تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,093 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,032 |
جهان اسلام ؛ رویش ها و ریزش ها 2 | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1386، شماره 29، آذر 1386 | ||
نویسنده | ||
زواره غلامرضا گلى | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
جهان اسلام، رویشها و ریزشها
قسمت دوم
غلامرضا گلى زواره
فراز و نشیب
مسلمانان در سال 92 هجرى اندلس را فتح کردند و دو قرن بعد سیسیل و مالت را که از مناطق اروپایى است به تصرف درآوردند که از این رهگذر بر فرهنگ و تمدن اروپائیان اثر گذاشتند. امّا در سال 1060 م طى جنگهایى، سیسیل(از جزایر جنوب اروپا) از مسلمانان باز پس گرفته شد و 25 سال بعد اسپانیا از دست مسلمین خارج شد و در پى آن جنگهاى صلیبى مطرح گردید که این عوامل کاهش نفوذ مسلمانان را نشان مىداد. بار دیگر مسلمانان به فتوحاتى دست یافتند و صلیبىها در سال 1291م از شرق عقب نشستند و سلطان محمد فاتح، پادشاه دولت عثمانى در سال 1519 م قسطنطنیه را که مقر و کانون مهم روم شرقى بود فتح کرد و در سال 1682 م مسلمین وین(اتریش) را به محاصره درآوردند که این بار ترس و هراس سردمداران اروپا را فرا گرفت و دوران نفوذ و سیطره مجدّد مسلمانها آغاز شد.
در پى آن اروپا به آفریقا و آسیاى شرقى روى آورد اما کارزار اروپا بر سر تصرف این قلمروها، به پیروزى مسلمین منجر شد. در سال 1789 م با حضور ناپلئون در اسکندریه، یورش غرب آغاز گردید.
هلندىها در سال 1800 م بر اندونزى واقع در آسیاى جنوب شرقى چیره شدند و فرانسوىها در سال 1830 الجزایر را به تصرف خود درآوردند و روسها در میانه قرن نوزدهم قفقاز و ترکستان را اشغال نمودند و انگلستان در سال 1857 م هند را تصرف کرد و غربىها موفق گردیدند (اقیانوس هند و اطلس دریاى مدیترانه ورودىهاى دریاى سرخ را در اختیار بگیرند.)
انگلیسىها در سال 1897 م نخست مصر و سپس سودان را در اشغال خود درآوردند، در سال 1917 م متفقین وارد بیت المقدس شدند و در سال 1948 م، دژ استعمار در سرزمین فلسطین بوجود آمد، آرى دولت بریتانیا غده سرطانى رژیم اشغالگر قدس را در قلب جهان اسلام تثبیت کرد بنابراین تاریخ اسلام مراحل گوناگون و فراز و نشیبهاى زیادى را پست سر نهاده است. در مرحله اول، تاریخ اسلام با دعوت رسول اکرم(ص) از شهر مکّه آغاز گردید و در همین بُرهه مهم تاریخى حرکت فرهنگى و فکرى مسلمین شروع شد. در دومین مرحله حکومت اسلامى با مدیریت حضرت رسول اکرم(ص) در مدینه (یثرب سابق) شکل گرفت و از آن پس این شهر مدینة النبى نامیده شد و در واقع مدنیت اسلامى با چنین حرکتى پایهگذارى گردید.
در سومین مرحله نخست اسلام در عربستان گسترش یافت و سپس در جهان آن روزگار چون بین النهرین،ایران، روم، مصر، حبشه، ماوراءالنهر،چین شمال آفریقا و سرانجام جنوب اروپا پرتو افشانى نمود، اوج این مرحله در قرون اول و دوم هجرى بود.
در مرحله چهارم به دلیل مجاورت فرهنگ و تمدن نوپاى مسلمانان با تمدنهاى دیگر جهان، کوششهایى براى تبادلهاى فرهنگى صورت گرفت، این نهضت علمى و فکرى تا قرون سوم و چهارم استمرار یافت خودجوشى و شکوفایى تمدن اسلامى از قرن سوم آغاز گشت و تا قرن پنجم هجرى ادامه یافت در ششمین مرحله ما شاهد رشد و درخشش فرهنگ عمیق اسلامى، حکمت، عرفان و ادبیات هستیم و این قلمرو از چنان پشتوانه شگرفى برخوردار شد که هیچ فرهنگى یاراى مقایسه با آن را ندارد. بزرگانى از این قلّه برخاستند و چشمههاى جوشانى از معرفت و معنویت را به سوى دشتهاى تشنه انسانها جارى نمودند و ستارههاى قَدْرْ اوّل آسمان عرفان و حکمت شدند. در قرن هفتم هجرى چنین روندى اوج گرفت، در مرحله هفتم ما شاهد تلاش هنرى و رونق معمارى در جهان اسلام هستیم زیرا در قرون قبل، بنیانهاى فکرى و علمى آن فراهم گردیده و علوم عقلى و تجربى به کمال رسیده و با این وصف هنر اسلامى درجات تعالى خود را گذرانید و آثار ارزشمندى در جاى جاى کشورهاى مسلمان بر جاى نهاد.
عجیب آن که پس از دو ضربه سنگین صلیبىها و مغولان و از میان ویرانههاى بر جاى مانده از آن یورشهاى خانمان برانداز، حرکت هنرى قد برافراشت و اوج این تلاش ذوقى را از قرن نهم تا دوازدهم هجرى در ایران عصر صفوى، گورکانیان هند و دولت عثمانى مشاهده مىکنیم.
پس از این مراحل شکوفا و درخشان، عصر رکود و بازگشت جهان اسلام آغاز مىگردد، در این مرحله صلیبىها به مدت دویست سال و مغولها و تیموریان حدود 300 سال نشاط و توان فکرى و روحى مسلمین را مورد تهدید قرار دادند و خرابىهاى فراوانى برجاى نهادند. میراث فرهنگ و تمدن اسلامى در خاورمیانه و شمال آفریقا به دست صلیبیان تخریب شد و آنچه را مسلمین در آسیاى مرکزى، جبال قفقاز، خراسان و عراق ساخته بودند، مغولها ویران نمودند. آنان با قساوت و بى رحمىهاى بى سابقه در فرهنگ بالنده اسلامى روح ناامیدى دمیده و با تخریب شهرها و آثار تمدنى و جلوههاى هنرى، اساس مدنیت مسلمانان را دچار تزلزل ساختند.
با این که مسلمین بر اثر روح اسلام، راه حرکت، ترقى، تحوّل و جوشش و آفرینشهاى هنرى و علمى را پیش گرفته بودند ولى این تهاجمهاى خونین و ویرانگر، آثارى منفى بر پیکره تمدن اسلامى برجاى نهادند که منجر به پیدایش جمود و رکود در سده هشتم و نیمه نخست قرن نهم هجرى گردید.
پس از این روال که زوال را به همراه داشت، خیزش و پویایى دنیاى مسلمین بار دیگر آغاز شد زیرا صلیبىها در سوریه و فلسطین توسط صلاح الدین ایوبى به سال 583 ه.ق مطابق 1187 م دچار شکست سختى شدند. مغولان نیز در عین جالوت به دست ممالیک مصر در سال 1260 م دچار هزیمت گردیدند که چنین فتحى محیط آرام و امنى را در شامات، روم و شمال آفریقا پدید آورد که بسیارى از مواریث فرهنگى و هنرى باقى مانده را حفظ کرد. در کنار دلاورىهاى صلاح الدین ایوبى و پایدارى ممالک مصر باید از تدبیر و قدرت قلم خواجه نصیر الدین طوسى، خواجه شمس الدین صاحب دیوان عطاملک جوینى و خواجه رشیدالدین فضل اللّه همدانى نام برد که براى حفظ آنچه از مغولان باقى مانده بود، مواضع خطر را استقبال کردند و اغلب جان بر سر این راه نهادند. با روى کار آمدن گورکانیان در هند، صفویان در ایران و عثمانىها در قلمرو غربى جهان اسلام به تدریج نهالهاى شکوهمندى در جهان اسلام سربرآورد که رفته رفته به درختهاى پربار و تنومندى تبدیل گردید و با ادامه این وضع توأم با مباهات، اوضاع سیاسى و اجتماعى جهان اسلام رونق گرفت.(1)
مسلمانان در این مقاطعى که بدانها اشاره کردیم در زمینههاى گوناگون علمى آثارى ارزشمند تألیف کردند و ابداعات و اختراعاتى در علوم پزشکى، مهندسى، ستارهشناسى و داروسازى از خود به یادگار نهادند، آثارى را نیز از زبان یونانى و لاتینى ترجمه کردند و این موضوعى است که دانیل ژاکار تاریخ نگار و نویسنده کتاب «حماسه علوم عرب» مورد توجه قرار داده و بسیارى از مورخان و دانشمندان اروپایى بدان تصریح کردهاند. امّا چرا این جامعه علمى که تا این حد به شکوفایى رسیده بود در قرن چهاردهم میلادى روبه افول نهاد، براى این ضایعه مىتوان دلیلهاى فراوانى آورد، از جمله آنها موقعیت جغرافیایى جهان اسلام است که مورد هجوم اقوام مسیحى و مغولى قرار گرفت، نظام سیاسى و اجتماعى و نهادهایى که از دانش و اندیشه حمایت مىکردند راه زوال را طى کردند و زبان عربى نیز با بىمهرى مواجه گردید، تجارت سنتى که توسط مسلمین صورت مىگرفت و در انحصار آنان بود به دلیل توسعه علوم و فنآورىهاى دیگر پایان یافت و دوران رونق آن به سر آمد، امّا اینها عوامل داخلى است و باید نقشههاى دشمنان و نیرنگهاى اقوام مهاجم را بدان افزود.
هجوم استعمار دومین رکود را براى جهان اسلام بوجود آورد. پس از رنسانس، کشورهاى قدرتمندى در اروپا سر برآوردند و این قدرتها براى بدست آوردن مواد خام ارزان از قبیل منابع معدنى و انرژىهاى فسیلى و نیز بدست آوردن بازارهاى مصرف براى فروش کالاهاى ساخت کارخانجات خود، هجوم به مناطق اسلام را آغاز کردند، کمتر کشور اسلامى در آسیا و آفریقا از این یورش مصون بود و اوج سلطه غرب در قرن نوزدهم میلادى است اگر چه آغازش قرن پانزدهم مىباشد. این بار صلیبىهاى سیاسى پیچیدهتر از نبردهاى صلیبى اولى که شکل و انگیزه مذهبى داشت و بدون بیرق به میدان آمدند و از سلاح گرم به جاى شمشیر استفاده کردند و از این وضع بدتر، این که براى استحاله فرهنگى و تخریب عقیدتى مسلمانان مهیا شدند. این حرکت فراگیر غربىها آثار منفى خود را بر جهان اسلام باقى گذاشت و به تعبیر متفکر بزرگ مسلمان محمد قطب، مسلمانان را به عصر جاهلى جدیدى سوق داد. شکل تازهاى از استعمار فکرى یا استعمار مزیّن به استدلال فکرى و فلسفى و مبتنى بر تفکر جدایى دین از اجتماع و سیاست بود، آنان به مسلمانان چنین القا کردند که ما براى ترقى و رسیدن به توسعه از حاکمیت سیاسى کلیسا خود را نجات دادیم و با این رهایى از سدههاى تاریک به عصر روشنایى قدم نهادیم مسلمانان نیز براى گام نهادن در مسیر ترقى باید از اسلام و آیین خویش دست بردارند!
این تبلیغات مسموم استکبار که مؤثرتر و کاراتر از سلاحهاى آتشین آنان بود، شمارى از افراد ساده اندیش و گروهى از سرخوردگان سیاسى و اجتماعى جوامع مسلمان را به سوى خود جلب و جذب نمود و بدین گونه پدیدهاى خطرناک و آفتزا در جهان اسلام رخ نمود که قبلاً سابقه نداشت. بدین معنا که جمعى از مسلمان زادگان مبلّغ بى جیره و مواجب تفکر خطر ساز غربىها شدند. استعمار با این شیوه استعمارى به خوبى موفق شد امت اسلامى را به استحاله وادار و لذا این راه و رسم استعمارى را با تاکتیکهاى گوناگون پىگرفتند. این دوره از رکود، جدىتر از عقب گرد پس از حمله اوّل صلیبى و یورش خونبار مغولها بود زیرا در آن زمان مهاجمان زمینگیر شدند و مغلوب فرهنگى مسلمانان گردیدند ولى در فاجعه دوم در آغاز غلبه فرهنگى با افراد مهاجم بود که فناورى را توأم با فرهنگ بىدینى و بى غیرتى آورده بود.
موقعیت جغرافیایى
برخى تصور مىکنند جهان اسلام شامل حدود شصت کشور مستقل اسلامى است که متجاوز از 50% سکنه آنان مسلمان هستند امّا باید بر این قلمرو، مناطقى را اضافه کرد که در آنها اقلیتهاى مسلمان زندگى مىکنند. این مجموعه پس از ظهور اسلام شامل تغییرات زیادى بوده تا شکل کنونى را به دست آورده است. در عصر فتوحات تا قرن سوم هجرى مسلمانان در شبه جزیره عربستان، عراق، شامات، آذربایجان، فارس، خراسان، سند، ماوراءالنهر، مناطق مرکزى هند و سرزمینهاى میانه اینها و نیز مصر و شبه جزیره ایبرى(جنوب غربى اروپا) ساکن بودند.
بخش زیادى از این مناطق در حاکمیت بنىعباس و یا مرکزیت بغداد قرار داشت. به تدریج در قرون بعدى تا پایان قرون وسطى، اندلس (اسپانیا و پرتغال کنونى) تحت حاکمیت مسیحیان درآمد و مسلمانان از شبه جزیره ایبرى اخراج شدند.
امّا هم زمان قلمرو امپراتورى بیزانس تحت حاکمیت اسلامى قرار گرفت. از جانب شرق هم قلمرو اسلامى به دلیل فتوحات، روابط تجارى، سیاحت و مهاجرت علما و عارفان مسلمان در حال گسترش بود. به نحوى که تمامى ساکنین شبه قاره هند، بخشى از آسیاى جنوب شرقى، جزایر فیلیپین و ترکستان چین هم مسلمان شدند و اقلیت هایى از مسلمانها در دیگر نواحى آسیاى شرقى و شبه جزیره هندوچین پدید آمدند.
پس از سقوط عباسیان در قرن هفتم هجرى و سپس فتوحات امیر تیمور گورکانى، قلمرو گسترده مسلمین در قرون نهم و دهم (پانزدهم و شانزدهم میلادى) به چند بخش تفکیک گردید: منطقه تحت فرمانروایى امپراتورى عثمانى در آسیاى صغیر(ترکیه کنونى)، بالکان، شام، عراق و شمال آفریقا، شیبانیان در بخشى از ماوراءالنهر که به آسیاى میانه موسوم است حکمرانى مىکردند و سرانجام مغولان کبیر و با بریان در هندو سند حکومت مىنمودند. صفویان که تشیع بودند در سرزمینهاى بین امپراتورى عثمانى و گورکانى، سلطنت مىکردند.
اکثر کشورهاى مستقل اسلامى در گذشته از تجزیه امپراتورىهاى بزرگ مسلمانان پدید آمدند. غالب کشورهاى عربى و آفریقایى مسلمان بر اثر فروپاشى قدرت عثمانى بر صحنههاى سیاسى آشکار شدند. ایران و افغانستان از تفکیک قلمرو نادرشاه افشار و پاکستان و بنگلادش از تجزیه امپراتورى مغولان کبیر هند ظهور پیدا کردند، کشورهاى آسیاى میانه از قبیل ترکمنستان، تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ازبکستان و نیز جمهورىهاى قفقاز از قبیل گرجستان و جمهورى آذربایجان پس از فروپاشى شوروى پدیدار گشتند، در شبه جزیره بالکان واقع در جنوب شرقى اروپا با تجزیه جمهورى فدرال یوگسلاوى کشور مسلمان بوسنى هرزگوین، جمهورى مقدونیه و منطقه کوزوو شکل گرفتند، در ضمن آلبانى هم در بالکان قرار دارد. این روند تجزیه و شکلگیرى در جهان اسلام با بحرانها و درگیرىهاى خونین و نسل کشىهاى فراوان از سوى دشمنان و مهاجمان روبرو بوده است.(2)
دنیاى اسلام داراى محدودهاى از سواحل غربى آفریقا در اقیانوس اطلس تا منتهىالیه شرقى اندونزى به طول متجاوز از یازده هزار کیلومتر است و از حوالى خط استوا در آفریقا تا حواشى سیبرى در روسیه را که مسیرى به طول 5000 کیلومتر مىباشد در بر مىگیرد. جهان اسلام به دو بخش مرکزى و پیرامونى تقسیم مىگردد و در مجموع مساحت آن به حدود 23 میلیون کیلومتر مربع بالغ مىگردد و یک سوم مساحت دنیا را شامل مىشود.
به مناطقى از جهان اسلام، کانونى و مرکزى مىگویند که از نظر بعد جغرافیایى در جزیرة العرب و یا همسایه و نزدیک آن واقعاند و در واقع نقاطى هستند که در صدر اسلام، ساکنین آنها اسلام را پذیرفتند. در منطقه مرکزى لزوماً کشورهاى عربى استقرار نیافتهاند بلکه ترکیه و ایران که زبانهاى ترکى و فارسى دارند و نژاد و فرهنگ آنان متفاوت از عرب هاست، در این قلمرو واقعاند. اسلام پیرامونى از لحاظ جغرافیایى عینیت و نمود افزونترى دارد و محدودهاى است که بیرون از مناطق مرکزى قرار دارد. در نیمه شرقى آن کشورهاى اسلامى آسیاى میانه، قفقاز، آسیاى جنوبى و شرقى قرار گرفتهاند و در بخش غربى پیرامونى سرزمینهاى قاره آفریقا، کشورهاى اسلامى بالکان و مانند آن استقرار یافتهاند.
مردمان این مناطق از طریق تجارت و بازرگانى، تعاملات فرهنگى، فتوحات، سیاحت و مانند آن به اسلام گرویدهاند. ترکیب متنوعى از نژادهاى متفاوت و زبانهاى گوناگون در جهان اسلام دیده مىشود. کشورهاى اسلامى به دلیل چگونگى زاویه تابش خورشید و عرض جغرافیایى، دورى و نزدیکى به دریاهاى آزاد، وجود ارتفاعات و جهت آنها، عبور تودههاى هوا از این نواحى، میزان ریزشهاى جوى، عبور خط استوا و دو مدار رأس السرطان و رأس الجدى داراى آب و هواى متنوع مىباشند، در برخى از این سرزمینها مىتوان چندین اقلیم را مشاهده کرد، ایران و ترکیه چنین هستند، بسیارى از کشورهاى اسلامى در نواحى گرم و خشک و نیز گرم و مرطوب استوایى قرار دارند و همین موقعیت شرایط خاص را براى آنها پدید آورده است. در کشورهاى صحرایى، میزان رطوبت نسبى کم و حدود 15 تا 30 % است و تبخیر و تعریق بسیار بالا مىباشد، در عوض پوشش گیاهى ناچیز، میزان بارندگى اندک و هوا گرم و خشک است و بادهاى شدید بر این شرایط منفى مىافزاید، امّا برخى کشورها از شرایط بسیار خوبى برخوردارند و به دلیل واقع شدن در کمربند استوا، سرسبز و پرباراناند و محصولات گیاهى آنان بسیار متنوع است، اندونزى و مالزى و برونئى و نیز سنگال چنین ویژگىهایى را به خود اختصاص دادهاند شرایط معتدل و مرطوب، آب و هواى ملایم، اقلیم کوهستانى و مانند آن نیز در پارهاى از کشورها قابل مشاهدهاند. متوسط میزان نزولات جوى در جهان اسلام حدود 250 تا 300 میلى متر است و این میزان در پارهاى کشورها بر حسب موقعیت جغرافیایى از 1000 میلى متر تا 120 میلى متر در نوسان است. توده هواى سرد قطبى از شمال و شمال شرقى عدّهاى کشورهاى مسلمان را در فصل زمستان تحت تأثیر قرار مىدهد، در برخى از سالها در تابستان تودههاى هواى مرطوب موسمى که از اقیانوس هند مىآیند در چند کشور اسلامى مثل پاکستان، بنگلادش و ایران موجب ریزش رگبار مىشوند. تودههاى هواى مرطوب غربى در فصل زمستان از دریاى مدیترانه و اقیانوس اطلس عدّهاى از کشورهاى خاورمیانه و شمال آفریقا را متأثر ساخته و برف و باران در این کشورها تولید مىکند. تودههاى هوایى سودانى که کانون تشکیل آن بحراحمر است نیز در پارهاى از کشورهاى شرق این دریا موجب بارندگى مىشود. بیابانها و صحارى آفریقا و عربستان نیز توده هواى گرم و خشک را به کشورهاى آفریقایى و آسیاى غربى انتقال م
ىدهند. غالب کشورهاى اسلامى در نقاطى واقعاند که به آبهاى آزاد جهان دسترسى دارند و حتى تعدادى از آنها در گلوگاههاى استراتژیک تنگهها و آبراهههاى مهم جهان قرار گرفتهاند.
ویژگىهاى جمعیتى
طبق آخرین گزارش مرکز تحقیقات بین الملل علوم مذهبى در حال حاضر 12 مذهب جهان در شمار پرطرفدارترین مذاهب جهان هستند. پس از مسیحیت، مسلمانان، با 5/1 میلیارد نفر دومین گروه مذهبى در جهان هستند. که یک چهارم جمعیت جهان را به وجود مىآورند.(3)
قاره آسیا 65% سکنه مسلمان را به خود اختصاص داده است، 25% مسلمین در کشورهاى عربى آسیایى و آفریقایى و 10% در بین دیگر کشورهاى آفریقا، ده درصد باقى مانده در قارههاى اروپا، آمریکا و اقیانوسیه زندگى مىکنند. سه کشور اندونزى، بنگلادش و پاکستان یک چهارم مسلمانان را در قلمرو خود جاى دادهاند.
پرجمعیتترین کشور اسلامى اندونزى است که در حال حاضر 212 میلیون نفر جمعیت دارد و از نظر جمعیت رتبه چهارم را در جهان دارا است.(4)
نرخ رشد جمعیت در کشورهاى مسلمان بالاست ولى در پارهاى از سرزمینها بین 1% تا 3% نوسان دارد. عواملى که موجب شده جمعیت جهان اسلام سیر صعودى داشته باشد، موارد ذیل مىباشند: میزان متولدین بالا، کاهش مرگ و میر بر اثر خدمات بهداشتى و درمانى و افزایش امید به زندگى، مهاجرت به این کشورها و اسلام آوردن اشخاص دیگر.
نرخ موالید، مرگ و میر و رشد طبیعى بر ساختمان سنى جمعیت جهان اسلام اثر گذاشته و چون در غالب این کشورها میزان متولدین زیاد است، هرم سنى در قاعده پهن مىگردد و این ویژگى جوانى جمعیت را براى سرزمینهاى اسلامى بوجود آورده است، به لحاظ توزیع و تراکم جمعیت، نقاط گوناگون جهان اسلام در مقایسه با یکدیگر وضع متفاوتى دارند.
در نواحى گرم و خشک، جنگلهاى استوایى و کوهستانهاى پرشیب و سردسیر و نیز در نقاطى که جلگهها و دشتهاى هموار کمتر وجود دارد و قشر خاک کم است یا آن که فرسایش خاک شدید است. مسلمانان اندکى زندگى مىکنند و میزان تراکم کمتر از 15 نفر در کیلومتر مربع است همچنین نقاط دورافتاده از دریا و نواحى محروم از شبکههاى ارتباطى پیشرفته که میزان فنآورى هم سیر نزولى دارد، جمعیت کمترى را جذب کردهاند.
کشور بنگلادش به دلیل سرزمین پست و هموار، خاک غنى و حاصلخیز، گرماى کافى و رطوبت نسبى مناسب و شرایط بسیار خوب براى کشاورزى، جمعیت بسیار متراکمى دارد به گونهاى که این کشور با 570/147 کیلومتر مربع حدود یکصد و سى میلیون نفر سکنه دارد امّا برخى کشورهاى واقع در صحراى کبیر آفریقا به رغم وسعت زیاد به دلیل خشونت هوا، کم آبى و کمبود منابع آب و خاک و وجود مشکلات بر سر راه توسعه حمل و نقل، جمعیت ناچیزى دارند. در بنگلادش در هر کیلومتر مربع حدود 875 نفر زندگى مىکنند ولى در کشور مالى واقع در صحراى آفریقا با وسعت 192/240/1 کیلومتر مربع و 000/200/11 نفر، تراکم جمعیتى معادل 9 نفر در کیلومتر مربع دارد.
در مناطقى از جهان اسلام که آب و هواى مناسب و ملایم که نه سرد و نه گرم و نه خیلى خشک و نه خیلى مرطوب باشد، خاک از هوموس کافى بهرهمند است، پوشش گیاهى مناسب دیده مىشود و منابع طبیعى چون معادن، ذخایر آب و انرژى وجود دارد و زمین بستر مناسبى را براى اسکان مردم فراهم کرده است، همچنین سرمایه و فناورى و زمینههاى ایجاد شغل قابل مشاهده است و دولتها با سرمایهگذارى و برنامهریزى و ایجاد مراکز خدماتى و درمانى تلاش مىکنند، جمعیت تمرکز خیلى خوبى دارد. مالزى کشورى نسبتاً توسعه یافته در جهان اسلام است که در جهات فوق از امتیازات ویژهاى برخوردار مىباشد از این روى با 758/329 کیلومتر مربع حدود 22 میلیون نفر سکنه دارد که تراکم آن 67 نفر است.(5)
سودان که وسیعترین کشور آفریقایى است و در جهان اسلام بزرگترین کشور به لحاظ مساحت است، اگرچه 813/505/2 کیلومتر مربع وسعت دارد، امّا به دلیل آن که این سرزمین در شمال گرم و خشک و در جنوب گرم و مرطوب است بیش از سى میلیون نفر سکنه ندارد و تراکم آن حدود 12 نفر است.
اکثریت کشورهاى اسلامى، نژاد سامى و عرب دارند، البته در کشورهایى با اکثریت عرب و سامى اقلیتهایى هم از نژادهاى دیگر قابل مشاهدهاند. مثل کردها در عراق و سوریه و گروههاى بربر در کشورهاى آفریقایى عرب زبان، در بیش از 10 کشور اسلامى که در آفریقا قرار دارند، غلبه با سیاهان است که در میان آنان تیرههاى عرب و سفیدپوستان اروپایى و نیز نژادهاى دورگه دیده مىشوند. منشأ نژادى شش کشور اسلامى که در آسیا واقعاند زرد مىباشد که شامل تیرههاى مغولى و تاتار، ازبک،زرد مالایایى، زرد بنگالى، زرد اندونزیایى، هندى و چینى است. در کشور ترکیه اکثریت منحصراً با ترکهاى آناتولى است و بزرگترین اقلیت آن کردها مىباشند، منشأ نژادى ایران پارسایى و آریایى است و مردم پاکستان از نژاد سفید و تیرههاى سند و پنجابى هستند، سکنه جیبوتى و سومالى از نژاد سومالیایى و عفار مىباشند. در اتیوپى سه گروه نژادى گالا، اُمهر و عرب زندگى مىکنند، مردم آلبانى از تیرههاى توسک هستند. در برخى کشورهاى مسلمان تعداد قابل توجهى تیرههاى نژادى بالهجههاى گوناگون زندگى مىکنند که در اندونزى تعدادشان به 300 تیره و در نیجریه به 250 تیره بالغ مىگردد.
در بیست کشور اسلامى زبان رایج عربى است و در کنار آن زبانهاى کردى، فارسى، بربر و مانند آن رواج دارد و به دلیل سلطه استعمار در تعدادى از آنها زبانهاى فرانسه، انگلیسى و پرتقالى متداول است، در یازده کشور اسلامى متأسفانه زبان رسمى بیگانه و بخصوص انگلیسى و فرانسوى مىباشد اگرچه مردم در محاورات از زبانهاى بومى استفاده مىنمایند، در کشورهاى آسیاى جنوب و جنوب شرقى و نیز آفریقاى شرقى زبانهاى سنتى محلى رواج یافته است.
منابع عمومى و ثروتهاى طبیعى
بخش مهمى از کشورهاى اسلامى در نواحى گرم و خشک و کم آب واقع شده با این وجود، جهان اسلام از نظر منابع غنى است و سرزمینهاى با اکثریت مسلمان از طریق راههاى آبى صادرات و واردات خود را انجام مىدهند، علاوه بر حمل و نقل دریایى این آبهاى سطح الارضى به لحاظ تأمین پروتئین آبزیان براى مسلمانان اهمیت دارد، در برخى کشورها منابع سوختهاى فسیلى همچون نفت و گاز از دریاها و دریاچه هایى که در مجاورت آنها قرار دارد بدست مىآید. دریاى مدیترانه واقع بین آفریقاى شمالى، اروپاى جنوبى و آسیاى غربى، دریاى سیاه در شمال ترکیه، دریاى مرمره در شمال غربى این کشور که رابطه بین دریاى سیاه و مدیترانه است، دریاى سرخ یا بحراحمر که حد فاصل آفریقاى شرقى و شبه جزیره عربستان است. دریاى خزر به عنوان بزرگترین دریاچه جهان، در همسایگى جمهورىهاى آسیاى مرکزى، ترکمنستان،آذربایجان و ایران قرار دارد، دریاى آدریاتیک در غرب آلبانى و جمهورى بوسنى هرزگوین و دریاى عمان در جنوب جمهورى اسلامى نیز از منابع مهم آبى جهان اسلام به شمار مىروند.
به دلیل آن که این دریاها به محل دفن ضایعات و زبالههاى ناشى از فعالیتهاى انسانى و صنعتى تبدیل شده و نیز استخراج و اکتشاف و صدور نفت از این مسیرهاى آبى صورت مىگیرد، آلودگىهاى زیست محیطى به شدت آنها را تهدید مىکند، این عارضه موجب تغییر رنگ و کاهش کیفیت آب گردیده و با قرار گرفتن لایهاى نفتى بر سطح آب که مانع از رسیدن نور خورشید و اکسیژن به آبزیان مىگردد، موجبات مرگ این منابع مهم غذایى دریاها فراهم مىشود.
در داخل کشورهاى اسلامى نیز دریاچههاى متعددى وجود دارد که عبارتند از دریاچه وان در شرق ترکیه، دریاچه ارومیه در ایران، دریاچه چاد در غرب کشور چاد که نیجر و نیجریه هم با آن مرز مشترک دارد. دریاچه ویکتوریا در شمال تانزانیا و نیز در مرز این کشور با کنیا و اوگاندا، دریاچه تانگانیکا در غرب و نیز دریاچه مالاوى در جنوب، دریاچه بحرالمیت یا دریاى مرده در کشور اردن که گودترین دریاچه جهان مىباشد. خلیجها که بر اثر پیشرفت آب در خشکى پدید آمدهاند در توسعه تأسیسات بندرى و رونق حمل و نقل آبى و فعالیتهاى ساحلى و ارتباط خشکى با آب بسیار مؤثرند و در جهان اسلام این خلیجها اهمیت فوق العاده سیاسى، استراتژیکى، امنیتى و اقتصادى دارند. خلیج فارس در جنوب ایران و شرق شبه جزیره عربستان، خلیج عدن در جنوب یمن، خلیج اسکندرون در جنوب ترکیه، خلیج گینه در آفریقاى غربى، خلیج بنگال در جنوب بنگلادش، خلیج اسکندریه در شمال مصر، خلیج سرت در شمال لیبى، خلیج تونس در شرق کشور تونس، ترعهها و تنگهها نیز براى جهان اسلام اهمیت سوق الجیشى و بازرگانى دارند که عبارتند از تنگه هرمز بین خلیج فارس و دریاى عمّان، تنگه مالاکا حد فاصل مالزى و جزیره سوماتراى اندونزى، تنگه داردانل که رابط دریاى سیاه و دریاى مدیترانه است. تنگه بُسفر که بین دریاى سیاه و دریاى مرمره قرا ردارد. تنگه جبل الطارق که دریاى مدیترانه را به اقیانوس اطلس پیوند مىدهد. تنگه باب المندب که دریاى سرخ را به خلیج عدن و در نتیجه به اقیانوس هند ارتباط مىدهد، یمن از آسیا و جیبوتى از آفریقا بر این ناحیه اشراف دارند.
رودخانههاى جهان اسلام نیز از نظر تأمین منابع آب در فعالیتهاى کشاورزى، تولید انرژى هیدروالکتریک، تشکیل مخروطه افکنه در پاى کوهها و بوجود آوردن دلتا در موقع پیوستن به دریاها و اقیانوسها و در نتیجه ایجاد سرزمین هموار جلگهاى و دشتها براى سکونت گاههاى انسان، زمینهاى کشاورزى و مانند آن، همچنین تولید ماهى ارزش اقتصادى و حیاتى دارند اگرچه در سالهاى اخیر آلودگىهاى زیست محیطى بر آنها تأثیر منفى گذاشتهاند.
مهمترین این رودخانهها که طولانىترین آنها هم مىباشد نیل است که با 6400 کیلومتر در آفریقاى شرقى جریان دارد و دو کشور اسلامى سودان و مصر به آن وابستهاند، این رودخانه از کوههاى اتیوپى و دریاچه ویکتوریا سرچشمه مىگیرد و به دریاى مدیترانه مىریزد.
رودهاى قزل ایرماق و یشیل ایرماق که از کوههاى آق داغ ترکیه سرچشمه مىگیرند و به دریاى سیاه مىریزند، دو رود جیحان و سیحان نیز در جنوب ترکیه جارى هستند که از کوههاى توروس و آنتى توروس این سرزمین جارى هستند و به خلیج اسکندرون در دریاى مدیترانه وارد مىشوند جیحون یا آمودریا، هیرمند، هریررود، و کابل رود از رودهاى افغانستان مىباشند که از کوههاى مرتفع مناطق شرقى آن منشأ مىگیرند، که به ترتیب به دریاچه آرال، دریاچه هامون، شنزارهاى آسیاى میانه و ایندوس پاکستان مىپیوندند.
دجله و فرات که مهمترین رودهاى عراقاند و شریان حیاتى این کشورند، این دو از کوههاى جنوب شرقى ترکیه سرچشمه مىگیرند که در محلى به نام قُرنه به هم پیوسته و شط العرب را تشکیل مىدهند که در مرز ایران و عراق رود کارون به آن مىپیوندد و اروند رود را به وجود مىآورد. سپس به خلیج فارس مىریزد. فرات از بخش شرقى سوریه نیز مىگذرد.
رود اردن که از ارتفاعات لبنان و سوریه منشأ مىگیرد پس از طى مسافتى در فلسطین اشغالى در سرزمین اردن ادامه مىیابد و به دریاى مرده مىریزد. در لبنان رود لیتانى جریان دارد که دره بقاع را مشروب مىنماید و وارد مدیترانه مىشود. رود سند و ایندوس از میان کشور پاکستان عبور مىکند که به دریاى عمان وارد مىگردد. گنگ و برهماپوترا مهمترین رودخانههاى بنگلادش مىباشند که دلتاى بزرگ سندربن را در ساحل خلیج بنگال به وجود مىآورند، رودهاى کلانتان و پاهانگ در مالزى جارى مىشوند که به دریاى چین جنوبى مىریزند رود شارى پس از مشروب نمودن جنوب غربى کشور چاد از مرکز حکومت آن یعنى شهر نجامنا عبور مىکند و به دریاچه چاد مىریزد که براى آبیارى و قایقرانى فصلى از آن استفاده مىشود.
رود نیجر که در بخش جنوبى مالى جلگهاى را پدید آورده است که از کشور گینه وارد مالى مىشود و سپس به کشور نیجر در آفریقاى صحرایى مىرود که از نظر منابع غذایى و آبى نقش مهمى دارد، رود سنگال که در کشور سنگال و موریتانى جریان دارد به اقیانوس اطلس مىریزد، رود گامبیا از فلات فوتاجالون واقع در سرزمین گینه سرچشمه مىگیرد که از کشور گامبیا مىگذرد و رسوبات آن بخش مهمى از این ناحیه را به صورت جلگه درآورده است.
رود ولتا در نواحى جنوبى کشور بورکینافاسو(ولتاى علیا) جریان دارد، که در کشور غنا به خلیج گینه مىریزد، رودهاى شبلى و جوبا در سومالى جارىاند.
مشهورترین رود آلبانى درین نام دارد که پس از سیراب نمودن جلگههاى ساحلى به دریاى آدریاتیک مىریزد. در کشورهاى آسیاى مرکزى و قفقاز نیز رودخانهاى قابل اهمیت جریان دارد، امّا در ایران، رودخانههاى زیادى جارى است عمدهترین آنان کارون، سفید رود، کرخه و زاینده رود، نام دارند.(6)
اساس فعالیتهاى اقتصادى در کشورهاى مسلمان بر تولیدات کشاورزى، دامدارى و استخراج منابع معدنى استوار است و نیمى از نیروى شاغل این سرزمینها در بخشهاى مزبور کار مىکنند.
الجزایر، لیبى، ایران، عربستان، کویت، بحرین،قطر، امارات متحده عربى و نیجریه کشورهاى تولید کننده و صادر کننده نفت هستند که عضو سازمان اوپک (opec) مىباشند، که در میان آنان عربستان به لحاظ تولید و صدور این ماده مهم رتبه اول را داراست.
طلا و طلاى سفید در اتیوپى، تانزانیا، کامرون و گینه بدست مىآید. سیرالئون، چاد، تانزانیا و گینه بیسائو از نظر تولید الماس، اهمیت شایان توجهى دارند.
در کشورهاى مراکش، مصر، گینه، اردن، الجزایر،تونس، سنگال و صحراى باخترى ذخائر غنى فسفات وجود دارد. 30% بوکسیت جهان در گینه و 35% قلع دنیا در مالزى مىباشد. در کشورهاى نیجر و سومالى ذخائر بسیار غنى اورانیوم وجود دارد.
کشور نیجریه از نظر تولید کلمبیت(که در موتور هواپیماى جت به کار مىرود) در جهان مقام اول را داراست. ده درصد کروم جهان در ترکیه بدست مىآید.
گندم تولید غالب کشورهاى اسلامى آسیایى و شمال آفریقاست. مصر بزرگترین تولید کننده برنج است اما در پاکستان، اندونزى، بنگلادش،مالزى و ایران هم این محصول بدست مىآید. الجزایر مهمترین تولید کننده انگور در جهان اسلام است و در کشورهاى واقع در ساحل مدیترانه زیتون بدست مىآید. بنگلادش در میان کشورهاى مسلمان به لحاظ تولید چاى مهمترین کشور مىباشد. اندونزى، عربستان، یمن و اتیوپى از نظر تولید محصول قهوه اهمیت دارند، عراق مقام اول را از لحاظ تولید خرما داراست. مرغوبترین پنبه در مصر بدست مىآید و بنگلادش در تولید کنف مقام اول را به دست آورده است، 40% کائوچوى جهان در مالزى تولید مىشود و سیسال که در تولید الیاف کتانى کاربرد دارد، در تانزانیا تولید مىشود و این کشور در جهان اولین رتبه را به این لحاظ دارد. سیرالئون اولین تولید کننده الیاف نخل است. کشور نیجر بزرگترین تولید کننده ارزن در دنیاست و بخش مهمى از درآمد کشورهاى مسلمان واقع در غرب آفریقا از راه تولید و صدور بادام زمینى و ارزن بدست مىآید.
دامدارى از شغلهاى مهم در جهان اسلام است و در صحراى آفریقا و خاورمیانه تربیت شتر رواج دارد، گوسفند قره گل مشهورترین دام افغانستان است. در ترکیه نیز به دلیل وجود مراتع زیاد پرورش بز، گوسفند، گاو و اسب متداول است.
کشورهایى که موقع جزیرهاى دارند و یا بر کرانه اقیانوسها، دریاها و دریاچهها واقعاند و یا از رودخانههاى مهمى برخوردارند، به لحاظ صید ماهى و سایر آبزیان، حائز اهمیت هستند البته صید ماهى به دو روش سنتى و جدید صورت مىگیرد، در این میان جمهورى عربى صحرا از نظر انواع و مقدار ماهى موجود از مهمترین سواحل جهان است و در بنگلادش 250 نوع ماهى از آبهاى شور و شیرین بدست مىآید. کشور مراکش یکى از غنىترین سواحل را به لحاظ تولید انواع ماهى بخصوص ساردین داراست. صید مروارید و میگو در کشورهاى حوزه خلیج فارس و ایران صورت مىگیرد، ضمن آن که ایران از نظر تولید خاویار و صید مروارید شهرت جهانى دارد.
بنابراین جهان اسلام به لحاظ منابع آب، ذخائر انرژى و محصولات معدنى، همچنین تولید کشاورزى، زراعى، دامى و دریایى بسیار غنى است ولى نقشههاى استعمارى و حیلههاى استکبار و برخى ضعفها در برنامهریزىها، کشورهاى اسلامى را در بحران و عقب افتادگى نگاه داشته است.(7)
پىنوشتها: -
1. نک: پویایى فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، على اکبر ولایتى، ج 4.
2. رواق اندیشه، شماره 48، آذر 1384، ص 29 - 28.
3. فرهنگ و پژوهش، شماره 189، ص 26.
4. گیتاشناسى نوین کشورها، عباس جعفرى، ص 120.
5. همان، ص 410.
6. استخراج و مأخوذ از کتاب جغرافیاى کشورهاى مسلمان و نیز گیتاشناسى نوین کشورها.
7. شناخت اجمالى کشورها و نواحى مسلمان نشین جهان، ص 85 - 82.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 100 |