تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,077 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,024 |
ادامه دفاع ،تجاوز نیست | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 41، اردیبهشت 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
آیت الله شهید استاد مطهری دوازدهم اردیبهشت ماه یادآور حادثه ای تلخ و غم انگیز است که در اوائل پیروزی انقلاب رخ داد و در حالی که ملت و انقلاب اسلامی ما به وجود شخصیتی ارزنده و بی نظیر مانند استاد شهید ایت الله مرتضی مطهری «ره»نیاز مند بود، دست استکبار خارجی و نفاق داخلی از آستین یکی از اشقیای خوارج زمان بدر آمد و استاد را نشانه گرفت. و گر چه پیکر پاک مطهری آماج گلوله منافقان گروه فرقان قرار گرفت ولی روح بلند او زنده و جاوید در آن جهان از مائده آسمانی پروردگارش متنعم و مرزوق است و در این جهان آثار بسیار ارزنده و ثمر بخش و انسان سازش، هماره راه خدا را برای بندگان خدا روشن ساخته ،پرده های ظلمانی ضلالت را پس زده و نور هدایت رادر دل ها می افشاند . درود و رحمت خدا بر او باد . ما برای این که یادی از آن بزرگوار کنیم و اثری نیز از ایشان منتشر نمائیم ، مطلبی که با اوضاع زمان تناسب دارد از اثار پر ارج ایشان ـ که همه آن ها به قول حضرت امام ، بی استثناءخوب و انسان ساز است ـ انتخاب نموده و تقدیم امت پاسدار اسلام می کنیم . و این مقاله خود گویای این مطلب است که : شهید همیشه زنده و جاوید است . جنگ یا تجاوز ؟ آیا جنگ مطلقاً بد است یعنی حتی در مقام دفاع از یک حق و یا تهاجم و تجاوز بد است ؟ پس باید مورد و منظور جنگ را بدست آورد که برای چه هدفی است ؟ یک وقت است که جنگ ، تهاجم است یعنی مثلاً فرد یا ملّتی چشم طمع به حقوق دیگران ـ مثلاً به سرزمین دیگری - می دوزد ، چشم طمع به ثروت مردمی می دوزد و یا این که تحت تأثیر جاه طلبی فراوان و تفوق طلبی و برتری طلبی قرار می گیرد . و ادّعا می کند که نژاد من فوق همه نژادها و برتر از همه̾ نژاد ها است ، پس بر همه̾ نژادهای دیگر باید حکومت کنم ؟! این جنگ مسلماً بد است و شک ندارد. جنگ دفاعی ولی اگر جنگ برای دفع تهاجم باشد ،مثلاً دیگری به سرزمین ما تهاجم کرده است ؛ به مال و ثروت ما چشم دوخته است ؛ به حریّت و آزادی و آقائی ما چشم دوخته و میخواهد صلب کند و میخواهد آقائی خود را بر ما تحمیل کند ؛ در این جا دین چه میگوید؟ آیا باید بگوید : جنگ مطلقا بد است !؛ دست به اسلحه بردن بد است ؛ دست به شمشیر بردن بد است ؛ ما طرفدار صلحیم !! بدیهیاست که این سخن مسخره است . زیرا حریف دارد با ما می جنگد و ما با کسی که به ما تهاجم کرده در حالی که می خواهد ما را از بین ببرد بجنگیم و از خودمان ـ به بهانه صلح ! ـ دفاع نکنیم ؟! این صلح نیست . این تسلیم است . صلح غیر از تسلیم است در این جا ما نمیتوانیم بگوئیم : چون طرفدار صلحیم با این جنگ مخالفیم این سخن معنایش این است که ما طرفدار ذلت هستیم ؛ طرفدار تسلیم هستیم . این دو با یکدیگر اشتباه نشوندبین صلح و تسلیم از زمین تا آسمان تفاوت است . صلح معنایش همزیستی شرافتمندانه است ولی در اینجا ـ که به ما ظلم شده ، اگر دفع ظلم نکنیم و با متجاوز نجنگیم ـ دیگر همزیستی شرافتمندانه وجود ندارد . همزیستی است که از یک طرف عین بیشرفیاست بلکه از دو طرف عین بیشرفیاست ؛ از آن طرف بیشرفی تجاوز گری و از این طرف بیشرفیتسلیم شدن در برابر ظلم . پس این مغالطه را باید از میان برد . اگر کسی بگوید که من مخالف جنگ هستم و جنگ مطلقا بد است ؛ چه جنگی که تهاجم باشد و چه جنگی که دفاع و مبارزه با تهاجم باشد ، اشتباه کرده است . جنگ تهاجمی قطعاً بد است و جنگ به معنای ایستادگی در مقابل تهاجم ، قطعا خوب است و از ضروریات زندگی بشر است . قرآن هم به این مطلب اشاره می کند بلکه تصریح می نماید در یک آیه می فرماید . «3 wöqs9ur ßìøùy «!$# }¨$¨Y9$# OßgÒ÷èt/ <Ù÷èt7Î/ ÏNy|¡xÿ©9 ÙßöF{$# » ( بقره ـ 251 ) و در جائی دیگر ، می فرماید : « twöqs9ur ßìøùy «!$# }¨$¨Z9$# Nåk|Õ÷èt/ <Ù÷èt7Î/ ôMtBÏdçl°; ßìÏBºuq|¹ ÓìuÎ/ur ÔNºuqn=|¹ur ßÉf»|¡tBur ã2õã $pkÏù ãNó$# «!$# » ( حج ـ 40 ) اگر خداوند به وسیله بعضی از افراد بشر ، جلو بعضی دیگر را نگیرد ، خرابی و فساد همه جا را می گیرد و لهذا تمام کشور های دنیا نیروی دفاع را برای کشور واجب و لازم میدانند. ارتشی که وظیفه اش جلوگیری از تجاوز است ، وجودش لازم و ضروریاست . حالا یک کشور ارتش دارد برای تجاوز کردن به دیگران و دیگری ارتش دارد برای دفاع . قرآن در این زمینه می فرماید : «(#rÏãr&ur Nßgs9 $¨B OçF÷èsÜtGó$# `ÏiB ;o§qè% ÆÏBur ÅÞ$t/Íh È@øyÜø9$# cqç7Ïdöè? ¾ÏmÎ/ ¨rßtã «!$# öNà2¨rßtãur » ( انفال ـ 60 ) تا آنجا که میتوانید نیرو تهیه کنید ، قدرت در سرحد های خود متمرکز نمائید . رباط از ربط است . به معنای بستن و رباط الخیل یعنی اسب های بسته . این تعبیر از آن جهت ذکر شده که در زمان قدیم اسب بالاترین نیرو را تشکیل می داد ؛ البته در هر زمانی شکل خاصی دارد . قرآن می فرماید : برای اینکه رعب شما در دل دشمن قرار بگیرد و دشمن خیال تجاوز به ساحت شما را در دماغ خودش ندهد نیرو تهیه کنید و نیرومند باشد ... پس اینکه عده ای میگویند دین باید همیشه با جنگ مخالف باشد و باید طرفدار صلح باشد نه طرفدار جنگ اشتباه است . البته دین باید طرفدار صلح باشد ولی بایستی طرفدار جنگ هم باشد . یعنی در آنجا که طرف حاضر به همزیستی شرافتمندانه نیست و طرف به حکم اینکه ظالم است و میخواهد به شکلی شرافت انسانی را پایمال کند ،ما اگر تسلیم بشویم ؛ ذلت را به شکلی و بی شرافتی را به شکل دیگری متحمل شده ایم ... در این جا یک تذکر لازم است و آن اینکه : تهاجم هائی که باید با آنها مبارزه بشود همه به این شکل نیست که طرف به سرزمین شما حمله کند . ممکن است تهاجم به این شکل باشد که طرف در سرزمین خودش ، گروهی ضعیف و ناتوان را ـ و به اصطلاح قرآن ، مستضعفین را ـ تحت شکنجه قرار دهد ، شما در چنین شرایطی نمی توانید بی تفاوت بمانید . در آن زمینه که شما احساس خطر می کنید دیگر دست روی دست گذاشتن و تاخیر انداختن کار غلط است . شما رسالت دارید که آنها را آزاد کنید یا اگر دیگری فضای خفقانی را ایجاد کرده که نمی گذارد دعوت حق در آنجا نشو و نما کند یا سدّی و دیواری را برای این منظور ایجاد کرده باید آن سد و دیوار را خراب کرد و مردم را از قید اسارت های فکری و غیر فکری رهانید . در تمام این موارد جهاد ضرورت دارد و چنین جهادی دفاع است و مقاومت در برابر ظلم و تجاوز و تهاجم . بررسی آیات جهاد بعضی از آیات جهاد ـ به اصطلاح علمای اصول ـ آیات مطلق است و بعضی مقیّد . مقصود از آیات مطلق آیاتی است که بدون هیچ قید و شرطی ، فرمان جهاد با مشرکین و یا اهل کتاب را صادر کرده است . آیات مقید آیاتی است که با شرایط مخصوصی فرمان داده است. مثلا گفته است که اگر آنها با شما می جنگند و یا در حال جنگیدن بیم آن را دارید و قرائنی در دست دارید که آنها تصمیم به جنگ با شما را دارند ، با آنها بجنگید . آیا باید به آیات مطلق عمل کنیم یا آیات مقید ؟ از نظر علمای فن ،شناختن محاورات که قسمتی از آن در علم اصول بحث می شود ، میان مطلق و مقید، تعارضی وجود ندارد تا بگوئیم آیا این آیات را باید بگیریم یا آن آیات را ، بلکه اگر ما باشیم و یک مطلق و یک مقید ، بایستی آن مقید را قرینه توضیحی برای آن مطلق بگیریم . بنابراین ، طبق این بیان ، باید مفهوم جهاد را همان بدانیم که آیات مقید بیان کرده است ، یعنی آیات قرآن جهاد را بدون قید و شرط واجب نمی داند بلکه در یک شرایط خاصی واجب میداند . ناسخ و منسوخ در آیات جهاد ، مطرح نیست بعضی از مفسرین مسئله ناسخ و منسوخ را درباره آیات جهاد مطرح کرده اند ! یعنی گفته اند که در بسیاری آیات قرآن ، همان طور که شما می گوئید ؛ جنگیدن با کافران را مشروط کرده است ولی در بعضی از آیات دیگر همه آن دستورات را یک جا نسخ کرده ! بنابراین ، در این جا صحبت از ناسخ و منسوخ است ؛ و از این روی آیات اول سوره برائت که فرمان جهاد را به طور کلی می دهد و تبرّی میجوید از مشرکین و مهلتی برای مشرکین مقرر می کند و پس از آن مهلت ، اجازه بقاء و ماندن آن ها را نمی دهد و فرمان می دهد که بکشید آن ها را و در حصارشان قرار دهید ، این آیات تمام دستور های گذشته را یک جا نسخ کرده است . آیا این سخن درست است ؟! . در پاسخ می گوئیم : این سخن درستی نیست به دو دلیل : دلیل اول ، ما در جائی میتوانیم آیه ای را ناسخ آیه ای دیگر بدانیم که درست بر ضد او باشد مثلا اگر ـ فرض کنیم ـ آیه ای بیاید و بگوید که اصلا با مشرکین نجنگید ، آن گاه آیه دیگری اجازه دهد که بعد از این بجنگید . معنای این دو این است که آن دستوری را که قبلا صادر کردیم ، لغو شده است و دستور ثانوی به جای آن آورده ایم . پس معنای ناسخ و منسوخ این است که دستور اول لغو و دستور ثانوی جایگزین آن شود . پس دستور دوم باید صد درصد بر ضد دستور اول باشد که بشود این قانون دومی را لغو آن تلقی کرد . اما اگر دومی و اولی مجموعشان با یکدیگر قابل جمع باشند یعنی یکی توضیح دیگری باشد ، ناسخ و منسوخ معنی ندارد . آیات سوره برائت طوری نیست که گفته شود که لغو کننده آیاتی است که قبلا آمده و جهاد را مشروط کرده است برای اینکه وقتی ما مجموع آیات سوره برائت را بررسی میکنیم می بینیم که در مجموع می گوید : به این دلیل با مشرکان بجنگید که آنها به هیچ اصل انسانی حتی به وفای به عهد که یک امر فطری و وجدانیاست ، پایبند نیستند. با آنها اگر پیمان هم ببندید و فرصت ببینند ، نقض می کنند و هر لحظه فرصت پیدا کنند شما را محو و نابود میسازند . دراین جا عقل می گوید : اگر شما درباره قومی ، قرائنی به دست آوردید که این ها در صدد هستند که در اولین فرصت شما را از بین ببرند ، نباید به آن ها مهلت دهید . این جا دیگر معنی ندارد : کسی بگوید صبر کنید که او اول تو را از بین ببرد ، بعد تو او را از بین ببر !! اگر ما صبر کنیم او ما را از بین می برد. امروز هم در دنیا ، حمله ای را که مبتنی بر قرائن قطعی میباشد که حمله کننده ، تشخیص داده باشد که آن طرف تصمیم دارد حمله کند ، اگر این طرف پیش دستی کند و به او حمله نماید، همه می گویند : جایز است و کار درستی کرده است . اینجا دیگر کسی نمی گوید :درست است که تو می دانستی و خبرهای قطعی به تو رسیده بود که - مثلاً – در فلان روز دشمن حمله می کند ولی تو حق نداشتی امروز حمله بکنی ! تو باید صبر می کردی و دست روی دست می گذاشتی تا حمله اش را بکند ، بعد تو حمله بکن!!. قرآن در همین آیات سوره برائت که شدید ترین آیات قرآن است ، در موضوع جهاد می فرماید : «y#ø2 bÎ)ur (#rãygôàt öNà6øn=tæ w (#qç7è%öt öNä3Ïù ~wÎ) wur Zp¨BÏ 4 Nä3tRqàÊöã öNÎgÏdºuqøùr'Î/ 4n1ù's?ur óOßgç/qè=è% » (سوره توبه – آیه 8) اگر این ها فرصت پیدا کنند ، به هیچ پیمان وتعهدی وفا دار نیستند ،هر چه که می گویند به زبان می گویند ودلشان از آن بیزار است . بنابراین ، این آیات چنان هم مطلق نیست که برخی گمان کرده اند ، در واقع می گوید : در آن زمینه که شما احساس خطر از ناحیه دشمن می کنید ، دیگر در آنجا دست روی دست گذاشتن و تأخیر انداختن کار غلطی است . دلیل دوم - علمای اصول می گویند : « ما من عام إلّا و قد خصّ » هیچ قانونی نیست مگر اینکه یک نوع استثنا بر می دارد . مثلاً : در جائی که گفته میشود : باید روزه بگیرید ، می گوید : اگر مسافر شدی روزه نگیر ... در باب ناسخ و منسوخ هم همینطور است : بعضی از آهنگ ها است که اساساً نسخ پذیر نیست چون نسخ معنایش این است که یک امر موقت است یعنی آهنگ ، آهنگی است که موقت بودن را نمی پذیرد . این اگر باشد باید همیشگیباشد . مثالی برای شما میزنم : اگر در قرآن وارد شده : « لا تعتدوا انّ الله لا یحبّ المعتدین » یعنیمتجاوز نباشید که خدا تجاوز کاران را دوست نمی دارد . این جا یک عمومی دارد از نظر افراد و یک استمراری دارد از نظر زمان . هیچ کس نمیتواند برای این عام استثنا قائل شود که بگوید خدا ظالم را دوست نمیدارد مگر فلان شخص و فلان شخص !! زیرا قدسیّت الهی از یک طرف و پلیدی ظلم از طرفی دیگر چیزی نیست که قابل جوش خوردن باشد . این مثل روزه گرفتن نیست که می گویند روزه بگیر مگر اینکه مریض یا مسافر باشی ؛ برای اینکه ظلم در تمام شرایط ناروا و ناستوده است ... از نظر زمان هم همینطور است . یعنی نمیشود گفت خداوند در زمان معیّنی متجاوزان را دوست ندارد ولی پس از گذشت چند سال آن حکم لغو می شود !!! این آهنگ ، آهنگی نیست که نسخ بپذیرد . جهاد ، دفاع است بنابراین قرآن ، جهاد را منحصراً و منحصراً نوعی دفاع می داند و تنها در مورد تجاوزی که وقوع پیدا کرده باشد اجازه می دهد . ولی این تجاوز لازم نیست تنها تجاوز به جان ،مال ، ناموس ، سرزمین و حتی تجاوز به استقلال باشد بلکه اگر یک قوم به ارزش هائی که آن ارزش ها ، ارزش انسانی به شمار می رود ، تجاوز بکند ، او هم متجاوز است ... پس اگر کسی به ارزش های انسانی ما تجاوز کند و ما در مقام معارضه و جنگ با او برآئیم، متجاوز نیستیم بلکه ضد تجاوز قیام کرده و با متجاوز جنگیده ایم .
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 71 |