تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,047 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,992 |
تسلیحات شیمیائی | ||||||||||||||||||||||
پاسدار اسلام | ||||||||||||||||||||||
مقاله 1، دوره 1363، شماره 39، اسفند 1363 | ||||||||||||||||||||||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||||||||||||||||||||||
اصل مقاله | ||||||||||||||||||||||
مهدی باریکانی مقدمه زرّاد خانه های ابرجانیان تاریخ آنقدر از موشک های اتمی انباشته شده به حدی که انفجارآنهاقادر است چندین بار هستی رادر زمین ازبین برده ونابود سازد،با وجود این هنوزهم حرص وولع شدید آنها در تولید سلاحهای جدید،از بمبهای نترونی گرفته تا اشعه های لیزری همچنان ادامه دارد. درحالی که بحث وجدال برسر مهمات اتمی است، ناگهان زنگ خطر نوع دیگری از مهمات بصدا درمی آیدکه عبارتنداز مهمات شیمیائی وبیولوژیکی، ومی توان گفت که تهیه وتولید وتوسعه وذخیرۀ این سلاحها از اهداف مهم وجدی ابرجنایتکاران بوده وهست ودر واقع در جهت تولیدو توسعۀ این سلاحها بوده که ریگان تقاضای هشت بیلیون دلار بودجه در طول سالهای 1982تا1987 راکرده است تا در جهت تولید وتوسعۀ گازهای مخرّب اعصاب nerve gas که بنام مهمات مضاعف نامیده می شودbinary weapon بکار گرفته شود. تنها درسال1982 مبلغی در حدود هفت دهم بیلیون دلار صرف تولید وتوسعۀ این گونه مهمات گردیدومبلغی در حدود یک بیلیون دلار توسط کنگرۀ امریکا درسال1983 جهت این پروژه اختصاص داده شد. در پس پردۀ تبلیغاتی استقرار موشک های کروز در انگلیس، انبار سلاحهای مخرب اعصاب نیزکه بصورت موشک، نارنجک، بمب ویا گلوله های توپ تهیه شده است.ادامه دارد ومسابقۀ تسلیحاتی در جهت تولید سلاحهای جدید شیمیائی و بیولوژیکی(cbw) همچنان در جریان است. کاربرد این سلاحها بر اساس پروتکل 1925ژنوممنوع گردیده که این پروتکل همچنین در کنوانسیون1972مورد تائید مجدد قرارگرفته است.ولی آنچه باید گفت این است که نه تنها هیچ گاه تولید وتوسعۀ این سلاحها متوقف نبوده بلکه با شدت وحدّت نیز ادامه داشته است. منتهی اطلاعات دقیقی ازتولید آنها در دست نبوده است. درخلال چهارسال گذشته هفته ای نگذشته که شاهد خبری در زمینۀ کاربرد این سلاحها در جهان ودر واقع آزمایش آنها نبوده باشیم.مرگ ومیردراثر سیاه زخم در شهرک اسوردلوسک روسیه. که بنا بر گفتۀ آمریکائی ها نتیجۀ حادثه ویا انفجار دریک کارخانۀ بمب های بیولوژیکی بوده، اگر چه روس ها می گویند که تنها یک اپیدمی معمولی بوده است. گفته های آوارگان افغانی حکایت از استفادۀسلاحهای شیمیائی درافغانستان توسط ارتش متجاوز شوروی دارد.کاربرد این سلاحها علیه مبارزین اریتره ای توسط ارتش اتیوپی که شوروی تأمین کنندۀ آنها بوده است.چندین مورد استفاده ازاین گازهای کشنده توسط اشغالگران قدس در لبنان.مخصوصاً در نواحی بیروت که احتمالاً منبع تأمین کننده آنها فرانسه بوده است استفاده گسترده ووسیع این سلاحها توسط رژیم جنایتکار بعثی صهیونیستی عراق علیه رزمندگان دلاوراسلام، که منابع تأمین آنها فرانسه،انگلیس وآمریکا بوده اند. نباید ازنظر دورداشت که توسعه وتولید واستفاده از سلاحهای شیمیائی وبیولوژیکی جزء نقشه های دراز مدت ارتش جنایتکاران بوده است، کشتن های مخفی وبدون سروصدا، اسلحه های خرابکاری مانندLSDدر آبهای آشامیدنی، چترهائی که نوک آنها حاوی مواد سمی است وصدها مورد دیگر، حقایق داستان گونه ای هستند که گفته وشنیده می شوند.گاهی گفته می شود که اینگونه سلاحها اگر دراندازۀ مشخصی بکار برده شوند مرگ آور نبوده وتنها روی سلامتی افرادمؤثرند.اما این مسئله به هیچ وجه درست نیست، چرا که مثلاً میزان موادی که برای یک سرباز 70کیلوگرمی تقریباً غیرسمی است،همین مقدار برای فرد مسن، کم سن وسال، حامله ومریض وضعیف فوق العاده زیان بار است ؛درثانی حتی اگر ماده ای نسبتاً غیر مرگ آور باشد می توان آن را بعنوان وسیله ای درجهت کشتن افراد بکاربرد، مثل گاز اشک آور سی- اس (CS) که توسط ارتش جنایتکار آمریکا در سالهای (1970-1960)در ویتنام، جهت بیرون کشیدن مبارزین ویتنامی از تونل ها وراهروهای زیرزمینی بکار برده می شد تا بعداً آنها را با بمب های ناپالم ویا بمب های خوشه ای مورد حمله قراردهند. سلاحهای شیمیائی وبیولوژیکی بدون اینکه تشخیص داده شوند دارای اثرات هلاکت باری هستند ودر واقع بخاطر عدم تشخیص آنها،کشنده هائی بدون سروصدا هستندوعلاوه برآن،اثرات دراز مدت دارند،چه بر روی نظامی ها وچه غیرنظامی ها. اثرات اپیدمی بمب های بیولوژیکی ممکن است به آهستگی شروع شده ودروسعت زیادی گسترش یابد وبه مناطقی دور از مناطق جنگی وحتی درمیان نیروهای ارتش بکارگیرنده کشیده شود،وشاید این خود دلیلی باشد بر اینکه امضاء موافقت نامه،مبنی بر عدم کاربرد سلاحهای بیولوژیکی، آسان تر از عدم کاربرد سلاحهای شیمیائی بوضوح، نادیده گرفته شده است. آنچه که در تمام این جریانات بوضوح مشخص است این است که ابرجنایتکاران برای توسعۀ نفوذ وحفظ سیادت خود درجهان از هیچ جنایتی خودداری نمی کنندوقوانین بین المللی را تنها،دستاویزی جهت تحمیق ملت ها قرار داده اند،درحالی که خود به بزرگترین جنایات ضد بشری دست می زنند؛خودرا حامی حقوق بشر معرفی می کنندودم از حقوق بشر می زنند،ولی آنچه باعث خوشوقتی است این است که ملت شهید پرور وقهرمان مادر پرتو هدایت ورهبری امام عزیزوتمسک به اصول متعالی اسلام دست آنهارا به اصطلاح رووتوطئه هایشان را نقش بر آب کرده است واندک اندک می رود تا دیگر مظلومان سرتاسر جهان به تبعیت از انقلاب حیات بش اسلامی ایران یکی پس از دیگری طومارسلطۀ این ابرجنایتکاران را درهم پیچیده وبه زباله دانی تاریخ بسپارند،«وَسَیعلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوااَیَّ مُنقَلِبٍٍ یَنقَلِبون». سلاح های شیمیائی تلاش در محافل امپریالیستی برروی تولید سلاحهای مرگ بار جدید ونحوۀ کاربرد آنها در قرون اخیر ومخصوصاً دراین اواخر به شدت ادامه دارد چراکه به عقیدۀ آنها دیگر زمان وفرم جنگهای قدیم گذشته است وباید سلاحهائی تهیه کرد که بی سروصدا وخیلی دوستانه!دشمن را نابود سازدواین سلاحها چیزی جز سلاحهای شیمیائی نیستندکه بدون صداوگاهی هم غیر قابل دید هستندوعملاً پس از اثر کردن وجود آنها محسوس می گردد. کاربرد اینگونه سلاحهای مرگ بار بر اساس قوانین گذشته نیز محکوم دانسته شده است. کنوانسیون بروکسل درسال 1874میلادی واظهارنامه لاهه درسال1899دال بر ممنوعیت استفاده ازاین سلاحها است.اماهنگامی که مهندسین ارتش آلمان در سال 1915شیرهزاران سیلندر مایع کلر را در طول چهار مایل درحوالی «ای پرس» (Ypres)باز کردندعملاًنشان داده شد که این ممنوعیت ها تنها برای کاغذ نوشته شده وپشتوانۀ اجرائی ندارند.جنگهای سالهای 1918-1914اولین امتحان کاربردسلاحهای شیمیائی دریک مقیاس بزرگ بود.هنوز پنج ماه ازواقعۀایپرس نگذشته بود که انگلیس مجدداً در ایپرس، در دسامبر1915با بکاربردن محلول کلر مقابله به مثل کرد.آلمانی ها گاز فوسژن را مورد آزمایش قرار دادندوانگلیسی ها با مخلوط کلر وفوسژن به تلافی برخاستند.اولین گاز اشک آور توسط آلمانی ها تهیه وبنام ت ـ استوف نامیده شدکه بعداً دکتر تاپن نام گرفت ودر جبهه روسیه درسال1915مورد آزمایش قرارگرفت. فرانسه هیدروِژن سیانید راتهیه ومورد آزمایش قرارداد. آزمایشگاههای انگلیس حدود000/150ماده شیمیائی شناخته شده را مورد آزمایش قرار دادند تا از میان آنها مؤثرترین مادۀ مرگ آور رابیابند. رقابت ها با تظاهر به رعایت اظهارنامۀ لاهه به شدت ادامه داشت تا اینکه درسال 1917با شلیک اولین گلوله های محتوی گاز توسط آلمان ها،تظاهر به رعایت اظهارنامۀ لاهه کنار گذاشته شد. این گلوله ها حاوی مادۀ قهوه ای رنگی بنام دی کلر واتیل سولفاید بودندکه بنام گاز موستارد(گازخردل)نامیده شد.دراثر این گلوله ها در عرض چند ماه تعداد تلفات ومجروحین ومصدومین انگلیسی ها ازمرز /125000نفرگذشت که رقمی درحدود70درصدکل مجروحین و مصدومین آنها در طول جنگ بوده است.بعداً انگلیسی ها وفرانسوی ها هم گاز خردل را تهیه وتولید نمودند.تلاش گستردۀ آمریکا بر روی تهیه وتولید لوی سیت(Lewisite) متمرکز بود که اثری مشابه گاز خردل اما به مراتب سریعتر داشت. فوسژن و کلر هر دو محرک دستگاه تنفسی هستند وبرروی دیوارۀ داخلی مجاری عبور هوا اثرات نامطلوب می گذارند ودر صورتی که غلظت آن در مجاری عبور هوا(نایژه ها)زیاد شود باعث بسته شدن آنها می گردد. فوسژن برکلر برتری دارد چرا که اولاً قابل دیدن نیست وبوی کمتری دارد، ثایناً در یک غلظت کمتر مؤثر است واثر طولانی تری دارد. اثرات زیاد کلر وفوسژن درطول جنگ بیشتر بلحاظ عدم آمادگی بوده است چراکه این گازها وقتی مؤثر هستندکه تنفس شوند ودر صورت داشتن ماسک می توان ازاثرات آنها ایمن بود. بدین لحاظ بود که ماسک های ضد گاز بسرعت توسعه پیدا کردند تا نیروها را در مقابل این گازها محافظت نمایند. گاز خردل یا موستاردگازmustardGas علاوه بر اینکه از راه تنفس اثر می کند از طریق پوست نیز موثر است وبرروی پوست ایجاد تاول می کند،این گاز در روی زمین پخش شده ولباس ها ووسایل نظامی را آلوده می سازد واگر میزان تاول ها،مخصوصاًدر مجاری تنفسی زیاد شود بر اثر احتقان،مصدوم خواهد مرد.در جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی در برخورد اولیه بااین گاز آن قدر ناراحت نمی شدندکه باعث شود ماسک های ضد گاز خود را بپوشند ودر مرحلۀ اول تنها کمی احساس سوزش در چشم وگلو می نمودند اما پس از گذشت چند ساعت سوزش و درد شدیدی ایجاد می شدکه تنها باتزریق مرفین می توانستند مصدوم را تسکین دهند. ضرورت زنده ماندن در مقابل اثرات این گاز ایجاب می کرد که علاوه بر ماسک ضد گازلباس های محافظ نیز توسعه پیدا کنندوهمچنین خنثی سازی در همه سطوح آلوده انجام پذیرد.اثرات کاربرد گازهای سمی برای سکنۀ شهر های کشورهای در گیرنیز وحشتناک بود. بالغ بر یک میلیون نفر از همه طرف در طول سالهای 1915تا1918مصدوم شدندوحدود ده درصد ازآنها جان سپردند.در هر حال رقابت شدید در تهیه وتولید سلاحهای شیمیائی ادامه یافت.فرانسه،انگلیس و آمریکا در جریان توسعه کارخانجات شیمیائی آلمان قرارگرفتندوبرتلاش خود در تهیه هرچه بیشتر سلاحهای شیمیائی افزودند.پس از پایان جنگ در سال 1918،تحقیقات بر روی مواد جدید شیمیائی همچنان ادامه یافت، در انگلستان بصورت مخفی ودر آمریکا کاملاً آشکارا در تهیه مواد جدید تلاش می شد ومهمات شیمیائی آماده شدند تادر جنگ دیگری مورد استفادۀ مجدد قرار گیرند. در دوفرصت مناسب دیگری که برای نیروهای انگلیسی فراهم شده بود اثر سلاحهای شیمیائی خودرا مورد آزمایش قرار دادند.یکی از اینها درخلال جنگ های داخلی در روسیه بود که سرانجام منجر به انقلاب بلشویکی در آن کشور گردید وانگلیس وفرانسه وامریکا جهت سرکوب حکومت جدید بلشویک به نفع حکومت تزاری درآن کشور مداخله نمودند.در سال1919هواپیماهای انگلیسی قوطی هائی رادر جنگل های اطراف آر چنگل(Archengel)فروریختند که تولید ابری از دود آرسنیک درآن نواحی نمودند وهمچنین ارتش سفید(نیروهای تزاری)رابا گلوله های گازی مجهز نمودند.پس از آن سال نیز گاز فوسژن وگاز خردل توسط آر-ای -اف (RAF)نیروی هوائی انگلیس علیه افغان ها وعشایرمرز شمال غربی بکار برده شد. درطول سالهای 1919تا1925تلاشهای زیادی در جهت ممنوعیت کاربرد سلاحهای شیمیائی بعمل آمد که نتیجتاًمنجر به امضاء پروتکل 1925ژنوگردید که کار برد سلاحهای شیمیائی وبیولوژیکی برای مرحلۀ اول،در جنگ ممنوع شد. امضاءاین پروتکل گر چه امید بخش بودولی نقایص فراوانی درآن وجود داشت. اول اینکه تنها حدود40کشور آن را امضاء کردندوعلاوه برآن بعضی از آنها ازجمله آمریکا حق برداشت امضاءرا برای خودشان محفوظ داشتند.دوم اینکه درآن قید اولین بار استفاده کردن،شده بودبنابراین کشورها می توانستند در صورت مورد هجوم واقع شدن حق استفاده از آن رابرای خود محفوظ نگه دارند،سوم اینکه پروتکل شامل کشورهائی که امضاءنکرده بودندنمی شد.چهارم اینکه جزئیات آن کاملاًروشن ومشخص نبودمثلاًاینکه آیاشامل گازهای اشک آور می شد؟شامل بمب های آتش زاچطور؟بنابراین حدود در آن مشخص نبود نهایتاًَاینکه این پروتکل تنها درمورد کاربرد این سلاحها بوده وشامل تحقیقات،تولید،توسعه وانبارکردن این سلاحها نمی شد. جدول شماره «1»مواد شیمیائی واثرات آنها(اشک آورها)
بین سالهای 1925تا 1945 کشورهای زیادی تحقیقات در مورد سلاحهای جدید شیمیائی راشروع کردند ودر فرصت های مناسب نیز مهماتشان را مورد آزمایش قراردادند،اهم این کشورها عبارت بودند از انگلیس،آمریکا،ژاپن،فرانسه،شوروی،ایتالیاوآلمان. اولین نقض آشکار پروتکل ژنو در سالها(1936-1935)اتفاق افتاد وآن هنگامی بودکه نیروهای ایتالیائی جهت به ضمیمه نگاه داشتن اتیوپی-اقدام به بمباران اکثر نواحی این کشوربا گازهای فوسژن،اشک آور وخردل نمودندواین در حالی بود که هردو کشور جزءامضا کنندگان پروتکل ژنو بودند. شدت فاجعه در حدی بودکه ایتالیا نتوانست حقایق مربوط به آن را کتمان کند وبرای توجیه مطلب تنها مدعی شدکه اتیوپی هم متقابلاًقوانین جنگی را رعایت نکرده است.امضاءکنندگان پروتکل سعی کردندکه برای این کار ایتالیا را تحت فشار اقتصادی قراردهندواین تنها نصف مسئله بود چرا که هرگز شامل فشار نظامی نشد ونتوانستنداز کاربرد سلاحهای شیمیائی جلوگیری نمایند.درسال 1938گاز سمی خردل ولوی سیت توسط ژاپنی ها علیه چینی ها در شانتورک چین بکار گرفته شد واین در حالی بود که چین ونه ژاپن،پروتکل را پذیرفته بود. شواهد ونمونه های موجود به روشنی واقعۀ اتیوپی نبودندلذا اقدام مشخصی دراین مورد بعمل نیامد.بهرحال، در زمانی که تولید سلاحهای مرگ بار شیمیائی بسرعت در اروپا گسترش می یافت توجه به جاهای دیگر معطوف بود. نتیجۀ تحقیقات برروی سلاحهای شیمیائی درخلال سالهای 1919تا1939دوچیز بودیکی توسعه وتکمیل سیستم های تهیه وتحویل مواد شیمیائی مثل موستارد(گاز خردل)،فوسژن، لوی سیت وهیدروژن سیانید بودکه دارای اثرات سوئی برروی دستگاه تنفسی،خون وپوست،براثر تاول های شدید،هستند(جدول شماره1). دیگری کشف مادۀ شیمیائی جدیدی بود بنام گاز مخرب اعصاب(nervegas)،(جدول شماره2) جدول شماره2 مواد شیمیائی واثرات آنها(گازهای سمی)
گازهای مخرب اعصاب تحقیقات در روی حشره کش های جدید در شرکت آی- جی –فاربن آلمان(I.G.farbon)منجر به تشخیص ترکیبات اورگانو فسفره گردید. لازم به تذکراست که شرکت مذکور همان شرکتی بودکه بعداًگازی زیکلن - ب(zyklon B)را تولید کرد، گازی که جهت کشتن صدها هزار نفر در اطاق های گاز بکار رفت. درسال1936گرهارد اشرادر (Gerhardschrader)درشرکت آی-جی-اف ترکیب کشنده ای را کشف کردکه علاوه بر کشندگی اثرات ناجوری بر روی انسان داشت،اواین مادۀکشنده را تابون نامید(Tabon).گرچه این ماده بعنوان حشره کش بکار می رفت ولی بعلت داشتن پتانسیل نظامی،تحقیقات گسترده ای در جهت تولید آن صورت گرفت. تابون برخلاف دیگر گازهای سمی بعلت جذب شدن، از راه پوست هم می تواند وارد بدن گردد وبرروی شبکۀ اعصاب اثرات سوئی بگذارد.خوب است که کمی درمورد نحوۀ اثر این مادۀسمی توضیح بدهیم:قابل ذکر است انقباض ماهیچه ها دربسیاری از حیوانات واز جمله انسان براثر ترشح مادۀ شیمیائی خاصی بنام استیل کولین صورت می گیرد که این ماده بوسیله شبکه تارهای عصبی داخل ماهیچه ها که مسئولیت ترشخ آن را بعهده دارند انجام می گیرد. استیل کولین ترشح شده در ماهیچه حالت الکتریکی آن را تغییر داده وباعث انقباض آن می گرددوماهیچه ها نمی توانند بطور دائم در حالت انقباض باقی بمانند چون که آنها همچنین شامل آنزیمی بنام استیل کولین استریس هستندکه استیل کولین آزاد شده از شبکۀ اعصاب داخل ماهیچه ها راخنثی می سازد،در این حالت است که ماهیچه ها دوباره به حالت اولیه بر می گردند.حال اگر این آنزیم عمل نکندویاعاملی جلو عمل آن را بگیرد،ماهیچه ها بحالت اسپاسم رفته ونمی توانندمنبسط گردند.گاز تابون نقس عامل بازدارندۀ ترشح آنزیم استیل کولین استریس را ایفا می کند یعنی از اثرآن ودر نتیجه از انبساط مجدد ماهیچه ها جلوگیری می کند.در این حالت تنها امکان باز گرداندن ماهیچه ها بحالت اول تولید میزان زیادتری آنزیم استیل کولین استریس توسط بدن می باشد،تولیدی که ساعت ها ویا روزها بطول می انجامد.نظر به اینکه مهمترین ماهیچه های بدن،ماهیچه های قفسۀ سینه که کنترل پر کردن وتخلیۀ شش هارا بعهده دارندوهمچنین ماهیچه های قلب،که نقش به گردش انداختن خون در بدن رابعهده دارند هستند،بآسانی قابل تصور است که بر اثر عمل نکردن این ماهیچه ها چه اتفاقی خواهد افتاد. تابون حدود صدتاهز ارمرتبه سمی تر از کلر وده تا صدمرتبه قوی تر از گاز خردل، فوسژن، لوی سیت وهیدروژن سیانید می باشد.قابل ذکر است که تنها چند هزارم گرم یعنی میزانی به اندازه نوک سوزن ازاین ماده قدرت کشندگی داردودرصورت ورودبه بدن فوراً بعلت اسپاسم ماهیچه های قفسۀ سینه ومختل شدن عمل تنفس،بر اثر خفگی مرگ حادث می گردد. یکسال بعد اشرادر به کمک سه نفر دیگر بنامهای امبرس،رادریگر وواندرلانید ترکیب دیگری را کشف کرد که شبیه تابون ولی ده برابر سمی تر از آن بود، اواین ماده را سرین(SARIN)نامید. براثر کشف این مواد مخرب اعصاب وهرمشت(Wehrmacht)مبلغی بیش از صد میلیون مارک را برای احداث کارخانه ای جهت تولید این گازهای سمی در نزدیکی برسلوbreslauدر سایلسیا(silesia)اختصاص داد.ظرفیت تولید ماهانۀ این کارخانه سه هزارتن تابون بودکه بخشی از آن جهت پر کردن موشک هاو بمب های هواپیما بکار می رفت که با مایع تابون در طبقه زیرین کارخانه پر می شدند. درسال1944ترکیب سومی از سری ترکیبات قبلی کشفر گردیدکه ازدو ترکیب قبلی به مراتب کشنده تر بود.این ماده بنام سومان(soman)نامیده شد(جدول شماره 3).
جدول شماره 3 مواد شیمیائی واثرات آنها(گازهای مخرب اعصاب)
دراین موقع آلمان دارای کارخانه هائی بودکه قادر به تولید ده هزار تن گاز سمی در ماه بودندکه علاوه برتولیدتابون ومقدارکمی سرین دیگر موادسمی ازجمله گاز خردل وفوسژن نیزدر سطح گسترده ای تولید می شدند.میزان ذخیرۀاین مواد پس از جنگ جهانی در حدود هفتاد هزار تا دویست وپنجاه هزارتن تخمین زده شده است. اگر چه اسرار این گازهای مخرب اعصاب بخوبی توسط آلمانی ها حفظ شده بودچراکه نیروهای متفقین تا قبل از اشغال آلمان هیچ گونه اطلاعی از وجود این گازهای سمی نداشتند؛ولی با وجود این تولید گازهای سمی از دیدۀانگلیس وامریکا دور نمانده بود.تاسال 1945حدود 5میلیون تن گاز سمی ازنوع خردل وفوسژن توسط انگلیس تولیدو انبار شده بودکه توسط کارخانه هائی نزدیکRuncornدر chesnire وهمچنینClwydتولید شده بودند. آمریکا تولید گازهای سمی خودش را از سال 1940شروع کرد وبخاطراینکه از انگلیس عقب نمانده باشد دربین سالهای 1942تا1945چندین کارخانۀ تولید سلاحهای شیمیائی احداث کردکه برزگترین آنهادر pinebluffدرArkansasبود. این کارخانه در دهۀ1980نیزبخاطر تولید گازهای سمی مورد توجه می باشد. تولید گازهای سمی ازانواع مختلف در طول جنگ سالهای 1939تا1945 برای هردو طرف هزینه های گزافی در برداشته است. قابل توجه است که گفته شود با وجود این همه مواد سمی موجود در جنگ جهانی دوم در اروپا از آنها استفاده نشد وتنها در آسیا توسط ژاپنی ها علیه چینی ها استفاده گردید. گرچه انتظار کار برد آنها می رفت وچرچیل مجذوب استفاده از آنها شده بود منتهی به دلایلی استفاده ازآنها عملی نشد،هیتلر هم متقاعد شده بودکه نیروهای متفقین اطلاعات لازم در مورد گازهای مخرب اعصاب دارندواز آنها تولیدهم کرده اند لذا از بکارگیری آنها اکراه داشت وتنها در موقعی که کاربردآنها غیر قابل اجتناب بود یعنی سال 1944،درآن هنگام هواپیمای کافی جهت استفاده ازآنها در اختیار نداشت ودر نتیجه ازاین مواد در طول جنگ جهانی دوم در اروپا استفاده نگردید. بعداز جنگ جهانی دوم وبا تسخیرآلمان وژاپن مقدارزیادی ازمواد شیمیائی انبار شده در دریاها ریخته شدند ولی در هر حال تکنیک تهیه گاز مخرب اعصاب،کارخانجات تولید کنندۀ آنها وهمچنین تکنسین های شاغل در آنها غنیمت هائئی بودندکه بدست متفقین افتادندکارخانه های تابون وسرین بدست شوروی هاافتادوهمراه آنها اطلاعات مربوط به کشف جدیدتر ازهمه یعنی کشف سومان رانیز بدست آوردند.تصور می شود که این کارخانجات پیاده شده وبه شوروی منتقل شده باشند.آمریکائی ها وانگلیسی ها بخاطر این که از شوروی عقب نمانند بسیاری از کارمندان فنی این کارخانجات را دستگیرکردندودر نتیجه اسرار گاز مخرب اعصاب،پس از اشغال آلمان برای متفقین روشن گردید. اتحاد اجباری سیاسی بین متفقین سرانجام درسال1945شکسته شد. از یک طرف شوروی شاهدگسترش وتولید سلاحهای اتمی توسط گروهی از دانشمندان چندملیتی درامریکا بودکه درواقع آن را تهدیدی برای خود به حساب می آورد واز طرف دیگر چشم غربی ها بدنبال اهمیت اسلحه های شیمائی بودکه شوروی آنهارا به غنیمت خود درآورده بود،لذا رقابت های دو باره ادامه یافت.بررسی های بعمل آمده نشان دهندۀ این واقعیت است که دربین سالهای 1945تا1969،نه تنها تولید سلاحهای شیمیائی متوقف نبوده بلکه با توسعۀ سلاحهای بیولوژیکی نیزهمراه شده است.دردهۀ1950گروه دیگری از مواد بنام گروه وی(V) کشف گردید. کشفیات اشرادربر روی مواد گروه جی(G)، (تابون،سرین،سومان)،علاوه بر بعُد نظامی مورد توجه تولیدکنندگان حشره کش ها نیز بود وبه همین خاطربود که تحقیقات برروی مواد اورگانوفسفره بسرعت توسعه یافت. درسالهای 1952و1953گروهی از ترکیبات که دارای خاصیت ضد کرم بودندتوسط سه شرکت شیمیائی کشف گردید،این مواد توسط اشرادر در آلمان(وی هم اکنون درشرکت بایر مشغول بکاراست)،تاملین در سوئد وگوش در انگلیس(شرکت آی. سی. آی)تشخیص داده شدند. کارگوش مورد توجه نظامی آمریکا وانگلیس بطور همزمان قرارگرفت واز میان ترکیبات کشف شده یکی از آنهاکه باعلامت اختصاری وی،ایکس(VX)مشخص گردید وبرای این کار کارخانه ای در سال 1959در آمریکا ساخته شد که درسال 1961آغاز بکار کردوتاسال 1969ده ها هزارتن ازمادۀ وی ایکس راتولید نمود.وی-ایکس سمی ترین گاز مخرب اعصاب است که تاکنون تولید شده وحدود ده مرتبه مؤثرتر از سومان است (جدول شماره3)،وبه آسانی درپوست نفوذ می کند.وی –ایکس برخلاف دیگر گازهای مخرب اعصاب محلولی روغنی شکل با ویسکوزیتۀ بالا است واگر در محوطه ای پخش گردد،در صورتی که هواگرم وکمی بادی باشد می تواندبیشتر از سه هفته باقی بماندواثر کندواگر هوا سرد(-10درجۀ سانتیگراد)وآرام باشد تاحدود 16(شانزده)هفته باقی مانده وخطرناک خواهدبود. ادامه دارد
| ||||||||||||||||||||||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 233 |