى آن | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1386، شماره 28، آبان 1386 | ||
نویسنده | ||
محمدتقی رهبر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مظلومیت فرهنگ و چارهجویى آن
حجةالاسلام و المسلمین محمد تقى رهبر
سخن از مظلومیت فرهنگ است که مقام معظم رهبرى بارها از آن سخن گفته و به رفع مظلومیت از آن تأکید فرمودهاند. نگارنده این مقال نیز حتى سالها در همین سلسله مقالات در پیرامون آن قلم زده و این مظلومیت را از ابعاد مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار داده که این بررسىها، استقبال دلسوزان نظام اسلامى و دردمندان دینى را همراه داشته است و این بار مىخواهد با توجه به وضع موجود فرهنگى و با عنایت به سخنان اخیر رهبر معظم در چند دیدار ماه مبارک رمضان با دانشگاهیان و اساتید و دانشجویان و کارگزاران نظام، مظلومیت فرهنگ و راه کارهاى مظلومیت زدایى از آن را مورد گفتگو قرار دهد.
در این مجال چند مطلب باید مورد توجه قرار گیرد:
مقصود از فرهنگ در این گفتمان چیست؟
دلائل مظلومیت فرهنگ...
چه کسانى مسؤول این مظلومیتاند؟
چگونه رفع مظلومیت باید کرد؟
و موضوعاتى از این قبیل که طى این مقال بدان اشاره مىشود.
مقوله فرهنگ
هر چند فرهنگ به معناى عام شامل هر نوع دانستى و فهمیدنى مىباشد اما به مفهوم خاص مقوله فرهنگ با دانش و معلومات اصطلاحى فرق دارد. ممکن است در یک نظام علم و دانش به اوج خود رسیده باشد اما بینش فرهنگى در آن نظام به انحطاط گرائیده باشد و سقوط فرهنگى آن نظام را تهدید کند. نمونه آن دانش و تکنولوژى در کشورهاى غربى است که سنگرهاى بسیارى را فتح کرده و به دل ذره راه گشوده و به آسمانها پر کشیده و هر روز دستاوردى نو در این عرصه بدست آورده و امکانات زندگى مادى را براى بشر فراهم کرده است اما در عین حال همین غرب از بعد فرهنگى به دوران قرون وسطائى روآورده و انحطاط اخلاقى آن را تهدید مىکند و براى ارزشهاى انسانى در تمدن جدید جایى باقى نمانده است. نمودارهاى آن، استعمار کهنه و نو، قتل و غارت، بى رحمى و قساوت، شیطنت و شهوت و صدها نمونه از فساد اخلاق و بىعدالتى و تبعیض و سلطه و استبداد است که مغرب زمین و آینده آن را با چالشهاى جدّى روبرو کرده و افول این تمدن را نوید مىدهد. بنابراین، حوزه دانش و پژوهش با حوزه فرهنگ فرق دارد، و مىتوان گفت در این تعریف فرهنگ شامل اندیشه و بینش و اخلاق و عرف و عادات و ارزشهایى است که با نگاه معنوى و انسانى قابل ارزیابى هستند نه با ابزارهاى علمى مثلاً دانش روز مانند فیزیک و ریاضى مىتوانند در دل ذرات نفوذ کرده و به سنجش و اندازه گیریهاى علمى راه بگشایند ولى در مفهوم عدالت و اخلاق و حقوق انسانى کمترین کاربرد را ندارند مولانا هشتصد سال قبل با تفکیک دو حوزه (علوم مادى و دانش معنوى) چنین گفته است:
خرده کاریهاى علم هندسه
یا نجوم و علم طب و فلسفه
کان تعلق با همین دنییستش
ره به هفتم آسمان برنیستش
اینهمه علم بناى آخور است
که عماد بود گاو و اشتر است
بهر استبقاى حیوان چند روز
نام آن کردند این گیجان رموز
علم راه حق و علم منزلش
صاحب دل داند آن را با دلش
دانش و تکنولوژى روز همان علم آخور و حیات حیوانى است که آنرا بهرهاى از حیات معنوى و معارف آسمانى و فضائل انسانى نیست. نتیجه آنکه : ارتقاى علمى روز به معناى ارتقاى انسانى نیست چرا که انسان را از بعد معنوى حیاتى دیگر است که با مقیاسهاى دیگر قابل سنجش است. بطور خلاصه وقتى از فرهنگ سخن گفته مىشود ناظر به ارزشهایى است که با فیزیک و ریاضى و هندسه و فیزیولوژى و حتى روانشناسى جدید فرق ماهوى دارد به این خاطر است که مىگوییم جهان غرب درگیر جاهلیت جدید است که با بکارگیرى ابزارهاى مدرن، جنایات عهد جاهلیت و قرون وسطایى را در گسترهاى هزاران بار بیش از گذشته شکل مىدهد و بقول آن انسان وحشى آدمخوار که چند روزى در میان روشنفکران غربى زیست و چون به دیار خود برگشت گفت: اکنون گوشت انسان را با کارد و چنگال مىخوریم!! و این ماهیت تمدن جدید است...
که نمونههاى آن را در فلسطین و عراق و افغانستان مىبینیم و در ویتنام و جنگهاى جهانى اول و دوم دیدیم و سرانجام این تمدن چیزى جز نابودى و زوال و نگون بختى بشریت نیست مگر آنکه دستى از غیب برون آید و کارى بکند!
اینجاست که به کارگزاران فرهنگى نظام و دانش آموختگان مىگوییم نباید فریفته دانش و تکنولوژى غرب و فرهنگ و تمدن آن باشند بلکه فرهنگ و دانش را با معیارهاى آسمانى بنگرند و همپاى دانش و نوآورىهاى علمى روز، به ارزشهاى فرهنگى و دینى اهتمام جدى ورزند و از سرنوشت غرب و سبعیت حاکم بر تمدن قرن بیستم عبرت گیرند و این همان چیزى است که اسلام بر آن تکیه دارد و امام راحل فرمودند و رهبرى نظام بر آن تأکید مىورزد و دیگر دلسوزان یقه چاک مىزنند که کارگزاران فرهنگى همزمان با تولید علم و استفاده از تکنولوژى عصر - که بحمد اللّه پیشرفتهاى قابل توجهى در پرتو انقلاب اسلامى داشته است - به فکر دینى و انضباط اخلاقى توجه بیشتر نموده و از خطرات بىایمانى و انحطاط اخلاقى که در تهاجم فرهنگى براى این نسل تدارک دیده شده غافل نباشند.
مظلومیت فرهنگ
و اما مظلومیت فرهنگ به مفهومى که بیان شد. به حاشیه رانده شدن تدریجى آن طى سالیان اخیر ونبودن حساسیت کافى روى فرهنگ دینى و اخلاقى در کانونهاى آموزش و فقر معنویت و اخلاق است که خروجىهاى این کانونها گواهى مىدهد.
دوران سه گانه فرهنگ
توضیح آنکه:پیروزى انقلاب اسلامى بدون تردید مدیون فرهنگ دینى و تحولات بنیادین در افکار و اندیشهها بود که با رهبرى امام راحل و مهندسى فرهنگ اسلامى با روشن بینى آن معمار بزرگ قرن در عرصه جهان ظاهر شد، حادثهاى که چون زلزله ناظران جهانى را بهت زده کرد و خواب از چشم جهانخواران ربود و نور امید و نجات را در دلهاى مستضعفان جهان بر افروخت و افسانههاى تحجر و افسون خود باختگى در برابر بیگانگان را درهم شکست. در این فرایند تاریخى اسلام بار دیگر از انزوا درآمد و با قامتى برافراشته در عرصه اندیشهها ظهور کرد و مىرود تا به خواست خداوند به عنوان یک مکتب حیات بخش در عرصه جهانى ماندگار باشد و به فرموده آن بزرگ مرد روشن روان ابرقدرتها را به خاک مذلت بنشاند و اینهمه در صورتى است که فرهنگ اسلامى و اندیشههاى ناب آن به انزوا نگراید و دست تحریف از دامن آن کوتاه شود و توطئه و تهاجم بیگانه که با تمام وجود به صحنه آمده با هوشیارى و آمادگى فرزندان امام و انقلاب نقش برآب شود و در یک نبرد بى امان در برابر ناتوى فرهنگى تا به شکست کشاندن دشمن ایستادگى شود همانگونه که در جنگ تحمیلى دیدیم.
و اما چگونگى مظلومیت فرهنگ و بىمهرىها یا بى توجهىها به بنیادهاى معرفت دینى و اصول اخلاقى از آنجا آغاز شد که با پایان گرفتن جنگ هشت ساله که اوج شکوفایى ایمان و اخلاق و پایدارى بود، دوره سازندگى رسید که هم ضرورى بود و هم کارنامه درخشانى در این عرصه داشت اما همانگونه که طبیعت روزگار و آدمیان است که پس از پیروزى بر دشمن، انگیزههاى نفسانى سر بر مىکشد و یا مسئله رفاه و آرامش نوعى بىتفاوتى در برابر مسؤولیتهاى اخلاقى و اعتقادى و عملى را همراه مىآورد، و رقابت دنیوى سرگرمىهاى مادى نوعى غفلت براى آدمى پدید مىآورد، ما نیز از این سرنوشت مصون نماندیم و دنیازدگى و جاهطلبى و هوا و هوسها کم و بیش چهره نمودند و آن شور و حال فرهنگى و اعتقادى و اخلاق و ایثار و همدلى و همدردى را تحت الشعاع قرار داده و تدریجاً نوعى استحاله فرهنگى را زمینه ساز شدند که با شروع دوره اصلاحات و طرح توسعه سیاسى و دعوى بر سر آزادى و تنشهاى جناحى از یک سو و فرهنگ زدایى و بقول مسؤولان فرهنگى آنروز تساهل و تسامح تدریجاً از ولنگارى و بىبندبارى سر برآورد و کار به آنجا کشید که فضاى باز سیاسى و فرهنگى عرصهاى شد براى معارضان در برابر ارزشهاى اسلام و انقلاب و کم نبودند مطبوعات که از بودجه بیت المال تغذیه مىشدند و افرادى که پستهاى کلیدى را در اشغال داشته اما آب به آسیاب دشمن مىریختند و پارهاى جیرهخوار دشمنان و ریزهخوار دلارهاى بیگانه گشته و بسیج شدند تا فاتحه انقلاب اسلامى را بخوانند که شرح این ماجراى تلخ را در اسناد و مدارکى باید کاوید که از دوره اصلاحات بویژه چهارساله دوم آن مانده است و اگر این اسناد و نوشتهها و نطقها و مصاحبهها و تحصنها و اعتصابها در دید عموم قرار گیرد مردم خواهند فهمید چه دوره سیاهى را انقلاب پشت سر گذاشت که آن عناصر ورشکسته را ملت بالأخره جواب داد و دست رد به سینه آنان زد چرا که انقلاب اسلامى و ارزشهاى دینى را به بهاى خونهاى پاک عزیزانشان به دست آورده و حاضر نبودند آن را به پاى بیگانه بریزند. و اینهمه زیر چتر اصلاحات با سوء استفاده عناصر فاسدى اتفاق مىافتاد که چهره خود را پنهان داشته و یا خود نمىدانستند آلت دست دشمنان قسم خورده میهن و نظام جمهورى اسلامى اند بارى ضربه هایى که به فرهنگ و شعائر اسلامى در آن دوران وارد آمد سالهاى سال تلاش و مجاهده جدى را مىطلبید تا بتوان آب رفته را به جوى بازگرداند و همین جاست که مسؤولیت امروز مسؤولان را سنگینتر مىسازد که بدون فوت وقت باید در صدد بازسازى اصول و ارزشها و پىریزى طرحى نو باشند و نهادهاى آموزشى و فرهنگى را دریابند و به فکر اصلاح کجىها و جبران کاستىها باشند.
آنچه در اینجا قابل ذکر است اینکه امروزه هم آنگونه که شایسته و بایسته است به فرهنگ با مفهومى که گفتیم اهتمام لازم مشاهده نمىشود، مخصوصاً در فضاهاى آموزشى و علمى که باید مهد پرورش فرهنگ باشد تحرکى دیده نمىشود!
به نظر مىرسد، تذکرات مکرر رهبر معظم در مورد فرهنگ و باورهاى دینى از همین جا ناشى مىشود و باید مسؤولان دلسوز نظام دغدغه رهبرى را دریابند. ایشان در دیدار با اساتید دانشگاهها در یکى از روزهاى ماه مبارک رمضان 16 مهرماه با اشاره به مسؤولیت رؤساى دانشگاهها و نهاد نمایندگى ولى فقیه فرمودند: «مسؤولان دانشگاهها نیز در زمینه دینى کردن محیط دانشگاهها وظایفى دارند اما اصلىترین وظائف بر عهده روحانیان فعّال در نهاد نمایندگى است و آنها باید با ارائه مستمر فکر نو، عمیق، مستدل، تحسین برانگیز و قانع کننده دینى ارتقاى فکر دینى در دانشگاهها را با کمال جدیت دنبال کنند.»
چالشهاى موجود در دانشگاهها
جاى تأسف است که با گذشت بیست و هشت سال از استقرار نظام اسلامى، دانشگاهها و دیگر نهادهاى آموزشى ما در جایى قرار داشته باشند که رهبرى نظام با دغدغه و نگرانى با مسؤولان فرهنگى اینگونه سخن بگویند. همچنین معظم له در دیدار دیگرى در ماه مبارک با مسؤولان نظام از ارتقاى ارزشهاى اخلاقى و ایمان دینى سخن گفته و تأکید فرمودند: «با روى کار بودن یک دولت حزب اللّهى و رئیس جمهور مکتبى زمینه براى حرکت عمیق فرهنگى بیش از پیش فراهم است و همه دستگاههاى مسؤول اعم از وزارت ارشاد، صدا و سیما، سازمان تبلیغات، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، باید در جهت ارتقاى ارزشهاى اخلاقى و ایمانى دینى جامعه به طور جدى تلاش کنند.» (16 مهر ماه 86)
باید اعتراف کنیم همانگونه که نگارنده بارها گفتهام نیاز به یک انقلاب فرهنگى و تحوّل در فضاى آموزشى و تبلیغى یک ضرورت اجتنابناپذیر امروز ماست و شوراى عالى انقلاب فرهنگى باید با دغدغه بیشتر به میدان بیاید چرا که توطئههاى ضد فرهنگى و ضد اخلاقى و بحران زا در جامعه و در میان جوانان حتى دانشجویان رخنه کرده و مشکلاتى را پدید آورده است.
مسؤول دفتر مرکزى مشاوره وزارت علوم و تحقیقات و فناورى مىگوید: «تمامى مسائل و آسیبهایى که در جامعه وجود دارد در بین دانشجویان نیز مشاهده مىشود اما میزان آسیبهاى اجتماعى در بین دانشجویان بسیار کمتر از میزان موجود جامعه است.» البته انتظار این است که آسیبهاى اجتماعى به هیچ وجه در جامعه دانشگاهى وجود نداشته باشد اما این وضع باید ریشه یابى شود که چه عواملى در وجود آسیبها مؤثرند؟ اینها بررسى کارشناسانه مىخواهد که بطور جدى باید پیگیرى و چارهجویى شود.
عوامل بیرونى رسانهاى و ماهوارهاى با بودجههاى بیگانه از یک طرف، بى تفاوتى خانوادهها، فضاى آلوده اجتماعى و نارسایى فرهنگى و آموزشى و عدم نظارت جدى بر فضاى دانش آموزى و دانشگاهى و به روز نبودن کارهاى فرهنگى و ناهمزبانى با نسل جدید و مشکلات اقتصادى و بعضاً مسائل سیاسى از سویى دیگر را در پیدایش آسیبها نباید از یاد برد و چارهجویى آن با گفتگو و به این سادگى قابل دستیابى نیست و ساز و کار جدى خود را مىطلبد، همانگونه که رهبر معظم بر آن تأکید فرمودند.
جلوههاى ایمان و اخلاق در جوانان
البته در کنار اینها آمادگى روحى و معنوى جوانان و فطرت فضیلت خواه آنان را نباید از یاد برد بسیج دانشجویى، نماز جماعت و جمعه، عمره دانشجویى، رویکرد به قرآن، و زیارت و اعتکاف موارد مثبتى هستند که باید تقویت شوند. اما همه اینها که نقاط مثبت در فضاى دانشگاهى است غالباً به صورت خودجوش بوده و مسؤولان فرهنگى کمتر در پیدایش آن نقش داشتهاند. گرایش جوانان به مسائل عرفانى و معنوى به درستى هدایت نشده و به همین جهت زمینه نشر عرفانهاى کاذب وارداتى را فراهم ساخته که بسیار خطرناک است و سر از لاابالیگرى در قالب عرفان گرایى! بیرون مىآورد... مسائل و موارد از این قبیل در باب اخلاق و روابط مسئله دار فراوان است که بازشناسى این مشکلات توجه بیشتر مسؤولان فرهنگى و اساتید متعهد و گروه معارف اسلامى و نمایندگىهاى ولى فقیه و نظارت و کنترل بیش از پیش را طلب مىکند و در این مسؤولیت خطیر نباید قصور کرد که پاسخگویى آن در پیشگاه خداوند دشوار است که اینهمه امکانات به برکت انقلاب در اختیار ما نهاده شود و نتوانیم از این فرصتها استفاده کنیم!
مقام معظم رهبرى قبلاً نیز روى مسؤولیت نهادهاى آموزشى بویژه دانشگاه و نقش آن در تربیت نسل جوان تأکید فرمودند: که ایشان یادآور شدند: «توقع ما از دانشگاه کشور و مرکز علم این کشور این است که اگر یک جوان کم اعتقاد و لاابالى وارد دانشگاه شد در حالى از دانشگاه بیرون بیاید که عمیقاً متدین و داراى تعهد دینى و اخلاقى است.» (31/2/86)
ولى آیا وزارت علوم و رؤسا و دیگر مسؤولان دانشگاهها این پیام را گرفتند و به این خواسته جدى ولىّ امر پاسخ دادند؟ جاى سخن است! اگر این تذکرات جدى گرفته شود نه اینکه شعارى براى چند روز بر زبانها جارى شود و در صفحات روزنامهها ثبت گردد و بالأخره بجایى نرسیم!
اگر چنین احساسى به مسؤولان فرهنگى دست داد قطعاً دانشگاهها و مراکز آموزش از وضع کنونى خارج شده و راه بهترى پیش خواهند گرفت. این روزها معمولاً دغدغه مسؤولان فرهنگى تأمین بودجه و تهیه کلاس و معلم و استاد است و دیگر مجالى براى تربیت دینى باقى نمىماند در حالیکه ملت ما براى دانشگاه بودجه کلانى را مىپردازد و براى هر سال تحصیلى یک دانشجو دو تا سه میلیون تومان بابت دانشگاه از بودجه مىپردازد. پرداخت کنندگان این حجم کلان از بودجه کشور براى مراکز آموزش و دانشگاهى و...فضاى گسترده و باغ و ساختمان و خوابگاه و گلکارى و تأمین استاد و خدمات تا مدرک تحصیلى و فارغ التحصیل شدن بچهها، انتظار ندارند این شرائط رایگان در اختیار کسانى باشد که نسبت به دین و فرهنگ و اخلاق بىتفاوت باشند که این ستم و ناروایى است که وجدان عمومى آن را نمىپذیرد. به این دلائل است و به دلیل نقش مؤثر دانشگاه و دانشجو در آینده کشور، رهبرى نظام توجّه خاص خود را به سوى مراکز آموزشى و فرهنگى بویژه دانشگاه معطوف داشته که انتظار است گوش شنوایى باشد و این پیام را بگیرد.
و در ختم این مقال - که به اندکى از هزاران بسنده شد - باز هم تأکید مىکنیم که فرهنگ امروز هم غریب است و باید آن را از غربت درآوریم و این با مشارکت گسترده کلیه نهادها و دست اندرکاران از دبستان تا دبیرستان و دانشگاه گرفته تا نهادهاى تبلیغى و هنرى و رسانه ملى و نویسندگان و رسانههاى مطبوعاتى، میسر است همانگونه که رهبر معظم تأکید فرمودند و اگر سامان فرهنگى کشور درست عمل نکند طرح ارتقاى اخلاقى و اقدامات نیروهاى انتظامى و امنیتى - هر چند در جاى خود ضرورى است - بجایى نخواهد رسید همانگونه که در مقاله پیشین بدان پرداختیم. اگر بار مسؤولیت بدرستى تقسیم بشود و هر فرد و هر نهاد و سازمان به وظیفه عمل کند کار به سامان مىرسد و مىتوان امیدوار به تحولى در عرصه فرهنگ و اجتماع بود. و در همین جا لازم است از نویسندگان، محققان و برنامه ریزان دعوت کنم به نداى رهبرى نظام پاسخ دهند و نیاز امروز و ضرورتها و چالشها را که لحظه به لحظه از راه مىرسد در کانون توجه خود قرار دهند که فرصت بسیار طلایى و ارزشمند و در عین حال زودگذر است و سهل انگارى و بىتفاوتى در انجام مسؤولیت، کیفر اخروى و دنیوى دارد. و از خداوند در این جهاد مقدّس یارى مىجوئیم.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 105 |