تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,762 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,968 |
در راه ریشه کن ساختن فقر | ||
پاسدار اسلام | ||
مقاله 1، دوره 1364، شماره 43، تیر 1364 | ||
تاریخ دریافت: 16 خرداد 1396، تاریخ بازنگری: 07 دی 1403، تاریخ پذیرش: 16 خرداد 1396 | ||
اصل مقاله | ||
اقتصاد اسلامی قسمت چهل و چهارم در راه ریشه کن ساختن فقر فاجعه ی بزرگ بشریت آیت الله حسین نوری وظائف فرمانروایان 1ـ ارتباط و آمیزش مداوم با فقرا. 2ـ ساده زیستن و با فقرا در نحوه ی زندگی شرکت داشتن. 3ـ تامین نیازهای ناتوانان و ایجاد کار برای بیکاران. «فقر» از لحاظ مفهوم اقتصادی و هم چنین پی آمدها و عوارض آن و از لحاظ وسعت و شیوع و از جهت علل و عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که موجب پیدایش آن می گردند مورد بحث قرار گرفت و در مقاله ی گذشته این مطلب را متذکر شدیم که «فقر» در یکی از ابعاد و جهات خود با وظائف فرمانروایان جامعه را ارتباط پیدا می کند و از دیدگاه دین اسلام فرمانروایان در این رابطه دارای این وظائف می باشند: 1ـ باید با این گروه از جامعه که با تلخیهای جان فرسای زندگی مواجه بوده و قامتشان در زیر بار سنگین مشکلات خم گردیده است هر چه بیشتر ارتباط داشته باشند و میان خود و آنان هرگز فاصله ای به وجود نیاورند تا در نتیجه با مشکلاتی که زندگی را در کام آنها تلخ و طاقت فرسا ساخته است آشنا گردد. 2ـ نحوه ی زندگی خود را تا می توانند ساده و بیآلایش و بر پایه ی زندگی «فقرا» قرار بدهند تا هم از طرفی رنجهای آنها را لمس کنند و هم از طرفی موجب تسکین ناراحتی های آنها از نظر اینکه باور کنند که زمامداران آنها در فکر آنها هستند و رنج های آنها را کاملا درک می کنند باشند. درباره ی این دو موضوع شرح لازم داده شد. اینک با توفیق خداوند بزرگ به توضیح موضوع سوم که یکی دیگر از وظائف مهم آنان را تشکیل می دهد و ما آن را تحت عنوان «تامین نیازمندیهای ناتوان و ایجاد کار برای بیکاران» تذکر دادیم می پردازیم. همان طور که ملاحظه می کنید این موضوع خود دو قسمت است: 1ـ تامین احتیاجات زندگی ناتوانان. 2ـ ایجاد کار برای کسانی که قدرت کار کردن دارند. معنای قسمت اول این است که حکومت اسلامی وظیفه دارد آن دسته از کسانی که قدرت کار کردن را یا اصلا و یا به اندزه ای که بتوانند لوازم زندگی خود را فراهم کنند ندارند اداره کند و به این وسیله از افتادن آنها به کام «فقر و محرومیت» جلوگیری نماید یعنی: از اموالی که در اختیار دارد بودجه ای را به اندازه ای که جوابگوی احتیاجات آنان باشد در نظر بگیرد و زندگی آنها را به طور کامل تامین کند. و این موضوع به این ترتیب باید صورت بگیرد که دولت اسلامی، آمار دقیقی از ناتوانان: یتیمان، سالخوردگان، رنجوران و کسانی که نقص بدنی ای که قدرت کار کردن را از آنها سلب کرده است دارند و به طور کلی از کلیه ی کسانی که از اداره ی زندگی خود عاجز می باشند در سراسر کشور اسلامی چه دور و چه نزدیک چه گمنام و چه معروف بدون اینکه حتی یک فرد نادیده شود یا از قلم بیفتد به دست بیاورد و براساس آن با توجه به احتیاجات زندگی افراد از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و بهداری و لوازم دیگر زندگی در هر عصر و زمان، بودجه ای را به قدر کافی در نظر بگیرد و نیز وسائلی را فراهم آورد که به طور کامل به دست آنها برسد تا آنها مطمئن باشند که در پناه دولت اسلامی که مانند پدری مهربان و پشتیبانی مقتدر و دلسوز آنها را اداره می کند زندگی خواهند کرد. البته در نتیجه ی بکار بستن این موضوع کلیه ی این قبیل افراد که از جهت ضعف و ناتوانی ممکن بود به ورطه فقر و محرومیت کشانده شوند اداره خواهند شد و از افتادن در چنگال فقر نجات خواهند یافت. در این مورد برای روشن شدن منطق اسلام توجه به این «یک حدیث» کافی است: روزی حضرت امیر مؤمنان علیه السلام که در میان جمعی حضور داشت چشمش به پیرمردی که بینائی چشم خود را نیز از دست داده بود و دست احتیاج و سوال به سوی این و آن دراز می کرد افتاد، حضرتش پرسید این وضع چیست؟ (کیفیت پرسش آن حضرت خود، دلیل آن است که این وضع در محیط اسلامی برخلاف عادت و انتظار بود) در پاسخ گفته شد که: «این یک مرد نصرانی است که ناگزیر سوال می کند» حضرتش با کمال تاسف فرمودند: «این شخص تا هنگامی که قدرت کار کردن داشت کار کرده است. هم اکنون او را از بیت المال مسلمانان اداره کنید».[1] به طور کلی در این مورد بهتر این است که برای پی بردن به رسالت و مسؤولیت سنگینی که حکومت اسلامی در رابطه با اداره ی زندگی این قبیل افراد دارد مطلب لازم را یعنی وظیفه را از زبان فرمانروای بزرگ حکومت اسلامی یعنی: حضرت امیر مؤمنان علیه السلام در آن دستوری که برای فرماندار کشور مصر یعنی «مالک اشتر» صادر نموده و در طی آن رهنمودهای کامل و جامعی برای اداره یک کشور براساس اسلام به وی ارائه کرده است بشنویم. «ثُمَّ اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلیٰ مِنَ الَّذینَ لٰا حِیلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمسٰاکِین وَ الْمُحْتٰاجیِینَ وَ أَهْلَ الْبُؤْسیٰ وَ الزَّمْنیٰ فِی هٰذِهِ الطَّبَقَةِ قٰانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلِّه مَا اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّه فِیهِمْ وَ اجْعَل لَهُم قِسْماً مِنْ بَیْتِ مٰالِکَ وَ قِسْماً مِنْ غَلٰاتِ صَوٰا فِی الإسْلٰامِ فِی کُلِّ بَلَدٍ. فَإنَّ لِلْأَقْصَیٰ مِنهُم مِثْلَ الَّذی لِلْأدْنیٰ وَ کُلٌّ قَد اسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ فَلٰا یَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإنَّکَ لٰا تُعْذَرُ بِتَضْییِعِ التّافِهِ لِأحْکٰامِکَ الْکَثیِرَ المُهِمَّ. فَلٰا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ وَ لٰا تُصَعّرْ خَدَّکَ لَهُمْ وَ تَفَقَدْ اُمُوُرَ مَن لٰا یَصِلُ إلیْکَ مِمَّن تَقْتَحِمُهُ الْعُیُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجٰالُ فَفَرِّغْ لِأُولئِکَ ثِقُتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْیَةٍ وَ التَّوْاضُعِ فَلْیَرْفَعْ إِلَیْکَ اُمُورَهُمْ ثُمَّ اَعْمَلْ فِیهِمْ بِالْأعْذْٰارِ اِلَی اللهِ یَومَ تَلْقٰاهُ فَاِنَّ هٰؤلاءِ مِن بَیْنِ الرَّعِیَّةِ اَحْوَجُ اِلْی الأِنصٰافِ مِنْ غَیْرِهِمکْ وَ کُلٌّ فَاَعْذِرْ اِلَی الله فِی تَأدِیَةِ حَقِّهِ اِلَیْهِ. وَ تَعَهَّدْ اَهْلَ الیُتْمِ وَ ذَوِی الرّقَّة فی السِّنِّ مِمَّن لٰا حِیلَةَ لَهُ وَ لٰا یَنصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذٰالِکَ عَلَی الْولٰاةِ وَ الْحَقّ کُلُّهُ ثَقیِلٍ». یعنی: درباره ی طبقه محروم جامعه: درماندگان، بیچارگان، تهیدستان، نیازمندان و گرفتاران ورطه ی سختی و رنجوری از خدا بترس از خدا بترس. زیرا در این طبقه افرادی وجود دارد که ذلت و بیچارگی خود را اظهار می دارد و افرادی نیز در این طبقه هست که به واسطه ی عفت نفس حتی از اظهار بیچارگی خود، خودداری می کند. مراقب باش آن حقی را که آنان در گردن تو دارند و نسبت به آن مسئوولیت مهمی داری رعایت کن و در مراعات آن کوشا باش: قسمتی از بیت المال را به آنان اختصاص بده و قسمتی از غلّات و بهره هائی را که از زمین های مسلمین به دست می آید در هر شهری برای آنها مقررّ بدار، زیرا دورترین ایشان همان حقی را دارند که نزدیکترین آنها دارند و مسوولیت تو نسبت به همه ی آنها مساوی است و لذا لازم است در فکر انجام مسوولیت خود نسبت به همه ی آنان باشی چون ادای حق همه ی آنها از تو خواسته شده است. مبادا شادمانی و سرگرمی و فرو رفتن در نعمت تو را از توجه به آنها و به اوضاع آنها غافل کند. این را نیز بدان که تو به علت پرداختن به کارهای بزرگ که به آنها بیشتر اهمیت می دهی و به انجام آنها اهتمام بیشتر داری اگر به کارهای کوچک توجه نکنی و از انجام کامل آن باز بمانی هرگز معذور نیستی زیرا مسؤولیت همه ی آن ها به عهده ی تو گذارده شده است و تو نیز چنین مسؤولیتی را پذیرفته ای بنابراین به کار یک یک فقرا باید رسیدگی به عمل بیاید و هیچ یک نباید مورد بی توجهی واقع گردد. و نیز متوجه باش که از روی گردن کشی روی از آنان بر مگردان و با دقت تمام، اوضاع و کارهای کسانی را که دسترسی به تو ندارند و چشم ها به آنها با نظر حقارت و خواری می نگرد و آنان را کوچک و حقیر می شمارد مورد وارسی و رسیدگی قرار بده و افراد امینی را که از خدا می ترسند و متواضع نیز می باشند برای رسیدگی به احوال آنها موظف ساز تا کارها و وضع احوال آنها را به تو برسانند. و بالاخره درباره ی آنها چنان رفتار کن که روزی که «خداوند» را در قیامت ملاقات می کنی عذرت را بپذیرد چه اینکه این طبقه در میان رعیت بیش از دیگران به عدل و داد نیازمند می باشند بنابراین در ادای حق هر یک از آنها باید در نزد «خداوند» عذر و حجت داشته باشی. مخصوصا درباره ی این دو طائفه مسؤولیت بسیار سنگینی داری: 1ـ یتیمان که پدر و سرپرست زندگی خود را در دوران کودکی از دست داده اند. 2ـ سالخوردگان ناتوان، که نه چاره ای در زندگی دارند و نه آمادگی درخواست از مردم. آن چه که گفته شد بر حکمرانان سنگین است و به طور کلی حق سنگین و گران است ولی خداوند آن را بر کسانی که در فکر عاقبت امور می باشند و خود را به تحمل و صبر و شکیبائی وا می دارند و به وعده های خداوند متعال اطمینان دارند آسان می گرداند. قسمت دوم از وظائف فرمانروایان حکومت اسلامی در رابطه با «فقر و فقرا» این است که برای افرادی که قدرت کار کردن دارند کار و وسائل کار ایجاد کنند. و این موضوع بر این اصل استوار است که دین اسلام کلیه ی منابع ثروت را به نام «انفال» از قبیل زمین های موات، زمین هائی که مالک معین ندارند، معادن، جنگل ها، نی زارها، دریاها، دریاچه ها، رودخانه ها، و قله کوهها را در اختیار حکومت اسلامی که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد گذاشته است. این نکته نیز روشن است که حکومت اسلامی باید این منابع را معطل نگذارد و مورد بهره برداری قرار بدهد و در نتیجه لازم است برنامه های اساسی در این مورد تنظیم شود تا با توجه به احتیاجات عصر و زمان و پیشرفت هائی که با تکنولوژی و صنعت به وجود آمده و با در نظر گرفتن لزوم تربیت افراد فعال و مبتکر و مخترع و متخصص در رشته های مورد احتیاج، کلیه ی امکانات و نیروهای انسانی با نظم و برنامه ی دقیق و کامل به کار گرفته شود تا هم منابع ثروت مورد بهره برداری صحیح و کامل قرار بگیرد و هم کلیه ی نیروهای موجود به طور وسیع بکار بیفتد و در نتیجه هم مملکت به طور کامل آباد می گردد. و هم وابستگی از بین رفته و استقلال مملکت تامین می شود و هم بیکاران به کار اشتغال پیدا می کنند و به ورطه فقر و محرومیت کشانده نمی شوند.
ما نمونه های فراوانی را در تاریخ اسلام که حاکی از این موضوع که پیغمبر عزیز اسلام (ص) و حضرت امیر مومنان (ع) اهمیت بسیاری برای ایجاد کار برای افرادی بیکار قائل بوده اند در دست داریم که در این جا برای نمونه به ذکر یکی از آنها اکتفا می کنم. روزی شخصی به حضرت پیغمبر (ص)برای درخواست کار مراجعه کرد پیغمبر (ص) تبر و ریسمانی به او داد و فرمود با آن تبر از بیابان هیزم بکَند و با آن ریسمان ببندد و در بازار بفروشد تا معیشت خود را از آن راه با آبرومندی تامین کند. و در ضمن تاکید فرمود که نتیجه عمل خود را به آن حضرت گزارش دهد.[2] این موضوع شاید به نظر برخی از افراد یک موضوع کوچک و فردی جلوه کند ولی این طور نیست بلکه پایه و اساس یک موضوع مهم اقتصادی است و درسی است بزرگ و آن این است که حکومت اسلامی در هر عصر و زمان وظیفه دارد برای کسانی که قدرت کار کردن دارند وسائل و مقدمات کار آنها را فراهم کند و نیز نظارت کامل بر جریان امور کار و کارگر داشته باشد.
اقتصاد اسلامی قسمت چهل و چهارم در راه ریشه کن ساختن فقر فاجعه ی بزرگ بشریت آیت الله حسین نوری وظائف فرمانروایان 1ـ ارتباط و آمیزش مداوم با فقرا. 2ـ ساده زیستن و با فقرا در نحوه ی زندگی شرکت داشتن. 3ـ تامین نیازهای ناتوانان و ایجاد کار برای بیکاران. «فقر» از لحاظ مفهوم اقتصادی و هم چنین پی آمدها و عوارض آن و از لحاظ وسعت و شیوع و از جهت علل و عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی که موجب پیدایش آن می گردند مورد بحث قرار گرفت و در مقاله ی گذشته این مطلب را متذکر شدیم که «فقر» در یکی از ابعاد و جهات خود با وظائف فرمانروایان جامعه را ارتباط پیدا می کند و از دیدگاه دین اسلام فرمانروایان در این رابطه دارای این وظائف می باشند: 1ـ باید با این گروه از جامعه که با تلخیهای جان فرسای زندگی مواجه بوده و قامتشان در زیر بار سنگین مشکلات خم گردیده است هر چه بیشتر ارتباط داشته باشند و میان خود و آنان هرگز فاصله ای به وجود نیاورند تا در نتیجه با مشکلاتی که زندگی را در کام آنها تلخ و طاقت فرسا ساخته است آشنا گردد. 2ـ نحوه ی زندگی خود را تا می توانند ساده و بیآلایش و بر پایه ی زندگی «فقرا» قرار بدهند تا هم از طرفی رنجهای آنها را لمس کنند و هم از طرفی موجب تسکین ناراحتی های آنها از نظر اینکه باور کنند که زمامداران آنها در فکر آنها هستند و رنج های آنها را کاملا درک می کنند باشند. درباره ی این دو موضوع شرح لازم داده شد. اینک با توفیق خداوند بزرگ به توضیح موضوع سوم که یکی دیگر از وظائف مهم آنان را تشکیل می دهد و ما آن را تحت عنوان «تامین نیازمندیهای ناتوان و ایجاد کار برای بیکاران» تذکر دادیم می پردازیم. همان طور که ملاحظه می کنید این موضوع خود دو قسمت است: 1ـ تامین احتیاجات زندگی ناتوانان. 2ـ ایجاد کار برای کسانی که قدرت کار کردن دارند. معنای قسمت اول این است که حکومت اسلامی وظیفه دارد آن دسته از کسانی که قدرت کار کردن را یا اصلا و یا به اندزه ای که بتوانند لوازم زندگی خود را فراهم کنند ندارند اداره کند و به این وسیله از افتادن آنها به کام «فقر و محرومیت» جلوگیری نماید یعنی: از اموالی که در اختیار دارد بودجه ای را به اندازه ای که جوابگوی احتیاجات آنان باشد در نظر بگیرد و زندگی آنها را به طور کامل تامین کند. و این موضوع به این ترتیب باید صورت بگیرد که دولت اسلامی، آمار دقیقی از ناتوانان: یتیمان، سالخوردگان، رنجوران و کسانی که نقص بدنی ای که قدرت کار کردن را از آنها سلب کرده است دارند و به طور کلی از کلیه ی کسانی که از اداره ی زندگی خود عاجز می باشند در سراسر کشور اسلامی چه دور و چه نزدیک چه گمنام و چه معروف بدون اینکه حتی یک فرد نادیده شود یا از قلم بیفتد به دست بیاورد و براساس آن با توجه به احتیاجات زندگی افراد از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و بهداری و لوازم دیگر زندگی در هر عصر و زمان، بودجه ای را به قدر کافی در نظر بگیرد و نیز وسائلی را فراهم آورد که به طور کامل به دست آنها برسد تا آنها مطمئن باشند که در پناه دولت اسلامی که مانند پدری مهربان و پشتیبانی مقتدر و دلسوز آنها را اداره می کند زندگی خواهند کرد. البته در نتیجه ی بکار بستن این موضوع کلیه ی این قبیل افراد که از جهت ضعف و ناتوانی ممکن بود به ورطه فقر و محرومیت کشانده شوند اداره خواهند شد و از افتادن در چنگال فقر نجات خواهند یافت. در این مورد برای روشن شدن منطق اسلام توجه به این «یک حدیث» کافی است: روزی حضرت امیر مؤمنان علیه السلام که در میان جمعی حضور داشت چشمش به پیرمردی که بینائی چشم خود را نیز از دست داده بود و دست احتیاج و سوال به سوی این و آن دراز می کرد افتاد، حضرتش پرسید این وضع چیست؟ (کیفیت پرسش آن حضرت خود، دلیل آن است که این وضع در محیط اسلامی برخلاف عادت و انتظار بود) در پاسخ گفته شد که: «این یک مرد نصرانی است که ناگزیر سوال می کند» حضرتش با کمال تاسف فرمودند: «این شخص تا هنگامی که قدرت کار کردن داشت کار کرده است. هم اکنون او را از بیت المال مسلمانان اداره کنید».[1] به طور کلی در این مورد بهتر این است که برای پی بردن به رسالت و مسؤولیت سنگینی که حکومت اسلامی در رابطه با اداره ی زندگی این قبیل افراد دارد مطلب لازم را یعنی وظیفه را از زبان فرمانروای بزرگ حکومت اسلامی یعنی: حضرت امیر مؤمنان علیه السلام در آن دستوری که برای فرماندار کشور مصر یعنی «مالک اشتر» صادر نموده و در طی آن رهنمودهای کامل و جامعی برای اداره یک کشور براساس اسلام به وی ارائه کرده است بشنویم. «ثُمَّ اللهَ اللهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلیٰ مِنَ الَّذینَ لٰا حِیلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمسٰاکِین وَ الْمُحْتٰاجیِینَ وَ أَهْلَ الْبُؤْسیٰ وَ الزَّمْنیٰ فِی هٰذِهِ الطَّبَقَةِ قٰانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلِّه مَا اسْتَحْفَظَکَ مِنْ حَقِّه فِیهِمْ وَ اجْعَل لَهُم قِسْماً مِنْ بَیْتِ مٰالِکَ وَ قِسْماً مِنْ غَلٰاتِ صَوٰا فِی الإسْلٰامِ فِی کُلِّ بَلَدٍ. فَإنَّ لِلْأَقْصَیٰ مِنهُم مِثْلَ الَّذی لِلْأدْنیٰ وَ کُلٌّ قَد اسْتُرْعِیتَ حَقَّهُ فَلٰا یَشْغَلَنَّکَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإنَّکَ لٰا تُعْذَرُ بِتَضْییِعِ التّافِهِ لِأحْکٰامِکَ الْکَثیِرَ المُهِمَّ. فَلٰا تُشْخِصْ هَمَّکَ عَنْهُمْ وَ لٰا تُصَعّرْ خَدَّکَ لَهُمْ وَ تَفَقَدْ اُمُوُرَ مَن لٰا یَصِلُ إلیْکَ مِمَّن تَقْتَحِمُهُ الْعُیُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجٰالُ فَفَرِّغْ لِأُولئِکَ ثِقُتَکَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْیَةٍ وَ التَّوْاضُعِ فَلْیَرْفَعْ إِلَیْکَ اُمُورَهُمْ ثُمَّ اَعْمَلْ فِیهِمْ بِالْأعْذْٰارِ اِلَی اللهِ یَومَ تَلْقٰاهُ فَاِنَّ هٰؤلاءِ مِن بَیْنِ الرَّعِیَّةِ اَحْوَجُ اِلْی الأِنصٰافِ مِنْ غَیْرِهِمکْ وَ کُلٌّ فَاَعْذِرْ اِلَی الله فِی تَأدِیَةِ حَقِّهِ اِلَیْهِ. وَ تَعَهَّدْ اَهْلَ الیُتْمِ وَ ذَوِی الرّقَّة فی السِّنِّ مِمَّن لٰا حِیلَةَ لَهُ وَ لٰا یَنصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذٰالِکَ عَلَی الْولٰاةِ وَ الْحَقّ کُلُّهُ ثَقیِلٍ». یعنی: درباره ی طبقه محروم جامعه: درماندگان، بیچارگان، تهیدستان، نیازمندان و گرفتاران ورطه ی سختی و رنجوری از خدا بترس از خدا بترس. زیرا در این طبقه افرادی وجود دارد که ذلت و بیچارگی خود را اظهار می دارد و افرادی نیز در این طبقه هست که به واسطه ی عفت نفس حتی از اظهار بیچارگی خود، خودداری می کند. مراقب باش آن حقی را که آنان در گردن تو دارند و نسبت به آن مسئوولیت مهمی داری رعایت کن و در مراعات آن کوشا باش: قسمتی از بیت المال را به آنان اختصاص بده و قسمتی از غلّات و بهره هائی را که از زمین های مسلمین به دست می آید در هر شهری برای آنها مقررّ بدار، زیرا دورترین ایشان همان حقی را دارند که نزدیکترین آنها دارند و مسوولیت تو نسبت به همه ی آنها مساوی است و لذا لازم است در فکر انجام مسوولیت خود نسبت به همه ی آنان باشی چون ادای حق همه ی آنها از تو خواسته شده است. مبادا شادمانی و سرگرمی و فرو رفتن در نعمت تو را از توجه به آنها و به اوضاع آنها غافل کند. این را نیز بدان که تو به علت پرداختن به کارهای بزرگ که به آنها بیشتر اهمیت می دهی و به انجام آنها اهتمام بیشتر داری اگر به کارهای کوچک توجه نکنی و از انجام کامل آن باز بمانی هرگز معذور نیستی زیرا مسؤولیت همه ی آن ها به عهده ی تو گذارده شده است و تو نیز چنین مسؤولیتی را پذیرفته ای بنابراین به کار یک یک فقرا باید رسیدگی به عمل بیاید و هیچ یک نباید مورد بی توجهی واقع گردد. و نیز متوجه باش که از روی گردن کشی روی از آنان بر مگردان و با دقت تمام، اوضاع و کارهای کسانی را که دسترسی به تو ندارند و چشم ها به آنها با نظر حقارت و خواری می نگرد و آنان را کوچک و حقیر می شمارد مورد وارسی و رسیدگی قرار بده و افراد امینی را که از خدا می ترسند و متواضع نیز می باشند برای رسیدگی به احوال آنها موظف ساز تا کارها و وضع احوال آنها را به تو برسانند. و بالاخره درباره ی آنها چنان رفتار کن که روزی که «خداوند» را در قیامت ملاقات می کنی عذرت را بپذیرد چه اینکه این طبقه در میان رعیت بیش از دیگران به عدل و داد نیازمند می باشند بنابراین در ادای حق هر یک از آنها باید در نزد «خداوند» عذر و حجت داشته باشی. مخصوصا درباره ی این دو طائفه مسؤولیت بسیار سنگینی داری: 1ـ یتیمان که پدر و سرپرست زندگی خود را در دوران کودکی از دست داده اند. 2ـ سالخوردگان ناتوان، که نه چاره ای در زندگی دارند و نه آمادگی درخواست از مردم. آن چه که گفته شد بر حکمرانان سنگین است و به طور کلی حق سنگین و گران است ولی خداوند آن را بر کسانی که در فکر عاقبت امور می باشند و خود را به تحمل و صبر و شکیبائی وا می دارند و به وعده های خداوند متعال اطمینان دارند آسان می گرداند. قسمت دوم از وظائف فرمانروایان حکومت اسلامی در رابطه با «فقر و فقرا» این است که برای افرادی که قدرت کار کردن دارند کار و وسائل کار ایجاد کنند. و این موضوع بر این اصل استوار است که دین اسلام کلیه ی منابع ثروت را به نام «انفال» از قبیل زمین های موات، زمین هائی که مالک معین ندارند، معادن، جنگل ها، نی زارها، دریاها، دریاچه ها، رودخانه ها، و قله کوهها را در اختیار حکومت اسلامی که در رأس آن ولی فقیه قرار دارد گذاشته است. این نکته نیز روشن است که حکومت اسلامی باید این منابع را معطل نگذارد و مورد بهره برداری قرار بدهد و در نتیجه لازم است برنامه های اساسی در این مورد تنظیم شود تا با توجه به احتیاجات عصر و زمان و پیشرفت هائی که با تکنولوژی و صنعت به وجود آمده و با در نظر گرفتن لزوم تربیت افراد فعال و مبتکر و مخترع و متخصص در رشته های مورد احتیاج، کلیه ی امکانات و نیروهای انسانی با نظم و برنامه ی دقیق و کامل به کار گرفته شود تا هم منابع ثروت مورد بهره برداری صحیح و کامل قرار بگیرد و هم کلیه ی نیروهای موجود به طور وسیع بکار بیفتد و در نتیجه هم مملکت به طور کامل آباد می گردد. و هم وابستگی از بین رفته و استقلال مملکت تامین می شود و هم بیکاران به کار اشتغال پیدا می کنند و به ورطه فقر و محرومیت کشانده نمی شوند.
ما نمونه های فراوانی را در تاریخ اسلام که حاکی از این موضوع که پیغمبر عزیز اسلام (ص) و حضرت امیر مومنان (ع) اهمیت بسیاری برای ایجاد کار برای افرادی بیکار قائل بوده اند در دست داریم که در این جا برای نمونه به ذکر یکی از آنها اکتفا می کنم. روزی شخصی به حضرت پیغمبر (ص)برای درخواست کار مراجعه کرد پیغمبر (ص) تبر و ریسمانی به او داد و فرمود با آن تبر از بیابان هیزم بکَند و با آن ریسمان ببندد و در بازار بفروشد تا معیشت خود را از آن راه با آبرومندی تامین کند. و در ضمن تاکید فرمود که نتیجه عمل خود را به آن حضرت گزارش دهد.[2] این موضوع شاید به نظر برخی از افراد یک موضوع کوچک و فردی جلوه کند ولی این طور نیست بلکه پایه و اساس یک موضوع مهم اقتصادی است و درسی است بزرگ و آن این است که حکومت اسلامی در هر عصر و زمان وظیفه دارد برای کسانی که قدرت کار کردن دارند وسائل و مقدمات کار آنها را فراهم کند و نیز نظارت کامل بر جریان امور کار و کارگر داشته باشد.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 89 |