تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,328 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,288 |
مسئولیت نمایندگى و کارنامه مجلس هفتم | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1386، شماره 31، بهمن 1386 | ||
نویسنده | ||
محمدتقی رهبر | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
مسؤولیت نمایندگى و کارنامه مجلس هفتم
حجةالاسلام و المسلمین محمد تقى رهبر
هفتمین دوره مجلس شوراى اسلامى رو به پایان است و بیش از چند ماه از عمر آن باقى نمانده است، هفتم خرداد سال 87 مجلس هشتم کار خود را آغاز مىکند. هفت هزار و دویست نفر براى نامزدى مجلس ثبت نام کردهاند که از این عدّه 290 نفر با انتخاب ملت و رأى 40 میلیون رأى دهنده به خانه ملت راه خواهند یافت.
به فرموده حضرت امام راحل مجلس در رأس امور است چرا که مبدأ قانونگذارى کشور است و قوه مقننه تدوین کننده قوانین براى دو قوه دیگر، قضائیه و مجریه است. به عبارت دیگر نمایندگان مردم در قوه مقننه خط سیر و وظائف دولت و قوه قضائیه را ترسیم مىکنند و از این منظر نقش کلیدى مجلس و نمایندگان مردم بسیار حساس و سازنده و در عین حال پر مسؤولیت روشن مىگردد. آراء نمایندگان مىبایست از روى دقت و با نگاه کارشناسى و دلسوزى و در عین حال باید منطبق با شرع و مبانى نظام و انقلاب و مصالح کشور و ملت باشد. افزون بر این شوراى نگهبان به وجود آمده تا کنترل نهایى را روى مصوبات داشته باشد و در چارچوب قانون اساسى و منطبق با قوانین اسلام آماده اجرا گردد، یک ماده قانونى مىبایست مراحلى را طى کرده باشد از مرحله طرح و یا لایحه بودن تا بحث در کمیسیونهاى تخصصى و بررسى کارشناسانه مرکز پژوهشهاى مجلس تا جلسه علنى و نقد و نظر و بحث و گفتگوى نمایندگان موافق و مخالف تا تصویب نهایى و تأیید شوراى نگهبان و بالأخره قانون شدن. این مراحل همیشه به سادگى طى نمىشود بلکه گاه براى تصویب یک قانون دهها و گاه صدها ساعت فردى و جمعى صرف مىشود تا براى اجرا به مسؤولان مربوطه ارجاع گردد.
انتظار ملت از مجلس
انتظارى که ملت از مجلس دارد این است که نمایندگان مردم به وظائف محوله از سوى آنان چه در مسند قانونگذارى و چه مقام نظارتى که شاخه دیگر مسؤولیت مجلس است با اخلاص و ایمان و دقت نظر و آگاهى جامه عمل پوشد. نمایندگى ملت در عین حال امتحان الهى است چنانکه حضرت امام و رهبر معظم خاطر نشان ساختهاند. بدین ترتیب نمایندگى مجلس و هر مسؤولیت دیگر در این نظام طعمه نیست همانگونه که امیرمؤمنان(ع) به یکى از کارگزارانش یادآور شدند: «انّ عملک لیس لک بطعمة و لکنّه فى عنقک امانة»
(نهجالبلاغه، نامه 5 به فرماندار آذربایجان، اشعث بن قیس).
کار تو براى تو طعمه نیست بلکه امانتى است بر گردن تو و تو زیر نظر مافوق خود هستى (خداى تو و امام تو) بنابراین کسى که به مجلس راه مىیابد یا مسؤولیتى دیگر مىپذیرد امانتى را از خدا و خلق بر دوش دارد که نسبت به این امانت نباید خیانت کند. خلاصه این امانت و مسؤولیت را در سخن امیرالمؤمنین(ع) در جاى دیگر مىتوان دید. آنجا که با خداى خود چنین مىگوید: «بار خدایا تو میدانى آنچه ما براى بدست گرفتن حکومت انجام دادیم با این قصد نبود که بر اریکه قدرت تکیه زند یا کالاى مادى دنیا را بدست آوریم، بلکه با این هدف بود که نشانههاى دین تو را به جایگاه اصلىاش باز گردانیم و در شهرهاى تو صلاح و سداد را حاکم سازیم تا بندگان ستمدیده تو در امان باشند و حدود تعطیل شده تو احیا گردد.»(نهج البلاغه، خطبه 131).
هدف از پذیرش مسؤولیت در سخن امام(ع) در چند عنوان خلاصه مىشود.
احیاى ارزشهاى اسلامى
1- باز گرداندن شعائر دینى و آداب و رسوم و اصول اسلام به جایگاه خود که در عهد حاکمان غاصب و سلطه امویان به دست فراموشى سپرده شده بود و امیرالمؤمنین آمد تا آب رفته را به جوى برگرداند هرچند هزینه سنگینى بر آن باید پرداخت. مصائب و مشکلاتى که براى امیرمؤمنان و خاندان آن حضرت از شهادت و اسارت و زندان و تبعید و شکنجه و محرومیت یارانشان پیش آمد همه و همه جهت احیاى اسلام و زنده کردن آئین اسلام و پیام رسالت محمدى(ص) بود و گرنه بگفته خودشان حکومت به اندازه کفش کهنه و استخوان خوک و آب بینى بز ارزش نداشت که براى بدست آوردن آن تلاش کنند.
بطور خلاصه در فرهنگ اسلامى مسند و مسؤولیت بطور مستقل جایگاهى ندارد بلکه به هدف و مقصد آن بستگى دارد که امام بدان اشاره فرمودند: زنده کردن شعائر و مبانى دین. این درس جاودان مىبایست سرمشق براى پیروان آن حضرت باشد و قصد خود را خالص کنند که در ردیف اول مسؤولیتهاى خود خدمت به دین و زنده کردن معالم و شعائر اسلامى باشد و به هیچ وجه اجازه ندهند روند زمان و جلوههاى مادى و میز و مقام و رقابتهاى خطى و جناحى و سیاسى و حزبى آنان را از مهمترین هدف حاکمیت دینى که پاسدارى از ارزشهاى اسلامى است غافل سازد.
مبارزه با مفاسد و استقرار صلاح
2- بر قرار کردن صلاح و اصلاح و ساختارهاى منطقى و معقول و مشروع در جامعه
نکته شایان ذکر در این بخش مقال اینکه اصلاح کردن مفاسد از مبانى سیاسى اجتماعى و مدیریتى اسلام است. در قرآن کریم نیز به این مطلب اشاره شده.«ان ارید الا الاصلاح ما استطعت» از زبان حضرت شعیب: من جز اصلاح امور تا آنجا که بتوانم هدفى ندارم، و در روایات نیز نمونههایى دارد مانند آن چه در سخن حضرت سیدالشهداء آمده که فرمود: من آمدهام تا با مفاسدى که در دین خدا بوسیله غاصبان و بدعت گزاران وارد شده مبارزه کنم و مصالح اسلامى را پیگیرى نمایم.
این فرهنگ دینى، اما در فرهنگ سیاسى متخذ از دانش سیاسى غربى اصلاحات تفسیر دیگرى هم دارد و آن ساختار شکنى و دگرگون سازى وضع موجود است، که اگر اصلاحات را از این دیدگاه تفسیر کنیم در این صورت طرح اصلاحات در برابر مبانى انقلاب اسلامى و اصول قانون اساسى و ارزشهاى حاکم و باورهاى دینى در نظام کنونى ما مفهومى ندارد. اگر مدعیان اصلاحات نگاهشان به فرهنگ و اصطلاح اسلامى آن است که در خط امام و رهبرى نظام و اصول پذیرفته شدهاى است که به پاى آن صدها هزار شهید قربانى شد. ما را با آنها سخنى نیست و اصولگرائى با این اصلاحات با این مفهوم همسوئى دارد و نباید میان اصولگرایى و اصلاحطلبى فاصله و تفاوتى باشد و اصلاح طلبان و اصولگرایان در یک اردوگاه باید خیمه زنند، و اگر اصلاحات با مفهوم غربى آن ملاک و معیار است و ساختار شکنى و معارضه پنهان و آشکار با مبانى و اصول قانون اساسى و ولایت فقیه و دیگر ارزشهاى پذیرفته شده انقلاب است در این صورت اصلاحات در نظام کنونى کشور ما جایگاهى ندارد. حقیقت اینست که اصلاح طلبان را با نگاه متفاوت باید نگریست بعضاً به اصلاحطلبى با نگاه مثبت مىنگرند که با اصولگرایان در یک صف قرار دارند و بعضاً همان مفهوم غربى را مىخواهند که حمایتهاى غربىها را همراه دارند و عملکرد آنها از نگاه اصولگرایى منفى است که ما نمىتوانیم آنها را در اردوگاه انقلاب اسلامى جاى دهیم و باید در کارشان و فکر و عملشان تجدید نظر کنند اگر در پى حقیقتاند و اگر راه دیگرى مىپیمایند حساب کلیت نظام از حساب آنان جدا است.
در هر حال آنچه مهم است اینکه اگر کسى مىخواهد کرسى مجلس یا صندلى ریاست یا مدیریت دستگاهى را اشغال کند باید خواهان صلاح و مصلحت کشور و فرهنگ و سرنوشت جامعه باشد.
3- تأمین حقوق مظلومان
مطلب دیگرى که در سخن امیرمؤمنان(ع) به عنوان یکى از اهداف حکومت آمده امنیت مظلومان است، محرومان و مظلومان که قشر عظیمى از ملتها را تشکیل مىدهند، معمولاً قشرى فراموش شدهاند، بیشترین رنج را مىبرند و کمترین بهره را مىبرند، قربانیان شکاف طبقاتى هستند، درست قطب مقابل آنان غاصبان و مرفهان و ثروت اندوزان و سلطه گران اند که در دنیاى رؤیایى ثروت و لذت غوطهورند. مشکل همیشگى انسان در تاریخ نظام استکبارى بوده که مستضعفان و محرومان را در بند اسارت داشته، خون آنها را مىمکیده و از جمجمه آنان قصر لذت و شهوت مىساختند. موضوع استکبار و استضعاف یکى از چالشهاى سهمگین جامعه بشر بوده که قرآن کریم نیز در آیات بسیارى به طرح آن پرداخته و براى رهائى از این چالش عظیم راه کارهایى ارائه داده است (نگارنده کتاب استکبار و استضعاف از دیدگاه قرون را در همین رابطه نوشته و منتشر ساخته است).
بارى رسالت انبیاء ویران کردن بنیان استکبارى و حمایت بىدریغ از مستضعفان بوده که پایان کار این عالم نیز با حاکمیت امام عدل و استقرار عدالت عمومى براى همه انسانها و سرنگونى کاخهاى ستم و بیداد بوده است و مسئله انتظار و آینده عالم نوید چنان روزى را مىدهد و مؤمنان و باورمندان به دین باید در این راستا حرکت کنند.
نظام حاکمیت اسلامى بر این بنیاد نهاده شده، حکومت علوى در عصرى که ستم بنى امیه غاصب و تجاوزگر اسلام را به نابودى و امت را به اسارت و بردگى مىکشید، بر این پایه نهاده شده که وقتى حکومت ظاهریه براى امیرالمؤمنین(ع) فراهم آمد، چنین گفت: من آمدهام تا امنیت حقوق مظلومان و محرومان را تأمین کنم و این همان عدالتى است که پیامبران خدا براى تحقق آن کوشیدند: «لیقوم الناس بالقسط» اما مصیبت بشر این بوده که همواره شاهد چهره عفریت استکبار و ظلم و غارتگرى بوده است و پرچمداران عدالت شهید عدل خود شدهاند چنانکه درباره على بن ابیطالب گفته شده «و قتل فى محرابه لشدة عدله...» در محراب عبادت خود شهید شد براى اینکه در عدل وداد پاى مىفشرد.
نتیجه آنکه، نظام اسلامى نباید از این سیاست اصولى اسلام عدول کند، حیات نظام به هوادارى از عدل و مبارزه با ستم و بیداد است. اگر نظام در این ایده و آرمان - خداى نخواسته - موفق نباشد خطر آن را تهدید خواهد کرد. هواداران این نظام مستکبران و طاغوتیان نیستند. آنها از اول هم خواهان جمهورى اسلامى نبودند. هواداران این نظام که به پاى آن هزینههاى سنگینى پرداختند به فرموده امام راحل پا برهنهها بودند. هر چند طى 28 سالى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى مىگذرد اهتمام جدى به اقشار مستضعف و مناطق محروم بوده است، خدماتى که طى این مدت به محرومان و نقاط دورافتاده انجام شده در طول هفتاد سال دوران پهلوى نشده علاوه بر مواضع و مسائل سیاسى و مبنائى و فرهنگى و تعامل سازنده با سایر کشورها در پهنه جهان و در داخل کشور که فراتر از مقایسه است، و نیز خدمات زیربنایى که طى سالهاى پس از انقلاب صورت گرفته، از قبیل راهسازى، سدسازى، توسعه فرهنگى و آموزشى و بهداشتى و کشاورزى و صنعت که از شماره بیرون است با وجود تحریمها و فشارهاى خارجى و تحمیل جنگ و خسارات ناشى از آن طى هشت سال و توطئههاى پنهان و آشکار که این نیز از شمار بیرون است. به علاوه رشد جمعیت که از 25 میلیون آن روز به بیش از 70 میلیون امروز مىرسد که بطور طبیعى هزینههاى سنگینترى را مىطلبد و اضافه کنیم که صادرات نفت کاهش شدید داشته و نوسان قیمتها که تا پنج دلار هم رسیده و امروزه که به اوج خود رسیده که البته نقطه مطلوبى است هر چند به ازاى آن واردات نیز افزایش قیمت داشته و دارد و تا چند برابر افزایش یافته و مسائل دیگرى که مشکلاتى چون گرانى و تورم را همراه داشته است و مشکلات اقتصادى را پدید آورده. با اینهمه خدمات نظام در همه عرصههاى علمى، فنى، پژوهشى، نوآورى، فرهنگى و سیاسى بسیار با شکوه و افتخارآمیز بوده است و جایگاه کشور در صحنه جهانى بسیار بالا و تعیین کننده است که توجه به این موارد و هزینههایى که پرداخته شده مىبایست با نگاه مثبت به روند مسائل نگریست و این رشد و شکوفایى و قطع وابستگى به استبکار جهانى، دست آورد عظیمى است که نمىتوان براى آن ارزش نهاد و فراتر از محاسبات مادى مىباشد.
غرض از نگارش این موارد اینست که دست آوردهاى انقلاب اسلامى را نباید نادیده گرفت و سیاه نمایى کرد، آنگونه که دشمنان و بىوطنان تبلیغ مىکنند و بذر نومیدى و دلسردى در دلها مىپاشند که این راه و روش خیانتى است به نظام و غیر قابل بخشش.
4- در سخن امیرالمؤمنین(ع) از اقامه حدود تعطیل شده الهى سخن به میان آمده که اگر به سرگذشت حدود و احکام اللّه در عصر آن حضرت بنگریم تاریخ سیاهى را بدعت گذاران و تحریف گران از خود به جاى گذاشتند بویژه در دوران سیاه بنى امیه که طلایه دارش معاویه فرزند ابوسفیان و زمینه سازش دوره خلیفه سوم بود که ورشکستگان جبهه نفاق را به میدان آورد که شرح این ماجرا هدف این مقال نیست. در چنین روزگارى است که امامان هدایت با تکیه بر اصول و ارزشهاى اسلامى، جهاد علمى و عملى و فکرى روشنگرانه را آغاز کردند و امیرمؤمنان طلایه دار این نهضت بود و فرزندان آن حضرت در راه اقامه معروف و پاسدارى از حدود و ثغور اسلام بیشترین بها را پرداختند و این درسى است براى رهروان راهشان که هدف از حکومت پاسدارى از ارزشهاى الهى و مکتب آسمانى است و اگر این هدف تأمین نشود حکومت به پشیزى نمىارزد.
انقلاب اسلامى ایران که بازگشت مجدد به اسلام ناب در عصر کنونى است در اساس مبتنى بر فرهنگ ولایت و همان دیدگاهى است که از سخنان امیرمؤمنان از نظر گذشت در این فرهنگ زمامدارى و مسؤولیت پذیرى باید منطبق با چارچوبى باشد که اسلام ترسیم نموده است و امام راحل طلایه دارش بود و معنى خط امام معنایى جز این ندارد و این به ادعا و تحکم و مجادله نیست بلکه در عمل باید اثبات شود.
بسیارى ادعاى دیندارى و انقلابى بودن را دارند که عملشان و روابطشان با ادعا در تضاد است.
اما در مورد مجلس هفتم و عملکرد آن در این دوره حساس که موضوع اصلى مقال است مجال تفصیل آن نیست. اما بطور اجمال و اختصار مىتوان براى مجلس هفتم ویژگىهایى را برشمرد: مجلس هفتم به رغم تنشها و تضادهاى سیاسى درون جناحها خود را درگیر اختلافات و مشاجرات وقت تلف کن ننمود، مقام معظم رهبرى این مجلس را به درختى تشبیه فرمودند که «در سنگلاخ بوئید و استوار و ماندگار ماند»بخشى از دیدگاه معظم له درباره مجلس هفتم این بود:
«مجلس نشان داد که به طبقات ضعیف جامعه اهتمام مىورزد.»
«از امتیازات مجلس این بود که منشأ تشنجات سیاسى و بگومگوهاى اختلاف افکن در بیرون نشد»
«این مجلس در موضع رفیع قانونگذارى ایستاد و در همه فراز و نشیبها موضع ضد استکبارى علناً و با صراحت و وضوح و با منطق بیان کرد.» معظم له با خطاب به نمایندگان فرمودند:
«مواضع شما در قضیه هستهاى یکى از نقاط برجسته است. خیلى خوب عمل کردید، کار درست همین بود که دولت را الزام کنید به ایستادگى، دولت هم علاقمند بود به این کار و پیشرو در این کار است.» و نیز فرمود: «هماهنگى مجلس و دولت هم یکى از برکات این دوره است، دشمنانى هم داشته و دارد کسانى هستند که با هماهنگى دولت و مجلس مخالفند.»
آرى دشمنان جریان اصولگرایى بر آنند که میان مجلس و دولت تفرقه بیندازند و شاید پارهاى عناصر افراطى از خودىها که باید هوشیارتر از این باشند و مراقب خناسانى باشند که مىخواهند فضا را تیره و آب را گل آلود کنند تا به مقاصد خود برسند.
و در این میاه گروه دیگرى هستند که چه بدانند و چه ندانند آلت دست بیگانه شده و حرف آنها را مىزنند یا تحت تأثیر تعصبات جناحى و سیاسى هستند. اینها مىکوشند مجلس و دولت را ناکارآمد جلوه دهند به این دلیل که فضا را براى اصولگرایى که همان خط امام و رهبرى است تیره کنند و زمینه بازگشت خود را به پستهاى کلیدى کشور فراهم سازند. این در حالى است که این مجلس و این دولت کارنامه افتخارآمیزى داشتهاند و در زمینه قانونگذارى و اجرایى با هماهنگى لازم حرکتهاى مهم و سرنوشت سازى داشتهاند. تنها مرورى بر مصوبات مجلس و طرحها و لایحههاى مطرح شده مىتوان ارزیابى کرد که عملکرد مجلس و دولت چه بوده است. در زمینه مسائل داخلى و خارجى و صنعت و کشاورزى و مسائل شهرى و روستایى و حمایت از اقشار کم درآمد و کارگران و معلمان و امور فرهنگى خانواده و جوانان و مسکن و اصل 44 قانون اساسى و غیره که هر یک از اینها منشأ تحولاتى بوده و این آغاز کار است و مجلس هشتم باید و ادامه دهنده این خط مشى و پیگیر اجرایى شدن آنها باشد.
مسؤولیت ملت بزرگ هم در این میان مثل همیشه روشن و سنگین است. ملت نشان داده با درک بسیار بالا و شناخت ستودنى جریانها را مىشناسد و تفکیک مىکند و در مرحله انتخاب کم نمىآورد و بهترین راه را بر مىگزیند بشرط آنکه جریانهاى خودى وحدت و انسجام خود را حفظ کرده و با توجه به مصالح نظام همگان دست به دست هم داده و از هرگونه تفرق و تشتت بپرهیزند و بدانند در صورتیکه ایمان و اخلاص سرلوحه عمل باشد خداوند بزرگ نیز یار و یاور خواهد بود.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 151 |