
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,459 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,561 |
آداب تلاوت | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 43، تیر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 04 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
هدایت در قرآن
آیت الله جوادی آملی نخستین فصلی که در هدایت قرآن مطرح بود، دو مقام داشت: 1ـ مقام تعلیم 2ـ مقام تزکیه و چون رسیدگی به بحث تعلیم و تزکیه نیاز به مدخل و مقدمه ای داشت که در آیه نیز ذکر شده است: «یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة» لذا بحثی درباره تلاوت قرآن داشتیم و گفته شد که: تلاوت از خداوند متعال به وسیله فرشتگان، بر قلب و سمع مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شروع شد و از حضرت به مردم منتقل گردید. و همان گونه که این تلاوت بالحق بود، ما هم موظفیم که آن را بالحق تلاوت کنیم، پس باید آداب تلاوت را از قرآن و سخنان معصومین در یابیم. در بحث گذشته برخی از روایتهائی که درباره ی ادب تلاوت قرآن از معصومین (ع)رسیده است، نقل شد و اینک بحث را پی می گیریم:
تلاوت از روی قرآن در کتاب فضل القرآن اصول کافی، بابی است تحت عنوان: «باب قرائة القرآن فی المصحف» که روایتهائی در آن باب از معصومین (ع)رسیده و این مطلب را بیان می دارد که انسان بهتر است قرآن را از روی کتاب الهی باز کند و بخواند. اسحاق بن عمار می گوید، از امام ششم علیه السلام پرسیدم: «جعلت فداک؛ إنّی احفظ القرآن علی ظهر قلبی، فأقرؤه علی ظهر قلبیِ افضل أو أنظر فی المصحف؟» ــ فدایت گردم! من قرآن را حافظم! پس اگر تلاوت قرآن را به حفظ بخوانم بهتر و با فضلیت تر است یا اینکه قرآن را باز کنم و از روی قرآن بخوانم؟ حضرت پاسخ داد: «بَلِ اقْرَاهُ وَ انْظُرْ فِی الْمُصْحَفِ فَهُوَ أَفْضَلُ، أَما عَلِمْتَ أَنَّ النَّظَرَ فِی الْمُصْحَفِ عِبٰادَةٌ»[1] ــ بلکه قرآن را از روی قرآن بخوان، قرآن را باز کن و بخوان که بهتر است. آیا نمی دانی که نگاه کردن به قرآن عبادت است؟ نه تنها خواندن قرآن و نگاه کردن به قرآن عبادت است که حتی قرآن را به همراه داشتن نیز عبادت است. این الفاظ معجزه ای که احدی نمی تواند مانند آن را بیاورد و سخنان حضرت حق است، حتی همراه داشتن این الفاظ عبادت و ثواب است.
همراه داشتن قرآن در باب «اتخاذ المصحف و کتابته»، از کتاب وافی حمّاد بن عیسی از امام ششم علیه السلام نقل می کند که فرمود: «اِنَّه لیُعْجبُنی أنْ یَکُوْنَ فِی الْبَیْتِ مُصْحَفٌ یَطْرُدُ اللهُ بِهِ الشّیاطین» من خوشم می آید که در منزل قرآن باشد، و به وسیله آن خداوند شیاطین را دور کند. البته روشن است که در صورتی همراه داشتن و نگهداری قرآن، شیاطین را طرد می کند که تلاوت بشود، از آن آموزش ببینند، تعلیم و تزیکه از آن مطرح باشد و مسائل و احکامش مورد بررسی و سپس عمل قرار گیرد نه این که قرآن را در خانه بگذارند تا گرد و خاک بگیرد که در صورت اول قرآن شفاعت می ــ کند و در صورت دوم شکایت می نماید. پس تلاوت قرآن و انس با ظاهر قرآن برکت است، چه رسد به مراحل بالاتر که آموزش دیدن و بررسی آیات باشد.
خواندن قرآن در منزل در باب «البیوت الی یقرأ فیها القرآن» ــ خانه هائی که در آنها قرآن تلاوت می ـ شود، روایتی را مرحوم کلینی (ره) از پیامبر اکرم (ص)نقل کرده که فرمود: «نَوِّرُوْا بُیُوتَکُمْ بِتِلٰاوَةِ الْقُرآنِ وَ لٰا تَتَّخِذُوْهٰا قُبُوْرْاً» ــ خانه های خود را با تلاوت و خواندن قرآن روشن و منوّر سازید و خانه هایتان را قبرستان نکنید. زیرا منزلی که قرآن در آن مطرح نباشد، آن منزل آرامگاه خانوادگی است نه جائی که برای زندگی باشد زیرا انسان وقتی زنده است که حیاتش با قرآن آمیخته باشد. در ادامه حدیث می فرماید: «کَمٰا فَعَلَتِ الْیَهُوْدُ وَ النَّصٰاریٰ؛ صَلُوا فِی الْلَنٰائسِ وَ الْبِیَعِ وَ عَطَّلُوا بُیُوْتَهُمْ» ــ خانه ها را گورستان نکنید، همان گونه که یهود و نصاری کردند که در کلیساها و معابد خود نماز خواندند و عبادت مخصوص را به جای آوردند ولی خانه های خود را تعطیل کردند، گویا عبادت منحصر به معابد است. «فَأنَّ الْبَیْتَ إذا کَثُرَ فِیْهِ تِلٰاوَةُ الْقُرْآنِ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ اتَّسَعَ أهْلُهُ وَ أضٰاءَ لِأهْلِ السَّمٰاءِ کَمٰا تضیْءُ نُجُوْمُ السَّمٰاءِ لِأهْلِ الدُّنْیٰا».[2] و همانا هر گاه تلاوت و خواندن قرآن در منزل زیاد شود خیرات و برکات آن منزل افزونی می یابد و آن منزل برای اهل آسمان نور می دهد همان گونه که اختران آسمان برای اهل زمین نور می دهند. روایتی دیگر در همین زمینه، ابن القدّاح از امام ششم صلوات الله علیه نقل می کند که فرمود: «اَلبَیْتُ الذَّیْ یُقْرَأُ فِیْهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللهُ عَزَوَّجَلَّ فِیِه، تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ الْمَلٰائکَةُ وَ تَهْجُرُهُ الشَّیٰاطینُ وَ یُضیْءُ لِأهْلِ السَّمٰاءِ کَمٰا تضیْءُ الکَواکِبُ لِأهْلِ الْأرضِ. وَ إنَّ اَلبَیْتُ الذَّیْ لا یُقْرَأُ فِیْهِ الْقُرْآنُ وَ لا یُذْکَرُ اللهُ عَزَوَّجَلَّ فِیِه، تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ الْمَلٰائکَةُ وَ تَحْضُرُهُ الشَّیٰاطینُ».[3] خانه ای که در آن قرآن خوانده می شود و ذکر خداوند در آن می شود، برکتش زیاد شده، فرشتگان در آن حاضر می شوند و شیاطین از آن بیرون می روند و برای اهل آسمان نور افشانی می کند همان طور که ستارگان برای اهل زمین نور می دهند. و همانا خانه ای که در آن قرآن خوانده نشود و ذکر خدا گفته نشود، برکاتش کاسته شده، فرشتگان از آن بیرون روند و شیاطین در آن حضور خواهند یافت. اینکه می بینید گاهی انسان توفیق انجام کاری پیدا می کند و یا موفق به عبادتی می شود، و یا خداوند او را از یک خطر دینی ــ که نتیجه اش فرو رفتن در سراشیبی گناه است ــ حفظ می کند، به برکت همان آیات شریفه قرآنی است که در منزل خوانده می شود. در روایتی دیگر، امام صادق علیه السلام می فرماید: « إنَّ اَلبَیْتَ إذا کانَ فیهِ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ یَتْلُوا الْقُرْآن، یَتَرٰاءاهُ أهْلِ السَّمٰاءِ کَمٰا یَتَرٰاءیٰ أهْلِ الدُّنْیٰا الکَوکَبَ الدُّرِّیَّ فِی السَّمٰاءِ».[4] خانه ای که در آن، انسان مسلمان قرآن می خواند، اهل آسمان از چنین خانه ای نور می گیرند و بهره می برند همان گونه که مردم زمین اختر پر فروغ آسمان را مشاهده می کنند و از آن نور می گیرند و هدایت می ــ شوند. در باب النوادر کتاب وافی، جابر از امام محمد باقر علیه السلام نقل می ـ کند که فرمود: «وَقَعَتْ مُصْحَفٌ فِی الْبَحْرِ، فَوَجَدُؤهُ قَدْ ذَهَبَ مٰا فِیِهِ إلّا هذِهِ اْلآیة: ألٰا إلیَ اللهِ تَصِیْرُ اْلاُمُوْرُ». قرآنی در دریا افتاد، دیدند تمام آیاتش شسته شده مگر این آیه: هان! صیرورت و برگشت تمام امور به سوی خدا است. چه تعبیر ظریفی است! یعنی آن چه که رنگ خدائی ندارد و برای خدا نیست، از بین می رود و آن چه که می ماند، همان جنبه ارتباط هر موجودی با خدا است و بقیه محو شدنی و زوال پذیر است. چه تمثیل خوب و چه تنزیل زیبائی!.
ترتیل به صوت حسن در باب ترتیل قرآن به صوت حسن و تدّبر در آن، سیزده روایت در کافی نقل شده که یکی از آنها را ذکر می کنیم: از امام صادق علیه السلام سوال کردند: «وَ رَتِّل الْقُرآنَ تَرْتیلاً» چه معنی دارد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «بَیَنْه تِبْیاناً و لا تَهُذّهُ هَذَّا الشِّعْر وَ لٰا تَنْثُرُهُ نَثْرَ الرَّمْلَ وَ لکِن افْزَعُوا قُلُوْبَکُمْ القاسیَة وَ لا یَکُنْ هَمُّ أَحَدِکُمْ آخِرَ السُّوْرَةِ».[5] قرآن را درست بیان کنید یعنی حروف و کلمات را روشن و واضح تلفظ کنید، پس نه مانند شعر آن را با سرعت و عجله و حرکت بخوانید و نه مانند نثر این قدر پراکنده و از هم گسیل مثل ذرات شِن تلفظ کنید بلکه به گونه ای بخوانید که دلهای سخت و پر قساوت شما نرم شود و هیچ گاه تمام همّتان این نباشد که هر چه زودتر به آخر سوره برسید.
ادب تلاوت در رابطه با تلاوت روایتی از امام ششم (ع) نقل شده که فرمود: کسی که می خواهد قرآن را بخواند، اگر هنگام قرائت به آیه ای از آیات قرآن رسید که در آن مسئلت و درخواستی از خداوند مطرح است، پس فیض نگذرد و از خدا خیری را درخواست نماید و اگر آیه ای صحبت از تهدید و ترس از عذاب الهی داشت، به خدا پناه ببرد و درخواست دوری از آتش و عذاب نماید. پس ادب تلاوت با تدّبر و مسئلت و استغاثه همراه است، نه اینکه صِرف خواندن مطرح باشد، گرچه خواندن هم بی اجر نیست.
زمان ختم قرآن یکی دیگر از آداب تلاوت این است که انسان، در چه مدتی قرآن را ختم کند؟ ختم قرآن در ماه رمضان خصوصیتی دارد که در ماه های دیگر ندارد. جابر از امام پنجم علیه السلام نقل کرده است که فرمود: هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن ماه رمضان است. لذا گفته اند در ماه رمضان انسان می تواند در مدت سه روز، قرآن را ختم کند ولی در غیر ماه مبارک رمضان، قرآن را با تانی و تدبر بیشتر بخواند. مرحوم کلینی روایاتی در باب زمان ختم قرآن نقل کرده، از جمله نقل می کند که: روزی ابوبصیر به امام صادق علیه السلام عرض کرد: من در ماه رمضان، می توانم قرآن را در یک شب ختم کنم. حضرت فرمود: نه، این کار را نکن. پرسید: در دو شب؟ حضرت فرمود: نه! سوال کرد: پس در سه شب می توانم قرآن را ختم کنم؟ حضرت با دست اشاره کرد که قابل قبول است آن وقت فرمود: «یا اَبا مُحمّد، إنَّ لِرَمَضانَ حَقّاً وَ حُرْمَةً لا یُشْبهُهُ شَیْءُ مِنَ الشُّهُوْرِ، وَ کانَ أصْحٰابُ مُحمّدٍ (ص)و سلَم یقْرَأُ أحَدُهُمُ الْقُرآنَ فُی شَهْرٍ او اقلّ إنَّ الْقُرْآنَ لایُقرَأُ هَذرَمَهً ولکن یُرتّلُ تتـَرتیلاً فَإذا مَرَرتَ بآیَة فیها ذِکرُ الجَنَّةِ فَقِفْ عِنْدَهٰا وَسَلِ الله عَزَوَّجَلَّ الْجَنَّة وَ إذٰا مَرَرْتَ بِآیَةٍ فیها ذِکْرَ النّار فَقِفْ عِنْدَهٰا وَ تَعَوَّذْ بِاللّه مِنَ النّار».[6] ای ابا محمد! ماه رمضان حقی و احترامی بزرگ دارد که هیچ یک از ماه ها مانند آن نیست (پس اگر در ماه مبارک مجاز به خواندن قرآن با آن سرعت بودی، در ماه های دیگر این چنین نیست). و یاران پیامبر صلی الله علیه و آله، هر یک قرآن را در یک ماه یا کمتر ختم می کردند. همانا قرآن با شتاب خوانده نمی شود بلکه کلمه کلمه و با دقت خوانده می شود. پس اگر به آیه ای رسیدی که در آن یاد بهشت بود، توقف کن و از خداوند بهشت درخواست کن. و اگر به آیه ای رسیدی که نام جهنم در آن بود، مکث کن و به خداوند از آتش جهنم پناه ببر. بنابراین، به سرعت و تند خواند قرآن مصلحت نیست و لذا قرآن را معمولا به مدت یک ماه ــ در غیر ماه رمضان ـ یا بیشتر ختم می کنند که در ضمن خواندن، تدّبر نیز باشد.
فضائیل سور قرآن بحث دیگری که در باب ادب تلاوت مطرح است، فضائل سور قرآن می باشد که در این باره روایت های بسیاری از معصومین (ع) نقل شده است. درباره سوره کریمه «حمد» از امام پنجم (ع) نقل شده است که اگر این سوره کسی را شفا نداد، او دیگر قابل درمان نیست.[7] البته سوره حمد نه تنها علاج مرضهای ظاهری است که امراض قلب را نیز درمان می کند، همان امراضی که در قرآن وارد شده است: «فی قلوبهم مرض». در هر صورت شایسته است که انسان برنامه ای برای خواندن و مداومت کردن بر قرآن و لااقل برخی از سور قرآن داشته باشد، و هم چنان که رسول الله (ص)هر شب مسبّحات شش گانه را تلاوت می کردند، شایسته است انسان هر شب قبل از خواب مسبّحات را بخواند. مسبّحات سِت (مسبحات شش گانه) عبارتند از: سوره حدید، سوره حشر، سوره جمعه، سوره صف، سوره تغابن و سوره اعلی. از جابر نقل شده که امام باقر علیه السلام فرمود: هر کس مسبحات را قبل از خوابیدن بخواند، نمی میرد تا اینکه قائم آل محمد (عج) را در یابد و اگر مُرد در جوار پیامبر (ص) خواهد بود.[8] درباره سوره مبارکه انعام وارد شده است که امام ششم علیه السلام فرمود: سوره انعام به تدریج نازل نشده بلکه یکباره نازل شده و هفتاد هزار فرشته آن را بدرقه کرده اند، تا آنکه آن را به پیامبر (ص) رساندند. پس آن تعظیم و تجلیل نمائید زیرا اسم مبارک الله در هفتاد جای این سوره آمده است. و اگر مردم می دانستند در خواندن آن چه اجر و پاداشی بود، هیچ گاه آن را ترک نمی کردند.[9] در هر صورت، همان گونه که درباره فضلیت برخی از سوره ها، روایت آمده، درباره فضائیل بعضی از آیات نیز جداگانه روایت نقل شده است. مرحوم کلینی از امام کاظم صلوات الله علیه نقل می کند که فرمود: «مَنِ اسْتَکْفٰی بِآیَةٍ مِنَ الشَّرْقِ إلٰی الغَربِ کُفِیَ اِذا کانَ بَیَقیْنٍ».[10] اگر کسی به یک آیه از قرآن ــ از مشرق تا مغرب ــ طلب کفایت کند، اگر با یقین بخواند، او را کافی است. مگر نه این است که در قرآن آمده: «اَلَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» اگر الله کافی است، کلام الله نیز در صورتی که با یقین و اعتقاد خوانده شود، کفایت می کند!. در تتمه بحث ادب تلاوت دعائی را نقل می کنیم که در کتاب شریف وافی نقل شده و عنوان آن، چنینی است «باب الدعاء عند قرائة القرآن» باب خواندن دعا قبل از قرائت قرآن. و از این دعا استفاده می شود که تلاوت به معنای قرائت آیات بدون تدبُّر نیست بلکه مقصود از تلاوت، خواندنی است که همراه با تدبر باشد نه صِرف لقلقله ی لسان. و این اقتضای ادب تلاوت است؛ در این دعا چنین آمده است: «اللهُمَّ فَهَبْ لَنٰا حُسْنَ تِلٰاوَتِهِ وَ حِفْظَ آیاتِهِ وَ ایْمٰاناً بِمُتَشٰابَهِهِ وَ عَمَلاً بِمُحْکَمِهِ وَ سَبَبَاً فی تَأویله وَ هُدیً فی تَدْبیرهِ وَ بَصیرةَ بِنُورْهِ». خداوندا ما را توفیقی ده که خوب آن را تلاوت کنیم و آیاتش را حفظ کنیم و به متشابه هایش باور و ایمان پیدا کنیم و آیات محکمه اش را عمل کنیم و از تدبیرش هدایت و از فروغش بصیرت گیریم. « اللهُمَّ وَ کَمٰا أَنْزَلْتَهُ شِفٰاءً لِأوْلِیٰائکَ وَ شَقٰاءً عَلیٰ أعدائکَ وَ عَمی عَلیٰ أهْلِ مَعْصِیَتِک وَ نُوْراً لِأهْلِ طٰاعَتِک فَاجْعَلْهُ لَنا حِصْناً مِنْ عَذابِک وَ حِرْزاً مِنْ غَضَبِک وَ حٰاجِزاً عَنْ مَعْصِیَتِک». بار الها! همان گونه که قرآن را برای اولیا و دوستدارانت درمان و برای دشمنانت شقا و بدبختی و برای گنهکاران کوری و برای اطاعت کنندگان روشنائی قرار دادی، آن را برای ما دژی نگهدارنده از عذابت و حرزی از خشم و غضبت و سدی در برابر گناهان قرار ده. «وَ نُوْراً یَوْمَ نَلْقٰاک نَسْتَضِیْءُ بِهِ فِی خَلْقِک وَ تَجُوْزُ بِهِ صِراطَک وَ نَهْتَدیْ بِهِ اِلٰی جَنَّتِک». و آن را نوری قرار ده برای روز دیدار که از این نور در بین بندگانت روشنی بخش شویم و به توسط آن بر صراطت بگذریم و به سوی بهشتت هدایت شویم. « اللهُمَّ انّا نَعُوْذُبِکَ مِنَ الشَّقْوَةِ فی حَمْلِهِ وَ الْعَمیٰ عَنْ عِلْمِهِ وَ الْجَوْرِ فی حُکْمِهِ وَ الْغُلوِّ عَنْ قَصْدِهِ وَ التّقصیر دُوْنَ حَقِّهِ». خداوندا! به تو پناه می بریم از اینکه حامل قرآن باشیم همراه با شقاوت، به تو پناه می بریم که از علم قرآن نابینا شویم و معارفش را نفهمیم و در دستورهایش ستم روا داریم و از راهش تجاوز کنیم و حقش را ادا نکنیم. سبیل قصد همان راه مقتصد و صراط مستقیم است که باید آن را پیمد و از آن هیچ گونه تخطی و تجاوز نکرد. راهی را که خداوند در قرآن نشان داده، همان راه مستقیم است و تنها راه رستگاری است که اگر کسی از آن تجاوز کرد، راه خدا را نپیموده است. در قرآن می فرماید: «وَ عَلیٰ اللهِ قَصْدُ السَّبیْلِ وَ مِنْهٰا جٰائرٌ وَ لَوْ شٰاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعیْنَ»، (نحل، آیه 9) بر خدا است که راه راست را به شما بنمایاند و اما راه دیگر انحرافی است [پس نباید از راه خدا تجاوز کرد] و اگر خدا می خواست همه شما را هدایت می کرد. بنابراین، آنان که از راه خدا دور شدند و تجاوز کردند، منحرف و گمراهند. و ما همواره از خدا باید بخواهیم که به توسط این قرآن راه است را بر ما بگشاید و این به وسیله فهم و تدبر در آیات قرآن و خضوع در برابر احکام الهی میسر است. « اللهُمَّ احْمِلْ عَنّا ثِقْلَهُ وَ أَوْجِبْ لَنٰا أَجْرَهُ وَ أَوْزِعْنٰا شُکْرَهُ وَ اجْعْلْنٰا نَعِیَهُ وَ نَحْفَظَهُ».
وعی قرآن خداوندا! سنگینی آن را از دوش ما بردار، و پاداشش را به ما عطا کن و شکر این نعمت را به ما الهام کن و ما را آن چنان قرار ده که آن را خوب بفهمیم و حفظ کنیم. در بحث اذن واعیه گذشت که تنها بهره ی درک مفاهیم و معارف قرآن از آنِ کسانی است که دارای اذن واعیه اند یعنی قلب آنها، وعاء معارف قرآن باشد که در قرآن می فرماید: «وَ تَعِیَهٰا أُذُنٌ وٰاعِیَةٌ». در بیان معروف امیرالمؤمنین علیه السلام نیز آمده است: «اِنَّ هٰذِهِ الْقُلُوْبُ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهٰا أَوْعٰاهٰا». در این جا انسان از خدا می خواهد آن توفیقی را به ما بدهد که جان ما وعاء و ظرفِ قرآن باشد. زیرا گر چه قاریان و تلاوت کنندگان قرآن زیادند ولی افرادی که جانشان ظرف قرآن است، اندک اند. در حدیث معروف تفسیر بشر، حضرت امیر علیه السلام به کمیل بن زیاد می فرماید: «النّاس ثَلاثَةٌ: عٰالِمٌ رَبّانیٌّ وَ مُتَعَلِمٌ عَلٰی سَبیْلِ نَجٰاةٍ وَ هَمَجٌ رُعٰاعٌ أَتْبٰاعُ کُلِّ نٰاعِقٍ...» در این روایت، حضرت امیر، عالم ربانی و متعلم علی سبیل نجات را به مفرد تعبیر زیرا این گروه خیلی کم اند ولی از گروه سوم که فراوان اند به صیغه ی جمع ذکر کرده است. و از این معلوم می شود، آنهائی که قلبشان وعاء معارف قرآن است، خیلی کم می باشند؛ و در این دعا ما از خدا می خواهیم که ما را جزء آن گروه قرار دهد. « اللهُمَّ اجْعَلْنٰا نَتَّبعُ حَلالَهُ وَ نَجْتَنِبُ حَراٰمَهُ وَ نُقِیْمُ حُدُوْدَهُ وَ نُؤَدَّیْ فَرائضَهُ». خداوندا! ما را توفیق ده که از حلال قرآن پیروی کنیم و از حرامش بپرهیزیم و حدودش را اقامه کنیم و فرائضش را ادا نمائیم. از این هم معلوم می شود تلاوتی که مطلوب است با تدبر همراه است و گرنه اگر غرض از تلاوت، قراءت محض بود بدون تدبر، وجهی نداشت که انسان از خدا چنین درخواستی از قبل از قراءت بنماید. « اللهُمَّ ارْزقْنٰا حَلاوةً فِی تِلٰاوَتِهِ وَ نِشاطاً فی قیامِهِ وَ وَجلاً فی تَرْتِیْلِهِ وَ قُوَّةً فی اسْتِعْمٰالِهِ فی آنٰاءِ الَّلیْل و النَّهٰار ...». بار الها! به ما حلاوت و لذتی در قرائت قرآن عطا فرما [که از تلاوت آیات قرآن لذت ببریم نه اینکه برای ما تکلیف باشد] و هنگامی که آیاتش را ترتیل می کنیم، هراسی در دل ما ایجاد شود و توانی به ما ببخش که در تمام ساعات شبانه روز بتوانیم از آن استفاده کنیم. این که در این دعای شریف آمده بود: خدایا به ما توفیقی بده که ظرف دل ما جای معارف قرآن باشد برای آن است که اگر کسی در برابر قرآن خضوع نکند، از درک معارف آن محروم می ماند «سَأصْرِفُ عَنْ آیاتِیَ الَّدِیْنَ یَتَکَبّرُوْنَ فِی اْلأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقَّ» خداوند توفیق نمی دهد به انسان های متکبر و مغرور که معارف قرآنی را بفهمند. پس انسان متکبر از آیات الهی ــ چه آیات تکوینی و چه آیات تدوینی ــ طرفی نمی بندد و معرفتی پیدا نمی کند. ادامه دارد
هذَّ، هذَّاً و هذَذاً به معنای بریدن چیزی با شتاب و سرعت است که در این جا نیز به معنای سرعت در خواندن است. و نثر، نثراً و نِثاراً به معنای از هم گسیختگی و پراکنده و متفرق کردن است، یعنی حروف هنگام خواندن این قدر از هم جدا شوند که کلمات درست ادا نشود. راغب در مفردات گوید: «الترتیل، ارسال الکلمة من الفم بسهولة و استقامة» ترتیل به معنای این است که کلمه با سهولت و روان از دهان خارج شود، یعنی تمام حروف درست ادا شود، پس نه در اثر سرعت و شتاب زدگی، حرفی خورده شود و نه در اثر کند ادا کردن، حروف از هم گسیخته و متفرق شوند. اقرب الموارد گوید: هَذْرَمَ: اَسرع فی القراءة و الکلام. در خواندن و سخن گفتن شتاب کرد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 310 |