تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,441 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,381 |
پاسداران بزرگ اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1363، شماره 33، شهریور 1363 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
امام خمینی دام ظله سید محمد جواد مهری این بار سخن از سرور سروران زمان، بزرگ رهبر امت اسلام، تالی تلو معصوم و والاترین انسان پس از امام زمان صلوات الله علیه است. این جا دیگر مجار سخن پردازی و قلم پروری نیست چرا که هر زبانی الکن آید و هر قلمی عقب نشینی کند و هیچ کس را یارای تعریف و توصیف این رادمرد ستگر نیست همین بس که گوئیم: او مصداق بارز «و لقد کرمنا بنی آدم» است و خامه قلم او برتر از خون شهیدان است «مداد العلماء افضل من دماء الشهدا» و هر چه دلباختگان الله به مسلخ عشق روند و جان ببازند دو برابر تک تک آنان، پاداش و اجر این پیشوا و رهبر خواهد بود چرا که او نه تنها یک سنت حسنه بلکه سنت های نیکوی بسیار، بنیان نهاد و هزاران هزار مرده را ـ مسیح وار ـ زنده کرد و خفتگان بی شماری را بیدار نمود و ما را پس از ذلت به عزت و پس از مرگ به حیات و پس از نادانی به علم و پس از جمود به حرکت و جنبش واداشت و تا قیام قیامت، دو روح اللهیش در قلب و روح و روان نسل انقلاب چنان دمیده که از حرکت باز نایستند و با فریادی رسا پیوسته به جهانیان اعلام کنند که دیگر «هیهات منا الذله». برخی امام خمینی را مرجع تقلید و گریه برترین رهبر سیاسی و بعضی او را عارف، زاهد، پارسا یا مردی شجاع، با شهامت، زاده و و ... معرفی می کنند ولی بهتر است بگوئیم: او انسان کاملی است که دارای صفات ضد و نقیض است، همانند جدش امیر المؤمنین ع : یعنی در برابر عظمت الهی خاض ترین انسان، در سحرگاهان پارساترین پارسا، در میدان نبرد نیرومندترین پهلوان، در برابر کافران، شدید، همراه با مؤمنان ریحم، در مقابل ستمگران و ابر جنایتکاران، ذوالفقار و در کنار مستمندان و بیچارگان، مشفق و مهربان، و خلاصه در مقابل امامان، شاگرد و در قبال فقیهان و دانشمندان، استادی والا مقام است. امام خمینی، استقامت را از ابراهیم، نبرد را از موسی، مهربانی را از عیسی، مکارم اخلاق را از محمد ص، شجاعت را از علی، بردباری را از حسن، خروش را از حسین، عبادت را از زین العادبدین، دانش را از باقر آل محمد، شخصیت را از امام صادق، تحمل را از امام کاظم، سیاست را از امام رضا، سخاوت را از امام جواد، صاف دل را از امام هادی، متانت را از امام عسگری و محبوبیت را از امام زمان ـ درود و سلام خدا بر آنان ـ فرا گرفت و همین ایمان محکم و اندیشه روشن و رهبری حکیمانه و فروتنی با مستضعفان و خشونت با مستکبران و ثبات و استقامت در راه حق بود که توانست دل های ما را ایمان، عاطفه، عشق، حرارت، شجاعت، معرفت و یقین بخشد. در باره امام سخن ها بسیار، نوشته ها بی شمار، چکامه ها فزون از حدو کتاب هائی زیاد گفته اند و نوشته اند و سروده اند و تألیف کرده اند ما در این چند خط چه گوئیم که نگفته باشند و چه نویسیم که ننوشته باشند، همین بس که چند خطی از زندگی ایشان بنویسیم و گرنه ما کوچکتر از آنیم که از شخصیت او سخنی به میان آوریم: بیوگرافی امام امام خمینی در روز 20 جمادی الثانی مصادف با روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها، در سال 1320 هجری قمری در «خمین» به دنیا آمد. پدر وی، شهید سید مصطفی موسوی، از روحانیون جلیل القدر است که در زمان میرزای شیرازی بزرگ در نجف اشرف و سامرا به تحصیل مشغول بود و سپس برای رهبری و زعامت به وطن خویش «خمین» باز می گردد. در سال 1320 که چند ماهی از ولادت امام نگذشته بود، تسوط یکی از جنایتکاران به شهادت می رسند. پس از شهادت پدر، امام در آغوش مادر و عمه محترمه اش که به زهد و تقوی معروف بوده، پرورش می یابد. آئین آفرینش را همواره طبیعت این بوده است که بزرگان و نوابغ را در زندگی با سختی ها و بلاهای بسیار مواجه کرده تا این که آبدیده تر و پخته تر شوند، لذا امام خمینی نیز از این آئین مستثنی نبوده و گویا خدایش می خواسته که او را از کوچکی، شجاع و نیرومند نماید، ازاین رو در اوایل بلوغ، عمه خود را از دست داده و چندی پس از او، ماردش نیز بدرود زندگی می گوید. امام تنها و غریب با کوهی از اندوه و غم مواجه می شود ولای نه تنها یأس و نومیدی به قلب او روی نمی آورد که با شهامت و شجاعتی بی نظیر در برابر این کوه غم ایستادگی می کند و بر تمام مشکلات و سختی ها فایق آمده، به راه خود ادامه می دهد چرا که او امید را از روح خدا استمداد می کند و به همین جهت روح الله است هم به نام و هم به معنی. در راه تحصیل علم امام از کودکی به علم و دانش، علاقه داشت. خواندن و نوشتن را نزد «میرزا محمود» که به منزل می آمد و به او درس می داد، فرا گرفت، از آن پس نزد استاد دیگری که «ملا ابوالقاسم» نام داشت به درس خود ادامه داد. و پس از آن به یکی از مدرسه های جدید التأسیس برای فراگیری درس های نوین، روانه شد. امام خمینی مقدمات علوم اسلامی را نزد برادر خود خواند، سپس در سال 1339 هجری قمری به «اراک» که در آن زمان، مرکز حوزه علمیه بود شتافت و در آن جا ادبیات و منطق را تکمیل کرد. در سال 1340 بود که مرحوم آیت الله حایری، حوزه علمیه را به قم منتقل کرد و در همان سال، امام نیز متوجه شهر مقدس قم شد و در مدارس حوزه قم با کمال جدیت به تحصیل ادامه داد. حضرت امام که در مدرسه «دار الشفاء» سکونت اختیار کرده بود تا سال 1345 دوره سطوح عالیه را به اتمام رسانید و از آن پس برای تکمیل مبانی فقهی و اصولی، به محضر درس استاد بزرگ، مرحوم حاج شیخ عبد الکریم حایری رسیده و از سال 1355 از جمله مجتهدین مبارز و صاحب نظر در قم به شمار آمد. امام خمینی نه تنها در فقه و اصول تخصص دارد که در هیئت، فلسفه و عرفان نیز استاد می باشد. علم هیئت را نزد مرحوم شیخ علی اکبر یزدی معروف به «حکیم» و حکمت و عرفان را از مرحوم شیخ محمد علی شاه آبادی فرا گرفت. صفات برجسته امام: امام دارای آن چنان صفات اخلاقی برجسته و والا است که نمی توان آن ها را شمارش کرد، هر یک از محاسن و فضایل اخلاقی را نام ببریم، در رأس آن امام قرار دارد، از این رو امکان این که گفته شود، امام در یکی از محاسن اخلاقی برتری دارد، نیسیت چون مکارم اخلاق را از جد بزرگوارش رسول اکرم ص به ارث برده است و همین بس که گفته شود: «آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری». یکی از صفات بارز امام این است که از هواهای دنیوی، خودنمائی ها، شخصیت طلبی ها، نامجوئی ها و ریاکاری ها به کلی بیزار است که حتی به قلب مبارک ایشان نیز چنین هواهائی خطور نمی کند و شاید همین دلیل محبوبیت روز افزون امام است همانگونه که آیه کریمه می فرماید: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن ودا» آری؟ ایمان خالص و عمل صالح امام آن چنان محبوبیتی در قلوب مؤمنین ایجاد کرده است که هیچگاه زدودنی نیست و همین خلوص و پاکی روان امام بود که چه در زندان و چه در تبعید، هزاران قافله دل همراه او بود و امروز قلب هر مسلمانی در اقصی نقاط جهان برای او می تپد. امام به قدری از ریاست و مقام دوری می جوئید که حتی حضار نبود رساله نیز چاپ کند چه رسد به این که سهم امام علیه السلام را صرف تبلیغ از خویش نماید. و آن گاه که مقلدین و علاقمندان فریادشان بلند شد، امام اجازه دادند که توضیح المسائل چاپ شود ولی یک جلد رساله را هم به رایگان در اختیار کسی قرار نداد. به خدا دیده نشده است کسی این چنین محبوبیت بین المللی داشته باشد و علاقمندان و دوستداران و مریدان در برابر او شعرها بسرایند و سخنرانی ها بکنند و او نه تنها تأثیری در روحیه اش پیدا نشود بلکه ناراحت و متأثر شده و گاهی از آنان بخواهد که اینقدر ستایش نکنند و هنگامی که مردم شعار بدهند «خمینی رهبر ما است» فریاد برآورد: «اگر به من خدمتگزار بگوئید بهتر است که رهبر بگوئید». امام نه تنها کارهای خود را به رخ کسی نمی کشد بلکه همیشه احساس می کند که وظیفه اش را به خوبی انجام نداده است و از خدا و مردم پوزش می طلبد، با این که همه می دانند لحاظ عمر پر برکت امام همیشه در خدمت اسلام و مسلمین بوده است و دمی از خدمت باز نایستاده است. یکی از خدمتگزاران جمهوری اسلامی می گفت: خدمت امام رسیدم و عرضه داشتم: «من از کار کردن خسته شده ام، کارهایم خیلی زیاد است و توان انجام آن ها را ندارم، اگر ممکن است دیگری به را به جای من نصب کنید تا من کمی استراحت کنم» امام در پاسخ من فرمود: «اگر بنا است کسی دست از کار بکشد و از وظیفه شانه خالی کند، من از شما اولی هستم چون با این سن پیری و خستگی فراوان، بیشتر نیاز به آسایش دارم!» آن آقا می گوید: من شرمنده شدم و دیگر حرف نزدم. امام در عین حال که بسیار پارسا و زاهد است و به راستی از دنیا و لذائذ آن چشم پوشیده است، هیچگاه خود را از جامعه منزوی نمی بیند و همیشه در متن آن قرار دارد. به مشکلات مردم رسیدگی می کند ،در رنج و غم مردم خود را شریک می داند، در مواردی که اسلام در معرض خطر قرار گرته است، بدون توجه به اصول سیاست های غربی، قیام می کند، می خروشد و صدایش را به «وا اسلاماه» بلند می کند و از هیچ چیز نمی ترسد، خود ش نیز فرمود: «و الله تا حالا نترسیده ام. آن روز هم که مرا می بردند، آن ها می ترسیدند، من تسلی شان می دادم که نترسید!!». امام نه تنها از خدمت به محرومین و مستضعفین خسته نمی شود بلکه احساس سر بلندی و غرور می کند. در پاریس که بود می فرمود: «آن چه مرا رد این مکان رنج و دردآور دلخوش می کند خدمت به شما است» و پس از پیروزی در ضمن یکی از سخنرانی ها فرمود: «اینجانب عمر نالایق خود را برای خدمت به اسلام و ملت شریف، در طبق اخلاص تقدیم می کنم». امام خمینی از جوانی به راز و نیاز ونماز شب معروف بود. او از کسانی نیست که خودنمائی کند و تسبیح به دست بگیرد و در برابر انظار مردم، به ذکر گفتن مشغول باشد بلکه راز و نیاز و عبادت را بین خود و خدای خود،در نیمه های شب و در سحرگاهان به جا می آورد، و آن قدر به نماز شب اهمیت می دهد و بر آن مداومت دارد که حتی اگر تا بیگاه از شب بیدار مانده و لحظاتی به خواب رفته است، باز هم در موعد مقرر از خواب بر می خیزد و اسایش را برای خدا کنار می گذارد و به نماز شب ـ با خضوع در برابر ذو الجلال ـ می پردازد و در این راه نه خستگی مطالعه او را از آن کار وا می داد و نه گوشه زندان. امام خمینی در کارها و برنامه هایش آن چنان قاطع است که هیچ قدرتی نمی تواند او را از تصمیمی که گرفته است باز دارد، و این قاطعیت یکی از ویژگی های منحصر به فرد امام است که در کمتر کسی ـ در طول تاریخ ـ دیده شده است. تصمیم های مختلفی که امام در طول دوران انقلاب گرفته اند و هیچ کس نتوانسته است او را ازادامه راه حق خود باز دارد چیزی نیست که بر ملت پوشیده باشد وانگهی اگر این را بخواهیم برای دیگران هم ثابت کنیم، بدون شک نیاز به یک کتاب مستقل دارد. و اصلا هر بخشی از زندگی امام نیاز به یک کتاب دارد و باز هم برای دنیا ناشناخته است. یکی از نویسندگان غربی ـ در اوایل انقلاب ـ نوشته بود: «هیچ کس به جز خمینی، خمینی را نشناخته است!» و راستی همینطور است. امام خمینی به نظم در کارهایش، سخت معتقد است. ایشان به قدری منظم و با ترتیب کارهای روزمره را می گذرانند که حتی برای خانواده و اطرافیان ایشان نیز شگفت آور است. در نجف اشرف که بودند، سه ساعت تمام پس از غروب آفتاب به حرم مطهر حضرت امیر ع مشرف می شد و زیارت می خواند. در یک موعد مقرر ـ که هیچ وقت از آن تخلف نمی فرمود ـ به بیرونی تشریف می آورد، و با واردین و زائرین و سئوال کنندگان به گفتگو می پرداخت. جالب این است که حتی برای قدم زدن، استراحت کردن، از خواب بیدار شدن و به تدریس در مسجد شیخ انصاری حاضر شدن نیز نظم و ساعتی معین قرار داده بود که هیچگاه یک دقیقه کم و زیاد نمی شد. خلاصه تمام کارهای امام طبق نظم و برنامه است و این خود یکی از دلائل موفقیت ایشان در کارها است. ادامه دارد | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 92 |