تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,123 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,041 |
محاکمه کودتای کودتاچیان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 41، اردیبهشت 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
کودتای نافرجام نوژه قسمت هشتم
در قسمت گذشته این مقاله از قول تیمسار محققی معدوم یکی از عوامل کودتای نافرجام نوژه در جلسه دوم محاکمه وی ، مطالبی مطرح شد که ممکن است برای بعضی از خوانندگان این سؤال مطرح شود که نقل این مطالب چه ضرورتی دارد ؟ و آیا این مطالب را از زبان مجرمی که در شرف اعدام است می توان باور کرد ؟ در مورد ضرورت نقل مطالب مطرح شده باید عرض کنم که اگر آشنا شدن ملت مسلمان ایران با حادثه مهم و تاریخی کودتای نوژه و شناخت انگیزه ها و عوامل و عناصر همفکر و زمینه های اجتماعی این حرکت ابلهانه ضرورت داشته باشد . نقل مطالبی که عاملین کودتای نوژه در بازجوئی یا در محاکمه در رابطه با مسائل مطرح شده گفته اند، ضروری است ،و هر چند آن چه به دیگران نسبت داده اند از نظر قضائی ثابت نباشد ، حداقل این نتیجه را دارد که اثبات می کند که عناصر کودتا ـ که هیچ شبهه ای در وابستگی آنان به بیگانه و ضدیت آنها با اسلام و قرآن نیست ـ به چه کسانی در داخل صفوف ملت مسلمان ایران دل بسته اند، ولا اقل هشداری است به اینان که نخواسته و ندانسته در صف عناصری که در برابر اسلام وملت ایستاده اند قرار نگیرند . علاوه بر این هر چند اظهارات یک مجرم بدون قرینه ای که صدق او را تأیید کند چیزی را اثبات نمی نماید ولی اگر گفته او همراه با قرینه باشد لا اقل تا حدودی می توان به واقع پی برد ، و در رابطه با اظهارات تیمسار محققی در جلسه دوم محاکمه قرائنی وجود دارد که فی الجمله او را تأیید می کند ، از جمله اظهار آقای رکنی و سایر کسانی است که بدون اینکه از اظهارات یکدیگر در این رابطه مطلع باشند مطالبی را مطرح کرده اند . اینک به اظهارات آقای رکنی در رابطه با آنچه تیمسار محققی مطرح کرده است توجه فرمائید : او در پاسخ قاضی محکمه که در رابطه با اظهارات تیمسار محققی از او سؤال می کند چنین می گوید : بسم الله الّرحمن الرّحیم ـ در این مورد من دو مطلب بیشتر نمی دانم یکی مطلبی است که در ابتدای کار ، فکر می کنم حدود چهار یا پنج ماه پیش بود که با آقای خادم رو برو شدم ، با ایشان صحبت می کردم همزمان بود با اینکه آقای قمی به تهران آمدند و به خدمت امام رسیدند و فکر می کنم همان زمانی بود که آقای آیت الله روحانی یک ـ مصاحبه ای کردند یا مقاله ای نوشتند که در روزنامه ها چاپ شده بود . در مورد اصلاحات ارضی بود . در منزل آقای خادم بودم البته طرف صحبت آقای خادم ، من نبودم، کسانی آن جا بودند که آقای خادم با آنها صحبت می کرد . بحث در این مورد بود که هر کدام از این آقایان اگر پول بیشتری بگیرند ، حرف بیشتری می زنند و صدایشان را بلند تر می کنند . بعد مثالی ایشان آوردند در مورد آقای آیت الله قمی گفتند که من خدمت ایشان بودم و با ایشان راجع به اوضاع مملکت ، نابسامانی ها ، گرانیها ، اوضاع سیاسی مملکت صحبت می کردم و بعد از اینکه صحبتم با ایشان تمام شد ، مبلغ یکصد هزار تومان حقّ سفره روی تشکی که ایشان نشسته بودند قرار دادم و از خدمتشان مرخص شدم . این مطلبی بود که آقای خادم در مورد آقای قمی گفتند . س: شما ممکن است اینجا در پرانتز راجع به آقای خادم بفرمایید که آقای خادم چه نقشی داشت در این ماجرا ؟ ج: آقای خادم ، موقعی که من با ایشان آشنا شدم ، نقش ایشان در رابطه با دکتر بختیار بود ، که برای دکتر بختیار فعّالیّت سیاسی می کرد ، نوع فعالیت سیاسی یی که می کرد . تا آنجائی که من اطلاع دارم و مرا در جریان می گذاشتند ، این بود که نوارهای دکتر بختیار را تکثیر می کردند و پخش می کردند. عید که شد ، کارت تبریکی از دکتر وبا پسر خودش مهندس جواد خادم که وزیر کابینه دکتر بختیار بوده است ، تماس تلفنی دارند و با هم صحبت می کنند ، البته ایشان در همان موقع هم می گفت که گروه نظامی یی هستند که در حال فعّالیّت هستند ولی مرا با ایشان آشنا نکرده بود . فعالیت آقای خادم تا آنجائی که من در جریان کارش بودم به این ترتیب بود . س : فعالیت آقای خادم در چه رده ای بود ؟ ج: آیا منظورتان این است که ایشان در چه مقامی بودند ؟ بله : ج : بله ، در سطح بالا بودند در تهران از هیچ کس دستوری نمی گرفت ، تا آنجایی که من شاهد بودم با دو سه نفر دیگر اختلاف داشتند ، حرفهای یکدیگر را گوش نمی کردند و به خصوص پسرش سعی می کرد که میان اینها آشتی و تفاهمی برقرار کند ولی خودش اظهار می کرد که من مستقلاً کار می کنم و کارم خیلی بهتر از آنها بوده و پیشرفتم هم بیشتر از آنها بوده است . در سطحی نبود که در ایران کسی به او دستور بدهد . س: ارتباط ایشان با آقای احسان سرشبکه نظامی چطور بود ؟ ج : ایشان اظهار می کرد که ( آن موقع ایشان به نام احسان نبود ) می گفت باقر هست که سر شبکه گروه نظامیان است ، ج : ایشان اظهار می کرد که ( آن موقع ایشان به نام احسان نبود ) می گفت باقر هست که سر شبکه گروه نظامیان است ، فعالیّت می کند ، یک بار در منزل آقای خادم من باقر را دیده بودم آمده بود آنجا ولی هیچ صحبتی نکرد و حتی مرا به او معرفی نکرد و نگفت که من هم نظامی هستم . روابطشان فکر می کنم که حسنه بود با یکدیگر هیچ گاه صحبت اختلاف با گروه نظامیان بین اینها مطرح نبود. هر اختلافی بود و هر آشتی یا تفاهمی که می خواستند ایجاد بکنند ، این طور که خانم پروین شیبانی می گفت مربوط به اختلافاتی بود که در سطح گروه سیاسی در داخل ایران بود... استنباط کلّی من این بود که آقای خادم نباید تنها با آقای قمی در ارتباط باشد . ایشان با روحانیون دیگری هم در ارتباط بودند کما اینکه یکبار هم که به اصفهان رفتیم با آقای میرزا زین العابدین پاقلعه ای ایشان ملاقاتی داشتند که البته من تا به حال آقای پاقلعه ای را ندیدمش و در مذاکرتشان هم نبودم ولی تلفن کردند آقای خادم که به سراغم بیا من با تاکسی تلفنی رفتم به سراغشان ، منزل آقای میرزا زین العابدین پاقلعه ای پسرشان آنجا بودند خانمهای دیگری هم آنجا بودند و از آنجا آمدیم بیرون ... کمااینکه یکبار دیگر هم اظهار کردند که نوارهایی که دکتر بختیار می فرستد ، پیاده می شود ، روی کاغذ آورده می شود و متنش برای آقای شریعتمداری به قم فرستاده می شود . س: راجع به ارتباطش با آن آقا ، ایشان چه می گفت هیچ صحبتی نمی کردند ؟ ج: می گفتند که آقای پاقلعه ای آقای درویشی هستند و من بیشتر برای کسب فیض و اینها خدمتشان رفتم ، بعد از اینکه از اصفهان آمدیم ، هیچ صحبتی راجع به نحوه مذاکرات وصحبت هایی که ردّ و بدل شده بین ایشان و آقای پا قلعه ای ، با من در میان نگذاشتند. س: ادامه بدهید گفتارتان را ، شما گفتید دو مسئله می دانم . ج : یکی این بود که آقای خادم مطرح کرد و یکی بعد از اینکه آقای خادم گرفته شد و فکر می کنم که مرا به احسان معرّفی کرد. چون احسان بود که با من تماس گرفت به مرور پیش آمد تا حدود 15 روز یا 20 روز فکر می کنم که قبل از روزی بود که می خواستند کودتا بکنند ، البته جسته و گریخته صحبت می کردند که روحانیونی پیش ما می آیند و با ما در تماس هستند و به ما گفتند که ما می خواهیم به نفع شما فعالیت بکنیم . هیچ صحبتی از مراجع نبود تا اینکه شبی تیمسار مهدیّون ، تیمسار محقّقی به منزل من آمده بودند ، احسان دستور داده بود که به آنجا بیایند ، بعد آقای مهندسی که فکر می کنم اسم مستعارش باشد ، مهندس قاضی و سرگروه سیاسی بوده ایشان نظامی نبود ، سیاسیون را هدایت می کرد ، ایشان هم به منزل من آمد . معمولاً یک ساعت یک ساعت ، و نیم بیشتر صحبت هایشان بیشتر طول نمیکشید، مرا در جلساتشان راه نمیداد و من می رفتم بیرون، من رفتم و بعد که برگشتم ، این جلسه بیتشر از حدّ معمول طول کشیده بود . ناچاراً من هم رفتم سرمیزی که صحبت می کردند ، نشستم به این مطلب رسیدم یعنی صحبتشان به اینجا رسیده بود که درباره مراجع صحبت می کردند . تیمسار محقّقی می پرسید که اگر من بدانم که در آن روز آقای شریعت مداری اطلاعیه ای صادر می کنند ، خیالم از بابت پایگاه هوایی تبریز راحت می شود چون دیگر مطمئن هستم که آنها برعلیه ما بلند نمی شوند . چون تیمسار محقّقی یک نگرانی عمده ای که داشت این بود که یک پایگاه را که این ها تصرّف بکنند و بخواهند هواپیمایش را پرواز بدهند ، امکان دارد که سایر پایگاه های نیروی هوایی احتمالاً یک ، دو و یا بیشتر هواپیما بر علیه این ها بلند شود و نیروی اینها به جای اینکه صرف آن تصرّف و بمباران هدفهایی که تعیین کرده اند بشود ، صرف این بشود ، تیمسار محققی از این واهمه داشت و به همین جهت اظهار می داشت که اگر آقای شریعتمداری اطّلاعیه ای صادر بکنند ، خیال من لا اقل از جانب تبریز و پایگاه هوایی تبریز راحت می شود . آقای مهندس قاضی در جواب ایشان گفتند که ما با روحانیت پیشرفت خوبی داشته ایم و توانسته ایم به توافق برسیم . مثلاً با آقای شریعتمداری، با پسر ایشان وارد صحبت شدیم ، پسرشان از جانب آقای شریعتمداری قول همه گونه همکاری را داده اند حتّی منزلی در حوالی یوسف آباد برای ایشان اجاره کرده و قرار است که ایشان بلافاصله به تهران منتقل بشوند : البته ما هیچگونه کمکی قرار نیست در مورد این انتقال ایشان از قم به تهران انجام بدهیم بلکه خود ایشان با عوامل خودشان و با کمک عوامل خودشان به تهران منتقل می شوند . در همان خانه ای که در حوالی یوسف آباد هست ،تشریف دارند تا اینکه زمان باصطلاح آماده شود ،مکان آماده شود ،رادیو تلویزیون تصرّف بشود که یا ایشان مستقیماً خودشان از رادیو تلویزیون صحبت بکنند یا اینکه نوار و اعلامیه شان پخش بشود و از ایشان کمک گرفته شود . بعد ایشان اظهار کردند که تنها با آقای شریعتمداری نیست که ما به این ترتیب وارد مذاکره شده ایم ،آقای شریعتمداری ،آقای ( ق) و آقای (ز ) چهار نفر را اسم بردند ولی متأسفانه من هر چند فکر کردم نتوانستم آن نفر چهارم را اسمش را یادم بیاید . س : آیا فکر میکنید پس از دستگیری آقای خادم بود که مهندس قاضی سرپرستی شاخه̾ سیاسی برای آقای قاضی دیگر مسجّل شد و گرنه استنباط من این است که در همان زمانی هم که آقای خادم بود ،این دو گروه فعّالیت می کردند. هم گروه آقای خادم و هم گروه آقای قاضی ، منتهی این وسط مشخص نبود که افرادی که پائین ترند و زیر دست هستند ، در یک حالت سرگردانی بودند که از چه کسی باید تبعیّت کرد و این نا بسامانی یک مقداری کارها را ناهماهنگ میکرد ولی پس از اینکه آقای خادم دستگیر شد ،دیگر صد در صد مسجّل شد که به غیر از آقای قاضی کسی نیست که گروه سیاسی را هدایت و رهبری بکند . س : گروه های سیاسی که با این توطئه هماهنگ بودند ، اینهایی که خدمتتان عرض می کنم : من رابط در نیروی هوایی بودم و راجع به امور سیاسی شان اطلاعاتی به آن ترتیب ندارم یعنی من در جریان کار قرار نمی گرفتم چیزهایی که به عرضتان می رسانم در رابطه با صحبت هائی بود که یا احسان با آنها میکرده و من حضور داشتم و یا اینکه توضیحاتی بوده است که احسان و آقای مهندس قاضی به تیمسار مهدیّون و تیمسار محقّقی می دادند و من بوده ام . در این رابطه بوده است . صحبت بر این بود که آیا مجاهدین خلق در روز کودتا نقششان چه خواهد بود و آنها آیا بر علیه ما اسلحه به دست میگیرند و یا به نفع ما اسلحه به دست میگیرند و بیرون می آیند به چه ترتیب خواهد بود ؟ توضیحی که آقای مهندس قاضی به تیمسار مهدیّون و محقّقی میداد به این ترتیب بود که ما در حال مذاکره با هر دو گروه هستیم هم مجاهدین خلق و هم فدائیان خلق . میگفت که با هر دو گروه هستیم هم مجاهدین خلق و هم فدائیان خلق . میگفت که با فداییان خلق ما زیاد تمایلی نداریم چون مارکسیست هستند و علناً میگویند ما مارکسیست هستیم ،تمایلی نداریم که به نحوی وارد صحبت بشویم و امتیاز بهشان بدهیم که بعداً برای خودمان تولید اشکال و دردسر بکند ولی با مجاهدین خلق نه ،صحبت کرده ایم و به این نتیجه هم رسیده ایم که در آن روز ازشان خواسته ایم که به نفع ما وارد کار نشوند ، ما احتیاجی نداریم که آنها به نفع ما وارد عمل بشوند . همین قدر کفایت می کند که احتمالاً اگر فتوایی صادر شد و دستوری صادر شد ، این ها اسلحه به دست نگیرند و بر علیه ما وارد کار نشوند که کار ما را سنگین تر نکنند همین برای ما کفایت میکند و می گفت که ما این قول را از مجاهدین خلق گرفته ایم که آن روز بی طرف بمانند در عوض اینکه آن روز بیطرف میمانند ، بهشان قول داده ایم که آزادی فعّالیت سیاسی داشته باشند و هر نوع فعالیت سیاسی که بخواهند در نهایت آزادی انجام بدهند این جمله را تنها آقای قاضی نمی گفت ، آقای احسان می گفت آقای مهندس تیموری که فکر میکنم بعد از آقای قاضی بوده باشد ،به زبان می آوردند ،خانم پروین شیبانی به زبان می آوردند موضوعی نبود که یک طرف بیان کرده باشد . س : رابطشان با سازمان مجاهدین چه کسیبود ؟ ج : نمیدانم . س: استعداد نظامی سازمان مجاهدین و چریک ها را برآورده کرده بودند ؟ ج : بله ،احسان میگفت ما با توجّه به عوامل اطلاعاتی که داریم برآورد کرده ایم مجاهدین خلق چریک هایی که در تهران بتوانند اسلحه به دست بگیرند از بیرون بیایند نه اینکه در تظاهرات و این طور چیزها شرکت کنند . کسانی که قابلیّت رزمی داشته باشند و بتوانند اسلحه به دست بگیرند از بیرون بیایند ، تعدادشان را هشت صد نفر برآورد کرده بودند
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 125 |