تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,753 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,965 |
آغاز و انتهای حرکت انسان | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 42، خرداد 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره لقمان قسمت پنجم آیة الله مشکینی
« اُولئِکَ عَلی هُدیً مِنْ رَبِّهِمْ وَ اوُلئکَ هُمُ الْمُفْلِحُوْنَ ». همانا آن نیکوکاران بر هدایت پروردگارشان حرکت می کنند و همانا آنان رستگارانند. در آیات قبل و ویژگیهای نیکوکاران و محسنین از نظر قرآن به صورت اجمال بحث شد و اکنون آن بحث را پی می گیریم. در اینجا به دنبال تعریف و توصیف نیکوکاران می فرماید : آنان بر هدایت پروردگارشان هستند کلمه « علی « در زبان قرآن به معنای استیلاء و روی شی ء قرار گرفتن است ؛ گویا میخواهد بفرماید : محسنین سوار قطار هدایت الله می باشند و در حال حرکت اند یعنیحرکات محسنین روی پایه هدایت الله است نه روی پایه هدایت شیطان و طاغوت. دنبال آیه می گوید : « من ربهم ». پس این هدایت از ناحیه̾ مربّیآنها است و این هدایت روی انگیزه تربیت است چون خداوند می خواهد آنها را تربیت کند. این جمله از این آیه شریفه اشاره به این مطلب مهم است که : ای انسان ! تو در حال حرکت هستی و تو که متحرّکی نیازمند هدایت می باشی و من که خالق تو هستم می خواهم تو را هدایت کنم. ای پیامبر ! به نیکوکاران مژده بده که من آنان را به سوی کمال هدایت خواهم کرد. بنابراین، در آیه خداوند این مطلب را بیان کرد که انسان در حال حرکت است چنانچه در سوره انشقاق نیز می فرماید :« $ygr'¯»t ß`»|¡RM}$# y7¨RÎ) îyÏ%x. 4n<Î) y7În/u %[nôx. ÏmÉ)»n=ßJsù » ای انسان ! تو در حال حرکت به سوی پروردگارت می باشی تا اینکه او را ملاقات کنی. حال که معلوم شد خداوند حرکت انسان را راهنمائی و هدایت می کند و غرض از این هدایت، به تکامل رسیدن و تربیت شدن انسان است، دراینجا سؤالی پیش می آید. این حرکت از کجا شروع شده و به کجا خاتمه پیدا خواهد کرد ؟ آغاز و انتهای حرکت انسان به طور طبیعی هر حرکتی، مبدأ و آغازی دارد همچنین که منتهائی دارد. کسی که از تهران می خواهد به سوی قزوین برود، آغاز حرکتش تهران است و منتهایش قزوین. ولی انسان در این حرکت به سوی کمال چه آغاز و چه منتهائی دارد ؟ همواره این سؤال فکر بشر را مشغول کرده است که : از کجا آمدم و آمدنم بهر چه بود و به کجا می روم ؟ شروع حرکت انسان همان وقتی است که فکرش رشد پیدا می کند و متوجّه به عالم میشود و می داند که تکلیف و وظیفه و مسئولیتی در این جهان دارد. این آغاز حرکت او است زیرا قبل از آن که رشد فکری داشته باشد حرکت او حرکتی تکوینی است مانند سایر حیوانات و نباتات ولی وقتی که روح متوجه تکالیف و وظیفه ها می شود، از آنجا حرکت انسان آغاز می شود. این نکته را توجه فرمائید که انسان دو حرکت دارد : 1- حرکت جسمی 2- حرکت روحی و روانی. حرکت جسمی انسان حرکت جسمی انسان از آن وقت شروع می شود که نطفه در رحم مادر قرار گرفته و اسپرمها با او ولها مخلوط می شوند. این حرکت جسمی ربطی به حرکت روحی انسان ندراد و لذا مدار بحث ما نیست. حرکت جسمی انسان حرکت استداره ای ( چرخ زدنی ) است که از خاک شروع می شود و به خاک برمیگردد. از خاک گندم و جو و میوه جات و و... تولید می شود و غذای انسان می شود و نطفه وارد رحم می گردد و در آنجا اسپرمها و اوولها اجتماع پیدا می کنند تا اینکه جنین تکوین شود و پس از آن پیری و فرسودگی و مرگ و دوباره برگشتن به خاک و در خاک پوسیده شدن. این سیر حرکت جسمیانسان است : « مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُْخْرِجُکُمْ تارَةً اُخْری » ما از خاک شما را آفریده ایم و سپس به آن شما را برمی گردانیم و ( در روز قیامت ) باری دیگر از خاک شما را بیرون می آوریم. این حرکت جسمی مانند تمام ذرات عالم حرکتی استداره ای است و این بحث مفصّلی دارد که فعلاً جای آن نیست. حرکت روحی انسان حرکت روحی انسان،حرکت مستقیم است،یعنی همچنان به پیش می رود. پس از آن که متوجّه خود شد و فهمید که تکلیفی بر او هست و در یک حرکت مستقیم،سیر میکند تا به الله برسد و لقاء خداوند برای او حاصل شود و در جوار رحمت حق برای همیشه بماند و یا اینکه آنقدر منحط شود که مورد غضب خداوند قرار گیرد و به جهنم وارد شود و برای همیشه معذّب در دوزخ بماند. بنابراین، معلوم شد که حرکت جسمی، حرکتی دایره ای و حرکت روحی، حرکتی است مستقیم. یک فرق دیگری نیز بین این دو حرکت هست : حرکت جسمی حرکتی است جبری و غیر اختیاری. یعنی انسان چه بخواهد و چه نخواهد در یک حرکت منظم از نظر جسمی سیر میکند ؛ از اول نطفه است و سپس مبدل به علقه می شود و علقه مضغه می شود و از مضغه به سوی استخوان بندی سیر می کند و آنگاه استخوانها را گوشت می پوشاند و از آن پس کودکی کامل شده و به دنیا می آید و در دنیا نیز تا وقتی که زنده است خواه ناخواه به سوی حرکتی منظّم سیر می کند تا اینکه بمیرد و به خاک بازگردد. ولی حرکت روحی، حرکتی اختیاری است « اگر تعالیم انبیاء را در ابعاد سه گانه ( فکری، اخلاقی و عملی ) پذیرفت به تکامل می رسد و اگر پشت پا به تعالیم پیامبران زد، در حضیض ذلّت فرو رفته تا مرگش فرا رسد و به عذاب ابدی مبتلا گردد. خداوند نیکوکاران و محسنین را در آن ابعاد سه گانه هدایت می کند و تعلیم و تربیت می نماید تا اینکه لقاءالله برای آنان میسّر گردد. پس آخرین سیر همانگونه که از این آیه برمی آید، رستگاریاست و رستگاری یعنی رسیدن به بهشت عدن و از رحمت خدا کامیاب شدن. رستگاری و کامیابی مفلح یعنی رستگار. و رستگار مفهومی است مرکب از وجود و عدم یعنی یک طرف رستگاری وجود است و طرف دیگرش عدم. اگر چنانچه شما در نظر دارید که به شهری مسافرت کنید ولی می دانید که راهش بسیار خطرناک است ؛ دزد، قطاع الطریق و حیوانات وحشی در راه ممکن است به شما آسیب برسانند. اگر شما در اینجا تصمیم به رفتن گرفتید و تا مقصد رسیدید و در راه به هیچ یک از این عوارض ناگوار برخورد نداشتید و سالم به هدف رسیدید، دو چیز برای شما پیدا شده است : یکی آنکه از آزار و اذیت ها و پیش آمد ها و حوادث مصون مانده اید و یکی دیگر آنکه کامیاب شده و به هدف رسیده اید. پس رستگاری مرکب از نجات و کامیابی است : نجات از عذاب و کمیابی نسبت به هدف. و این آیه می خواهد بفرماید : این نیکوکاران که مورد هدایت و لطف من قرار گرفته اند،از عذاب های قبر و اهوال قیامت نجات یافته و در رسیدن به بهشت عدن کامیاب شده اند. حال به آن سؤالاتی که همواره فکر بشر را مشغول کرده می پردازیم : چرا خداوند انسان را آفریده است ؟ و علت خلقت چیست ؟ جواب این سؤال از همین آیه روشن می شود : وقتی اراده و مشیت خداوند به این تعلق گرفت که انسان را بیافریند، آنها را برای این آفرید که خود را به آنها معرفی کند ؛ آنها را در بهترین محل جا بدهد ؟ افکار عالیه بدهد، زندگی کامل ببخشد ؛ بُعد روحانی آنان را تأمین کند و تکامل بخشد ؛ بعد جسمانی آنها را تأمین نماید و همچنانکه خود ابدی و جاوید است، آنها را ابدیّت و جاودانگی بخشد. و قبل از اینکه آنها را خلق کند آن محلّی که بنا است انسانها را در آنجا جای دهد و یک زندگی ابدی لذّت بخشی برای آنها تأمین کند،آفرید. درباره بهشت می فرماید : « اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ » ما بهشت را برای تقواپیشگان ـ قبل از آنکه بدنیا بیایند ـ آماده کرده ایم. پس خداوند بشر را آفریده که آنها را در جایگاه همیشگی و ابدیّت جای دهد و نه تنها از لذتهای جسمانی بهره ببرند که از لذّت معنوی لقاءالله و همنشینی با پیامبران و اولیاء بهرمند گردند « وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَکْبَرُ » و خشنودی و رضوان خداوندی ـ در عالم بهشت ـ از هر چیزی بزرگتر و ارزشمند تر است. بنابراین، غرض از خلقت بشر، این است که در این دنیا خدا را بشناسد و اگر خداشناسی او کامل شد و به احکام الهی عمل کرد،برای همیشه در بهشت جاویدان بماند. آیا مهمتر از این غرض و انگیزه ای تصوّر می شود؟ و برای اینکه انسان راه خود را بیابد، خداوند به او عقل و خرد عطا فرموده اختیار داده و برای او اراده آفریده است. عقل، اختیار، اراده عقل برای تشخیص حُسن و قبح ؛ زیبائی و نازیبائی ؛ خوبی و بدی. اختیار برای انتخاب که اگر به عقل پیوست خوبی و حسن و زیبائی را انتخاب میکند و اگر از عقل فاصله گرفت،قبح و پلشتیو پلیدی را بر میگزیند. اراده موتور تحرک است. یعنی پس از اینکه عقل راه مستقیم را تشخیص داد و اختیار آن را پذیرفت،اراده است که باید وسیله̾ رسیدن به آن راه و حرکت انسان در آن راه را ترتیب دهد. بنابراین انسان دارای عقل، انتخاب و اراده است. و همواره خداوند توسط انبیاء و پیامبران و کتابهای آسمانی او را گوشزد کرده و می کند که ای انسان ! تو انسانی و باید جاودان بمانی ! تو باید به کمال برسی ! من تو را برای جهان ابدیّت آفریده ام و می خواهم تو را به کمال برسانم و در ضمن به تو عقل و خرد و شعور داده ام که خود نیز بتوانی راه را تشخیص دهی. من میگویم این راه خوب است ولی تو را اختیار داده ام ؛ اگر خواستی به لقاء من برسی و در بهشت جاودان من همنشین پیامبران و اولیا باشی و از نعمتهای بی پایان من لذت ببری، از عقلت پیروی کن و راه مستقیم را برای خود انتخاب نما. و حال که انتخاب کردی، من برای تو اراده ای نیز آفریده ام که بتوانی در این مسیر حرکت کنی؛ پس به سوی من بشتاب. خداوند می خواهد به بشر بفهماند که این جهان دنیا برای آزمایش و امتحان تو تهیه شده، پس اگر راه درست را برگزیدی به هدف می رسیو اگر به بیراهه رفتی و خردت را پیروی نکردی، در آن جهان دیگر فرصت بازگشت و توبه نخواهی یافت ! اینجا جای عمل است و حسابی در کار نیست و آنجا جایحساب است و عملی در کار نیست. خود را برای آن جهان آماده ساز. آزمایش چیست ؟ انسان در این دنیا به تکالیف آزمایش می شود. و تکالیف عبارت است از فرایض و واجباتی که خداوند دستور داده است آنها را بجا بیاورد، و محرّمات منهیّاتی که امر فرموده است از آنها اجتناب و دوری کند. این جهان دنیا دار آزمایش و امتحان است و هر که بهتر به واجبات عمل کرد و از محرمات دوری نمود، بدون شک در آن جهان محصول خود را بهتر درو خواهد نمود `yJsù«`yJsù ö@yJ÷èt tA$s)÷WÏB >o§s #\øyz ¼çntt `tBur ö@yJ÷èt tA$s)÷WÏB ;o§s #vx© ¼çntt ». ولی آنچه جای تاسف است این است که بیشتر مردم ـ همانگونه که قرآن فرموده است ـ راه بد را انتخاب کرده و اسیر هواها و هوس ها شده اند « اَکْثَرَهُمْ لا یَعْقِلُونَ »، « اَکْثَرَهُمْ لا یَشْعُرُون »، « اَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون » ولی باز هم معلوم نیست در آینده چه خواهد شد ؟ آیا بشر در آینده راه بهتر را تشخیص خواهد داد و بهشت را انتخاب خواهد کرد یا اینکه بازهم بیشتر مردم گرفتار هواهای خود خواهند شد و راه جهنم را خواهند برگزید ؟ امیدواریم که پویندگان راه حق بیشتر شوند و هدف خلقت را بیابند. در هر صورت این جهان دار آزمایش است و پس از چند سالی، انسان به ابدیت خواهد پیوست. در روایت آمده است که وقتی شما وارد بهشت میشوید، وارد خانه خود می شوید. و در روایتی دیگر نقل شده است که در بهشت فرشته ای از طرف الله برای خوش آمد می آید و به انسانها می گوید : سَلامٌ من الْحَیِّ الَّذی لایَمُوْتُ اِلَی الْحَیِّ الَّذی لا یَمُوْتُ ». درود و سلام از آن خدای زنده ای که مرگ ندارد به ـ بنده̾ خودش که مانند او ـ زنده است و مرگ ندارد. ادامه دارد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 425 |