
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,258 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,545 |
نقش آذربایجان در انقلاب | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 42، خرداد 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
و اشاره ای به توطئه ها حجة الاسلام والمسلمین موسوی تبریزی مدتی است که عده ای از دوستان و برادران پیشنهاد می کردند که در مورد تاریخ انقلاب اسلامی و حوادثی که پس از انقلاب در آذربایجان به ویژه در تبریز پیش آمده،خاطراتی که دارم بنویسم. خصوصاً بر حرکت های ضد انقلابی حزب خلق مسلمان و چگونگی آن تأکید میکردند ولی با توجه به مشاغل زیاد و اینکه برای نوشتن و یاد آوردن حرکت هایانحرافی آمریکائی ضرورتی نمی دیدم اقدام نکردم امّا هنگامیکه نوشته های بعضی از نویسندگان تاریخ انقلاب را مطالعه کردم متوجه شدم که ایادی استکبار جهانی در داخل و خارج با پشتیبانی عظیم مالی و تبلیغاتی قدرتهای استکباری با تمام نیرو در پی فرصت هستند که در مواقع مناسب شدیدترین ضربه خود را به انقلاب اسلامی ایران بزنند و با اینکه هنوز بیش از شش سال از پیروزی انقلاب نگذشته است و فرزندان انقلاب و نسل موجود در آن هنوز حاضر و شاهد هستند، مطالب مسموم و انحرافی را درباره انقلاب اسلامی می نویسند و می خواهند چهره̾ نورانیو بسیار درخشان انقلاب که عملاً دارد وضعیت تاریک جهان مستضعفین را روشن می نماید و نور امیدی در دل تمام ستمدیدگان و عدالت پیشگان جهان ایجاد کرده است، در اذهان مردم، کریه و خشن و غیرانسانی معرفی کنند و امیدها را به یأس مبدّل سازند تا هرگز در هیچ کشوری مردم مستضعف آن به فکر انقلاب از نوع انقلاب اسلامی نیفتند و این مسئله با اینکه هیچ نیازی به استدلال ندارد چرا که هر متفکری می تواند با تحلیل از انقلاب اسلامیو روند تکاملی و پویای آن در کشور های دیگر، خطر و ضررهائیکه مستکبران جهان از انقلاب اسلامی می بینند و خواهند دید قطع پیدا می کند که هرگز استکبار جهانی از هیچ گونه تلاشی برای توقف و نابودی انقلاب در هیچ زمانی دریغ نخواهند کرد. و به فرمایش امام بزرگوارمان آنچه که تا حال نکردند نتوانستند و گرنه آنچه را که میتوانستند کردند. در عین حال مطالب تمام رادیو ها و بیانیه ها و مطبوعات وابسته به استکبار شرق و غرب بالخصوص کتابهائیکه در خارج و داخل به وسیله چهره های مختلف وحتی کسانیکه انقلابی علیه استبداد ستمشاهی شرکت داشته روشنترین دلیل وحشت ابرقدرتها از انقلاب اسلامی و بقای آن است. و با توجه به اینکه از راه های نظامی و حصر اقتصادی و فشار تبلیغات رسانه های گروهی آنچنان که میخواستند نتیجه مطلوب نگرفتند، برنامه دراز مدتی شروع کردند که لااقل در نسلهای آینده ـ که در متن انقلاب نیستند ـ بتوانند تأثیر بگذارند و آنان را از ادامه انقلاب باز دارند و بهترین راه برای اجرای این هدف ویرانگر، نوشتن و تألیف و تحریر کتابهائی است که در رابطه با تاریخ انقلاب اسلامی باشد و اگر چه به ظاهر مسائل انقلاب را تحلیل و بررسی نمایند ولی در واقع مرموزانه با درج مطالبی انحرافیاذهان نسلهای آینده را از انقلاب مشوه، سازند و متأسفانه تا به حال کتابهائیکه در رابطه با این حرکت عظیم اسلامی نوشته شده است با اینکه برخی بسیار خوب و مفید بوده است لکن ناقص و برخی نادرست و مغرضانه و بلکه باید گفت که با اهداف فوق الذکر نوشته شده است. از این رو بجا است اشخاص اندیشمند و صاحب قلمی که در متن انقلاب بوده و تا حدودی مسائل را برای العین دیده و یا از منابع موثقی دریافت کرده اند،در این امر مهم اهتمام ورزند و گامهای مثبت و مؤثری را بردارند و آنچه را که خود می دانند و شاهد بودند و یا از منابع صحیح با مدرک و اسناد جمع آوری کرده اند با تحلیل صحیح از وقایع برشته تحریر درآورده و در اختیار نسل موجود و نسلهای آینده قرار دهند تا اینکه انقلاب اسلامی عزیزمان بتواند در آینده با همان درخشندگی که در اوّل انقلاب داشت پویائی خود را ادامه دهد. البته لزومی ندارد که همه در مورد تمام مسائل انقلاب در ابعاد مختلف بنویسند که شاید برای یکنفر این کار بسیار مشکل و یا محال است و معتقدیم که هر شخصی به مقدار توانائی که دارد یک یا چند بعد از ابعاد انقلاب را مورد بررسی صحیح و کامل قرار دهد که در نتیجه چند فکر و چند قلم در کنار هم قرار می گیرد و نمای بسیار جالب و صحیحی از انقلاب اسلامی برای آیندگان خواهد ماند. یکی از مسائل بسیار مهمی که در انقلاب اسلامی،حتماً باید به طور روشن و مستدل نوشته شود تا آیندگان به شبهه نیفتند،کیفیت و کمیّت حرکت های ضد انقلابی است که پس از پیروزی انقلاب در نقاط مختلف ایران شکل گرفت و چگونگی برخورد جمهوری اسلامی و مقامات مسئول قضائی و اجرائی با آنان و عاقبت و نتیجه کار آنها است که مانند همه انقلابهائی که در تاریخ بشریت رخ داده است این مسائل پیش آمد و اگر درست تحلیل و تفسیر نشود و واقعیات تاریخ همان طوریکه بوده و هست ثبت نشود بدون شک این حرکت ها در آینده یک حرکت انقلابی و انسان دوستانه معرفی میشوند و قهراً سرکوب آنان یک عمل غیر انسانی قلمداد میشود لذا در این زمینه نیز بسیار لازم است که گامهائی برداشته شود و از باب مالایدرک کله، بنده̾ حقیر نیز با توجه به اینکه در مقداری از مسائل و حرکت های انقلابی چه قبل از پیروزی و چه پس از آن، حاضر و ناظر بودم و از نزدیک به مسائل انقلاب آشنائی داشتم به ویژه در رابطه با حرکت های ضد انقلابی، به مناسبت مسئولیتی که داشتم و انجام وظیفه میکردم خصوصاًً در مورد تبریز اطلاعاتی داشتم، بر خود لازم دیدم که تا حدّ توان و تا آنجا که مطالبی را بیاد دارم و یا اسنادی در دست است، بنویسم و در این راستا لازم است که وضعیت و شرایط روحی مردم تبریز و کیفیت حرکت های انقلابی و ضد انقلابی چه قبل از انقلاب و چه پس از آن مورد بررسی قرار گیرد. بررسی خاطرات جاسوسان استعمار نوشته اند مطالعه کرد. همانطور که امام بزرگوار و رهبر کبیر انقلاب اسلامی بارها فرموده اند : استعمار گران سالهای متمادی است که در رابطه با کشورهای اسلامی و شهرهای مهم آن تحقیقات لازم را انجام داده اند و فکر و روحیات و شرایط اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی هر کشور و مناطق مهم آن را کاملاً بررسی کرده و به دست آورده اند و متناسب با آن اقدامات لازم را برای به ثمر رساندن حرکت های استعماری خود در راه اهداف پلید خویش انجام داده اند و در این زمینه از هیچ عمل ضد انسانی و منافی با اخلاق و وجدان پاک انسان فرو گزار نکردند، کافی است که در این باب به نوشته ها و خاطرات منتشر شده بعضی از جاسوسان که تنها شمّه ای از جنایات بسیار زیاد استعمارگر پیر انگلستان همفر یکی از جاسوسان و نوکران خائن انگلستان در خاطرات خود چنین مینویسد: « در سال 1710 میلادی ( درست دویست و هفتاد و پنج سال پیش ) وزارت مستعمرات انگلستان مرا مأمور جاسوسی در کشورهای مصر، عراق،ایران، حجاز و استانبول مرکز خلافت عثمانینمود. مأموریت من جمع آوری اطلاعات کافی به منظور جستجوی راه های در هم شکستن مسلمانان و نفوذ استعماری در ممالک اسلامی بود. همزمان با من نُه جاسوس دیگر از بهترین و ورزیده ترین مأموران وزارت مستعمرات، در ممالک اسلامی اینگونه مأموریتها را برعهده داشتند و در راه فراهم ساختن موجبات تسلط استعماری انگلیس و تحکیم مواضع آن دولت در نقاط استعمار شده فعالیت می کردند. اعتبار مالی کافی در اختیار این هیئتها قرار داشت و به نقشه های دقیق و اطلاعات دست اوّل مجهّز بودند، فهرست کامل نام وزراء، فرمانروایان، مأموران عالیرتبه، علماء و رؤسای قبائل به آنها داده شده بود. در موقع خداحافظی، معاون وزارت مستعمرات با جمله ای بدرقه کرد که فراموش نشدنی است او گفت : موقعیت شما سرنوشت آینده کشورمان را تعیین خواهد کرد، پس هر چه در قوه دارید به کار بندید تا موفق شوید. » ( کتاب خاطرات همفر ص 15 ) هراس استعمار از اسلام یکی از مهم ترین مسائلی که همواره فکر استعمار گران را به خود مشغول کرده بود و مدام برای از بین بردن آن تلاش می کرد و با وجود آن خود را موفق نمی دید، مسئله اعتقاد عموم مسلمین به مبدأ و معاد و خصوصاً شیعه به علمای بزرگ و مراجع تقلید و پیروی از آنان بود،چرا که با وجود اعتقاد به پروردگار متعال و اینکه او منشأ همه قدرتها است و همه بشر مخلوق او است و اوست که به بشر حتم کرده است که باید سرنوشت خویش مسلط گردد هرگز توجهی به قدرت های مادّی نداشته و زیر بار سلطه آنان نرود. قرآن می فرماید : « انّا عرضنا الامانة علی السموات و الارض والجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها و حملها الانسان انّه کان ظلوماً جهولاً » ( احزاب 72 ). ما امانت خود را به زمین و آسمانها و کوه ها عرضه کردیم دیدیم که آنان وحشت دارند و قدرت حمل امانت ما را ندارند لکن انسان آن را بر دوش کشید. آری ! اوست که شکننده تمامی بتها و طاغوتها و قدرت های استعماری و غیره است و هنگامیکه به خدا توجه دارد از همه ماسوی الله غافل است. در نهج البلاغه نیز مولی الموحدین امیر المؤمنین (ع)چنین میفرماید: « ان من حق من عظم جلال الله فی نفسه وجل موضعه من قلبه ان یصغر عنده لعظم ذلک کل ماسواه » ( خطبه 207 فیض الاسلام ) یعنی: کسی که پیش او و در اعماق قلب او عظمت و کبریاء و جلال پروردگار جلوه گر است و او را با صفات کمال و جلال می شناسد و معتقد است به عظمت و بزرگی بی پایان او،سزاوار است که همه قدرت ها و مظاهر مادّی و جلوه های ظاهر دنیوی در برابرش کوچک جلوه کند و اعتنائی به آنها نداشته باشد. امام سجاد آن چهارمین برج امامت (ع)به خدای خود عرض می کند : « الهی ان رفعتنی فمن ذاالذی یضعنی و ان وضعتنی فمن ذاالذی یرفعنی و ان اکرمتنیفمن ذاالذی یهیننی و ان اهنتنی فمن ذاالذی یکرمنی... » ( صحیفه سجادیه ـ دعای 48 ). از دعاهای امام سجاد در روزهای جمعه و عید قربان : پروردگارا ! اگر تو مقام و منزلت مرا بالا ببری چه کسی می تواند مرا به سقوط بکشاند و اگر تو از من رو گردان شوی و مرا به سقوط بکشانی چه کسی می تواند مرا از سقوط نجات دهد و اگر تو مرا عزیز داری چه کسی می تواند مرا اهانت کند و کوچک بشمرد و اگر تو مرا ذلیل کردی و مورد لطف و کرم خود قرار ندادی چه کسی میتواند مرا عزت بخشد. بالاخره با تمام این رهنمود هائیکه در قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه و کلمات و سخنان ائمه اطهار علیهم السلام است که یک انسان معتقد به مبدأ لایزال و اینکه ماوراء این عالم،عالم دیگری است و بشر صرفاً برای این دنیا آفریده نشده است و تشخیص دهد هدف آفرینش را و از خود و هدف خلقت خویش و اینکه همه گونه استعداد های کمال در او نهفته است، شناخت داشته باشد و معتقد به روز جزا و ثواب و عقاب آن باشد. مسلماً نه تنها زیر بار سلطه اجانب نخواهد رفت و نه تنها قدرت ظاهری و پیشرفت های مادّی چشم های این مسلمان معتقد را خیره نخواهد ساخت بلکه برای مبارزه با آن و ریشه کن ساختن ظلم و بیدادگری قیام خواهد کرد و به تمام پیشرفت های علمی و صنعتی که برای پیشرفت یک جامعه رشد یافته لازم است،دست خواهد یافت که نه تنها برای استفاده مادّی و شخصی خود بلکه به عنوان یک واجب کفائی و اداء دین وظیفه خود به جامعه اسلامی. ولایت فقیه و پیروزی از مراجع تقلید روشن است که اگر چنین حرکت و تلاشی که نشأت گرفته از اعتقاد است و همیشه در انسان پویا و در حال رشد و تکامل است،در پرتو هدایت و رهبری صحیح قرار گیرد و با رهبری صحیح تمام نیروهای جوشیده از اعتقاد خلق به سوی خالق و کمال مطلق و بالاخره صراط مستقیم بسیج شود و همه قدرتها و نیروها و اندیشه ها متمرکز بشود مسلم است که هیچ قدرتی نمی تواند در میان اینها سلطه خود را بگسترد و به اهداف پلید خود برسد که « ید الله مع الاجماعه ». همفر آن جاسوس سر سپرده انگلستان در جای دیگری از خاطرات خود چنین می نویسد : ما با وجود اینکه با دولت عثمانی و دولت ایران قراردادهای سرّی متعددی به سود خود امضا کرده بودیم و جاسوس ها ومأموران ما در ممالک اسلامی زیر نفوذ عثمانیها و در ایران همچنان به کار خود سرگرم بودند و در راه هدف های خود دولت انگلیس موفقیتهائیبه دست آورده بودند و در ترویج فساد اداری و رشوه خواری و تهیه وسائل خوشگذرانی پادشاهان تا حدودی بنیان این حکومت ها را پیش از پیش متزلزل ساخته بودند امّا به دلائلی که اشاره خواهیم کرد از نتائج ضعف حکومت های عثمانی در ایران به سود خود چندان مطمئن نبودیم. سپس به دلائل آن اشاره می کند که ما سه مورد آن را می نویسیم : 1- نفوذ معنوی اسلام در مردم این نواحیکه از نیرومندی و ثبات کامل برخوردار بود و میتوان گفت یک مسلمان عادی از نظر مبانی اعتقادی با یک کشیش مسیحی رقابت می کرد. اینان به هیچ عنوانی دست از دین خود بر نمی داشتند. در بین مسلمانان پیروان مذهب تشیع که در ایران سکونت دارند از حیث عقیده و ایمان استوارتر و طبعاًخطرناکترند. 2- دین اسلام بنا بر سوابق تاریخی، دین زندگی و سیادت و آزادگی است و پیروان راستین آن به آسانی تن به اسارت و بندگی نمی دهند غرور و عظمت هایگذشته به گونه ای بر وجودشان حاکم است که حتی در این دوران ناتوانی و فتور هم دست از آنان برنمی دارند. 3- علمای اسلام نیز سبب نگرانی ما بودند ؛ مفتیان الا زهر و مراجع تشیع در ایران و عراق هر کدام چون مانع بزرگی در برابر مقاصد استعماریما جلوه می کردند و بالاخره می نویسد : فرمانروایان اهل سنت به قدر پیروان تشیع از علما نمی ترسیدند و می بینیم که در قلمرو عثمانی ها میان سلطان و شیخ الاسلام همیشه روابط حسنه ای برقرار بود و نفوذ معنوی علما تقریباً به نفوذ سیاسی حکّام پهلو می زده است. امّا در بلاد شیعه مردم به علمای خود بیشتر از پادشاهان علاقمند بودند ارادت به علمای دین ارادت بی شائبه بود ولی برای پادشاهان و حکّام چندان اهمیت واعتباری قائل نبودند. [1]
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 255 |