تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,789 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,974 |
راه های ترک دخانیات | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1363، شماره 38، بهمن 1363 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
خودکشی و دیگر کشی تدریجی با دخانیات راههای توصیه شده برای ترک دخانیات دکتر سید حسن عارفی پنجم- معلمین در سطح دبستان، دبیرستان، دانشگاهها و مبلغین و افراد سیاستمدار، اقتصاددانان، نمایندگان مردم، روحانیون، همه و همه خالصانه و صمیمانه در ترک این سم خانمان سوز کوشا باشند. با اشاعه جملاتی در بین کودکان و اجتماع، شبیه جملات ذیل کوشش در ترک این سم کشنده نمایند. و در صورت امکان با پوستر و نوشتههائی آنها را در معرض دید همگان قرار دهند: 1- «من هرگز سیگار را شروع نمیکنم» 2- «من سیگار را ترک خواهم کرد» 3- «من به فرزندانم بیش از سیگار ارزش قائلم» 4- «من هرگز با مصرف دخانیات، زودتر از موعد مقرر نمیخواهم بمیرم» 5- «من با دود حاصل از سوختن دخانیات زودتر از وقت وقت مقرر با مرگ خود، خانواده عزیزم را سیاهپوش نخواهم کرد.» 6- «من زنده ماندن و ادامه سرپرستی و راهنمائی فرزندانم را به لذت مصرف دخانیات ترجیح میدهم.» 7- «من با نکشیدن دخانیات، توطئههای شوم شرکتهای جهانخوار را خنثی خواهم کرد». 8- «من با آتش زدن سیگار، خرمن زندگیم را که حاصل یک عمر تلاش و کوشش من است، آتش نخواهم زد». 9- «من چون به درد بی پدری و بی مادری آشنا هستم، با مصرف دخانیات خودکشی تدریجی نخواهم کرد تا پسرم و دخترم بی پدر و یا بی مادر بمانند». 10-«من به هیچ عنوان حاضر نیستم با دست خود برای خود سرطان ریه و حنجره و غیره ایجاد کنم، بنابراین دخانیات را به زباله دان خواهم ریخت». 11- «من تا موقعی که خداوند متعال مقرر فرموده: بایدسالم و قوی زندگی کنم و حاضر نیستم با مصرف دخانیات به سکته قلبی مبتلی شوم و علیل و ضعیف و مریض بدون حرکت اجتماعی در گوشه بیمارستان بیفتم و ناله کنم». 12- «من حاضر نیستم رگهای قلب خود را که خداوند منان به سلامتی برای من خلق کرده است، با دود حاصل از سوختن تحفه کرومن آن را مسدود کرده و با سکته قلبی زودتر از وقت مقرر به دیار ابدی بروم». 13- «من هرگز کار عبث و بیهوده نخواهم کرد و با سوختن کاغذ که برای کارهای مفید ساخته میشود، دود ایجاد نمیکنم، زیرا دود حاصل از آن زندگی پرطراوت مرا سیاهپوش خواهد کرد». 14- «من هرگز راضی نیستم و نمیخواهم با مصرف دخانیات سکته مغزی نموده و اگر زنده بمانم با چوب زیر بغل لنگ لنگان در اجتماع راه بروم. میخواهم راست قامت با دو پا و دو دست سالم خود در حالی که قادر به صحبت هستم در این جهان تا موعد مقرر زندگی کنم.» 15- « من هرگز حاضر به رساندن ضرر به دیگران نیستم، زیرا میدانم با کشیدن دخانیات دود حاصل از سوختن توتون ضرر به افراد سالم موجود در آن محیط خواهد زد. به عبارت دیگر در حالی که من در اطاق در بسته سیگار میکشم، ساعتها نیکوتین که یک ماده سمی است از ادرار افراد غیرمعتاد که در آن محیط زندگی میکنند، دفع میشود. به زبان سادهتر در حالی که من سیگار میکشم افراد غیر سیگاری از ضررهای حاصل از دخانیات یعنی سرطان، سکته مغزی و قلبی در امان نیستند». 16- «من راضی نیستم چشمان اشک آلود و خونبار فرزندانم را به علت مرگ زودرس خود که ناشی از مصرف دخانیات است، در مخیلهام راه دهم، بنابراین هرگز سیگار نخواهم کشید.» 17- «من از نظر روانی سالم هستم و با کشیدن سیگار نمیخواهم خودکشی تدریجی کنم». 18- «من راضی نیستم یک وجب از خاک وطنم توتون کاشته شود و گندم و برنج مصرفی مملکتم از خارج تامین شود». 19- «من حاضر نیستم دیناری از ثروت مملکتم برای خرید توتون به خارج برود و برای همنوعان عزیزم سرطان و سکته قلبی و مغزی و بیماری تنگی نفس به ارمغان آورند». 20- «من حاضر نیستم صفت گدائی که مصرف دخانیات در انسانها خلق می کند را ببینم و برای آنکه خوی گدائی در من بوجود نیاید، هرگز سیگار نخواهم کشید». 21- «برای آنکه ناله فرزندان خردسال معتادین به سیگار را که پدر یا مادر آنها به علت بیماری سرطان یا سکته مغزی و قلبی در بیمارستان بستری هستند نشنوم،از پذیرفتن شخص معتاد به سیگار و دخانیات معذورم». 22- «چون پدر و مادرم را دوست دارم و از خداوند متعال خواستارم که سایه آنها را بر سرم مستدام دارد، از آنها خواهش میکنم از مصرف دخانیات دوری کنند». 23- «چون میدانم پدر و مادرم به من و خواهرم بیش از پک زدن به سیگار علاقه دارند، از آنها خواهم خواست سیگار را ترک کنند». 24- «موقع روبوسی با دیگران، آنهائی که معتاد به دخانیات هستند بوئی زننده و متنفر کننده دارند، و انسان را از کرده خود پشیمان میکنند». 25- « موقعی که شخص سیگاری را میبوسم مثل اینکه جای سیگاری را بوسیدهام و بمجرد نزدیکی بصورت او از او فاصله می گیرم». 26- «محبوب و دوست هر چه هم زیبا و دوست داشتنی باشد، داشتن سمی کشنده و خانمانسوز مثل سیگار در بین انگشتان سبب کاهش محبوبیت و زیبائی او خواهد شد». 27- «من هرگز نمیخواهم با دود حاصل از سوختن دخانیات در اطراف خود سبب بلند قامتی خود شوم. زیرا سرافرازی و بزرگی شخصیت من به معلومات من و علم من و به تقوا و پرهیزکاری من بستگی دارد نه مجموعه من و دود و دم اطراف سر و کله من». 28- «ما پدر و مادر خانواده هرگز دخانیات مصرف نمیکنیم زیرا به سلامت نوزادان و اطفال خود ارزش قائلیم و نمیخواهیم اطفال ما به عفونتهای مکرر ریوی بیش از اطفال پدر و مادران غیر سیگاری مبتلی شوند». 29- «ما پدر و مادر آرزو داریم سال نو را در کانون گرم خانوادگی دور هم سالم و تندرست جشن بگیریم و سیگار و مصرف دخانیات را به زباله دان میریزیم، زیرا میدانیم آنهائی که سیگار میکشند اکثراًناگهانی خواهند مرد و سیگار فرصت شرکت در حلول سال نو را به آنها نخواهد داد و به جای جشن باید عزاداری کنند». ششم- از نقطه نظر روانی مردم را وادار به انجام کاری کردن آسانتر است تا ترک یک عادت. بنابراین با تبلیغات و پند و اندرز و راهنمائیهای لازم باید از معتاد شدن جلوگیری شود. نه آنکه افراد معتاد شوند بعد راههای مبارزه با ترک آن را جستجو کنیم. مبارزه با دخانیات و ترک یا عدم اعتیاد به آن یک کار تخصصی است و احتیاج به مطالعه قبلی و بررسی روحیه افراد و ارزیابی علل اعتیاد دارد. باید دید چرا در خانوادهای چند نفر مبتلی و چند نفر دیگر یک حالت تنفر به دخانیات دارند. باید دید آیا کمبودهائی در بعضی اشخاص وجود دارد که با دود کردن توتون آنرا تأمین میکنند. باید دید افرادی که معتاد به دخانیات میشوند، فقط یک تقلید کورکورانه و بدون دلیل است یا مبنای دیگر دارد. باید در بررسیهای خود به سؤالات ذیل جواب دهیم تا بتوانیم جوابگوی معتادین باشیم: - آیا دخانیات یک دارو است؟ - آیا دخانیات یک سم کشنده و خانمان سوز است؟ - آیا دخانیات یک عادت مضره است؟ - آیا یک تقلید از گذشتگان و بزرگترهاست؟ - آیا مصرف دخانیات یک انتقامجوئی سرخپوستان آمریکا از نسل بشری است؟ - آیا مصرف دخانیات از جنبه سیاسی و اقتصادی باید در دنیا ادامه یابد تا چرخهای بزرگ و کوچک اقتصادی بعضی ممالک از کار نیفتد؟ - آیا مصرف دخانیات یک دست کثیف دیگر مثل کارخانه اسلحه سازی است که باید محصولات آن هزاران پیرو جوان را به دیار نیستی بکشاند تا چرخ لعنتی آن از کار نیفتد؟ - باید با معتادین به دخانیات دوستانه و منطقی به صحبت نشست و پرسید چرا آتش بر تار و پود خود میزند؟ - آیا لذت دود کردن توتون آنقدر زیاد است که بر سلامتی او فزونی دارد؟ - آیا لذت مصرف دخانیات آنقدر شعف انگیز است که بر یتیم شدن دخترک کوچک و پسرک کوچک او رجحان دارد؟ - آیا لذت مصرف توتون آنقدر آرام بخش است که بر درد قفسه صدری که مقدمه سکته قلبی است رجحان دارد؟ - آیا لذت مصرف دخانیات آنقدر تسکین دهنده است که حاضر است سکته مغزی نموده و اگر جان به جان آفرین تسلیم نکند یک عمر با لکنت زبان و با چوب دستی در بین مردم لنگ لنگان یک وری راه برود؟ راستی مسخره نیست که انسان با پول خودش برای خود سرطان حنجره بخرد؟؟ آیا این افراد را میتوان از نظر کلی سالم تلقی کرد؟ - آیا خنده آور نیست که انسان خود را سالم بداند و با دسترنج خود برای خود چیزی تهیه کند که رگهای قلب ومغز او را مسدود کند؟ آیا کشیدن سیگار مشابه عمل ملانصرالدین نیست که جوالدوز به خود میزد و فریاد میکشید؟مگر نه این است که دود سیگار را فرومیبرد و سرفه میکند و خلط بیرون میدهد و تنگی نفس پیدا میکند. و در نهایت به سرطان ریه مبتلی میشود و فریاد میزند که به فریادم برسید؟ - آیا هرگز بیماری جوان یا پیر که به علت مصرف دخانیات رگهای قلب او مسدود شده است را دیدهاید؟ عاجزانه می گوید «می خواهم راه بروم قفسه صدری ام، قلبم درد می گیرد،می خواهم راه بروم و از جا بلند شوم سرگیجه می گیرم، می خواهم راه بروم عضلات ساق پایم به درد می آید؟» چرا برادر وار، خواهروار، دوستانه،پدرانه، مادرانه حقایق فوق را با معتادین به دخانیات مطرح نکنیم؟ - آیا گریه مرد خانواده را که به علت مسدود شدن رگهای قلب او در شرف کسته قلبی است، ملاحظه کرده اید که چگونه نگران آینده خود و خانواده است؟ در موقع سلامتی سیگار یکی بعد از دیگری آتش می زند و در مقابل نصیحتهای مربوط به ترک سیگار نصیحت کننده را به مسخره می گیرد. به عقیده عده ای مصرف دخانیات یک بیماری است ولی دخانیات دارو نیست. چرا از این معتادین نپرسیم چرا سیگار می کشند؟ چرا با آتشی که خود می افروزند کاشانه خود را می سوزانند و از دود حاصل از آن کانون گرم خانواده خود را سیاهپوش و عزیزان خود را به سوگ خود می نشانند؟ چرا و چرا و چرا؟؟؟ چرا معتاد می شوند و در کوچه و بازار برای کبریت یا فندک از این و آن گدائی می کنند؟ چرا معتاد به دخانیات می شوند و نظافت را در اجتماع خدشه دار می کنند؟ و صفت عدم نظافت را در خود خلق و تقویت می کنند؟ روی زمین خیابانها و کوچه ها، در راهروی ادارات و بیمارستانها، در زیر میز رستورانها و داخل نعلبکی و حتی داخل لیوان آبخوری چه کسانی ته سیگار می اندازند؟ راستی معتادین به دخانیات کثیف کننده محیط زیست دیگران نیستند؟ - آیا هوای تمیز را آلوده و هوای آلوده را آلوده تر نمی کنند؟ - آیا با کدامین مجوز اجتماعی به خود و دیگران ضرر می رسانند؟ از مطالب فوق می خواهیم این نتیجه را بگیریم که ترک مصرف دخانیات در یک اجتماعی مثل ایران عزیز ما احتیاج به راهنمائی و روشنگری افراد معتاد دارد. معلمین دانش آموزان را، دانش آموزان معلمین و والدین خود را و والدین فرزندان خود را و بزرگان کوچکترها و کوچکترها بزرگترها را باید از مصرف این سم کشنده دوری دهند. بعد از زمینه سازی های لازم ومطلع کردن مردم از ضررهای آن، دولت نیز باید اقدام اجرائی لازم را بنماید تا این سم کشنده کاشته نشود و وارد این سرزمین نگردد. هفتم- آگهی های تجارتی در رادیو و تلویزیون قطع شود و فیلمهائی که اشخاص معتاد در حال کشیدن سیگار یا دخانیات هستند، در روی پرده ها ظاهر نشوند. از تبلیغ مصرف دخانیات به هر نحو در اتوبوسها، قطارهای مسافربری، هواپیماها اکیداً جلوگیری شود. آگهی و تبلیغ دخانیات در روزنامه ها و مجلات انجام نگیرد. باید کوشش شود مصرف دخانیات در اجتماعات و برای مردم بی صورت و بی ارزش جلوه گر شود. اطبا در مطبهای خود و بیمارستانها با پوسترهای آموزنده ضررهای ناشی از دخانیات و اثرات بیماریزائی دخانیات را به مردم ارائه دهند. باید کوشش کرد مصرف دخانیات را به صورت یک عادت مورد تنفر و مردود و مضر یعنی آنچه در حقیقت در جوف آن نهفته است، به مردم نشان داد. هشتم- باید به سئوالات ذیل نیز جواب داد: 1- چگونه مردم به دخانیات عادت می کنند؟ 2- چگونه عادت به دانیات را می توان تغییر داد؟ 3- چگونه فرهنگ مردم را در ارتباط با مصرف دخانیات می توان عوض کرد؟ به نظر می رسد وجود چیزی در محیط زندگی یک انسان دو عکس العمل در شخص بوجود می آورد. یا آنکه انسان توجه به وجود آن چیز در محیط نمی کند و بی تفاوت از کنار آن میگذرد. یا آنکه شرائط اجتماعی و عقیدتی، و خمیره شخصی او سبب می شود به آن چیز تمایل پیدا کندو به طرف آن چیز برود. برای مثال اگر از عوامل محیطی خود رنج می برد به داروئی پناه میبرد و یا از نیروی اراده خود استفاده کرده و بر رنج درونی بدون کمک از عاملی بر ناراحتی خود غالب می شود. در گذشته افرادی در اجتماع ما بودند که با کوچکترین ناسازگاری محیط به میخانه رفته و لبی تر می کردند. ولی در همان دوران گروهی دیگر بودند که فشار محیط و ناسازگاریهای محیط را با نیروی اراده تحمل می کردند و گروه دیگر وجود داشتند که با ظاهر شدن دردی جانسوز و یا نیشی جان افزا به مسجد رفته و با خدای خود به خلوت می نشستند. به عبارت دیگر پناهگاه خود را هر کس جائی و چیزی می پنداشت. حال که به یمن حرکت جمهوری اسلامی ایران میخانه ها و میکده ها برچیده شد، مسلماً این پناهگاه نیز از بین رفت. و نسل آینده ایران در مواردی که رنج یامشکلی به او رو آورد، به نحوی دیگر خود را آرام خواهد کرد. مثلاً به دعای کمیل می رود و یا به دعای ندبه می نشیند و مسأله او بدون آنکه خود این انحراف مفید را بداند، حل خواهد شد. در بین قبائل مختلف دنیا عادتهائی است که در میان قبائل دیگر وجود ندارد. و اصولاً در جائی از دنیا عادتی است که در نقطه دیگر جهان اطلاع از آن اعتیاد ندارند. مثلاً در سیستان و بلوچستان آهک و توتون را در پشت لب تحتانی می گذارند و می گویند کیف می دهد، در حالی که از چنین اعتیادی با مشخصات چنین معجونی عجیب و غریب تهرانی ها خبر ندارند. (آنرا ناس می نامند). با اطمینان می توان گفت اگر سر هر کوچه و بازار در تهران ناس بفروشند، اغلب مردم مصرف کننده خواهند بود و به آن عادت می کنند. این گونه می توان نتیجه گرفت که وجود یک چیز در یک اجتماع سبب گرایش یک عده آگاهانه یا ناخودآگاهانه به آن می شود. ولی اگر آن چیز وجود نداشته باشد،گرایشی هم به آن نخواهد بود. بنابراین مبنای عادت بر وجود آن چیز معتاد کننده استوار است. مثال ساده ای می تان زد: اگر یک عده ای که عادت به انداختن تسبیح دارند به نقطه ای از زمین خاکی یا روزی به کره ماه بروند که در آنجا تسبیح وجود نداشته باشد چه خواهند کرد. مسلماً یا عادت آنها ترک یا عادت به چیزی شبیه خواهند کرد مثلاً زنجیر در دست خاهند گردانید به همین ترتیب اگر سیگار و پیپ یا قلیان و چپق روزی از روی کره خاکی برچیده شود. معتادین دو راه دارند یا ترک اعتیاد میکنند یا آدامس در دهان گذاشته و می جوند و یا ته مداد را خاهند جوید. باید گفت علت اعتیاد به مصرف دخانیات ناشی از در دسترس بودن آن است. در هر گذر یا هر کوی و برزنی که گذر کنی فروشنده این سم مهلک را خواهی دید. به جای آنکه به عنوان رفع خستگی یا ابراز لطف و مهربانی و صمیمیت به دوستی مغز پسته یا بادام یا شیرینی کوچکی تعارف کنند، از جیب منفور خود سمی کشنده با روپوشی سفید وگاهی انتهای تیره چون دل خیانتکاران بدر می آورند و به دوستان خود تعارف می کنند و اکثراً برای آنکه به لطف و مهربانی خود افزون کنند با کبریت یا فندک آتشی می افروزند و هدیه خود را با آن آتش می زنند. ولی نمی دانند که در حق دوستان خود جفا می کنند و با آتش زدن به سر سیگار از عمر عزیز دوست خود خواهند کاست. آیا این خیانت به دوست و خانواده دوست خود نیست؟ به عقیده عده ای تعطیل کارخانه سم سازی (شرکت دخانیات و منع کشت سم مهلک و خانمانسوز (توتون) تنها راه مبارزه با مصرف دخانیات است). به عبارت دیگر همانگونه که تبلیغات، موعظه ها و پندها و اندرزها و خواندن قرآن و روایات تا قبل از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران نتوانست مردم سست بنیان و ضعیف را از مصرف مشروبات الکلی دور نگه دارد و تنها راه حل شکستن و برچیدن این محلهای فساد بود و بس. راه مبارزه با مصرف دخانیات منع کشت و عدم تولید داخلی و ممنوع بودن واردات آن است. نهم- بعد از آنکه محافل علمی و تحقیقاتی دنیا اثر سراطانزائی و اثر سکته زائی دخانیات را در دنیا منتشر کردند، شرکتهای سازنده دخانیات مکری دیگر کردند و با اعلان آنکه سیگارهای با تار کمتر ضرر دارد و یا فیلترها سبب ضرر کمتر می شود، موضوع علمی دال بر اثر سرطانزائی و سکته زائی دخانیات را کوچک جلوه دادند. در مطالعات بعدی نشان داده شد که معتادین به سیگار با تعداد پک های خود که به سیگار می زنند به نحی رفتار می کنند که نیکوتین در بدن آنها ثابت نگه داشته شود و اگر سیگار با نیکوتین کم به آنها فروخته شود، معتادین به تعداد پک های خود به یک سیگار می افزایند تا بدین ترتیب نیکوتین مورد احتیاج خود را از یک سیگار تأمین کنند و اگر بایک سیگار نشد آتش به آتش سیگار روشن می کنند. و در این میان تار به مقدار بیشتری وارد بدن آنها خواهد شد. بنابراین گول تبلیغات شرکتهای سازنده دخانیات مبنی بر سیگار با نیکوتین کم و یا تار کم را نباید خورد و باید سم را یکجا به دور ریخت و کوشش بر محو دخانیات از ورطه گیتی نمود. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 113 |