تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,945 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,989 |
حرمت غنا در اسلام | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 43، تیر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
تفسیر سوره لقمان ــ قسمت ششم
آیة الله مشکینی بسم الله الرحمن الرحیم «و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل الله بغیر علم و یتّخذها هزوا أولئک عذابٌ مُهین». (سوره لقمان، آیه 6) از میان مردم افرادی هستند که سخن های باطل را می خرند و در نتیجه سبب گمراه شدن مردم می شوند و خود به این مطلب توجه ندارند، آنان راه خدا را به مسخره گرفته اند و همانا برای آنها عذابی خوار کننده مهیا است. این آیه شریفه مربوط به یک مسئله کثیرالابتلاء به نام «غنا» و حرام بودن آن است. قبل از تفسیر و ترجمه این آیه، نکته ای را که در رابطه با پنج آیه ای که تفسیر شده است تذکر می دهم: آیه اول رمزی بود و چندان بحثی درباره آن نتوانستیم بکنیم. دو آیه بعد از آن، درباره ی قرآن مجید و تجلیل از آن بود که چهار نام برای قرآن بیان فرموده بود، و دو آیه بعد از آن اشاره به پذیرا شدگان و محسنین بود که برای محسنین 6 صفت بیان می داشت: 1ـ محسنین کسانی هستند که برپا دارنده نمازند. 2ـ محسنین زکات مال خود را می پردازند. 3ـ به عالم آخرت باور دارند و معاد را اذعان و اعتقاد دارند. 4ـ روی پایه و اساس هدایت الله حرکت می کنند. 5ـ تربیت یافتگان از سوی پروردگار عالمیان اند. 6ـ آنان هدف اصلی را دریافته اند، لذا پس از این عالم، از عذاب رهائی یافته و به آن هدف اصلی کامیاب خواهند شد. این آیه ها احکام اعتقادی و معارف کلی را روشن می کند یعنی مطالبی که باید فکر بفهمد و درک کند و عمل در آن نیست. ولی آیه ششم ــ که اکنون مورد بحث ما است ــ یک مسئله فرعی و عملی است.
لهوالحدیث چیست و حکم آن چه می باشد؟ مفسرین لهوالحدیث را به غنا تفسیر کرده اند. و غنا در اسلام از محرمات است. و در همین رابطه موسیقی و آلات لهو و لعت نیز جزء محرمات شمرده می شود. غنا در لغت، صوتی را گویند که از حنجره و حلقوم انسان در بیاید. و غنای اصطلاحی که در شرع اسلام حرام است، عبارت از این است که صوت نیکو و خوشی از حلقوم انسانی بیرون آید و دارای سه شرط باشد. شرط اول ـ صوت خوبی که زیر و بم داشته باشد یعنی صوتی که قطع بخورد و به تعبیر ساده تر چهچه در آن باشد. شرط دوم ـ مستمع را از حالت عادی در آورد و ایجاد نشاط و سرور در او بکند یا حالت غصه و اندوه فراوان در او ایجاد نماید که ناخود آگاه اشکش سرازیر شود. شرط سوم ـ و این مهمترین شرط است. شنونده بگوید: این صدا، صدای مجالس رقص و دانس می باشد. یعنی معمولا چنان غنائی با رقص و عرق و ورق و ... همراه است. بنابراین، هر صدای خوش و آوای نیکوئی حرام نیست، بلکه گاهی در روایات تصریح شده است که قرآن را ــ مثلاــ با صوت حسن (صدای خوب) بخوانید و حتی درباره نمازهای یومیه نیز فقها نوشته اند که آن را با آوای زیبائی که برای قلب تولید حزن کند، بخوانید. ولی اگر صدای خوبی که دارای زیر و بم باشد و در انسان تولید رقت و سرور و یا غم و اندوه کند و مناسب مجالس لهو و لعب و رقص باشد، حرام است. و لذا می بینیم مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی در کتاب وسیله النجاه می فرماید: «الغناء هو الصوت المطرب، فیه ترجیع و اطرابٌ یناسب مجالس اللعب و آلات اللهو». غنا عبارت از صدای خوبی است که زیر و بم داشته باشد و انسان را تحریک نماید و مناسب مجالس لهو و لعب و آلات قمار باشد. و مصداق این را هر کس می تواند در خارج پیدا کند. اجمالا بعضی از صوتها که خواننده ها می خوانند و کشش دارد از این قبیل است. تصنیف هم از این قبیل است گر چه این صفت را هم نداشته باشد و آن تصنیف ها که سابقا خوانده می شده و بحمدالله الآن رسانه های گروهی ما از اغلب آنها منزه و پاک است غنا حساب می شود.
غنا در روایات پس غنا با این شرایط ــ که ذکر شد ــ در شرع حرام است و از نظر اسلام عمل بسیار بد و زشتی شمرده شده است که امام صادق علیه السلام می فرماید: «الغنا عُشّ النِّفاق»[1]؛ غنا لانه ی نفاق است. در روایتی دیگر، امام صادق علیه السلام می فرماید: خانه ای که در آن جا این عمل انجام می گیرد و اهل خانه عادت به ساز و نواز و امثال آن دارند، به این خانه وارد نشوید زیرا خداوند از صاحب آن خانه خوشش نمی آید و اعراض کرده است. مردی به حضور امام صادق علیه السلام رسید، عرض کرد: جانم فدایت! یکی از همسایگان من دارای جاریه ها و کنیزک هائی است که برای او آواز می خوانند و بر عود می کوبند. (من با اینکه میل ندارم به آنها گوش دهم) ولی گاهی که برای رفع حاجت به مستراح می روم، صدای آنها را از پشت دیوار می شنوم، لذا مقداری بیشتر در آنجا معطل می شوم و تا اندازه ای آواز آنها را گوش می دهم. حضرت در پاسخ فرمود: این کار را نکن. آن مرد گفت: من با پایم دنبال این کار نمی روم، فقط با گوشهایم می ـ شنوم!!. حضرت فرمود: وای بر تو! نشنیدی سخن خدای تعالی را که فرمود: «انَّ السمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسئولا» همانا گوش و چشم و قلب، هر یک مسئول کار خود هستند (و در روز قیامت، گناه هائی که توسط آنها انجام پذیرفته است، بازگو می کنند) آری! در آن جا از گوش سوال می شود که چه شنیده و از چشم که چه دیده و از قلب که چه طرح ریزی کرده است. آن مرد گفت: گویا تا کنون از هیچ عجم و عربی این آیه را از کتاب خداوند نشینده ام، اگر نه این کار را ترک می کردم. و من امروز استغفار و طلب آمرزش می کنم. حضرت فرمود: اذهب فاغتسل و صلِّ ما بدالک، فلقد کنت مقیماً علی أمر عظیم. ما کان أسوء حالک لو کنت متّ علی هذا! استغفر الله و اسأل الله التوبة من کلّ ما یکره، فإنَّه لا یکره الا القبیح، و القبیح دعه لأهله، فإن لکلّ قبیح أهلا».[2] برو غسل کن و از آنچه بر تو گذشته است نماز بگذار چرا که مرتکب امر بزرگی (گناه بزرگی) شده بودی. چقدر بدبخت می شدی اگر در آن حال مرگت فرا می رسید. هان! استغفار کن و از خداوند طلب آمرزش کن نسبت به هر چه که آن را بدو مکروه می داند چرا که خداوند بد و مکروه نمی داند مگر کارهای قبیح و زشت را! و تو کار قبیح را برای اهلش واگذار زیرا هر کار قبیحی، اهلی دارد. آری! چقدر بد است که مسلمان در حال گناه، آن هم گناه کبیره از دنیا برود! زیرا هر کس در هر حالی از دنیا برود، وقتی که برای حساب در محکمه عدل الهی حاضر می شود، همان حال گناهش را مجسم می ـ کنند. در روایت دارد: انسانی که شراب خورده و مست شده و اتفاقا در همان حال مرده است، روز قیامت که برای حساب وارد صحرای می شود، با حال مستی به حضور پیامبر گرامی (ص) می رسد و همه به او نگاه می کنند. در هر صورت، غنا از نظر موضوعش تا اندازه ای روشن شد: غنا صوتی است که از حلقوم انسان در می آید نه آن صوتی که توسط آلات لهو در می آید ــ که آن حساب جداگانه ای داردــ و دارای سه شرط است که اگر هر سه شرط محقق شد، حرام می شود.
خریدن غنا حال به آیه بپردازیم: در آیه می فرماید: از مردم کسانی هستند که گفتار باطل و لهو (غنا) را می خرند برای اینکه مردم را گمراه کنند. اکنون این سوال پیش می آید که چگونه ممکن است غنا خریدنی باشد؟! البته هیچ لزومی ندارد که برای خریدن هر چیز، بازاری و مغازه ای معین شود؛ بلکه هر چه در قبال آن پول داده شود، قابل خریدن است یعنی همین که خواننده و آواز خوانی در برابر کاری که انجام می دهد، پولی دریافت می کند، این پول در قبال خریدن غنا است؛ پس رژیم گذشته که این قدر پول این ملت را شبانه روز به آن زنها و مردهای خواننده می داد و آنها را در مقابل کاری جز آواز خواندن و مردم را به طرب آوردن و از راه خدا دور کردن نداشتند، در حقیقت آن رژیم مصداق بارز کسی بود که لهوالحدیث را می خرد. «لیضلّ عن سبیل الله» تا مردم را از راه خدا منحرف نماید. سبیل الله یعنی راههای هدایت الله و کسی که انسان را از راه خدا و سبیل الله منحرف می سازد و گمراه می کند، یعنی راههای هدایت الله را بر روی انسان می بندد، پس باید از او دوری جست. همان گونه که قبلا ذکر شد، خداوند سه نوع هدایت برای مردم دارد. 1ـ هدایت در بُعد اعتقادی ــ خداوند مردم را از نظر فکری به عقاید درست هدایت می کنند. 2ـ هدایت در بُعد اخلاقی ــ از نظر اخلاق نیز خداوند بشر را به سوی صفات حسنه و نیکو راهنمائی می کند. 3ـ هدایت در بعد عملی ــ خداوند بشر را در بعد عملی نیز به سوی اعمال صالحه و کردارهای نیک رهنمون می سازد و هدایت می کند.
انحراف از راه خدا بنابراین، گمراهی و انحراف نیز سه نوع است: 1ـ گمراهی در بعد فکری ــ ماننه گروه های باطل که فکرشان منحرف است. 2ـ گمراهی در بعد اخلاقی ــ برخی با اینکه مسلمان هستند ولی از نظر اخلاقی، انحراف دارند مانند جُبن، بُخل، تکبُّر، خودخواهی، قساوت قلب و و ... . 3ـ گمراهی در بُعد عملی ــ ممکن است افرادی پیدا شوند که از نظر عقائدی و فکری، انحرافی ندارند و اخلاقشان هم انحراف ندارد ولی عملشان بد است. عمل بد مانند خوردن حرام، نگاه به نامحرم، دروغ گفتن و و ... . آیه شریفه می فرماید: عده ای برای غنا و آوازه خوانی پول می پردازند تا مردم را از سبیل پروردگار و راه حق منحرف سازند. و در حقیقت غنا انسان را از هر سه مسیر هدایت، منحرف و گمراه می سازد یعنی از اول مسیر عمل را منحرف می کند، آن گاه اخلاق منحرف می شود و به تدریج انسان را به اوامر و دستورهای خداوند بی تفاوت و در نتیجه بی اعتقاد می نماید و این بسیار خطرناک است.
مصادیق دیگر لهوالحدیث سخن لهوی که آن را می خرند و یکی از مصادیقش ــ همان گونه که بیان شد ــ غنا است؛ آیا غیر از غنا مصادیق دیگری دارد یا نه؟ مصادیق دیگر در رابطه با خود غنا است، یعنی نه تنها استخدام خواننده کردن و پول برای آواز خوانی دادن حرام است بلکه آن کسانی که استماع می کنند و گوش به آواز خوانی می دهند نیز مرتکب حرام می شوند و آنها مصداق دیگری برای خریداران لهوالحدیث هستند. و مصداق دیگر خود خواننده است که با گرفتن پول، مردم را مشغول می کند و به طرب می ـ آورد و در نتیجه، آنان را از ذکر یاد خدا غافل کرده و منحرف می سازد. پس خواندن برای خواننده و شنیدن برای شنونده و پول دادن برای خریدار و استخدام کردن و برای استخدام شده پول گرفتن، تمام اینها حرام است و گناهی خوار کننده برای آنان تعیین شده است. البته ممکن است مصادیق دیگری نیز داشته باشد که باید با مراجعه بیشتر به روایات معصومین آنها را دریافت زیرا قرآن دارای بطون است و تنها با بررسی و تحقیق پیرامون روایات مفسران واقعی قرآن، می توان به برخی از این بطون پی برد:
عذاب مهین چرا در این آیه برای آنان که لهوالحدیث را می خرند، عذاب دردناک و خوار کننده که بسیار وحشتناک است، در نظر گرفته شده؟ گاهی انسان یک گناه می کند که تنها خودش مرتکب آن گناه شده یعنی گناهی فردی است، پس در نامه اعمالش یک گناه نوشته می شود، اگر دو گناه کرد دو گناه نوشته می شود ولی یک وقت گناهی می کند که نه تنها به خودش ضرر می رساند بلکه در آنِ واحد ممکن است یک میلیون نفر را نیز به توسط گناه خویش، از راه حق منحرف سازد، این دیگر یک گناه نیست بلکه گناه بزرگی است که یک میلیون نفر را گمراه کرده است و لذا در نامه اعمالش هم یک گناه که گناه خواندن باشد ثبت می شود و هم یک میلیون گناه که گناه شنیدن شنوندگان باشد. در روایت دارد: «مَن سَنَّ سُنَّةً سَیئَة فَلَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِها» هر که یک کار بد و یک سنت باطل را در میان مردم رواج دهد (و سبب شود که مردم گناه کنند) گناه هر کس را که به آن سنت باطل عمل کند، در نامه اعمالش می نویسد. در ادامه همان روایت دارد: «وَ مَنْ سنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَلَهُ اَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِها» و هر کس سنت خوبی در میان مردم رواج دهد، ثواب و پاداش هر کس که به آن سنت خوب عمل کند، برای او نیز هست. پس همان گونه که سنت بد و کار بد آن قدر دردناک و عذاب آور است که گناه تمام عمل کنندگان به آن، در نامه اعمال آن کس که چنان سنتی را رایج کرده می نویسد، در مقابل اگر کسی سنت خوبی را میان مردم تعمیم دهد، پاداش هر کس که به آن عمل کند، در نامه اعمالش می نویسند. بنابراین، معلمی که سر کلاس، نماز به شاگردانش یاد دهد و اعمال نیک را به آنها بیاموزد، ثواب آن به عدد نمازهای شاگردان است و اگر یک خطیب و سخنگو، مردم را ارشاد کند، ثواب آنان را نیز خواهد داشت ولی اگر خدای نخواسته یک معلم، یک خطیب یا هر فردی ــ هر چقدر که مسئولیتش بیشتر و تاثیر گفتارش زیادتر باشدــ به همان اندازه که مردم را گمراه می کند، گناه گمراه شدگان را نیز در نامه اعمالش می نویسند و البته این بدان معنی نیست که گناه گنهکاران را فقط آن شخص به دوش می کشد. بلکه هر کس در گرو اعمال خویش است، پس اگر شما ــ خدای نخواسته ــ به آواز طرب آور یک رقاصه آوازخوان گوش دادید، آن عذاب دردناک دامن شما را نیز فرا خواهد گرفت. در خاتمه بحث، به عنوان تذکر یادآور می شوم که دستگاه های تبلیغاتی و رسانه های گروهی ابر جنایتکاران که آن قدر گزارش دروغ و آن قدر تهمت و افترا پخش می کنند و سبب گمراهی مردم می شوند و هم چنین آن شایعه پراکن ها و منافقینی که برای نشر اکاذیب و وارونه اطلاع دادن مطالب و کوبیدن انقلاب، شایعه پراکنی می کنند و مردم را گمراه می نمایند و آن نشریه ها و اعلامیه های گمراه کننده که بر ضد اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی مطلب می نویسند، بی گمان از مصادیق خریداران لهوالحدیث هستند و کسانی که از آنها پیروی کرده و بر سخن باطل آنان صحه گذارده و در راه هموار کردن نشر اشاعه ها با آنان همراهی می ـ کنند، خواه ناخواه شریک جرم و جزء خریداران لهوالحدیث هستند. خدا ما را از شر آنها نگهدارد و گمراهان ما را از پیروی و تبعیت و دنباله روی از آن جنایتکاران و خیانتکاران، هدایت نماید. ادامه دارد
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 189 |